eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سوختن با آتش است و «عشق با دیوانگی» عشق بر هر دل ڪه زد آتش چو من دیوانه بود
غزل امام رضا علیه‌السلام آب و جارو می‌کنم با چشمم این درگاه را ای که درگاهت هوایی کرده مهر و ماه را چشم‌هایی را که حیرانند پشت «لا اله» در خراسان تو می‌بینند «اِلّا الله را» این تجلی‌گاه سلطان ازل، این کوه نور برده است از یادها الماس نادرشاه را با زبان بی‌زبانی بشنو از نقّاره‌ها «وال من والاه» را و «عاد من عاداه» را ای خراسانی‌ترین خورشید، روشن کن مرا ما که می‌دانی نمی‌دانیم راه و چاه را من زیارت‌نامه خواندم، شعرهایم مانده است وقت داری تا بخوانم چند دفتر آه را؟ بیت‌هایم خانه بر دوشند مانند خودم راستش دعبل شدن سخت است این درگاه را راز پهلوی تو ماندن را نمی‌دانم ولی آخرش می‌پرسم از شیخ بهایی راه را می‌کِشی از هرطرف هر بی‌پناهی را به طوس بچه آهو کرده‌ای انگار خَلقُ الله را شعر من با دوستت دارم به پایان می‌رسد کاش می‌دادی جواب این جملهٔ کوتاه را
عشــــق ... مهمانِ دݪ استـــ و جان و دݪ مهمانِ او مـــــن ... دݪ و جــان پیش مهمـــان درڪشم هر صبح دم ✋🏻
مباش کم ز نی خشک در جوانمردی اگر شـکر نفشـانی، نـوا دریـغ مـدار
گفت:اولین نشانه‌ عاشق شدن غم است؟ بوسیدمش به گریه و گفتم:غمت مباد
زلف مشکین تو یک عمر تامل دارد نتوان سرسری از معنیِ پیچیده گذشت...
اے ڪه از‌ صبحِ بهار نیز دل‌انڪَیزترے شاخه‌ے نسترنی پیچڪ آغوش منی صُبح آغاز شد و‌چشم دلم‌ منتظرت پلڪ بڪَشاےڪه آغازِ من و جانِ منی
اگر خطا نکنم ، عطر ، عطر یار من است کدام دسته گل امروز بر مزار من است گلی که آمده بر خاک من نمی داند هزار غنچه ی خشکیده در کنار من است گل محمدی من ، مپرس حال مرا به غم دچار چنانم که غم دچار من است تو قرص ماهی و من برکه ای که می خشکد خود این خلاصه ی غم های روزگار من است بگیر دست مرا تا زخاک بر خیزم اگرچه سوخته ام ، نوبت بهار من است
من همان صیدم که نیرنگ با دل کرده‌ام ساز صلح و جنگ را آهنگ با دل کرده‌ام از لبم بوی شرابِ فتح می‌آید چو تیغ شیشهٔ عشقم که جنگ سنگ با دل کرده‌ام جز دلم نبود سلاحی در مصافِ دوستی کارِ یاران مشفق تنگ بر دل کرده‌ام من همان طفلم که با کلک مصیبت سال‌ها مشق شیون‌های سیر آهنگ با دل کرده‌ام غیر دل وادی عشقم نشد یاری رفیق قطع چندین منزل و فرسنگ با دل کرده‌ام محرم رازی چو غیرِ دل نمی‌بینم در جهان همچو « طالب » روی نام و ننگ با دل کرده‌ام
صبر در راه تو حلواهای ما را غوره کرد دلخوشی‌ها را هراس رفتنت دلشوره کرد
درد و درمان منی هم گله دارم هم نه سوختم با تو ولی سایه‌ات از دل کم نه نیستم سهم تو اما تو شدی دنیایم کمر عشق در این دار و نداری خم نه درس عبرت شد و انگشت نمای مردم سر سوزن دل دیوانه خودش آدم نه بین یک جمع غمین و تک و تنها یعنی حرف ناگفته فراوان و کسی محرم نه از خدا خواسته‌ام سر بزند هر لحظه خنده بر روی لبت، هیچ زمانی غم نه
زینسان که تند می گذرد خوشخرامِ من کِی ملتفت شود به جوابِ سلامِ من 😐
"من دوستت دارم عزیزم"، دوستم داری؟ تکرار کن بخشِ نخستینِ سؤالم را! 😑🙄 🙊🙈
از صبح و شرابِ ناب در کوزه بگو از پــرتـــو آفتــــابِ هــرروزه بگــو لبخنـد بزن به وسعتِ نصـف جهان از ترمــه و از کــاشیِ فیــروزه بگو درود پگاهتان دلنواز و شاعرانه🌹🌹🌹
در ازای بوسه محکم می‌زنی در گوش من دوست دارم اینچنین کالا به کالا را عزیز! ✍
━━━━💠🌸💠━━━━ بغضم به تمام شهر ارسال شده است در حنجره‌ام ترانه‌ای چال شده است من، بی «تو» دچار رعشه‌ام، باور کن مثل گـسلی که تازه فعال شده است! ━━━━💠🌸💠━━━━
اوج اوج اوج خوشبختی که میدانی کجاست غالبا با ها به آنجا میرسی... 👌🏼...😍🎂 تولدتون مبارک تیر ماهی های عزیز🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂
. هر که از پیچش موی تو خمی می‌بیند نه عذابی نه بلایی نه غمی می‌بیند دل بنایی‌ست فرو ریخته اما عاشق در همین خانه‌ی ویران حرمی می‌بیند ♥️🌿
ما را دلیست گمشده در چین زلف تو اکنون که حال با تو بگفتیم، بازیاب
فراق و وصل اگر سرد و گرم این دنیاست عجیب نیست که دل کاسه‌ای پر از ترک است
کویر تشنه‌ی عشقم، تداوم عطشم دگر بس است، ز باران مگوی، باران باش
چه ساغرها تهی کردیم بر یادت که یک ذره نه ساکن گشت سوز دل، نه کمتر شد خمار ما
میان آب و آتش داردم دیوانه‌وش طفلی که در یک لحظه صد ره می‌شوم مقبول و مردودش
کافه چی یک بستنی با طعم کاکائو بیاور ظهر تابستان فقط با بستنی سر میشود کرد🍧🍦
میخرامد غزلی تازه در اندیشه ی ما شاید آهوی تو رد میشود از بیشه ی ما! دانه ی سرخ اناریم و نگه داشته اند دلِ چون سنگِ تو را در دل چون شیشه ی ما اگر از کشته ی خود نام و نشان میپرسی عاشقی شیوه ی ما بود و جنون پیشه ی ما! سرنوشت تو هم ای عشق فراموشی بود حک نمیکرد اگر نام تو را تیشه ی ما! ما دو سَرویم در آغوش هم افتاده به خاک چشم بگشا که گره خورده به هم ریشه ی ما! 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای کشف حجاب از سر خود کردهٔ نامرد ای کاش بدانی به چه جانها زده ای درد
دلخوش به بازگشت كدامین مسافری؟ بر روی ریـل ها خبری از قطـار نیست
• غمگین تر از گالیله ام بانو! اخبارِ مرتد بودنم پیچید... • من مُعتقد هَستم که این دُنیا دورِ تو می‌گردد! نَه این خورشید
این کوزه چومن،عاشق زاری بوده است در بندِ سر زلف نگاری بوده‌ست این دسته ،که بر گردن او می‌بینی دستی‌ست که برگردنِ یاری بوده‌ست
با آن صدای ناز برایم غزل بخوان تا وقت مرگ حوصله دارم برای تو