eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
59 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به آسانی مرا از من ربودی...
جالب اینجاست! که هرکس گذرش خورد به ما دلِ پُر داشت، فقط خواست تلافی بکند...
آن لب تب‌دار را یک بار بوسیدن شفاست وای از این دارو که از بیمار پنهان کرده‌ای
از خاطر آزرده‌ام هرگز نخواهد رفت زخمی که از آن خنده‌های بانمک خوردم
بگذار که یک عمر فقط قهوه ببویم تا بلکه فراموش کنم عطر تنت را...
علما هم زِ نگاهت سَرِشان میجُنبد، منِ بیچاره که یک حوزوی سطح یِکَم!
با من بمان کنار تو کاری کنم عزیز از سیب خوردن پدرم اشتباه تر...
روزی شراب داده و روزی دگر شرنگ از خیر این دو روزه‌ی دنیا گذشته‌ام
همین بس است که دردانه‌ی پدر بودی دوام نــسل پــدر بــودی و پـسر بـودی  درخت‌نخل‌ولایت‌فقط‌تو را کم داشت بـــرای نــخل ولا بهـتـرین ثــمر بــودی  اگر چه در پر قـوی رضـا بـزرگ شـدی زبـانـزد همـگان در دل و جــگر بــودی  خـدا بـه نـام شـما زد جــواد‌ بـودن را ز هر که هـست به مادر شـبیه‌تر بـودی  خـدا نخواست فدایی مـادرت بـشوی که‌حکمت‌است‌پس‌هر نبود و هر بودی بـرای دیــن بـه جـوانیت اکـتفا کـردی تمـام عــمر کـمت در دل خــطر بـودی خدا مگرکه بداند چه محشری مـی‌شد بـه عـمر نــوح اگـر مـنشاء اثـر بــودی مسیر باد به امر تو شد جنوب-شـمال مدینه تا به‌خراسان که در سفر بـودی اگر چه تـلخ‌تر از زهر بود دور و بـرت به‌ نام خویش به کام همه شکر بـودی به کـوری همه‌ی چشم‌های شور عـرب همین‌بس‌است که دردانه‌ی پدر بـودی
زیبـایی‌اش به‌هـم زده نظـم قــطار را ایـن ایستگـاه می‌بـرد از دل قــرار را بر شـانه‌های بـاد رهـا گـشته پرچـمی دلبـر گــشوده گــیسوی دنبــاله‌دار را مجبور می‌شویم که دیوانه‌ات شویم عشـقت گــرفته از دل مـا اخــتیار را در حـسرت نگاه تو عمری چـشیده‌ام با زخــم‌هـای خــود نمـک انتــظار را آهـوی دل به پنجـره فـولاد بـسته‌ام تقدیم می‌کـنم به شـما این شـکار را
من هم ای عمر شبیه دگران می‌مانم با تو همراه ولی از سر بی‌حوصلگی
بایـد بــدونِ ایـنکه کـسی را خــبر کـنم با قایـــقِ خـــیال به قلبت ســـفر کــنم همراهِ موج، دست‌به‌دستِ سکوتِ شب از تــنگه‌ی نگـــاهِ حــسودان گــذر کـنم وقتی سوارِ کـشتی نــوحِ دلــت شــدم با احــتیاط از هــمه دنیــا حـــذر کــنم طوفانِ شعر قصدِ وزیدن گرفته اســت فـرصت نمانده است نبـاید خـــطر کنم بایــد به جـــای ثانیـــه‌های نـــــبودنت یـک عمـر با تـو درد دلـی مختصـر کنم
لحظه‌ای را که در آغوش تو باشم، انگار در غزل‌خیز ترین نقطه‌ی دنیا هستم...!
برای من قفس از بازوان خویش بساز... که از چنین قفسی میل پر کشیدن نیست!
آبادی شعر 🇵🇸
سلااااااام. شبتون بخیر🌺🌺🌺🌺 ممنون از ابراز لطفتون🙃🙂 نه زلف قشنگ جان ناراحت نیستم. سرم شلوغه. بمون نمیخواد جایی بری‌ منم دلم تنگ شده زلف قشنگ جان. منتها وقت ندارم واقعا. بیشتر کارارو ادمینها انجام میدن😌😌😎😎😜🤪 علیکم السلام
شبیه بغض نوزادی که ساعت هاست می گرید پُر از حرفم کسی امّا... زبانم را نمی فهمد!
یا بمیرد یا بمیرم تا رود درد از دلم ... بعد از او امکان ندارد دل، دوبارہ دل شود 😢 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مرده و.... زنده ؏اشق.... نٺوان یافٺ ز هم... زانڪه پیراهن ؏شـق... و ڪفن هر دو یڪیسٺ...!!
در این حریم ذکرم ، یارب و یا کریم است دستم اگرچه خالیست، خرجیم با کریم است کم میشود مگر از این سفره هرچه بردند؟ وقتی طرف حساب شاه و گدا، کریم است بیهوده زائرانش دست کرم ندارند هرکس شد آشنای این آشنا کریم است تضمین ذکر یامن یعطی الکثیر من اوست گرچه زیاده خواهم، اومنتها کریم است بااین لباس پاره ، فورا"مرا بغل کرد من باورم نمیشد، اینقدرها کریم است نوکر غریب باشد، مولا نمی پسندد گفته سه جامی آیم ، آقای ما کریم است اصلا " بهشت یعنی در این حرم نشستن امروز با رضاییم، فردا خدا کریم است باب الجواد بودیم، دیدیم کاظمینیم باب الرضا نوشته، ابن الرضا کریم است هرجاکه روضه بوده ، بالا نشسته زهرا آنکس که برده من را ، تا کربلا کریم است ** بردند مثل نذری، هرعضوی از علی را این جسم قطعه قطعه، روی عبا کریم است شاعر:
ما را هرآنچه حضرت استاد ياد داد يك گوشه چشم كودك سلطان به باد داد جايي براي عرضه حاجت نداشتيم ما را پناه گوشه باب الجواد داد دستش به كم نميرود و كم نمي دهد كم خواستيم حاجت خود را،زياد داد بيهوده تا غروب پي كسب روزي ام رزق مرا جواد همان بامداد داد سلطان طوس با قسم يا ابالجواد هر حاجتي كه پيش از اينها نداد داد از كربلا فضليت مشهد فزون تر است اين را جواد ياد من بي سواد داد در چشم او چه بود كه با ياد مادرش ابروي او به عاشق حكم جهاد داد
جلوه ها بسیار اما دل یکی، دلبر یکی بین این میخانه ها، باده یکی ساغر یکی ریشه های ما یکی، مصدر یکی، محشر یکی تا ابد حیدر یکی، کوثر یکی، مادر یکی چارده تا جلوه دیدیم از خدا، مطلب یکی است سجده کن چون حضرت معشوق ما امشب یکی است وا شده امشب به سمت آسمان ها پنجره میشود گفت از نگاه یار، صدها خاطره میرسد گاهی از آنجا که نباید تذکره من گدای این درم، من کار دارم با گره از گره هایی که کورند عشق پیدا میشود خوش بحال ما رضا این بار بابا میشود عشق را وقتی خدا در بین عالم باب کرد ابروی دلدار ما را قبلهء محراب کرد تا رضا را دیدن این گل پسر بی تاب کرد خنده ای کرد و دل بابای خود را آب کرد او که عشقش بوده از حالا به زهرا آمده آن یکی یکدانهء آغوش بابایش شده جان فدای آنکسی که مست و حیرانش شده هرچه حور است و ملک گهواره جنبانش شده بارها خورشید، محو نور ایمانش شده عالمی دلبستهء ذکر رضاجانش شده خوب شد اصلا" کسی امشب جوابم را نداد چون عریضه میبرم مشهد دم باب الجواد اینکه میگویند دستش سفرهء جود خداست آینه قدّی سلطان سریر ارتضاست عاشقش کعبه است، ذاتاً قبله و روح دعاست کاظمینش چون خراسان، چون نجف، چون کربلاست ابتدای حاجت است و انتهای حاجت است سائل و مسکین کنار سفره او راحت است از زیارت دور شش گوشه، چه چیزی بهتر است کعبهء مشکل گشا، باب الحوائج اصغر است من فدای آنکه تا دنیاست، عشق مادر است خنده اش شیرینی بزم علی اکبر است از میان عرش، نور محشری آورده اند جلوه ای از جلوه های حیدری آورده اند می درخشد ماه شب های کویری حسین می شود دید از دو چشم او دلیری حسین می کند در وقت وقتش دستگیری حسین می شود سرباز عصر روز پیری حسین از لب خشکیده اش گفتم که آب آتش گرفت بر فراز نیزه ها قلب رباب آتش گرفت
روحِ انسان همانند گلی زیباست... هرچه بیشتر نور عشق را دریافت کند شاداب‌تر می‌شود ... عمر که بی عشق رفت هیچ حسابش مگیر... آب حیات است عشق در دل و جانش پذیر...🌺
نرفت ديده ي عاشق به خواب از امروز گرفت دلهره هايم شتاب از امروز چقدر ماه رجب را محرمي ديدم بجاي آب نوشتم سراب از امروز عروس فاطمه مادر شده ولي قطعأ گرفته است ز ديده گلاب از امروز علي ز بدو تولد گره گشائي كرد شده است باب حوائج خطاب از امروز شبانه روز به دور حسين مي چرخاند علي اصغر خود را رباب از امروز فقط به دوش اباالفضل و دوش اكبر بود زدند بر رخ ماه اش نقاب از امروز فقط به خاطر طفل رباب خواهد شد به تشنه آب رساندن ثواب از امروز شهيد تشنه لبان ميكند پس از گريه سفارش پسرش را به آب از امروز
ماییم و نوای بی نوایی محبوب خدا بگو کجایی از داغ فراق تو به دل رفت درد و غم هجر این جدایی هر جمعه به انتظار رویت دلداده ی تو شده هوایی ای مونس جان دل پریشان فرزند حسین کی میایی؟ قدس است اسیر دست دژخیم در تاب و تب است بر رهایی کشمیر و یمن به درد درگیر ماندند بدون آشنایی در سوریه و عراق جنگ است از دست وهابی و بهایی آقا به میان اینهمه درد وقت است که رخ عیان نمایی عجل لولیک الفرج را گوییم که تو ز غیبت آیی عدلت به جهان فرا بگردد بر عالمیان چهره گشایی ای یوسف فاطمه به پا خیز ای مهر تو روح کبریایی یاصاحب صبر
بگذار به گنبدت نگاهم باشد آرامش صبح و شامگاهم باشد من خانه خراب هم شوم حرفی نیست وقتی حرم تو سرپناهم باشد! شاعر:
🌸 ســـلام 🍃به دلهای گرمتان 🌸سـلامی به 🍃قلب پاک و پر مهرتان 🌸آرزو میکنم امروزتون 🍃از شوق سر ریز باشید 🌸و لبخندی به بلندی آسمان 🍃رو لبهاتون نقش ببندد 🌸صبح زیبای یکشنبہ تون بخیر ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سلام ✨صبحتون پُر از عطر خدا 🌸یک سـلامِ بی حسرت ✨بی نگــــرانی 🌸سلامی سرشار از آرامش ✨روزتــــوڹ بخیـر و شاد شاد 🌸عاقبتتوڹ بخیـــر ✨مهرتوڹ مستـدام 🌸محبتِ خــدا ✨در دلتوڹ پیوسته جاری 🌤
❣ صبح یعنی ... تپش قلب زمان، در هوس دیدن تو که بیایی و زمین، گلشن اسرار شود... سلام آرزوی زمین و زمان❤️✋ ☀️روزت بخیرامام زمانم❤️🍃