سلام #حضرتباران، سلام حضرت عشق!
سلام ای همه جانم، سلام دولت عشق!
سلام، ای که نگاهت همیشه میپاشد؛
بهشورهزار دلم شوق و گاه حسرت عشق
نداشت منزلتی دل، عزیز! قبل از تو
تو آمدی و شدی اعتبار و شوکت عشق
در این شلوغیِ شهر همیشه دلآشوب
بگیر دست دلم را ببر به خلوت عشق
بگو که تا ابد اینجا کنار من هستی
برای من تو نباشی تمام... مهلت عشق
#جواد_محمدی_دهنوی
بیا به قلب بیگناه من ورود کن
تمام ماجرای درد را شنود کن
بیا درون پیلههای ناتمام من
قفس بباف و مشق تار و پود کن
ندیدهای که بند بغض من شکسته شد
بیا و چارهای به حال زخم رود کن
برای ناشناس ماندن قرارمان
حریم خانه را پر از غبار و دود کن
به انتظار ماندهام کجا نشستهای
بده امید و روی وعده،دیر و زود کن
#میثم_محمدزاده
#امام_زمان
غزلی تازه از این خستهٔ دلسرد مجوی
من ز مهتاب و شب و شعر دگر بیزارم
❣
#مسلم_خزایی_ژاکــــاو
دوستش دارم واز سوز غمش گریانم
این چه عشقیست که از عاقبتش حیرانم
گاه گاهی بِکشد میل حسودی زان دل
بی سبب نیست که پر شد زغزل دیوانم
کاش از سردی خود با دل ما میفهمید
ترس ، از این فکر به یَغما ببرد ایمانم
دوش گفتم که دگر با دل او کاری نیست
صبح ، پایان نشده از غم او نالانم
هان تبسم که نمک بر غم من افزودی
چون بُتی از تَبر عشق خلیل ویرانم
#سمیه_بدیراوی
#عاشقانه
دادرس کیست؟ بگو تا بـرسـد داد کند
آن چنـان داد کند ، ولـولـه رخـداد کند
شرک دجّال کمر بسته که شیطان بزرگ
هر چه بر روی زمین،کفر شد ایجاد کند
مژه اش تیر، کمان ابرو و چشمانش سبز
زلـف او فـتـنـه در ایـن دوم خـرداد کـند
باد شد بذر، که توفان بشود وقت درو؟
جان ِتـوفـان زده را نـام تـو آبـاد کـند
کوه و من سنگ صبوریم، سزامان این نیست
آنچه با سینه ی ما تیشه ی فرهاد کند
من زمین خورده ی ماه تو ام، از عقل مگو
عشق آمد که مرا جامع الاضداد کند
ما شهادت طلبیم، امر فقط امر خداست
شیعه را شیوه ی لبخند تو امداد کند
جان و روحم به فدای تو، ظهورت کافی ست
مشرق و مغرب ِ آزرده دل آزاد کند
✍🏻 #محسن_دادرس_پور 📚
#چشم_اسرافیل
#عضو_کانال
میخواهمت ولی به تو گویا نمیرسم
چون شهریار غم به ثریا نمیرسم
کابوس وحشتم شده شبهای بی ثمر
حتی به تو در آخر رویا نمیرسم
#حسین_مرادی
برایت ماه من امشب انار جان کنم دانه
تو می ارزی به این جان دادن پیمانه پیمانه
#مهدی_عنایتی
.
🌷وداع
در غربت و غم نشسته بودی مادر
از آتش جنگ خسته بودی مادر
با صبر شکستی کمر صهیون را
از داغ ولی شکسته بودی مادر
✍️ #محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۲/۰۷/۲۹
#اللهاکبر
#طوفان_الاقصی
#مرگ_بر_رژیم_صهیونیستی
#رژیم_صهیونیستی_محکوم_به_زوال_است
بسم الله القاسم الجبارین
انتفاضه سه نقطه پیروزی
در مصاف دوبارهی شکها
درکی از صبر و استقامت نیست
در مرام یزید مسلک ها
ظلم در هر لباس محکوم است
"فتح خون" اعتبار مظلوم است
همچنان بعد سالها انگار!!!
پُرِ بدبینیاند عینکها
نوعروسان شهر خوابیدند
حجله آبستن شهادت شد
جای اکران بازی مرگ است
خیمههای شب عروسک ها
انتفاضه سه نقطه عاشورا
ارض قدس ارض کربلا شدهاست
از صدای بلند می ترسند
هم زنان هم تمام کودک ها
خنده را از لب برادر برد
گریه را روی چشم خواهر برد
سنگ دلتر نمیشناسم از
ماشهی بیحیای موشک ها
هیچ کس بر مزار خوشبین نیست
وصله بر "پارهی تن دین" نیست
یک به یک روی خاک می افتند
خانهها در "نوار" شهرک ها
رونق از روغن چراغ گرفت
شعله را از دل اجاق گرفت
در سیاهیِ لشگر ظلم است
نقش این روزهای فندکها
گرچه گرگ و شغال همدستند
شیخهای قبیله هم مستند
"بدر" اما نشانمان دادهست
میشود بُرد سهم اندک ها
گرچه کبکش خروس میخواند
"موش" در گوش فیل خوابیدهست
سیل خون تازه راه افتادهست
موج دریا کجا و اردکها
غزّه خیبرتر است از خیبر
غزّه را غزّوه میکند حیدر
عاقبت ذوالفقار میگیرد
خنده را از دهان دلقکها
#علی_کاوند
#غزه
#امام_زمان
گفته بودی که چرا خوب به پایان نرسید؟
راستش زور من ِ خسته به طوفان نرسید
گر چه گفتند بهاران برسد مال منی
قصه آخر شد و پایان زمستان نرسید
من گذشتم که به تقدیر خودم تکیه کنم
جگرم سوخت ولی عشق به عصیان نرسید
کلِ این دهکده فهمید که عاشق شده ام
خبر اما به تو ای دختر چوپان نرسید
در دل مزرعه بغضم سله بسته است قبول!
گندمم حوصله کن نوبت باران نرسید…
نان عاشق شدنم را پسر خان می خورد
لقمه ای هم به منِ بچه ی دهقان نرسید
تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس
حیف دستم سر آن موی پریشان نرسید
#شهریار
#عاشقانه
💞🍃
کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی
چیزی که نپرسند ، تو از پیش مگوی
از آغاز دو گوش و یک زبانت دادند
یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی!
خواجه_نصیرالدین_طوسی
📔 #شــــعـــر
زندگی جز نفسی نیست، غنیمت شِمُرش
نیست امّید، که همواره نفس بر گردد
گر دو صد عمر شود ،پرده نشین در معدن،
خصلتِ سنگِ سیه نیست ،که گوهر گردد
نخورَد هیچ توانگر، غم درویش و فقیر
مگر آنروز که خود ،مُفلس و مُضطر گردد
#پروین_اعتصامی
#نیمه_هجو
تا که پا بر پرچم صهیون نیارد او فرود...
چند متری را پریده ورپریده در هوا
ای دو صد لعنت به تو ای حامی کودک کُشان
در وجود همچو گرگ ات نیست قدر سگ وفا
از خدا خواهم اگر بیمار هستی از کَرم...
بر توی مجنون دهد از لطف بی حدش شفا
گر عداوت پیشه ای و عامدانه اینچنین...
خواهم از حق بشکند آن گردنت را از قفا
"عاصی"
🤢🤢😡😡🤮🤮
«امروز هزار سالِ دیگر هم گذشته است
و من عجب سختجانم که هنوز زندهام.»
بهمن فرسی
شهر درخواب است ومن برموج بیداری سوار
مثل طوفان بردی ازدریای احساسم قرار
شانه هایت مامن عشقندومن محروم ازآن
از تب یادت ندارم یک نفس راه فرار
تیک وتاک ساعت واعصاب خرد لحظه ها
اشک ها رقصان شده برگونه ام بی اختیار
بی قراری هرنفس تشدید شد درجان شب
دردلم صدها پرنده درهوای انتحار
نق نق شیرمریض خسته هردم روی مخ
می شود همدست دلتنگی واین حال نزار
عاصی ام ازدست این آهنگ غمگین زمان
بی صداجامانده ام بر روی ریل انتظار
کی به پایان می رسدکابوس پرتکرار درد
خسته ام ازگم شدن در کوچه های اضطرار
کاش می شدردشدازاین فصل زرد فاصله
درکنارت می زدم دلواپسی ها رابه دار
مثل پاییزم پراز دلشوره های رنگ رنگ
بازهم مانند ابرعاشقی برمن ببار
شاید ازنو گل کند لبخندلبهای غزل
یا بشویی ازتن اشعاردلگیرم غبار
صدهزاران سال اگرهم بگذرد من عاشقم
می زنم عشق تو را در گوش دنیاباز جار
✍️#جمیله_عجم
تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من
چه جنونی... چه نیازی... چه غمی ست...
#مهدی_اخوان_ثالث
در شهر طبیبی ست که داند همه رنجی،
او نیز ندانست که مجروح چه تیریم...
#اوحدی_مراغه_ای
ای آتش سودای تو خون کرده جگرها
بر باد شده در سر سودای تو سرها
در گلشن امید به شاخ شجر من
گلها نشکفند و برآمد نه ثمرها
ای در سر عشاق ز شور تو شغب ها
وی در دل زهاد ز سوز تو اثرها
آلوده به خونابه هجر تو روان ها
پالوده ز اندیشه وصل تو جگرها
وی مهره امید مرا زخم زمانه
در ششدر عشق تو فرو بسته گذرها
کردم خطر و بر سر کوی تو گذشتم
بسیار کند عاشق ازین گونه خطرها
#خاقانی
#عاشقانه
مرا به وسعت پروازت ای پرنده مخوان
که وا نمیشود این قفل با کلید گریز
#محمدعلی_بهمنی
زارم بکش، مگوی کز این آستان برو
مردن برِ تو بِه که ز تو زیستن جدا
#جامی