رباعی شمارهٔ ۱۵
تا دست ارادت به تو دادهست دلم
دامان طرب ز کف نهادهست دلم
ره یافته در زلف دل آویز کجت
القصه به راه کج فتادهست دلم
#فروغی_بسطامی
خلقت آدم
نعره زد عشق که خونینجگری پیدا شد
حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد
فطرت آشفت که از خاک جهان مجبور
خودگری خودشکنی خودنگری پیدا شد
خبری رفت ز گردون به شبستان ازل
حذر ای پردگیان پردهدری پیدا شد
آرزو بیخبر از خویش به آغوش حیات
چشم وا کرد و جهان دگری پیدا شد
زندگی گفت که در خاک تپیدم همه عمر
تا از این گنبد دیرینه، دری پیدا شد
#اقبال_لاهوری
تا زنده باشم چون کبوتر دانه میخواهم
امروز محتاج توام؛ فردا نمیخواهم
آشفتهام... زیباییات باشد برای بعد
من درد دارم شانهای مردانه میخواهم
از گوشهی محراب عمری دلبری جستم
اکنون خدا را از دل میخانه میخواهم
میخندم و آیینه میگرید به حال من
دیوانهام، همصحبتی دیوانه میخواهم
در را به رویم باز کن! اندوه آوردم
امشب برای گریهکردن شانه میخواهم
#علیرضا_بدیع
مرا ببخش بدی کردهام به تو گاهی
کمال عشق، جنون است و دیگرآزاریاست
#سهیل_محمودی
من و تو رود شدیم و جدا شدیم از هم
من و تو کوه شدیم و نمیرسیم به هم
#فاضل_نظری
نگاهت را بیا بر دار از دار الشفا امشب
من از دار المجانین... آرزوی کربلا دارم
#محمدجواد_منوچهری
تا مِیل نَباشَد به وِصال از طَرَفِ دوست
سودی نَکُنَد حِرص و تَمَنّـا که تو داری...
#سعدی
همیشهعشقبهمشتاقان،پیاموصلنخواهد داد
که گاه پیرهن یوسف، کنایه های کفن دارد
#حسین_منزوی
سلام تازهات از چیست؟ ای بــــرف
مگر صدبار پامالت نکردیم؟!
#میلاد_عرفان_پور 🌱
شب دوشین، تبسمهای پنهانی که میکردی
نمکپاش جراحتهای پنهان من است امشب
#صائب_تبریزی
گر ز خاکآسودنت آسوده میگردند خلق
تن به خاک تیره ده، آسایش دلها طلب...
#صائب_تبریزی
یڪ نفر از جنس
احساس تو میخواهد دلم
یک نفر مثل خودت،
اصلا تو میخواهد دلم
#اسماعیل_حاج_علیان
اگر بد خلق اگر ساکت اگر تنها اگر سردم..
ولی بعد از تو عمری با خیالت زندگی کردم... (:
#امیرحسین_پورعزیز
واژه ها در هر سه شنبه جمکرانی می شوند
جمعه ها درگیر مشق "لن ترانی" می شوند
در ظهور ندبه ها دنبال شعری تازه اند
پا برهنه زائر عشقی جهانی می شوند
بغض ها در گوشه ی قلب قلم ها بی صدا
قاری آیات ناب آسمانی می شوند
برگ های زرد تقویمم همه خط خورده اند
تا کدامین صفحه هایش جاودانی می شوند؟
انتظار یاس ها از بی کسی سر رفته است
بس که خیره سمت راهی ارغوانی می شوند
عاقبت آن نرگس مستانه هم سر می رسد
جاده ها لبریز شعر و شادمانی می شوند
#راضیه_کارگر_برزی
باز با نام علی آغاز دارد میکند
راز خلقت را خدا ابراز دارد میکند
گرچه با نام علی خلقت پدید آمد ولی
حضرت زهرا گره را باز دارد میکند
آیهی تطهیر تنها ویژهی این خانه است
جبرئیل اینجا فقط پرواز دارد میکند
حیدری هرکس شود حیدر گشاید هی دری
شیعههایش را علی ممتاز دارد میکند
اشک میشوید کثیفیهای شک را از دلم
عشق را با جان ما دمساز دارد میکند
مَخلَصِ روز ازل تا لم یزل یک یاعلیست
ذکر یا حیدر مدد اعجاز دارد میکند
علی رفیعی وردنجانی - ۲۶
از غصه مریض و غرق بیچارگیام
مَشکم! که ز تیر غم پر از پارگیام
سـرمست وصـال بـودم، امـا حالا
از لـطـف فـراقِ اوست، آوارگیام!
#فریاد_از_فراق
#جواد_محمدی_دهنوی
عطرم که از عطاریِ آغوش تو دورم
هم شیشهی بیتابم و هم سنگ صبورم
چون برگم و ای کاش بیافتم سرِ راهت
تا کار نَیُفتاده به جاروی سپورم
تقدیرِ مرا باش که از پهنهی دریا
یک بطری بیتابِ نیفتاده به تورم
در وسعت یک باغچهی کوچک و تنها
پاییز هزاران شبحِ گور به گورم
شادابترین خوشهی این مزرعه بودم
دریاب، که چسبیده به دیوار تنورم
#احسان_افشاری
•⊱♥⊰•
"مشـق شبهایم
شود هر تـار ڪَیسویت نڪَار
قصه
میبافم ز عطـرش تا سپیده سـر زند...!"
#میثم_بشیرے
♥️°
اول سلام و بعد سلام و سپس سلام
با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام
باید سلام کرد و جواب سلام شد
بر هر کسی که هست از این هیچ کس سلام
فرقی نمی کند که کجایی ست لهجه ات
اترک سلام، کرخه سلام و ارس سلام
ظهر بلوچ، نیمه شب کُرد و ترکمن
صبح خلیج فارس، غروب طبس سلام
بازارگان درد! اگر می روی به هند
از ما به طوطیان رها از قفس سلام
«دیشب به کوی میکده راهم عسس ببست»
گفتم به جام و باده و مست و عسس سلام
معنای عشق غیر سلام و علیک نیست
وقتی سلام رکن نماز است، پس سلام!
قبل از سلام جام تشهد گرفته ایم
ما کشتگان مسلخ عشقیم، والسلام!
«علیرضا قزوه»