eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
غزه شده غرق آتش و خون آقا ویران شده قامتش ز آماج بلا ای ‌یاور مظلوم بیا و برکن از ریشه تمام ظلمت و غم‌ها را
دانه پاشیده‌ای و کفتر بامیم همه ناتمامیم اگر... با تو تمامیم همه بس که بار غمت ای جان جهان جانفرساست ما جوانیم ولی پیرغلامیم همه
این قلبِ ترک خورده‌یِ من بند به‌مو بود من عاشقِ او بودم و او عاشق "او" بود... باشد که به عشقش برسد هیچ نگفتم یک‌عمر در این سینه غمش رازِ مگو بود...! من روی خوش زندگی‌ام را که ندیدم هر روز دعا کرده‌ام ای‌کاش دو رو بود... عمر ِکم و بی‌همدم و غرقِ غم و بی‌تو چاقویِ نداری،همه دم زیر گلو بود... من زیر سرم سنگِ لحد بود و دلم خوش او زیرِ سرش نرم شبیهِ پرِ قو بود... 💔 🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈•
مباد ساکن و مرداب و بی هدف باشم بخواه رود بمانم ، پر از شعف باشم زمان ، زمانه ماندن به پای معشوق است مباد ساکت و بی عار و بی طرف باشم میان باطل و حق انتخاب باید کرد بگو بناست میان کدام صف باشم ؟ دو راه مانده ، یکی کج یکی به سمت علی نخواه راهی جایی به جز نجف باشم به عرش می شود از فرش پر کشید آری به شرط آنکه علی خواه با شرف باشم همیشه گنج ، نهان است در کف دریا عمیق کاش بمانم ، نخواه کف باشم نگاه دار مرا از گناه و اهل خلاف نخواه بنده نا اهل و ناخلف باشم به طعم نان و نمک پیش خود نگاهم دار روا مدار پی آب یا علف باشم
فلسطین را مپرسید از نسبها و سبب هاشان شهید ابن شهید ابن شهید ابن شهیدانند
هدایت شده از بارش‌های قلم من
شب جمعه دلی در سینه‌ها نیست بدون مهر تو در دل صفا نیست چو مرغ خسته دارم عشق پرواز فرودم جز به بام کربلا نیست @mastanehaye_man
شب چیست‌ اگر‌ سیاهِ گیسو این است از ماه‌ مگو اگر که ابرو این است موزون چو دو مصرعند ابروهایت تک بیتِ به دیوان زده پهلو این است
با خونِ رگِ غیرتمان می‌آییم با پرچمی از هیئتمان می‌آییم ما حرف نمی‌زنیم، مردِ عملیم سید بدهد رخصتمان، می‌آییم
غزلی برای فرداهای بدون جنگ " آن روز می رسد" این پیچکی که از غزلم  آب می خورد روزی گره به هر دل ِ بی تاب می خورد؛ وقتی که جنگ رفته به پستوی موزه ها تنها به درد منظره ی قاب می خورد. در آرزوی صلح ، جهانی که پیش رو است در هر نفس مُسکّن ِ اعصاب می خورد آن روز می رسد که لب رودخانه ات ماهی سرخ عشق به قلاب می خورد ! ویلای ماه را به تو تقدیم می کنم با تو کلید- در شب مهتاب- می خورد باور کنیم با همه گل ها برابر است نیلوفری که از نم تالاب می خورد. آن روز می رسد که جهان خسته از شتاب حسرت به خلسه های کمی خواب می خورد؛ روزی که رختِ خاکیِ سربازی خودم روی طناب خانه ی مان تاب می خورد.
ما را از رفتن جان مترسان! از جان عزیزتر داشتیم که رفت... ۱:۲۰
🌼من‌ آخرین‌ وصیّ‌ پیغمبر‌ خدا‌ هستم ؛ به‌ وسیله‌ من‌ بلاها ، از شیعیانم‌ دفع‌ خواهد‌ شد . 🌱 امام‌زمان‌علیه‌السلام سلام علیکم صبحتون نورانی✨ اَللّهُـمَّ عَـجِّــل لِـوَلیِّــکَ الفَــرَج💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظات احساسی برنامه «به افق فلسطین» با حضور حامد عسگری ما بچه شیعه ها روضه رو زندگی میکنیم / اتفاقات غزه همان روضه لایوم کیومک یا اباعبدالله است ... 🇵🇸
☆ به استغاثهٔ غزه کسی جواب نداده کسی به مردم بی آب و تشنه آب نداده وداع پشت وداع و جنازه روی جنازه کسی گزارشی از ظلم بی‌حساب نداده به روی خطّ خبر فوتبال و قیمت نفت است کسی به فاجعهٔ غزه آب و تاب نداده همیشه مادر و باباست حق اول کودک به طفل غزه کسی حق انتخاب نداده به خون تپیده پدر در کنار پیکر مادر به پیش چشم یتیمی که ره به خواب نداده به مادری که پریده است درمقابل چشمش سر پسر، احدی این چنین عذاب نداده به مردمان فلسطین به تشنگان عدالت حقوق ضد بشر وعده جز سراب نداده مقابل صف صهیونیان پرده دریده به جز مقاومت بی‌امان جواب نداده بترس دشمن انسان، که لشکر علویون هنوز پرچم و شمشیر پیچ و تاب نداده نمانده عمر تو باقی، قسم به خون شهیدان که دیگ هیمنهٔ تو به جز حباب نداده
سلطانِ ری و قبلهٔ تهران هستی آقایی و از نسلِ کریمـــان هستی زوارِ تــــو بــــوی کـــربـــــلا را دارنـــد فرزندِ حسن، حسینِ ایران هستی
کسی که راه به باغ تو چون نسیم گرفته صراط را ز همین راه مستقیم گرفته تو از عشیرۀ عشقی تو از قبیلۀ قبله که عطر، مرقدت از جنة النّعیم گرفته گدای کوی تو امروزه نیستم من و دانی سرم به خاک درت اُنس از قدیم گرفته همیشه سفرۀ دل باز کرده‌ام به حضورت که فیض باز شدن، غنچه از نسیم گرفته برین بهشت مجسّم قسم که زائر قبرت به کف برات نجات خود از جحیم گرفته همیشه عبد، حقیر است در برابر معبود به جز تو کی سمت عبد باعظیم گرفته؟ ملک غبار ز قبر تو تا نرُفته نرفته در این مُقام، فلک خویش را مقیم گرفته چگونه چشم کرم زین حرم نداشته باشم که هر کبوتر تو ذکر یاکریم گرفته کسی که زائر تو شد، حسین را شده زائر که رنگ و بو حرم تو از آن حریم گرفته
گرچه شبیه وضع شهر خود وخیمیم ما همچنان پابند آن عهد قدیمیم   تهران اگرچه مثل مشهد، مثل قم نیست ما هم کنار سفرۀ شاه کریمیم   شاهی که خود لقمه برای ما گرفته ما نیز در کار غلامانش سهیمیم   عطر گلابش را گرفتیم آنقدرکه در پیچ و تاب زلف او همچون نسیمیم   گفتند او باب الحوائج بوده و هست ما همچنان محتاج جنّاتُ النعیمیم   ضامن شده امشب برات کربلارا از چه دگر در غصّه در امّید و بیمیم؟!   ما را ازین پس کربلا رفته بدانید ما زائران حضرت عبدُالعظیمیم
از آنها که در این روزها سکوت کردند بیزاریم گناهِ سکوت میانِ ظلمت خــود در شب سیاهِ سکوت نشسته است به درماندگی سپاه سکوت در این زمانه که وقتِ جهادِ فریاد است اسیـرِ دامِ تماشـاسـت خیـمه‌گاه سکوت جــدا شدند رفیقان و یک به یک رفتند یکی به راه شهادت، یکی به راه سکوت شکسته باد قلم‌های شاعرانِ پریش که ظالمــانه نوشتند از نگاه سکوت عروض و قافیه خواندند و درسِ شعر ولی شُـدنـد یــکســــره اسـتـــــادِ کارگاه سکوت بریده باد سری که به روی تن مانده‌ست در این زمانه‌ی فریــــــادْ در پناهِ سکوت به این بهانه که باشند بی‌طرف، شیطان نهــاده بر ســـر بی مایگان کلاهِ سکوت چگونه بی‌طرفی،کربلاســت در تکـــرار شریکْ جرمیِ شمر است،اشتباه سکوت شدیـد غَـرّه به این بی‌گناهی کاذب چقدر سر که بُریدید با گناه سکوت بهار می‌رسد از راه و باز خواهد ماند سیـاه روییِ دوران به روسیاهِ سکوت
وقتی میخواهی بگی همیشه با من بمون بهش بگو: چون یار غم‌خوارت منم کف بر مدار از دامنم.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
ما زائرانِ صحنِ تو هستیم از قدیم همسایگانِ شهرِ تو، یا سیدالکریم نامت گره به نام‌ِ حسن خورده پس تمام حاجت رواست، زائر این صحن، والسلام
ابری شدم، در روضه‌ات باران گرفتم رودی شدم، تا خانه‌ات جریان گرفتم در گردباد دردها پیچیده بودم نام تو را آوردم و درمان گرفتم در ظلمت شک، محو شد نور یقینم از چشم‌های روشنت ایمان گرفتم گفتم الهی! بالحسین العفو العفو وقتی که بر روی سرم قرآن گرفتم "یا لَیتَنی کُنتُ مَعَک" ورد زبانم این ذکر را از مکتب عرفان گرفتم   مانند ماهی دور از دریاچه مُردم مثل مسیحا آمدی و جان گرفتم مشهد شدم زائر، جواز کربلا را یک نیمه‌شب از حضرت سلطان گرفتم آن قدر بوسه ریختم روی ضریحت تا انتقام از واژۀ هجران گرفتم اللهم ارزقنی شفاعة الحسین علیه‌السلام
عروسک‌هاش هست و دخترش نیست اتاق و جانماز مادرش نیست چه حالی دارد آن ملت که هرروز ببیند پاره‌ای از پیکرش نیست
آورده‌اند وعده‌ی پاییز يا بهار؟ این برگ‌های مضطرب، آن ابرهای تار بر پشت‌بام شهر کسی ایستاده است باز است چشم عالم و آدم به انتظار ما بی‌اراده از پل تقدیر رد شدیم بگذر تو هم ز مسٱله‌ی جبر و اختیار ای آن‌که از برنده شدن سرخوشی! بدان جز باختن نبود مرا قصد از این قمار خون می‌خورم ز سنگدلی‌های خویشتن دردی نشسته در دل هر دانه‌ی انار ما هردو خیره‌ایم به هم چون دو آینه هر یک به اظطراب و غم دیگری دچار باید دوباره خلق شود داستان نوح ای ابر بی‌قرار! کمی بیش‌تر ببار...
🍃 تا روی دوست دید دلِ جان گُداز من‏ 🍂 ‌‌‌‏‌‏یک جٰان نداد در رَه او، صدهزار داد
از نظر روحی نیاز دارم شبکه‌ی خبر زیرنویس کنه: صهیو(نیست) شد. 🔺رضا حاجی محمدی🔺
تو بیایی همه جا عطر گل و نوروز است بخت این مردم آشفتهٔ ما بهروز است غصه‌ها رنگ خوشی را به خدا می‌بینند با نگاهی دل غمدیدهٔ ما پیروز است سهم ما نیست مگر دیدن رویت آقا؟ چشم، همراه دل خستهٔ ما پاسوز است درد بدتر شده یک عمر تورا گم کردیم و صد افسوس که این قائلهٔ هر روز است سال‌ها غفلت ما گوشه‌نشینت کرده سال‌ها می‌گذرد عشق به تو مقروض است