فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کسی یک لنج فرسوده در این بندر نمی خواهد
بکش لنگر که این بندر تو را در بر نمی خواهد
خیابانی که خود را در حصار خانه می بیند
در آغوش لگدمالش که همبستر نمی خواهد
جهان استطبل تاریکی پر ترس از قداستهاست
کسی در بین یابوها که خواب آور نمی خواهد
من عینک سازم و دنیا ندارد ارزش دیدن
کسی یک لنز آلوده به این باور نمی خواهد
خدا دل آهنی ها را برای جنگ می سازد
ولی از بین محرومان که عصیانگر نمی خواهد
حلالم کن همین حالا تو قربانی تری از من
که اسماعیل اندامت دم خنجر نمی خواهد
تو شیرینی و من تلخم که باخسرو نمی جنگم
رهایم کن که فرهادت تو را دیگر نمی خواهد
برای رازی از دنیا به عمق استکان رفتن
به جز یک گوشه ی دنج و قلم دفتر نمی خواهد
#حسین_آهنی
#یا_حیدر
#سالروز_فتح_خیبر
کسی که جن و ملک ریزه خوار او بوده
و کان و کُن همه از اعتبار او بوده
اگر که کنده در خیبر از بن و ریشه
بدان که این حرکت خرده کار او بوده
#روح_الامین_کشاف
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
بهار، میشِمُرَد اشکهای باران را
هجومِ ضربهی شلاقهای بوران را
خزانِ سرخِ زمین سبز میشود آخر
بهار، میرسد و میکُشد زمستان را
بهار، هوی مسیحای خاکِ در گور است
به آب میسِپُرد خشکی بیابان را
بهار را چه به پاییزهای طولانی ؟!
چقدر صبر کند خشکسالِ هجران را ؟!
به حکمِ داسبهدستان، به مرگ محکوم است
گُلی که زندگی آموختهست، گلدان را
دوباره دستِ خدا را به ریسمان بستند
همان تبار که از پشت، دستِ شیطان را
کبوتری که قفس را هم آسمان میدید
همیشه دید در انبوهِ درد، درمان را
چه یوسفی که ندارد هوای آزادی !
چه یوسفیست که پَر داده چاهِ کنعان را !
به آجر آجرِ زندان قیام میآموخت
کسی که ریخت، به میدان سجدهاش جان را
میان دخمهی تاریک، نور پیدا کرد
زنی که آن همه گم کرده بود، ایمان را
اباالرئوف، هرآیینه میشکست اما
رها نکرد، دلِ سنگی نگهبان را
اسیر بود، ولی ریسمانِ ایمانش
اسیر کرد، مسلمان و نامسلمان را
هجومِ سیلی جلادهای حیوانخو
کبود کرد، تنِ آیههای انسان را
به شأن آیهی «اِلّاالمُطَهَّرون» سوگند
که بیوضوصفتان میزدند قرآن را
دهانِ هر که به تندی به ناسزا وا شد
شکست، روی دلِ زخمیاش نمکدان را
شبیه پیکرش آماجِ زخم شد جگرش
به پارهی جگر از بس گذاشت دندان را
به کامِ تشنگیاش جامِ اشک مینوشاند
به کربلای لبش روضههای عطشان را
به پای او غل و زنجیرها اسیر شدند
زمانِ رفتنش آزاد کرد زندان را
سیاهچالِ غمِ کاظمین، بالا برد
کتیبههای عزای قم و خراسان را
اسیرِ سلسلههای عراقِ آن دوران
اسیر کرد، دلِ مردمان ایران را
#رضا_قاسمی
به خاک پای باب الحوائج موسی ابن جعفر(ع)
خدا در اوج شادی،گاه غم بخشیده انسان را
در آغوش بهار انداخته سوز زمستان را
میان تار و پود پیله ها پروانه خواهد شد
تحمل میکند هرکس مصیبتهای زندان را
تو نور آسمان هایی که "فی قعرِ السُجون" هستی
خدا گاهی به چاهی می سپارد ماهِ تابان را
"امین و صالح و صابر ،وَفیّ و عالِم و زاهِر"
چگونه وصف باید کرد خورشیدی فروزان را؟
چه اعجازیست پنهان در کلام روشنی بخشت؟
که تابانده به قلب "بُشرِ حافی" نور ایمان را
تویی "وَالکاظِمینَ الغَیظ" ،"عافینَ عَنِ الناسی"
نشان دادی در اعمال خودت تفسیر قرآن را
چه حالی داشت هارون آن زمانیکه به چشمش دید
به راه آورده اعجاز نگاه تو کنیزان را
پر و بال قنوتت را شکست اما نرنجیدی
نکردی از دعای خویش محروم آن نگهبان را
کرامت را رساندی تا به سر حد خودش وقتی
نمک گیرِ خودت کردی تمام خاک ایران را
خودم را در حریم تو تصور میکنم هربار
زیارت میکنم شیراز را،قم را؛خراسان را
یقین دارم شفاعت میکنی آن را که عمری داشت
به لب "یا حضرت معصومه" و "جانم رضا جان"را
#عباس_جواهری_رفیع
دل رفت و عمر رفت و روان رفت و بعد از این
ماییم و آهِ سرد و لبِ خشک و چشمِ تر...
#سلمان_ساوجی
🇮🇷
قطعا بیابان میشود دریای بعد از تو
با آه معنا میشود آوای بعد از تو
از بس که آزادی! قفس دور است از نامت
خاک اسارت بر سر دنیای بعد از تو
آن خاممغزی که گریزان شد از آغوشت_
درگیر آرامش نشد هرجای بعد از تو
از هر نظر سنجیدهام ،اصلا نمیگنجد
حتی تصور کردن فردای بعد از تو
حتی غریبی بین ما، ایران مظلومم
جمهوری اسلامیام، ای وای بعد از تو...
#ایران
#وطن
#جمهوری_اسلامی_ایران
#مهدی_کبیری
تنگ است دلم برای من بودن خود
ایکاش که آشتی کنم با منِ خود
بیگانه به قدر من نخواهد فهمید
عشق است فداکاریِ در میهن خود
#رباعی
#محمدعلی_ساکی
🌿
طوری ز چارچوب، در قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است...
✍ شاعر: #سید_حمیدرضا_برقعی
🏞 تصویرگر: #حسن_روح_الامین
📅 ۲۴ رجب، سالروز #فتح_خیبر توسط مولا امیرالمومنین علی علیه السلام مبارک باد 🎉🎊
#امیرالمومنین
✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ
@KhyaleVasl
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه ورود فرمانده کل قوا به حسینیه امام خمینی(ره) و اجرای سرود جمهوری اسلامی
♡
رود جاری شد درون کوچه از چشم ترم
پر نزد مرغ خیالت نازنینم از سرم
در دل و فکرم نه تنها، در خیالم نیز نه
پر شده از عشق تو نامهربان! سرتاسرم
دمبهدم طعم نویی از باغ عشقت میچشم
فکر کردی چیست شعرم؟ میوههای نوبرم
بسکه در خواب من ای گل رفتوآمد میکنی
عطر تو میآید از گوشهکنار بسترم
روز اول با شراب چشم شیرین آمدی
ریختی آخر سرابی تلخ را در ساغرم
من عقاب آسمان بودم که گنجشکت شدم
پر ابهت بودم اما حال رقتآورم
من به عشقت داشتم ایمان بت نامهربان!
رفتنت بدضربهای زد بر درخت باورم
چارۀ من چیست جز ترک محبت، بیوفا!
دوستت دارم ولی از بام عشقت میپرم
#زینب_نجفی
زمستان
سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر برنیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه، جز پیش پا را دید نتواند
که ره تاریک و لغزان است.
وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورَد دست از بغل بیرون
که سرما، سخت سوزان است.
نفَس، کز گرمگاهِ سینه میآید برون، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم
ز چشمِ دوستانِ دور یا نزدیک؟
مسیحای جوانمرد من، ای ترسای پیرِ پیرهنچرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است... آی
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای...
#اخوان_ثالث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمستان
#اخوان_ثالث
باصدای شاعر
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
ﺩﺭ ﺩﻝ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﺜﻞ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻨﻢ
ﻟﺤﻈﻪ ﻟﺤﻈﻪ، ﻗﻄﺮﻩ ﻗﻄﺮﻩ، ﺁﺏ ﮔﺮﺩﯾﺪﻩ ﺗﻨﻢ
ﺑﺲ ﮐﻪ ﻻﻏﺮ ﮔﺸﺘﻪﺍﻡ ﭼﻮﻥ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﻡ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ
ﺧﺼﻢ ﭘﻨﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﭘﯿﺮﺍﻫﻨﻢ
ﺩﺭ ﺳﯿﻪﭼﺎﻝ ﺑﻼ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺧﻠﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩﺍﻡ
ﺍﯾﻦ ﻧﻤﺎﺯ، ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺵ، ﺍﯾﻦ ﺍﺷک ﺩﺍﻣﻦ ﺩﺍﻣﻨﻢ
ﻫﺮ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻼﻗﺎﺗﺶ ﺭﻭﻧﺪ
ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﻤﻨﻮﻉﺍﻟﻤﻼﻗﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ، ﻣﻨﻢ
ﻗﺎﺗﻞ ﺩﻝﺳﻨﮓ ﻣﯽﺧﻨﺪﺩ ﺑﻪ ﺍشک ﺩﯾﺪﻩﺍﻡ
ﺣﻠﻘﻪﯼ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﻣﯽﮔﺮﯾﺪ ﺑﻪ ﺯﺧﻢ ﮔﺮﺩﻧﻢ
ﺑﺲ ﮐﻪ ﺟﺴﻤﻢ ﺁﺏ ﮔﺸﺘﻪ ﻣﺜﻞ ﺷﻤﻊِ ﺳﻮﺧﺘﻪ
ﻣﺤﻮ ﮔﺸﺘﻪ ﺟﺎﯼ ﻧﻘﺶ ﺗﺎﺯﯾﺎﻧﻪ ﺑﺮ ﺗﻨﻢ
ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻭﻗﺖ ﺍﻓﻄﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﯾﯽ ﻗﺎﺗﻠﻢ
ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎ ﺧﺮﻣﺎﯼ ﺯﻫﺮ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﻗﺼﺪ ﮐُﺸﺘﻨﻢ
ﮔﺎﻩ ﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﺳﺎﻕ ﭘﺎﯼ ﻣﻦ ﺧﻮﻥ ﻣﯽﭼﮑﺪ
ﺑﺲ ﮐﻪ ﭘﺎ ﺳﺎﯾﯿﺪﻩ ﮔﺸﺘﻪ ﺑﯿﻦ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺁﻫﻨﻢ
ﯾﺎﺩ ﺍﺯ ﺟﺴﻢ ﻣﻦ ﻭ ﺍﺯ ﺗﺨﺘﻪی ﺩﺭ ﻣﯽﮐﻨﺪ
ﻫﺮ ﮐﻪ ﮔﺮﺩﺩ ﺯﺍﺋﺮ ﻭ ﺁﯾﺪ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺪﻓﻨﻢ
ﯾﺎﺑﻦ ﺯﻫﺮﺍ «ﻣﯿﺜﻢ» ﺍﺳﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻮﻻّﯼ ﺷﻤﺎ
ﮔﺮ ﺑﻪ ﺩﻭﺯﺥ ﻫﻢ ﺭﻭﻡ ﺍﺯ ﻫُﺮﻡ ﺁﺗﺶ ﺍﯾﻤﻨﻢ
#غلامرضا_سازگار
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
بر جبين آسمان آثار غم پيدا شده
نم نم باران دوباره راهی صحرا شده
در ميان سنگها، آيينهای تنها مباد
در ميان سنگها آيينهای تنها شده
كاش قلب قفل زندان نيز مثل نيل بود
حبس در زندان فرعونِ زمان، موسی شده
"رَبِّ خَلِّصنی" شده ذكر مدامش در قنوت
تنگتر پيش نگاهش عرصهی دنيا شده
* *
در دلش با ديدن زنجير و بند و سلسله
روضههای عصر عاشوراست كه بر پا شده
روضهی يک كودک آوارهی بیسرپناه
روضهی يک دختر بیتابِ بیبابا شده
روضهی تنهايی زينب ميان دشمنان
روضهی قدهای از فرط مصيبت تا شده
همنفس با كاروان شام در اين لحظهها
مايهی تسكين قلبش ذكر "يازهرا" شده
#سیدعلیرضا_شفیعی
2. تک و تنها.mp3
6.94M
🏴#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :حاج محمود کریمی
ای قبلهی اهل یقین باب الحوائج
آرامش اهل زمین باب الحوائج
موسای طور سینههای عاشقانی
ای عشق تو جانآفرین باب الحوائج
ای عهدهدار حاجت هر غصهداری
آرام جان دلغمین باب الحوائج
از کودکی با روضههایت خو گرفتیم
مِهر تو با خونها عجین باب الحوائج
رفتی به زندان تا امانِ شیعه باشی
دفع بلا کردی چنین باب الحوائج
شد روضهخوانت آسمانها ، کهکشانها
بر سر زند روح الامین باب الحوائج
جانم به قربان دو چشم خونفشانت
از تنگی زنجیر کین باب الحوائج
قعر سیهچال و عبادت پیشهبودی
گشتی تو ذکرالذاکرین باب الحوایج
شد آب ، جسم اطهرت مانند زهرا
از ظلم هارون لعین باب الحوائج
لبریز کن دلهای ما را از محبت
ای تشنه را " ماء معین " باب الحوائج
#یا_باب_الحوائج
#یا_موسی_بن_جعفر
#مشهدی_زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 حال و هوای کاظمین در شب شهادت امام موسی کاظم(علیه السلام)
🏴🏴🏴
امام موسی کاظم علیه السلام🏴
ای آسمانها زائر صحن وسرایت
باغ جنان آمد پدید از خاک پایت
آقاگناهت چیست که در کنج زندان
افتاده ای ای هفتمین نور هدایت
ای روزه دار تشنه ای که وقت افطار
تنها به اشک چشم خود کردی کفایت
مانده به روی جسم پاکت جای زنجیر
از طینت زشت گروهی بی عنایت
نایی نمانده در تنت از ضرب شلاق
خون شد دل هفت آسمان از ماجرایت
خون میچکد از پای تو بر تخته پاره
بالاست هر شب تا سحر دست دعایت
خورشیدِمشهدجان به لب شد ازغم تو
مهتاب قم شد غرقِ ماتم در عزایت
باب الحوائج گشته ای یعنی که آقا
خیلی شبیهی به عموی با وفایت
#مریم_سادات_میرصادقی