eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تيغ ابرويت غزل را در خطر انداخته پیشِ پايت از تغزل بسكه سر انداخته مرد اين ميدانِ جنگِ نابرابر نيستم تيرِ مژگانت ز دستِ دل سپر انداخته بنده ای؟ پروردگاری؟ این شکوهِ لایزال شاعرانت را به اما و اگر انداخته! نامی از ميخانه ها نگذاشت باقی نام تو باده را چشم خمارت از اثر انداخته ساقیِ معراج، عرش گنبد خضرایی ات جبرئيل مست را از بال و پر انداخته کار ديگر از ترنج و دست هم، يوسف گذشت تيغ، سرها را به اظهارنظر انداخته سود بازار نمک انگار چيز ديگری ست! خنده ات رونق ز بازار شكر انداخته عاشق و معشوق ها ازهجر رويت سوختند عشق تان آتش به جانِ خشک و تر انداخته این تنورِ داغ مدح چشمهایت؛ مهربان نان خوبی دامنِ اهل هنر انداخته مهربانیِ نگاهت، ای صبورِ سربه زير دولت شمشير را از زور و زر انداخته تا سبكباریِ دل، چوبِ حراجت را بزن چين زلفت در سرم شوقِ سفر انداخته آمدم بر آستانت در زنم، يادم نبود! ميخ سرخی كوثرت را پشت در انداخت... شاعر:
باد با زلفِ تو بازی کرد و زلفت با دلم این‌چنین آغشته شد عشق تو با آب و گِلم با که غیر از چشم‌هایت رازِ دل افشا کنم؟ من که زیر تیغِ ابروی تو مرغِ بِسمِلم جنگ عقل و دل به پا شد، هرکه راه خود گرفت آن قَدَر دیوانه‌ات بودم که گفتم عاقلم با نگاهی جای خود را در دلم وا کرده‌ای قاتلم را ناگزیر آورده‌ام در منزلم روزگاری از تو غافل بودم و در بندِ خویش حال در بند تو افتادم که از خود غافلم
گمان مبر که دگر بی تو زنده خواهم ماند به عزت شرف لا اله الا الله....
هوا هوای تجلی‌ست، دوستان! صلوات به شکر مقدم آن یار مهربان، صلوات به دیده‌بوسی باران، درخت‌ها! لبخند به پای‌کوبیِ خورشید، آسمان! صلوات شهابی از وسط چشمه‌های نور گذشت ستاره‌های گهرریز کهکشان! صلوات وزید باد بهار، آی شاخه‌های جوان! به چشم‌روشنی باغ و باغبان، صلوات دوباره رو به چمن کرد شاه قبّۀ گل به یمن خندۀ شمشاد و ارغوان، صلوات بر این دقایق زرّین و رنگ‌رنگ، درود بر این ترنم و آن شور ناگهان، صلوات تمام دشت شکوفاست از شقایق سرخ رسیده موسم آن رستخیز جان، صلوات هوا هوای تجلی‌ست، دوست آمده است به «میم» اول «معشوق» عاشقان، صلوات
از بارقه‌های آسمان می‌گویند از بال و پر فرشتگان می‌گویند هر جای جهان نور محمّد تابید در شهر به شهر آن اذان می‌گویند
صبحِ روزِ الست تا... عرصات شده حک روی آسمان و کرات نور قبرش زیاد می‌گردد هر که گوید زیادتر "صلوات"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چه نوری، چه نوری، چه نوری.mp3
10.34M
چه نوری، چه نوری، چه نوری چه شوری، چه جانی، چه روحی چه رویی، چه مویی، چه بویی چه پیامبر با شکوهی 🎤 عید همگی مبارک
تقدیم به رئیس مذهبمان، امام جعفر صادق علیه السلام پیش از تو هیچ نسخه درمان نداشتیم راهی برای روضه رضوان نداشتیم از خشکی گلو چه بگویم که بی شما نوشی برای جرعه ایمان نداشتیم آقا رئیس مذهب رندان فقط نویی بی لطفتان که محفل رندان نداشتیم گر حکمت و درایت و تدبیرتان نبود هرگز حدیث ناب فراوان نداشتیم ما با شما به شوکت و عزت رسیده ایم بی یاریت مسلّماً امکان نداشتیم با شیوه و فنون تو جرأت گرفته ایم پیش از تو هیچ جرأت جولان نداشتیم بی خطبه های زینب و سجاد و بی شما شور حسین و دیده گریان نداشتیم گر همت و تلاش شما خاندان نبود شیعه که هیچ، نام مسلمان نداشتیم محمدعلی یوسفی
سرود - حاج مهدی رسولی.mp3
1.41M
⏯ سرود غار حرا بزم جنونه...🌸🌸 🎙 حاج مهدی رسولی (ص) (ع)
2645827.mp3
13.52M
🌿🌸°• ⏯ سرود | ای ابو لهب... 🎙 حاج مهدی رسولی 🌸 (ص) ‌(ع)
امشب شب صلواته هاااا تا میتونید بفرستید 🌸🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسم به اشهد ان لااله الا الله تو آمدی که بگویی علی ولی الله   تو آمدی و ترحّم شدند دخترها چقدر صاحب دختر شدند مادرها   تو آمدی و رعیّت شکوه عبد گرفت بدین طریق چه آقا شدند نوکرها   خدای خوب به جای خدای چوب نشست و با اذان تو بالا گرفت باورها   بگو: مدینه علمی، علی درآن است بگو: که واجب عینی است حرمت درها   ...♥️
ز مرتضی به نبی و ز مصطفی به علی پناه می‌برم امشب به حکم لم یزلی
هدایت شده از بارش‌های قلم من
شعر نبوی ...مستان!.m4a
2.65M
به یمن مقدم پاکش جهان مصفا شد هزار جلوهٔ حق در رخش هویدا شد امین آمنه آمد امان گرفت زمین رسید احمد و در آسمان چه غوغا شد شکفت غنچهٔ رحمت میان باغ رُسُل و آیه‌های محبت به عشق معنا شد گرفته بود بشر را غبار ظلم و گناه بنای عدل و طهارت به دستش احیا شد حبیب و منجی خلق و پناه عالمیان کتاب نور و مبینش شفای دل‌ها شد قسم به آیهٔ "اِقْرأ وَ رَبُّکَ الْاَکَرَم" بهار زندگی از عطر او شکوفا شد https://eitaa.com/joinchat/1169949200Cf85932568f
صبح‌ ات بخیر شاعر لبخندهای شهر آیینه‌های شعر تو در جای جای شهر با دست‌های آبی‌تان سبز می‌شود گل واژه‌های زرد غزل در صدای شهر رنگین کمان هر غزلت وصل می‌کند دل را به پشت پنجره انتهای شهر شب‌ها کسی که از دلتان رد نمی‌شود حک می‌شود به دفترتان، ردپای شهر گاهی برای شعر شما آه می‌کشد مردی غریب و گمشده در ماجرای شهر یک کوله بار بسته و یک انتظار سرد در ازدحام مردم بی اعتنای شهر بغضی به روی شیشه و یک کوپه بی کسی دستی بدون بدرقه آشنای شهر دیوارهای ساکت شهر و… صدای سوت صبح‌ات بخیر شاعر لبخندهای شهر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ باید که زبـانـــی از شقـــایـق باشیم تا محــرم اســـرار و حقــایق باشیم هستــیم اگـــر شیــعهٔ صادق ، بایــد عامــل به حدیث آل صــادق باشیم ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آیینـــه ، ارادت به تو دارد ، مولا در صدق ، شباهت به تو دارد ، مولا هر شیــعه که در مکتب تو عــالم شد در سینـــه ، محبـت به تو دارد ، مولا ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ علمــی که برازندهٔ هـــر برتـری است مــدیونِ علـومِ مکتب جعــفری است روشنـگــــر راه می شـــود تا به ابــد آن علم که بر محور دین باوری است ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(کیمیا)
صحبت از نفحه ی گل تا به میان می آید نام او گوشه لب عطر فشان می آید تا بگویند محمد ز سر شوق و ادب صلواتی به تبرک به زبان می آید
آمار تو را دیشب از اوقاف گرفتم گفتند که چندین نفری وقف تو هستند...
تمام خیر دنیا را به ما داد به هرجا پرتو خورشیدش افتاد خدا در این زمین جایش نمی‌شد محمد را به جای خود فرستاد
گفتمش در دل و جانی تو بگو من چه کنم؟ گفت نبض ضربانی، تو بگو من چه کنم؟