eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
به هیچ جا نرسیدیم چون پرستوها میان مبدا و مقصد فقط سفر کردیم!
۷ تیر ۱۴۰۱
‌‌مرا زاهــد بہ دین میخواند و،ڪافر بہ ترسایی ، بہ غیر از عاشـقی ڪارِ دگر از من نمی آید... ...
۷ تیر ۱۴۰۱
و بهشت چه می تواند باشد جز تبعیدگاهی اگر تو نباشی و دوزخ بهشت تر خواهد بود با تو اگر باشم
۷ تیر ۱۴۰۱
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نـیَفزود زِنـهار از این بیابان وین راه بی نهایت....
۷ تیر ۱۴۰۱
با عشـــــــق ...!! بہ ڪلبہ ام بیا مثل نسیم دیـــــدار تو در صبح مہ آلودخوش است... ...
۷ تیر ۱۴۰۱
در خودم؛ گم شده بودم تو؛ صدایم کردی عاشقم کردی وُ کُشتی وُ رهایم کردی! عشق پیش از تو؛ فقط دلهره ای زیبا بود حسِ بیداری اگر بود؛ ولی رؤیا بود… در هوای تو؛ نفس تنگ شود، باکی نیست! آسمان گر چه زمین گیر شود؛ خاکی نیست
۷ تیر ۱۴۰۱
❣ مـــدام بنــد میزنــــم شکسته های مانده را تـرک دوبـاره میخورد همیشه هــــای لـعنتی
۷ تیر ۱۴۰۱
در عشق تو چون خطبہ بنام دل ماست گویی که همہ جهان بکام دل ماست‌ 💚
۷ تیر ۱۴۰۱
در عشق تو چون خطبہ بنام دل ماست گویی که همہ جهان بکام دل ماست‌ 💚
۸ تیر ۱۴۰۱
♡︎━━─روے در روے و نڱہ در نڱہ وچشم بہ چشم حرف ما با ٺو چہ محتاج زبان اسٺ امروز 🌸𖧧
۸ تیر ۱۴۰۱
بَرایِ مَن که پُرَم از فِراق قِصّه نَگو اگَر کِتاب تو باشی، کِتابخانه مَنَـم!
۸ تیر ۱۴۰۱
همه می‌گویند: اگر کسی را دیدی و قلبت به تپش افتاد، یعنی عشق... ولی من تو را که می‌دیدم، قلبم آرام میشد...
۸ تیر ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خویش را در جاده‌ای بی‌انتها گم کرده‌ام بعد تو صدبار راه خانه را گم کرده‌ام من غریب‌افتاده‌ای بی تکیه‌گاهم؛ سال‌هاست کوهِ خود را بین پژواک صدا گم کرده‌ام از عبادت‌های حاجتمند خود شرمنده‌ام گاه می‌بینم تو را بین دعا گم کرده‌ام! شیشه‌ی عطرم که حیران در هوایت مدتی‌ است هستی خود را نمی‌دانم کجا گم کرده‌ام زیر بار عشق از قلبم چه باقی مانده است؟ گندمی را زیر سنگ آسیا گم کرده‌ام...
۸ تیر ۱۴۰۱
احوالِ خود به گریه ادا می‌کنیم ما..
۸ تیر ۱۴۰۱
استڪانی شعردم ڪردم برایت... ترڪن ازچاےِ غزل هایـــــــم ڪَلویی...!
۸ تیر ۱۴۰۱
به فلک می‌رسد از رویِ چو خورشیدِ تو نور قل هو اللهُ احدْ چشم ِ بد از روی تو دور ... ❤️💚❤️
۸ تیر ۱۴۰۱
من از عشق تو افتاده بدین حال نمی‌پرسی ز حال من خبر هیچ... ...
۸ تیر ۱۴۰۱
من کور شدم، پیرهنش را نفرستاد یک بار نشد گریه اثر داشته باشد
۸ تیر ۱۴۰۱
از حسن خلق رتبه همت زیاده نیست دست و دل گشاده چو روی گشاده نیست فیض فتادگان بود از ایستاده بیش سنگ نشان به راهنمایی چو جاده نیست چون وا نمی کنی گرهی، خود گره مشو ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست چون طفل نوسوار به میدان اختیار دارم عنان به دست و به دستم اراده نیست هر چند کوه قاف بود لقمه ای بزرگ عنقا اگر شوی ز دهانت زیاد نیست چرخ است زیر ران ز دنیا گذشتگان عیسی اگر پیاده شد از خر، پیاده نیست صائب در آن سری که بود همت بلند گر می شود به خاک برابر، فتاده نیست   غزل شمارهٔ ۲۰۶۸
۸ تیر ۱۴۰۱
چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی ز تو دارم این غم خوش ، به جهان از این چه خوشتر تو چه دادی ام که گویم که از آن به ام ندادی ؟ چه خیال میتوان بست و کدام خواب نوشین به از این در تماشا که به روی من گشادی تویی آنکه خیزد از وی همه خرمی و سبزی نظر کدام سروی ؟ نفس کدام بادی ؟ همه بوی آرزویی مگر از گل بهشتی همه رنگی و نگاری ، مگر از بهار زادی ؟ ز کدام ره رسیدی ز کدام در گذشتی که ندیده دیده ناگه به درون دل فتادی ؟ به سر بلندت ای سرو که در شب ِ زمین کَن نفس ِ سپیده داند که چه راست ایستادی به کرانه های معنی نرسد سخن چه گویم که نهفته با دلِ سایه چه در میان نهادی ؟ ❤️
۸ تیر ۱۴۰۱
به بوی زلف تو دادم دل شکسته بباد... بیا که جان عزیزم فدای بوی تو باد...
۸ تیر ۱۴۰۱
آن که یک لحظه فراموش نگشت از یادم ظاهـر آن اسـت که هـرگز نکـند یـاد مـرا
۸ تیر ۱۴۰۱
دل طوفان‌زده‌ام باز تو را می‌خواهد چون به آرامش آغوش تو ایمان دارد
۸ تیر ۱۴۰۱
تو باشی➱ رازقی باشد➱ غزل باشد ➱ خدا باشد ➱ بگو این دل اگر آنجا نباشد، پس کجا باشد❓ ✍༻ سلام شبتون خوش🌹🌹
۸ تیر ۱۴۰۱
چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود ای پاره ی دلم، که بریزم به پای تو امروز تکیه گاه تو آغوش گرم من فردا عصای خستگی ام شانه های تو
۸ تیر ۱۴۰۱