eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
25.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
956 ویدیو
595 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
Shahadat Emam Javad 1403 Sotode [Mohjat_Net] (3).mp3
1.52M
. علمت از همه بالاتر یوسف زیباست تو زیباتر لیلی لیلاست تو لیلاتر این حرفو با وضو میگم ما نوکرتر تو آقاتر ندیده عاشقتم من دلم رو از همه بریده عاشقتم شنیدن که مثل دیدن نمیشه به ضریح تو قسم شنیده عاشقتم شه ذوالمننی تو بهشت منی به امام حسن قسم تو دومین حسنی چون تازه به من میده هرم نگات هرباری که تو پلکاتو بهم بزنی **** پدرت از همه مولاتر حریمت از کعبه معلی تر رقیه دخترت مسیحاتر این حرفو با وضو میگم دلِ ابالفضلِ تو دریاتر نمیری از پیش چشم هر دفعه چایی روضتو سر میکشم این اوج آرزوهای منه مثل رسول ترکت سگ این خونه بشم به رقیه قسم خالی از هوسم از زندگیم زدم به هیئتت برسم اوج لذتمه همه غیرتمه تو همین حسین حسینا بگیره نفسم 1403 .
هدایت شده از M
در احوالات غارت   حسینین خیمه سین غارت ایدن ، غارتگر آغلاردی قاچاردی چوللره قیزلار ، باخاردی لشگر آغلاردی   ویرنده سعدین اوغلی حکمِ غارت لشگرِ شامه یریندن اوینادی آتلی ، پیاده ، اولدی هنگامه واریدی هر قیزین اگننده فاخر تازه بیر جامه سویوندوردی اوزی زینب ، آلاندا معجر آغلاردی   بو امّت دینینه قرآنینه حرمت هاچان قویدی پیمبر قیزلارین پیغمبرین اوز امّتی سویدی بهارِ عمرده تازه جوانلار جانیدن دویدی صغیر اطفالین احوالین گورن کین پرور آغلاردی   اورک تاب ایلمز هر ظلمی گورسه آشناسندن بو غارت بیر علامتدور سقیفه ماجراسیندن پیمبر عترتی تنگه گلوب امّت جفاسیندن سویاردی اهلبیتین ، امّتِ پیغمبر آغلاردی   واریدی خیمه دن میدانه بیر یول ای مسلمانلار همان یولدان توکولدی خیمه گاهه لشگرِ اشرار تصوّر ایله گور نه حاله قالدی خورداجا قیزلار گورن گوز تاب ایدنمزدی توکوب اشکِ تر آغلاردی   گلنده کربلایه اشقیادن هر ستم پرور قیزینا وعده ویرمیشدی آپارسون زینت و زیور بو قصدیله هجوم ایتدی توکولدی خیمیه لشگر آلوب آت شیحه سین دشمن سسین هر مضطر آغلاردی   گلن غارت خیالیله اوتوز مین مردِ بی پروا سویولان یوزدن آز ، عورت اوشاق ، اطفالِ مه سیما اودور چوخلاری محروم اولوب ایلردیلر ایذا بو احوالی گورنده سنگ دل هر کافر آغلاردی   ووراندا بیر قیزی غارت نصیبی اولمیان دشمن دیردی وورما اینجتمه اگر ظالم ، موحّدسن قیامت وار جزا وار ، گورمیسن آیا یتیمم من وراندا سن منی عرشِ خدای داور آغلاردی
2_144139377570424332.mp3
5.4M
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 سید مهدی میرداماد🎤 حیدر علی علی مولا(ع) دیگه غصه ای نداره  دلی که مست علیه به خدا درهای بسته  کلیدش دست علیه تو بگو یاعلی وقتی  گره می افته به کارت به خودش قسم خداهم  می گه جانم علی یارت چشمام  خاک  زیرپاته  مست  ایـوون  طلاته اون کیه که مهربون ومه جبینه اون کیه که مردمردای زمینه کیه که بفهمونه به اهل عالم  که فقط حیدرامیرالمؤمنینه حیدر علی علی مولا دل دیوونه ومستم  فقط ازشما می خونه آرزوی حرم تو  نذا بردلم بمونه من که عمریه آقاجون  توی دام تواسیرم نذاتوحسرت عشق نجف شمابمیرم اسمت تکه توی دنیا  وا... یه دونه ای مولا ای تموم هستی وداروندارم دوست دارم فقط شما باشی نگارم دوست دارم که وقت جون دادنم آقا سرمو به روی زانوهات بذارم حیدر علی علی مولا صدای خنـده ی مولا توی آسمون پیچیده دو تا ماه توشب چارده  تاحالا هیچکی ندیده مثـل تو پیـدا نمی شه تو نشونه ی طـوافی مگه اینکه باز دوباره  کعبه برداره شکافی ا...   بـه پـای مـرامـت  کرده خونه شو به نامت می باره ازآسمون ماه وستاره  امشبو غصه به دل راهی نداره اومده خورشیدآسمون غیرت اونیکه صاحب تیغ ذوالفقاره حیدر علی علی مولا  بلاگـردون سرتـو خانمت حضرت زهراست سایه بون قامت تو  دستای حضـرت سقـاست عالم نداره صفاتو زینب(س) می میره براتو دل دیونه ی مابه شوروشینه نمک سفره ی ما نام حسینه دل دیونه ی مابه شوروشینه   نمک سفره ی مولا با حسینه پل عاشقی هرچی مست عشقه مسیرنجف تا بین الحرمینه حیدر علی علی مولا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
زبانحال امام باقر علیه السلام با نوای کربلایی فرج یگانه. باقر آل عبايم من محرم ديده ام روز عاشورا و جنگ و خون و ماتم ديده ام بعد چندین سال از آن ایام سال شصت و یک یاد دارم آنچه از خوبان عالم دیده ام کودکی بودم که در بازار داغ کربلا عاشقان را نقد جان بر کف مصمم دیده ام كودكي لب تشنه بودم در کنار علقمه مشک های خالی و چشمان پرنم دیده ام یاد دارم شور و شوق و همت عشاق را جلوه ایثار و ایمان را دمادم دیده ام در تقابل با سپاه کفر در میدان رزم عاشقان را در صفوف حق منظم دیده ام ظهر عاشورا نماز عشق در میدان جنگ چون بپا می شد هزاران ابن ملجم دیده ام یاد دارم از وداع آخر جدم حسین (ع) شمه ای از حال و روز حشر اعظم دیده ام گر چه از ظلم عدو هر لحظه دلها خون شدند زخم هجران را زهر محنت مقدم دیده ام آتش ظلم و ستم چون خيمه را در برگرفت عمه ام را در مقام صبر محكم ديده ام قتلگاهي با صفا اجساد خونين بي كفن روی خاک کربلا اوراق مبهم دیده ام کوددکی بودم میان کاروان نیزه ها رور و شب چون ابر می بارید نم نم دیده ام بر سر آمد عمر من اما نمی آید به سر آنچه را در قتلگاه و نهر علقم دیده ام
مولای قنبر میزان داور به روز محشر مولانا حیدر فاتح خیبر ساقی کوثر نفس پیغمبر مولانا حیدر (علـــــــــــــــی کی غیر از تو مولا بابای ساداته)2 (پدر سادات علی علی یا اسد الله مهر عبادات علی علی یا اسد الله)2 علـــــــــــــــی کعبه هم از سینه چاکای درگاته (قبله حاجات علی علی یا اسد الله مهر عبادات علی علی یا اسد الله)2 روح طاعت علی تو دو تا دنیا باری تعالی پرچمتون رو بده بالا عشق طاها حضرت زهرا نقش نگینش یا مرتضی ابوالعجائب علی علی یا اسد الله همیشه غالب علی علی یا اسد الله غایب و حاضر باطن و ظاهر به رب مجاور مولانا حیدر نصیر و ناصر امیر قادر ذکر منابر مولانا حیدر علی چاک گریبانت مقطع خورشیده رحیم و رحمان علی علی یا اسد الله همه قران علی علی یا اسد الله علی چشم تو دروازه شهر توحیده امیر ایمان علی علی یا اساد الله همه قران علی علی یا اسد الله شاه مردان علی سرور و سالار حیدر کرار شده از عطرت عالم سرشار بین کفر و توحید دادار 👏🌟👏🌟👏🌟👏🌟
. علیه السلام 🏴بند اول: پنج ساله بودم، که دیگه شدم سیر از دنیا پنج ساله بودم، تو آتیش میسوختن خیمه‌ها پنج ساله بودم، چیا که ندیدم عاشورا یادم نمیره، کربلا و گودالو یادم نمیره، ازدحام و جنجالو یادم نمیره، پیکرای پامالو یاد ذبیحاً بِقفا گریه میکنم یاد شهید سر جدا گریه میکنم یاد مُرَمل بِدِما گریه میکنم گریه میکنم... 🏴بند دوم: پنج ساله بودم، دلم خون و چشمم دریا شد پنج ساله بودم، که دیدم تو مقتل غوغا شد پنج ساله بودم، سره سر بریدن دعوا شد یادم نمیره، قتل صبر جدم رو یادم نمیره، نیزه های درهم رو یادم نمیره، ضربه های محکم رو یاد اسیر الکربات، گریه میکنم یاد قتیل العبرات، گریه میکنم با روضه ی آب فرات گریه میکنم گریه میکنم... 🏴بند سوم: پنج ساله بودم، چه زخمی از این دنیا خوردم پنج ساله بودم، با داغ اسارت پژمردم پنج ساله بودم، که روزی هزار دفعه مُردم یادم نمیره، رنج کوفه و شام و یادم نمیره، طعنه ها و دشنام و یادم نمیره، ما و نذر اطعام و عمریه با قلب کباب، گریه میکنم با روضه ی بزم شراب، گریه میکنم واسه رقیه و رباب، گریه میکنم گریه میکنم... شعر: ، ملودی: .👇
. ۱۴۰۳ بند1⃣ دلشوره‌هام شدید شده دایی نگاهت چرا نا امید شده مثل یتیما رو سرم دست می‌کشی نکنه بابام شهید شده اگه خبر درسته، بگو چی اومده سرش اگه خبر درسته، الان کیه دور و برش اگه خبر درسته، بگو واسه چی کشتنش اگه خبر درسته، نگو رو خاکه بدنش توی کوفه هیچ کسی رو نداره پیکرش کجاس دلم بی قراره جای مردم بی‌احساس اون شهر کاشکی آسمون براش خون بباره بند2⃣ انا الیه راجعون می‌ریزه اشکام مثه برگای خزون روضه خونی نداره بابام دایی جون یکمی تو روضه‌شو بخون خیلی دلم میسوزه، باید براش کاری کنم خیلی دلم میسوزه، میخوام عزاداری کنم خیلی دلم میسوزه، میگن شکستن پرشو خیلی دلم میسوزه، میگن بریدن سرشو کوفه بابامو غریب گیر آورده فکر این بلا امونم رو برده اما قلب من از این غم میسوزه تشنه بود ولی میگن آب نخورده بند3⃣ با اینکه غرق خواهشم کنار تو باشم پر از آرامشم دیگه الان تویی بابای من ولی ترسم اینه باز یتیم بشم اگه که تو نباشی، کی میکشه دست رو سرم اگه که تو نباشی، آتیش میگیره جیگرم اگه که تو نباشی، دیگه باید چیکار کنم اگه که تو نباشی، باید کجا فرار کنم بی تو میشکنه دلم مثل شیشه کاش کنار من بمونی همیشه تازه این منم که بی تو میمیرم فکرشو بکن رقیه چی میشه شعر و سبک: ، انجمن تکیه نوکری مشهد 👇
. 1403 (سبک ثابت ده شب) بند1⃣سربند(امام زمانی ثابت ) صاحب عزای محرم‌ها، سرت سلامت سینه زن داغ عاشورا، سرت سلامت برای خون گریه کردن‌هات، بمیرم آقا (سرت سلامت ۲) تو این شبهای پریشونی، آقا جانم توی کدوم روضه مهمونی، آقا جانم کجا داری نوحه می‌خونی، آقا جانم یوسف تنهای زهرا یه سر بیا امشب اینجا قدم بذار رو چشم ما بند2⃣ برات نوشتم که برگردی، سمت مدینه اینجا همه بغض ماهارو، دارن تو سینه اهل عیالت رو برگردون، تو رو به زهرا (خواهشم اینه ۲) نامه های کوفه نیرنگه، برگرد آقا جنس دلا اینجا از سنگه، برگرد آقا پیر و جوون با تو در جنگه، برگرد آقا کوفه خیانت کرد، برگرد اینجا همه هستن، نامرد حتی نداری یک، همدرد بند3⃣ با لب تشنه دم آخر، دعام همینه الهی که طفل شیش ماهت، بلا نبینه بگو به عباس که مشکارو، پر کنه از آب (خواهشم اینه ۲) کوفیا سرباز دینارن، برگرد آقا برای تو نقشه ها دارن، برگرد آقا داغ تو رو دل ها میذارن، برگرد آقا میگم با چشمای، دریا از این سفر بگذر، آقا کوفه نیا، یابن الزهرا شعر: ✍ سبک: 🎼 شعر بند ثابت : 👇
. (سبک ثابت ) بند1⃣ ای عاشقان ای عاشقان ماه محرم آمده مرثیه ی خون خدا اینک فراهم آمده اندوه عظما را ببین، عرش معلا را ببین پیراهن خونین او در شکل پرچم آمده ذکر عالم و آدم شده هر دم حسین حسین نوحه ی حسینیه شده این دم حسین حسین ای جانم حسین جانم حسین جانم حسین حسین بند2⃣ ای شیعیان با چشم خون گریه برای او کنید سینه زنان این سینه را صحن و سرای او کنید اهل و عیال خویش را، مال و منال خویش را هر چه که هست و نیست را خرج عزای او کنید شور حضرت خاتم در این ماتم حسین حسین می‌خواند زمین و آسمان‌ها هم حسین حسین ای جانم حسین جانم حسین جانم حسین حسین شعر و سبک: ، انجمن تکیه نوکری مشهد 👇
. 1403 بند1⃣ کربلا آخر آرزوهامه حاجت هر شب قلب شیدامه تنها سرمایه ی دین و دنیامه (دین و دنیامه ۲) مقصد انا هدینا کربلاس معنی جنت الاعلی کربلاس نزدیک ترین راه رفتن تا خدا قاب قوسین او ادنی کربلاس حرم خواب شیرینم، حسین یار دیرینم حرم خط پایان و، حسین ذکر تلقینم حسین جانم حسین جان بند2⃣ کربلا عاشق و دیوونه کرده تنها دل گرمی روزای سرده آب و خاک حرم درمون درده (درمون درده۲) بهترین ملجا عالم کربلاس اونجا که خوب میشه حالم کربلاس حول حالنای من باب الحسین خواهش تحویل سالم کربلاس حرم سیر پروازم، حسین سوز آوازم حرم‌ کعبه ی عشق و، حسین قبله ی رازم حسین جانم حسین جان بند3⃣ کربلا حسرت چشم گریونه زندگی بی حسین مثل زندونه دوریه از حرم حرفش آسونه (حرفش آسونه ۲) مرهم چشمای گریون کربلاس سامون دل بی سامون کربلاس هرجا باشیم برمیگردیم به حسین انا الیه راجعون کربلاس حرم چشم امیدم، حسین مُهر تأییدم حرم طور سینا و، حسین نور  توحیدم حسین جانم حسین جان شعر و سبک: انجمن تکیه نوکری مشهد 👇
. 1403 بند1⃣ اسم اعظم می خوای فقط بگو یا حسین شوق زندگی حقیقی ما حسین غرق دنیا بودم همیشه وقت اذون اول وقت شده نماز من با حسین میشمرم لحظه ها رو تا اذون تا که با خدای تو عشق بازی کنم سجده می کنم روی مُهر تو که توی ذهنم رویا سازی کنم توی رویام بیام به کربلا تا یکم این دل تنگو راضی کنم رویامه حرم تو دنیامه حرم تو مرحم واسه ی همه دردامه حرم تو دل تنگ حرمتم بند2⃣ خاک کرب و بلات شفای درد منه مژده ی بهار، توو خزون زرد منه تسبیح تربتت که توی دستم باشه گرمی دست تو، تو دست سرد منه من به شوق وصل تو دم به دم ذکر یا منتهی الرجایا میگم بعد هر نمازم با تربتت تسبیحات حضرتِ زهرا میگم تربتو میذارم روی چشام اللهم الرزقنا کربلا میگم حیرون حرمتم گریون حرمتم عاشورا خدا بخواد مهمون حرمتم دل تنگ حرمتم بند3⃣ من که واست یه عمره بی قرارم آقا هیچ کسی رو مثل تو دوست ندارم آقا لحظه ای که منو تو خاک میذارن میرن وقت بی کسی هام، چش انتظارم آقا رحمت الله واسعه تویی غبار صحنت شفیع محشره تربت تو روز ولادت و لحظه ی تلقین به کام نوکره توی دنیا میشه سعادت و واسه ی قبرم امید آخره کار تو کرامته عادتت سخاوته از حالم با خبری آرزوم شهادته محتاج کرمتم شعر و سبک: انجمن تکیه نوکری مشهد 👇
رنگ مشکیِ عزاداری در عالم پخش شد سوخت دل‌ها دود اسپند محرم پخش شد تا ابد باز این چه شورت را بنازم محتشم این چه شعری بود که در خلق عالم پخش شد؟! منبری یا نوحه‌خوان، یا سینه‌زن یا گریه‌کن هر چه منصب بود یکجا زیر پرچم جمع شد چای تلخ روضه زخم قلب ما را خوب کرد حبه‌ی قندی به ما دادند و مرهم جمع شد هرچه که ما برده‌ایم از سهم هیئت برده‌ایم در حسینیه، کَرم، هم جمع شد هم پخش شد از محرم می‌توان فهمید روزی دست کیست؟ فاطمه آهی کشید و بین ما غم پخش شد هرکس آمد بی‌نصیب از قتلگاهت برنگشت نامنظم شد تنش اما منظم پخش شد حق مطلب بر زمین می‌ماند اگر زینب نبود خون دل‌ها خورده شد تا این‌که کم‌کم پخش شد دل آشفته اگه حسین میگه درد داره که اینقده حسین میگه پَر پروانه میخواد بسوزه که پای شمع تا به سحر حسین میگه گرچه نخ‌نماس ولی خیلی ساله پرچمه سر گذر حسین میگه روز محشر چندقدم جلوتره نوکری که بیشتر حسین میگه کار استجابت دعاش یقینیه هرکسی با چشم تَر حسین میگه این چه رسمیه پدر که میمیره جلو تابوتش پسر حسین میگه این چه عشقیه پسر که جون میده پشت تابوتش پدر حسین میگه ما توی سینه‌زنی حسین میگیم مادرش هم دم در حسین میگه ماها دست به سینه اسمش و میگیم مادرش دست به کمر حسین میگه خواهرش نفس نفس نفس زنان داره روبه‌روی سر حسین میگه شاعر: ✍ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
. 📋 ماجرای شهادت حضرت مسلم (ع) (ع) (س) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مسلم وقتی اومد توو کوفه آنقدر دورش شلوغ شد، همه اومدن باهاش بیعت کردن. آنقدر شلوغ شد، اصلا نمی‌دونست خونه‌ی کی بره؟! یکی این طرف، یکی اون طرف، خونه‌ی ما بیا آقا. سریع نامه نوشت برای ابی عبدالله:« آقا جان بیا! اینا همه منتظرند. ولی دیری نگذشت که همه مسلم و یکی یکی تنها گذاشتن و رفتن. کار به جایی رسید که وقتی دورش نگاه کرد؛ دید کسی دیگه نمونده، همه رفتن تنهاش گذاشتن... توو این کوچه پس کوچه‌های شهر می‌چرخید، هی دست رو دست میزد، عجب کاری کردم نامه نوشتم! چرا اینا اینجوری کردن با من؟!چرا منو تنها گذاشتن؟! نه جای خوابی، نه غذایی، نه آبی... همین جور که توو این کوچه پس کوچه‌ها می‌چرخید، راه می‌رفت. نشست در یه خونه‌ای، تکیه داد سرش و گرفت. یهو دید یه خانمی در و باز کرد: -چی می‌خوای؟! اینجا چرا نشستی؟! - گفت:« من توو این شهر غریبم. کسی و ندارم، میشه من و راه بدی توو خونه‌ت؟! این زن در و باز کرد، مسلم اومد توو خونه‌ش. تا فهمید سفیرِ حسینه، آنقدر احترامش کرد. همه‌چی بهش داد؛ جای خوابی براش درست کرد، آب و غذایی بهش داد. ولی خبر رسید به قصر دارالاماره، مسلم توو فلان خونه ست. ریختن، خونه رو محاصره کردند. داد می‌زدند دم در خونه؛ -میای بیرون یا نه، پناه بردی به یه زن؟! همچین که داد میزدند، در خونه رو محاصره کردند؛ داد و هوار می‌کشند، عربده کشی می‌کنند:« یا میای بیرون یا میریزیم توو خونه؟! مسلم سریع از خونه بیرون اومد، گفت بَده این زن من و راه داده حالا بریزن توو خونه‌ش. هم خونه‌ش و آتیش می‌زنند هم خدایی ناکرده جسارتی بشه به این زن. دیگه من مسلم خودم و نمی‌بخشم... آخه یه بار امیرالمومنین، توو مدینه یه صحنه‌ای دیده؛ دیگه همینجوری هی فقط می‌گفت:« علی رو حلال کن، علی رو حلال کن...‌». ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 شباهت شهادت به شهادت (ع) و حضرت زهرا (س) (ع) (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اینقدر جنگید روایت میگه خسته شد، یه تنه همه لشکر و مقابلشون ایستاده... «وجَعَلَ يُقاتِلُ حَتّى اُثخِنَ بِالجِراحِ» انقدر این زخمش بزرگ شد، اینقدر این خونا توو این زخمای بدنش لخته شده بود، بزرگ شده بود دیگه نمی‌تونست بجنگه «وضَعُفَ عَنِ القِتالِ» ضعف وجودش و گرفته بود، «وتَكاثَروا عَلَيهِ فَجَعَلوا» دورش و گرفتند حلقه زدند «يَرمونَهُ بِالنَّبلِ وَالحِجارَةِ» هم تیرش میزند هم سنگش میزدند، کار به جایی رسید مسلم داد میزد، صداش و بلند کرد: «فَقالَ مُسلِمٌ: وَيلَكُم!» وای بر شما! «ما لَكُم تَرمونَني بِالحِجارَةِ كَما تُرمَى الكُفّارُ» مگه دارید با کفار میجنگید که دارید اینجوری سنگ بارونش می‌کنید، «وأنَا مِن أهلِ بَيتِ الأَنبِياءِ الأَبرارِ؟!» مگه من و نمیشناسید من از خاندان پیامبرتونم «وَيلَكُم! أما تَرعَونَ حَقَّ رَسولِ اللّه ِصلى الله عليه و آله وذُرِّيَّتِهِ؟» از پیامبر خجالت نمی‌کشی دارید اینجوری من و میزنید. اینجا مسلم خسته شد، شروع کرد اینجوری حرف بزنه... یه جاییم من سراغ دارم اربابمون خسته شد. روایت میگه: «وقَد اُثخِنَ بِالجِراحِ في رَأسِهِ وبَدَنِهِ فَجَعَلَ يُضارِبُهُم بِسَيفِهِ، فَوَقَفَ [الحُسَينُ عليه السلام ] وقَد ضَعُفَ عَنِ القِتالِ»؛ یه مرتبه ابی عبدالله ایستاد، آنقدر زخم به بدنشه، نفس که می‌کشه از لابه‌لای این زره خون جاری میشه، «أتاهُ حَجَرٌ عَلى جَبهَتِه هَشَمَها» یه نفری سنگی برداشت به پیشانی ارباب ما زد «ثُمَّ أتاهُ سَهمٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ مَسمومٌ» همچین که این خونا جاری شد ابی عبدالله این دامن عربی و بالا زد خون پیشانی رو بگیره؛ همچین که این دامن و بالا زد سفیدیه سینه‌ی حسین نمایان شد.‌ اون نامرد تیر سه شعبه‌ی زهرآلودی برداشت... «فَوَقَعَ عَلى قَلبِهِ» به سینه‌ی حسین.... یه سینه‌ی مجروح دیگه رو هم سراغ دارم، مدینه هم همینجور شد. « وَ نَبَتَ مِسْمارُ الْبابِ فی صَدْرِها» مسمار و می‌دونی چه شکلیه؟! این که میگه «وَ نَبَتَ» یعنی فرو رفته یعنی خراش ننداخته. مسمار یه میخهایی هست توو درای قدیمی می‌زدند. آه... این میخ توو سینه‌ی مادر ما رفت... ای حسین... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 گفتم بیا کوفه ولی نیست اینجا با تو هیچ دلی (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گفتم بیا کوفه ولی نیست اینجا با تو هیچ دلی کاشکی میشد بی‌معطلی برگردی آقا، تا نشی تنها وفا نداره کوفه دروغه بیعتاشون یه چیزایی شنیدم من بین صحبتاشون حرف از اینه که آب و به روت ببندند به گریه‌هات بخندند خواهشم اینه که با اشک و آه و زاری همراهت آب بیاری اصغرت و نیاری
خیلی بدن این کوفیا بویی نبردن از حیا با زن و بچه‌هات نیا نامهربونند، تشنه‌ی خونند بازارِ نیزه سازا شلوغه و غم‌افروز خرما فروش دیروز خنجر فروش امروز ترسم اینه که تنِ حرم بلرزه سرت بره رو نیزه وای از چشای هرزه بعد از تو میشه به خیمه‌هات جسارت حرم میره به غارت زینب میره اسارت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. 📋 کم‌کم صدای قافله دارد میاید (ع) (س) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کم‌کم صدای قافله دارد میاید از این طرف هم هلهله دارد میاید آقا سنان بهر صله دارد میاید آه ای ربابه حرمله دارد میاید خیری ندیدی ای رباب از زندگانی شیرش بده این بچه را تا میتوانی اینجا جوانان پاسبان زینب هستند خیلی بنی هاشم میان زینب هستند این‌ها مراقب‌های جان زینب هستند عباس و اکبر محرمان زینب هستند وای از غروب کربلا و عمه زینب شلاق شمر بی‌حیا و عمه زینب من را برم گردان عزیزم جان مادر بوی جدایی میدهد اینجا برادر ای زینت دوش نبی جان پیمبر پس لااقل انگشترت را در بیاور چشمش گرفته ساربان انگشترت را حتی النگو و طلای دخترت را میترسم اینکه پیش من از پا بیوفتی با زور تیغ و سنگ و نیزه‌ها بیوفتی تشنه کنار موج این دریا بیوفتی یا گوشه‌ی گودال این صحرا بیوفتی دیدم خودم که کربلا گودال دارد اینجا که آوردی مرا گودال دارد طفل سه ساله جا در این صحرا ندارد باور بکن که طاقت گرما ندارد یا طاقت آزار این‌ها را ندارد طفل یتیمی که اگر بابا ندارد باشد اگر آن دخترک یک نازدانه اصلا نباید زد به رویش تازیانه *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 اولین روضه‌خوان کرب و بلا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روایت میگه ابی عبدالله همچین که رسید کربلا، اول خودش روضه خوند. «فَجَمَعَ الْحُسَيْنُ عليه السّلام وُلْدَهُ وَ إِخْوَتَهُ‏ وَ أَهْلَ‏ بَيْتِهِ‏»، همه رو جمع کرد دور خودش؛ بچه‌هاش، اهل بیتش، برادراش «ثُمَّ نَظَرَ إِلَيْهِمْ» یه نگاهی بهشون کرد، یکی یکی قد و بالای همشون و نگاه کرد، آخ بابا دورت بگرده علی‌اصغر، بابا فدات شه رقیه جونم، عمو دورت بگرده قاسمم، عبداللهم، آی قربونش قد و بالات برم علی‌اکبرم «فَبَكَى سَاعَةً» فقط با همین نگاه ساعتها گریه کرد. «ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنَّا عِتْرَةُ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ » خدایا ما عترت نبی تو هستیم، « وَ قَدْ أُخْرِجْنَا وَ طُرِدْنَا وَ أُزْعِجْنَا عَنْ حَرَمِ جَدِّنَا » می‌بینی ما رو از حرم جدمون طردمون کردند، بیرونمون کردند. بعد شروع کرد روضه بخونه. صدا زد:« أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ» بار بگشای اینجا کرب و بلاست. « وَ هَاهُنَا وَ اللَّهِ مَسْفَكُ دِمَائِنَا» اینجا جایی که خون ما ریخته میشه، «وَ هَاهُنَا وَ اللَّه قُتِلَ رِجَالِنَا» اینجا جایی که مردای ما رو همشون و می‌کُشند. « وَ هَاهُنَا وَ اللَّه ذُبِحَت اَطْفالِنا » یهو رباب بچه رو توو بغلش محکم‌تر گرفت. «وَ هَاهُنَا وَ اللَّه سَبیِ نسائنا» اینجا جایی که همه‌ی زنای ما روبه اسارت می‌برند... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 آشوبی توو دلم به پاست (ع) (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آشوبی توو دلم به پاست گفتم که این زمین کجاست تا گفتی اینجا کربلاست دلتنگه مادر شدم برادر کاش بود کنارمون و، آروم میشد دلِ من توو این غریبی دیگه، تو هم نگو از رفتن تو هم که بری چی واسه‌م میمونه غیر از غم زمونه، غیر از دلی که خونه می‌دونم بی‌تو میمیره دخترِ تو از غصه‌ی سرِ تو، از داغِ حنجر تو غم داره اینجا بی‌امون دور و بر زینب بمون چرا شدی به سمت اون گودال خیره، دلم میگیره نگو که قتلگاهه، دق میکنم از این غم آخه چه جور سرت رو توو دست شمر ببینم بین خاک و خون افتاده پیکرِ تو میبینه دختر تو، رو نی می‌ره سر تو زیر دست و پا تن برادرِ من قرآن مادرِ من، پناه آخرِ من ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇