eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
812 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. ، وای از شام خراب دستای رقیه بسته شد توی بندِ طناب وای از شام خراب پشت دروازه مُعطلْ بودیم من و رباب وای از شام خراب ما رو نامسلمونا زدن سرِ خیر و ثواب وای از شام خراب این یهودیا می‌دادن مارو خارجی خطاب تو روی نیزه ها بودی من تو سر و صدا بودم تو روی نیزه می‌دیدی من تو شلوغی‌ها بودم تو سنگ و چوب می‌خوردی من تازیانه می‌خوردم تو از رو نیزه افتادی.. من باز دوباره می‌مُردَم می‌زنم فریاد، بسته شد دستام ای امان از شام، ای امان از شام سنگْ می‌خوردیم، از روی هر بام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... وای از شام خراب سرِ هر کوچه سکینه چِقَدَر دیده عذاب وای از شام خراب توی بازارْ خدایا شده ظلمِ بی حساب وای از شام خراب شِکوهِ های مارو با تازیوونه دادن جواب وای از شام خراب پای ناموس تو وا شده توی بزم شراب آرامش منو بُردن.. چی به روزِ من آوَردن دوره کجاوه‌ی زن ها مردا هلهله می کردن خولی با دستِ خون‌آلود دستای مارو می بنده پا نیزه ی علی اصغر داره حرمله می خنده حرمله می‌بُرد، ما رو تویِ عام ای امان از شام، ای امان از شام بسته شد چشمات، بسته شد چشمام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... آه از بزم یزید رنگِ دخترای تو بینِ نامَحرما، پَرید.. آه از بزم یزید شمر خنده می‌زد و رقیه ناله می‌کشید آه از بزم یزید قدِ خواهر تو با ضربه‌ ی خیزران، خَمید.. آه از بزم یزید زیر چوب خیزران هیچکی به دادت نَرسید لب های قاری قرآن... باید که بوسه بارون شه نه اینکه با یه چوب‌دستی لعل لباش پُر از خون شه ناموسِ آل پیغمبر باید پرده نشین باشه حالا ببین اوضاع‌مو.. زینب میونِ اوباشه ما کجا وُ این، بزم پُر آلام ای امان از شام، ای امان از شام دشمنت می‌زَد، سیلی بر ایتام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... 🌺🌺
. ، وای از شام خراب دستای رقیه بسته شد توی بندِ طناب وای از شام خراب پشت دروازه مُعطلْ بودیم من و رباب وای از شام خراب ما رو نامسلمونا زدن سرِ خیر و ثواب وای از شام خراب این یهودیا می‌دادن مارو خارجی خطاب تو روی نیزه ها بودی من تو سر و صدا بودم تو روی نیزه می‌دیدی من تو شلوغی‌ها بودم تو سنگ و چوب می‌خوردی من تازیانه می‌خوردم تو از رو نیزه افتادی.. من باز دوباره می‌مُردَم می‌زنم فریاد، بسته شد دستام ای امان از شام، ای امان از شام سنگْ می‌خوردیم، از روی هر بام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... وای از شام خراب سرِ هر کوچه سکینه چِقَدَر دیده عذاب وای از شام خراب توی بازارْ خدایا شده ظلمِ بی حساب وای از شام خراب شِکوهِ های مارو با تازیوونه دادن جواب وای از شام خراب پای ناموس تو وا شده توی بزم شراب آرامش منو بُردن.. چی به روزِ من آوَردن دوره کجاوه‌ی زن ها مردا هلهله می کردن خولی با دستِ خون‌آلود دستای مارو می بنده پا نیزه ی علی اصغر داره حرمله می خنده حرمله می‌بُرد، ما رو تویِ عام ای امان از شام، ای امان از شام بسته شد چشمات، بسته شد چشمام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... آه از بزم یزید رنگِ دخترای تو بینِ نامَحرما، پَرید.. آه از بزم یزید شمر خنده می‌زد و رقیه ناله می‌کشید آه از بزم یزید قدِ خواهر تو با ضربه‌ ی خیزران، خَمید.. آه از بزم یزید زیر چوب خیزران هیچکی به دادت نَرسید لب های قاری قرآن... باید که بوسه بارون شه نه اینکه با یه چوب‌دستی لعل لباش پُر از خون شه ناموسِ آل پیغمبر باید پرده نشین باشه حالا ببین اوضاع‌مو.. زینب میونِ اوباشه ما کجا وُ این، بزم پُر آلام ای امان از شام، ای امان از شام دشمنت می‌زَد، سیلی بر ایتام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام......
. شهادت سلام الله علیها بببین پریشونم ندارم حوصله رو دست کوچیکم نشسته سلسله عذابه واسه من پای پر آبله می بینی موهامو که نامنظمه من هرچی از این غم بخام بگم کمه میمیرم از این اضطراب و واهمه غصه ها زد آتیشم،نیومدی چرا گفتی که میای پیشم، نیومدی چرا ........ حالا که اینجایی بشین رو دامنم دیگه امیدی نیست برای موندنم عوض شده بابا بابایی گفتنم غمای دنیا روی دوش دخترت نمونده گوشواره تو گوش دخترت لباسای پاره میپوشه دخترت با همین سر و وضعم،منو بغل بگیر رفتنی شدم کم کم،منو بغل بگیر ........... کبوده رو دستام میسوزه پیکرم دیگه ندارم جون نحیف و لاغرم بخون تو از چشمام چی اومده سرم سه سالمه اما خمیده قامتم با خنده دخترها میکردن اذیتم سر اومده صبرم تمومه طاقتم هرکجا بری بابا، منم باهات میام دل بریدم از دنیا، منم باهات میام 👇
مداح کربلایی محمود سلطانی4_6028536815311392095.mp3
زمان: حجم: 3.11M
‍ 🏴 مداح:👌😭 :دشتی •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• 🏴بند اول منم آلاله ی کرب و بلایی  که دیدم لاله های نینوایی زمین کربلا دریای خون شد و دیدم من سرِ از تن جدایی چهل منزل مرا آواره کردند و قلب مضطرم را پاره کردند زدند بر روی نی راس پدر را به طعنه ها مرا بیچاره کردند امان از کربلا و هجوم نابهنگام اسارت تا به کوفه گلایه از غم شام (امان ای دل امان بسوز ای دل امان) 🏴بند دوم به گریه عادته روزانه دارم به یاد کربلا هر دم ببارم شما ده شب فقط روضه شنیدید ولی من دیدم و دل بیقرارم خودم دیدم پدر را سر بریدند به روی پیکرش اسبان دویدند تمام خیمه و خرگاهه او را به نامردی همه آتش کشیدند امان از کربلا و هجوم نابهنگام اسارت تا به کوفه گلایه از غم شام (امان ای دل امان بسوز ای دل امان) 🏴بند سوم ولی با اینهمه میگویم الشام که دیدم چشم هیز و مردم عام شنیدم از زبان مردکی پست خطاب خارجی با لفظ دشنام کنار عمه ام هر لحظه بودم به ضربه تازیانه ها کبودم هنوز آن صحنه ها یادم نرفته و میسوزد تمام تار و پودم امان از کربلا و هجوم نابهنگام اسارت تا به کوفه گلایه از غم شام (امان ای دل امان بسوز ای دل امان) ✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
زمزمه؛ بشم الهی فدات بابایی.mp3
زمان: حجم: 2.89M
علیها‌السلام 🔹بشم الهی فدات بابایی🔹 از سر نیزه اومدی به سر رسیده غصه‌هام با گریه هی صدات زدم تا مستجاب بشه دعام آخه توی شلوغیا بهت نمی‌رسید صدام زندگی بی تو می‌ده عذابم می‌خوام باز تو بغلت بخوابم تو آتیشای خیمه دلم سوخت برای حجابم خشکی لب‌های غرق خونت ببین کرده آبم «بشم الهی، فدات بابایی» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شکوه نمی‌کنم چرا کبود شده همه تنم گریه نمی‌کنم چرا با تازیانه بردنم درد اینه دست حرمله طنابو بست به گردنم قامتم مثل زهرا خمیده می‌بخشی برق از چشمام پریده خبر داری که بی تو رقیه‌ت چه زجری کشیده مثل گلوی تو شد نفس‌هام بریده بریده «بشم الهی، فدات بابایی» شاعر: نغمه‌پرداز:
. (س) دیگه به موندنم ، امیدی نیست بابا دیگه بارِ رفتن رو بستم توی این سن و سال ، یه دفعه پیر شدم! نگاه کن که می‌لرزه دستم خِیر نمی‌بینه اونی که ، داغت و توو قلبم نِشونْد مثل عمه سفید می‌شد ، اگه مویی به سر می‌مونْد! حالا که اومدی پیشم ، نرو جایی پیشم بمون قاری قرآنم خودت ، واسه‌ی من أشهد بخون ـــــــــــــــــــــــــــ اگه لکنت دارم ، اگه تب می‌کنم پریشونِ یک اتفاقم از اون وقتی که توو ، بیابون گم شدم می‌ترسم بیاد زجر سُراغم وقتی فریاد زد فهمیدم ، واسه ی کشتن اومده! رَفته از یادم گُشنگی ، تا می‌خوردم من رو زده دلِ کوچیکم رو شکست ، خیلی از دنیا دلخورم انقدَر زد که خسته شد ، جای پاش هست رو چادرم ـــــــــــــــــــــــــــ سرم درد می‌کنه ، یه کم نازم بکن! یه کم دست بکش رو سر من ببخش ؛ یادم نبود ، سرت پیش منه تنت چی شد ای دلبر من؟! راستی اونا که کُشتنت ، هنوزم دلشادن یا نه راستی بابا بهم بگو ، آخر آبت دادن یا نه بگو خاکت کردن یا نه ، بگو بابا جونم به من کسی واست کفن آوُرد ، یا همونجوری بی کفن... (بمیرم برای خانوم سه ساله ای که وسط حرف زدن با پدر ، جون داد😭) ................ . بالای نیزه ها نگاه کن شامیا به اشکای چشمم میخندن خودت دیدی چقد معطل کردنم تا این شهر و آذین ببندن غم و غصه م فدا سرت ، بمیرم واسه دخترت سه روزه که معطله ، دم دروازه خواهرت  نمی‌دونی چه حالی‌ام ، میون این نامحرما وسط این شهر شلوغ ، شده زینب انگشت نما ‌بهمن عظیمی ✍ 👇
زمان: حجم: 1.37M
🚨جدید / 🔹سبک: - اربعین 🔸بند ۱ از: «منتظر» 🔹بند ۲ از: «شاعر گمنام» 🔸بند ۳ از «گودرزی» 🔹عنوان: بیا واسه من فکری بردار
. (ع) مجتبی(ع) توی این لحظه ها ، که وقت رفتنه دلم رفته باز سوی کوچه شده زهر جفا ، شفای درد من که کشتن منو توی کوچه تا الان حتی لحظه ای ، نشده پاک از خاطرم خاطرات اون کوچه و ، بی کسی های مادرم دلِ بی تابم حق داره ، که ازین دنیا خسته شِه خیلی سخته پیش چشات ، راه ناموست بسته شِه (مادرم ای وای مادرم) چه سخته مادری ، بیفته رو زمین پیش چشمای یک جماعت چه سخته مادری ، پیش چشم پسر روی خاک بیفته با صورت خیلی سخته حتی نشه ، مادرت رو یاری کنی بزنن سیلی به رُخِش ، تو نتونی کاری کنی سخته که حتی یک نفر ، نشه توو کوچه یاورت خیلی سخته توو کوچه‌ها ، بخور سیلی مادرت (مادرم ای وای مادرم) توی این لحظه ها ، چشام سمت دره به یاد دری که یه روز سوخت به یاد آتیش و ، به یاد میخی که به دیوار و در مادر و دوخت اوج غم‌های مادرم ، باز تداعی میشه برام تن بی جون محسن و ، هنوزم می‌بینه چشام مگه یادم میره چطور ، جلوی چشمای ترم وسط خونه چِل نفر ، رد شدن از رو مادرم (مادرم ای وای مادرم) مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇
. کمت کردن با هم دیگه سنان و شمر و خولی درهمت کردن میگن بعد سه روز داهاتیا تورو جمت کردن کمت کردن غریب بودی تو قتلگاه زیر چکمه ی شمر نا نجیب بودی بگو چرا که از آب فرات تو بی نصیب بودی غریب بودی این همه رفت و آمد      تو مقتل نکنید اگر میخواید بِبُرید        معطل نکنید حسین جانم ۵ __ چه خوشحالن تموم پیرمردا با عصا راهی گودالن همه تو فکر غارت النگوهای اطفالن چه خوشحالن لگد خوردی تو دست و پا زدی و ضربه ی آخرو بد خوردی تو گودال بلا هرچی که خوردی از حسد خوردی لگد خوردی ریختن سرت تو گودال       برای پیرهنت یکی شده حسین جان         زیر و روی تنت حسین جانم ۵ ‌.............‌‌‌ . سلام الله علیها چه رویایی برا تشییع جنازم آخرش اومدی بابایی میشه یه بار دیگه برای من بخونی لالایی چه رویایی نبودی و... یادم نمیره هیچ وقت دیگه بازار یهودی و میبینی روی صورت من آثار کبودی و نبودی و... بردن عروسکامو       عمو بو نبره بسه دیگه، فقط کاش      النگو نبره۲ حسین جانم ۵ -------------------------------------- نمی بخشم اونی که نیمه شب دنبالم اومد و نمیبخشم همون که تا میگفتم بابا، میزدو نمیبخشم نمیبخشم پرم سوخته مثه محاسنت ببین که موهای سرم سوخته گل سری که واسم خریدی با معجرم سوخته پرم سوخته حالا که اومدی ،نا      مرتب اومدی چشمام کم سوئه بابا     چرا شب اومدی؟ حسین جانم ۵ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود ..............‌ . شهادت مجتبی علیه السلام میاد اشکام میخواستم تو رو خونه ببرم جونی نداشت پاهام میگفتم که الان داد میزنم تا برسه بابام میاد اشکام دلم شد زار میبینم خونِ پیشونی تو مونده روی دیوار اگه چشات میبینه از روخاک گوشوارتو بردار دلم شد زار تا نیومده پاشو      بگیر دست منو کجا میری عزیزم     میبینی حسنو؟؟؟ بند ۲ چشام تر بود تو کوچه گفتم ای کاش که قدم یه کم بلند تر بود دیدم که زیر پای وحشیا چادر مادر بود چشام تر بود شدم پرپر تو رو یه جوری زد که افتادی روی زمین با سر دیدم که صورتت سیاه تر از چادرته ، مادر شدم پرپر یک مرد نبود تو کوچه      بگه این یه زنه گوشواره با یه سیلی       نباید بشکنه حسن جانم ۵ ............... . ابن الحسن علیه السلام محن داره میخوام همه ببینن که چه لشکری حسن داره باید سریع برم تا که عمو جون به بدن داره محن داره چه بلوا شد یه چشم به هم زدن تو قتلگاه چهل نفر جا شد ببین دست منم حالا دیگه شبیه سقا شد چه بلوا شد عمه چجوری چادر بذاره رو تنت دیدم که نیزه هارو شکستن تو تنت۲ حسین جانم۵ ______ دم آخر دیدم چجوری توی قتلگاهت افتادی با سر نشست رو سینه ات و یکی میگفت ای غریب مادر دم آخر جسارت شد تو رو غ یب گیر آوردن و پیکر تو غارت شد ازین معرکه سهم خواهرت فقط اسارت شد جسارت شد موهای تو رو از پشت اومد دس بگیره میگم عمه سرت رو بیاد پس بگیره حسین جانم ۵ ............ غمت سخته برام دیدن فرقِ پره خون و درهمت سخته تک و تنها تورو به خیمه ها بیارمت، سخته غمت سخته ای امیدم پاشو بریم حرم که جواب رباب و من میدم تا افتادی، برا غارت گوشواره ها ترسیدم ای امیدم روی خاک بیابون     نشسته قمرم پاشو ببین داداش جون     شکسته کمرم حسین جانم ۵ چه غم باره که بی عمو شدن سیلی شمر و حرمله داره النگوهارو میبرن حالا این اولِ کاره چه غم باره زمین خوردم تا مشکت و دیدم برا رباب هزار دفه مُردم پاشو بازم علم بگیر ببین دستاتو آوردم زمین خوردم داره به اشک چشمام      میخنده حرمله رو نیزه ها سرت رو       میبنده حرمله حسین جانم ۵ ✍ .......... زمزمه زمینه علیه السلام قدم خم شد عصای پیریمو ببین که با چه زحمتی جمع شد من هربار که شمردمت یه تیکه از تنت کم شد قدم خم شد برو باشه گمون نمیکنم این همه اکبر تو عبا جاشه میام کنار هم بچینمت دوباره میپاشه برو باشه حالا چطور بیارم        به خیمه تنتو دیدم از روی مرکب      زمین ریختنتو حسین جانم۵ ___ علی جانم مثه برگ خزون ریخته توی دشتی علی جانم با پا رفتی ولی تو عبا برگشتی علی جانم علی جانم شدی پرپر چکار کنم با یک عبا و با صد تا علی اکبر؟ علی اکبر من بودی شدی چندتا علی اصغر شدی پرپر جمع کردن تو از خاک     شده دردسرم عمه منو میاره              تورو اهل حرم حسین جانم ............ .👇
. 🏴سبک یا واحد_سنگین هفتم ماه صفر شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام 🏴بند اول این روزا حرف اربعین،نقل محافل ها شده به روی زائرهای عشق در حرم ها وا شده اما بمیرم مدینه،زائر نداره این روزا آخه امام حسن مثه،حسین نداره کربلا یه قبر خاکی داره،که بی رواقه یه صحنِ خاکی داره،که بی چراغه حرم نداره،حائر نداره حسن غریبه،زائر نداره حسن غریبه 🏴بند دوم ایشالله روزی میرسه،حسن میشه صاحب حرم میریم کنار اون حرم،با طبل و دمام و علم میسازیم اونجارو یه روز،به کوریه سعودیا واسش میاریم ما یه روز،ضریح و گنبد طلا یه آرزو توو سینم،مونده همینه چشام به زودی صحنِ،تورو ببینه از غربتت این،اشکم روونه آقام نباید،غریب بمونه حسن غریبه 🏴بند سوم کرده اثر به قلب تو،زهری که داده همسرت پر خون شده لب های تو،جلو چشای خواهرت میگفتی زینبم نبین،روزای سخت تو راه داری کار من اینجا تمومه،پیشه رو قتلگاه داری طاقت بیار میبینی،از اینا بدتر میبینی زیر خنجر،میره یه حنجر میبینی خواهر،غوغای محشر داداش حسینو،رو خاکا بی سر حسین غریبه ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی 👇