eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
66 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
غزلم دره‌ای از نسترن و شب‌بو هاست مرتع درمنه‌ها، دهکده‌ی آهوهاست این طرف کوچه‌ی بن‌بست نگاه آبی‌ها آن طرف کوچه‌ی پیوند کمان ابروهاست این خیابان بلندی که به پایین رفته مال گیسوی به هم ریخته‌ی هندوهاست غزلم گردش کاشی‌ست در اسلیمی‌ها غزلم تابش خورشید بر اسکیموهاست باد می‌آید و انجیر مقدس مست از روسری‌های به رقص آمده در هوهو هاست هرچه که بر سر من رفته از این قافیه‌ها از به رقص آمدن باد، میان موهاست تلخ مردن وسط هاله‌ای از ابر و عسل سرنوشت همه‌ی هسته‌ی زردآلوهاست کار سختی است ـ ببخشید - ولی می‌گویم ... اینکه... بوسیدنتان... دغدغه‌ی... کم روهاست
بعد از این در دلِ من شوقِ رهایی هم نیست این هم از عاقبتِ از قفس آزاد شدن ....
رحم در عالم اگر هست اجل دارد و بس کاین همه طایر روح از قفس آزاد کند! کلیم کاشانی
تا ماه شدی ، برکه شدم ، باتن تب دار آیینه شدم ، محوشدی، تکه و تکرار باید بنشینم ، بنوازم ، بنوازی شهناز شوی ، ناز شوم با نفس تار من پنجره را پلک زدم تا تو بیایی شاید که دری باز شود در دل دیوار ❣
درین دوهفته که گل گرم محمل آرایی است کسی چه در پی تعمیر آشیان باشد زبان شکوه ما نیست شمع هر مجلس چو سنگ آتش ما در جگر نهان باشد
بی آنکه دو دیده بر جمالت نگریست در آرزوی روی تو خونابه گریست بیچاره بمانده‌ام، دریغا! بی تو بیچاره کسی که بی تواش باید زیست.
تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی نم ندهی به کشت من آب به این و آن دهی
بر تو خوانم ز دفتر اخلاق آیتی در وفا و در بخشش هر که بِخراشدت جگر به جفا همچو کان کریم زر بخشش کم مباش از درخت سایه فکن هر که سنگت زند ثمر بخشش از صدف یاد دار نکتهٔ حلم هر که بُرَّد سرت گهر بخشش
📝 ز دیر و کعبه فارغ ساخت ما را طاعتِ عشقت سجود بندگی کردیم در محرابِ ابرویت
از کوی تو هرکه رفت دل را بگذاشت کَس با دل خویشتن ز کوی تو نرفت! 💔🥀
🥀🍃 🏴 امیدِ آخر هر بچّه‌شیعه،چادر زهراست بـرای اینکــه برگــردی گـره خوردم به دامانش تو را جان همان پهلو‌شکسته..،زودتر برگرد همان خانم که میـخِ داغِ در، افتـاد بر جانش
دقیقه‌های «تو می‌آیی از ...» نمی‌آیند که توی کوچه بپیچد صدای در زدنت