شهيد علقمه
واويلا واويلا
عزيز فاطمه
واويلا واويلا
ابوفاضل مدد
واويلا واويلا
گل اُم البنين
واويلا واويلا
شده قطع اليمين
واويلا واويلا
فتاده بر زمين
واويلا واويلا
به روي آن جبين
واويلا واويلا
عمود آهنين
واويلا واويلا
گل ام البنين
واويلا واويلا
علمدار حسين
واويلا واويلا
سپه دار حسين
واويلا واويلا
عزيز يار حسين
واويلا واويلا
امير نشأتين
واويلا واويلا
اميد زينبين
واويلا واويلا
اي نازنين برادرم
واويلا واويلا
خفته به خون برادرم
واويلا واويلا
خيز ز جا و كن نظر
واويلا واويلا
قد خميده ی مرا
واويلا واويلا
آب نمي خورد دگر
واويلا واويلا
سكينه گر كند نظر
واويلا واويلا
مَشك دريده ی تو و
واويلا واويلا
رنگ پريده ی مرا
واويلا واويلا
جامعه ی صبر مي درد
واويلا واويلا
زينب اگر كه بنگرد
واويلا واويلا
دست بريده ی تو و
واويلا واويلا
قد خميده ی مرا
واويلا واويلا
زود بود كه دشمنان
واويلا واويلا
زنند بر سرِ سنان
واويلا واويلا
رأس بريده ی تو و
واويلا واويلا
رأس بريده ی مرا
واويلا واويلا
عزيز برادرم ،
واويلا واويلا
امير لشگرم ، واويلا واويلا
نوحه شیرازی : سرنوشتم کربلا
به سر شور و نوا دارم
به لب ذکر خدا دارم
دو دست مستمند برا دعا دارم
یه دل اسیر شاه کربلا دارم
سرنوشتم کربلا
باغ بهشتم کربلا
روی سر در دلم
فقط نوشتم کربلا
خدایا از ره یاری
بگیر دست گرفتاری
ببر منو به دیدن علمداری
بکن تو دیده روشن و به دیداری
تا گل یاس ببینم
سوره ی اخلاص ببینم
صحن بین الحرمین و
کفّ العباس ببینم
طبیبا من دوا میخوام
برات کربلا میخوام
یه شب دعا کن
ایوونِ کربلا میخوام
یه صبح ازت
اذونِ کربلا میخوام
من ازت توشه میخوام
خوشه چین و خوشه میخوام
یه نماز صبح کنار
قبر شش گوشه میخوام
بیا و دل صبا امشب
ز روی آشنا امشب
به جان خسته ام بده
صفا امشب
رسان به من
براتِ کربلا امشب
هرچی دارم میدمت
باغ بهارم میدمت
عوض کربلا
دار و ندارم میدمت
سرنوشتم کربلا
باغ بهشتم کربلا
روی سر در دلم
فقط نوشتم کربلا
نوحه مخصوص شبهای جمعه
شبهای جمعه، دل پریشونه(۲)
مادر سادات، روضه میخونه(۲)
میزنه ناله، غریبِ مادر(۲)
عمریه ما رو، کرده دیوونه
یا ثارالله، هوُ وَبنَ ثاره
تمامِ عشقِ ،من علمداره
شبهای جمعه دل پریشونه(۲)
مادر سادات روضه میخونه(۲)
آقا از تو،ماشفا خواهیم
برا مریضا، دوا میخواهیم
کربلایی کن، جون رقیه
یه شبِ جمعه ،کربلا خواهیم
شبهای جمعه دل پریشونه(۲)
مادر سادات روضه میخونه(۲)
السلامٌ علی، ذبیحُ العطشان
السلامٌ علی، ذبیحُ العريان
یا ثارالله ،هوُ وَبنَ ثاره
تمامِ عشقِ، من علمداره
شبهای جمعه دل پریشونه(۲)
مادر سادات روضه میخونه(۲)
من شبِ تارم، تویی مهتابم(۲)
اشکِ عزایم، باده ی نابم
چهکسی گفته، بی صاحبم من
من غلامم و، تویی اربابم
شبهای جمعه دل پریشونه(۲)
مادر سادات روضه میخونه(۲)
این دلِ مستم، چرا حساسه
که گرفتاره، اشکِ عباسه
به دلم اشکِ، کربلا دارم
کعبه ی قلبم، کف العباسه
شبهای جمعه دل پریشونه(۲)
مادر سادات روضه میخونه(۲)
👈🏻اجرای زارع
❣﷽❣
♨️اسارت
سبک : همه جا کربلا.
❤️اسارت _حضرت زینب❤️
.
سوی شام وکوفه ،دلشکسته برند
زینب غریبت ،زاروخسته برند
نازنین دلبرا، صبر وکن در زمین
سوی شام وکوفه،دست بسته برند
یاحسین،یاحسین،،،،
من زیارت تو ،آمدم نبودی
کوفه دراسارت،زاروکبودی
تن من برای،توبه کوفه آمد
شام و کوفه دل از،جانم ربودی
یاحسین،یاحسین،،،،
از سرای کوفه ، میرسد این پیام
کشته شدکربلا، سبط خیرالانام
این ندا میرسد ازسر بریده
زینب خسته دل السلام السلام
♨️یاحسین یاحسین
بر اسیرکوفه،بر سر و سینه زن
آمده به کوفه آن سر بی کفن
اوفتـاده به خاک لاله و یاسمن
از سرای کوفه، میرسد این پیام
زینب خسته دل السلام السلام
♨️یاحسین یاحسین
کاروان چنین، میکند زمزمه
ساقی افتاده است، تشنه درعلقمه
گرده او از جنان ،حضرت فاطمه
گرده زهراچنین،برلبش این پیام
زینب خسته دل السلام السلام
♨️یاحسین یاحسین
ای خدا حاجت عمه را کن روا
اشک و آهی بده، بر همین نوحه ها
سوی شام وکوفه،راهی کربلا
بر سر ما بود، روز و شب این کلام
زینب خسته دل، السلام السلام
♨️یاحسین یاحسین
_کوفه_نوحهنبه دوم مرداد
❣﷽❣
🏴سینه_زنی اسارت
🏴امام_حسین_ع
🏴سبک ؛ منم باید برم
منوبسوی شام،ازکوفه دارندمیبرند
منوتوراه شام،خولی وشمر،هی میدرند
واسه اسیریم،خون شده قلب مادرت
واسه سرت داداش ، میباره چشم خواهرت
توکوفه زینبت، طعم غریبی و چشید
بعدتو یاحسین، دیگه یه روز خوش ندید
____
توروی نیزه ها، همسفرت شده دلم
، آتیش زده سره،بریده روی حاصلم
ولی،داداش غم، سربریده قاتلم
🏴حسین حسین حسین
🏴غریب کربلا حسین
میرم به سوی شام ، پشت برید ه هاسری
نموند واسم دیگه ،نه اصغری،نه اکبری
همش منوزدن، زینب امیرقافله است
داداش رباب(س)هنوز، به فکر تیر حرمله است..
نمیتونه بگه، لالایی واسه اصغرش
هنوز تو فکرشه ،اون گریه های آخرش
تا”حرمله“ میاد، میبینه پاره حنجرش
🏴حسین حسین حسین
🏴غریب کربلا حسین
بدون که دخترات، تو حسرت یه نازیند
صداش کنی حسین،از روی نیزه راضیند
چه شکوه ها داره، از سیلی خوردن ازعدو
توی مسیرشام،،میگه:«کجایی ای ”عمو”»
ا گه نباشی تو، دشمنا بی حیا ترن
با این زنا داداش، معجرا،بی وفاترن
تواین مسیرشام، گوشواره هامو میبرن
🏴حسین حسین حسین
🏴غریب کربلا حسین
)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
نوحه سفره حضرت رقیه(س)
پنجم_صفر_شهادت
حضرت_رقیه_س🏴
الهی به رقیه ، الهی به رقیه(۲)
الهی به رُخ نیلیِ زهرای سه ساله
که با شیون و با گریه و ناله
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
هر اهل دلی یافته راهی به رقیه
پس رو زده با کوه گناهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
هر جا سخن از راهِ رسیدن به خدا شد
داده دلِ ما زود گواهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
هرکس که امیدش شده از کُلِ جهان قطع
انداخته با گریه نگاهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
وا شد گره از مشکل ما تا که شبِ قدر
ده مرتبه گفتیم الهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
مدیونِ حسینیم که داده دلِ ما را
گاهی به علی اصغر و گاهی به رقیه
الهی به رقیه ، الهی به رقیه(۲)
تا روزِ ابد در دلِ ما کینه ی شام است
وقتی که ندادند پناهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
هرجا که زمین خورده درآن شب سرِعباس
انداخته از نیزه نگاهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
تو بابِ مُرادی بده حاجت ما را
تاهر دم وهر لحظه بگوئیم الهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲
👈🏻تایپ و ارسال: خانم علیمحمدی
صدای حاج خلیل زارع
مسافر کربلا
داریم میایم کربلا مولا حسین جان سلام
سوی بهشت شما مولا حسین جان سلام
ای جان و جانان من
مولا حسین جان من ۲
آمدیم از راه دور خسته ولی با غرور
حاجت ما شد روا مولا حسین جان سلام
کرب و بلا باصفاست الحق بهشت خداست
تربت پاکت دوا مولا حسین جان سلام
ای جان وجانان من
مولا حسین جان من ۲
ما همگی رو سیاه بر ما بده تو پناه
جلوه نور خدا مولا حسین جان سلام
بحر کرم کن نظر جان اخی و پدر
شافع روز جزا مولا حسین جان سلام
ای جان وجانان من
مولا حسین جان من ۲
ما ( بیقراران ) تو تشنه احسان تو
داریم میایم کربلا مولا حسین جان سلام
بیقرار اصفهانی
محرم ۱۴۴۴
(نوحه رقیه خاتون)
سه ساله دخترم نام ام رقیه
عزیز مادرم نام ام رقیه
به دنبال پدر هر جا دویدم
چه رنجی من دراین دنیاکشیدم
منم باب الحوائج
رقیه ام سه ساله ۲
برس بابا به دادم
ز پا دیگر فتادم
ببین رویم پدر گردیده نیلی
زده دشمن مرا با ضرب سیلی
امان از شام ویران از غریبی
بیا بابا تو بر دردم طبیبی
من باب الحوائج
رقیه ام سه ساله۲
برس بابا به دادم
ز پا دیگر فتادم
ببین بابا پریشانم پریشان
من و تنهایی خار مغیلان
به دنبال تو میگشتم شتابان
شدم آواره ی دشت و بیابان
منم باب الحوائج
رقیه ام سه ساله ۲
برس بابا به دادم
ز پا دیگر فتادم
خودم دیدم برایم غصه خوردی
پدر رفتی مرا با خود نبردی
مرا با خود ببر اینجا غریبم
تو ای بابای خوبم ای حبیبم
منم باب الحوائج
رقیه ام سه ساله ۲
برس بابا به دادم
ز پا دیگر فتادم
بیقرار اصفهانی
محرم ۱۴۴۳
به نام خدا
#نوحه_زمزمه
#شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
""""""""🏴🏴"""""""""
کریم آل مصطفــا ،مولا
عزیز قلب مرتضا ، مولا
تویی امام مجتبـا، مولا
(غریب حسن جان)
غریب حسن غریب حسن جانم(۳)
غریب حسن جان(۲)
"""""""""🏴🏴""""""""""
کریمــی و خــوان کرم داری
یه عمری سایه رو سرم داری
توقلب عاشقـــات حـرم داری
(کریمی آقا)
غریب حسن غریب حسن جانم(۳)
غریب حسن جان(۲)
"""""""""🏴🏴""""""""""
دلم میخواد بیـام مزار تو
روضه خونت بشم کنارتو
شـدم دوباره بی قــرار تو
(غریب حسن جان)
غریب حسن غریب حسن جانم(۳)
غریب حسن جان(۲)
"""""""""🏴🏴""""""""""
فــدای قبــر بی چـــراغ تو
نمی تونیم بیایم ســراغ تو
می سوزه قلب ما ز داغ تو
(غریبی آقا)
غریب حسن غریب حسن جانم(۳)
غریب حسن جان(۲)
"""""""""🏴🏴""""""""""
توخونه خودت شدی مظلوم
شدی ز یار و یاوری محروم
به زهر کینه ها شدی مسموم
(غریبی آقا)
غریب حسن غریب حسن جانم(۳)
غریب حسن جان(۲)
"""""""""🏴🏴""""""""""
پیــر شــدی از مصیبت مـادر
به یــاد نــاله هــای پشـت در
با غم کوچه زندگیت شد، سر
(غریب مادر)
غریب حسن غریب حسن جانم(۳)
غریب حسن جان(۲)
"""""""""🏴🏴""""""""""
تو لحظه های آخرت، آقا
راهــی کربلا شدی ، مولا
روضهٔ آخرت شد عاشورا
(حسین مظلوم)
غریب حسن غریب حسن جانم(۳)
غریب حسن جان(۲)
"""""""""🏴🏴""""""""""
رقیه سعیدی کیمیا
من یه کبوتر بچه ام بال منو نبندید
خیلی کوچیکه دل من به اشک من نخندید
«بابام حسین غریبه بابام حسین غریبه»
از روی نی گریه نکن به حال پیرهن من
اگه رو نی خسته شدی بیا رو دامن من
بابا،بابا،بابا
دیگه گوشواره به گوشم بابا جون جا نداره
شامیا به من میگن رقیه بابا نداره
اگه بابام بیاد پیشم سرشو میزارم روی سینه
دست میزارم روی گوشام بابام گوشامو نبینه
با اشک چشمام میشورم خاکسترای روتو
عمه یادم داد ببوسم زخمِ رگ گلوتو
سوره یوسف بخونید گمشده پیدا شده
قرآن نخون ای بابا جون زخمِ لبت وا شده
کی سنگ زده رو پیشونیت راه نگاتو بسته
ای بابای مهربونم کی ابروتو شکسته
«بابام حسین غریبه بابام حسین غریبه»
237K
نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
یتیمم من دیگه بابا ندارم
کف پاهام چقد آبله دارم
انقده طعنه و ناسزا شنیدم
دیگه از زنده موندن بیزارم
یتیمی درد بی درمون یتیمی...
من از این آدما خیری ندیدم
خیلی رو خار صحراها دویدم
شمر نامرد به من سیلی زد و گفت
توی مقتل بابات و سر بریدم
یتیمی درد بی درمون یتیمی...
خیمه ها شعله ور از آتیش و دوده
گناه ما بچه ها مگه چی بوده
بس که دشمن به من تازیانه زد
بدنم درد میکنه خیلی کبوده
یتیمی درد بی درمون یتیمی...
دخترا بابایین اینو میدونی
غم و غصه هام و از چشام میخونی
دخترای شام به من محل نمیدن
منو با خودت ببر اگه میتونی
یتیمی درد بی درمون یتیمی...
دشمن پست به آیینه ترک زد
به روی زخمای قلب من نمک زد
نبودی تا ببینی بابای خوبم
بین راه شام هی منو کتک زد
یتیمی درد بی درمون یتیمی...
زجر نامرد چه وحشیانه ام زد
خیلی با کعب نی روی سرم زد
دستامو روی سرم گذاشتم اما
ندیدی بابا چطوری لگدم زد
یتیمی درد بی درمون یتیمی...
حسن نازپرور
177.7K
نوحه سنتی شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
من دختر سه ساله ي مولا حسينم
در دشت غُصّه لاله ي مولا حسينم
معناي عشقم
ماه دمشقم
مظلوم رقیه.
آن بلبلم اندر قفس يارا ندارم
شوق و هوس بر گلشن و صحرا ندارم
جز آرزوي ديدن بابا ندارم
چشمم پُر آب است
قلبم كباب است
مظلوم رقیه..
در كربلا آتش گرفته دامن من
رحمي به حال من نكرد اهريمن من
آخر مرا گردد كفن پيراهن من
جان مي دهم جان
در شام ويران
مظلوم رقیه.
پايم شده پُرآبله در راه شامات
ديدم جفا از مردم گمراه شامات
هست عمّه ام خورشيد و من هم ماه شامات
روزم چو شام است
عمرم تمام است
مظلوم رقیه...
نامم رقيّه دختري دُردانه هستم
گَنجِ گِرانم ساكنِ ويرانه هستم
عشق پدر شمع است و من پروانه هستم
سوزم دمادم
در آتش غم
مظلوم رقیه..
با آه و غم گشته عجين آب و گِل من
درد بزرگي هست يارب! در دل من
شهزاده ام امّا، خرابه منزل من
غم گشته يارم
بابا ندارم
مظلوم رقیه...
بار دگر «سيّدبشير» آن شاعر من
هم شاعر و هم نوکر و هم ذاكر من
آمد به شام و شد در اينجا زائر من
بهر قيامت
خواهد شفاعت
مظلوم رقیه...
سید بشیر حسینی میانجی
411.7K
نوحه سنتی شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
سبک: تا مشکتو تو آب زدی...
منتظرم تا که بیای
سر روی زانوت بذارم
رو صورت قشنگ تو
من گل بوسه بکارم
دل من رو توی ویرونه غم گرفته
میریزم اشک، عمه ی من ماتم گرفته
به حال این دختر تنها و غریبت
میدونم قلب تموم عالم گرفته
بابا جون..
اومدی بابا با سرت
به دخترت سر بزنی
اومدی تا خرابه رو
نقشی ز حیدر بزنی
بیا بگم من براتو درد دلامو
بزارم روی لبای، خونیت لبامو
بگم بعد تو به ما بابا چی گذشته
بگم که عمه همیشه داشته هوامو
باباجون...
گوشواره هامو بردن و
ببین گوشم پاره شده
دختر نازت باباجون
اسیر و آواره شده
رقیه ت از دشمن بی دین خورده سیلی
مث زهرا صورتم بابا، گشته نیلی
سرم خورده سنگ شامی ها وشکسته
مارو چرخوندن توی شام با دست بسته
بابا جون...
حالا که اومدی پدر
دخترتم همرات ببر
از بس که سختی کشیدم
اومده طاقتم بسر
نمیخوام بعد تو دیگه این زندگانی
زبعد تو شد بهار عمرم خزانی
دلم میسوزه برای عمه باباجون
تو این سختی ها شده عمه قد کمانی
بابا جون...
اسماعیل تقوایی
135.5K
نوحه سنتی شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
نور زهرا یا رقیه
هستی ما یا رقیه
دستگیر همه عالمینی
باب حاجات و نور دو عینی
یا رقیه رقیه رقیه...
ای سرا پایت کرامت
بر همه بنما عنایت
ای که هستی تو روح و روانم
سایلم بر درت میهمانم
یا رقیه رقیه رقیه...
ای امید و آرزویم
از تو باشد آبرویم
لطف تو عمری است ای گل من
یا رقیه شده شامل من
یا رقیه رقیه رقیه...
ای گل باغ مدینه
تازه شد داغ مدینه
همچو زهرا رخت گشته نیلی
بس که خوردی ز دشمن تو سیلی
یا رقیه رقیه رقیه...
بابت آمد در خرابه
با سر آمد او شبانه
تا که دیدی سرش غرقه در خون
تو شدی یا رقیه جگرخون
یا رقیه رقیه رقیه...
دارم از زهرا نشانه
خورده ام من تازیانه
بس که دشمن نمود ظلم و کینه
من فتادم به یاد مدینه
یا رقیه رقیه رقیه...
که جبینت را شکسته
عمه ام در غم نشسته
ای که بودی تو قاری قرآن
که زده بر لبت چوب خزران
یا رقیه رقیه رقیه...
من ز داغت دلغمینم
خواهم از بعدت بمیرم
یک دمی کن دعایم تو بابا
زین جهان من روم سوی زهرا
یا رقیه رقیه رقیه...
حاج رضا یعقوبیان
425.5K
#زمزمه_شهادت_حضرت_رقیه_س
#سبک:می گذرد کاروان...
عمه شدم بی قرار
خسته ام از انتظار
جان به لبـــم آمده
از تب این اضطرار
خواب دیدم مهمانم می رسد
آرام ایــن جـــانم می رسد
عمــه بگـو یک جواب
معنـی و تعبیـر خواب
رفتـــه قــــرار از دلـم
مُردم از این اضطراب
می آید بر گوشـــم زمزمه
لالایی می خــواند فاطمه
این طبــقِ غـرقِ نور
بوی پـــدر مــی دهد
این سر خونین بر آن
عطر سفـــر می دهد
مهمان داریم امشب عمه جان
من هـــم بابا دارم شـــامیان !
عمه ببین نیمه شب
قــرص قمــــر آمده
شـــام سیــــاه مرا
نــور سحــــر آمده
انتـــظارم دیگر سر رسید
آخـــر بابایم با سـر رسید
قـــاریِ قـــــرآن من
زینـــت دامـــان من
خوش آمدی از سفر
شـدی تو مهمان من
سلامٌ علَی الشَیبِ الخَضیب
سلامٌ علَی الخَـــدّ ِ التَّـــریب
رقیـــه قـــربـــان آن
لبهــای عطشـــان تو
چه کرده آن خیزران
بــا لب و دنـــدان تو
آه از طشت و چوب خیزران
آه از گریـــه های عمـــه جان
بکـــن نگــاهم بابا
ببیـــن تو آهم بابا
مرا ببــر با خودت
خستـــهٔ راهم بابا
بیزار از شام و بازار شدم
نالان از بزم اغیـــار شدم
بابای مظلومم یاحسین(۲)
شعر:رقیه سعیدی (کیمیا)
394.9K
زمینه مناجاتی امام حسین علیه السلام
کشته منو دلشوره
راه من ازت دوره
تو به من حواست هست
ولی چشم من کوره
تو چقده آقایی
نفس مسیحایی
یه خواهش ازت دارم
نذاری برم جایی
همیشه توی اوج سختی
بهم یه راه چاره دادی
مرده بودم ولی به قلبم
زندگی دوباره دادی
آقام آقام آقام حسین جان(۴) گوشواره
یه دله گرفتار و
روزای رو تکرارو
نکنه زبونم لال
دیگه نمیخواهی ما رو
بدون تو حیرونم
نباشی نمیمونم
همیشه پناهم باش
الهی فدات جونم
رفیق روزگار سختی
که زندگیمو از تو دارم
همیشه گفتم آرزومه
مادرمو حرم بیارم
آقام آقام آقام حسین جان (۴)
دل شده حرم لازم
الهی بشم عازم
صدقه سر آقا
قمر بنی هاشم
این روزا که هر باره
یه گرهی تو کاره
به خدا فقط چاره اش
حرم علمداره
با اینکه لایقت نبودم
دست منو رها نکردی
پشت و پناه نوکراتی
خلاصه خیلی خیلی مردی
آقام آقام آقام حسین جان (۴)
🏴
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#زبانحال_امام_حسین (علیه السلام)
〰〰〰〰〰〰
میزبانِ روضهی ویرانه، مهمان را ببخش
نیزهدار اینجا نیاوردش، عمو جان را ببخش
نه، حریفِ این گرهها نیست انگشتان تو
دستهایت خسته شد، موی پریشان را ببخش
بوسه بر لبهای خشکت آرزوی آب بود
آرزوهای بَرآبِ رود و باران را ببخش
خاکسارت شد، ولی باز از خجالت سرخ شد
زخمِ پایت را نبین، خارِ مغیلان را ببخش
گفت یک شب گم شدی ترسیدی از تاریکیاش
روسیاه از روی زردت شد، بیابان را ببخش
صورتت با بوسهی انگشترم مأنوس بود
رفت در انگشتِ سیلیدارها، آن را ببخش
آن که با لبهای زخمم چوببازی کرد، نه!
خیزرانی را که میبوسید دندان را ببخش
در غمت چیزی نباید گفت، باید جان سپرد
جانِ بابا شاعران و روضهخوانان را ببخش
.
#رضا_قاسمی ✍
.
.
#وعده_صادق۲
آئینه ایم و جبهه شدیم انعکاس را
افکنده ایم در دل ظلمت هراس را
ما پیروان نور امیدیم و عهد ماست
یاری دهیم در شب ظلمت حماس را
از چشم دیو عربده کش خوانده یک جهان
این روزهای غرش یوز التماس را
بر کارزار وعده ی صادق گرفته اند
ابلیس ها تمامی هوش و حواس را
راهی نمی برند اگر شش بیاورند
سفیانیان معرکه هر جفت تاس را
عمری جگر گرفت به دندان سپاه نور
تا رو کند به وقت خودش برگ آس را
#محمدجواد_منوچهری✍ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#قدس
#مرگ_بر_اسرائیل
#خونخواهی
.
.
#حضرت_رقیه (س)
#پنجم_صفر
چه شد شهباز اوج عشق که بی پر آمدی پیشم
سراغم از که بگرفتی که آخر آمدی پیشم
درِ امید را دشمن ز هر سو بسته بر رویم
چگونه ای امید من تو از در آمدی پیشم
بر این ویرانه ی تاریک من امشب ضیاء دادی
از آن لحظه که ای شمع منور آمدی پیشم
سوالی دارم از تو ؛ ای غریبِ آشنا با من
تنت بابا کجا مانده که با سر آمدی پیشم
مرا شرمنده کردی قاری قرآن لب تشنه
که با زخم عمیق از چوب خیزر آمدی پیشم
مگر آب گوارا نیست مهر مادرت زهرا
که با لب های خشک و دیده تر آمدی پیشم
#علیرضا_توانا ✍
#شب_سوم_محرم
.
.
#اسارت
◾بازار شام ویران
◾و مجلس یزید
دیدم سرت به نیزه راهم به کوفه گم شد
در نیمهی دل شب ماهم به کوفه گم شد
در بین سینه یکدم آهم به کوفه گم شد
گفتم به کل عالم شاهم به کوفه گم شد
با دستهای بسته در محضرت رسیدم
بار غم فراقت بر دوش خود کشیدم
نیزه سوار زهرا خوش آرمیده اینجا
بر خواهرت نظر کن ای ماهتاب بطحا
لحن حجازت از ما دل برده سبط طاها
آیات کهف خواندی محشر نموده بر پا
(دست از طلب ندارم تا کام دل برآید)
(یاجانرسد به جانان یا جان ز تن درآید)
من مظهر عفافم اینسان حجاب دارم
بر نوک نیزه حتی شب آفتاب دارم
در شام و کوفه هر چند صد پیچ و تاب دارم
از غصهی رقیه سر بر تراب دارم
بر طشت زر سرت را کردم نظاره ای شاه
لطمه زدم به صورت از دل کشیدهام آه
در هر نفس حسینجان نام ترا سُرایم
تو در کجایی و من بنگر که در کجایم
تو روی نوک نیزه من در کجاوههایم
از نوک نی برادر قرآن بخوان برایم
(بگشای لب که فریاد از مرد و زن بر آید)
زخم و زبان ز کوفه بر ما دگر سر آید
#مرتضی_محمودپور ✍
#مجلس_یزید
.
.
#پنجم_صفر
میشود غصهی دوری تو سر دیر به دیر
سر به ما میزنی ای سر چه قدر دیر به دیر
غیر رأس پدر و رأس عمو در یک قاب
میرسند آه به هم شمس و قمر دیر به دیر
پدری که نگران است برایش دختر
باید اصلا برود هم به سفر دیر به دیر
تو ولی از سفرت دیر که برگشتی هیچ؛
باد هم از سرت آورد خبر دیر به دیر
زود پژمرده شود گونهی دختر بچه
برسد از پدرش بوسه اگر دیر به دیر
طعم آن بوسهی آخر به لبم مانده ولی
حل شود در لب خشکیده شکر دیر به دیر
این چه وضعی است؟ برای من دختر زشت است
بخورد شانه اگر موی پدر دیر به دیر
#خرابه_شام
#حضرت_رقیه
#مهدی_رحیمی_زمستان✍
.
.
#حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
#غزل_مرثیه
۱۱۲۹
بابا غم تو بر جگرم چرخ میزند
اشک غمم به چشم ترم چرخ میزند
گرچه ز سنگ، جوجهی تو پر شکسته شد
صیاد باز دور پرم چرخ میزند
آن دختری که زیور من شد به گوش او
با خنده هی به دور و برم چرخ میزند
از تاریانهای که عدو بر سرم زده
بابا خرابه دور سرم چرخ میزند
موی مرا کشید و لگد زد به پهلویم
دردش مدام بر کمرم چرخ میزند
#محمود_اسدی_شائق ✍
#شب_سوم_محرم
.