ای کاش دلت از دل تنگم خبری داشت
یا نالهی من در دل تنگت اثری داشت
یا شام فراقت ز پی خود سحری داشت
یا نرگس مخمور تو بر من نظری داشت
ترسم نشوی با خبر از حال دل من
تا سوسن و سنبل به در آید ز گِل من
هرکس که تور را دید ز خود کرد فراموش
هر کس که لبت دید شد از غیر تو خاموش
ای کاش شبی بینمت از می شده مدهوش
رندانه کشم تا سحرت تنگ در آغوش
ای زلف طلایی، تو کجایی، تو کجایی
کز کار فرو بستهی دل عقده گشایی
ای گل به خدا زندگی از بوی تو دارم
دل معتکف گوشهی ابروی تو دارم
روز از همه عالم هوس کوی تو دارم
شب با دل خود قصهی گیسوی تو دارم
ای کاش شبی تنگ در آغوش تو باشم
می از کف تو گیرم و مدهوش تو باشم
ای کاش سرم بر سر زانوی تو باشد
یا پنجهی من شانهی گیسوی تو باشد
امشب لب من بر لب خوشگوی تو باشد
شب تا به سحر چشم من و روی تو باشد
ای کاش بیایی و نهی لب به لب من
تا خوش گذرد با سر زلف تو شب من
ای برده سر زلف تو آرام و قرارم
تا چند برای تو غم دل بشمارم
تا چند به جای تو بود اشک کنارم
از مرغ سحر پرس که هر شب به چه کارم
کاش ای سحر از بهر خدا زودتر آیی
یا ای مه تابان تو به جای سحر آیی
ای کاش نمیدیدمت ای ماه دل افروز
تا کس نشنیدی ز من این نالهی جانسوز
ای گونهی تو سرخ تر از لاله به نوروز
نیکی کن و مشنو ز رقیبان بد آموز
ای کاش دلت از دل تنگم خبری داشت
یا ناله ی من در دل سنگت اثری داشت
#عماد_خراسانی
گرچه رفتی ز دلم حسرت روی تو نرفت
درِ این خانه به امید تو باز است هنوز
#عماد_خراسانی
#شب_به_خیر_ای_نفست_شرح_پریشانی_من
و عشق قافیه اش گرچه مشکل است اما
خدا اگر که بخواهد ردیف خواهد شد...!!
#نیما_شکرکردی
اولِ صبح را
هیچ چیز بخیر نمے ڪند..
جز دو خط شعرِ فروغ
دو فنجان چایِ غزل
و یک دلِ سیر نگاه به چشمانِ تو
ڪه مخاطبِ این شعری
صبحت بخیر خورشیدِ جانم
#حامد_لشگریانی
با منِ مجنون نزن حرف از عقوبت های عشق
هیچگاه از غم نترسان آدمِ دیوانه را...!
#جواد_منفرد
موی بلند فقط اونجاش که وقتی خوابی و میخوای از این دنده ب اون دنده بشی زیرت گیر میکنه...
بیدار میشی دوتا فوش میدی به اون لعنتی که موی بلند دوس داره بعد میخوابی
😐😌♥️
#سیدحیدر_هادیانی
تن یخ کرده، آتش را که می بیند چه می خواهد؟
همانی را که می خواهم، ترا وقتی که میبینم....
#محمد_علی_بهمنی
این طور قبول نیست
چشم هایت را زمین بگذار
بیا دست خالی بجنگیم ..
#شهریار_شفیعی
چه بیهنگام سنگین کرد خواب برکهها را یخ
ربودند از دل مرداب عکس ماه را آوَخ!
اگر میشد به شهر کودکیها بازگشت اینبار
نمیبستم به پای بادبادکهای خندان نخ
ز دیروزم پشیمانم، ز فردایم هراسانم
همین امروز میشد کاش بیرون رفت از این برزخ
نمیخواهم بسوزم بیش از این در کورهء دنیا
مرا تبعید کن ای مرگ از این "دوزخ" به آن "دوزخ"
به بام سربلندی ایستادن کم مقامی نیست
به پای شوق باید رفت سرمستانه در مسلخ
#فاضل_نظری
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
ای راز دار فاطمه! یادت نمی رود
مادر چگونه خورد زمین در برابرت
#احسان_نرگسی_رضاپور
عالَمی شادی دُنیا و گُروهی غَـمِ عِشق
عاقِلان نِعمَت و عُشّاق بَلا میخواهَند
#سیف_فرغانی
از پا در آمدیم و نیامد به دست، یار
پشتِ امید بر سر این آرزو شکست
#هوشنگ_ابتهاج
گر جوابم را نمیگویی، جوابم کن به قهر
گاه یک دشنام از صدها دعا شیرین تر است
#فاضل_نظری
سینه تنگ من و
بار غم او هیهات...
مرد این بار گران نیست
دل مسکینم...
#حافظ🌿
جا براے من #ڪَنجشڪ زیاد است ولی
بہ درختان خیــابان #تو عادت دارم
#علیاڪبر_رشیدے
سلام روزتون بخیرونیکی🌸🌸🌸🌸🌸
کار من و دل در عشق افتاده بسی مشکل
من در پی مستوری دل طالب رسوایی
#میرزا_محمد_علی_محرم
سلام روزهمگی بخیر
.
در هوایت بیقرارم...
بیقرارم روز و شب...
سر ز کویت بر ندارم...
بر ندارم روز و شب...
#حضرت_مولانا🌷
.
نرسان بر دِلِ بیڪس
غمِ دوران یا رَب
شهــرِ ویـران شـدہ را
طاقت ِلرزیدن نیست
#مجتبیخوشزبان
჻ᭂ࿐✰
سرمست
اڪَر بہ سودا برهم زنم جهانی
عیبم مڪن ڪہ درسر سوداے یار دارم.
#سعدے
჻ᭂ࿐✰
࿇༅═════════┅───────
عشق یعنی خود نبینی، از منیت بگذری
از همه دلبستگی با قاطعیت بگذری
من، تو وَ او، ما، شما، ایشان به چشم قلب خود
جمله را او بینی و زین خیل کثرت بگذری
عشق باید همچو مولانا به عشق شمس خویش
شهره ی شهری اگر ، باید ز شهرت بگذری
گاه واجب میشود در راه عشق و عاشقی
از اصول عرف یا حد شریعت بگذری
«در حریم عشقبازی امن و آسایش خطاست»
باید از لذت ز ثروت، خواب راحت بگذری
عشق یعنی تا دل دلدار را آری به دست
سیب سرخی را بچینی و ز جنت بگذری
عقل میگوید در این ره از حقیقتهای خام
وصل خواهی گرتو باید زین حقیقت بگذری
#خاقانی
با دل گفتم چرا چنینی
تا چند به عشق همنشینی
دل گفت چرا تو هم نیایی
تا لذت عشق را ببینے
#حضرت_مولانا
گر در افتد به کمندم، صنما، چون تو غزالی
کاروانها رود از نافهی اشعار به چینم
#اوحدی_مرغهای
دو جلوهی ابدی از درخششی ازلی
به خلق و خو دو محمد، به رنگ و بو دو علی
نه آسمان؛ که زمین مملو از ارادتشان
دوشنبههای جهان تشنهی زیارتشان
چگونه باید از این وصف جاودانه نوشت؟!
دو سروِ باغ بهشتند، خوش به حال بهشت!
دو سر گذاشته بر شانههای پیغمبر
و در مباهله «ابناءنا»ی پیغمبر
به عزت و عظمت دادهاند نام و نشان
دو باوقار، که خون علی ست در رگشان
نگاه روشنشان آیه آیه الرحمان
و در تلاقی بحرین، لؤلؤ و مرجان
چگونه سر نگذارد جهان به محضرشان؟!
که مهربانِ خدا فاطمه است مادرشان
به یک نگاه، هزاران کمیت میسازند
دو مصرعاند که یک شاهبیت میسازند
اگر شتاب کنند و اگر درنگ کنند
اگر که صلح کنند و اگر که جنگ کنند
به یک نماز شبیه است عمر این دو امام
که گاه وقت قعود است و گاه وقت قیام
شده ست زندگی ما زیارت حسنین
شب بقیع حسن، صبح کربلای حسین
#سید_محمد_جواد_شرافت