از برای کشتنِ من کم نبود اسبابِ قتل
حالِ بیمارِ من از اغیار پرسیدن نداشت..
#صائب_تبریزی
🔻
عِشـق بیماری مُسریست و مَن میترسم
با هَمین شعـر به روح ِ تـو سِرایَت بڪند
#امیدصباغ_نو 🌿
••°
می پرسی چرا ؟ چه شد که شاعر شده ام ؟
فقط از شوق همین که تو بگویی: «احسنت»
#حامد_بخشی
به یادِ رویِ تو مشغولم آن چنان، که نماند
مجالِ آن که به خود، یا به دیگری، نگرم
#اوحدی_مراغه_ای
اگر شد اسم من را زیر این ابیات بنویسید
که او با اینکه ترکم کرد اما شعر می خواند...
#فرامرز_عرب_عامری
میکنم سرفه که منظور: کنار
تـو منم
کردهام جمع حواسم که نلرزد
سخنم
مــن ، شــما ، چیزه ، ببخشید
خداحافظتان
ای خـــدا باز نشد حرفــ دلم
را بزنم
#نرگس_گل_افشانی
خدا کند که نفهمی غمت چه با من کرد
که مرگ من نمیارزد به غصه خوردن تو...
#حسین_زحمتکش
از آن وقتی که فهمیدم که اهل شعر هم هستی
تمام بیتهایم را به دست خویش سوزاندم
#راجی
گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست
دل بکن! آینه این قدر تماشایی نیست
حاصل خیره در آیینه شدن ها آیا
دو برابر شدن غصه تنهایی نیست؟!
#فاضل_نظری
آقا گمانم من شما را دوست ...
حسی غریب و آشنا را دوست ...
نه ! نه !چه میگویم فقط این که
آیا شما یک لحظه ما را دوست ...
منظور من این که شما با من
من با شما این قصه ها را دوست ...
ای وای ! حرفم این نبود اما
سردم شده آب و هوا را دوست ...
حس عجیب پیشتان بودن
نه ! فکر بد نه ! من خدا را دوست ...
از دور می آید صدای پا
حتی همین پا و صدا را دوست...
این بار دیگر حرف خواهم زد
آقا گمانم من شما را دوست ...
#نجمه_زارع
👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏
دلم شد قافیه در وصف تو من هر غزل گفتم
ردیفم گم شد و اوزان شعرم شد صدای تو
#کویر
🌸 حسن ختام 🌸
صدها غزل برای تو ای کیمیا کم است
حتی غزل نوشته شود با طلا کم است
با واژه ها که شأن تو انشا نمیشود
شرمنده ام که قدرت این واژه ها کم است
در جستجوی چشمه ی جوشان کوثرت
سعی میان مروه و کوه صفا کم است
موسی کجا و معجزه ی چادرت کجا
در محضر تو معجزه ی صد عصا کم است
یک جان که نیست لایق قربانی ات شدن
عالم شود برای تو حتی منا کم است
امروز آمدی به جهان زود میروی
من مانده ام که عمر گل آخر چرا کم است
اینجا نمان برو به همان لامکانی ات
اینجا برای تابش نورت فضا کم است
گفتم برای تو غزلی دست و پا کنم
اما نشد بضاعت این بینوا کم است
لطفی کن و سیاهه ی من را قبول کن
بانو نگو که معرفت این گدا کم است
#حضرت_زهرا
#حیدر_محمدنژاد
🆔 @shokofeha_ye_kheal
خیرِ دنیایم حسین و نور عُقبایم حسین
در دلِ #بیتاب من، کُلّ تمنایم حسین
چون سپیده سر زند در شام تاریک دلم
جان و جانانم شده، تعبیر رویایم حسین
بیرمق بودم شده اکسیر نامش قدرتم
مُرده بودم کرده احیا، شد مسیحایم حسین
در نگاه مهربانش دیده دل مِهر خدا
حرف دل با کس نگفتم غیر آقایم حسین
آنقدر پیش خدا دارد مقام و ابرو
روز خوشبختی دل، کرده مهیایم حسین
درد بیدرمان من، درمان میان روضهاش
شکر ایزد تشنهام، گردیده سقایم حسین
صبح صادق سر زند چون نام مولا میبرم
قبلهگاهم کربلا و صحن آقایم حسین
#کبری_رحمتی
#بیتاب
با اینکه در حوالی چشمم ندارمت
اما همیشه کنج دلم دوست دارمت...
اللهم عجل لولیک الفرج
فکر کن موی تو در باد پریشان باشد
جاده و منظره و نم نم باران باشد
پا به پای من دیوانه بیایی برویم
اختیار من و تو دست خیابان باشد
بی گمان سخت ترین حادثه مرگ است، ولی
میشود مرگ در آغوش تو آسان باشد
میشود کافر از عشق تو مسلمان بشود
یا که کافر بشود هر که مسلمان باشد
شهر پر میشود از شاعر و دیوانه، فقط
فکر کن موی تو در باد پریشان باشد…
از دل دیوانهام دیوانهتر دانے كِھ كيست؟
من كِھ دائم، در علاجِ این دل دیوانهام!
#ناشناس
من،سحر، بادصبا، صبح، نسيم وخورشيد
همگي منتظر هستيم كه بيدار شوي...
#حامد_فلاحی_راد
#ظهر_شد_پاشو☺️
دچار تا نشوی، عشق را نمی فهمی
تو هيچ از من و اين ماجرا نمی فهمی
رفيق، نسبت من می رسد به مجنون، آه...!
وعشق سهم من است و شما نمی فهمی
بدون آن كه بفهمم شدم دچار عشق
تو خنده می كنی اما، مرا نمی فهمی!
خيال می كنی آيا كه من پشيمانم؟
خيال می كنی آيا، و يا نمی فهمي؟!
«منم كه شهره شهرم به عشق ورزيدن»
خيال توبه ندارم، چرا نمی فهمي؟!
زعشق گفته ام و حاضرم به تكرارش
بگو كه حرف مرا تا كجا نمی فهمي؟
و حرف آخر من: عشق اختياری نيست
دُچار تا نشوی، عشق را نمی فهمي ...
#رضا_اسماعیلی
دارم تمام می شوم اینجا میان درد
حالا که رفتهای برو، از نیمه برنگرد
حالا که رفته ای برو راحت، که خستهام
از این جنونِ عقل و دلِ مانده در نبرد
تو آدم نماندنی و اهل رفتنی
آری برو که کشته مرا این حضور زرد
حالا برو که فصل بهار است، خوب من
میترسم از نبود تو در روزگار سرد
شاید به قدر سختی مرگ است رفتنت
اما دلم کنار تو هم زندگی نکرد
من میروم پس از تو در آغوش غصههام
بگذر تو هم، به فاصله طاقت بیار ...مرد
#مریم_صفری
به غیر ِ درد چه دارد سری که من دارم؟
چه بی فروغ شده اختری که من دارم!
دوباره در دل ِ سنگی تان چه می گذرد
بجز شکستن ِ بال و پری که من دارم؟
چرا همیشه به دیوار می رسد راهم
چه داده اید به جان ِ دری که من دارم؟
چرا به بام ِ دل هیچ هاجری نچکید
یکی دو قطره ازین جرجری که من دارم؟
چقدر طالع ِ من نحس بوده است که باد
بجا گذاشته خاکستری که من دارم!
همیشه می ترسیدم خدا نکرده تو را
کسی ببیند ازین منظری که من دارم...
قیامتی که به پا میکنی تو در هر صبح
شبانه می شود این محشری که من دارم!
#سیدعباس_محسن_زاده
در هوایت غصه دارم بی قــــراری بیشتر
هم دمم شد آه سردی، گــریه زاری بیشتر
مثل یک آتشفشــــــان از حلق داغم دائما
بغض می خواهد بپاشد، بردباری بیشتر؟
✍#اسماعیلعلیخانی
گویند: دل اسیر همان شد که دیده دید
این دل شنید وصف تو، شد مبتلای تو!
#زهیر_دهقانی
مرغی که نوای درد داند عشق است
پیکی که زبان غیب داند عشق است
هستی که به نیستیت خواند عشق است
و آنچه از تو، تو را باز رهاند عشق است
َ#خاقانی
#هیچکس هرگز نماز کاملی در من نخواند...
مثل مسجد های متروک میان جاده ام ...
#حسین_زحمتکش