۲۳ آذرماه ۱۳۳۹ بود که #سید_ابراهیم متولد شد...
#تولدت_مبارک_شهید_رئیسی_عزیز
سلام ما را در #شب_جمعه به سیدالشهداء برسان
@abadiyesher
در روزگارت عاشقی اخمو نمیخواهی؟
یک استکان دمنوش غمپهلو نمیخواهی؟
ای صوفی تنها نشسته در دل خانقاه
در دین خود هم پایهی هندو نمیخواهی؟
آغامحمدخان قاجاری، ولی افسوس
در لشکرت کرمانی همسو نمیخواهی
هی شعر میبافم در این سرما برایت حیف
تنپوش گرم عشق را وارونه میخواهی
گاهی مرا در بین اشعارم بخوان آقا
یک قمری تنهای در پستو...نمیخواهی؟
درحسرت یک جمله از تو ماندهام عمری
عشقم پریسا یک بغل شببو نمیخواهی؟؟
#پریسامصلح
@abadiyesher
خوش آمدی پسرم... صبحِ عید برگشتی
سپیدهی سحرم روسفید برگشتی
دوید صندلیِ چرخدارِ من از شوق
جلوتر از خودِ من تا شنید برگشتی
و ناگهان تلفنها به لُکنت افتادند
خبر رسید که تو، شَه... شهید برگشتی...
به روی شانهی مَردم که آمدی دیدم
بلندتر شده قدّت، رشید برگشتی
درختِ سرو، خبردار ایستاد آن روز
که با صلابت و آزاده دید برگشتی
مرا ببخش که در خانه نیستم پسرم!
که در بهشت به گوشم رسید برگشتی
کلیدِ خُلدِ برین را خدا به دستت داد
چه غم به خانه اگر بیکلید برگشتی...
#شهاب_مهری
@abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوایِ دردِ درون را از درون بطلب
#شمس_مغربی
@abadiyesher
من و خیال تو و... بوسه های پی درپی...
خدا به خیر کندجرعه جرعه مستی را...
#سوسن_درفش
@abadiyesher
تو آن خیال محالی به حال هر شب من
من آن حضور پریشان نشسته بر غم تو..
#لیلا_مقربی
@abadiyesher
خورشید، لب پنجرهها را بوسید
رویید میان باغ دل، یاس سپید
در سفرهی صبحانه بیاور هر روز
معجون نشاط و جرعهای چای امید
#مجتبی_باقی
@abadiyesher
من از ندیدن تو ای بهار میترسم
از این زمانۀ ناسازگار میترسم
درون قبر خیالات دفن شد دل من
پرندهام من و از این حصار میترسم
هوا غبار و دل پاک من غبارآلود
اسیر خاک شدم از غبار میترسم
شبیه معدن باروت وسوسه است دلم
که بیقرارم و از انفجار میترسم
به روی دست تو تابوت آرزوی من است
مرا رها مکن از این مزار میترسم
چقدر منتظر دیدنت بمانم من؟
چقدر گفتم از این انتظار میترسم!
طلوع کن که از این شام تار خسته شدم
طلوع کن که از این شام تار میترسم
#زینب_نجفی
@abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا عهدیست با شادی که شادی آنِ من باشد
#مولانا
@abadiyesher
هدایت شده از اشعار "عاصی"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مهدی(عج) جان
آقا تو را به چشم تر مادری که در...
#غزّه نموده دِق ز غم کودکش ، بیا
"عاصی"
🍃🖤🍃🇵🇸🍃😭😭😭
🌹جهت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ۳صلوات
ترتیل صفحه ۹۰ قرآن کریم .wav
13.38M
#قرآنیات
📢 #تلاوت روزانه #یک_صفحه_قرآن
🔹️#ترتیل صفحه نود قرآن کریم، سوره مبارکه نساء
🎙با صدای #حبیب (مدیر کانال)
✏️ توصیه مهم حضرت #امام_خامنه_ای:
هر روز حتماً قرآن بخوانید
@KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨
از هر لب مُفت و رایگان بوسه بگیر
از لبشُتر و غنچهدهان بوسه بگیر
حتی چشمت به کاکتوسی گر خورد
از کُنج لبش، خندهکُنان بوسه بگیر
#جواد_محمدی_دهنوی
باور کن اونی که فکر میکنی...
هیچوقت از ذهنت پاک نمیشه و
قراره تا آخر عمر حسرتش توی
قلب بمونه، میره...
بخدا که میره از فکرت،
میره از قلبت. بهترش میاد
و پر میکنه قلبتو مطمئن باش...
جاش برای بهتر از اون خالی شده...
مطمئن باش
@abadiyesher
از نسل بنی امیه آمد پسری
شیطان مجسم و پر از دردسری
از این همه تزویر تعجب نکنید
از قبرْ، معاویه برآورده سری
#اسماعیلعلیخانی
#وَلَعَنَاللَّهُبَنىاُمَیَّهَقاطِبَهً
#نفاق_اموی
@abadiyesher
غزل برفی
تو را به حرف نیاورده امشب اینجا برف
که آب میشود ازآفتاب فردا برف
کلاغها چه سراسیمه و گذاشته است
کلاه پولکیاش را به فرق افرا برف
چه ژرف میشنوی باز ساز وحدت را
فرود آمده بر مسجد و کلیسا برف
به گوش کودک همسایه"بازباران " است
به گوش شاعراین شعر،"باز بارا...برف"!
کدام سقف ترکخورده است در باد آی
و استغاثهی مادر: خدا مبادا برف ...
دو دست یخزدهی کودکی گرسنه نوشت
بدون فاصله دربرگ: آب، بابا، برف"!
انار نوبر باغ است قسمت "دارا"
هنوز یکسره یخ بسته دست "سارا"، برف
چه غم که دخترک گلفروش یخ زده است
که بسته چشم سفیدش بر این قضایا برف
نشسته کودک دیگر کنار شومینه
گشوده پنجره برفرصت تماشا برف
نشسته چشم به شومینه با سگ و پدرش
میان هلهله سرداده: های، هو، ها، برف
نشست تا بزند زخمه بر پیانویش
بلند بر سر نتها کشید،"سل"، فا، برف
سکانس آخر این فیلم ،سخت برفکی است
نکرد یک نفسش بی غبار حتی برف
و آب میشود از آفتاب و خواهد کرد
تمام شعر مرا رفتهرفته حاشا برف
#محمدحسین_انصارینژاد
شیراز_۴آذر ۱۳۹۷
@abadiyesher
با یک نگاهش میبرد از خاطرم غم را
میخوانم از چشمان او صبر مجسّم را
از آسمان مهر، نازل میکند دائم
بر روی گلبرگ دلم، باران شبنم را
وقتی که میریزد گلاب واژه از لبهاش
از حرفهایش میچشم شهد دمادم را
دستان او دریای نور و ساحلی امن است
از نازِ دستش، میتوان فهمید مرهم را
بر شانه، افشان میکند تا تاب گیسو را
می بویم از هر تار مویش عطر #مریم را
با جرعهای از بوسه هایش تا ابد مستم
مینوشم از جام لبانش عشق عالم را
میبینم از دارالقرار صحن آغوشش
باغ بهشتی بیکران و سبز و خرم را
رنگینکمانی از نشاط و شور و امید است
خورشید یادش میبرد اندوه و ماتم را
#مجتبی_باقی
@abadiyesher
هدایت شده از بارشهای قلم من
دنیا به تبسم تو بیتاب شود
شب مملو از فروغ مهتاب شود
خورشید طلوع میکند بر غمها
روزی یخِ سرزمین ما آب شود
#مستان
@baresh_haye_ghalamman
هرچند در زندان تنهایی اسیری
از دمزدن با دوست و بیگانه سیری
با یاد باران بگذران این روزها را
حالا چه فرقی میکند گُل یا کویری
بااینکه دیگر یال و کوپالی نداری
اما به چشم من شبیه قبل شیری
اینکه هنوز از عشق میگویی عزیزم
یعنی از این طوفان نمیترسی دلیری
بیرون میآید از تنورت نان خوبی
در دستهای مهربان حق خمیری
پاییز رنگی را ببین و زندگی کن
بارانِ تقتقتق! چه روز دلپذیری!
#زینب_نجفی
@abadiyesher
هدایت شده از خوبان پارسیگو
#امام_زمان
کجای وسعتی از آفتابگردانها
نشستهای به تماشای ما پریشانها؟!
#محمدحسین_انصارینژاد
در حسرتم که بین سخنها تصادفا
یکبار هم به اسم صدایم کنی فقط...
#امیرحسین_پورعزیز
@abadiyesher