eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
میترسم این آقا بیا های دعایم از نامه های کوفیان سبقت بگیرد... 😔
چيست در گردش جادویی چشمت که هنوز قلم فرشچيان دور خودش می‌چرخد لاادری
مهربانی را زچشمانت بگیری مرده ام مثل انگشترب انگشتان قلبم خفته ای ترس ازدست دادنت آتش ب خرمن میزند با نم وباران اشک چشمان من را شسته ای
تو در تقویم من روزی نوشتی دوستت دارم از آن پس بارها گم کرده‌ام فصل خزانش را...
‌°•🌸|°• او را برنگ و بوی نگویم نظیر نیست گلبن نظیر اوست ولی دلپذیر نیست روی نکو به طینت ساقی نمی رسد گل را صفای شبنم روشن ضمیر نیست
آنچه را عقل به یک عمر بدست آورده ست عشق یک لحظه ی کوتاه بهم میریزد ❣
مردم از ماتم من شاد و من از غم خشنود شادمانم کن و اندوه مکرر برسان
سـمــــ✨somayeh✨ـــیه: در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند یکی زشب گرفتگان چراغ بر نمی کند کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند دل خراب من دگر خراب تر نمی شود که خنجر غمت از این خراب تر نمی زند گذر گهی است پر ستم که اندرو به غیر غم یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم و سزاست اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی زند
رها کنی برود از دلت جدا باشد؛ به آن که دوست‌تَرش داشته، به آن برسد...
در ساغر تو چیست که با جرعهٔ نخست هشیار و مست را همه مدهوش می‌کنی
به چشمان پلنگت میکشد دست به شوق شوخ و شنگت میکشد دست حسود بالشت هستم که تا صبح به موهای قشنگت میکشد دست 😍😍
در مسجد از او گفتم و دیدم که مؤذّن ناگاه از او گفت و رها کرد اذان را...!
بعد از عبور فاصله ها را شناختم « بی » را شناختم من و « با » را شناختم جغرافیای شهر تو چندان شگفت نیست این بام این دو گانه هوا را شناختم آخر اگرچه دیر ولی زیرکانه تر فرق میان ما و شما را شناختم گفتی:« عبث مکوش که یک دست بی صداست» من در سکوت نیز صدا را شناختم خود را شناختم من و شادا که عاقبت این سخت جان آبله پا را شناختم
کربلا رفتن خود را به رخ ما نکشید ما درست است نرفتیم ولی دل داریم😭😭
بغض ها بی تو نشستند و گلوگیر شدند اشک ها هم چه غریبانه ؛ سرازیر شدند ای که هر چه غم و درداست؛پس از تو؛در من آمدند آینه در آینه ؛ تصویر شدند...! بهتر ازاین نشد امشب بنویسم که چه زود روزهایی که تو را منتظرم ؛ دیر شدند کاش با مقدمِ سبز تو به باران برسند جاده هایی که دراین راه ؛ نفسگیر شدند مثل دلتنگیِ این عقربه ی خانه به دوش روزهایم همه در پای غمت؛ پیر شدند کاش یک لحظه ؛ فقط حال مرا درک کنند واژه هایی که پس از داغ تو دلگیر شدند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هر جراحت که دلم داشت، به مرهم بِهْ شد داغ دوری‌ست که جز وصل تو درمانش نیست... نظیری نیشابوری
صدا که زدی مرا جنگل جانم چلچله باران شد
چقدر خواب ببینم که مال من شده‌ای و شاه بیت غزل‌های لال من شده‌ای؟ چقدر خواب ببینم که بعد آن همه بغض جواب حسرت این چند سال من شده‌ای چقدر حافظ یلدا نشین ورق بخورد؟ تو ناسروده ترین بیت فال من شده‌ای چقدر لکنت شب گریه را مجاب کنم خدا نکرده مگر بی‌خیال من شده‌ای؟ هنوز نذر شب جمعه های من اینست که اتفاق بیفتد حلال من شده‌ای که اتفاق بیفتد کنارتان هستم برای وسعت پرواز بال من شده‌ای میان بغض و تبسم میان وحشت و عشق تو شاعرانه ترین احتمال من شده‌ای مرا به دوزخ بیداریم نیازی نیست عجیب خواب قشنگی‌ست مال من شده‌ای -
چَشــم‌هایَـت، دِلِ مَــن، کـارِ خُـدا یا قِسمَـت وَ دَر اين غائِلـه تَشخيصِ مُقَصِّر سَخت‌است
گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو شرح دهئم غم تو را نکته به نکته مو به مو از پی دیدن رخت همچو صبا فتاده‌ام خانه‌به‌خانه در به در، کوچه‌به‌کوچه کوبه‌کو
شمع باشی یا نباشی من همان پروانه ام تو سر عقل آمدی من همچنان دیوانه ام
ڪَفته‌ بودم شعر بی‌شعر ! امشب امّا یاد او باز دارد ڪاغذوخودڪار دستم می‌دهد .... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‍‌ ‌ ‌‌ ‌‌ 🖤🌺🖤
منم آن شکسته‌ سازی که توام نمی‌نوازی که فغان کنم ز دستی که گسسته تار ما را ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‍‌ ‌ ‌‌ ‌‌
🌱🖇 دلــم‌راسیب‌سرخی‌برسـرم‌کـردم، کمانت‌کو؟ اگرپایین‌ترازآن‌هم‌زدی‌خوب‌است، بسـم‌الله!
🌱🖇 شَهر بُزرگ است تَنم، مَن طرفی، غَم طرفی ..