eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
55 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
نصف جهان بی تو برایم قشنگ نیست! هر جا تو باشی از همه جا اصفهان تر است!!
مگر جانی که هرگه آمدی ناگه برون رفتی؟ مگر عمری که هر گه می روی دیگر نمیایی؟!!
روزی جَهانی می شَوَد مَجذوبِ نورِ تو روزی خَبرها می شَوَد شَرحِ ظُهورِ تو...!
دفتر تک بیت های بی مخاطب مانده ام شد نصیب پشت نیسان ها و وانت بارها
آرام بگیر اِی دل و کم گریه کن اِی چشم! انگار نفهمیدی و انگار ندیدی... ☔️
بی‌تو قدم زدم شبی در این هوای بی‌کسی برد مرا هوای تو به ناکجای بی‌کسی دوباره شعر کوچه و دوباره نور ماه شب زمزمه‌ی لبم شده ترانه‌های بی‌کسی مسیرِ خاطرات را به چشم بسته می‌روم خیال دستِ تو شده مرا عصای بی‌کسی "قدم زنان، قدم زنان تو را به خانه می‌برم" به خلوت شبانه‌ام، به ابتدای بی‌کسی ببین که بی‌حضور تو چه قطره قطره می‌چکم به ماتم خیال خود، به ابتلای بی‌کسی "دریچه آه می‌کشد" نیامدی و می‌روم به ناله‌های بی‌نوا، به های‌های بی‌کسی "در این سرای بی‌کسی، کسی به در نمی‌زند" دوباره می‌روم به شب، به انتهای بی‌کسی.
خواب می آید و در چشم نمی یابد راه یک طرف اشکْ رَهش بسته و یک سوی خیال هوشنگ ابتهاج🖤 ♥️
‌ ‌ما را نگاهی از تو تمام است،اگر کنی...
‌ زندگی بی عشق، اگر باشد، همان جان کندن است
ز خوی تند نتوان روی‌گردان گشت از خوبان به زخم خار نتوان داد از کف دامن گل را
صــــبح است و بهارست و هوا مست ز بویَت من عاشـقِ دیوانــه سـرگشتـهٔ ڪویَت... .
حلول ماه رجب مبارک دیدار تو اول،،رجب،، می آیم آخر پیِ کار مستحب میآیم روزه ام و تشنه ی توام تا به اذان افطار به بوسه ی رطب میآیم جعفری
سیب خُوردیم و بهِشت اَزَل اَز کَف دادیم وای بَر ما که زَمین خُورده‌ی مادَرزادیم... 🌴🕯🌴
بارشِ بی وقفه ی این چشم ها بی فایده است آتشِ افتاده در سینه، دوایش آب نیست... 🌴🕯🌴
بادا حرامش.... بادا حرامش لقمه ی خوان خداوند آتش شود در کام او نان خداوند مانند تیری سرخ جان از او بگیرد هرپرتو خورشید تابان خداوند مثل مذاب سُرب از هر سو ببارد بر پیکرش هر قطره باران خداوند هر ذره ی خاک زمین گردد بلایی او را کِشد در بر، به فرمان خداوند لعنت به هرکس کرده در غفلت فراموش زنده ست در دریای احسان خداوند لعنت به اوکه برده از خاطر که زنده ست در سایه سارِ لطفِ دستان خداوند هرکس که یادش رفته هرچیزی که دارد در دار دنیا هست از آنِ خداوند هرکس نمک نشناس گشته بعد از آنکه عمری نمک خورد از نمکدان خداوند بادا روا بر هستی اش خشم الهی هرکس بدی کرده به قرآن خداوند احمدرفیعی وردنجانی
‌ زندگی بی عشق، اگر باشد، همان جان کندن است
صدای توست که بر می‌زند ز سینهٔ من کجایی ای که جهان از تو پر ز پژواک است 🌿
آنگونه دلم سوخت ز داغِ غمِ هجران هر جا سخن از عشق که شد، آه کشیدم...
صــــبح است و بهارست و هوا مست ز بویَت من عاشـقِ دیوانــه سـرگشتـهٔ ڪویَت... نجفے زادہ. سلام وصبحتون بخیر
گرچه از جور تو تا صبح نخوابیدم، لیک مصلحت نیست نگویم به شما صبح بخیر
آرام بگیر اِی دل و کم گریه کن اِی چشم! انگار نفهمیدی و انگار ندیدی... ☔️
در هر غزل از دفترم با واژه ها میبوسمت رویای من با اشتیاق و بی صدا میبوسمت با خاطرات کهنه ات در شعر هق هق میکنم با گریه های بی امان بی ادعا میبوسمت دلگیرمو با رفتنت آغوش سردم یخ زده گرما بده خورشید من درسایه ها میبوسمت امواج درياي غمت طوفان به پا کرده ببین چون کشتی طوفان زده بی ناخدا میبوسمت سجاده رابگشوده ام رازو نیازم را چه سود ذکر تو را میگویم و با هر دعا میبوسمت وقت نمازم چشمه ی آغاز هر رکعت شدی (حي علي خير العمل )مثل خدا میبوسمت
ای آن کسی که قدر خودت دوست داری ام  بعد از خودت بگو به چه کس می سپاری ام؟ وقتی تو نیستی که تسلّا دهی مرا ،  بعد از تو چیست فایده ی گریه زاری ام...؟ جز عکس مهربان تو ای جانِ رفته ام..  باور بکن به کار کسی نیست کاری ام ؛ من را همین نبودن تو پیر می کند ، از بس که مبتلا به غم و بی قراری ام ؛ باید که از خدای خود امشب بگیرمت من معتقد به ندبه و شب زنده داری ام ! آخر دوا و مرهم هر زخم دل بگو بعد از خودت مرا به چه کس می سپاری ام؟
‏گرد ِ آن خانه بگردم که در او خلوت توست ... وحشی_بافقی
جان در تن من چه كار دارد بي تو
تن من قایقِ لنگر زده در طوفان است خودم اینجا دلِ من پیشِ تو سرگردان است
رَفتَنَت مُعجِزه‌ی عِلمِ پِزِشکی شُده است قَلـبِ مَن پیشِ تو امّا بَدَنَـم جان دارَد...!
اصلا چرا دروغ همین پیش پای تو گفتم که یک غزل بنویسم برای تو احساس می‌کنم که کمی پیرتر شدم احساس می‌کنم کـه شدم مبتلای تو برگرد و هر چقدر دلت خواست بد بگو دل می‌دهم دوباره به طعـم صدای تو از قـول من بگو بـــه دلت نرم تر شود بی‌فایده‌ست این همه دوری، فدای تو دریــــای من! به ابر سپردم بیاورد یک آسمان بهانه‌ی باران برای تو ناقابل است، بیشتر از ایـن نداشتم رخصت بده نفس بکشم در هوای تو