1_6283231043.mp3
6.85M
🔊 #زمینه
خستهام مثل نوکری که صاحبش جوابش کرده
حاجمحسن #عرب_خالقی
#اربعین
خسته ام مثل نوکری که صاحبش جوابش کرده
خسته ام مثل آدمی که زندگی خرابش کرده
خسته ام مثل مجرمی که دنیا آبروشو برده
خسته ام مثل بی گناهی که حقشو ظالم خورده
خسته ام خسته ام خسته ام
خستگی هامو کجا بیارم الا حرمت ای به فدای کرمت
خستگیم در میره با سجده به خاک قدمت ای به فدای کرمت
بذار با خستگیم بیام آقا
من از خدا تو رو میخوام آقا
انقدر دور دور دورم که
به تو نمیرسه صدام آقا
ای صاحب دل شکسته ابی عبدالله ...
خسته ام مثل نوجونی که درد یتیمی داره
خسته ام مثل پیرمردی که زخم قدیمی داره
خسته ام مثل بیماری که دکترش جوابش کرده
خسته ام مثل جانبازی که شیمیایی آبش کرده
خسته ام خسته ام خسته ام
خستگی هامو تو راه اربعینت میبری کی آخه ما رو میخری ؟!
در میره خستگی زائر تو با نظری کی آخه ما رو میخری ؟!
چه خوبه خستگی تو راهت آقا گرمی راه کربلات آقا
همیشه حسرت ملائک هست تاول پای زائرات آقا
ای صاحب دل شکسته ابی عبدالله ...
خسته ام مثل اون پایی که هیچ موقع به مقصد نرسید
خسته ام مثل اون که اربعین به هر دری زد نرسید
خسته ام مثل شونه ای که زیر بار غم شکستنش
خسته ام مثل حرمتی که مردم با ستم شکستنش
خسته ام خسته ام خسته ام
خستگی هام به فدای خستگی خواهرت ای فدای زخم سرت
خسته شد بسکه دوید تو بیابونا دخترت ای فدای زخم سرت
به خستگی پای اولادت
به زخم پیشونی اجدات
ما خیلی تو دنیا صدات کردیم
ما رو قیامت نبر از یادت
ای صاحب دل شکسته ابی عبدالله .
1-1. خرابه شام
از آنروزی که رفتی و ز جمع ما جدا بودی
بگو با دخترت بابا ، در این مدت کجا بودی؟
نمی دانی مگر من گشته ام دلتنگ دیدارت
چرا یادم نمی کردی، چرا بی اعتنا بودی
در آنروزی که ما را سوی شهر کوفه می بردند
مگر آنروز مثل من اسیر اشقیا بودی؟
بگوشم می رسید آوای قرآنی که می خواندی
نمی دیدم ترا هر چند در نزدیک ما بودی
کجا بودی مرا دشمن نمود از حق خود محروم
تو که با درد محرومان عالم آشنا بودی
بخاطر دارم آن دم را که می رفتی سفر بابا
بغل کردی مرا رفتی و در سعی وصفا بودی
مسیر کربلا تا شام را هرلحظه نالیدم
نبودی تا ببینی ، یا تو هم غرق بلا بودی؟
بگو ایا لبان تشنه ات را آب قسمت شد؟
که چون من تشنه لب در وادی کرب و بلا بودی
همیشه عمه ام ذکر تو را می گفت بر ناقه
گمانم کاروان را تا به مقصد رهنما بودی
برایم عمه ام می گفت در پیش خدایی تو
چگونه آمدی این جا اگر پیش خدا بودی
مرا همواره در دل شکوه از ایام هجران بود
نمی دانستم این سان زخمی قوم جفا بودی
بگو آیا کدامین دست ناپاکی یتیمم کرد
چگونه سر برید از تو که جان مصطفی بودی؟
#مدهوش
الا مادر؛ به قربونِ جمالت ●♪♫
رخ چون بدر و ابروی هلالت ●♪♫
شنیدم؛ کامِ عطشان جان سپردی… ●♪♫
گلِ ام البنین؛ شیرم حلالت ●♪♫
ابوفاضل… ابوفاضل… ابوالفضل… ●♪♫
شنیدم؛ دست هایت را بریدند ●♪♫
شنیدم؛ چشمِ نازت را دریدند ●♪♫
چو طفلان این سخن ها را شنیدن ●♪♫
همه از هم خجالت می کشیدند… ●♪♫
ابوفاضل… ابوفاضل… ابوالفضل… ●♪♫
انیسِ گریه هایم، را گرفتند ●♪♫
توانِ دست و پایم، را گرفتند ●♪♫
کمانی تر شدم، از زینب ●♪♫
افسوس! سرِ پیری؛ عصایم را گرفتند… ●♪♫
ابوفاضل… ابوفاضل… ابوالفضل… ●♪♫

مسلمانان! حسین، مادر نداره… ●♪♫
غریب است و کسی بر سر نداره ●♪♫
ز جورِ ساربانِ بی مروت؛ دگر انگشت و انگشتر نداره ●♪♫
ابوفاضل… ابوفاضل… ابوالفضل… ●♪♫
گلِ احساس، را از من مگیرید ●♪♫
شمیمِ یاس، را از من نگیرید ●♪♫
همه دار و ندارم را بگیرید؛ فقط عباس را از من نگیرید ●♪♫
ابوفاضل… ابوفاضل… ابوالفضل… ●♪♫
تموم زندگیم؛ مالِ حسینه… ●♪♫
دلم همواره دنبالِ حسینه ●♪♫
کجایید؛ ای شهیدان خدایی؟ ●♪♫
بلا جویانِ دشتِ کربلایی ●♪♫
کجایید؛ ای سبک بالانِ عاشق؟ ●♪♫
پرنده تر، ز مرغانِ هوایی ●♪♫
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
مجید بنی فاطمه الا مادر به قربون جمالت
چه كربلا، عزيزان خدا نصيب كند
خدا نصيب به عرش و هم، گدا بكند
رفتم به كربلا به سر قبر هر شهيد
ديدم كه تربت شهدا مشك و عنبر است
هر يك شهيد مرقدشان چارگوشه داشت
شش گوشة مزار، در آن هفت كشور است
پرسيدم از يكي سببش را به گريه گفت
پايين پاي قبر حسين، قبر اكبر است
پايين پاي قبر علياكبر جوان
هفتاد و يك شهيد چو خورشيد خاور است
در سمت راست، قبر يكي پير جلوه كرد
زان گوشة رواق كه نزديكي در است
پرسيدم از خادمان كه اين مزار كيست؟
گفتا حبيب، نور دو چشم مظاهر است
سلام
چه کربلا ست که آدم به هوش می آید
هنوز ناله زینب به گوش می آید
چه کربلاست کز آن بوی سیب می آید
صدای ناله ی مردی غریب می آید
چه کربلاست کز او بوی مشک می آید
هنوز ناله زلب های خشک می آید
چه کربلاست که بوی گلاب می آید
صدای گریه طفل رباب می آید
چه کربلاست که بوی عبیر می آید
صدای کودک نا خورده شیر می آید
چه کربلاست که بانگ صفیر می آید
هنوز ناله طفل صغیر می آید
چه کربلاست از آن ناله ی رباب آید
صدای ناله لالایی علی بخواب آید
جواب طفلک ششماه داده شد باتیر
عد و به تیر جفا داده بود اورا شیر
چرا نگفته کسی آب مهر مادر اوست
برای چیست که عطشان علی اصغر اوست
چه کربلاست که سقای آن شده بیدست
عدو زکینه سرش با عمود کین بشکست
چه کربلاست که آبش به قیمت جان است
به گوش جان همه جا ناله های طفلان است
مگر به کرببلا آب قیمت جان است
چرا نگفته کسی این حسین مهمان است
چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد
به کام تشنه شان یک دو جرعه آب نداد
چه کربلاست علی اکبر اربا اربا شد
شهید کینه به پیش دو چشم بابا شد
چه کربلاست که چون نام کربلا ببرند
فلک به ناله ملک در خروش می آید
سالها زوّاریت را آرزو کردم حسین (ع)
هر کجا رفتم تو را من جستجو کردم حسین
تا خراسان تا به قم تا حضرتِ عبدالعظیم
پای هر مرقد تو را چون لاله بو کردم حسین
سالها هر زائری می آمد از کرببلا
تا که بوی تو بگیرم بوی او کردم حسین
هر کجا نام تو بود آنجا بهشتم بود و هست
من بهشتت را دو عالم آرزو کردم حسین
همچنان در کربلا جاریست خون سرخِ تو
مقتلت را من ز اشکم شستشو کردم حسین
جسمِ خونینِ تو را دیدم میانِ قتلگه
لعنتِ بسیار بر جانِ عدو کردم حسین
واردِ صحن تو گشتم در شبستانِ ولا
ای همه آمالِ من، من بر تو رو کردم حسین
آنقدر شوقِ هوای صحن تو دارم به سر
با تو در تنهاییِ خود گفتگو کردم حسین
سالها با یا حسین از شورِ عشقت دم زدم
تا سرِ خوانِ تو کسبِ آبرو کردم حسین
قرهً العین نبی ای روح و جانِ فاطمه
من دگر با روَضه ات عمری ست خو کردم حسین
شاهِ بطحا از کرم این رو سیه را کن قبول
این زبان را وقف تو در گفتگو کردم حسین
جان اصغر روزیم کن تربت شش گوشه ات
در فراق تو ز خونِ دل وضو کردم حسین(ع)
باز این مرغِ دلم کرده هوای کربلا
باز پیچیده سرم عِطر فضای کربلا
باز می خواهد دلم دارالشٌَفا ی کربلا
باز می خواند مرا گلدسته های کربلا
می زند بوسه به خاک با صفای کربلا
می رسد از تربتش بوی گلاب و بوی سیب
می رسد هر دم مشامم عطر گلزار حبیب
کربلا باشد بهشت و قبّه ی شاهِ غریب
از دلِ خاکش بر آید ناله ی ام یجیب
جان فدای صحن و ایوانِ طلای کربلا
کربلا و مرقد شش گوشه ی شاهِ شهید
کربلا و آن علمدار و دو دستان امید
کربلا و اکبر و آن قد رعنا و رشید
کربلا و اشک و آهِ زینب گیسو سفید
می رسد بوی عبیر از هر کجای کربلا
ای خوشا آن سر زمین و دجله و آب فرات
ای خوشا آن روضه ها و آن نسیم و رایحات
از همه صحن و سرایش می وزد باد حیات
ای خوشا یاد حسین و کشتیِ کوی نجات
شاکر آنیم بنا کرده بنای کربلا
ای خوشا حالِ کسی که گشته زوٌار حسین
کربلا شد زائر یاران و انصار حسین
شد غلام و نوکرِ وادی دربار حسین
سر نهاده بر ضریح و قبر خونبار حسین
ذکر ایامش شده مدح و ثنای کربلا !
4_5924840022564932101.mp3
5.67M
❣﷽❣
🔸 #سینه_زنی_امام_حسین_ع
🛑 #شور
🔸 #آقای_مقدم
🛑#پیشنهادم 👌👌
گنبدت از دور تماشائیه
این شبا کربلا چه غوغائیه
نمیدونم چه سِریه آقاجون
هرکی میاد میگه عجب جائیه
این شبا کار من فقط زاریه
کربلا جای هر کی دوس داریه
همه دارن میان زیارت ولی
منو نبُردی آخه چه کاریه
چه کاریه بندازی رومو زمین
بدون که دیوونتم آقا همین
چیز زیادی من نخواستم آقا
منم دلم میخواد بیام اربعین
حسین، امون از شبای جدایی
حسین، نذاشتی بشم کربلایی
🔸حسین، (حسین جان)3
باورکن این حرفمو آقای من
دروغکی نبوده اشکای من
خوش باشی آقا با همه زائرات
خالی نمیمونه آقا جای من
منو نخواستی خب چه اصراریه
اینم خودش یه جور گرفتاریه
تو که میبینی روزگار منو
نخواستی مارو آقا چه کاریه
چه کاریه حالمو آقا ببین
رسوا نکن منو تو بیشتر از این
میرم به مادرت میگم یا حسین
منم دلم میخواد بیام اربعین😭
حسین، بیا و بخر آبرومو😭
حسین، ببین بغض توی گلومو
🔸 حسین، (حسین جان)3
فکر زیارت تو توی سرم
یادش بخیر شلوغیای حرم
یادش بخیر پیاده تا کربلا
میمیرم امسال اگه آقا نرم😭
میدونم حرفام همه تکراریه
قاتل من دوریِ اجباریه
همه رفیقامون میرن کربلا
تنها میمونیم آخه چه کاریه
چه کاریه آقا منه کمترین
نیام تو صحن یل اُمُ البَنین
خدا خودش شاهده یا اباالفضل
منم دلم میخواد بیام اربعین
حسین، دلم گیر صحن و سراته
حسین، همه حاجتم کربلاته
🔸 حسین، (حسین جان)3
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
بابا تویی یا خواب می بینم امشب که شام غصه ها سر شد بعد از گذشتن از چهل منزل ویرونه ماهم منور شد پس نوبت ماهم رسید آخر می خوام تو آغوش سرت باشم دیدم که تو دلتنگ زهرایی گفتم شبیه مادرت باشم اینجا که می بینی شبهاش سرده گرمای روزهاش مثل آتیشه اون گوشه اون خاک ها رو می ببینی اون رخت خواب دخترت میشه دورو برت رو خوب تماشا کن اینجا خرابه بود خونه ام شد اون لکه های قرمز ر وخاک اون جانماز عمه جونم شد شبها با درد پهلو صبح میشه روزها با سیلی غروب میشه دستام چشام پاهام سرم گوشام بابایی چیزی خوب میشه تعریف کن از اون چهل منزل واسم بگو از روزهاتو شبهات گفتند که تو پیش خدا بودی پیش خدا زخمی شده لب هات اون شب که ما از کربلا رفتیم گفتند سرت یک جای دور بوده گفتند که تو پیش خدا بودی حتما خدا هم تو تنور بوده چیزی نپرس از کربلا تا شام سخته نگم از اون همه آزار بابایی من دیگه سه سالم نیست یک عمر شد رفتن از اون بازار سخته بگم از قصه زخمام واسه تو که دریای احساسی راستی بابایی بین این مردم دستی به اسم ضجر میشناسی من گم شدم اومد سراغ من موهام شد بیشتر پریشونت گفتم عمو سیلی زدو بعدش با طعنه گفت این هم عمو جونت بابا بابا .. چادر نمازم رو نبردم که توی مدینه جا گذاشتم من بابا چرا خیره به گوشامی اصلا مگه گوشواره داشتم من دستامو پنهون می کنم پشتم بازم یه جاهایش معلومه این حلقه قرمز کبودی نیست تو فکر کن جای النگو نیست هرجا که می شد مارو چرخوندند با سختی رو پاهام می ایستم بزم نمی دونم چی بود اینجا من حتی اسمش رو بلد نیستم از معجرا و. چادرا بابا چیزی نپرس از من نمی دونم انقدر که می دونم این روزا از آستین پاره ممنونم حسین حسین حسین
#روضه
|⇦•حالا که اومدی پیشم...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾•
"يَا سَرِيعَ الرِّضَا ، اِغْفِرْ لِمَنْ لاَ يَمْلِكُ إِلاَّ الدُّعَاءَ ، فَإِنَّكَ فَعَّالٌ لِمَا تَشَاءُيَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ ، وَذِكْرُهُ شَفَاءٌ ، وَطَاعَتُهُ غِنىً ، اِرْحَمْ مَنْ رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاءُ وَسِلاَحُهُ الْبُكَاءُ .."
*بری سوریه وارد حرم بشی رو به روت یه کاشی فیروزه ای رنگ این بیت روش نوشته ...*
«آن کو که در این مزار شریف آرمیده است
امُّ البُکاء رقیه ی محنت کشیده است»
*گریه سپره معمولا بچه ها از این سلاح استفاده می کنند.تا دعواشون میکنی گریه میکنن دست برمیداری. هر دختر بچه ای رو بخوای بزنی گریه کنه دلت به رحممیاد اما کربلا برعکس شد هروقت این سه ساله گریه کرد زدنش ..میگفتن گریه نکنی نمیزنیمت. میگفت :نه!من با بابام قرار گذاشتم..*
«گر به من گویند بابا را نخوان سیلی نخور
صورتم سازم سپر گویم که بابا بهتر است»
*گریه کرد،گریه کرد تا بالاخره به مراد دلش رسید یه وقت دید سر باباش جلو چشماشه..*
حالا که اومدی پیشم بازم آغوشتو واکن
بغل کن بغضم بازم، غریبیمو تماشا کن
حالا که اومدی پیشم بزار خلوت کنم باتو
بزار تعریف کنم بعدش، ببین من پیر شدم یا تو
تو وقتی اومدی گفتمکه تقصیرِ دل من بود
تو که دیدی بابات خوابه چه وقته گریه کردن بود
ببخش حرفای تعریفیم، دیگه حرفای خوبی نیست
ببخش واسه پذیرایی، خرابه جای خوبی نیست
خرابه بِسترش خاکه، خرابه بالشش خِشته
تو خیلی خاکیی اما، برای دخترت زشته
برای دخترت زشته که خونه اش این طوری باشه
بزار چیزی نگم شایدتو حرفام دلخوری باشه
*خیلی حرفا آماده کرده بود بزنه اما تا نگاش به سر بریده ی باباش افتاد زِبونش بند اومد..بریده بریده گفت :أبَ..*
کدوم خانوم با این حالش، پیش مهمون معذب نیست
ببخش از راه طولانی، سر و وضعم مرتب نیست
اگه مهمون داری باید، براش با جون مهیّا شی
خجالت می کشی وقتی، نتونی از زمین پاشی
نگی من بی ادب بودم
نگی این دختر عاشق نیست
نمی تونم پاشم از جام
پاهام پاهای سابق نیست
«بس که دوید عقب قافله واویلا واویلا
پای من از ره شده پر آبله واویلا واویلا»
حالا چشمای کم سومو
به هر چی جز تو می بندم
به زورم باشه پا میشم
به زورم باشه می خندم
*بابا! یه نگاه کن به دخترت چرا چشاتو بستی؟یه نگاه کرد به باباش گفت..*
مگه تو صورتم امشب، بغیر از خنده چی دیدی
که از وقتی پیشم هستی، یه بار حتی نخندیدی
#شاعر:هادی جان فدا
*توکه هر وقت من ومیدیدی میخندیدی توکه هر وقت دخترتو میدیدی لبخند میزدی! مدینه هم پیغمبر هر وقت فاطمه اش رو میدید می گفت :"السَّلامُ عَلیکَ یا أَبَتاه"پیغمبر گُل از گُلش می شکفت.هر وقت حضرت زهرا سلام الله می گفت أبتاه پیغمبر خوشحال میشد لبخند میزد. یه روز پیغمبر اومد دید لحن فاطمه عوض شد نگفت بابا، گفت یا رسول الله ! پیغمبر تعجب کرد گفت دخترم هر بار من رو یه جور دیگه صدا میزدی میگفتی :یاأبتاه حالا میگی یا رسول الله!حضرت فرمود:آره بابا
از سلمان شنیدم آیه نازل شده همه باید با این لفظ شما رو صدا بزنن بگن یا رسول الله! منم گفتم احترام کنم بگم یا رسول الله. پیغمبر فرمود این آیه درسته اما تو دختر منی، تو پاره ی تن منی، تومیخوای من رو صدا بزنی بگو بابا. هروقت میگی بابا آرام میشم خوشحال میشم ...
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#ایام_صفر
#سید_مهدی_میرداماد
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس سید مهدی میرداماد•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
هر وقت گفت أبتاه دل پیغمبر آرام شد. اما دو جا گفت: یا أبتاه !چه گذشت به پیغمبر نمیدونم. یه جا بین در و دیوار. یه جا هم تو کوچه ها وقتی تازیانه خورد گفت: یا أبتاه! رقیه ام هربار باباش رو صدا کرد دل بابا آروم شد..هر بار بابا رقیه رودید گُل از گُل چهره اش شکفت اما چه گذشت توخرابه ..سر رو بغل کرد یه نگاه به سر کرد. یه نگاه به خودش کرد شروع کرد با سر حرف زدن، زمزمه کردن ..بابا!...*
سوختی سوختم شبیه همیم
تو آغوش هم ضریح همیم
با تَن بی تَن برای منی
کمم که بیای بابای منی
*بابا ببین دخترتو ..*
چقدر پیر شدم تو روزای دل آزار
نبودی سرم داد کشیدن تو بازار
مگه دختر تو نداره کِس وکار
پایِ زخمم به تو نرسید
کجا بودی زجر موهامو کشید
کار دنیاست دوتا دل تنگ
به هم برسن توکاخ یزید
*بابا تو هر کجا فکر میکردم ببینمت الّا کاخ یزید..نمیتونستم باور کنم اون سری که اون وسط ملعبه دست اون بی حیا شده سر مقدس بابای منه. هی روپنجه های پا بلند میشدم هی عمه ام جلو چشمم رو می گرفت. هی دستای کوچولومو اشاره کردم عمه اون سر آشناست بگو نزنه اون لبارو نرنه ..بابا هرچی از عمه ام سؤال کردم گفتم عمه اون سر، سر کیه ؟ جوابمو نداد حالا جوابم روگرفتم...*
از باب بغداد بری به سمت بیرون کربلا جاده ی حِلّه، یه مسجد مانندیه بالاش تابلو زده "هذا مَقامٌ مُنسَلَخٍ الحُسینی"میدونی اینجا کجاست؟ اینجا همون جایی که خولی سر بریده رو برد. چیکار کرد با سر؟وقتی سر و برد برا عبیدالله تا سر و دید تعجب کرد گفت :چیکار کردید با سرِ حسین!؟ ابن زیاد تعجب کرد، عقب عقب رفت. ابن زیاد از سر ترسید جا خورد.حالا یه دختر سه ساله دید رگارو بریدن صورت سوخته، دندونا شکسته، جای سالم نداشت ..حسین .....
کاری نتونست بکنه زبونش بند اومد.کی من رو یتیمکرده؟کی رگاتو بریده؟ کی محاسنت روخضاب کرده؟ فقط تونست یه کاری کنه سر روآورد بالا لباش رو گذاشت رو لبهای باباگذاشت
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#ویژهٔ_ایام_محرم
#ایام_صفر
#سید_مهدی_میرداماد
Mirdamad 1402 shab03 a.mp3
25.01M
|⇦حالا که اومدی پیشم...
#روضه و توسل حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس سید مهدی میرداماد•✾•
روضۂ دفتری حضرت رقیه(س)
👈🏻بانوای جانسوز:استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ وارسال: علیمحمدی✍🏻
«السلام علیکَ یا اباعبدالله السلام علیکِ یا بنت الحسین یا رقیه السلام علیکِ یا باب الحوائج»
دلی ای عمه پُر غم دارم امشب
که دلتنگِ پدر بسیارم امشب
من امشب مینشینم عمه تاصبح
به امید پدر بیدارم امشب
وُ مگر بابا خبر از من نداره
که منزل در خرابه دارم امشب
پدر جان آه و فریاد از یتیمی
که جای اشکِ غم خون می بارم امشب
◾آقا جانم یا اباعبدالله اجازه بده امشب برا غصه های دلِ جگر گوشه ات در این مجلس بسوزیم، امشب میخوایم دوای دردهامونو از دست عمه ی سه ساله ی سادات بگیریم
آی عاشقان ابا عبدالله آی گریه کنندگان حسین ، آی اونایی که طعم یتیمی نچشیدین قدر پدراتونو بدونید، آی مریض دارا ،آی حاجتدارا
میگن یه روزی بچه های شهدا رو برای بازدید از مناطق عملیاتی جنوب به سفر برده بودن، یکی میگفت دیدم یه دختر کوچولو روی خاک ها نشست هی خاکها رو بر سر میریزه و گریه میکنه ، داره با خودش یه چیزی رو زمزمه میکنه ، نزدیک شدم ، گوش دادم شنیدم میگه: رقیه جان(خوشبحالت)۲ حداقل سرِ باباتو دیدی اما من چی حتی سرِ بابامو هم ندیدم😭
آخ عمه جان دلم تنگِ بابام شده ، کاش امشب بابا به دیدارم بیاد، (به یاد شهدا ، به یاد همه ی کسانی که بچه های کوچیک ازشون به یادگار مانده و بهانه ی بابا می گیرن) هی میگفت عمه جان من بابامو میخوام اگه بابام رفته سفر پس کی بر میگرده
کودکی را که پدر در سفر است
دائماً چشمِ امیدش به در است
هر صدایی که زِ در می آید
به خیالش که پدر می آید
هر وقت تو راه شام منو کتک میزدن میگفتی بذار بابات بیاد حسابشونو میرسونه اما چرا بابام نمیاد، حرفای رقیه دل زینبُ خیلی سوزوند، هی میگفت عمه دخترای شامی به من میگن تو بابا نداری تو یتیمی😭😭😭عمه جون یتیم چیه ؟ یتیم کیه ؟(بمیرم آخه یه دختر سه ساله که معنی یتیمی رو نمی دونه)
یه وقت بی بی زینب دید خرابه نورانی شد ، صدا زد برادر جان به خرابه خوش اومدی، به یاد اون ساعتی که رقیه سر بریده رو به آغوش کشید (الهی کسی دختر بی بابا بزرگ نکنه) بابا جون خوش اومدی اما چرا دیر اومدی
بابا جون خیمه هامونو آتیش زدن، گوشواره هارو از گوشام کشیدن، عمه جونمو کتک زدن، بابا خیلی دلم میخواد رو زانوهات بشینم اما تو که بدن نداری😭
انقدر رقیه با سر بریده درد دل کرد دیدن دیگه آروم شده، خیال کردن رقیه خوابیده، اما همین که جلو رفتن دیدن سر بریده یه طرف رقیه یه طرف😭😭😭
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
4_5999295299275721160.mp3
1.11M
مرادقلی:
حضرت رقیه
دشتی خوانی شروع روضه حضرت رقیه س
الهی بی پدربودن چه سخته
یتیم ودربه دربودن چه سخته
دلم تنگه دلم تنگه دلم تنگه
زمونه بادله ماداره چون جنگ
خرابه سردوخاموشه بابایی
دلم هی داره میجوشه بابایی
بیابابابیاطاقت ندارم
که مرگ بامن هم آغوشه بابایی
خرابه سردوبی همزبونم
کجایی ای بابای مهربونم
بابا کجایی بابا.وقتی تومسیرکربلاتاشام بودیم.اگه خودتونمیدیدم.سرت بالای نی بود.سرتوبالای نی میدیدم
سرت بالای نی دخترپریشون
نگات میکردم بادوچشم گریون
سرت بالای نی من بی قرارم
یعنی دیگه که من باباندارم
خدایا به چشم انتظاری رقیه توخرابه.چشم انتظارمون نزار ظهورآقامونوبرسون.بحق دستهای طناب بسته ی رقیه.گره های زندگی همه مونوبازکن
بحق اون دستهای کوچولوش که مشکل گشاست
مشکلات .حاجات برآورده بگردان
شادی هردختری توخونه ازوجودباباشه.الهی شادی هیچ دختری روازش نگیر
سروده های بی نشان..خادم الزهرا
🕊اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج🕊
#_با_نوای
#_جناب_آقای_رمضانی
یارقیه
بین الحرمین
قراوی باغلارام،سینه می غمین ده دغلارام
اورک دولان زمان، اربابیم حسینه آغلارام
شعاریمیز حسین،سن سن روزگاریمیز حسین
قرا غلامی وم، ای دارو نداریمیز حسین
ابی عبدالله، ای باشمن شوری
ابی عبدالله، ای گوزومون نوری
سنه محتاجم ابی عبدالله
چوخ ایسترم سنی، مخصوصاً قزن رقیه نی
توشن ده یادیمه کربلا چوخ آغلادار منی
صفالی قبریوه ای شاه شهید دل غمین
قوناق اله بیزی مخصوصاً غروب اربعین
ای حسین جانم ابی عبدالله
سنه قوربانم ابی عبدالله
امام عصر اوزی قان آغلار حسینه یکسره
توکر گوزون یاشن مخصوصاً علی اصغره
عزیز جان بالا، لای لای ای دیل آشمیان بالا
سزلدارام سنه، لای لای ای دوداغی قان بالا
شعروسبک کربلائی محسن داداشی
روز محشر لال اولماز حسین دیین دیلر
آغلاماز بو آغلیان گوزلر،اللردن توتار علی اکبر
الله اکبر عباس آقاما
غیرت ده صولت ده نظیری یوخ
جانم قوربان اولسون ابوالفضله
چونکه شخصیت ده نظیری یوخ
باشدا هرگز شور بین الحرمین اولمز
یعنی نهضت حسین اولمز،پرچمدار قبلتین اولمز
الحمدالله نوکراولموشام،منده محب حیدر اولموشام
اوز آدمنان قاباخ حسین دییب،عشقیمین آدن ازبر اولموشام
صل الله علیک یاحسین، صل الله علیک یاحسین
کربلایه نوکر وابسته دی مولایه
آند اولسون حضرت زهرایه
ورمم بیر توکووی دونیایه
الله اکبر حیدر باخشا،گشدی جاننان تاحق دانشا
مرحبا پرچم توتان اللره،الله حیدر یارادب حیدره
شاه عطشان شش گوشه قبرن اولوم قوربان
اربعین ایله بیزی مهمان،ثارالله ای عشق بی پایان
الحمدالله قاره گیمیشم،آقامن دوز چورگین یمیشم
مرتضی دشمنین لعن الییب،فقط حیدره رهبر دمیشم
صل الله علیک یاحسین، صل الله علیک یاحسین
شعروسبک کربلائی محسن داداشی
من به عشق کربلایت بی قرارم
لحظه لحظه لحظه هارا میشمارم
ازهمه دنیا حسین جان تورو دارم
همه داروندارم، ای نگارم
نیام زیارت گریه ام میگیره
باآه وحسرت گریه ام میگیره
شبها زدوری گریه ام میگیره
بسه صبوری گریه ام میگیره
سالارزینب،سالارزینب
تودر این خانواده ام، خونه زادم
شیره این عاشقی رو دادی یادم
من جوونیم رو به عشق شمادادم
میرسی محشر به ولاه تو به دادم
سرم فدای رقیه خاتون
منم گدای رقیه خاتون
یه دل دارم من میون سینه ام
اونم برای رقیه خاتون
منم گدای رقیه خاتون
سالارزینب، سالارزینب
عشقیوین عالم اسیری یاابوالفضل
درگهین اولدوم فقیری یاابوالفضل
ای علی نین یادگاری یاابوالفضل
ایله بیزدن دست گیری یاابوالفضل
منی ده ایسته کربوبلایه
قبریوین اوسته گلیم نوایه
دارونداریم حسینه قوربان
منی ده ایسته صحن وسرایه
اربعین یعنی رویای عشقم
بین الحرمین شبهای عشقم
سالارزینب، سالارزینب
شعروسبک کربلائی محسن داداشی
#سبک_شوروروضه
آقا چرا تورا تک وتنها گذاشتن، بمیرم برات
مقتل نوشت روی تنت پاگذاشتن، بمیرم برات
پاتو بردار،داره میبینه مادرش زهرا
یه کم خجالت بکش از طاها،داره میبینه زینب کبری
پاتو بردار، راه نفس رو داری میبندی
به اشکهای کی داری میخندی،راه نفس رو داری میبندی
مظلوم،حسین من حسین من
وقت غروب باد مخالف چرا وزید، بمیرم برات
مقتل نوشت موی تورا شمر میکشید،بمیرم برات
پاشو نامرد،دستت رو ازروی موهاش بردار
خنجرت رو از رو لباش بردار
دارن عمدا آب میخورن بلند میخندن
راه گلوی تورو میبندن،آب میخورن بلند میخندن
عطشان حسین من حسین،عریان حسین من حسین من
آقا چرا تورا تک وتنها گذاشتن، بمیرم برات
مقتل نوشت روی تنت پاگذاشتن، بمیرم برات
پاتو بردار داره میبینه مادرش زهرا
یه کم خجالت بکش از طاها،داره میبینه زینب کبری
پاتو بردار راه نفس رو داری میبندی
به اشکهای رقیه میخندی
مظلوم، حسین من حسین من
وقتی که دید قد رقیه خمیده شد،بمیرم برات
مقتل نوشت دست تو از مچ بریده شد،بمیرم برات
سرت افتاد، پیش سر تو خواهرت افتاد
تواون شلوغی مادرت افتاد،میون خیمه همسرت افتاد
پاتو بردار، با پا نچرخون تن عریان رو
خلاص کن حسین عطشان رو،خلاص کن حسین عطشان رو
مظلوم، حسین من حسین من
مقتل ده خسته جانوا قوربان حسین من، یارالی آقام
اوش گون قالب دی پیکرین عریان حسین من،یارالی اقام
یارالاندن،چوخور یره توشنده اوخلاندن
هجوم نیزه لر ده دوغراندن،یارالاندن
یارالاندن،گزیردی اللرده منیم باشیم
هاردا یاتب یارالی قارداشیم
عطشان،حسین من حسین من
شعروسبک کربلائی محسن داداشی