eitaa logo
از تبار رئیسعلی
543 دنبال‌کننده
427 عکس
107 ویدیو
2 فایل
🌴 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
شیمیایی او را همچون آتشی بر سر شمع آب می کرد... ذره ذره و قطره قطره هنگامی که در خانه در بستر بیماری بود علی رغم بیماری سختش فقط نام ائمه و شکر خدا بر لب داشت... و از اطرافیان به دلیل مراقبت و پرستاری از خویش دائماً تشکر می‌کرد... 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
در یکی از شب‌های قبل عملیات والفجر۴ تا صبح در مسجد مقرشان بیدار بودند و با خدای خویش راز و نیاز می‌کردند. حتی فرمانده واحدشان هر چه اصرار می کند برگرد و ساعتی استراحت کن. چون عملیات در پیش است؛ ولی باز شهید همان‌جا تا صبح می‌ماند و با گریه و زاری و نمازشب با خدای خویش راز و نیاز می‌کند. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
روز عيد فطر كه فرا می‌رسيد در ديد و بازديد از بستگان و آشنايان پیش‌قدم بود و حال همه را مى‌پرسيد. موقع شهادت «عبدالله»، دو برادر كوچكترش محصل بودند و كسى نبود كه خرج آن‌ها را بپردازد و من از اين نظر سخت نگران و ناراحت بودم اما عبدالله با حرف‌هايش به من قوت قلب می‌داد. يادم مى‌آيد آخرين بارى كه به مرخصی آمد به من گفت:‌ مادر‍‍‍‍ نگران نباش، ديگر مدت زيادى به پايان يافتن خدمت سربازى‌ام نمانده است. انشاءالله پس از اتمام خدمتم بار مخارج خانه را خود بر دوش مى‌گيرم. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شب كه برای عمليات آماده مى‌شديم. آر پی جی زن بود، من ديدم كه گلوله هاى آر پی جی مانند قطار دور كمر و در كوله‌پشتی جا داده بود حتی گلوله آر پی جی به دست امدادگرانی كه در آن گروهان بودند مى‌داد تا در حين عمليات در برابر دشمن كم نداشته باشد. و وقتی من در جبهه بودم و او به مرخصی مى‌آمد بدون اطلاع قبلى من و يا سفارش من حتماً به خانواده ما سر مى‌زد و مشكلات را جويا مى‌شد، و رفع مشكل مى‌كرد. و با اين همه زحمت كه براى رزمندگان مى‌كشيد كم حرف مى‌زد و به جاى صحبت كار مى‌كرد. 🔻راوی: دوست شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
خليل آقا يك روز به بنده گفتند كه هر وقت خواستی به جبهه بروی مرا هم همراه خودت ببر. و من چون خليل كوچك بود دلم نمى‌آمد كه به جبهه بيايد اين بود كه بی‌خبر از او به جبهه رفتم وقتی از جبهه برگشتم گفتند چند روز پيش خليل هم به جبهه رفته است و در همان موقع بود كه مدتى بعد كه در باز پس گيرى فاو خليل هم به خيل شهدا پيوست. 🔻راوی: حسین باقری حقیقی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
وظیفه ماست که انتقام خون عزیزان را از صدام بگیریم و مشت محکمی بر دهان این جرثومه فساد بزنیم که قدرت بلند شدن را نداشته باشد. 🔻وصیت نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
سال ۶۱ وقتی شهيد فاطمی به لقاءالله پيوست، مربى پرورشی مدرسه حاج ابراهيم فقيه بود و يک روز بعد از تشييع جنازه شهيد آقاى فقيه براى دانش آموزان صحبت مى‌کرد، هنگامى که من براى ادامه مراسم صبحگاه به نزد آنها رفتم ايشان نام دانش آموزان را قرائت مى‌کرد (مثل اينکه حضور و غياب مى‌کند) وقتی به نام شهيد فاطمی رسيد هم‌کلاسی ها به جاى اينکه بگويند غايب، همه يکصدا و بلند فرياد زدند: حاضر، حاضر، حاضر. 🔻راوی: احمد منصوری 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
وصیت‌نامه شهید منصور بهزادی .mp3
1.44M
🔊وصیت‌نامه شهید منصور بهزادی 🔻گوینده: خانم انسیه تقوی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
حبيب علاقه زيادی به جبهه نشان مى‌داد اما من مخالف اين قضيه بودم. و او چندين بار اين مساله را تكرار كرده بود ولى هر بار از طرف من با مخالفت روبرو مى‌شد و اين عشق و علاقه ايشان به شهادت بود كه اصرارهاى وى مرا قانع كرد و هربار كه مانع مى‌شدم از او چنين جوابی مى‌شنيدم: مگر من از جوان‌های مردم بهترم و يا خون من رنگين تر از خون آن‌هاست؟ تا اينكه بلاخره او با چند تن از دوستانش، داوطلبانه از طرف بسيج عازم جبهه حق عليه باطل شد. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهید در رفاقت بسيار كم نظير بود به طورى كه محضر سادات بزرگ بردخون همچون حاج سيد محمد حسينی مى‌رفت و هر فرمانی كه مى‌دادند به نحو احسن انجام می‌داد. ايشان به همين خاطر بود كه خونش را حاضر بود براى امام حسين عليه‌السلام فدا كند زيرا به سخنان سادات گوش فرا مى‌داد و ارزش زيادى هم قائل بود. شهید هیچ وقت از کار و تلاش خسته نمی‌شد و همیشه می‌گفت خدا انسان را برای کار و زحمت آفریده، پس من هم به همین خاطر تا لحظه مرگ کار می‌کنم. 🔻راوی: دوست شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
غلامحسین از هفت سالگی مسجد میرفت نماز را بسیار دوست می داشت. او در برابر فقر و مشکلات دامن گیر خانواده هیچ گاه گله نمی کرد و همواره قناعت می نمود. من هنگامی که بر سرمزارش میرفتم بسیار گریه می کردم. یکشب قبل از اینکه به کربلا سفر کنم خواب دیدم که بر سر مزار غلامحسین رفته‌ام و تمام اقواممان بر سر مزار او جمع شده اند. از آنها سوال کردم که چه خبر است؟ آنها به من گفتند: که از شدت گریه هایت پای غلامحسین تاول زده است. بعد از اینکه به کربلا مشرف شدم از امام حسین علیه‌السلام خواستم که به من صبر بیشتری بدهد تا کمتر گریه کنم و اسباب ناراحتی روح او را فراهم نسازم. الحمدالله این نعمت بعد از این سفر روحانی به من عطا شد. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
۱. همواره کوچک نفس باشید و بندگی خدا را فراموش نکنید، که هرچه داریم و دارید از اوست. ۲. از خود ذکر خیر برجای گذارید و به محرومان کمک کنید و به ثروت و معلومات خود مغرور نشوید. ۳. از فرمان رهبری پیروی کنید و در حفظ شعائر دینی کوشا باشید. ۴. زکات علم و مال خود را بدهید و به تحصیل علم و عمل اهمیت دهید. ۵. با تمام وجود به حفظ دستاوردهای انقلاب تلاش کنید و از توپ و تشر بیگانگان نهراسید که طبل تو خالی است. 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اهل مسجد بود... همیشه می‌رفت مسجد، از بچگی در مسجد بود... 🔻راوی: پدر شهید محمد مهربان‌پور 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
ناصر هر روز ناهار و شام خود را برمی‌داشت و می‌گفت: من می‌روم و در بسیج غذای خود را کنار دوستانم صرف می‌کنم. بعد از شهادتش متوجه شدیم سهمیه غذای خود را به یک پیرزن و نوه‌هایش که در نزدیکی ما زندگی می‌کردند تقدیم می‌کرد. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
🔻آیین گرامیداشت یاد و خاطره شهدای تخریب روستای زیارت 🔹 به مناسبت سالگرد عروج شهیدان جهانگیر گرگین، ایرج حیدری و غلامحسین تنگستانی 🎙مداح: حاج حسین هوشیار (از تهران) 🎙 با حضور دکتر نصراله شفیعی نویسنده کتاب آوای سرخ و کتاب جهانگیر 📌زمان و مکان: پنجشنبه، ۲۳ فروردین، ساعت ۱۶:۳۰ گلزار شهدای روستای زیارت 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
وصیت‌نامه شهید بلال زنگباری.mp3
1.47M
🔊وصیت‌نامه شهید بلال زنگباری 🔻گوینده: آقای قاسم بردستانی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
عبدالحسين، همچنين كتاب‌های مذهبى به جوانان همسايه و هم محله‌اى‌ مى‌داد و آنها را به راه راست هدايت مى‌نمود. قبل از اينكه شهيد شود، به دلم افتاده بود كه اين دفعه كه رفت، ديگر برنمى‌گردد و همين‌طور هم شد... 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
فرزندم دوبار به جبهه اعزام گردید، که یک بار از ناحیه دست مجروح گردید و تا مدتی مریض بود و پس از بهبودی مجدداً عازم جبهه گردید و بار دوم ما را در جریان قرار نداد و بعد از چند روز به دنبال آن راه افتادم که به ایشان پول و خرجی برسانم. پس از ملاقات با وی به ایشان پیشنهاد پول دادم در جواب به من گفت: اگر پول میخواهید تا به شما بدهم. گفتم: از کجا؟ گفت: از صندوق امام زمان و ما به برکت وجود آقا امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) صاحب همه چیز هستیم. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
وصیت‌نامه شهید حسین امیریان.mp3
1.41M
🔊 وصیت‌نامه شهید حسین امیریان 🔻گوینده: خانم رقیه جباری 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
خدايا! پاهايم از خدمت بسيار در بیابان‌های جنوب و قله های غرب در راه رضای تو و برای ديدار تو توان از دست داده اما ديگر صبرم تمام شده: پس مرا ياری كن تا خيلی زود به ديدارت نائل شوم. تمام سختی ها و رنج‌ها را تحمل می‌كنم و هجرت كرده ام تا از گناهانم بگذری. 🔻فرازی از وصیت نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اعزام به جبهه تا شهادت... 🔻راوی: مادر شهید محمد مهربان‌پور 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
به خاطر دارم يك روز ظهر بود داشتم بعد از نماز ظهر قرآن، سوره يس می‌خواندم رسيدم به آيه: الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ. گفت بابا اين همه سال مدتها است كه قرآن مى‌خوانى به ترجمه آن هم توجه كرده اى؟ می‌دانی ترجمه اين آيه چه می‌شود؟ گفتم نه بابا من ترجمه قرآن بلد نيستم. او خيلى راحت براى من ترجمه كرد. كلمه به كلمه. به همين خاطر من تشويق شدم از آن زمان به بعد بيشتر به معنا و ترجمه آيات، توجه كردم و او باعثش شد. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
وصیت‌نامه شهید اسماعيل بحرينی‌پور.mp3
1.37M
🔊وصیت‌نامه شهید اسماعيل بحرينی‌پور 🔻گوینده: خانم سمانه علی محمدی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
در زمان انقلاب ما با هم بوديم شب‌ها با چوب و چماق توى مدارس و مساجد و توى محل كشيك مى‌داديم و يادم مى‌آيد شهيد على‌اكبر افشون اگر نه به طور مستقيم ولى دورادور با گاردی‌ها در‌گير مى‌شد. 🔻راوی: دوست شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
خواست خدا بود که چنین بچه دل پاکی را به ما هدیه بدهد. عبدالنبی ذات خوبی داشت و ما هم سواد آنچنانی نداشتیم که بخواهیم روی تربیتش کار خاصی انجام دهیم. روستایی بودیم و غیر از رزق حلال و انجام امور مذهبی خودمان چیزی نداشتیم که به او یاد بدهیم. اما این بچه از همان دوران کودکی‌اش به نماز و روزه اهمیت زیادی می‌داد و با اینکه به مدرسه نرفته بود، سعی می‌کرد قرآن یاد بگیرد و آن را تلاوت کند. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
از شوق قلم در دستم می‌لرزد و قلبم به تپش افتاده و عاشق معشوق خود هستم. به ديوار تکيه داده­‌ام بچه­‌هاى دسته ۱ دارند تجهيزات خود را آماده مى­‌کنند. اگر دستم به ضريح مقدس امام حسين (علیه‌السلام) برسد برايتان دعا مى‌کنم و اگر شهيد شدم از همه شما التماس دعا دارم و از شما مى‌خواهم که براى آمرزش گناهانم دعا کنيد. 🔻دست‌نوشته شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهید کدایی عشق و علاقه خاصی به جبهه داشت یادم هست موقعی که میخواست مرحله آخر به جبهه برود به من گفت: مادر! هر وقت به یاد من افتادی خلیل و حبیب برادرانم را نگاه کن و به یاد امام شهیدم امام حسین علیه‌السلام گریه کن. علاقه خاصی به امام حسین و اهل‌بیت‌ علیهم‌السلام داشت و در مراسم های محرم حضور فعال داشت و در روستا فعالیت‌های زیادی داشت. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
خلیفه در حال تحصیل بود که جنگ شروع شد. او معمولا شب‌ها از خانه بیرون نمی‌رفت تا اینکه چند روزی بود که بعد از آمدن از مدرسه و استراحت نمودن شب که فرا می‌رسید از خانه بیرون می رفت و چند ساعتی بعد به خانه برمی‌گشت. وقتی از او سوال می کردیم که کجا بودی؟ به من می‌گفت: نزد دوستانم بودم و با هم درس می خوانیم. اما به سپاه می‌رفت و آموزش نظامی می‌دید از ترس اینکه ما جلوگیری کنیم از ما پنهان می کرد. تا اینکه زمان اعزامش رسید و آنها را برای آموزش نهایی به کازرون بردند. مادرش تا متوجه شد همان روز به کازرون رفت و او را برگرداند. خلیفه خیلی ناراحت شده بود. بعد از چند روز من سفری به کویت رفتم. در آنجا بود که نامه مادرش به دستم رسید که خلیفه باز به جبهه رفته. یک شب خواب دیدم که خلیفه شهید شده است صبح که شد ناراحت نشسته بودم که یکی از رفقا آمد و از من پرسید چه خبر شده ناراحتی؟ گفتم که دیشب این خواب را دیدم. گفت این خواب است و واقعیت ندارد. اما مطمئن بودم که خبری هست و او شهید شده است. تا اینکه از سفر برگشتم و خبر شهادتش را آوردند. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نحوه رضایت از پدر برای اعزام تا جزیره مجنون... 🔻راوی: پدر شهید محمد مهربان‌پور 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
چيزی كه بايد بگويم مهربانى‌هاى اوست. من از او كوچكتر بودم يادم مى‌آيد پولى كه از كار كردن به دست مى‌آورد، هيچگاه براى خودش خرج نمى‌كرد. از كار كه برمى‌گشت هيچ منتی بر كسى نمى‌گذاشت، حتى پس از كار روزانه‌اش، در خانه هم به كارهاى منزل مى‌پرداخت بدون اينكه اظهار خستگى كند. 🔻راوی: عیسی خیاط (برادر شهید) 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir