بايد اعتراف كنم كه من كوچكتر از آن هستم كه بخواهم حالات روحی يك شهيد را قبل از شهادت بيان كنم. فقط اين جمله مىتوانم بنويسم: خورشيد؛ واقعاً خورشيد شده بود، آنقدر نورانى شده بود كه مىتوانست با خونش تمام دنيا را پيام دهد، پيام آزادگی، پيام از ظلم نترسيدن و در برابر تجاوز تا آخرين قطره خون مقاومت كردن.
خورشيد چند روز از درد پا ناراحت بود و جالب اينكه ناراحتى او از درد پايش نبود بخاطر اين بود كه مبادا نتواند در عمليات شركت كند و نتواند به آرزویی كه داشت برسد. به همين خاطر سعى مىكرد درست راه برود و وقتى كه من با او صحبت مىكردم كه شما به وظيفه خود عمل كردهايد و تا همين جا كه آمده ايد خداوند قبول مىكند اما خورشيد شعرى خواند كه تا آخر عمر از ياد نمىبرم آن شعر اين بود:
گر مرد رهی ميان خون بايد رفت
از پای فتاده سرنگون بايد رفت
🔻راوی: دوست شهید
#شهید_خورشید_خلیلی
#بوالخیر #تنگستان
#بانه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تشییع شهید گمنام روستای دهقاید
🔻فیلمبردار: علیرضا صالحی
#شهید_گمنام #تشییع_شهدا
#دهقاید #دشتستان
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
زمانی که من کلاس پنجم ابتدایی بودم و موضوع انشاء ما علم بهتر است یا ثروت، بود.
اما من نمیدانستم چه بنویسم، ظهراب برایم توضیح داد که علم با ثروت معنا و مفهوم پیدا میکند و اگر بخواهیم جداگانه به هر کدام از آنها توجه کرده و بها بدهیم سبب تباهی و نابودی میگردد.
پس این دو مثل دوبال هستند برای پرواز کبوتر! یا مثل مادیات و معنویات که هر دو به هم وابسته هستند و تکمیل کننده یکدیگر!
ظهراب به من گفت باید قول شرف بدهی هیچ وقت به دیگران متکی نباشی و روی پای خودت بایستی.
من که مفهوم جملهی او را نمیفهمیدم، گفتم: الان مگر روی پای کی ایستاده ام؟
او خندید و گفت: خواهر عزیزم، منظورم این است که از فکر و اندیشه خودت استفاده کنی و خودت را دست کم مگیر و چشم انتظار دیگران نباشی. به خدا قسم، من از هوش و استعدادی که شما دارید قول میدهم که در آینده معلم میشوی.
🔻راوی: خواهر شهید
#شهید_ظهراب_جعفری
#چهار_برج #دشتستان
#خرمشهر
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
زمانى که مىخواست فرداى آنروز به جبهه برود مانند هميشه به دوستان، اقوام و بستگان سرکشی کرد و نيمه هاى شب بود که برگشت، کاپشنی داشت چون احساس مىکرد که آخرين بار است به جبهه اعزام مىشود آن را براى يادگاری به يکى از دوستانش داد، همچنين يک عدد تسبيح را نيز به عنوان يادگاری به دوستش هديه داد تا هنگامیکه با اين تسبيح ذکر مىگويد به ياد صاحبش باشد و او را از دعای خود فراموش نکند.
هنگامى که وارد خانه شد با خود زمزمه اى عارفانه داشت.
به شوخی به او گفتم به بسيج مىروم و مىگويم اين دفعه شما را نبرند. ايشان با حالت عارفانه که با دفعات قبل تفاوت داشت گفتند: مهم نيست آنچه تقدير است پيش خواهد آمد.
🔻راوی: همسر شهید
#شهید_محمد_احمدی
#کاکی #دشتی
#نهر_جاسم
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
Audio_983866.mp3
4.1M
🔊وصیتنامه شهید محمد جواد اجرائی
🔻گوینده: خانم موسوی بابایی
#شهید_محمد_جواد_اجرایی
#جم
#شلمچه
#صوت_وصیت_نامه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
خداوندا از تو پوزش می طلبم رحم كردی، عصیان كردم، دعوتم كردی، فرار كردم، عطا كردی، خطا كردم، عفو كردی، گناه كردم و اكنون، این دست كوتاهم بسوی تو دراز است دستم را بگیر و مرا بسوی خود فرا خوان.
الهی راضیم به رضای تو كه خیر خواه صالحین و مومنینی مرا شرم می آید كه رهبرم، سرور آزادگان و شهدا امام حسین علیهالسلام با آن همه مظلومیت و با آن همه مصائب سخت جان دهد و من كه غلام اویم در هوای سرد و غرق در آمال و آرزوها در بستر مرگ جان دهم.
🔻فرازی از وصیتنامه شهید
#شهید_علی_قنبری
#ریز #جم
#اروند
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
آن زمان همه جلوی بسيج صف مىگرفتند تا براى رفتن به جبهه نام نويسی كنند.
شهيد قدش كوتاه بود و از اين بابت مىترسيد كه از وى نام نويسی نكنند. به همين علت هميشه راست راست راه مىرفت تا قدش بزرگتر نشان دهد.
🔻راوی: قاسم اقنوم (دوست شهيد)
#شهید_محمد_پرهیزگار
#کنگان
#شوش
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حکایت غریبانه و تکان دهنده از ۵ رزمندهای که در نخلستانهای آبادان، جنگ تن به تن با دشمن بعثی زنده ماندند از زبان «شهید حاج ارسلان فهیمی» بشنوید.
✍ شهید به عملیات مقاومت آبادان و حصر آبادن و... اعزام و جانباز شد و در تاریخ ۶ شهریور ماه ۹۰ به دلیل جراحات ناشی از جنگ به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
#شهید_ارسلان_فهیمی
#بوشهر
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
در سن ۷ سالگی نماز را ادا می کرد و روزه را می گرفت و تا نیمه های شب قرآن را تلاوت می نمود.
حسین در سن ۷ سالگی خواب می بیند که ملائکه الله او را به آسمان الهی می برند، جایی بسیار سرسبز و معطر که با میوه های بهشتی از او پذیرایی می کنند و بعد از پذیرایی او را از پلکانی بالا برده و در جایی که قبلا مشخص شده بود می نشانند و دو دفتر بزرگ جلوی او قرار می دهند و به او میگویند یک دفتر مربوط به پدربزرگش می باشد و یک دفتر مربوط به مادربزرگش.
حسین می گوید: دفتر پدربزرگم را برداشتم دیدم تمام صفحاتش با خط خاصی نوشته شده و هیچ صفحه خالی از دفتر باقی نمانده بود و فهمیدم که دفتر پدربزرگم مدت زیادی است تمام شده و به رحمت ایزدی شتافته است.
اما از دفتر مادربزرگم هفت برگ دیگر باقی مانده بود.
از خواب بلند شد و قضیه را برای ما تعریف کرد و ما با شنیدن این خواب عجیب آن را برای سردار #شهید_حسین_شهابی تعریف کردیم و او به ما سفارش کردند که احترام حسین را نگه دارید که مقامی بلند در انتظار اوست.
اما ناگفته نماند که بعد از هفت سال دیگر طبق خواب شهید مادربزرگش از دنیا رفت. و بعد از این خواب بود که حسین پیش هر مریضی می رفت، مریض شفا می یافت.
🔻راوی: پدر شهید
#شهید_حسین_صافی
#جم
#بستان
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
يك شب ساعت ۲ شهيد كه در گشت شبانه بودند لنجی پر از اسلحه مىبيند و صاحبان اسلحه خواستند كه به شهيد جهت سكوت رشوه كلانی دهند كه قبول نكرد.
و گفت: كه عشق به امام مانع از انجام اين كارم مىشود.
و بعد درگيری بين آنها پيش مىآيد.
به جوانان توصيه داشت كه هیچ وقت پشت رهبر را خالى نكنند و گوش به فرمان آنها باشند و مواظب توطئه دشمن باشند.
🔻راوی: همسر شهید
#شهید_حسین_غلامی
#کنگان
#فیاضیه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
شهيد برای بار اول كه مىخواست به جبهه برود، سنش كم بود. براى همين برادران پاسداری كه در قسمت اعزام نيرو بودند از اعزام وى مخالفت كردند و ايشان هميشه با حالتى نگران به خانه برمىگشت به همين خاطر در يكى از روزها با همفكری پسر عمويم به نام علیرضا غلامی، كه دو كپی شناسنامه مىبرند و به واحد اعزام نيرو بسيج سپاه در شهر اهرم مراجعه مىنمايند و اين طورى كه ما شنيدهايم از آنها ثبت نام میکنند.
شهيد با روحيه باز و شاد جهت بردن وسايل شخصى خود به خانه برمىگردد. چون مادرم گفته بود كه اگر بدون اجازه به جبهه بروی شيرم را حلالت نمیكنم و به همين خاطر جهت گرفتن اجاره به پيش مادرم آمد.
بعد از گفتگوى مفصل به مادرم گفت: كه من آمده ام از شما اجازه بگيرم چون مىخواهم به جبهه بروم.
همين طور كه نشسته بوديم مادر گفت: شوخى مىكنى؟ گفت نه بابا من فردا صبح راس ساعت ۸ به جبهه اعزام میشوم مادرم ديد كه كارى از پيش نمىبرد، گفت: برو خدا نگهدارت باشد و مواظب خودت باش.
شهيد بعد از اجازه از پدر و مادر فوراً به طرف دوستان خود رفت و شب را تا صبح در بسيج مقاومت اهرم به گشت زنى و نگهبانى پرداخت اذان صبح كه شد نمازش را همان جا بخواند و جهت برداشتن وسايل خود به خانه آمد و از همه اعضا خانواده از پدر و مادر و برادر و خواهر خداحافظی كرد و رفت قبل از خداحافظی از همه اعضا خانواده خواست كه دعا كنند كه زودتر به شهادت برسد.
🔻راوی: شیر علی غلامی (برادر شهید)
#شهید_عبدالحمید_غلامی
#اهرم #تنگستان
#شلمچه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
شهید مبارک زورقی (1).mp3
3.12M
🔊وصیتنامه شهید مبارک زورقی
🔻گوینده: خانم تقوی
#شهید_مبارک_زورقی
#دیلم
#عین_خوش
#صوت_وصیت_نامه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
ای بانوان و کسانی که باید الگوی این جامعه باشید!
سنگرتان و وقارتان و عزّت و آبرویتان را از دست ندهید که آن حجاب شماست.
ای خواهر!
هیچ می دانی که چادر سیاه تو از خون هزاران شهید بهتر و ارزنده تر است؟
از شما جنگیدن نمی خواهیم امّا شما عزّتتان را از دست ندهید و آن سنگر از دست ندهید، سنگر حجاب بزرگترین سنگر است.
🔻فرازی از وصیتنامه شهید
✍️متن وصیتنامه به خط مبارک شهید.
#شهید_اسدالله_آهنجان
#جم
#جزیره_مجنون
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
مىخواهد دوباره به جبهه برگردد كه با اصرار پدر مبنى بر ماندن و ادامه تحصيل روبرو مىگردد ولى چون عاشقی كه معشوقش او را مىطلبد نمىتواند ايستادگی كند و لحظهاى فضاى جبهه و جنگ از ذهنش دور نمىگردد و در جواب پدرش مىگويد:
من عاشقم و تاب ماندن را ندارم.
و اين شعر را هم قرائت مىكند:
كشتن عاشق به جرم عاشقی دشوار نیست
هر که عاشق شد برایش سر سپردن عار نیست
میثم تمار را نازم که که میگفت این سخن
سرفرازی بهر عاشق جز فراز دار نیست
قابلیت باید انسان را که گردد سرفراز
ورنه هرسر لایق ایثار راه یار نیست
مهر آل الله را با سیم و زر نتوان خرید
کار عشق است و کار درهم و دینار نیست
#شهید_شهریار_تنها
#بصری #دشتستان
#اروند
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
صبح روز پنج شنبهاى بود كه براى خوردن صبحانه نزد من آمد. برادرانش هم پيش او نشستند و با هم صبحانه خوردند.
خبر دادند كه ماشين براى رفتن آماده است...
نگاه پر محبتى به من كرد و با من خداحافظی كرد.
گفتم: مادر، مىخواهم كف دستت را ببوسم!
قبول نكرد...
خودش دستم را بوسيد و من هم با اصرار توانستم دستش را ببوسم.
گفت: مادر! يادت باشد كه ما هم مثل ياران سيد الشهدا داريم به جنگ يزيديان مىرويم...
اين آخرين ديدارمان بود.
🔻راوی: مادر شهید
#شهید_عبدالحسن_حاجی_پور
#کلبیا #دیر
#طلاییه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
بعد از ۳۶ الی ۳۷ سال انگار همین الان خسرو جان ایستاده و داره این خوابش رو برام تعریف میکنه.
چند هفته قبل از اینکه عازم جبهه بشه و اصلا خبری از رفتنش باشه یک روز صبح که از خواب بیدار شد گفت:
دیشب خواب دیدم که امام خمینی اومده توی خوابم و دستم رو گرفت و گفت بیا باهم بریم یه جای خوب و بعد منو برد به یک باغ زیبا و پر از گل که هرگز مثلش در زمین نمیشد پیدا کرد و غیرقابل وصف.
بعدش هم برای اولین بار که رفت جبهه شاید یک ماه و چند هفته هم نشد که عملیات کربلا ۴ اتفاق افتاد و به همراه دوستان آسمانیاش کبوتر باغ بهشت شد...
🔻راوی: خواهر شهید
#شهید_خسرو_نظری
#گناوه
#جزیره_سهیل
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
اگر عاشق اگر ديوانه روی زمينم من
اگر مجنون اگر پروده آب و زمينم من
اگر ديوانه وار از صبح به شب گردم به هر برزن به هر كويی
همانا در پی جوئيدن معبود خويش منم
به دل عشق خدايی دارم، همی ديوانه جشن وصال او
نمىترسم ز خصم خيره سر، اكنون زينم من
تو ای مادر نخور غم از فراق دورى فرزند
كه جان بر لب رسيده، مادرا، پيغام دينم من
تو ای مادر نگو كه يغما رفته است زين سان
كه يغما گر زند چون من به جانانم رسيدم من
و اما ای پدر زارى مكن، يادآور صحراى محشر باش
به دريای شهادت منزل خوبان رسيدم من
شما ای خواهران، زينب وار رسوا كنيد دژخيم
همانا مجلس معبود را يكسر حبيبم من
و اما ای برادر گر به قربانگاه رسيدی ياد ما هم كن
همانا اين شهادت را به جان خود خريدم من
و اكنون امت ايران، پيام من به زير خاك
به فرمان خمينى سرور و سالار دينم من
كنون ای مرتضى بنويس پرشور اين پيام من
همی در زير خاك تير و تاريک، ليكن در بهشتم من، شهيدم من
🔻پيامی از يك شهيد كه شهيد مرتضی ناطق زاده آن را بصورت شعر سرودهاند.
#شهید_مرتضی_ناطق_زاده
#دیلم
#شرهانی
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
وصیتنامه شهید حسین سلیمانی راد.mp3
2.29M
🔊وصیتنامه شهید حسین سلیمانی راد
🔻گوینده: خانم جباری
#شهید_حسین_سلیمانی_راد
#محمدآباد #دشتی
#آبادان
#صوت_وصیت_نامه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
مادر عزيزم!
دوست دارم به شهادت برسم.
دوست دارم راهى كه تمامى شهداى دفاع مقدس آن را در پيش گرفتهاند من هم آن را در پيش بگيرم.
شما را به گرامى داشتن و بزرگ شمردن نماز و ساير عبادتهاى دینى توصيه مىكنم.
🔻فرازی از وصیتنامه شهید
#شهید_فالح_مکیان
#گوده #کنگان
#ایرانشهر
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
از تبار رئیسعلی
مادر عزيزم! دوست دارم به شهادت برسم. دوست دارم راهى كه تمامى شهداى دفاع مقدس آن را در پيش گرفتهاند
آخرين بار كه از مرخصی آمده بود يک شهيد مىآوردند او به تشيع جنازه شهيد مىرود و بعد كه برمیگردد به مادرش مىگويد:
برايم دعا كن كه شهيد شوم...
🔻راوی: مادر شهید
#شهید_فالح_مکیان
#گوده #کنگان
#ایرانشهر
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
در اين یک سالى كه اوج فعاليتش بود، باور كنيد ما يک غذاى درست و حسابی با هم نخورديم.
از زمان شروع جنگ و رفتن او به جبهه تا موقع شهادتش بيشتر از يك سال نگذشت.
وقتى به ديدار ما مىآمد، مىگفت:
«نمى توانم در شهر بمانم!» و به همين خاطر هم سريع برمىگشت و ماهها در جبهه مىماند.
يكبار به او گفتم: «مادر جان! درسهايت چه مىشود؟
و او گفت: «نمىتوانم در پشت نيمكت بنشينم! من آرزوى نشستن پشت سنگر و گونیهای خاكی را دارم و در آنجا آرامش مىگيرم!»
🔻راوی: مادر شهید
#شهید_عابدین_بهفروز
#بوشهر
#بستان
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
خانوادهاى در محل بود كه فرزند نداشت و مدتها بود كه بچه دار نشده بودند اما كمك غلامرضا به آن خانواده براى انجام امور روزمره تا حدى بود كه آنها فراموش كرده بودند كه بچه دار نيستند، طوری برخورد كرده بود كه گويی فرزند آنها بود.
🔻به نقل از همسایگان
#شهید_غلامرضا_احمدی
#باغک #تنگستان
#اهواز
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
📸گواهینامه پایان دوره تکمیلی نهضت سواد آموزی شهید اسدالله آهنجان
#شهید_اسدالله_آهنجان
#جم
#جزیره_مجنون
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
و دنيا گذرگاهی است كه قابل دلبستگی نيست.
🔻کلام شهید
#شهید_عبدالله_ادریسی
#برازجان #دشتستان
#چزابه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir