eitaa logo
کانال مداحی عاشقان حضرت زینب(س)
24.1هزار دنبال‌کننده
994 عکس
924 ویدیو
551 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
سینه زنی شب اول محرم سینه زنت آرزوشه-کریمی ------------------------------------- شب اول محرم سینه زنت آرزوشه با دستای یه پیرغلامت پیرن سیاه بپوشه تو کوچه ها با پرچمت امید به زندگی میاد دباره بوی نزری از روضه های خونگی میاد سلام بر پرچمو علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم شب اول محرم سینه زنت ارزوشه با دستای یه پیرغلامت پیرن سیاه بپوشه سلام بر پرچمو علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم دم هیئتا با گریه میگه مادر تو زهرا قبول باشه حسنیایی عزاداریتون ایشالا دوباره روضه رفتنا بی ریا ترین عمل شده دوباره هر محله ای پر علم کتل شده سلام بر کربلای تو سلام بر نوکرای تو سلام بر محرم شب اول محرم سینه زنت ارزوشه با دستای یه پیرغلامت پیرن سیاه بپوشه سلام بر پرچمو علم سلام بر شعر محتشم ------------------کانال مداحی محبان اهلبیت،ع🎤عاشقان حضرت زینب،س، پیوی مدیرکانال:شعبانپور @Haram75 روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 کانال عاشقان حضرت زینب،س،را به دوستان خودتان معرفی کنید🙏☝️☝️☝️☝️ ------------------
بابا کجایی دیگه بریدم رفتی یه روزه خوش من ندیدم بالم شکسته رنگم پریده دیگه سه سالت گیسو سپیده بابا معجرم سوخت موهای سرم سوخت توو آتیش خیمه کل پیکرم سوخت (واویلا واویلا) از زجر و خولی دارم شکایت این حال و روزم داره حکایت سنی ندارم قامت خمیدم من بی تو خیلی سختی کشیدم خندیدن به اشکام زخمه دست و پاهام خوردم تازیونه بند اومد نفسهام واویلا واویلا __ توو احتضارم حالم خرابه بابا بیا که موندن عذابه جای من عمه خیلی کتک خورد روزی هزار بار توو کوچه ها مُرد شد حال دلم زار بین کوچه بازار توو صحرای غربت دیدم خیلی آزار واویلا واویلا
بند اول دلتنگم اشکام دونه دونه/ میریزه رو گونه یه دردایی دارم/ هیچکس نمیدونه اینکه یه جوری زده که چشام تاره اینکه دیدیم گوشوارم توی بازاره اینکه منم پهلوهام مثله مادرت بد جور لگد خورده خیلی ورم داره بابا / بابا / انقدر صدات کردم آخر گرفت صدام بد جور / شبها / میسوزه این تاول روی دست و پام بند دوم بابایی حال دخترت رو هیچکس نمیفهمه نیستی که ببینی ، دنیا چه بی رحمه از زجر نگم که بابا جون دلم خونه این سوختگی واسه شام غریبونه من که همیشه تو آغوش تو بودم حالا ببین جای من رو توو ویرونه بابا / بابا / خیلی کلافم از این زخمای تنم بابا / بابا / میلرزه از گشنگی کل بدنم
3. شعر دوم و روضه.mp3
11.75M
( علیه السلام ) از حسن هر کس که در دل ذره ای هم کینه داشت نیزه ای پرتاب کرد و زخم بر جسمم گذاشت .. تیر باران شد پدر من سنگ باران ای عمو وای از سنگینیِ نعلِ سواران ای عمو مادرم را گو ببیند قاسمش رعنا شده سیزده ساله یتیمش هم قدِ سقا شده .. بند بندِ پیکرِ من ای عمو از هم گُسست مَفصلم از هم جدا شد استخوان هایم شکست عده ای با نیزه و یک عده با تیرم زدند دوره ام کردند و با هم تیغ و شمشیرم زدند می شنیدم یک نفر فریاد زد در همهمه: میزنم ضربه به پهلویش ز بغض فاطمه ... ؟؟ شاعر :
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•دلشوره دارم امسال... و توسل به به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شبِ اول محرم ۹۹به نفس کربلایی حسین سیب سرخی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● " اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ" *خوشبحال اونايي كه الان حرمِ حسين هستند* " اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ" "ياحسين" دلشوره دارم امسال، چي ميشه آخر روضه واجب تر از نونِ شب، برايِ نوكر روضه يعني ميشه كه امسال، بپيچه بويِ اسپند تو كوچه هايِ اين شهر، بساطِ چايي و قند بازم هيئت ها با هم، نوكرها با تو بيعت مي كنن مَردم رو برات، سمتِ روضه ها دعوت مي كنن حسين! اي جانم حسين، اي جانم حسين... *ممنونم كه باز هم آقا نگام كردي، آقا خيلي حرف ها شنيدم، خيلي طعنه ها شنيدم، خيلي جاها مسخره ام مي كردن، ولي باشه، قشنگيش به همينه هر كي حسين رو بخواد بايد طعنه بشنوه، هر كي ارباب رو ميخواد، هر كي كربلا رو ميخواد، بايد طعنه بشنوه، مگه نبود غروبِ عاشورا، همون هايي كه آقا اميرالمؤمنين يه روزي بهشون محبت كرده بود، غروبِ عاشورا رسيدن به پسرِ همين آقا، اينقدر توهين كردن، اينقدر بي ادبي كردن، آقارو نگران كشتن، حسين!...* چي فكر مي كردم، چي شد، حرم نديدن سختِ تو اين مُحرم آقا، طعنه شنيدن سختِ چي فكر مي كردم، چي شد، چشام برات مي بارن مَردم اين شهر حتماً، سنگِ تموم ميذارن خودِت مي بيني آقا، اوضاعي شده، تويِ شهرِ ما كاري كن برام، امسال اربعين، پابوست بيام حسين! اي جانم حسين، اي جانم حسين... *شبِ گريه است، هر جوري ميتوني خودت رو وصل كن به مادرِ سادات خانوم فاطمه ي زهرا، امشب مادرش كربلاست...* چي فكر مي كردي، چي شد، تو رو تو گودال بُردن با زور و تيغِ نيزه، پيكرت رو آزُردن چي فكر مي كردي، چي شد،لباسِ تو غارت شد جلو چشايِ زينب، به تو هم جسارت شد حسين! اي دورِ از وطن بينِ بوريا، موندي بي كفن حسين! تويِ قتلگاه كُشتنت تو رو، بي جُرم و گناه *دوست دارم اين ناله ات رو ببري قتلگاه..* هر شبِ جمعه صدايِ مادر آيد از حرم من تمامِ عُمر دنبالِ صدايِ مادرم مي زند: ناله "بُنَيَّ!" كو لباسِ كهنه ات كو سرت؟ كو حنجرت؟ كو مادرت؟ كو دخترت؟ بشكند دستِ كسي كه دست بر مويت زده گيسويت خاكي شد و من خاك مي ريزم به سر *جوري صدا بزن صدا به صدا نرسه، معني اين صدا به صدا نرسه رو ميخواي بدوني چيِ؟ آخه يه روزي تويِ مدينه كه ميخواستن مادرش رو بزنن، ايستادن مردم مدينه هلهله مي كردن، كه صدايِ فاطمه رو علي نشنوه...علي ميگه: من ديدم يه نانجيبي با غلاف شمشير...* زنِ جوانِ مرا مي زدن نامردان مدينه فاطمه ام را در احتضار انداخت و يك غلاف كه دستِ چهل نفر چرخيد و دستِ فاطمه را عاقبت از كار انداخت خودم ز سينه ي او ميخ را در آوردم ببین مرا به چه کاری که روزگار انداخت *حالا از اينجا مي برمت كربلا، شب اولِ اين مجلس از مدينه بريم كربلا...اينجا به مادرش جسارت كردن، حُرمتش رو نگه نداشتن، غروبِ عاشورا مادرش برگشت گودالِ قتلگاه...چه زماني؟..." وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِكَ"* مادرش آمده گودال نچرخان بدنش اسخوان هايِ گلويش زقفا ريخت بهم * هر كجا نشستي جوري صدا بزن اين صدات تويِ عالم بپيچه، بدونن عزايِ ابي عبدالله ست، بچه شيعه پايِ ابي عبدالله تعصب داره، بلند صدا بزن: حسين....*
|⇦• با شما حال خراب دل ما ... و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۹ به نفس حاج حيدر خمسه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● با شما حالِ خرابِ دلِ ما خوب تر است وسطِ خیمۀ تو حال و هوا خوب تر است نیمه شب ها وسطِ نافله، گریانم کن *آقا! من خيلي رويِ تو حساب كردم، حالا كه ما دستمون از كربلا كوتاست، تو كه برات راه و مسافت معنا نداره، مي دونم هر شب كربلايي، اگه گذارت افتاد دور و بر گودال يادِ ما هم باش. مُحرم به نيمه رسيده، آي امام حسني ها! يه كاري كنيد امشب به چشمِ امامِ مجتبي بياييد، اگه امام حسن حرم داشت، ميگفتم: وعده ي ما دَمِ حرمِ امام حسن، اما حرم نداره كه...امشب بگو:امام حسن! حرم نداري، نوكر كه داري...امشب برا پسرش خوب گريه كنيد، باباش بدهكارت نميشه...* نیمه شب ها وسطِ نافله، گریانم کن سینه زن گر بشود اهلِ بُکا خوب تر است *حسين!...دلم يه كربلا ميخواد...حسين! يه گنبدِ طلا ميخواد...* همه ی زندگی ام لذّتش این نوکری است من شوم نوکر و ارباب شما، خوب تر است *روضۀ حضرتِ عبدالله هم غوغاست، از صبحِ عاشورا يه چهار دفعه ابي عبدالله وسطِ ميدون جمعش كرد، مگر نه، زده بودنش، علي اكبر رو كه ديد افتاد، بدو رفت تويِ ميدان، پسرِ امام حسن، جگرِ امام حسن رو داره، سلاحي نداشت،سنگ برداشت بدو رفت، گرفتش از وسطِ ميدون، بارِ سوم و چهارم، اومد پيشِ عمه ي سادات، گفت: اين بچه رو ببر، ازش غافل بشي رفته ميدون...لذا دستش رو عمه ي سادات گرفت، از اينجا معلوم ميشه، خيلي چيزهايي كه زينب ديد، عبدالله هم ديد...يه جايي رفتن روي بلندي، بي بي زينب كه چند روز آب نخورده بود چشماش سويي نداشت، اما عبدالله چشما تيز بين، هي ميگفت: دارن ميزننش، زينب نمي ديد، با يه دست عبدالله رو گرفته بود، هي عبدالله مي گفت: من دارم مي بينم، هي ميخواست دستش رو جدا كنه زينب نميذاشت، يه جا گرد و خاك كه نشست، زينب ديد واي شمر رفت رو سينۀ حسين، دستش رو گذاشت رو سرش، عبدالله ديد دستش به دستِ عمه نيست، بدو رفت ميدان...* رها کردی تو از خیمه نَفَس را نخواندی حرف مِهرِ هیچ کس را حصارِ لطف زینب را شکستی ندارد شیر یارایِ قفس را رجز خواندی که اِبنُ المُجتَبایم رجز خواندی که فرزندِ مِنایم شنیدم از تهِ گودال، گفتی برادر زاده ی خونِ خدایم جگر اصلاً به سن و سال که نیست پریدن تا خدا به بال كه نيست تو از شيرِ جمل ارثيه داري جوانمردي به قيل و قال كه نيست شنيدم نعره زن مي آيي از دور پیِ یاریِ من می آیی از دور بنازم این همه جان و جَنَم را به چشمِ من حسن می آیی از دور به تو گفتم نیا اینجا ، نگفتم؟! بمان با زینب کبری، نگفتم؟ نگفتم گرگ اینجا در کمین است نیا یوسف در این صحرا، نگفتم!؟ نمی دیدی تنِ چاکم ،نمیشد؟! نمی دیدی روی خاکم، نمیشد؟! نمی دیدی به زیرِ چکمه ي شمر تو اوضاعِ اسفناکم، نمیشد؟! گمانت خوب شد دیدی عدو را ؟! گمانت خوب شد دیدی گلو را ؟! خیالت شد در این گودال راحت كه ديدي زيرِ دست و پا عمو را نشسته شمر رويِ سينه ي من کشیده تیغِ بغض و کینه ی من همین که تیر و نیزه مست کردند هزاران تکه شد آئینه ي من يكي آمد سرم را با خودش برد يكي انگشترم را با خودش برد به هر گوشه كه اسبي رفت يا تاخت كمي از پيكرم را با خودش برد اگر چه رفته جان از پيكرِ من چه ميخواهد سنان از پيكرِ من؟ يكي او را بگيرد، شرط بسته نماند استخوان از پيكرِ من گلو بندِ رُقيه رفته غارت و سربندِ عمويت رفته غارت نبودي كاش دشمن بي حيا شد كمرِ بندِ عمويت رفته غارت *حسين....*
‍ ‍ ‍ گوش دل وا کنید ای همهٔ عاشقان می رسد نغمهٔ زنگ یک کاروان زحال و روزشان بیتابم ای دل به فکر خواهر اربابم ای دل تموم ترس من قحطی آب به فکر کودک بی خوابم ای دل خواهری گریون ،گشته دوچشمانش، بیاد حرفهای آخر بابا کربلا زینب ،یاور ویار تو ،میون اهریمن، بی کس وتنها التماست میکنم ، برادرجان بیا و، برگردیم شهر مدینه دلهره دارم ، که زینبت روزی ،تورو به زیر دشنه هاببینه حســــــــین وآااااای حســـــین وآااای یاحسین مولا/ ای گل طاها/ عزیز زهرا/ ابی عبدالله/ حضرت ثارالله/ عزیز زهرا / این سفر آخره درد ورنج وبلاست قتلگاه عشاق، دشت کرببلاست خدا تورو ازم، یک وقت نگیره که بی تو خواهرت، زینب س می میره پس از تو زندگی، عین عذابه زه کینهٔ عدو، زینب س اسیره بوی هجران و،جدایی می آید ،بگو که از پیشم نمیری آخر وعده مون این بود، همیشه وهر جا ،کنار هم باشیم تا روز محشر چیشده حالا ،قصد سفر داری ، اونم تک وتنها بدون زینب س یا حذر کن از، رفتن ویا اینکه، ببر منو با خود بجون زینب س حســــــــین وآای ،حســـــین وآااای شبها خواب می بینم ،که به غم می شینم زیر نعل مرکب،تن تو می بینم می بینم اکبرت ، شد اربا اربا حیفه که جداشه، دستای عباس ع قاسم ابن الحسن ع ،سینه اش شکسته دخترت به زیر، مشت ولگد شه خیمه ها دربین، شعلهای غم ،غارت گوشواره شده چه آسون می شود تارخ ،به خواهرت زینب س، زه به بی حیاییه عدوی ملعون خیزران میزد،عدو به لبهایت، به پیش چشم بچه هات برادر تا مگردیگه. خواب شبم تعبیر، بیا و برگردیم به جون مادر.. حسیــــــــن وااااای حســین وااای یاحسین مولا/این گل طاها/عزیز زهرا س ابی عبدالله/حضرت ثارالله/عزیز زهرا س این دل بی دلم ، شده دریای غم. منتظر نشسته، تا بیاد محرم از غمای حسین، درسوز ودردم کاش بشه محرم، دورش بگردم اروم اروم دیگه، وقت عزاشه پیراهن مشکیمو، اماده کرده ام کاش محرم شم ،زائر دربارت، میام کنار اون ضریح شش گوش اینقدر بر سینه ام بکوبم تا ،زداغ تو گردم‌،همونجا بیهوش روزعاشورا توقتلگاه تو ،سرم رو بشکونم، زداغت ارباب سینه خیز ایم، روبروی گنبد ،باروی خونینی اون وقت منو دریاب.. حســـــــین واااااای حســــــین واااای 🥀🥀🥀
متن روضه 1 🔸مرا که دانه اشک است، دانه لازم نیست 🔸به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست زبانحال بی بی رقیه سلام الله علیها... گوشه خرابه... 🔸نشان آبله و سنگ و کعب نی کافیست 🔸دگر به لاله رویم نشانه لازم نیست شب سوم محرم... معمولا رسمه... متوسل میشن به نازدانه ابی عبدالله... زهرای سه ساله... 🔸به سنگ قبر من بی‌گناه بنویسید 🔸اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست چه کردن با این نازدانه...خدا... 🔸عدو بهانه گرفت و زد به او گفتم 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست (سازگار) نمیدونم تا حالا بچه یتیم دیدی یا نه... کنار بدن بابا دیدی چطور ناله میزنه... با زبان کودکی همه حرفهاش رو به بابا میگه... هرکی ناله این بچه ی یتیم رو بشنوه ناخودآگاه اشکش جاری میشه... اما ... هر جا شما بچه یتیم ببینید... حتما نوازشش می کنید... باهاش همدردی می کنید... من بمیرم برا یتیم ابی عبدالله... چه خوب نوازشش کردند... چه خوب باهاش همدردی کردن... کنار سر بابا... هر کجا رسیدن... بهش تازیانه زدند... بهش سیلی زدند... 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست گوشه خرابه... نیمه های شب... بی بی رقیه... شروع کرد به گریه کردن... هی بهونه بابا میگیره... میگه عمه جان زینب... من بابامو میخام عمه جان...بابام کجاست... بلاکش دوران زینب اومد کنار دختر نشست... صدازد... عمه جان انقده بی تابی نکن... عمه جان بابات رفته سفر برمیگرده انقدر گریه نکن... هرکاری کرد این دختر بچه آروم نشد... اهل خرابه از خواب بیدار شدند با صدای گریه خانم رقیه همه به گریه افتادن صدای ناله اهل خرابه بلند شد... خبر به کاخ یزید معلون رسید... خدا لعنتش کنه صدازد چه خبر شده... گفتن دختر ابی عبدالله... گوشه خرابه... هی بهونه بابا می گیره... نانجیب صدا زد... خوب ببرید سر بریده باباش حسین براش... یا صاحب الزمان... امان از اون لحظه ای که سر مقدس ابی عبدالله رو آوردن داخل خرابه... گذاشتند جلو دختر بچه... حالا تصور کن... یه دختر سه ساله... سر باباش رو در مقابلش بگذارن... چه حالی پیدا میکنه... تا نگاهش به سر بابا افتاد... صدا زد بابای خوبم... کجا بودی... يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ! بابا... کی تو رو به خونت خضاب کرده... يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ بابای خوبم... کی رگهای گردنت رو بریده... يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي (نفس المهموم 456) بابا... بگو ببینم... کی منو تو بچگی یتیم کرد... هی دست رو صورت بابا میکشه... هی نوازش میکنه... گریه میکنه... صدا زد... بابا... نبودی ببینی بعد از چی به سرمون اوردن بابا... يا أبتاهُ، منْ بَعدكَ وا غُرْبَتاهُ بابا... بعد از تو داد از غريبي (انوار الشهادة 244) خیمه هامون رو آتیش زدند...بابا دستهامون رو بستند...بابا طناب به گردنمون انداختند...بابا ما رو شهر به شهر به شهر گرداندند... بابا... نبودی ببینی از کربلا تا شام چقدر به ما تازیانه زدند... 🔸شامی ها بدند، بابا،بابا، بابا 🔸عمه رو زدن، بابا،بابا، بابا هر کجا ميخواستند به ما تازیانه بزنند عمه جانم زینب... بدن رو سپر میکرد... مبادا تازیانه به ما اصابت کنه... بابا اصلا باورم نميشه... 🔸زجر چه بی حیاست، بابا،بابا، بابا 🔸پس عمو كجاست، بابا،بابا، بابا 🔸صورت نیلی، بابا،بابا، بابا 🔸بچه و سیلی، بابا،بابا، بابا بابا... ببین صورتم کبود شده... موهای سرم سفید شده... مثل مادرم زهرا قدم خمیده... بابا دیگه طاقت ندارم... دیگه تنهام نزار... منم با خودت با خودت ببر بابا... انقدر کنار بدن بابا ناله زد... یدفعه دیدند دختر یکطرف افتاد سر بابا یکطرف... عمه جانش زینب اومد نگاه کرد دید دختر جان به جانان تسلیم کرده... 🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم 🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود 🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم 🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبون)َ شعراء 227
متن روضه 2 🔸منم آن گنج الهی که به ویرانه نهانم 🔸گر چه طفلم به خدا بانوی ملک دو جهانم امشب دلها رو روانه کنیم... کنار حرم با صفای بی بی رقیه سلام الله علیها... امشب به یاد غربت نازدانه ابی عبدالله اشک بریزیم... 🔸ابر سیلی است نقاب رخ همچون قمر من 🔸چادر عصمت زهراست همانا به سر من نميدونم دختر سه ساله دارید یا نه... حتما همتون دیدید... دخترها علاقه خاصی به بابا دارن... اصلا معروفه... میگن دخترها بابایی هستند... آنهایی که دختر دارند بهتر میفهمن چی ميگم... خدا نکنه کسی این دختر بچه رو اذیت کنه... میگه بزار بابام بیاد... شکایتت رو به بابام میکنم... خدا نکنه زخمی رو بدن دختر بچه باشه... میگه بزار بابام بیاد... بهش نشون میدم... بهش ميگم... 🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته حالا میخواهی درد دل نازدانه حسین رو گوش بدی بسم الله... 🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته 🔸دلم از داغ کباب و سرم از سنگ شکسته چقدر بهش سنگ زدند... چقدر بهش تازیانه زدند... چقدر سیلی زدند... یاصاحب الزمان... 🔸رخ نیلی، لب عطشان، دل خونین، تن خسته اما... 🔸گره از خلق گشایم به همین بازوی بسته امشب اگه با ابی عبدالله کار داری.... آقا رو به نازدانه اش قسم بده... اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری، اگه کربلا میخواهی... بگو حسین جان... تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم... امشب دیگه دست خالی ردمون نکن... 🔸طواف شمع چون پروانه می کرد 🔸به دستش موی بابا شانه می کرد تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا... چه بلایی سرت آوردن...بابا... 🔸سر و روی پدر را پاک می کرد 🔸برایش عقده ی دل باز می کرد صدا زد بابای خوبم... 🔸به قربان سر نورانی تو 🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ 🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا 🔸لبان تو چرا نیلی است بابا بابا کی با چوب به لب و دندانت زده... اما میخام بگم... بابای خوبم... 🔸تو از چوب جفا داری نشانه 🔸مرا باشد نشان از تازیانه اگه با چوب به لب و دندان تو زدن... اما به منم تازیانه زدن... 🔸مرا باشد نشان از تازیانه بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم... طاقت سیلی خوردن ندارم... طاقت سنگ خوردن ندارم... 🔸ز تو دارم تمنا جان بابا 🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
AUD-20210811-WA0113.mp3
8.27M
‌عشق یک کلام حسین علیه السلام: *🏴نوحه جانسوز عزای لاله ها*😔✋ بسیار زیباست حتما دانلود کنید *مداح کربلایی رضا ایزی🎤🎤* *بـا نــوای نــی و طـبـل🥁*😭 *به کربلا دشت بلا قافله ی غم آمد* *وقت عزای لاله ها ماه محرم آمد* *می رسد از آسمان ها بانگ آه و واویلا* *یابن زهرا یابن زهرا ‌(2)* ماهی که از خون لاله گون روی شفق می گردد قرآن زهرا تشنه لب ورق ورق می گردد می رسد از آسمان ها بانگ آه و واویلا یابن زهرا یابن زهرا (2) ماهی که زهرا از جنان با چشم تر می آید به قتلگه برای دیدن پسر می آید ماهی که از خون گلو اصغر لبش تر گردد شق القمر پیدا ز پیشانی اکبر گردد می رسد از آسمان ها بانگ آه و واویلا یابن زهرا یابن زهرا (2) ماهی که قاسم می شود فدایی ثارالله جدا شود دست رشید ساقی آل الله جان سپارد نزد زهرا با لب تشنه سقا یابن الزهرا یابن الزهرا (2) 🏴♣️🏴♣️🏴♣️
۲۸ علی اکبر از نسب احمد مختاری تو نوه ی حیدر کراری تو محور وفا و ایثاری علی اکبر ای جان حسین علی اکبر جانان حسین علی اکبر در تمام عمر هستی جنت و رضوان حسین مولانا علی اکبر حسین۴ علی اکبر به ام لیلا پسری اکبر تو مصطفای دگری اکبر شجاعت تو حیدری اکبر علی اکبر هستی حسین علی اکبر جان زینبین علی اکبر تا روز جزا بر تو می نازد شاه عالمین مولانا علی اکبر حسین۴ علی اکبر تو می روی علی سوی میدان دشمن ز دیدن رخت حیران پدر به دنبال سرت گریان علی اکبر نور بصرم علی اکبر رفتی ز برم علی اکبر حق بود گواه با رفتن تو خون شد جگرم مولانا علی اکبر حسین۴ علی اکبر چه کرده با تو دشمنت بابا افتاده بر زمین تنت بابا شد اربا اربا بدنت بابا علی اکبر تو شدی شهید علی اکبر خون تو چکید علی اکبر بعد تو منم در کرب و بلا بی یار و وحید مولانا علی اکبر حسین۴ ۱۴۰۰
3. باز کامم.mp3
17.74M
( علیه السلام ) باز کامم به مدح تو وا شد دفتر شعر من مُصفا شد باز شوری به سینه ام افتاد صدف طبعِ من ،گُهر زا شد نی فقط ما اسیر زلف توایم عاشق تو ، حسینِ زهرا شد نفسِ تو ، رسیده اش به مشام پورِ مریم ، اگر مسیحا شد درسی از تارِ زلف تو آموخت یوسف ار این چنین دل آرا شد بی خبر بود از گُل رویت گر که مجنون اسیر لیلا شد سرو ، گر قامتی چنین دارد از اَزل ، پیش پای تو پا شد شاعر: نسبی از کریم ها دارد از همان کودکیش ، آقا شد سیزده سال زندگی کرد و همه ی اعتبار دنیا شد با اباالفضل ، بودنش این شد شکل رزمش شبیه سقا شد با عمو بود و از همان اول در دلش شور کربلا جا شد بعد از این که حسن ز دنیا رفت همه ی دل خوشیِش ، مولا شد هر که بُغضی از حسن در سینه داشت نیزه ای برجسمِ قاسم میگذاشت ای با غمِ من همنشین ، قاسم پاشو غریبی مو ببین ، قاسم اینقدر مقابل چشام با آه پاتو نکِش روی زمین قاسم ان تَنکُرونی ، بازم میخونی تا که آروم بشه ، دلِ پریشون به حق زهرا ، بی رمقم تا یه بار دیگه صدام بزن عموجون کنارِ تو ببین شدم ، مُضطر تو هم شدی مثلِ علی اکبر یاد مدینه افتادم اینقدر با سینه ی زخمی نگو مادر آئینه ی تو ، این سینه ی تو شکسته و بوی مدینه داره چشاتو بستی ، عمو شکستی قلبِ حرم رو با غمت دوباره دل عزاداره ، دل عزاداره ...
مناجات 1 🔸دلم گرفته خدایا در انتظار فرج یابن الحسن... 🔸دلم گرفته خدایا در انتظار فرج 🔸دو دیده ام شده دریا در انتظار فرج آقای خوبم یابن الحسن... 🔸هنوز می رسد از کوچه های شهر حجاز 🔸صدای گریه زهرا در انتظار فرج ایام عزای سیدالشهداست... اما خیلی حیفه توی مجلسمون روضه مادرش زهرا خونده نشه... آخه هر مصیبتی که کربلا وارد شد از مدینه شروع شد... 🔸هنوز میرسد از چاه های کوفه به گوش 🔸صدای ناله مولا در انتظار فرج اگر الان گوش دل باز کنیم صدای امیرالمومنین به گوش میرسه... هی میگه پسرم مهدی کجایی... 🔸هنوز پرچم سرخ حسین منتظر است 🔸گشوده چشم به صحرا در انتظار فرج (شاعر: سازگار) حالا با همین اشک قشنگت... با همین حال خوبت... آقات رو صدا بزن... هرکجا نشستی ... همه باهم... یابن الحسن...
خدای متعال ان شاء الله این قدمها رو به زودي زود کنار حرم باصفای بی بی رقیه سلام الله علیها برساند خشنودی روح مطهره بی بی و همه شهدای مدافع حرم عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.