eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹🍃 بیـدار شو که صبـح من آغاز گشته است قبل از سپیده دم ، به هوای سلام تـــو❣ 🍃🌹🍃 سلام 💐 صبحتون بخیر و سلامت💚
😂😂😂 آخرش برف آمد و ما هم شدیم داماد زود آنقدر خوشحال گویا بر درختی داده کود دست هایش را گرفتم بوسه بر رویش زدم بس صفا کردیم گرچه بوسه هایش سرد بود کاش میشد تا بیاید خانه ام روشن کند... من به خانه او خیابان ، این ندارد هیچ سود گر می‌آمد نیمه شب شانه به مویش می زدم گوسفندی ذبح میکردم ، کمی اسفند دود حیف شد تنها نگارم صبح فردا آفتاب... می‌کند آبش که تنهایی رود او سوی رود یا الهی یا رسان یک زوجه پاک همچو برف یا عذابم کن مرا مانند قوم عاد و هود "عاصی" ❤️😄
چقدر حضرت یارم شبیه خورشید است که بر سکوت زمستان سرد تابیده است به روی گونه ی شهرم چه بوسه بارانی است دوباره عطر دلارام عشق بارید است...😍❄️
گاهی خیال می‌کنم از من بریده‌ای بهتر ز من برای دلت برگزیده‌ای از خود سوال می‌کنم آیا چه کرده‌ام در فکر فرو می‌روم از من چه دیده‌ای فرصت نمیدهی که کمی درد دل کنم گویا از این نمونه مکرر شنیده‌ای از من عبور می‌کنی و دم نمیزنی تنها دلم خوش است که شاید ندیده‌ای یک روز می‌رسد که در آغوش گیرمت هرگز بعید نیست، خدا را چه دیده‌ای!
صبح در كوچه ی ما منتظر خنده ی توست وقت آن است که خورشيد مجدد باشی ...
⛥ لعنت به خاطرات غم‌انگیز عکس‌ها لبخندهای شیطنت‌آمیز عکس‌ها لعنت به من که شاد کنارت نشسته‌ام لعنت به شادمانیِ یکریز عکس‌ها دلسرد از اینکه این‌همه هستیّ و نیستی دل بسته‌ام به هستی ناچیز عکس‌ها انگار در گذشته‌ی خود گیر کرده‌ام درگیر قاب‌ها و گلاویز عکس‌ها ذهنم جهنّمی شده لبریز خاطرات ذهنم جهنّمی شده لبریز عکس‌ها... ‏
عشق چیزی نیست جز حب الحسین(ع) هر که کرد تفسیر دیگر باطل است! "عاصی" 🍃🌹❤️🇮🇷❤️🌹🍃
مینویسم دوباره از سر خط نام زیبای حضرت زهرا مینویسم که هرکه جای خودش آسمان جای حضرت زهرا می نویسم که کاشف الکربِ " علیِ مرتضاست " لبخندش می نویسم که فاتح خیبر نام "زهراست" نقشِ سربندش هر چه از او نوشته ام تا حال به خدا در خور مقامش نیست به عذاب خدا گرفتار است هرکه در فکر احترامش نیست آسمان ها حیاط خلوت او عرش حق صحن خانه ی گلی اش شامل هر کسی نمی گردد به خدا افتخار سائلی اش می نویسم دوباره از سر خط نام زیبای حضرت "زهرا" معنی اسم اعظم حق بود یا علی های حضرت "زهرا" حوریه ، انسیه ، زکیه ، بتول راضیه،مرضیه، همان زهراست آنکه محروم شد ز حق خودش شده بانوی بی نشان؛ زهراست بهترین مادر است در عالم همسر خوب و مهربان علیست این جوان بانویی که می گویم روشنی بخش دیدگان علیست می نویسم بهشت زیبا هست جزء زیباترین مکان ها نیست زندگی های مشترک دیدیم... زندگی "علی و زهرا" نیست می نویسم قیامت کبری بسته مانده به یک تلنگر او هرکجا مشکلی به کارت خورد صد و ده بار عاشقانه بگو یاعلی - تا که حضرت زهرا گره از مشکل تو وا بکند زیر دِین کسی نمی ماند هرچه میخواهی او عطا بکند
تا که برخواستم از خواب تعجب کردم! دیدم از پنجره‌ای‌ برفِ فراوان زده است بارش برف زیاد است به خود گفتم که نکند باز فراخوان زده است😂
ممنون بابت عضوگیری مجدد🙏🌸
گاهی شرارِ شرم و گاهی شورِ شیدایی‌ست این آتش از هر «سر» که برخیزد تماشایی‌ست دریا اگر سر می‌زند بر سنگ، حق دارد تنها دوای درد عاشق، ناشکیبایی‌ست زیبای من! روزی که رفتی با خودم گفتم چیزی که دیگر برنخواهد گشت، زیبایی‌ست راز مرا از چشمهایم می‌توان فهمید این گریه‌های ناگهان، از ترسِ رسوایی‌ست این خیره ماندن‌ها به ساعتهای دیواری تمرین برای روزهایی که نمی‌آیی‌ست شاید فقط عاشق بداند «او» چرا تنهاست کامل‌ترین معنا برای عشق، تنهایی‌ست
مثل آئینه مشو محو جمال دگران از دل و دیده فرو شوی خیال دگران آتش از نالهٔ مرغان حرم گیر و بسوز آشیانی که نهادی به نهال دگران در جهان بال و پر خویش گشودن آموز که پریدن نتوان با پر و بال دگران مرد آزادم و آن‌گونه غیورم که مرا می‌توان کشت به‌یک جام زلال دگران ای‌که نزدیکتر از جانی و پنهان ز نگه هجر تو خوش‌ترم آید ز وصال دگران  
دلم گرفته؛ دلم عجيب گرفته است و هيچ چيز نه اين دقايق خوشبو که روي شاخه ی نارنج می شود خاموش نه اين صداقت حرفي ، که در سکوت ميان دو برگ اين گل شب بوست نه هيچ چيز مرا ازهجوم خالی اطراف نمی رهاند و فکر مي کنم که اين ترنم موزون حزن تا به ابد شنيده خواهد شد...
گفتم كه با فراق مدارا كنم، نشد يك روز را بدون تو فردا كنم، نشد در شعر شاعران همه گشتم كه مصرعى در شأن چشم هاى تو پيدا كنم، نشد گفتند عاشق كه شدى؟ گريه ام گرفت ميخواستم بخندم و حاشا كنم، نشد بيزارم از رقيب كه تا آمدم تو را از دور چند لحظه تماشا كنم، نشد شاعر شدم كه با قلم ساحرانه ام در قاب شعر، عشق تو را جا كنم، نشد
'🌱🌧 منِ سرما زده را گرم در آغوش بگیر به هوای بغلت بود که سرما خوردم
گفتم كه با فراق مدارا كنم، نشد يك روز را بدون تو فردا كنم، نشد در شعر شاعران همه گشتم كه مصرعى در شأن چشم هاى تو پيدا كنم، نشد گفتند عاشق كه شدى؟ گريه ام گرفت ميخواستم بخندم و حاشا كنم، نشد بيزارم از رقيب كه تا آمدم تو را از دور چند لحظه تماشا كنم، نشد شاعر شدم كه با قلم ساحرانه ام در قاب شعر، عشق تو را جا كنم، نشد
امشب تمام حوصله ام خیس گریه است ! باران ، مرا گرفته در "آغوش" و ، نیستی ...!
گفتم که مُردم از غم و گفتی به حرف نیست! ای کاش من حریفِ زبانِ تو می شدم
هرچند که در جامعه بحران داریم خاکیم ولی به نور ایمان داریم! سید علی حسینی خامنه ای هستیم فدایی تو تا جان داریم
اعضا محترم کانال فعلا برای مدتی لینک ناشناسو برمیدارم و غیر فعال میکنم. ان‌شاءالله اگه شد دوباره لینک‌ جدید میذاریم. دوستان اگه کاری داشتید به آیدی زیر پیام بدید🙏🍁🍁 @Seyed_moris2020
در ما چه آشوبی به پا کردی چرا رفتی کشتی مرا و بی خبر رفتی،کجا رفتی؟ با جام چشمت ،مستی ما را فزون کردی جز من مگر یاری گرفتی ؟ بی صدا رفتی...
هر چه از دل می‌خورم از روزی‌ام کم می‌کنند در حریمِ سینه‌ی من دل نبودی کاشکی...
حوصله، ايمان، علاقه، عشق، آرامش، اميد ساختم يك عمر، آرى... با ندارى هاىِ او
اگر تو برده ای از یادم من از خیال تو لبریزم اگر تو شعر نخوانی من، شبیه شعر غم انگیزم چگونه از تو بگویم نه! چگونه از تو نگویم من چگونه این همه مضمون را به بند شعر نیاویزم؟ دروغ بود فراموشی، تو پیش چشم منی دایم تو پیش چشم منی آخر چگونه از تو بپرهیزم نه اینکه جز تو نمی‌خواهم که من به جز تو نمی بینم چه چیز هست به غیر از تو؟ که بنده بنده ی آن چیزم چه ای تو؟ برگ غم انگیزی میان ماندن و افتادن و‌ من به حرمت دستانت هنوز عاشق پاییزم
‌گاه دلسوز است و گاهی سخت می‌سوزانَدَم عشق ، گاهی مادر است و گاه هم نامادری
در ما چه آشوبی به پا کردی چرا رفتی کشتی مرا و بی خبر رفتی،کجا رفتی؟ با جام چشمت ،مستی ما را فزون کردی جز من مگر یاری گرفتی ؟ بی صدا رفتی... 🚶‍♀
به  سوز  زخمه ی‌  تار  است  اینجا زمستانی    دل آزار    است   اینجا بگو   از   عشق   تا   دل   پر  بگیرد که ماندن بی تو دشوار است اینجا
آنقدر حرف زیاد است ،خودم خسته شدم خوب شد حوصله‌ی پنجره از فولاد است '