eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حوض خون تقدیم به صبر و مقاومت زنان دزفولی و تمام مادران پشت جبهه خونابه‌های شطّ، کم از رگ‌های زمزم نیست تشییع، امّا اوّل صبر است، ماتم نیست یک تکّه تن را غسل داد و دفن کرد آرام آن وقت می‌گویند زن چون مرد، محکم نیست یک تکّه تن را که میان پیرهن‌ها بود با مویه دریا از خودش پرسید: رودم نیست؟! رزمنده می‌داند اراده عاملش گاهی بر وصله‌ی زانو به جز کوک منظّم نیست رزمنده می‌داند که نان گرم در جبهه یعنی سلاح سرد تنها، دست آدم نیست دلشوره‌ها را پای حوض خون نشست و شست در زندگی از این قبیل آیینه‌ها کم نیست ای زخم‌های مانده بر جانش از آن دوران از بس عزیزید این زمان دنبال مرهم نیست زن مثل کوهی پشت جبهه ماند و ثابت کرد میدان جنگ ما فقط خطّ‌مقدم نیست
تو عاقـلانه ترین شکل ممکن عشقـی صبور و ساده و آرام و مهربان و فهیم متین شریفی
که جز تو، با دگرم نیست، ذوقِ گفت و شنود منزوی
شکفته باش گرت غیر عشق نیست غمی غمی که عشق بوَد از کدام عیش کم است؟
خواستم یه شعر خوب با اسم شاعر تو یه گروه شعر پیدا کنم بذارم کانالم. دیدم مدیر گروه جناب غفار شعرای کانال آبادی رو رگباری گذاشتن تو گروهشون😄👌👌👏👏 ممنون از لطف و نظری که به کانال آبادی شعر دارید جناب غفار 🌸🙏😊
نشد که زندگی ام را کمی تکان بدهی نخواستی سر این عشق امتحان بدهی   نخواستی که بمانی و دردهای مرا فقط یکی دو سه سالی به دیگران بدهی   قرار بود همین روزها به هم برسیم قرار بود تو" بابا "شوی و نان بدهی  نگو که آمده بودی سری به من بزنی و بعد بگذری و دل به این و آن بدهی   نگو از اول این راه عاشقم نشدی نگو که آمده بودی خودی نشان بدهی   گناه فاصله ها را به پای من زدی و... نخواستی به تن خسته ام زمان بدهی   چه اتفاق غریبی ست اینکه دل بکند کسی که حاضری آسان براش جان بدهی   نشسته ام سر سجاده رو به روی تو باز هنوز منتظرم در دلم اذان بدهی.....
غروب بـــود و خیابان هنـــــوز روشن بود مناره ها همه با " قل اعوذ..." روشن بود من و تو پشت ترافیک "شهرک پردیس" و رادیـــــــو روی ایران نیــــوز روشن بود  منی که رنگ نگاهم تبی جنوبی داشت و چشمهای تو چون تام کروز روشن بود  دوباره شب شد و در جمع شاعر ما چـــراغ یک غــــزل دلفروز روشن بود  میان آن همـــه لبخندهـــای اجبــــــاری هجوم درد و غمی سینه سوز روشن بود  اگر چه قلب من آن شب کنار تو جا ماند تو عاشقم نشدی مثل روز روشن بود!  
امشب دوباره آمده ام ، باز هم سلام من را ببخش مرد غزل هـــــای ناتمام من را ببخش بابت احساس خسته ام من را ببخش بابت این فکرهــــای خام این حرف ها درون دلم درد می کشید این حرف هــــا وجــــود مــرا داد التیام گفتی کلافه می شوی از این حضورمحض! گفتی عذاب می کشی از دست من مدام گفتی نگاه هــــرزه ی من با تو جـور نیست گفتی که پاک هستی و این فعل ها حرام! گفتی و باز گفتی و هی اشک پشت اشک مابین پلک هــــــای تـــــرم، کــــرد ازدحــام می خواستــــم فقط بنویسم چرا؟چرا؟ می خواستم بگیرم از این شعر انتقام اما دلم شکسته تر از این بهانه هاست خو کرده ام به عادت دنیــــــای بی مرام من با زبان تلخ تو بیگانه نیستــم من با هزار درد غم انگیز، آشنام! شاید غزل هوای دلــــم را عوض کند شاید رها شوم کمی از این ملودرام این بیت ها همیشه مرا فاش می کنند این بیت ها روایت تلخی ست هر کدام...
بوسید بین گریه مرا و گذاشت رفت بی معرفت نگفت چرا و گذاشت رفت  رفتم که التماس کنم مـــــرد باشد و... تنها اشاره کرد نـــــیا و گذاشت رفت  هی داد میزدم که ببین ای خدا ببین! کارم کشیده شد به کجا و گذاشت رفت  آهسته گفت: حال مرا درک میکنی؟!! ناچار هستم از تو جدا ... و گذاشت رفت  گفتم نرو بدون تو دیوانه می شوم بغضش شکست توی فضا و گذاشت رفت  دست مرا گرفت و دوباره رهام کرد من را سپرد دست خدا و گذاشت رفت  دیشب تمام دلخوشی ام مثل یک خیال تبدیل شد به خاطـــــره ها و گذاشت رفت! ... 
تقدیم نگاه قشنگ اعضا کانال 👆👆👆🌼🌼🌼
تنم به خواب عدم رفت و همچنان بینم که با خیالِ لبت دل به گفتگوست مرا
چہ ڪنم  تا بشوم عشق بدون بَدلت ؟ توشوے شاعرو‌من سوژه‌ے ناب غزلت چه‌شود خرده‌ نگیرے به‌دل عاشق من؟ چہ ڪنم جا بشوم گوشه‌ے دنج بغلت ؟ میشود تلخے احساسِ دلم را بِبری... بہ گوارایے آن خندہ ے مثل عسلت؟ میگذارے ڪہ بہ سرحد جنونت بڪشم؟ و خودم هم بشوم لیلے ضرب المثلت؟ مے شود زلزله‌ے قهر تو ویران نڪند... خانه‌اے را ڪہ بنا ڪردہ دلم بر گسلت؟ میشد ای‌ڪاش دلت صاف شود با دلِمن بہ همان  پاڪے و شفافی  روز اَزلت
بانوی جفا پیشه و معشوق روانی اصلا تو غلط میکنی دامن بتکانی! از شرق به غرب تا به شمال و خود تهران گفتند که تو عامل بحران جهانی جغرافی بین المللی ریخته در تو اهل سفرم، نامده ام چشم چرانی ماچین دو ابروی تو تا چین لبانت شاید که جهانگرد شدم بنده زمانی! یک روز سفرنامه ی عشقت بنویسم آن روز مهم نیست بخوانی چه نخوانی آدم، و هوایی شدنش درس بزرگی است او آدم و من شاعر در اوج جوانی... آنقدر که در وصف تو من شعر سرودم گفتی به خودت دختر شاه پریانی?!! شعر خودم است هر چه بخواهم بنویسم اصلا به تو چه? حضرت معشوق روانی
این بشارَت برسانید به مرغانِ اسیر کآشیان بر دلِ مَحزون زِ قَفَس تنگتر است
صبح را با غزلِ چشم تو مینوشم و باز مثل هــر روز تو در مَطلعِ شعرم هستی
رفتم که مانند غباری گم شوم در باد خورشید مهرت کرد آخر ذرّه را پیدا
گفتم فراق را به صبوری دوا کنم صبرم زیاد نیست، چرا ادّعا کنم؟ گفتم به قول خویش وفا کن، جواب داد کی قول داده ام که بخواهم وفا کنم؟ بیم فراق دارم و باید به شوق وصل شب تا سحر نماز بخوانم، دعا کنم... اشکی نمانده است که جاری کنم ز چشم جانی نمانده است که دیگر فدا کنم ای عشق، من که عقل خود از دست داده ام، دیوانه ام مگر که تو را هم رها کنم؟ زاهد به ذوق آمده از شعر من ولی ننگا به من که ذوقی از این مرحبا کنم
در آرزوی به‌مناسبتِ هفته کجا گل‌های پرپر می‌فروشند شهادت را مکرر می‌فروشند دلم در حسرت پرواز پوسید کجا بال کبوتر می‌فروشند
به‌مناسبت هفته من بال و پر شهید را می‌بوسم پا تا به سر شهید را می‌بوسم گر لحظه‌ی دیدار میسّر نشود دستِ پدرِ شهید را می‌بوسم
سلام به اهالی آبادی شعر. دنبال یه ادمین پاکار و فعال هستم. هر کسی مایل به ادمینی و همکاری با کانال آبادی شعر هیت در لینک ناشناس پیام بده و آیدی و اسم کاربریشو بذاره لطفا 🌸🌸🌼🌼🌼 https://abzarek.ir/service-p/msg/1377745
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 📢 🎁 مَردی را میشناسم که غربتش به اندازه غربت همه بشریت سنگین و جانسوز است💔 آقای بزرگواریست که غم و غصه اش از سالها قبل آغاز شده... دلش تنگ است مولایم😭 هر روز که میگذرد دل تنگ تر میشود💔 شمارا به خُدا قسم برایش دعا کنید... 🥀 سلام و عرض ادب خدمت همه منتظرین و محبّین مولاجانمون امام زمان عج 🌹 📢 با توجه به نزدیک شدن به سالــروز شهادت جانسوز یازدهمین خورشید ولایت ؛ امـام حسـن عسکــری (ع)   و همچنین آغاز امامت صاحب عصـــروالزمان،  مولاجـانمون 🎉🎈 ✨ حضـرت بقیــة اللّـه،  مهـدی موعود (عـج) ✨ طبق قرارِ هرساله ؛ تصمیـم داریم ،  به نیت ظهــور آقـای غـریبمون 🕊 طرح ختــم 5000 ( پنج هزار ) دعای فـــرج 🕊 بصورت دستــه جمعــي برگـزار کنیم  و تا روز امامت و ولایت آن حضرت،   این تعــداد  را تقـدیم به ساحت مقــدّس آن حضرت کنیم باشـد که آنـي، لحظـه ظهـور را نزدیک کنیم 😓 شما انتخاب شده ی مولا هستید برای شرکت و مُبَلّغ بودن این طرح 👌💚 🔔تعداد دعای فرجی که میتونید خودتون و دوستان و مخاطبینتون هدیه کنید به طرح ولایتعهدی ؛ اعلام بفرمایید: @yahosseinn 💔
مانده سربندت به جایت روی خاک تو چه کردی که شدی اینگونه پاک؟ یادم آمد،عهد بستی با خودت ازتنت چیزی نمانَد جز پلاک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا رهبر انقلاب اینقدر روی شعر فارسی تأکید دارند؟ ✂️برشی از مستند "امین فارسی" به مناسبت روز شعر و ادب فارسی نگاه راهبردی رهبر انقلاب راجع به زبان و شعر فارسی
خبر بــه دورترین نقطه ي جهان برسد نخواست او به منِ خسته بی گمان برسد شکنجه بیشتر از این؟که پیش چشمِ خودت کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد چه می کنی؟اگر او را که خواستی یک عمر بـــه راحتی کسی از راه نـاگهان برسد رهـا کنی بــرود از دلت جدا بـاشد به آن که دوست تَرَش داشته به آن برسد رهـا کنی بروند و دو تا پرنده شوند خبر بـه دورترین نقطه ی جهان برسد گلایه اي نکنی بغض خـویش را بخوري که هق! هقِ... تو مبادا به گوششان برسد خدا کند کــه... نه! نفرین نمی کنم... نکند به او کـه عاشق او بوده ام زیان برسد خدا کند فقط این عشق از سرم برود خدا کند که فقط زود آن زمان برسد نجمه زارع سی و یکم شهریور سالروزفوت بانو نجمه زارع گرامی باد 🍃🍂
معیار دوستان دغل روز حاجت است قرضی به رسم تجربه از دوستان طلب
اگر چه لحظه‌ای از غم جدا نبوده دلم پر است چهره‌ام از خنده‌های تزئینی...
تا هیچ‌کسی بو‌ نبَرَد داغِ دلم را چون غنچه به لب‌هام فقط خنده نشاندم...
کسی چنان که منم نیست از فراق پریشان ز غم خمیده‌ام اما، نمی‌رسد به لبم جان
سرم هنوز چنان مست بوی آن نفس ست که بوی عنبر و گل ره نمی برد به مشام