eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
355 ویدیو
220 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
کاروانی که در آن، داغِ محارم کم نیست آمده شام، ولی هیچکسی محرم نیست محرمان یا سر نی، یا تنِشان در خاک است هیچ مشهود، بجز دیده ی نامحرم نیست چه مصیباتِ عظیمی است، به دروازه شام ازدحامی که چو او در همه ی عالم نیست سرِ بازارِ یهودی چه شلوغ است، مگر یک مسلمان که کند یاریِ شان یک دم نیست پشتِ دروازه ی ساعات جگرها خون شد هیچکس بر جگرِ آل علی مرهم نیست به صراحت همه اِنکارِ حسینش کردند همه گفتند که این سر، پسرِ خاتم نیست سرِ سجاد، ز آتش چقدَر در هم شد بخدا راسِ روی نیزه چنین درهم نیست شامیان در زدنِ زخم زبان قهارند زخمِ شمشیر کُشنده است، ولی هر دم نیست آنقدر درد و غمِ مقنعه ی زینب هست که دگر غصه ی پیراهنِ کهنه غم نیست آستینی که خودش، زیرِ کتک پاره شده دیگر این پارچه ی پاره، حجابی هم نیست دختران در طلبِ یاریِ راسِ پدرند سرِ بابا ولی انگار به نِی، محکم نیست غیرِ سنگِ سرِ بام و شررِ آتشِ خصم با سر و صورت زنهای حرم، محرم نیست آنقدر سنگِ نوازش به یتیمان زده اَند که نیازی به نوازشگریِ همدم نیست خودبخود گوشه ی ویرانه شبی میمیرد آن یتیمی که صدا زد ز چه بابایم نیست حاج محمودژولیده https://eitaa.com/Maddahankhomein
زنی سوم محرم۱۴۰۳ سیلی وتازیان به سرم ،دیده ای حسین آتش گرفتن جگرم دیده ای حسین هرجا بسوی دیدن سر،آمدم ولی زخم كنار چشم ترم،دیده ای حسین با دیدن سر تو گلايه نمي كنم خونی شکسته، بال و پرم ،دیده ای حسین ازپانشسته ام، چه قَدر ضربه خورده ام؟ دسِت كبود روی سرم ،دیده ای حسین شمرآمدوبه کوفه غرور مرا شكست طاقت بيار و زخم سرم ،دیده ای حسین مانند مادرت شده ام ،باقدخمم بشکستن كمرم ،دیده ای حسین دیدی تمام راه، كبود است پیکرم ازداغ، چشم ترم ،دیده ای حسین قرآن بخوان ولي ز بلنداي نيزه ها درشام دور و برم ،دیده ای حسین خون مي چكد ز نيزه ی تو،ای بریده سر برچوبه ای شکسته سرم ،دیده ای حسین دستم، سرم، دو چشم ترم ،رانظاره کن از تازيانه ها اثرم ،دیده ای حسین كاخ يزيد میشود،آواربرسرش تودرخرابه ها سحرم ،دیده ای حسین (چوبي كه زد تو را به سرش بایدم شکست اینجاغرور شعله ورم،دیده ای حسین جانم فداي آن سر زخمي به نیزه ها آتش به پیکره جگرم ،دیده ای حسین https://eitaa.com/Maddahankhomein
اشعارلطمه زنی_اسارت خلخال همه اهل حرم غارت شد در پیش نگاهم جگرم غارت شد بستند تمامی حرم رابه طناب امامه سبز پسرم غارت شد گودال ، بریدند سرم را ز قفا انگشتر و خود و سپرم غارت شد در نیزه سوارها نباشدرحمی بر سردره، دروازه سرم غارت شد کس نیست که یاری برساندبه حرم با تیرسه شعبه، پیکرم غارت شد در پیش دوچشمان رباب خسته گهواره ی طفل پرپرم غارت شد در قبر نهادم بدنش ،راصدحیف قنداق علی اصغرم غارت شد دیدم که تمام خیمه ها شد غارت اینجا سر طفل مضطرم غارت شد بر نیزه سرم بود ولیکن دیدم درکوفه طلای دخترم غارت شد میدید ابالفضل، ،سرش برنیزه خلخال دوپای خواهرم غارت شد عباس همه هستی من بود،ولی مشک و علم برادرم غارت شد افتاد عمود خیمه ی،ساقی من دیدم بدن دلاورم غارت شد درکرب وبلا ،زنی در آتش میگفت عباس بیا که معجرم غارت شد حالا به اسارت ، بسوی شام رود برنیزه سر شعله ورم غارت شد https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5879623225347933755.mp3
2.82M
♻️♻️ا♻️♻️ ✅بنداول حضرت زینب (س) ذکره جنونه من زینب دین و ایمونه من زینب (س) اسم تو عجینه بی بی تو رگ و خونه من زینب(س) ♻️ بسم رب الزینب(س) ذکر تو روی لب فاطمه ای نسب یاعقیله العرب زینب کبری (س) به حسن تو جانی توزهرا نشانی ت حیدر زبانی زینب کبری (س) ♻️ قسم به نام تو عشقه کلام تو حسین و زنده کرده خطبه ی شام تو ♻️ مدد یازینب مدد یا زینب (س) ♻️➖➖➖➖➖♻️ ✅بنددوم حضرت رقیه (س) رقیه مهر و مهتابه رقیه دُر نایابه عالم خاک پاشن چون که رقیه بنت الاربابه ♻️ باسم رب رقیه(س) من شدم مجنونت تا ابد مدیونت جون من قربونت رقیه خانوم (س) دارو و درمونم تا ابد میخونم تو بده سامونم رقیه خانوم (س) ای جان جانانم ای روح و ریحانم وقتی میگم رقیه عموت میگه جانم مدد رقیه مدد رقیه (س) ♻️➖➖➖➖➖♻️ ✅بندسوم حضرت رباب(س) عمریه مست اربابم عمریه درتب وتابم ارباب داده به من عزت که عبد بی بی ربابم ♻️ باسم رب الارباب مست مست مستم/سرم و شکستم من ربابی هستم تو ربِّ آبی تویی ام الاصغر مادرم ای مادر ای عروس حیدر بی بی ربابی ♻️ من نوکرت هستم خاک درت هستم من عبد و زنجیریه علی اصغرت هستم مدد یا رباب مدد یا رباب (س) 💠💠5⃣0⃣3⃣💠💠 ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5807877647799158729.mp3
797.9K
🔘🔘9⃣2⃣4⃣🔘🔘 ☑️بنداول چشمت روشن حسین دادن به من حسین«ع» اینجا دشنام چشمت روشن حسین من و بردن حسین «ع» تو اون ازدحام به هم ریختم به هم ریختم به هم ریختم نبودی تو شام به هم ریختم به هم ریختم به هم ریختم سنگ از روی بام سرم ریختن سرم ریختن سرم ریختن غریب مادر عزیزخواهر •┈••✦•••✿•••✦••┈• ☑️بنددوم شد حال من خراب مثل حاله رباب با قلبی خون قران خوندی و داد با خیزرون جواب پست ملعون حال دلم رو نفهمیدن نفهمیدن نفهمیدن به اشک چشمام می خندیدن می خندین می خندیدن کنار رأست می رقصیدن می رقصیدن می رقصیدن غریب مادر عزیزخواهر •┈••✦•••✿•••✦••┈• ☑️بندسوم سخت تر از کربلا بودش شام بلا ای وای ای وای دادن مارو عذاب دور از چشمت بابا ای وای ای وای قومه بی فرجام مارو بردن مارو بردن مارو بردن تو ملا عام مارو بردن مارو بردن مارو بردن تو بازار شام مارو بردن ماروبردن مارو بردن غریب مادر عزیزخواهر 💠💠9⃣2⃣4⃣💠💠 •┈┈••✦یاحسین✦••┈┈• ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ https://eitaa.com/Maddahankhomein
کنار دارالضیافه.mp3
2.57M
✅بند اول قبله ی قبلم کربلاس ذکر من هردم کربلاس مریض عشق حسینم دوای دردم کربلاس کربلات عرش برینه بهشته روی زمینه یک سمتش زهرای اطهر یه سمتش ام البنیه خیر کثیرم نعم الامیرم من با تو شاه و بی تو حقیرم ردم نکن که بی تو میمیرم شبای جمعه عطر بوی سیب میاد به گوشم ناله ای عجیب صل علیک شاه سرجدا صل علیک ایهاا الغریب ✅بنددوم اسمتو هر دفعه بردم دلم رو دستت سپردم از روی قلبم یه لحظه دست تو برداری مُردم کنار دارالضیافه جبرییل گرم طوافه توو صحنت عیسی ابن مریم (س) همیشه در اعتکافه مشکل گشایی خون خدایی کردی دلم رو امشب هوایی اقا منم کن کرببلایی به دردای کهنه م تویی طبیب بگو کربلات کی میشه نصیب تا یاد از غریبی تون میکنم روضه میخونم از ابن شبیب صلی علیک ایهاالغریب 💠💠1⃣1⃣1⃣1⃣💠💠 ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ https://eitaa.com/Maddahankhomein
⚫️اهمیت مرثیه خوانی🎤 ✅قال الصّادق علیه السّلام: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی جَعَلَ فیِ النّاسِ مَنْ یَفِدُ اِلَیْنا وَ یَمْدَحُنا وَ یَرْثی لَنا 📚«وسائل الشیعه: ج ۱۰، ص ۴۶۹» ✅امام صادق علیه السّلام فرمود: خدا را سپاس که در میان مردم ، کسانی را قرار داد که به سوی ما می آیند و بر ما وارد می شوند و ما را مدح و مرثیه می گویند. 😢توفیق مرثیه خوانی را به هر کس نمی‌دهند... ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ https://eitaa.com/olgoorah
بنام خدا مصائب_شــهـر_شــام😭 روزو شب طی شد چه سان تا شهر شام قـدِّ زیـــنب شــد کـمان تـا شـهر شـام هـــــــر بــــلا را او بـــدیـد در کــربــلا شـــد ســرشـک او روان تا شـــهر شــام تــــا کـــه می کــرد بـر سـرِ نــیزه نــگاه می شد آنــدم نــیمه جان تا شهر شام هـــــمـرهــش بـــود ام لـــیـلا و ربــــاب زیـــن سبـب شــد نـاتوان تا شهر شام بــــر رقـــیه تـــا کــه زد ســـیلی عـــدو او بـــــگـفتا الامـــــان تا شــــهر شـــام زجــــــر می زد بـــر ســــرِ زیـن العـــباد دم بـــه دم بـــا خـــیزران تـا شهر شام فــــاخــرا در پـــــرده بــــنـما گـــــفـتگو گــو چه هـا کـــرد ساربان تا شهر شام مُـــــرد زیـــنـب یـــکصــدو ده مـــرتبه از شــماتـت بی گـــمان تا شــهر شـام اجــــــــنبی گـــــفـتـند بــــــــر آل نــبی زِیــن اَب شــد نیمه جان تا شهر شام مسلم فرتوت گلهین https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مربع ترکیب تقدیم به حضرت زینب سلام الله علیها در بین طوفان با دلی آرام رفته او دست بسته، با شکوهِ تام رفته مردانه پای پرچمِ اسلام رفته از کربلا ، کوفه از آنجا شام رفته هر چند در بند اسارت بود زینب راهِ سعادت را فقط پیمود زینب این زن مسیرِ عشق را هموار کرده در نشرِ حق مثلِ رسولان کار کرده از خوابِ غفلت شام را بیدار کرده با " ما رایتُ " دشمنش را خوار کرده با نورِ زینب گشت قلبِ شام روشن در مجلسِ کفّار شد اسلام روشن آمد که از این شهر ظلمت را بگیرد آمد عقیله تا جهالت را بگیرد از شامیان می خواست غفلت را بگیرد دل مردگیِ این جماعت را بگیرد زینب چو دید این شهرِ کفر ، ایمان ندارد آمد که بذرِ عشقِ حیدر را بکارد با خطبه هایش کرد کارِ صد نبی را آورد با خود نور ِ پیغامِ ولی را باید ببیند شام این نورِ جلی را وقتش شده این شهر بشناسد علی را این خاک از نسلِ ابوسفیان غمین بود دل تنگِ اولادِ امیرالمومنین بود زینب به شام آمد حقایق را بگوید آمد که اینجا را به اشک خود بشوید جاری شد اشکش تا گلِ ایمان بروید این خاک باید عطرِ حیدر را ببوید مانند زهرا مادرش روشنگری کرد غوغای زینب شام را هم حیدری کرد هر آن چه ممکن بود در راه خدا کرد این عالمه حق را زِ هر باطل جدا کرد بعد از برادر کارِ مصباح الهدی کرد خود را به کوهی از مصائب مبتلا کرد باید بخوانم روضه را آرام آرام می گفت زین العابدین الشام الشام ظلم و جفا را چون به اوج خود رساندند بر قلب زینب داغِ عالم را نشاندند کوچه به کوچه آلِ حیدر را کشاندند با دستِ بسته کودکان را می دواندند این قافله در شام مرگِ خویش را دید اینجا دلِ زینب زِ داغی سخت لرزید اینجا ستم بر دختِ زهرا شد مکرر اینجا سر بابا شده مهمان دختر اینجا تداعی شد به زینب غسلِ مادر اینجا به وقتِ غسل ، شد غساله مضطر کنج خرابه شد محیطِ اشک و ناله از بس جراحت بود بر جسمِ سه ساله http://eitaa.com/Maddahankhomein
زمینه-وای از شام خراب....mp3
6.18M
زمزمه، زمینه مصائب شام وای از شام خراب ای امان از شام...... @Maddahankhomein
زمزمه، زمینه مصائب شام وای از شام خراب دستای رقیه بسته شد توی بندِ طناب وای از شام خراب پشت دروازه مُعطلْ بودیم من و رباب وای از شام خراب ما رو نامسلمونا زدن سرِ خیر و ثواب وای از شام خراب این یهودیا می‌دادن مارو خارجی خطاب تو روی نیزه ها بودی من تو سر و صدا بودم تو روی نیزه می‌دیدی من تو شلوغی‌ها بودم تو سنگ و چوب می‌خوردی من تازیانه می‌خوردم تو از رو نیزه افتادی.. من باز دوباره می‌مُردَم می‌زنم فریاد، بسته شد دستام ای امان از شام، ای امان از شام سنگْ می‌خوردیم، از روی هر بام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... وای از شام خراب سرِ هر کوچه سکینه چِقَدَر دیده عذاب وای از شام خراب توی بازارْ خدایا شده ظلمِ بی حساب وای از شام خراب شِکوهِ های مارو با تازیوونه دادن جواب وای از شام خراب پای ناموس تو وا شده توی بزم شراب آرامش منو بُردن.. چی به روزِ من آوَردن دوره کجاوه‌ی زن ها مردا هلهله می کردن خولی با دستِ خون‌آلود دستای مارو می بنده پا نیزه ی علی اصغر داره حرمله می خنده حرمله می‌بُرد، ما رو تویِ عام ای امان از شام، ای امان از شام بسته شد چشمات، بسته شد چشمام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... آه از بزم یزید رنگِ دخترای تو بینِ نامَحرما، پَرید.. آه از بزم یزید شمر خنده می‌زد و رقیه ناله می‌کشید آه از بزم یزید قدِ خواهر تو با ضربه‌ ی خیزران، خَمید.. آه از بزم یزید زیر چوب خیزران هیچکی به دادت نَرسید لب های قاری قرآن... باید که بوسه بارون شه نه اینکه با یه چوب‌دستی لعل لباش پُر از خون شه ناموسِ آل پیغمبر باید پرده نشین باشه حالا ببین اوضاع‌مو.. زینب میونِ اوباشه ما کجا وُ این، بزم پُر آلام ای امان از شام، ای امان از شام دشمنت می‌زَد، سیلی بر ایتام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... @Maddahankhomein
┄┅✵﷽✵┅┄ ماه محـرم، مـاه غــم را دوست دارم من هیئت و مشک و علم را دوست دارم بر روی پرچـم های مشــکی دورِ خیـــمه اشـــعار نــاب محتـــشـم را دوست دارم در زیر خیـمه ، همنوا با روضــه و اشک زنجیروطبل و سنچ ودم را دوست دارم راهـــی شده تا کربلا دل از هــــم اکنون چون اربعین ، حال حرم را دوست دارم از عـــرش مـی آیــد صـــدای "یا بُنَـیَّ" مـن مادری با قدّ ِخَـم را دوست دارم پای پیـاده، اربعیــن، موکب به موکب چـــایــیِ تلــخ تازه دم را دوست دارم یک چلّـــه می ســوزم میان واژه هایم در هــر غزل، سـوز قلم را دوست دارم اول قدم در عاشقـی ایثـار جان است عشقم حسین است این عدم را دوست دارم تا کربلا عشــق است در هر پیـچِ جاده این جادهٔ پر پیچ و خم را دوست دارم وقتی که مقصد کربلا باشد مهم نیست سختی،خوشی،هر بیش وکم را دوست دارم تاول زده پاهـــا ولــی با عشــق مهـدی نذر ظهــورش هـر قدم را دوست دارم من هرچه دارم ازحسین واهل بیت است این خــاندان با کـــرم را دوســت دارم یارب نگیر از من حسـین و سایه اش را این ســـایهٔ روی ســـرم را دوست دارم ✍رقیه سعیدی(ڪیمیا) https://eitaa.com/Maddahankhomein
😭برای حال و هوای کربلایی این روزهای و نزدیک ..................... مرز میان دوست و دشمن چه باریک است وقتی باشد آنجا مرگِ تشکیک است یخ بسته فریاد پرستوهای آزاده دنیا شبیه جنگلی بی روح و تاریک است به جان مردمِ سرگشته افتاده گویا جهان یک است و در خون خود غلتید «فردا»، اسیر گفتگوی دیپلماتیک است تا مثل به میدان پای نگذارند دنیا به دست عده ای جنتلمن و شیک است «ما از نژاد برتریم! اصلاً خداوندیم!» این منطق ارباب های کفر و لائیک است ، بسته ربنای دست هامان را آیینه ای که سر به سر، است حلقِ زمین از تسلیت خالی ست وقتی که دنیای غرق ، لبریز تبریک است ، بازیِ هاست از مرگِ انسان ها مهمتر هم، است هر ماه در ، برج می سازند این سو ولی ، نواری تنگ و باریک است در منطق این منطقه، پاسخ نباید داد ! این خودش یک جور تکنیک است تصویرِ مرگِ عاطفه از پنجره پیداست ای کاش می گفتند این جلوه، گرافیک است از مطبخِ غم می رود در مسلخ خون، موسیقیِ جنگ جهانی تا کلاسیک است! آهِ در دل آیینه ها مانده وقتی زمین، گلدانی از مرگ رمانتیک است تاریخ را بستند بر تیرِ شب اعدام جای گلوله در دلِ فرش پازیریک است دارد خبر از افکار و رویایی که پخشِ بر موزائیک است ای پس کجایی!؟ سوژه آماده ست! این قصه به اندازه ی کافی تراژیک است! یخ کرده یک کودک میان آتش جنگ و پهبادِ لامذهب فقط، سرگرم شلیک است حس می کنم بوی تو را وقتی مسیر سردخانه، پر ترافیک است این ، چشمان همه در می گردد این روزها آقا به ما بسیار است قم المقدسه https://eitaa.com/Maddahankhomein
از نیل رد شده ای و به ساحل رسیده ای ما غرق فتنه ایم دعا کن برای ما... 🇮🇷شهدا رو یاد کنیم با صلوات
زمینه مصائب شام.mp3
1.81M
زمینه مصائب شام بعد غم و رنج شهر کوفه رسیده کاروان سوی شام پذیرایی اینها ز مهمان شده با سنگ‌های روی بام خدایا کجائه اينجا که داره دلا می لرزه اینجا مرکز فساده داره چشم هیز و هرزه شامی و، بغض و کینه شامی و، زخمِ سینه شامی و، کابوس های سکینه حسین... وای... هوای خرابه های اینجا روزا گرم و شب‌هاش سرده اینجا کوچه‌هاش مثل مدینه راویِ خاطراتِ درده فرموده امام سجاد با دلی چو کوه غم ها اینجا شد هفتا مصیبت روا به گل‌های زهرا شامی و، اشک و گریه اینجا دق، کرد رقیه می‌دادند، نون خشک به ما هدیه حسین... وای... @Maddahankhomein
نوحه اسارت.mp3
2.06M
نوحه، زمینه اسارت (به روايت عمه سادات) پُر از آه و سوز و گدازم بدونِ تو ماندم چه سازم تو بر روی نیزه ولی من روی ناقه ی بی جهازم امان از رُسومِ بَدِ کوفه و شام کجا آلِ پیغمبر و فحش و دشنام تلافیِ خیبر به ما می‌زدن سنگ از رویِ بام زِ بعد كر، بلا، شد غوغا به کوفه بُردن مارو اَعدا امان از شام و ظُلمِ آنها واویلا وا، ویلا، واویلا.... به کوفه تو را خطبه خواندم دمی از غمت جا نَماندم به شام از تو گفتم «جَمیلا..» ..یزید را به ذلّت کِشاندم روی نیزه دادی به حالم تو سامان زمانی که خواندی برایم تو قرآن سر من به مَحمِل شکست و سر تو سنگِ عُدْوان امان از دروازه،یِ ساعات چه کردن با، عمه،یِ سادات به دورِ ما، شادند، قاتل‌هات واویلا وا، ویلا، واویلا.... ما هستیم عزادار و پُرْ غم ولی شامیان شاد و خُرّم مارو خارج از دین می‌دونند می خندن به ما آل خاتم رباب از غمِ طفلِ شش ماهه بی تاب شده سجاد از غُصه ی بچه ها آب تو رو نیزه ای دخترت میگه بابا ما رو دریاب تو شهر شام، ديديم، ما آزار مارو بُردن، بَر سرِ بازار رقيه شد، تو ويرونه زار واویلا وا، ویلا، واویلا.... @Maddahankhomein
واحد مصائب شام.mp3
1.28M
واحد مصائب شام (به روایت حضرت زینب سلام الله علیها ) امان از شامِ غم امان از اين ستم تو روی نیزه و... منو درد و ماتم دل ما، پر از خون موی تو، پریشون سکینه زِ داغ تو محزون شام و...یک کوچه ی تار شام و...غم های بازار شام و ...اَندوهِ آزار ياحسين يابن زهرا... زِ بام خانه ها یک عده بی‌حیا می‌ریختن خاکستر به روی سر ما نخوان ای، تو جانان براشان، تو قرآن که سنگت زنند ای حسین جان شام و...بزمِ شرابش شام و...رنج و عزابش شام و...حالِ خرابش یاحسین یابن زهرا... دیدی چی شد آخر رقیه شد پرپر خرابه شد گودال تا اومدی با سَر خرابه، شَبِش سرد روزاش گرم، پُر از درد رقیه تو رو دید و غَش کرد شام و... اشکای هر شب شام و...سجادِ در تب شام و...دردای زینب یاحسین یابن زهرا... @Maddahankhomein
در دفتر یتیمی خود، خانه میکشد دارد مدینه گوشه ی ویرانه میکشد همواره در فراق پدر گریه میکند از دل چه قدر آه غریبانه میکشد بابا تو نیستی و یتیمت خرابه را در ذهن خویش مثل عزاخانه میکشد تا از سر پدر بتکاند غبار را با دست مهر بر سراو شانه میکشد جمعند دور شمع سرت اهل بیت تو با این حساب دور تو پروانه میکشد یک سو سری فتاده، سوی دیگری قلم اینجا غزل تمام شده با نمی‌کشد https://eitaa.com/Maddahankhomein
◾توسل به حضرت رقیه ◾نوحه سبک همه جا کربلا ◾بنداول با رخ لاله‌گون کنج ویرانه‌ام تا سحر عمه جان شمع کاشانه‌ام شور غم میکنم من در اینجا به پا آه و واویلتا آه و واویلتا(۲) ◾بنددوم تازیانه زده زجر دون بر تنم غنچه‌ نیلگون بین این گلشنم دیده‌ام بر سنان راس بابا جدا آه و واویلتا آه و واویلتا(۲) ◾بندسوم از فراق پدر دیده تر میشود شام هجران من کی سحر میشود بهر دیدار من گو به بابا بیا آه و واویلتا آه و واویلتا(۲) https://eitaa.com/Maddahankhomein
فَابکِ عَلی' رقیه، که او را چه بد زدند فَابکِ عَلی' رقیه، که بر او لگد زدند منزل به منزل، عاطفه اَش غرقِ آه شد هر جا رسید، کعبِ نِئی سدّ راه شد وقتی شبیهِ مادرِ سادات شد مفید از بسکه ضربه خورد، چو او قامتش خمید کوچکترین، بزرگِ حرم شد ز داغ و درد تاثیرِ اوست، بیشتر از صد هزار مَرد از بسکه دید محنت و غمهای عالمین شد پیر راهِ قافله ی زینب و حسین حالا که اینهمه اثرش جاودانه شد مانند فاطمه به تنش تازیانه شد تا گفت یاعلی، کتکی خورد بی هوا یافاطمه که گفت، چَکی خورد بی هوا هر بار، ذکرِ یااَبَتا یاحسین گفت سیلی جواب او شد و بَد ناسزا شِنُفت خسته نشد از اینهمه دردی که میچشید خسته شد از اِهانتِ زشتی که میشنید مویی که بارها دلِ باباش، آب شد در دستِ زجر، گیسوی پُر پیچ و تاب شد از مُشتِ محکمی، که دهانش بخون نشست دندان و لَثّه ها و زبانش بخون نشست لَحنَش ز لَحنِ فاطمه زینت گرفته بود شیرین زبانِ قافله لُکنَت گرفته بود برگشته بود لهجه ی، بابایی گفتنَش داداشی اَش کجاست، به لالایی گفتنَش بر نیزه رَاسِ کودکِ شش ماهه را که دید غَش کرد و خوش زبانیِ لالایی اَش پَرید در آخرِ مسیر، شد از یک نظاره شاد بابا ز نیزه خم شد و یکباره بوسه داد این بوسه را دوباره سحر در خرابه دید وقتی سری، به دیده ی تر در خرابه دید بعد از یکی دو درد دل، انگار جان گرفت در آخرین نفَس، لبِ بابا نشان گرفت لب های پاره پاره به اشکش که شُسته شد چشمانِ خسته اَش، ز همان بوسه بسته شد حاج محمودژولیده https://eitaa.com/Maddahankhomein
همان دختر که می گویند خیلی ها که بابایی است به دور از دامن بابا به بند چه هیولایی است همان طفلی که می گویند مثل برگ گلهایش اسیر سلسله پا آشنا با خار صحرایی است همان قلبی که می گویند آن را مثل گنجشکان کنون شاهد به چه هنگامه های وحشت افزایی است همان دختر که بابایش پناه هر یتیمی بود چه از درد یتیمیش به یک ویرانه غوغایی است چه دانم عسکری او را غذا آورده اند انگار دگر خاموش شد اما چه رستاخیز کبرایی است https://eitaa.com/Maddahankhomein
و گرفته ام به بغل کاملا ضریحت را چه خوب می شنوم لهجه صریحت را ولی زبان من امروز بد شده قاصر اگر چه عاشقتان بوده یک کمی شاعر نگاه ها همه حرفند و عشق می بارند چه خوب این در و دیوار فارسی دانند زبان مشترک زائران فقط اشک است ردیف و قافیه شاعران فقط اشک است مرددم که بخوانم زیارت عاشورا و یا که شعر جدیدی سرایم این دل را چقدرشک سر این دو راهی ام عشق است همین که توی خیالم بخواهی ام عشق است زینت کریمی نیا https://eitaa.com/Maddahankhomein
زبان حال حضرت زینب کبری(س) شب جمعه از دیدن رویش مرا تحریم کردند پیراهنش را بین خود تقسیم کردند عشق مرا با خنجر کندی گرفتند یک پیکر بی سر به من تقدیم کردند ابوذر رئیس میرزایی https://eitaa.com/Maddahankhomein