eitaa logo
کانال مداحی عاشقان حضرت زینب(س)
24.1هزار دنبال‌کننده
994 عکس
924 ویدیو
551 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. ⚫️جا داره بگه امانت من صورتش کبود نبوده ⚫️امانت من پهلوش شکسته نبوده ☑️چه تشابهی که جسم پاک حضرت پیمبر، نیمه ی شب دفن شد ☑️اونکه رفت سه ماه بعدش پیکر زار و کبود حضرت زهرای اطهر نیمه ی شب دفن شد ☑️بعد سی سال تحملِ غم هجران زهرا، پیکر مجروح حیدر نیمه ی شب دفن شد 👈سه تا از این ذوات مقدسه رو عرض کردم نیمه ی شب دفن کردند ⚫️ماجرای تیر با تابوت رو وقتی شنیدم گفتم ایکاش جسم مسموم حسن هم نیمه ی شب دفن میشد ⚫️کاش جسم بی سر سلطان دشت کربلا قبل از هجوم نعل مرکب دفن میشد 🌾ده نفر به اسباشون، نعل تازه زدن انقده رو بدن امام حسین… ✅عرض کرد مادر،،، شما حالت خوب نیست چرا برا خودت دعا نمیکنی?? فرمود: اول همسایه ها… 💥کار همیشگیه خانم این بود اول برا همسایه ها دعا میکرد این همسایه هایی که مادرمون براشون دعا میکرد، کیا بودن?? چه کردن?? 🍁اون روزی که دست مولارو بستن، تو کوچه اون اتفافاتی که افتاده اُنظُر اِلی علی،،، همه تماشاچی بودن 🔵مادری که برا تماشاچیای مدینه دعا میکنه، مگه میشه برا من و شما دعا نکنه؟؟! 🔵اسم تماشاچی اومد، دلم یهو رفت کوفه و شام یه عده نامردای بی حیا، از بالا پشت بوم، یه عده تماشاچیای نامرد، هم سنگ میزدن هم ناسزا میگفتن 🔘هم خاکروبه میریختن 😭امان از تماشاچی های بزم حرام… 😭امان از تماشاچی های بزم شراب 👇
01.mp3
24.18M
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
Meysam Motiee - Ageh Misheh Cheshato Vakon.mp3
7.75M
🏴 🎤مداح :حاج ▪️▪️▪️▪️▪️ اگه میشه چشاتو واکن توجهی به مرتضی کن یه بار دیگه منو صدا کن زهرا،‌ به فدای دل از غصه پُرت زهرا،‌ قول میدم نسوزه دیگه چادرت زهرا،‌ زهرا پاشو،‌ مادری کن با همون قد کمون پاشو،‌ برای بی‌کسی مرتضی بمون زهرا،‌ زهرا زهرا، تو بری آتیش می‌گیره جون من زهرا، زوده واسه رفتنت؛ جوون من! زهرا، زهرا... تنت رو غسلِ گریه میدم مرگمو با چشام دیدم تازه به بازوهات رسیدم ای وای،‌ چقَدر کبوده این تن نحیف ای وای،‌ چقَدر این دو سه ماه، شدی ضعیف ای وای،‌ ای وای ای وای،‌ جای سیلی روی صورت بمونه ای وای،‌ چرا حیدرت نباید بدونه؟ ای وای،‌ ای وای زهرا، تو بری آتیش می‌گیره جون من زهرا، زوده واسه رفتنت؛ جوون من! زهرا، زهرا... راحت شدی از درد بازو از اون نگاه تار و کم سو میشدی هی پهلو به پهلو مُردم،‌ با شب و غم نخوابیدن تو مُردم،‌ تا می دیدم خونِ رو پیرهنتو زهرا،‌ زهرا پاشو،‌ نبینم کبود بمونی یاسِ من! پاشو،‌ فاطمه تموم نشه واسه من زهرا،‌ زهرا زهرا، تو بری آتیش می‌گیره جون من زهرا، زوده واسه رفتنت؛ جوون من! زهرا، زهرا ✍شاعر:رضا یزدانی
enc_16706922458815916926768.mp3
10.25M
🏴 🏴 🎤حاج محمدرضا طاهری، حسین طاهری ▪️▪️ تب داره شبا بیداره دعاش اما الجار ثم الداره تو حرفاش پیش بچه هاش میگه بارالها ازم راضی باش دلگیره داره میمیره نفس میکشه از تنش خون میره گریونه دلش پر خونِ میگیره روشو از همه تو خونه معلومه چقدر مظلومه با دردایی که داره باز آرومه ای مادر مرو ای مادر الهی بمیرم برات ای مادر ای بود و نبود من ای یاس کبود من زهرا تنها تکیه گاه من عشق بی گناه من زهرا از پیش من مرو زهرا جان حسن نرو زهرا ▪️▪️ قدش خم نگاهش مبهم مثه پیرزن هاست با این سن کم چشما تار میبینن هر بار میخواد راه بره دست میگیره دیوار دستاش زخم زیر چشماش زخم نماز شب میخونه کف پاهاش زخم قربونش با بوی نونش بهشت مدینه است لب خندونش اما حیف شده اینجا حیف گرفتن خوشی هامون و از ما حیف ای مادر مرو ای مادر الهی بمیرم برات ای مادر کوه محکم علی تنها همدم علی برخیز از جا بی تو میخورم زمین آه و زاری ام ببین بین غم ها بانوی صف شکن در سنگر باش حرف از سفر مزن با حیدر باش از پیش من مرو زهرا جان حسن نرو زهرا ▪️▪️▪️ لا جونه ولی مردونه پای اعتقادش بازم میمونه یادم هست که از پا ننشست بابامو نگه داشت اونم با یک دست دعوا شد زدن در وا شد تا افتاد زمین داد زدن حالا شد در میسوخت کبوتر میسوخت توی شعله محسن با مادر میسوخت هم پهلوش شکست هم بازوش به دیوار که خورد غرق خون شد ابروش دشمن تازیانه زد آتش هم زبانه زد در پشت در دیدم دست و پا زدی فضه را صدا زدی جای حیدر دستم که بسته شد زهرا زهرا دستت شکسته شد زهرا زهرا از پیش من مرو زهرا زهرا جان حسن نرو زهرا زهرا
. من نوشتم دوستت دارم کران تا بیکران پس سراغم را بگیر از نامه ی نامه بران . هر کسی در دار دنیا دل به یاری بسته است من دلم با تو خوش است و دیگران با دیگران . من اگر فردا نباشم ، امشبم خرج تو شد این همه من آمدم یک شب تو هم بد بگذران . قصه ی بی کربلایی ، غصه ی شیرین ماست ما اگر که زهر هم خوردیم بوده شوکران . شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی ای فدای آن لب خشکت تمام نوکران . اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی بعد قتلت رفته بالا ناله های چاکران . فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی کاش تو تنها نبودی در میان کافران . وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی رد شدند از روی تو با اسب ها ، غوغاگران . لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی میشنید این خطبه را در خیمه گوش خواهران . کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی می‌رود حالا رباب از حال بین مادران . تا پدر از پا بیفتد طفل شیری را زدند داغ روی داغ میدیدند آن غم پروران . اصغر و زهرا کتک خوردند چون جای امام این اصول عشق باشد بین این همسنگران . «میخ» کار نیزه کرد و«در»بجای خیمه سوخت فاطمه هم داشت گودالی که افتاده در آن . خونی و خاکی شده در کوچه قرآنِ علی کوثر افتاده ست زیر دست و پای ابتران . آه یا فضه خذینی ! بند بندم خرد شد اینقدر که رد شدند از روی در خیره سران . ثلث سادات جهان را پشت در انداختند گوهر من را به خون کشتند این بی گوهران . هر چه هم ماتم ببینم گریه مال کربلاست مضطری بودم چنین شد ، وای بر آن مضطران . این علی را سالم از مسجد به خانه میبرم شیرخواره اش آنچنان شد ، شد علیِ اکبر آن . من به ضربی گوشوارم در میان کوچه ریخت وای از دستان خولی ها و وای از زیوران . خیال -۲۵ مهر ۱۴۰۳ علیه_السلام سلام_الله .
. ▪️مجلس کامل روضه حضرت زهرا س ▪️ سيل اشكم راه بينائي گرفت  بند بندم عطر زهرائي گرفت عشق را از فاطمه آموختم  چشم بر دست كبودش دوختم   دست او صدها گره وا مي كند  دست او والله غوغا مي كند دست او مشكل گشاي عالم است  روي آن جاي لبان خاتم است دست او دنياي احسان و صفاست  دست او مشكل گشاي مرتضي است حيف شد آن دست را دشمن شكست  با غلاف تيغ اهريمن شكست گويمت از قصه شهر نبي  از شرار آتش و بيت علي درد بود و آتش و افسردگي ياس يود و سيلي و پژمردگي آه بود و ناله و بغض گلو  پهلوئي بودو لگدهاي عدو در ميان كوچه آن دنيا پرست راه را بر مادر سادات بست گويمت سر بسته در آن كوچه ها  فاطمه گم كرد راه خانه را آه اي مجنون زبان در كام گير  لب فرو بند و كمي آرام گير ......... . از همینجا دلا رو روانه ی مدینه کنیم، مثله همچین شبایی ،امیرالمؤمنین کنار بستر بی بی نشسته بود و صدا میزد زهراجان: اما برای رفتنت خیلی جوانی حالا که من اینجا غریبم بار بستی؟! حالا نمی شد بیشتر پیشم بمانی؟ بابای خاکم، التماست می کنم که- -بی من مشو ای مادر آب، آسمانی کمتر بگو با من (امیرالمؤمنینم!) أشهد مگو با این زبان بی زبانی حالا برای اینکه من چیزی نفهمم درکوچه خاک چادرت را می تکانی!؟ اندازه ی یک عمر پیرت کرده بانو سنگینی آن ضربه دست ناگهانی یک نیمه از روی تو، صبح  روشن من نیمی دگر مثل غروبی ارغوانی رو از علی می گیری اما زیر چادر پنهان  نگردد مَحرمم، قدکمانی الهی بمیرم برا دل امیرالمومنین ... هی نگاه بصورت بی بی میکنه ... اما یکدفعه با یه صدای جانسوزی گفت فاطمه جان: تا خدا هست و خدایی می‌کند حیدر از تو عذر خواهی میکند 👇👇👇
1M
▪️ ▪️سیل اشگم راه بینایی گرفت... ▪️روضه و مرثیه حضرت زهرا س
enc_17009347358486038235115 (1).mp3
3.5M
▪️نوحه و حضرت زهرا س ▪️این شبا حال و هوای خونمون... این شبا حال و هوای خونمون خیلی عجیبه التماست میکنم بیشتر بمون علی غریبه من که از فضّه شنیدم بهتری الحمدلله در زدم دیدم خودت پشت دری، الحمدلله حلالم کن این همه دردو طاقت آوردی به خاطر علی زمین خوردی میبینمت به هم میریزم اگه زهرا عجّل وفاتی رو نمیخوندی اگه یه چند روز دیگه میموندی نوزده سالت میشد عزیزم «منِ تنها منِ مظلوم ازت میخوام بمون خانم …» جای شکرش باقیه همین که محسن رو ندیدی از گلوی پسرت تیر سه شعبه نکشیدی نه سرش از تن جدا شد و نه روی نیزه ها رفت دوباره گریز روضه ها به سمت کربلا رفت دیگه دنیا بدون تو به من نمیسازه هنوز میبینمت چِشات بازه برا تو میخونم لالایی به اصرار عمه منم یه جرعه آب خوردم ببین برای تو هم آوردم ولی تو روی نیزه هایی من این پایین تو اون بالا علی بالام لالا لالا ــــــــــــــــــ .
هیئت مکتب العباس، ع، آذری ها قوانین گروه، @Hazrate ⛔⛔ درصورت مشاهده مطالب لینک دار برابر با حذف از گروه❌❌❌❌❌ لطفا به قوانین گروه احترام بگذارید👉🏻 https://eitaa.com/joinchat/1805844674C917e64ec9c
گروه مداحی (مجمع الذاکرین) اهلبیت، ع، قوانین گروه👉🏻 تبلیغ لینک گروه یا کانال ممنوع می باشد⛔⛔⛔⛔ درصورت مشاهده حذف از گروه❌❌❌❌❌❌ا ─┅─⊱✤ مم⃟ن ⃟ ‌✤⊰─┅ https://eitaa.com/joinchat/3464298690C2efb4a55b4 با مدیریت:آقای علی کمالی ↶ @Haram75 ─┅⊱✤✤✤⊰┅─
|⇦•سجاده ام‌معطر.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج‌ مهدی سلحشور •✾• سجاده ام معطر از بوی ربّنا بود آنچه شنیده میشد از من فقط خدا بود یک عمر آه و نفرین از این و آن شنیدم تنها به جرم اینکه نفرین من دعا بود دیشب برای مردم تا صبح گریه کردم ای کاش یک نفر هم یک دم به فکر ما بود طفلان من به جای مردم گرسنه بودند افطار خانه ی ما در سفره ی شما بود امروز را نبینید، این بی حیا لگد زد دیروز پشت این در جمعیتِ گدا بود من هیچ شِکوه ای از بیگانگان ندارم آنکه به حال و روزم خندید آشنا بود من درد مرتضی را با جانِ خود خریدم در راهِ عشق باید آماده ی بلا بود دستم شکست اما من درد، حس نکردم اسم علی دوا بود ذکر علی شِفا بود رفتم برای مردم حجت تمام کردم او را که میکشیدید او حجت خدا بود ای کاش میشکستند این دست دیگرم را اما به جای این دست آن دستِ بسته وا بود با کفش های خاکی در خانه ام قدم زد آن خانه ای که فرشش بال فرشته ها بود ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد وقتی سرم به در خورد، فضّه علی کجا بود؟ تازه میان کوچه قلبم به درد آمد *بعد از واقعه ی بین در و دیوار، بعد از اینکه صدا زد یا ابتاه، بعد از اینکه فرمود: "والله قُتِلَ ما فی اَحشائی"، بعد از اونی که اون جمعیت با بی حیایی اومدن وارد خونه شدن، بعد از همه ی اون بی احترامی ها..* تازه میان کوچه قلبم به درد آمد حیدر برهنه سر بود حیدر برهنه پا بود تا قبر بردنم را همسایه ام نفهمید از بس که مردن من چون شمع بی‌صدا بود از بس که قطره قطره بر پای تو چکیدم تابوت من سبک‌تر حتی ز بوریا بود *این بدن رو کنار قبر دست بلند کرد امیرالمؤمنین، گفت آی زمین نگاه کن یه مشت پوست و استخون بیشتر از خانمم نمونده، یه خیالی از فاطمه ام مونده، آی زمین نکنه به پهلوی فاطمه ام فشار بیاری، یه ندایی از زمین بلند شد علی جان ما از مادر به فاطمه مهربان تریم، نگران فاطمه نباش.. هر جا هستی با همه ی وجودت بگو یا زهرا.. یا فاطمه یا زهرا* ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج‌محمد رضا بذری •✾• بارها شد که با خودم گفتم ای که داری به کار نان دستی کاش هرگز ز خاطرت نرود وامدار چه خانه ای هستی خانه ی آسمانیِ خورشید خانه ی روشن ستاره و ماه خانه ی وحی، خانه ی قرآن خانه ی اِنَّما یُریدُالله از همین خانه تا ابد جاری ست چشمه ی فیض چشمه ی احسان سایِبان معطر اینجاست سوره ی هل اَتی علیَ الانسان آسیابم ولی یقین دارم که پناهنده ام به سايه ی نور سرنوشت مرا دگرگون کرد اشک زهرا و ذکر آیه ی نور یاسِ یاسین که با دعای پدر آیه ی نور بود تن پوشَش داشت دستی به دسته ی دَستاس دست دیگر گُلی در آغوشش در محیطی که هر وجب خاکش فخر بر آفتاب و ماه کند آرزو میکنم که گاه به من دختر کوچکی نگاه کند گرچه از بازتاب گردش من نان این خانه برقرار شده ست شرمسارم از اینکه میبینم دست زهرا جریحه دار شده ست رفت خورشید وحی و آمد شب سر نزد از ستاره سوسویی اما صبح از کوچه ی بنی هاشم شد بلند آتش هیاهویی تا بدانم چه اتفاق افتاد تا ببینم هر آنچه بود درست دل به دریا زدم به خود گفتم چشم ها را دوباره باید شست دیدم آن روز صبح منظره ای که به خود مثل بید لرزیدم آتشم زد شرار دل وقتی شعله ها را به چَشم خود دیدم از همان آستانه ای که عرش قدسیان را به آن نظرها بود اشک چشم ستارگان میریخت بین دیوار و در خبرها بود من به حسرت نگاه میکردم باغ گل را میان آتش و دود جز خدا هیچکس نمی‌داند که چه آمد به روز یاسِ کبود با همان دست عافیت پرور که پرستاریِ پدر میکرد از امام زمان خود یاری در هیاهوی پشت در میکرد هیزم آوردن آتش افروزی سهم هر رهگذر نبود ای کاش خبرِ ناشنیده بسیار است اما خبر میخ در نبود ای کاش دست خورشید را که می‌بستند شرح این ماجرا کبابم کرد آنچه پشت در اتفاق افتاد سنگم، اما ز غصه آبم کرد * شبای آخر مادر ساداته، اینکه فرمودن:" قَد ذابَ لَحمَها"، فرمودن: دیگه گوشتهای بدنش آب شد، یه وجهش همینه، عزادار دیگه نمیدونه غذا چیه آب چیه، از فرط گریه و عزاداری آدم لاغر میشه، اما یه علت اصلیش مال قصه ی بین در و دیواره، وقتی عرب یه دونه انگور رو بین دو تا انگشت میفِشُره، گوشت و آب از بین اين دانه ی انگور میزنه بیرون، پوست به پوست میچسبه میگن اَثَّرَه، اَثیر عِنَب یا همون آبِ انگور، عین عبارتو برات بگم، اِنَّ فُلان، اسمشو نمیبرم، اِنَّ فُلان اَثَّرَ فاطمَه بینَ حاطِبَ الباب، اَثرَةً شَدیدَه، بین در و دیوار چنان زهرا رو فشار داد..* نمی‌خواهم برنجانم دلت را بی سبب اما چگونه مرگ یک مادر چهل تن متهم دارد *اعراب جمع شدن اومدن خدمت پیغمبر، هدایایی به رسول خدا بدن، مزد و اجر رسالت شماست. پیغمبر فرمود: "قُل لا اَسئَلُکُم علَیهِ اَجرا"، من اجر رسالتی نمیخوام "اِلّا المَوَدَةَ فِی القُربی"، فقط به فاطمه ام احترام کنید، معصوم میفرماید: اگر پیغمبر میفرمود دشمنی کنید از این جنایت بالاتر نمیکردن..* فاطمه اصلا مال دنیا نبود میون شعله جای دریا نبود بذارید از زبون زینب بگم کوچه که جای مادر ما نبود دیدم وسط کوچه پرپر شدنت را پامالِ لگدهای مکرّر شدنت را بین در و دیوار گلاب از تو گرفتن همه دیدند معطر شدنت را با کشتن یک سوم سادات گرفتند از چهره ی تو لذت مادر شدنت را زهرای رشیده به چه تشبیه کنم من با پیکر یک طفل برابر شدنت را ممنونم اگر نروی میمیرم اگر بروی زهرا مرو مرو ای نخل بریده ثمر ای مادرِ کشته پسر زهرا مرو مرو «به نیت فرج ناله بزن یازهرا...» ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
|⇦•تا حرف کوچه میشه.. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس سید امیر حسینی •✾ امروز چه ساکتی حسن جان چه شده مادر به خدا حسین هستم نه حسن *این کوچه ها ادامه داشت..* تا حرف کوچه میشه روحِ عاشق پر میگیره خیال عاشقا تا کوچه های شام میره غزالای حرم رو با بی مهری و آزار به هم زنجیر کردند کشوندن توی بازار تو اون همهمه توی ازدهام کبوتر بچه ترسید زیر دست و پا یه دستی زد و پرهای تازه شو چید چشام تاره، ولی بوی بابا جونم پیچیده کمک کن عمه جان، امشب برام مهمون رسیده سلام بابای نازم، سلام عشق و امیدم نمی دونی که بی تو چقدر سختی کشیدم به اینا بگو نباید آخه به بچه حرف بد زد اگه دختری باباش و بخواد نباید با لگد زد جون به لبم بسه دیگه بابا عروسکت سوخته دیگه حالا دلم میخواد الان پیشم باشی خلوتِ دختر بابایی، تنها بمیره دخترت بابای تشنه لب بریده حنجرت بابای تشنه لب شنیدم رفتی تنور خولی و سوخته موهات بابای شهیدم بخدا یه تار موی سوخته اتو من به همه‌ی دنیاشون نمیدم خدا مرگم بده تو کجا و تشت طلا اونجا بود خمیدم خوب شدش نبودی و ندیدی که آدم بدا خندیدن به ما ماها رو بسته بودن به هم دیگه صبح تا غروب از بازار تا اینجا خرابه نشین شده فرشتهٔ تو قصه هات خوابیده رو خاکها عمه جای همه کتک خورد هزار دفعه زنده شد و مرد وقتی که دید پیرهنت رو برد سر پیراهنت پیرم کردن از زندگی سیرم کردن هر جا که به پرچمش نگاهت افتاد حرم رقیه است تنها حرمی که روضه خون نمیخواد حرم رقیه است اومدم زیارتت با گریه با زاری تو هنوزم وسط بازاری خیلی روضه ی نگفته داری، وای سلام خانم ایتها الصدیقه الشهیده ای نوه ی مادر قد خمیده گنبدت هم مثل موهات سفیده ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
|⇦•نمونده هیچ‌ چیزی... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج محمد طاهری •✾• نمونده هیچ چیزی اگه از این بدن علی پس تو با گریه هات منو آتیش نزن علی حالا که این روزا بهت سلام نمی کنن دیگه چه فایده ای داره موندن من علی بهتره که برم.. آخه نمیتونم کاری کنم برای شوهرم * یه جای دیگه رو هم می بینه...* بغل نکردمش.. ناراحتی معلومه از چشای دخترم بهتره که برم بهتره که برم علی جان! اسباب زحمتم سخته پرستاری از این زخم و جراحتم * شرمنده اتم علی جان...* سرفه که میکنم خونی میشه پیراهنم میده خجالتم اسباب زحمتم اسباب زحمتم عشق من، شده وقت رفتن از زهرا، جونِ من دل بکن *حضرت زهرا اینطوری میگه، امیرالمومنین التماس میکرد...* ممنونم اگر نروی می میرم اگر بروی زهرا مرو مرو * حالا بعضیام برا این گریه میکنن...* دیگه داره تموم میشه دوختن این لباس این شب آخری دلم به فکر کربلاس خدا میدونه کلی حرف تو سینه ی منه صداش کنید بیاد پیشم، دخترکم کجاست؟ * زینب آروم آروم اومد کنار بستر، جانم مادر...* قربونِ دخترم میدونی فردا از خونه جمع میشه بَسترم پس دیگه بعد از این خانم این خونه تویی وقتی که من برم قربون دخترم *عزیز دلم غصه نخور تنهات نمیگذارم...* بازم پیشت میام اون روزی که گیر میکنی میون ازدحام لحظه آخرش.. باید سر حسینمو بگیرمش رو پام بازم پیشت میام.. پیشِ من، توی روزِ روشن لب تشنه، گلوشو می بُرَّن * اومد حضرت زهرا...* لب گودال؛ مادر افتاده ته گودال؛ بی سر افتاده ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
|⇦•قسمت نشد .... و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده به نفس سید مجید بنی فاطمه •✾• قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت حتی به قدر نیم نگاهی ببینمت تکلیف بی قراری این دل چه می‌شود اصلا شما اگر که نخواهی ببینمت ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود در راه جمکران، سر راهی ببینمت یا فاطمیه ای شود و بین کوچه ای در حال کار نصب سیاهی ببینمت خدا نیاورد آن روز را که من سرگرم می‌شوم به گناهی ببینمت *چقدر دلتو شکستم، رضایت همه رو در نظر گرفتم الا رضایت تو آقا، چقد اشکتو درآوردم قلبتو شکستم ..یابن الحسن! اما امروز اومدم بگم به جان مادرم دوسِت دارم، من عُرضه ندارم تو این شهر گناه نکنم، تو کمکم کن آقا، من که سر راهتو نگرفتم، من که اومدم میگم هم نوکر توام هم نوکر مادرتم آقا، من که اومدم بگم خدا لعنت کنه اون کسی که سر راه مادرتو گرفت، بشکنه اون دستی که سیلی به مادرت زد آقاجان..* با این دل سیاه و تباهم چه دلخوشم بر این خیال کهنه ی واهی ببینمت *اصلا من کجا تو کجا، تو رو باید بزرگانی مثل مقدس اردبیلی ها ببیننت، نه منِ گنهکار روسیاه، اما از قدیم یادمه همیشه میخوندیم..* به خوبا سر میزنی مگه ما بدا دل نداریم یه سر هم به ما بزن ای خوب خوبا آقاجون *آدم زود زود دلش برا مادر پدرش تنگ میشه، ای مهربان تر از پدر و مادر یابن الحسن، دلم برات تنگ شده آقا، شما خونواده ی کَرَمین به حق مادرت یه نگاه هم به ما کن، بگو آقاجان! بابات علی شبا سری به فقیرا میزد، خودش لقمه می‌گرفت تو دهن بچه یتیما میذاشت..* با این همه میان قنوت نمازها دارم به لب دعا که الهی ببینمت «یابن الحسن..» ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس کربلایی حسین طاهری •✾• فرداش رفت کنار داداشش گفت: اومدم برات علمداری کنم بذار برم میدون. در همون لحظه صدای العطش بلند شددختر بچه مشک و بیرون آورد. عمو علی‌اصغر داره جون میده، عمو رقیه داره جون میده، ابی عبدالله نگاه کرد گفت: عباسم! داری میری میدون.. اول برو مشک رو آب کن این بچه ها تشنه اند سمعاّ و طاعتا رفت. دید یه صدایی میاد صدا آشناست.. اما نوع کلام نه! "اخا ادرک اخا" تا حالا حسین نشنیده بود عباس این جور صداش کن..داره میره سمت علقمه..* قیامتی شده کنار علقمه فاطمه اومده برید کنار همه *چند تا روضه است باید بلند گریه کنی.. اول روضه ی مادرمونه چون مادرمون رو زدن بهش می‌خندید. روضه بعدی روضه ی علی اکبر همه اربابمون رو دوره کرده بودند یا کف میزدند یا هلهله میکردند. روضه بعدی روضه ی عباسه میگن تا ابی عبدالله رسید کنار این بدن دست گذاشت به کمر داد زد " الان انکسر ظهری" یعنی الان کمرم شکست همه شروع کردند کف زدن...* قیامتی شده کنار علقمه فاطمه اومده برید کنار همه الهی عباست بمیره مادر نیزه به پهلوها ت نگیره مادر عمریم سید و سرور خواندی چه شد این بار که برادر خواندی مادرت فاطمه آمد به برم یاریم کرد و صدا زد پسرم *حالا داره به فاطمه میگه..* شرمنده‌ام و از شرم خونی شده اشکم مادر حلالم کن که پاره شده مشکم *مرحوم‌ مازندارانی مینویسه: هر کاری کردن. دست راست قطع کردن، دست چپ، تیر زدن به چشما، براش مهم نبود مشک رو‌ به دندان گرفت..میگفت یه طوری میرسونم علی اصغر تشنه اشه..اما لحظه ای که تیر به مشکش زدن..مرحوم‌ مازندارانی مینویسه: "فوقف عباس متحیّرا" یه لحظه با تحیّر ایستاد اسب رو هی کرد سمت علقمه یعنی دیگه برو آبرو برام نمونده... * کشته من و، خجالت از شیر خواره فکر طناب و زینبِ آواره.. *اما مادر یه سوال دارم حالا که اومدی بذار آبرمو‌ جلو‌ همه بخری حالا که اومدی مادر قد کمون حسین داره میاد یه کم دیگه بمون.. باید ببینه من سرم رو پاته بازم یکی از پسرات همراته *عباس داره میگه اما دیگه علقمه نیستیم* حالا که روضه شد روضه ی مو به مو دست رو شونه ام بذار یه یا علی بگو رو‌ گونه جای دست اون بی دین بود بشکنه دستش چقدر سنگین بود وای مادرم ...مادرم ..مادرم.. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
|⇦•این سخن ورد زبانها... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس کربلایی حسین طاهری •✾• *از امشب همه آستین به دهان میگرفتن گریه می کردن تو اومدی میتونی ناله بزنی کسی بتو نمیگه یا روز ناله بزن یا شب ..دیگه ناله مدینه خاموش شد.دیگه از این‌ خونه صدا بیرون نمیاد. امیرالمومنین می‌فرماید: نیمه شبها بذارید همه چراغهای مدینه خاموش بشه، همه اهل مدینه بخوابن.. حالا حسینم جلو برو،حسنم تو بیا من هم میام کسی قامت زینبم و نبینه، میرن بالای سر مزار مادر..امیرالمومنین اومد خودشو انداخت رو قبر فاطمه آروم آروم با فاطمه اش حرف میزنه...کجا رفتی عزیزم..همین یه دونه تو بودی جواب سلامم رو میدادی. از وقتی رفتی..* این سخن ورد زبانها افتاد دیدی آخر علی از پا افتاد *با دلمون بریم مدینه..الان یه دختر بچه ای روی قبر مادرش افتاده یه پسر بچه رو قبر مادر افتاده، همه گریه میکردن ام کلثوم گریه می کرد، زینب گریه میکرد، اباعبدالله گریه میکرد، امیرالمومنین دست رو دیوار میگذاشت گریه میکرد.. اما دیدن امام حسن یه گوشه نشسته زانوی غم بغل گرفته. تو کوچه جلو در می‌نشست تو کوچه‌ رو نگاه میکرد هی به دیوار زل میزد..امیرالمومنین می اومد چی شده پسرم؟ میگفت: بابا! دست رو دلم نزن بابا اون رد رو میبینی رو دیوار مادرم گفته بود هیچی نگم... بعد شهادت بچه ها بیچاره میشن..امیرالمومنین یاد حرف فاطمه افتاد علی جانم نکنه بری بیا بالا سر قبرم بشین قرآن بخون من از تاریکی قبر میترسم.. امشب بگو مادر! اون لحظه ای که همه میرن تو باید به دادم برسی با علی بیا ما رو تنها نذارید.. تو چطور میترسی از تاریکی قبر من نترسم ؟مادر ما به شما زحمت نمیدیم با اون حالتون.. اما به حسینت بگو بیا ما یه عمر برا حسینت سینه زدیم به آقامون بگو آبرومون رو بخره .. گفت: یادم اومد فاطمه گفت بالا سر قبرم بنشین قرآن بخون نشستم قرآن میخوندم در همون حال بودم خوابم برد.. خواب فاطمه رو دیدم پریشونه.. علی جان! چکار میکنی؟ گفتم‌:مگه چیکار میکنم عزیز دلم؟میبینم‌ که خوب شدی زیر چشمات دیگه کبود نیست.. علی جان الان اومدی بالا سر قبر من خوابت برده اما حسینم تو خونه بیدار شده تشنه اشه برو به داد حسینم برس...سراسیمه از خواب بیدار شد بریم حسین بیدار شده .. «صلی الله علیک یا ابا عبدالله» مادره دیگه..مادر نگران بچه اشه.. قبل از اینکه خواست بره گفت: علی جان!" ابکنی وابک للیتامی" برا من گریه کن برا بچه هام گریه کن اما! علی حواست باشه من خیلی حواسم به حسین هست.. علی جان! حوایت باشه نیمه شب ها بیدار میشه تشنه اش میشه من همیشه بالا سرش یه ظرف آب میذارم..فکر میکنی مادر از دنیا بره تموم میشه نه.. همه‌ی حواسش به کربلا بود.. سه روز بود هیشکی آب نخورده بود.دخترِ این مادر شب عاشورا داره دونه دونه وصیتهای مادر یادش میاد..مادر گفت یه روز میاد من نیستم. یه پیرهن گذاشت کنارش یادش نره به من گفت داداشت داره میره زیر گلوش رو ببوس..یادم نره. بابام شب بیست و یک رمضان وصیت کرد.وصیت بابام این بود: همه رو بیرون کرد. فقط بچه های فاطمه بمونن ..همه دارن آروم آروم بیرون میرن دید قمر بنی هاشم خجالت زده داره بیرون میره.ام البنین همیشه می گفت: عباسم! تو غلام بچه های فاطمه ای...تا دم‌حجره رفت امیرالمومنین فرمود: تو کجا میری عباس؟گفت:آقاجان فرمودین بچه های فاطمه بمونن..من غلام اونها هستم. فرمود:بیا همه حرفهام با توعه..عباسم بیا، حسینم بیا زینب داره میبینه دستاتون رو‌گذاشتم تو‌ دست هم ..عباس! یه روزی میاد کربلا من نیستم..حسینم رو‌ یادت نره یاری کنی..هرچی شد حسین منو‌ تنها نذاری. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس کربلایی حسین طاهری •✾• شب عاشورا شد زینب شنید سر شبی نانجیب برا عباس امان نامه آورده. پاسبان خیام شب عاشورا عباس بود. گفت: همه برن استراحت کنن میدونیم فردا چه خبره من امشب خودم یه تنه از خیام حسین مراقبت میکنم.دید از دور یه سیاهی داره نزدیک میشه. گفت:کیستی؟همونجا بایست، امشب پاسبان خیام حسین عباسه... دید داره میاد نگاه کرد کی هستی؟ گفت: عباس جان منم نگاه کرد دید.. صدا آشناست.. صدا صدای زینبه. سیدتی سیدتی مولاتی باید تو خیمه باشی چرا اومدی اینجا؟ گفت عباس جانم! من که در وفای تو شکی ندارم.. دم‌ نماز داشتم خاطراتم رو‌ مرور می کردم.یادم اومد از وصیت بابام امیرالمومنین.. یادته دستت رو تو دست حسین گذاشت یادته گفت نیاد روزی که حسینم و تنها بذاری.. دیدن عباس سرش رو پایین انداخت. میدونست زینب چی میخواد بگه.. عباس جان! شنیدم برات امان نامه آوردن. نکنه حسینم رو تنها بذاری.. فرداش رفت کنار داداشش گفت:من اومدم برات علمداری کنم بذار من برم میدون.. در همون لحظه صدای العطش خیمه ها بلند شد.دختر بچه مشک و بیرون آورد.عمو! علی‌اصغر داره جون میده، عمو! رقیه داره جون میده، ابی عبدالله نگاه کرد گفت: عباسم میخوای بری میدون باشه. اول برو مشک رو آب کن این بچه ها تشنه اند. سمعاً وطاعتا رفت. اما دید یه صدایی میاد صدا آشناست. اما نوع کلام نه.. "اخا ادرک اخا" تا حالا حسین نشنیده بود عباس این طور صداش کنه.وصیت بابا م این بود همه رو بیرون کرد فقط بچه های فاطمه بودن قمر بنی هاشم رفت. امیرالمومنین فرمود: تو کجامیری .همه حرفهام با توعه.. سر شبی نانجیب برا عباس امان نامه آورده پاسبان خیام شب عاشورا عباس بود گفت همه برن استراحت کنن میدونیم فردا چه خبره من امشب خودم یه تنه از خیام حسین مراقبت میکنم. دید از دور یه سیاهی نزدیک میشه گفت بایست امشب پاسبان خیام حسین عباسه. دید داره میاد نگاه کرد کی هستی گفت عباس جان منم نگاه کرد دید صدا آشناست صدا صدای زینب..سیدتی مولاتی باید تو خیمه باشی گفت: عباس جانم میدونم..من که در وفای تو شکی ندارم.. یه خاطره ای یادم اومد از وصیت بابام امیرالمومنین. یادته دستت رو تو دست حسین گذاشت؟ یادته گفت نیاد روزی که حسینم و تنها بذاری؟ دیدن عباس سرش رو پایین انداخت. گفت: عباس جان! شنیدم برات امان نامه آوردن. نکنه حسینم رو تنها بذاری. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
─┅═✰ ﷽ ✰═┅─ 🌱معرفی کانالهای تحت حمایت ما در ایتا👇 🔰 👈«گلچین زیباترین نوحه و روضه های ترکی» https://eitaa.com/joinchat/2348744791Cd1e41b0233 ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔰👇 👈اشعار پندیات، روضه، نوحه و...جهت دسترسی هرچه اسانتر شما ذاکرین گرامی https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔰👇 ارائه مطالب: احادیث، روایات صوت متن سخنرانی» https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93 ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔰👇 👈« کانال مداحی عاشقان حضرت زینب(س) جهت دسترسی هرچه سریع تر شما ذاکرین ارجمند به متن وصوت نوحه،روضه،مرثیه و،،،، راه اندازی شده است» https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔰کانال مولودی عاشقان حضرت زینب(س) 👇 https://eitaa.com/joinchat/4164551161Caed91e3d53 🟢با معرفی کانال های ما به دوستانتان در ثواب اهداف ما شریک باشید.