eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2هزار ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خطاطِ خطِ چشم تو،مِی را دوات کرد آنگه نوشت: مست شدن مطلقاً حرام
عیش وصال و ذوق ‌کنار آرزوی کیست؟ ماییم و حرف بوسی از آن آستان به لب!
 هر روز خانه را جارو میزنم و سفره را برای دو نفر میچینم، یعنی محال نمی‌دانم! شاید زنگ خانه را زدی و برگشتی ...
به دیدارم نمی‌آیی چرا؟ دلتنگ دیدارم همین بود اینکه می گفتی وفادارم وفادارم؟
تو آن شعری که من جایی نمی‌خوانم، که می‌ترسم به جانَت چشم زخم آید چو می‌گویند تحسینم
چه درونم تنهاست …
ℳɨŋム...: وفادارم به رویایی که هرگز قسمت من نیست... ....
خاطراتت را به کنج کافه ای بیرون شهر جمعه ها همراه قهوه بی شکر سر میکشم
نمی‌گنجد خیال دیگری در سینه‌ی تنگم نگینِ دل ندارد جای نقشی غیرِ نام تو
بیعانه‌ی هزار غلام است خنده‌ات...
👷‍♀ این که یک روز مهندس برود در پی شعر سَروسِری‌ست که با موی پریشان دارد ...!
به دلم مانده است حضرت عشق جایِ گل‌های دامنت باشم یا که جای پلاک و زنجیرِ متصل روی گردنت باشم به دلم مانده است حضرت عشق که پس از هجمه‌های تنهایی گوشه‌ای،خلوتی، شبی، جایی لب به لب، غرقِ در تنت باشم به دلم مانده است حضرت عشق جای بغض نبودنت گاهی دست در دست تو به دنبال صرف افعال بودنت باشم بر دلم مانده است با قلم‌اَم دور چشمت بچرخم و انگاه جای گفتن ز غصه در ذکر واژه واژه سرودنت باشم بر دلم مانده است لبهایم از تن تو ستاره برچیند وَ سپس عـاشقانه مشغول بوسه بوسه چشیدنت باشم بر دلم مانده است گه گاهی بوسه باران کنم صدایت را تو برایم غزل بخوانی و من غرق و محو شنیدنت باشم