📌کلام جدید و دفاع مذهبی روز
✍️#الأستاذ_الدکتور_سید_صائب_الهاشمي_الطباطبائي
با هجوم اندیشه مدرن و دستاوردهای علوم تجربی به جوامع اسلامی ، متفکران اهل تسنن بیشتر از همه در مواجهه با استعمارگران غربی به خصوص در هند و مصر به تضاد مدرنیته و مذهب تسنن پیبردند.
مسائلی چون حقوق مردم و حاکمیت، جایگاه زن در جامعه، خلقت انسان و جهان، مناسک و احکام دینی، حقیقت وحی و اعجاز، آزادی عقیده و آزادی اجتماعی، رابطه عقل و دین و.... از جمله موارد اختلاف اسلام سنی با دنیای مدرن بود.
همچنین گذشت زمان نشان داد جوامع یا افرادی که به علم جدید نزدیکتر میشوند بیشتر از باورهای کهن دینی فاصله میگیرند.
«البته کسانی که اعتقاد راستین به باور های خود ندارند و در مقابل زرق و برق های نوظهور به اشکال مختلف منفعل و اثر پذیر میشوند.»
متفکران سنی در دفاع از اسلام دو گونه واکنش داشتند:
🔹 ارائه خوانشی جدید از باورها و ارزشهای اسلامی
🔹 برخورد سلبی با دستاوردها تجربی و اندیشه نوین
روشنفکران دینی به دنبال ارائه خوانشی مدرن از اسلام دو شیوه را در پیش گرفتند که بوسیله یکی تعالیم مخالف با قطعیات علوم جدید و مبانی عقلانیت مدرن را توجیه کنند و بوسیله دیگری برای تعالیم اسلام توجیه قابل پذیرش برای علم و عقل مدرن دست و پا کنند.
1- تأویل گرایی :
در حوزه معارف ، تفسیر ظاهری و سطحی مذهب تسنن از متون دینی در برخی موارد منشأ پندار تضاد میان دستاوردهای علوم تجربی و فلسفه غربی با آموزههای اسلام شده؛ از مسطح بودن زمین تا خلقت انسان از خاک تا نشستن خداوند بر عرش و.... نمونههایی از نگاه حسی به معارف دینی است.
در رویارویی با این اشکال برخی با رویکرد باطن گرایانه سعی در تأویل متون دینی و انطباق آن با معارف تجربی داشتهاند و با اندیشه بشری به توجیه جهان بینی و انسان شناسی وحیانی پرداختهاند. در برخورد با دستورات عملی دین باطن گرایان اهداف وضع این قوانین و بعثت انبیاء را مورد توجه قرار دادند تا جایی که برخی قالبهای دینی را برای زمان حاضر ناکارآمد پنداشتند.
در این رویکرد فقیهان میبایست به کشف اغراض تربیتی و اخلاقی احکام در زمان پیامبر ص بپردازند و متناسب با عقلانیت مدرن و مقتضیات زمان قالبهای نوین ارائه دهند.
2- حس گرایی :
گروهی از متفکران سنی در دفاع از احکام شرعی سعی در توجیه آن با نگرش شبه ماتریالیستی داشتند. در این جریان فکری وجوب روزه برای سلامتی ، نماز برای آرامش روانی ، زکات برای رفع فاصه طبقاتی ، حجاب برای مصونیت اجتماعی ، طهارت برای بهداشت و حرمت زنا برای تداوم نسل ، ممنوعیت شراب برای جلوگیری از جرایم و هر یک از احکام واجب و حرام برای هدفی دنیایی توجیه شد. در این جهت برخی تلاش داشتند با استفاده از دستاوردهای علمی جدید و تفسیر علمی متون دینی نشان دهند که اسلام حقایق کشف شده توسط علوم تجربی را هزار سال پیش بیان کرده تا بدینوسیله حقانیت اسلام درحوزههای کیهان شناسی، پزشکی و... را ثابت کنند.
روشنفکران دینی با پذیرش دستاوردهای علم تجربی و دنیا مدرن سعی داشند اسلام سنی را از تضاد با آن کنار بکشند. باطن گرایی اسلام را از دنیا و زندگی کنار گذاشت و حس گرایی اهداف و آموزههای دین را به امور حسی مورد پذیرش دنیا مدرن تقلیل داد.
همین دو روش در واکنش به دنیای مدرن توسط کسانی که فقط به حس گرایشی، به شیعه دارند نیز در قالب دفاع مذهبی روز و کلام جدید عرضه گردید.
هر چند همه تحقیقات کلامی جدید مردود نیست اما این تحقیقات در بستر فرهنگ و عقاید امامیه کمتر مفید بوده است.
حس گرایی بکار گرفته شده در دفاع مذهبی روز با معارف شیعه همخوانی ندارد و عمده متون دینی شیعه بخاطر باطن گرایی موجود در معارف روایی کمتر از متون دینی اهل سنت با عقل مدرن ناسازگار است.
شیعی سازی علوم اسلامی بر اساس متون روایی و معارف اهلبیت به صورت زیر بنایی و در تمامی ابعاد لازمه پاسخگویی به مسائل جدید اعتقادی و فقهی به صورت مستقل و بدون انفعال یا جزم اندیشی است. البته در این میان تفسیر معصومانه از حقایق دینی که اکنون جامعه بشری از آن محروم است در کنار نوآوری در تحقیقات تجربی میتواند در پاسخ بسیاری از پرسشها مؤثر باشد.
#کلام #دین_شناسی #روشنفکری_دینی #اهل_سنت
نور شریعت:
💠 دین شناسی #علمی و #تطبیقی
#علم #ادیان یک علم تجربی و #استقرائی و با روش توصیفی و #تحلیلی و با تاکید بر سیر #تاریخی و مقایسه ی #سنت های #دینی است. این علم از یک نظر، #معرفتی درجه دوم است، یعنی به داوری و ارزش گذاری و تعیین حق و باطل ادیان نمیپردازد و هدف آن بیشتر فهم و توصیف و تحلیل است تا توجیه و دفاع از یک #نظام #اعتقادی و سنت دینی خاص. در این روش دین و باورها و مناسک مربوط به آن، به طور بیطرفانه مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد، در این رویکرد، دین با ملاکهائی سنجیده میشود که مربوط به خود دین نیست بلکه از بیرون دین گرفته شده و به عبارتی محصول #عقل و تجربه بشر میباشد. در این رویکرد، که به مطالعه بیرونی مُصطلح گشته است محقق این قصد و انگیزه را ندارد که تا میتواند دین مورد مطالعهاش را از شبههها و ایرادها منزّه سازد و آن را عقلانی و موجّه نشان دهد بلکه در مطالعاتش با بیطرفی، به بررسی امتیازات مثبت و منفی آن دین می پردازد. روش دینشناسی تطبیقی، مطالعه بیرونی و بیطرفانه دین است.
این رشته از جهاتی با #کلام یا #الهیات یا علوم دینی بمعنی #سنتی متمایز است:
الهیات یا علوم دینی همواره نگاه درونی به خود دارد بدین معنا که در تمامیتش یک پدیده #اجتماعی - #فرهنگی، و بشری تلقی نمیشود؛ بلکه برعکس، منشأ آسمانی و فرابشری دارد حقیقت تامّه را در قالب دستورات و اعتقادات نشان میدهد و دیگران را بدان فرا میخواند. از این رو میتوان عناصری در آن یافت که با عقلانیت بشر لااقل به معنی مدرن کلمه سازگار نباشد. الهیات یا علوم دینی حتی وقتی به تبیین دین میپردازد، تبیین علمی نمیکند بلکه بیان میکند؛ زیرا همواره خود بخشی از آن چیزی است که آن را بیان میکند به عبارت دیگر عقلانیت در خدمت تعمیم و وضوح آموزههای دینی است، بنابراین الهیات یا علوم دینی به معنی جدید کلمه علم نیستند. در حالی که دین تطبیقی یا همان دانش ادیان، یک رشته علمی محسوب میشود و دانشی بشری بوده و آموزههای آن باید تابع همه قوانین منطقی و علمی باشد. ولی الهیات و علوم دینی، علم به معنای جدید محسوب نمیشوند؛ چرا که با ملاکهای جدید امروز ، علم به دانشی میگویند که پدیدهای بشری بوده و با قوانین علوم تجربی سازگاری داشته و از قواعد علمی و منطقی موجود در علم تجربی تبعیت نماید. در حالی که چنین نبوده و علوم دینی پدیدهای آسمانی و فرابشری تلقی می گردند که خود دارای قواعد و #زبان مخصوص به خود میباشد.
⬇️
⬆️
زبان الهیات بیانی است نه تبیینی ؛ زبان الهیات همان زبان دین است نه درباره دین ؛ الهیات یا کلام با خدایی که فراسوی این دنیا و انسان است، سخن میگوید، درحالی که مطالعات دینی جدید تکیه بر خدایی فراتر از عالم نمیکند. بنابراین زبان الهیات یا کلام سنتی زبان تمثیلی و مبتنی بر #وحی است ولی #مطالعات دینی جدید زبانی مشابه زبان علوم اجتماعی دارد و دین را همچون #اسطوره و #خرافه در بستر تاریخی-اجتماعی مورد مطالعه قرار میدهد نه همچون وحی آسمانی.
به بیان دیگر الهیات گزارههائی را به عنوان حقایق موجود در عالم هستی، بیان میدارد از خداوند و موجودات مجردی سخن میراند که فراتر از دنیا و عالم مادی است و پیرو و محکوم به قوانین مادی نبوده و با هیچ یک از قواعد مادی قابل توجیه نمیباشد؛ و نیز مجموعه مناسک و اعمالی را به انسان توصیه میکند تا در زندگی این جهانی به کار ببندد؛ در حالی که مطالعات دینی جدید، از گزارههائی حکایت می کند که ملتهای گوناگون بدان اعتقاد دارند و مناسک و آئینهائی را گزارش میدهد که ملتهای مختلف به اجرا در میآورند و گاهی اوقات به حالتهائی خاص نائل می گردند. مطالعات دینی جدید، اعتقادات و #مناسک و حالتهای خاص اهل یک دین را گزارش کرده و به توصیف آن میپردازد و گاهی اوقات به بررسی و تبیین این #عقاید و مناسک و اعمال میپردازد.
در این روش استقرا ملاک #شناخت ادیان قرار میگیرد. نتایج در این روش تنها درباره مورد پژوهش در زمان پژوهش موجه است. از آن جا که شناخت همه فرهنگهای دینی برای محقق ممکن نیست. پژوهشگران دین شناسی تطبیقی ناچار مشابه علوم تجربی به تعمیم متوسل میشوند و حکم جزء را به کل نسبت میدهند. هر چند در علوم طبیعی این روش درست باشد اما در شناخت پدیدههای مرتبط با انسان از جمله دین موجه نیست. ادیان یا منشأ انسانی دارند یا توسط انسانها گسترش یافتهاند.
نگاه علمی نسخههای اصیل ادیان را از نسخههای تحریف شده و تقلبی تفکیک نمیکند و همه را در یک سطح از #اعتبار و #اصالت لحاظ میکند. همین باعث میشود که خصوصیات یک نسخه یا خوانش نامربوط به حقیقت دین را به تمامی ادیان و مذاهب تعمیم دهد و زمینه #قضاوت ارزشی درباره کلیت ادیان و مذاهب بر اساس دادههای ناقص از یک نسخه و خوانش را فراهم نماید. در این روش با نفی منشأ الهی برخی ادیان هر دین متأثر از #فرهنگ زمانه و ادیان گذشت
📌 کاستی های روشنفکری دینی و
کج باوری های روشنفکران
روشنفکری دینی با چهار مشکل مواجه است :
1️⃣ #روشنفکری دینی از ابتدا، تحت تأثیر جریانهای چپ، #دین را به یک #ایدئولوژی تبدیل کرد. منطق دین بیشتر شبیه علم است تا ایدئولوژی؛ حال آنکه با مساوی شدن دین با ایدئولوژی، به دلیل تضاد ایدئولوژی و علم، این ایده شکل گرفت که دین با علم در تضاد است.
2️⃣ اینکه روشنفکری دینی حتی #الهیات نظری و عملی را از هم جدا میکند. روشنفکران دینی ما بشدت روی #کلام و #فلسفه فشار آورده و از ارزش #فقه غافلند. حال آنکه زندگی عملی را فقه اداره میکند. این رویکرد، نوعی عدم #توازن در دینداری ایجاد میکند.
3️⃣ تضادی که روشنفکری دینی بین فقه و اخلاق ایجاد کرده، هر دو را از کار میاندازد. با اخلاق نمیتوان هیچ جامعهای را اداره کرد چون اخلاق ضمانت اجرایی ندارد. روشنفکری دینی فقه را مساوی با تکلیف و اخلاق را مساوی با حق میداند با آنکه اخلاق بشدت از تکالیف اخلاقی صحبت میکند و ابتدای فقه از حق شروع میشود.
4️⃣ خلط بین فقه و #سنت فقاهتی است. فقه به عنوان یک دانش، امکانات بسیاری دارد. حال اگر برای اصلاح مشکلات این سنت فقاهتی، به اصل فقه هجوم بیاوریم، دچار خطا شدهایم. تفقه کارویژهای دارد به نام پیوند نص و زندگی و مسلمان نمیتواند از فقه جدا شود.
نه تنها روشنفکری دینی که حتی روشنفکران #سکولار نیز وظیفه دارند در راه اصلاح دستگاه فقهی به جای طرد آن گام بردارند. اصلاح دستگاه فقهی موضوع غایب روشنفکری دینی امروز است.
#روشنفکری_دینی #فقه #دین_شناسی
📌حسن و قبح عقلی و قاعده ملازمه
#دکتر_سید_صائب_هاشمی_طباطبائی
🔹 روشن است که تنها مبنای احکام فرعی ، جعل و اعتبار شارع است که عقل به صورت مستقل راهی بدان ندارد ؛ ولی به ادعای برخی دلیل قطعی عقل به انضمام قاعده ملازمه میتواند حکم شرعی را کشف کند. عقل نخست بر اساس مستقلات عقلیه به حسن یا قبح کاری پی میبرد و سپس با انضمام دلیل دیگر که همان تلازم حکم عقل و شرع است ، پی میبرد که شارع نیز این کار را حسن یا قبیح میداند. بنابر ادعا حکم عقل در اینباره از انواع عقل نظری است که بیانگر واقعیتی دیگر یعنی اعتبار شارع است.
برخی بر این عقیدهاند که با اثبات حسن و قبح عقلی ، ملازمه حکم عقل با حکم شرع نیز ثابت میشود و نیاز به استدلال جداگانه ندارد. ولی بیشتر علما ، این دو بحث را مستقل میدانند ؛ چنان که برخی حسن و قبح عقلی را قبول میکنند ولی ملازمه بین حکم عقل و شرع را قبول ندارند.
به عقیده منطق دانان از گزارههای توصیفی که در مورد امور واقع بحث میکنند و محمول به کار گرفته شده در آنها از نوع اخباری است نمیتوان احکام اخلاقی استنتاج نمود که محمول آنها از نوع ارزشی و انشائی است و به عکس از احکام ارزشی نیز نمیتوان گزاره توصیفی استنتاج کرد.
شناخت و التزام خداوند به حسن و قبح افعال مستلزم این نیست که خداوند باید بندگان را به آن افعال مکلف گرداند و به فرض که خداوند بر اساس کمال اخلاقی باید بنابر حسن و قبح ذاتی افعال حکم کند مستلزم این نیست که این تکلیف به وقوع پیوسته و حکمی جعل شده باشد.
هر گاه از طرف شارع امری صادر شود ، عقل می گوید حتما متعلق آن داری جهت حسن است و هر گاه نهیی از طرف ایشان صورت گیرد، حتما متعلق آن دارای قبح است. زیرا شارع مقدس حکیم است و عالم را بر اساس حکمت آفریده و اداره می کند و فعل او در جهت کمال است.
اما در طرف مقابل مساله کلیت ندارد. درست است که آنچه حسن ذاتی دارد و عقل هم درک کرده است نزد خداوند حسن و آنچه قبح ذاتی داشته و عقل نیز آن را درک نموده است نزد خداوند ناپسند است اما این واقعیت از نظر منطقی ارتباطی به تکلیف یا عدم تکلیف بندگان از جانب خداوند بر اساس آن حسن و قبح ذاتی ندارد.
فقیهان و متکلمان مسلمان تصریح دارند که عقل جز در موارد اندک حکم قطعی به حسن و قبح ذاتی نمیکند که قاعده ملازمه در این موارد کلی مثل وجوب عدل و حرمت ظلم نمیتواند برای تفریع این قواعد در احکام دیگر کافی باشد. قواعد فقهی با یکدیگر تزاحم دارند و به فرض پذیرش وجوب عدل و حرمت ظلم به واسطه قاعده ملازمه در تشخیص فروع این قاعده امکان تزاحم بسیار است که مانع از تشیخص قطعی حکم در فروع میگردد.
عقل نمیتواند تمام مصالح و مفاسد و علل احکام را درک کند. نهایت چیزی را که عقل درک میکند ، بعضی از خصلتهای نیکو یا ناپسند حکم است یا برخی از علل تشریع و قواعد منطبق بر حکم است. ولی چه بسا این حکم جهات دیگری در واقع داشته باشد که معارض و مزاحم با برخی ملاکها و قاعدهها باشد و عقل آن مزاحمات و موانع را در نیافته باشد. در نتیجه حکمش را بر اساس مصلحت یا مفسدهای صادر کند که مناط حکم شرعی نبوده است.
از این روست که بسیاری قبایح عقلی در شریعت حرام نیستند و بسیاری از محاسن عقلی در شریعت واجب نشدهاند. وقتی احکام شرعی در انحصار اراده و اعتبار شارع باشد، محال نیست آن موردی که عقل حسن یا قبح آن را درک کرده ، از مواردی باشد که شارع درباره آن سکوت کرده و حکمی جعل نکرده است. هیچ کس نمیتواند مدعی شود که بر تمامی عوامل مؤثر در اراده پروردگار و جعل احکام احاطه دارد.
امروزه بحث حسن و قبح عقلی در موارد بسیاری با شبهه مواجه است که از آن جمله شبهات مربوط به خلق شرور و عدل الهی و عذاب اخروی است. این شبهات با بیانات و اقسام مختلفی مطرح شدهاند که ایمان دینداران معتقد به حسن و قبح عقلی را با چالش جدی مواجه ساخته است و پاسخ قانع کننده به این شبهات جز با اعتراف به نقصان عقل بشر در تشخیص حسن و قبح و مصالح و مفاسد ممکن نیست به خصوص که برخی عقاید یا احکام مشترک و ضروری ادیان با صفات اخلاقی خداوند ناسازگار عنوان شده است.
#فقه #عقل #کلام
https://drhasheminasab.blog.ir/1401/01/18/%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D9%88-%D9%82%D8%A8%D8%AD-%D8%B9%D9%82%D9%84%DB%8C-%D9%88-%D9%82%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D9%87-%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%B2%D9%85%D9%87
⬆️
در رویارویی با این اشکال برخی با رویکرد باطن گرایانه سعی در تأویل متون دینی و انطباق آن با معارف تجربی داشتهاند و با اندیشه بشری به توجیه جهان بینی و انسان شناسی وحیانی پرداختهاند. در برخورد با دستورات عملی دین باطن گرایان اهداف وضع این قوانین و بعثت انبیاء را مورد توجه قرار دادند تا جایی که برخی قالبهای دینی را برای زمان حاضر ناکارآمد پنداشتند.
در این رویکرد فقیهان میبایست به کشف اغراض تربیتی و اخلاقی احکام در زمان پیامبر ص بپردازند و متناسب با عقلانیت مدرن و مقتضیات زمان قالبهای نوین ارائه دهند.
2- حس گرایی :
گروهی از متفکران سنی در دفاع از احکام شرعی سعی در توجیه آن با نگرش شبه ماتریالیستی داشتند. در این جریان فکری وجوب روزه برای سلامتی ، نماز برای آرامش روانی ، زکات برای رفع فاصه طبقاتی ، حجاب برای مصونیت اجتماعی ، طهارت برای بهداشت و حرمت زنا برای تداوم نسل ، ممنوعیت شراب برای جلوگیری از جرایم و هر یک از احکام واجب و حرام برای هدفی دنیایی توجیه شد. در این جهت برخی تلاش داشتند با استفاده از دستاوردهای علمی جدید و تفسیر علمی متون دینی نشان دهند که اسلام حقایق کشف شده توسط علوم تجربی را هزار سال پیش بیان کرده تا بدینوسیله حقانیت اسلام درحوزههای کیهان شناسی، پزشکی و... را ثابت کنند.
روشنفکران دینی با پذیرش دستاوردهای علم تجربی و دنیا مدرن سعی داشند اسلام سنی را از تضاد با آن کنار بکشند. باطن گرایی اسلام را از دنیا و زندگی کنار گذاشت و حس گرایی اهداف و آموزههای دین را به امور حسی مورد پذیرش دنیا مدرن تقلیل داد.
همین دو روش در واکنش به دنیای مدرن توسط کسانی که فقط به حس گرایشی، به شیعه دارند نیز در قالب دفاع مذهبی روز و کلام جدید عرضه گردید.
هر چند همه تحقیقات کلامی جدید مردود نیست اما این تحقیقات در بستر فرهنگ و عقاید امامیه کمتر مفید بوده است.
حس گرایی بکار گرفته شده در دفاع مذهبی روز با معارف شیعه همخوانی ندارد و عمده متون دینی شیعه بخاطر باطن گرایی موجود در معارف روایی کمتر از متون دینی اهل سنت با عقل مدرن ناسازگار است.
شیعی سازی علوم اسلامی بر اساس متون روایی و معارف اهلبیت به صورت زیر بنایی و در تمامی ابعاد لازمه پاسخگویی به مسائل جدید اعتقادی و فقهی به صورت مستقل و بدون انفعال یا جزم اندیشی است. البته در این میان تفسیر معصومانه از حقایق دینی که اکنون جامعه بشری از آن محروم است در کنار نوآوری در تحقیقات تجربی میتواند در پاسخ بسیاری از پرسشها مؤثر باشد.
#کلام #دین_شناسی #روشنفکری_دینی #اهل_سنت
┏━━━••••••••••━━━┓
@norshariat110
┗━━━━••••••••••━━┛
🔻توحید ، از عرفانِ وجودی تا کلامِ فلسفی
✍️ استاد محقق دکتر سید صائب هاشمی نسب
▪️عاقبت ذهن گرایی و خیال بافی جز تناقض نیست.
عارف مسلمان با تفکر در ذات خدا او را به وجود تقلیل داد. ذات خدا همان وجود شد تا بینهایت و نامحدود بودن ذات خداوند به وجود خدا برسد. وجودی که حقیقتی فراتر از سایر اوصاف و مشابه وجود سایر موجودات در نظر گرفته شد. حاصل این تناقضی شد میان وجود مخلوق و وجود خالق که در طول یکدیگر قابل تصور و تحقق نبودند.
عدم محدودیت در وجود ، غیر از بینهایت کمی است. وجود نامحدود هر غیر را از هر جهت نفی میکند تا جایی که فرض وجود محض حتی فرض هر غیر را ناممکن مینماید. نزد عارف ذات الهی وجود بینهایت است و هر چه غیر او موجود فرض شود به وجود است که موجود شده است. در این صورت وجود ذهنی و علم حضوری و شهود عقل هم نفی میشود که آغاز شکاکیت حتی در مدعا اصالت وجود و وحدت وجود است. یعنی با یک تحلیل دقیق عرفان وحدت وجود ، نظامی خود ویرانگر است.
بدتر آن که برخی با مقسم قرار دادن وجود به دنبال اثبات ذات خدا بوسیله عقل میروند. بعد از فرض اصالت و وحدت برای وجود آن را به واجب و ممکن تقسیم میکنند. گذشته از مصادره به مطلوب بودن این مقدمه در اثبات عقلی وجود خداوند پیش از اثبات وجود خارجی برای وجود واجب یا وجود مستقل، اساس تقسیم با تحلیل دقیق ارائه شده در ادامه نفی میشود؛ چرا که وجود مستقل جایی برای وجود رابط باقی نخواهد گذاشت.
از این نقطه دست و پا زدن عارف برای جمع میان وجود خالق و مخلوق آغاز میگردد. در این نقطه عارف از تجلی ذات سخن میگوید تا این تناقض را حل نماید. نظریهای که هیچگاه تصویر قابل فهمی از آن ارائه نشده است. به سادگی میتوان خود تجلیات را نیز مشمول این سؤال کرد که عین ذات هستند یا غیر ذات که اگر عین ذات باشند، توجیهگر غیر نتوانند بود و اگر غیر ذات باشند، حقیقت بسیط و مطلق وجود مخدوش گردد.
از اینجا به صفات خدا میرسیم از جمله وصف وجود و ثبوت که در نظر متکلم عین ذات خداوند و قابل شناخت است. کلامی به امکان شناخت معنی اسما و صفات خداوند باور دارد و در عین حال معتقد است که صفات خدا را باید به گونهای شناخت که از هر محدودیت مبرا باشد. شرطی که شناخت صفات را برای ذهن محدود انسان ناممکن میسازد. برای رفع این تناقض متلکم شناخت اصل یک معنا را از شناخت حدود آن تفکیک مینماید. در صورتی که هیچ معنایی بدون حدود ذهنی قابل تصور نیست.
در اینجا باز پرسش را متوجه اصل معنا میکنیم که عین ذات و غیر قابل شناخت است یا غیر ذات و قابل شناخت است.
متکلم راه فرار دیگر مییابد و رابطه صفات با ذات را این گونه تأویل میکند که صفات کمالی همان وجود یگانه با حیثیتهای مختلف است. ولی هیچگاه توضیح نمیدهد که چگونه تصور ذات خداوند با تصور حیثیات مختلف قابل جمع است.
در واقع هیچ تفاوتی بین این پرسش که رابطه صفات با ذات چیست و این پرسشها که فرق صفات با حیثیات و رابطه حیثیات با ذات چیست ، وجود ندارد و متکلم تنها صورت مسئله را عوض میکند؛ در آخر نیز بجای پذیرش محدودیت ذهن مدعی میشوند که این تناقض گویی ، قابل درک است ، ولی با لفظ و زبان بیان شدنی نیست.
با آنکه سر این مدعیات میان اهل عرفان و کلام نزاع تاریخی وجود دارد ، آنچه بیان شد گفتار دقیقترین عارفان و کلامیان است که ارزش بازگویی و بررسی داشت.
همانطور که شناخت ذات ممکن نیست ، شناخت رابطه ذات با مخلوقات اعم از اشیاء و اوصاف نیز برای ذهن بشر ناممکن است و هر چه بیان شود تنها باید در جهت تنزیه ذات پروردگار باشد.
#عرفان #کلام
┏━🍀━━••••••••••━━━┓
@norshariat110
┗━━━━••••••••••━🍀━┛
📌 کاستی های روشنفکری دینی و
کج باوری های روشنفکران
روشنفکری دینی با چهار مشکل مواجه است :
1️⃣ #روشنفکری دینی از ابتدا، تحت تأثیر جریانهای چپ، #دین را به یک #ایدئولوژی تبدیل کرد. منطق دین بیشتر شبیه علم است تا ایدئولوژی؛ حال آنکه با مساوی شدن دین با ایدئولوژی، به دلیل تضاد ایدئولوژی و علم، این ایده شکل گرفت که دین با علم در تضاد است.
2️⃣ اینکه روشنفکری دینی حتی #الهیات نظری و عملی را از هم جدا میکند. روشنفکران دینی ما بشدت روی #کلام و #فلسفه فشار آورده و از ارزش #فقه غافلند. حال آنکه زندگی عملی را فقه اداره میکند. این رویکرد، نوعی عدم #توازن در دینداری ایجاد میکند.
3️⃣ تضادی که روشنفکری دینی بین فقه و اخلاق ایجاد کرده، هر دو را از کار میاندازد. با اخلاق نمیتوان هیچ جامعهای را اداره کرد چون اخلاق ضمانت اجرایی ندارد. روشنفکری دینی فقه را مساوی با تکلیف و اخلاق را مساوی با حق میداند با آنکه اخلاق بشدت از تکالیف اخلاقی صحبت میکند و ابتدای فقه از حق شروع میشود.
4️⃣ خلط بین فقه و #سنت فقاهتی است. فقه به عنوان یک دانش، امکانات بسیاری دارد. حال اگر برای اصلاح مشکلات این سنت فقاهتی، به اصل فقه هجوم بیاوریم، دچار خطا شدهایم. تفقه کارویژهای دارد به نام پیوند نص و زندگی و مسلمان نمیتواند از فقه جدا شود.
نه تنها روشنفکری دینی که حتی روشنفکران #سکولار نیز وظیفه دارند در راه اصلاح دستگاه فقهی به جای طرد آن گام بردارند. اصلاح دستگاه فقهی موضوع غایب روشنفکری دینی امروز است.
#روشنفکری_دینی #فقه #دین_شناسی
┏━🍀━━••••••••••━━━┓
@norshariat110
┗━━━━••••••••••━🍀━┛