حاضرم در عوضِ دست کشیدن ز بهشت
تو فقط قسمتِ من باشی و من قسمتِ تو
👤سجاد سامانی
🌾
تلخ است که لبریز حقایق شده است
زرد است که با درد، موافق شده است
عاشق نشدی وگرنه میفهمیدی
پاییز بهاریست که عاشق شده است
#میلاد_عرفانپور
✨
زبان حال دلم را کسی نمیفهمد
کتیبههای ترکخورده خواندنش سخت است
#سجاد_سامانی
🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷
ما پیروان مکتب #اللهاکبریم
از لطف ناب او به جهان چون صنوبریم
ای دشمن زبون که ستم درس پست توست
ما وارثان مالک و عمار حیدریم
با تیغ ذوالفقار علی صف کشیده ایم
در انتظار لحظه ی دستور رهبریم...
#بازنشر
#زهره_قاسمی
#وصال
۰
Hojat Ashrafzadeh - Hamin Ast Zendegi.mp3
6.93M
#موسیقی حجت اشرف زاده
یک رود و صد مسیر ،همین است زندگی
با مرگ خو بگیر ،همین است زندگی
باگریه سر به سنگ بزن تمام راه
ای رود سر به زیر ،همین است زندگی
تاوان دل بریدن از کوهسار
دریاست یا کویر ؟همین است زندگی
بر گِرد خویش پیله تنیدن به صد امید
این رنج دلپذیر همین است زندگی
پرواز در حصار فروبسته حیات
آزاد یا اسیر ،همین است زندگی
چون زخم، لب گشودن و چون شمع سوختن
لبخند ناگزیر،همین است زندگی
دلخوش به جمع کردن یک مشت آرزو
این شادی حقیر ،همین است زندگی
با اشک سر به خانه دلگیر غم زدن
گاهی اگر چه دیر ،همین است زندگی
لبخند و اشک،شادی و غم،رنج و آرزو
از ما به دل مگیر ،همین است زندگی
#فاضل_نظری
" من"
همان تڪ بیتے ام
ڪوتَه،
مفید و مختصـر
" تـــــــــــــوووو"
همـہ گُل واژه هاے پُر ز ایهـام
غزل....
#محمــود_افهمـــے
تنهاییام را با خودم تقسیم کردم
یک تکه من، یک تکه من، یک تکه هم من!
#مصطفی_نصیری
حتی اگر ممنوع باشد گریه ی یک مرد
گاهی برای شعر گفتن گریه باید کرد
#محمدعلی_خلاقی
گفتنــــی هــا را نگفتـــم تا تَرَک برداشتم
باختــم اینبار دل را گرچـــه ؛تک؛ برداشتم
در گلـــویم گیر کـــرده بغض سخت رفتنت
درد دل را تـا بگــویم نی لبــک برداشتم
تا خبر از مــرگ احساسم به گوش تو رسد
دست بـــردم بی اراده قاصـدک برداشتم
تن به دریا داده بودم غرق چشمانت شدم
از لب دریـــاچه ات قــدری نمک برداشتم
سیب سرخی بودم از دست جــفای روزگار
روی شاخه خون دل خوردم و لک برداشتم
بیت آخـــــر در میـــان واژه هــــای قـــافیه
تا به چشمانت،رسیدم زودشک برداشتم
#فرزاد_هاشمی
آهو ندیدهای که بدانی فرار چیست
صحرا نبودهای که بفهمی شکار چیست
باید سقوط کرد و همین طور ادامه داد
دریا نرفتهای بچشی آبشار چیست
پیش من از مزاحمت بادها نگو
طوفان نخوردهای که بفهمی قرار چیست
هی سبز در سفیدی چشمت جوانه زد
یک بار هم سوال نکردی بهار چیست
در خلوتت به عاقبتم فکر کردهای؟
خُب...کیفر صنوبرِ بیبرگ و بار چیست؟
روزی قرار شد برسیم آخرش به هم
حالا بگو پس از نرسیدن قرار چیست؟
#مهدیفرجی
رد شدی از بغل مسجد و حالا باید
یا بچسبیم به تو یا به مسلمانی خویش
#حسین_زحمتکش
اگر دستم به ناحق رفته در زلف تو معذورم!
براى دست هاى تنگ، ايمانى نمى ماند...
#حسين_زحمتكش
#شب_به_خیر_ای_نفست_شرح_پریشانی_من