eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تشنهٔ دیدار را کوثر نسازد دل‌خنک بلبلان را بر نیارد از خمار گل، گلاب
دل نیازارد ز حرف سخت هرگز سنگ را هرکه داند کوه عاجز نیست در ردّ جواب
می شود پرده‌ی چشمم پر کاهی؛ گاهی دیده ام هر دو جهان را به نگاهی؛ گاهی وادی عشق بسی دور و درازست؛ ولی طی شود جاده‌ی صد ساله به آهی؛ گاهی در طلب کوش و مده دامن امید زدست دولتی هست که یابی سر راهی؛ گاهی
صبح آمده و چشم همه روشن شد هنگام تماشای گل و گلشن شد آبادی شعر است و دل بی‌تابم مشتاق سرودن و غزل گفتن شد
صبح زیبا آمد و      چشم شقایق باز شد لاله زلف سرڪشش را      شانه ڪرد و ناز شد شاپرک آهسته      نبض نرگس رعنا گرفت ارغوان جامی       به چنگ آورد و بس طنّاز شد
عبدالکریم زارعی: حکایت شهادت بیا از شهیدان روایت کنیم حدیث شهادت حکایت کنیم بیا لحظه ای با شهیدان عشق غریبانه تجدید بیعت کنیم گل لاله را قاب دل ها کنیم قنوتی ز آنها شفاعت کنیم دو رکعت محبت به جا آوریم به جا مانده ها را محبت کنیم سلامی دهیم بر مریدان عشق ز ایثار آنها حمایت کنیم شهیدان همه شاهد و زنده اند بیایید همه قصد قربت کنیم زگمنام و خوشنام یادی کنیم نباید به نامی قناعت کنیم چرا حرمت عاشقان نشکنیم «بیا عاشقی را رعایت کنیم» توهم «منتظر» جان مانی ز آن بیا آرزوی شهادت کنیم
تو عروسی که به سفره بله می اندازد به زمین وبه زمان زلزله می اندازد باد در شانه ی لخت توچه جرات دارد لرزه بر پیکر این سلسله می اندازد از دم تیغ دو ابروت رهایی یابم پیچ موهات مرا در تله می اندازد من اگر گام به صحرای تنت بگذارم، همه پاهای مرا آبله می اندازد عطر کافور تو در شهر اگر پخش شود بین زن های عرب هروله می اندازد از تو زائیده شدم پرت شدم مانند کودکی را که زن حامله می اندازد حس دلشورگی راهزنانی وحشی است چشم هایت؛ خوره بر قافله می اندازد شک نکن! که تو یقین همه پاسخ هایی شیخ، تردید در این مساله می اندازد شاعردیده ی درباری تو من هستم حاتم چشم تو دائم صله می اندازد لحظه ی خیره شدن عینک خودرابردار! شیشه ی عینک تو فاصله می اندازد.
آبادی شعر 🇵🇸
صبح زیبا آمد و      چشم شقایق باز شد لاله زلف سرڪشش را      شانه ڪرد و ناز شد شاپرک آهسته      نب
صبح زیبا آمد و چشم شقایق باز شد لاله زلف سرکشش را شانه کرد و ناز شد شبنم از خورشید عالم تاب، جانی تازه یافت رفت بالاتر ز جو، با ابرها دمساز شد شاپرک آهسته نبض نرگس رعنا گرفت ارغوان جامی به چنگ آورد و بس طنّاز شد صخره با امواج دریا صورتش را خوب شست کار رستوران دریا با سحر آغاز شد اردکی از زیر پرها سر درآورد و نشست چلچله پرپرزنان هم سفره ی صد غاز شد بوی صبح و زندگی شوری چنین برپا نمود گفت عارف یا رب و با بلبلان هم ساز شد عارف
Mohammad Motamedi - Hagh Hou Hala [320].mp3
8.29M
🎙ترانه‌ی"حق هو هلا" خواننده: موسیقی:  تنظیم:  شاعر: [حق هو هلا من مرد میدانم از سرزمین تک سوارانم گر شعله از هر سو ببارد باز من تا ابد پای تو میمانم]
دل داشتیم؛ دادیم! جان بود، عرض کردیم! چیزی که یار خواهد صبر است و ما نداریم...  
قند مکرر اسم حسین است والسلام شیرین ترین کلام،کلام حسین شد با یڪ سلام صبح به ارباب بے کفن روزم پر از جواب سلام حسین شد
▫️ هرچند به دل گدازه دارم ای عشق صد شکر هوای تازه دارم ای عشق هربار برای دیدن صبح قشنگ ، از چشم شما اجازه دارم ای عشق
جنگ_نرم همان قیام رهایی، همان قسم باقی است صدای ظلم که باشد جهاد هم باقی است به هوش باش که این دفعه جنگمان نرم است سرِ رسانه‌ی جاهل به شبهه‌ها گرم است کمر ببند که جنگ رسانه‌ای داریم دراین مسیر، مرام یگانه‌ای داریم در این نبرد مجازی هزاروصد کشته است گلوله‌های من اینک به زیر انگشت است در این مقابله آتش به اختیارم من همیشه در همه جا بین کارزارم من میان سنگر ایمان مقابل کفرم کنون اگر که نجنگم مکمل کفرم دفاع پشت دفاع و قیام پشت قیام قوام آمده اینک خمیر این اسلام ستون پنجم دشمن خزیده پشت قلم بهانه‌های خیالی همیشه کرده علم شبانه روز بجنگم برابرش بس نیست که دست برتر این ماجرا مشخص نیست هزار شکر که با این نظام هم قسمم نمی‌رود به تباهی شرافت قلمم
30.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️گروه سرود پدر دختری❤️ واقعاً عالیه، هم عالی ✅چقدر حس خوبی نسبت به ایجاد می‌کنه؛ البته خیلی غیرمستقیم👌 واقعاً جای این دست کارها در صدا و سیما خالی هست...‼️⁉️ ✍اگه دختر دارید، حتما با دخترتون ببینید و لذت ببرید.🌺
دیر شد، بازآ که ترسم ناگهان پرپر شود دسته گل‌هایی که از شوقِ تو در دل بسته‌ام... شفیعی کدکنی
با ملائک‌ روضه می‌گیریم بگذارند اگر ذره‌ای از تربتت را در مزارم کربلا «عاقبت خاک گِل کوزه گران» هم گر شوم با نسیم آید به سوی تو غبارم کربلا
🍃 حَسـرت بَـرم بـه مُحتضری، کاخرین نفس روی تو دید و خنده زد و گفت: یا حسین
شبیه مرد عاشق پیشه‌ای بودم که از شهرش به دنبال طبابت رفت، اما شهریار آمد...
مباش فکر رسیدن که در طریقت عشق جز انتظار کشیدن در انتظار تو نیست
سخن خلاصه کنم: عاشقی همان رنجی‌ست که در فراق ثریا به شهریار گذشت...
هر قدر دوندگی کنی ، باخته ای احساسِ برندگی کنی ، باخته ای بی داشتنِ زندگیِ اسلامی هر سبک که زندگی کنی ، باخته ای 🖊مجید بوری
شبیه دستِ گرفتارِ در حنا مانده میانِ بهمنِ کوچِ تو عشق جا مانده تو رفته ای و به امیّدِ کشفِ روزنه ای تمامِ قد ،نگران دست در دعا مانده برای درک حقایق همیشه کور و کر است کسی که عشق چشیده ست و مبتلا مانده دوباره رخت عروسی به تن کشیده زمین میان کوچه ی برفی دو ردّ پا مانده... دلم به میل خودش رفته تا قدم بزند دوباره شب شده این خیره سر کجا مانده!؟ گمان کنم که قرار و مدار و خاطره ای میان برف دل انگیزِ کوچه ها مانده و باز پای قرارش نشسته یخ زده است امان ز دستِ دلِ مبتلایِ وا مانده طبیب آمد ودید و سپس جوابش کرد دلی که بعد تو بی رحم ،در کما مانده 📚گیدا
هر که رفت از دیده، داغی بر دلِ ما تازه کرد در زمینِ نرم، نقشِ پا نمایان می‌شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم غم عزیز هرجا غم تو هست، بجز غم عزیز نیست پای غم تو شادی عالم عزیز نیست از اشک روضه‌های تو حاجت گرفته‌ایم گریه‌کن تو پیش خدا کم عزیز نیست تا گریه بر تو مانده چه‌حاجت به این‌وآن؟ کوثر که هست چشمه‌ی زمزم عزیز نیست اثبات کرده‌اند شهیدان کربلا در امتحان عشق تو جان هم عزیز نیست عمری که با تو می‌گذرد سال‌ها خوش است اما بدون لطف تو یک‌دم عزیز نیست ما اهل گریه‌ایم و کتابی برای مان اندازه‌ی لهوف و مقرّم عزیز نیست چون ماه عشق‌بازی با توست، پیش ما ماهی شبیه ماه محرم عزیز نیست... ما نیز مثل سعدی شیراز گفته‌ایم؛ "ما را به‌جز تو در همه عالم عزیز نیست"
با رفتنت دل را شــــریک درد کردی برگ درخت دلخوشی را زرد کــردی گرمــــــای آغوشت تمام زندگی بود از پیش من رفتی هوا را سرد کردی ✍
من صاحب غرق در تکریمم دلداری همسایه ، شده تقدیمم تعطیلیه شنبه ی ایرانم من تاج گل مراسم حسین جعفری