eitaa logo
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
1.4هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
109 فایل
همراهیتان موجب افتخار ماست خانوادگی عضو کانال مرکز فرهنگی شوید #قرآن_احکام #کلام_بزرگان_مسائل_روز #همسرداری #تربیت_فرزند #سبک_زندگی #با_شهدا #ترفند_خانه_داری #پویش_ها ادمین 👇 @admin1_Markaz لینک کانال @MF_khanevadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نام استاد: آیت الله حائری شیرازی ⭕️ موضوع : مسائل زندگی مثل حل کردن جدول است همچنین برای مشاهده تمام کلیپ ها وارد لینک زیر شوید: 👉 https://shamiim.ir/Category/List 💞@MF_khanevadeh
کـــــاش با خـــــونم به روی نامـــــه ها می نوشــتم یا حـــــسین کـــــوفه میـــــا... ▪️شهادت حضرت مسلم(ع) تسلیت باد▪️ (ع) (ع) 💞@MF_khanevadeh
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
#تنها_گریه_کن #قسمت_هشتاد_نه اگر از قبل بخواهی به بعضی چیزها فکر کنی،یقین داری که نمی توانی تحملشا
وسط بیابان رها کند کمی جلوتر ایستاد و دنده عقب گرفت یک مرد و زن بودند وقت تعارف نبود سوار شدم و گفتم تا یک جایی داخل شهر مرا برسانند بقیه اش را ماشین می گیرم ولی معرفتشان زیاد بود آدرس خانه را دادم و سر کوچه پیاده شدم چند تایی از بچه های مسجد خودشان را رسانده بودند و داشتند پارچه نوشته ها و عکس های امام و شهدا را آماده می کردند انگار کارشان شده بود هر چند وقت یک بار برای یکی از رفقایشان حجله می گذاشتند ،آب و جارو می کردند ،گلدان می چیدند .کوچه و محله را آماده و بلندگو و صوت را تنظیم می کردند و احتمالا مدام توی دلشان از خدا و خودشان می پرسیدند کی نوبت آنها می رسد؟ من را که آن موقع صبح آنجا دیدند ،تعجب کردند هول شدند طفلکی ها نمی دانستند باید چه بگویند حتی رویشان نمی شد یا نمی دانستند باید به من تسلیت بگویند یا نه .فقط سلام دادند و با سرهای پایین ،ایستادند کنار دیوار ،یکی شان پرسید حاج خانوم کاری اگه هست ما در خدمتیم .حاج اقا تا بیان ما گوش به فرمان شماییم محمد رفیقمون بوده. تشکر کردم و خیالشان را راحت ،که اگر لازم شد،خبرشان می کنم و قدم بر داشتم سمت خانه کلید را که داخل قفل چرخاندم و وارد شدم تقریبا همه بیدار شده بودند از پله های راهرو گذشتم و وارد هال که شدم مادرم جلویم در آمد از نگرانی و بی خبری ملافه شده بود پرسید :اشرف سادات کجا بودی؟ گفتم رفته بودم پیش محمد و دستم را آوردم بالا و کف دستم را که از خون محمد سرخ بود نشانش دادم رد توی صورتش و پایین گونه اش را گرفت توی ناخن هایش،زیر لب گفت:بمیرم برات مادر و صدای گریه خودش و بقیه پیچید توی خانه. محمد را در حرم تشییع کردند نه فقط او را محمد به همراه چهل و پنج شهید دیگر در حرم تشییع و طواف داده شدند بعد هم شهدا را به خانواده هایشان تحویل دادند .ما برای دفن پیکر محمد منتظر حاج حبیب بودیم همین شد که محمد دو روز دیگر هم در سرد خانه ماند. یک روز و نیم بعد از رفتن حاج حبیب ،توانسته بودند بهشان خبر بدهند که برگردند.یک روز و نیم هم طول کشیده بود تا برگردند.سه روز چشم انتظار آمدن حاجی بودم و برای دیدن محمد نی رفتم سردخانه بچه ی آدم چیزی نیست که بشود به راحتی ازش دست کشید. روز سوم ،هنوز خورشید وسط آسمان نیامده بود که حاج حبیب رسید توی خانه مهمان داشتیم ،صدای ترمز کامیون تا داخل خانه هم آمد آرام زیر لب گفتم حاج حبیب آمد چادرم را از روی میله ی کوتاه جالباسی کشیدم و رفتم سمت در خانه.صدای گریه و شیون دخترها و خواهر های خودم و حاجی پشت سرم بود،خودم را رساندم به کوچه . روی زمین سرد کوچه نشسته و تکیه اش را داده بود به دیوار.بلند بلند گریه می کرد شانه هایش تکان می خورد و اشک های دانه درشت می چکیدند روی صورتش ،روی پیراهنش،حاج حبیب گریه می کرد. .... 💞@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزمان را با آغاز کنیم امید آفرینی (۱۰) 👇هر کسی که: 📍مردم را از آینده ناامید کند 👈 دارد به سود دشمن کار میکند؛ چه بداند، چه نداند سوره إبراهيم (14): آيه 12] وَ ما لَنا أَلاَّ نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلى ما آذَيْتُمُونا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ (12) و چرا ما بر خدا توكل نكنيم، در حالى كه او ما را به راههاى (سعادت) ما هدايت كرده است؟ قطعاً ما در برابر هر آزارى كه شما نسبت به ما روا داريد، مقاومت خواهيم كرد و اهل توكّل بايد فقط بر خداوند توكّل نمايند. 🌹پيامها 1⃣ خدايى كه هدايت كرد، حمايت هم مىكند. پس تنها بر او توكّل كنيم. «نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا» 2⃣ راه انبيا همان راه خداست.«سُبُلَنا» چنان كه در جاى ديگر مىفرمايد: «قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ» 3⃣ لازمه پيمودن راه خدا، تحمّل سختىهاست. «سُبُلَنا لَنَصْبِرَنَّ» 4⃣- مومن انقلابی هم بايد بر خدا توكل كند، هم بايد در برابر مخالفان صبر و مقاومت نماید.«نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ ... وَ لَنَصْبِرَنَّ» 5⃣- مؤمن انقلابی با آزار و شكنجه، از عقيده و عملش دست برنمىدارد. «لَنَصْبِرَنَّ عَلى ما آذَيْتُمُونا» 6⃣- كسى مىتواند صبرو مقاومت كند در برابر دشمن كه تكيه گاهى داشته باشد. «لَنَصْبِرَنَّ ... نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ» 🖤 علیه السلام فرمودند : 🍀 اَللّهُمَّ اجْعَلْ غِناىَ فى نَفْسى وَالْیَقینَ فى قَلْبى وَالاِْخْلاصَ فى عَمَلی وَالنُّورَ فى بَصَرى وَالْبَصیرَةَ فى دینی وَمَتِّعْنى بِجَوارِحى وَاجْعَلْ سَمْعى وَبَصَرى اَلْوارِثَیْنِ مِنّى... 🍃 اى خدایا قرار ده بى نیازى در نفس من و یقین در دلم و اخلاص در کردارم و روشنى در دیده ام و بینایى در دیـنـم و مـرا از اعـضـا و جوارحم بهره مند کن و گوش و چشم مرا وارث من گردان (که تا دم مرگ بسلامت باشند) 📖 فرازی از دعای عرفه 💞@MF_khanevadeh
ﻣﺎﺩﺭ، ﻫﻤﻪ ﺟﻮﺭﻩ ﺍﺵ ﺧﻮﺏ ﺍست ﻭﻟﯽ ﻣﺎﺩﺭﻫﺎی شاد و با هوش بهترند.آنها كه ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﻬﺎﯾﺸﺎﻥ میﺭﻭﻧﺪ میگردند.ﺁﻥ ﻣﺎﺩﺭﻫﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﻣﯽﺧﻨﺪﻧﺪ، ﺑﺎﺯﯾﮕﻮﺷﻨﺪ وﻫﻤﺎﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭﻧﺪ، ﻣﻌﺸﻮﻕِ ﻫﻤﺴﺮشان ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪﻣﺎﺩﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ، ﺑﺎ ﯾﮏ ﺑﺸﻘﺎﺏ ﻏﺬﺍ ﻭ ﯾﮏ ﺩﯾﮓ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺩﻟﺸﻮﺭﻩ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﻧﻤﯽﺍﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻌﺪﻫﺎ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﮐﻪ: "ﻣﻦ ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺭﻭ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺷﻤﺎﻫﺎ ﺭﯾﺨﺘﻢ"! ﯾﮏ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱِ ﮔﻨﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺁﻭﺍﺭ ﻧﻤﯽﮐﻨﻨﺪ. ﻣﺎﺩﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻋﻼﯾﻖ ﺷﺨﺼﯽ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ،ﮐﺘﺎﺏ میﺧﻮﺍﻧﻨﺪ، ﻧﻘﺎﺷﯽ ﻣﯽکنند ﻭ ﺩﺭ ﮐﻬﻨﺴﺎﻟﯽ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﺁﺷﻨﺎ ﻭ ﺗﻔﺮﯾﺢ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺍﺯ ﺑﻐﺾ ﻭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ یکجا ﻏﻤﺒﺎﺭ ﻧمی نشینند ﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻭ ﻣﻼﻝ ﺭﺍ ﺑﺎ ﮔﻠﻪ ﺍﺯ ﺑﯽﻣﻬﺮﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭَﺝ نمیزﻧﻨﺪ ﺁﻥ ﻣﺎﺩﺭﻫﺎیی ﮐﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﯽگذاﺭﻧﺪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻨﻨﺪ و بزرگ شوند. اینگونه مادری باشیم... 💞@MF_khanevadeh
4_5841327033489035137.mp3
3.5M
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 سخنرانی بسیار زیبا و شنیدنی در موردعظمت روز عرفه حتما راه بازگشت هست!! امروز شیطان خیلی خشمگینه! *عرفه روز نیایش* *نیایش به درگاه الهی* 🔹 *همه روزها، روز خداست؛ اما، عرفه روز خدایی شدن است.* 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 💞@MF_khanevadeh
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
#بخش_اول کَریمٌ حَلیمٌ ذُوأَناتٍ، قَدْ وَسِعَ کُلَّ شَیءٍ رَحْمَتُهُ وَ مَنَّ عَلَیْهِمْ بِنِعْمَتِه
بخش اول وَأَشْهَدُ أَنَّهُ الله ألَّذی مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَالَّذی یَغْشَی الْأَبَدَ نُورُهُ، وَالَّذی یُنْفِذُ أَمْرَهُ بِلامُشاوَرَةِ مُشیرٍ وَلامَعَهُ شَریکٌ فی تَقْدیرِهِ وَلایُعاوَنُ فی تَدْبیرِهِ. صَوَّرَ مَا ابْتَدَعَ عَلی غَیْرِ مِثالٍ، وَ خَلَقَ ما خَلَقَ بِلامَعُونَةٍ مِنْ أَحَدٍ وَلا تَکَلُّفٍ وَلاَ احْتِیالٍ. أَنْشَأَها فَکانَتْ وَ بَرَأَها فَبانَتْ. فَهُوَالله الَّذی لا إِلاهَ إِلاَّ هُوالمُتْقِنُ الصَّنْعَةَ، اَلْحَسَنُ الصَّنیعَةِ، الْعَدْلُ ........... و گواهی می دهم که او «الله» است. همو که تنزّهش سراسر روزگاران را فراگیر و نورش ابدیت را شامل است. بی مشاور، فرمانش را اجرا، بی شریک تقدیرش را امضا و بی یاور سامان دهی فرماید. صورت آفرینش او را الگویی نبوده و آفریدگان را بدون یاور و رنج و چاره جویی، هستی بخشیده است. جهان با ایجاد او موجود و با آفرینش او پدیدار شده است. پس اوست «الله» که معبودی به جز او نیست. همو که صُنعش استوار است و ساختمان آفرینشش زیبا. دادگری است که ستم روا نمی دارد و کریمی که کارهابه او بازمی گردد. و گواهی می دهم که او «الله» است که آفریدگان در برابر بزرگی اش فروتن و در مقابل عزّتش رام و به توانایی اش تسلیم و به هیبت و بزرگی اش فروتن اند. پادشاه هستی ها و چرخاننده سپهرها و رام کننده آفتاب و ماه که هریک تا اَجَل معین جریان یابند. او پردی شب را به روز و پردی روز را - که شتابان در پی شب است - به شب پیچد. اوست شکنندی هر ستمگر سرکش و نابودکنندی هر شیطان رانده شده. 💞@MF_khanevadeh
🔴 💠 یاد بگیریم همسر خود را با کمبودهایش دوست داشته باشیم وگرنه آدم‌های کامل را همه دوست دارند! 💠 این اصل را بدانیم که ما و همسرمان همیشه، نواقصی داریم. مهم این است که با پذیرشِ همسرمان از نقاط مثبت و زیبای او لذّت ببریم. و با همکاری دو طرفه، نقص یکدیگر را جبران کرده و پوشش دهیم. 💞@MF_khanevadeh
🔴 💠 گاهی می‌توانید با یک و ایده جالب، یک روز عادی را برای همسرتان تبدیل به یک روز فوق‌العاده و به‌‌ کنید. 💠 مثلا به او پیامک بفرستید و بگویید: "میدونستی ۱۲۵ روز دیگه چه روزیه؟ بهترین روز زندگیمه، روزی که اگر هر روز سجده شکر به‌جا بیارم بازم کمه ۱۲۵ روز دیگه روزیه که با یه ازدواج کردم" و با همین بهانه او را دعوت به شام کنید و یا برایش ساده‌ای بگیرید. 💠 شاید اینکار برای همسرتان از تبریک روز ازدواج، بیشتر داشته باشد. و بهانه خوبی برای شروع یک رابطه گرم و ابراز عشق و محبت در زندگی مشترک می‌گردد. 💠 خانم‌ها از رفتارهای شیرین، ابتکاری و غافلگیرانه همسرشان فراوان و شارژ می‌شوند. 💞@MF_khanevadeh
♻️ عوامل میل به کم‌فرزندی را باید علاج کرد 🔻 رهبر انقلاب: ببینید چه چیزهایی است که موجب میشود جامعه‌ی ما دچار میل به کم‌فرزندی بشود. این میل به کم بودن فرزند، یک عارضه است؛ والّا انسان به‌طور طبیعی فرزند را دوست میدارد. 🔹 چرا ترجیح میدهند افرادی که فقط یک فرزند داشته باشند؟ چرا ترجیح میدهند فقط دو فرزند داشته باشند؟ چرا زن به‌شکلی، مرد به‌شکلی پرهیز میکنند از فرزندداری؟ اینها را بایستی نگاه کرد و دید عواملش چیست؛ این عوامل را پیدا کنید، برای علاج این عوامل بیماری‌زا - که به اعتقاد بنده اینها عوامل بیماری‌زا است - متخصّصین و صاحبان اندیشه را بخواهید فکر کنند. 🔺 فرض کنید مثلاً بالا رفتن سنّ ازدواج؛ خب بلاشک یکی از چیزهایی که باروری را محدود میکند، بالا رفتن است؛ خب، این یکی از کارهایی است که باید در کشور فکر بشود.... یعنی همه‌ی آن گره‌های ذهنی‌ای را که وجود دارد در این زمینه، باید شما باز کنید. ۱۳۹۲/۰۸/۰۶ 💞@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نام استاد: آیت الله حائری شیرازی ⭕️ موضوع : آیا مسئله مادر شدن به دست انسان است؟ همچنین برای مشاهده تمام کلیپ ها وارد لینک زیر شوید: 👉 https://shamiim.ir/Category/List 💞@MF_khanevadeh
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
#تنها_گریه_کن #قسمت_نود وسط بیابان رها کند کمی جلوتر ایستاد و دنده عقب گرفت یک مرد و زن بودند وقت
مردم گریه می کردند ،خشکم زد و نتوانستم قدم از قدم بردارم .هاج و واج داشتم حلقه ی مرد و زنی که دور حاجی را گرفته بودند تماشا می کردم می زد پشت دستش و نمی خواست حتی اسم محمد را به زبان بیاورد،بس که نفسش از میانه ی گریه بالا نمی آمد خودم که ندیدم اما یکی از همسایه ها برای آن یکی تعریف می کرد که شنیدم. ماشین هنوز کامل نایستاده بود. حاجی ،حجله و عکس محمد را که می بیند خودش را می اندازد پایین و با زانو زمین می خورد. بلندش کرده بودند،ولی پاهایش شل می شود و دوباره می افتد ،پر بازوهایش را گرفته بودند و کشیده بودندش کنار دیوار سیمانی. دیدم همان جا بایستم ،حاجی شاید دوام نیاورد جمعیت را کنار زدم و خودم را رساندم نزدیکش ،من را دید و چنان صدای گریه اش بلند تر شد که به جانش ترسیدم ،نشستم روبه رویش ،کف دو تا دستم را دراز کردم سمتش و گفتم :حاجی منو نگاه کن. گریه می کرد. حاجی دستاتو بذار تو دستای من. گریه می کرد. حاجی یه نگاه تو صورت من بنداز. گریه می کرد .زار می زد .انگار صورتش را شسته باشند خیس بود. چشم هایش را بسته و لب هایش را روی هم فشار می داد .اشک همین طور از گوشه ی چشم هایش سر می خورد و راه می گرفت ،بالاخره راضی شد کف دست های لرزانش را گذاشت توی دستم انگار هیچ خونی توی رگ های آن دست جریان نداشت یخ کرده بودند کمی انگشت هایش را فشار دادم تا حواسش جمع من شود. گفتم: حاجی یادته اون شبی رو که بهت گفتم دلم گواهی میده محمد دیگه نیست؟یادته بهم گفتی خانم سادات چیزی رو که در راه خدا دادی دیگه چشمت دنبالش نباشه؟ گریه اش شدید تر شد گفتم:پاشو بریم خونه من نمیگم گریه نکن ،ولی چیزی که برای خدا دادی ،دیگه دنبالش نگرد .پاشو بریم تو خونه اونجا گریه کن بچه ها سه روزه منتظرن شما بیای .یا علی بگو بلند شو . توانستم راضی اش کنم به زحمت و با کمک مردم بلند شد،لرزان و کم توان قدم برداشت سمت خانه ،چند قدم که رفت دستش را به دیوار گرفت و کمی صبر کرد تا آرام بگیرد .بعد چند لحظه دوباره راه افتاد. من خبر نداشتم این را حاجی بعدها برایم تعریف کرد می گفت:همان وقتی که دست هایش را فشار دادم ،دل دار شد می گفت انگار خدا دوباره نیرویم را برگرداند. آن شب حاج حبیب تا صبح نخوابید نه اینکه فقط نخوابد ،دور خانه می چرخید و اسم محمد از دهانش نمی افتاد .حرف هیچ کسی هم آرامش نمی کرد تا اذان صبح دور خانه راه رفت و مدام می گفت:محمد بابا. و اشک را از صورتش پاک کرد آخر سر هم به بهانه ی وضو راضی شد آبی به سرو صورتش بزند نمازش را که خواند همان جا بی حال افتاد و رساندیمش بیمارستان. ... 💞@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزمان را با آغاز کنیم امید آفرینی ( ۱۱) 👇هر کسی که: 📍مردم را از آینده ناامید کند 👈 دارد به سود دشمن کار میکند؛ چه بداند، چه نداند سوره 63. منافقون آيه 7 «هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا تُنفِقُواْ عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنفَضُّواْ وَ لِلَّهِ خَزَآئِنُ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَفْقَهُونَ» آنان همان كسانى هستند كه مىگویند: بر كسانىكه نزد رسول خدا هستند، انفاق نكنید تا پراكنده شوند؛ در حالى كه خزانه هاى آسمانها و زمین براى خداوند است ولى منافقان نمىفهمند. ✅پيام ها 1⃣- یكى از راههاى دشمن براى شكستن مكتب و رهبر، پراكنده كردن پیروان است. «لاتنفقوا... حتى ینفضّوا» 2⃣- دشمنان مکتب اسلام فكر مىكنند مردم براى دنیا دور پیامبر جمع شدهاند، لذا مىگویند: كمك نكنید تا پراكنده شوند. «لاتنفقوا... حتى ینفضّوا...» 3⃣- مؤمنان نباید در تنگناها، چشم امیدى به كمكهاى منافقان و دشمنان اسلام داشته باشند، بلكه باید توكّل آنان به خداوند و گنجینههاى او باشد. «لاتنفقوا... للّه خزائن السّموات و الارض» 4⃣- به خودىها امید دهید و سخنان یاوه دشمن را پاسخ دهید. «لاتنفقوا... وللّه خزائن...» 5⃣ - فهم منافقان، بر اساس محاسبات ظاهرى است و عمق ندارد. «لكنّ المنافقین لایفقهون» ✍امام علی(ع) از دو رویی بپرهیز! و بدان آدم دو چهره، نزد خدا هیچ منزلتی ندارد. 📚فهرست غرر، ص394 💞@MF_khanevadeh
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ عید قربان آمد و من هم شدم قربانیت گرچه من دعـوت ندارم آمدم مهمانیت مفلسم آهـی نـدارم در بسـاطم ناگـزیر این دل صدپاره و چـشمان تر ارزانـیت ━━━━💠🌸💠━━━━ 💞@MF_khanevadeh
🌺دهه امامت و ،ولایت 🌺گردهمایی بزرگ 🌺حافظان حریم خانواده 🌺زمان:20تیر ماه ۱۴۰۱ 🕰ساعت: 18/30 لغایت20/30 🌺مکان :عمارت ائل گلی 🌿ازهمه دوستان دراین گردهمایی بزرگ دعوت می شود🌿 💞@MF_khanevadeh
ترس تروریسم شبانه در کودکان ،ترس های شبانه کودکان بسیار رایج هستند و ممکن است شامل ترس از مزاحمان، هیولاها، صداهای غیر قابل توضیح و تاریکی باشد. فقط سعی کنید دراولین گام ذهن کودک را مشغول به موضوع دیگری نموده و با بازی وقصه پیرامون خواب ،یا ترس با او صحبت نمائید . 💞@MF_khanevadeh
👗لباس آشپزی را براي شوهر و لباس تميز و گرانقيمت را برای مهمانی اختصاص ندهيد 👚 تميزترين لباس را برای شوهر خود بپوشيد. در هنگام آشپزی از پیشبند استفاده کنید👌 😍 💞@MF_khanevadeh ‎‌‌‌‌‌
😍اگر دوست دارید شوهرتون بهتون علاقمند بمونه؛ باید ازبودن با شما لذت ببره. ✅پس برایش در چهارتا محور لذت‌بخش باشید: ➊ هم سخن شدن🌸 ➋ هم سفره شدن🌸 ➌ هم‌سفر شدن🌸 ➍ هم‌بستر شدن🌸 ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 🌐 shamiim.ir 💞@MF_khanevadeh
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
بخش اول وَأَشْهَدُ أَنَّهُ الله ألَّذی مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَالَّذی یَغْشَی الْأَبَدَ نُورُه
بخش اول مُسْتَجیبُ الدُّعاءِ وَمُجْزِلُ الْعَطاءِ، مُحْصِی الْأَنْفاسِ وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ، الَّذی لایُشْکِلُ عَلَیْهِ شَیءٌ، وَ لایُضجِرُهُ صُراخُ الْمُسْتَصْرِخینَ وَلایُبْرِمُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحّینَ. اَلْعاصِمُ لِلصّالِحینَ، وَالْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحینَ، وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنینَ وَرَبُّ الْعالَمینَ. الَّذِی اسْتَحَقَّ مِنْ کُلِّ مَنْ خَلَقَ أَنْ یَشْکُرَهُ وَیَحْمَدَهُ (عَلی کُلِّ حالٍ) نه او را ناسازی باشد و نه برایش انباز و مانندی. یکتا و بی نیاز، نه زاده و نه زاییده شده، او را همتایی نبوده، خداوند یگانه و پروردگار بزرگوار است. بخواهد و به انجام رساند. اراده کند و حکم نماید. بداند و بشمارد. بمیراند و زنده کند. نیازمند و بی نیاز گرداند. بخنداند و بگریاند. نزدیک آورد و دور برد. بازدارد و عطا کند. او راست پادشاهی و ستایش. به دست توانی اوست تمام نیکی. و هموست بر هر چیز توانا. شب را در روز و روز را در شب فرو برد. معبودی جز او نیست؛ گران مایه و آمرزنده؛ اجابت کنندی دعا و افزایندی عطا، بر شمارندی نفَس ها؛ پروردگار پری و انسان. چیزی بر او مشکل ننماید، فریاد فریادکنندگان او را آزرده نکند و اصرارِ اصرارکنندگان او را به ستوه نیاورد. نیکوکاران را نگاهدار، رستگاران را یار، مؤمنان را صاحب اختیار و جهانیان را پروردگار است؛ آن که در همه احوال سزاوار سپاس و ستایش آفریدگان است. 💞@MF_khanevadeh
درس‌های رهبر انقلاب درباره عید قربان 🔹عید قربان تا عید غدیر یک مقطعی متصل با مسئله‌ امامت است. ابراهیم(ع) چون از عهده‌ امتحان‌های دشوار برآمد از طرف پروردگار به امامت منصوب شد. امتحان عبور از وادی محنت است. یک محنت و شدتی را جلوی پای یک انسان یا یک ملتی می‌گذارند. انسان اگر توانست عبور کند، به آن منزل مقصود می‌رسد. 🔹در عید قربان یک قدردانی بزرگ الهی از ابراهیم(ع) به‌خاطر ایثارش نهفته است. این گذشت، یک نماد برای مؤمنانی است که می‌خواهند راه حقیقت و راه عروج به مدارج عالیه را طی کنند. بدون گذشت، امکان ندارد. گذشت می‌تواند از جان، مال، یک حرفی که کسی زده و می‌خواهد با لجاجت پای آن حرف بایستد، از عزیزان و فرزندان باشد. برگرفته از سخنان سال‌های ۸۸ و ۸۹ رهبر انقلاب 💞@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نام استاد: آیت الله حائری شیرازی ⭕️ موضوع : مقایسه ظواهر و فیزیک همسر با افراد دیگر چگونه است همچنین برای مشاهده تمام کلیپ ها وارد لینک زیر شوید: 👉 https://shamiim.ir/Category/List 💞@MF_khanevadeh
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
#تنها_گریه_کن #قسمت_نود_یک مردم گریه می کردند ،خشکم زد و نتوانستم قدم از قدم بردارم .هاج و واج داش
صبح پیکر محمد را آوردند مسجد المهدی همان طور که خودش خواسته بود من همراه چند تا خانم ها زودتر رفتم بودیم داخل مسجد یک لحظه ،پرده ی میان مسجد را بالا زدم و نگاه انداختم به قسمت مردانه ،پیکر محمد داخل تابوت آن جلو روبه روی محراب بود از آن طرف هم حاج حبیب به همراه عده ای داشت داخل مسجد می شد یک آن با خودم فکر کردم حاجی از وقتی آمده محمد را ندیده اگر بخواهد پرچم روی تابوت را کنار بزند و برای دیدن یا بوسیدن این بچه دست ببرد زیر سرش و اوضاع پیکرش را ببیند حتما طاقتش طاق می شود و زبان لال همان جا سکته می کند زیر لب گفتم خدایا خودت کمک کن پرده را زدم بالا و خودم را رساندم نزدیک تابوت ،دوستانش اطراف تابوت نشسته بودند و زیارت عاشورا می خواندند تقریبا همزمان با حاجی رسیدم کنار محمد ،مسجد هنوز خلوت بود رفتم جلو و یک گوشه از صورت محمد را باز کردم دستم را گذاشتم روی پیشانی اش ،به حاجی نشانش دادم و گفتم ببین بچه چقدر آروم خوابیده حاجی ما رو سربلند کرد. حاجی خم شد و از همان یک تکه ی صورت پسرش که پیدا بود،بوسه ای برداشت و دوباره صدای گریه اش پیچید توی مسجد،چانه اش چسبیده بود به سینه اش .اشک هایش بدون اینکه بریزد روی صورتش مستقیم می افتادند روی پیراهنش ،روی پرچمی که تابوت محمد را پوشانده بود برای محمد دعا کرد :مهمان جوان اباعبدالله باشی بابا جان. دور و بری ها کمکش کردند و امد یک گوشه به دوستان محمد سپردم نگذارند حاجی ،پیکر محمد را ببیند و از احوالش مطلع شود خیالم را راحت کردند و برگشتم قسمت خانم ها به پیکر محمد نماز خواندیم و تشییع کردیم سمت حرم. محمد دو بار برای خداحافظی حرم رفت و طوافش دادند مدام زیر لب می گفتم:خدایا راضی ام به رضایت خدایا شکرت بچه ام عاقبت به خیر شد .محمد خوش به احوالت مادر جان. از حرم باید محمد را می بردیم گلزار شهدای علی بن جعفر باد سرد می خورد به صورتم .دلم می خواست آن راه طولانی را تا اخرش بروم .کفن و شال سفارشی محمد را گذاشته بودم داخل یک ساک دستی سبک و انداخته بودمش روی مچ دستم .وقتی گفتم خودم می خواهم محمد را داخل قبر بگذارم یکی دو نفر با سکوت فقط نگاهم کردند انگار آدم جن زده دیده باشند دو سه نفر مخالفت کردند ،شاید حاجی هم خوش نداشت ،اما تا شنیدند خواسته ی خود محمد بوده ،تسلیم شدند. گلزار ،محشر کبری بود تکه زمینی که تا هفته قبل خالی بود ظرف چند روز پر می شد .همین طور جوان هایی را که هیچ نسبتی با هم نداشتند اما همه شان انگار شکل هم بودند ،کنار هم توی قبر های تنگ و تاریک می خواباندند و کمی آن طرف تر ،دوباره قبر می کندند برای جوان های توی راه. خاک قبرهای تازه ،پخش شده بود زمین گل بود هوا گرفته .... 💞@MF_khanevadeh