در حدیث سوختن دل را بگو پر را نگو
شعله ی در را بگو احوال مادر را نگو
بی ادب ها پشت در فریاد مستی میزدند
حرفهای تندشان در پیش کوثر را نگو
گرمی آتش اذیّت میکند حوریّه را
این وسط آن شعلهی خورده به معجر را نگو
پای نامحرم اگر بر چادر ناموس خورد
گریه کن بر حالش أمّا حال شوهر را نگو
میخ نامرد آنقدر کج رفت پهلو پاره شد
لال باش ای طبع شرح سقط گوهر را نگو
آبرو داری اگر افتاد زیر دست و پا
شرح لبخند اراذل بین معبر را نگو
راز دست بسته مولا قلاف قنفذ است
دست شوهر را بگو و دست همسر را نگو
کوچه زهرا در آخر کربلای زینب است
پیش مادر روضهی جانسوز دختر را نگو
روضه گودال و خنجر را بگو سر را بگو
روضه اوضاع زینب بین لشگر را نگو
«سید پوریا هاشمی»
#شعر
#روضه
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
khayrelamal.MP3
5.64M
🎙حیّ علی خیر العمل🎙
🔰 کربلایی نریمان پناهی
🗓 صوت های قدیمی
#صوت
#سینه_زنی
#نریمان_پناهی
@Arshiv_Gholam
abad vallah.MP3
6.33M
🎙أبد واللّه ما ننسی حسینا🎙
🔰 کربلایی نریمان پناهی
🗓 صوت های قدیمی
#صوت
#سینه_زنی
#نریمان_پناهی
@Arshiv_Gholam
این رنگ و رو یعنی که درد انگار داری
با خنده اما سعی بر انکار داری
با اینکه از همسایه ها خیری ندیدی
روی لبت «الجار ثمّ الدّار» داری
روی خوشت را بانوان شهر دیدند
أمّا کبودی را به این رخسار داری
مشغول کارِ خانه ای، خاموش و ساکت
با من چرا اینقدر کم گفتار داری؟
من که نمردم خانمم، هر روز از چه
عجًل وفاتی را به لب تکرار داری؟
گفتی «علی جان دست و پا گیرت شدم من
دیگر چرا به ماندنم اصرار داری؟
میخواستم زحمت نباشم که شدم حیف
مولای این عالم چه به بیمار داری؟»
با حرفهایت سوختم زهرا، که بودی
دلخوش به این که حیدر کرّار داری
هنگام دقّ الباب، دق کردم از این غم
این غم که تو یک پا به ماهی، بارداری
خیلی شکایت از در و مسمار دارم
خیلی شکایت از در و دیوار داری
مشغول دردت نیستی و فکر مایی
گفتی به زینب بعدِ مادر کار داری
در پیش رویت غم کند ناسازگاری
در پیش رویت راه ناهموار داری
وقتی به میدان میرود او را ببوسش
آن فرصت دیدار را یکبار داری
فورا بگو که دست از آن جسم بردار
ای ابن سعدی که سگان هار داری
خو میکنی با جامه ای خونین در آخر
وقتی از آن پیکر همین مقدار داری
«حسن معارف وند»
#شعر
#روضه
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
@HassanMaarefvand
NAR-VA-03-10-007_(2).MP3
1.71M
🎙کاروان وارد شد از کعبه سوی کربلا🎙
🔰 کربلایی نریمان پناهی
🗓 صوت های قدیمی
#صوت
#سینه_زنی
#نریمان_پناهی
@Arshiv_Gholam
دود بود و دود بود و دود بود
گل میان آتش نمرود بود
شعله می پیچید بر گرد بهار
خون دل می خورد تیغ ذوالفقار
یک طرف گلبرگ أمّا بی سپر
یک طرف دیوار بود و میخ در
میخ یاد صحبت جبریل بود
شاهد هر رخصت جبریل بود
قلب آهن را محبّت نرم کرد
میخ از چشمان زینب شرم کرد
شعله تا از داغ غربت سرخ شد
میخ کم کم از خجالت سرخ شد
گفت با در رحم کن سویش مرو
غنچه دارد، سوی پهلویش مرو
حمله طوفان سوی دود شمع کرد
هرچه قوّت داشت دشمن جمع کرد
روز، رنگ تیره ی شب را گرفت
مجتبی چشمان زینب را گرفت
پای لیلی چشم مجنون می گریست
میخ بر سر می زد و خون می گریست
جوی خون نه تا به مسجد رود بود
دود بود ودود بود و دود بود
«حسن لطفی»
#شعر
#روضه
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
ساکن روزهای بی نورم
گم شده آیههای مستورم
زرد بودم سیاه و سرخ شدم
رنگ رنگم شبیه منشورم
صورتم را گرفتهام با دست
چون که روبنده نیست مجبورم
جور شد دیدنِ تو أمّا حیف
شرمسارم ز وضع ناجورم
ردّ شلّاقها کنار هم است
گاهی از دور مثل هاشورم
سنّ و سالی ندارم أمّا من
بین زنها به پیر مشهورم
بس که لاغر شدم مشخّص نیست
شبحم، آدمم و یا حورم
با تمسخر نگاه میکردند
خسته از دختران مغرورم
در بساطم که نیست نقل و نبات
نوش جان کن ز گریهی شورم
میشود روی سینهام باشی؟!
کمکم کن نمیرسد زورم
گفتی از حرف آن سفیر بگو
ولی از من مخواه معذورم
«سید پوریا هاشمی»
#شعر
#روضه
#حضرت_رقیه
@Arshiv_Gholam
np50t1 (2) (1).mp3
6.05M
🎙ای امیر همهی لشگر من🎙
🔰 کربلایی نریمان پناهی
🗓 صوت های قدیمی
#صوت
#سینه_زنی
#نریمان_پناهی
@Arshiv_Gholam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حوزههای علمیّه قبل و بعد انقلاب🎥
🔰 عطاء اللّه مهاجرانی
#فیلم
#سخنرانی
#حوزه_علمیه
#عطاء_الله_مهاجرانی
@Arshiv_Gholam
دختری که بی پدر طی مسافت میکند
پای تاول خوردهاش را خار اذیت میکند
ردّ این شلّاقها مثل ضریحم کرده است
زائرم من را به کعب نی زیارت میکند
دونفر به یک نفر آن یک نفر هم بی پناه
زجر زجرم میدهد خولی حمایت میکند
کار دنیا را ببین من ساکتم زیر کتک
نیزهدار از این حیای من شکایت میکند
عمّه را خیلی خجالت میدهد این پیرزن
بین ما با خنده نان خشک قسمت میکند
کاش این سرباز رومی را خودت لالش کنی
پیش ما با آبروها زشت صحبت میکند
از سر نیزه بگو بابا که بابای منی
دختر شامی مرا خیلی شماتت میکند
گرچه صدجایم شکسته اشک را دارم هنوز
گریه ام در شام ویرانه قیامت میکند
«سید پوریا هاشمی»
#شعر
#روضه
#حضرت_رقیه
@Arshiv_Gholam
چشم خشک از چشم های تر خجالت میکشد
چشمه وقتی خشک شد، دیگر خجالت میکشد
سوختن در شعلهی دل، کمتر از پرواز نیست
هر که این جا نیست خاکستر، خجالت میکشد
بستن در بهر شرمنده شدن بی فایده ست
این گدا وقت کرم بهتر خجالت میکشد
لطف این خانه زیاد و خواهش ما نیز کم
دستهای سائل از این در خجالت میکشد
طفل بازیگوش را شرمی نباشد از کسی
بیشتر با دیدن مادر خجالت میکشد
تا عروج فاطمه، جبریل را هم راه نیست
در مسیر عرش، بال و پر، خجالت میکشد
حتم دارم که قیامت هم از او شرمنده است
با ورود فاطمه، محشر خجالت میکشد
نامهی اعمال نوکرها به دست فاطمه ست
آن قدر میبخشد و نوکر خجالت میکشد
آن چه مادر میکشد، دردش به دختر میرسد
گر بیفتد مادری، دختر خجالت میکشد
دست این از دست آن و دست آن از دست این
آه دارد همسر از همسر خجالت میکشد
هر کجا حرف “در” و “دیوار” و از این چیزهاست
چشم خشک از چشم های تر خجالت میکشد
«علی اکبر لطیفیان»
#شعر
#مناجات_و_روضه
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
اگرچه کاهم از آتش إبا نخواهم کرد
نماز سوختنم را قضا نخواهم کرد
بدون مهر تو خورشید را نمیخواهم
بدون نام تو حتّی دعا نخواهم کرد
به کیمیاگری چشم فضّهات سوگند
که غیر خاک تو را توتیا نخواهم کرد
به جز به دشمن مولا، به جز به دشمن تو
نثار هیچ کسی ناسزا نخواهم کرد
در آن مقام که مادر گریزد از فرزند
بگو که نوکر خود را رها نخواهم کرد
بگو چکار کنم تا صدا کنی پسرم
که من به نوکریام اکتفا نخواهم کرد
تو مادر منی و اختیار دار منی
بگو بیار سرت را صدا نخواهم کرد
منی که کشته عشق حسین تو هستم
به جز رضای تو را خونبها نخواهم کرد
علی که تکیه عالم به اوست، می فرمود
که جز به فاطمهام إتّکا نخواهم کرد
تو رو به قبله ترین کعبه و علی قبلهست
به غیر تو به کسی اقتدا نخواهم کرد
چنین که خاطرت آزرده است از کوچه
به حشر کوچه برای تو وا نخواهم کرد
«محسن عرب خالقی»
#شعر
#مدح
#مناجات
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
سلام علیکم
عرض ادب و احترام خدمت طلّاب عزیز
💠 یکی از اساتید ما به تازگی در حوزه علمیّه الزّهراء (سلام اللّه علیها) زاهدان مشغول به فعّالیت شدند.
اگه کسی مایل به تدریس (دروس پایه ۱ تا ۴) و همکاری در امور آموزشی و اجرایی مدرسه هست به حقیر اطّلاع بده: 👇
https://eitaa.com/Sheikh_Gholamali
🔰اطلاع رسانی مدرسه علمیّه الزّهراء (سلام اللّه علیها)؛
در این کانال، مطالب مرتبط با فعّالیت و مراسمات جاری در مدرسه بارگزاری خواهد شد. 👇
https://eitaa.com/azzhra315zahedan
🌐 آدرس سایت: 👇
http://hwzazahedan.ir/
🟢 ارتباط با ادمین کانال مدرسه: 👇
@takangoor
#اطلاع_رسانی
#تدریس
#حوزه_علمیه_الزهرا
#زاهدان
@Arshiv_Gholam
May 11
یار ما هر نیمه شب که بر سر سجّاده است
آنقدر آقاست یاد قوم نوکر زاده است
گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه نیست
ما نمیخواهیم ورنه لطف او آماده است
گریه هایم کم شده یعنی که بی برکت شدم
بی حیایی من آخر کار دستم داده است
به دل سنگی من این حرف ها سودی نکرد
حلّ کار سنگ، کی در طاقت سمباده است
امر مولا روی چشم و نهی مولا روی چشم
کار سختی نیست أصلا، عبد بودن ساده است
در تمام سالها من فکر خود بودم ولی
او دم خیمه به شوق دیدنم اِستاده است
فاطمیه جمع را یک کربلا مهمان کنید
قلب ما سینه زنان در به در آن جاده است
بوی دود از خانه مولا به عالم میرسد
بوی دود از چادر آن بانوی آزاده است
«سید پوریا هاشمی»
#شعر
#مناجات_و_روضه
#امام_زمان
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
باز هم چرخیده دنیا در مدار دیگری
آمده از عرش أعلا ذوالفقار دیگری
تا حسین آرام جانش شد، برای او نشد
هیچکس همواره آرام و قرار دیگری
میرسد روزی که زینب میشود یار حسین
آن زمانی که ندارد هیچ یار دیگری
خار در می آورد از پای طفلانش ولی
میرود با هر قدم در پاش خار دیگری
هیچ وقت أمّا نیفتاد از تکاپو، از نبرد
کارهایی کرده است و مانده کار دیگری
ابن سعد و شمر و خولی شد شکار نطق او
بعد هم شد ابن مرجانه شکار دیگری
گرچه امشب آنچنان لب وا نشد بر مدح او
باز مدحش میکنم لیل و نهار دیگری
دوست دارم «یاعلی» را، دوست دارم یاعلی!
من هم آخر میثمی باشم به دار دیگری
ای زبان لکنت بگیری گر نگویی یاعلی
یاعلی و یاعلی و یاعلی و یاعلی
«حسن معارف وند»
#شعر
#مدح
#حضرت_زینب
#امام_علی
@Arshiv_Gholam
@HassanMaarefvand