eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
56 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
خورده رقم از شوق تو کوچ پرستوها طعم لبت شد الگوی محصول کندوها دیوان شعری که پر از شرح جنون ماست شد نُقل نَقل شب نشینی های شب بوها در شعر هایم چال روی گونه ات پر شد افتاد از رونق پس از این خال هندوها دست جهان در استعاره خالی است از تو تصویر چشمت پر شده در دست آهوها قدرت ندارم چشم بردارم ازین آتش شاگرد لب های تواند آشوب و جادوها وقتی که دردم دوری از آغوش گرم توست سودی نمیبینم در این درمان و داروها
رحمةٌ للعالمینی علت خلقت تویی اول اول تویی آخر و غایت تویی
معنای هر شعرم تمنای بیایی ست دردست من گل نیست کشکول گدایی ست در روزگار تیره ام در چشمهایم چشمان تو تنها دلیل روشنایی ست از شعر فاخر دست و بالم هست خالی این بینوایی زاده ی بی همنوایی ست میکردمت از دور یک عمری تماشا بی هم نوایی خواستگاه بی نوایی ست مثل غذائی بی نمک هرچند پر خرج دنیا بدون عشق جای بی صفایی ست ◾◾◾◾ دیر آمدی اما نخواهی ماند با من خاصیت گل های زیبا بی وفایی ست
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان یافت همانندش را ؛
_که جهان رنج بزرگیست نگارا تو بخند....!
چشمان تو ای دلبر طناز چه زیباست لبخند به لبهای تو بس ناز و فریباست بودن به کنار تو که چون خواب و خیالی چون قصه‌ی زیبای سراسر همه رویاست هر بوسه که از جام لبان تو چشیدم سرمست شدم‌ چونکه لبت‌ ساغر میناست از منظر چشمان من آن ماه قشنگی کز برکه ی جانِ منِ دیوانه هویداست بی حس تو در بین هزاران دل و دلبر دل خسته ترین عاشق و آواره و تنهاست طنازی و پروانه صفت در دل باغی شمعم که زعشق تو دلم واله و شیداست
رحمةٌ للعالمینی علت خلقت تویی اول اول تویی آخر و غایت تویی ....
تا دل به برم هوای دلبر دارد ، افسانه‌ی عشقِ دلبر از بر دارد دل رفت ز بر ، چو رفت دلبر ، آری دل از دلبر چگونه دل بردارد ؟
شده ام عاشق تو، وای که حالا چه کنم؟ مانده ام در طلبت غرق تمنا چه کنم؟ گفته بودی که رعایت کنم آن حد و حدود من پذیرفتم و حالا نشد اما ، چه کنم؟ تو پر از خاطره ای، داشتنت حق من است با دل من تو بگو حق خودم را چه کنم؟ دل من هر نفس و لحظه فقط با یادت می شود شاعر و دیوانه و شیدا چه کنم؟ همه را از دل من عشق تو بیرون کرده مانده ای در دلم اما تک و تنها چه کنم؟ می سپارم به تو این دغدغه ها را ، اما تو نباشی ، تو بگو ، با غم دنیا چه کنم؟ خسته ام جز تو دگر از همه چیز و همه کس تو بگو با دل افسرده لبریز تمنا چه کنم!
🌺🌹🥀 «پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»: مَن یَعْفُ یَعْفُ اللهُ عَنهُ. هر کس عفو و گذشت داشته باشد خدا نیز از او گذشت خواهد نمود. (شهاب‌الاخبار، ص ١٤٣) 🌺🌹🥀
شده ام عاشق تو، وای که حالا چه کنم؟ مانده ام در طلبت غرق تمنا چه کنم؟ گفته بودی که رعایت کنم آن حد و حدود من پذیرفتم و حالا نشد اما ، چه کنم؟ تو پر از خاطره ای، داشتنت حق من است با دل من تو بگو حق خودم را چه کنم؟ دل من هر نفس و لحظه فقط با یادت می شود شاعر و دیوانه و شیدا چه کنم؟ همه را از دل من عشق تو بیرون کرده مانده ای در دلم اما تک و تنها چه کنم؟ می سپارم به تو این دغدغه ها را ، اما تو نباشی ، تو بگو ، با غم دنیا چه کنم؟ خسته ام جز تو دگر از همه چیز و همه کس تو بگو با دل افسرده لبریز تمنا چه کنم!
تب عشقت بدلم ریخت غزل بُرنا شد پر پروانه و این شمع چقدر زیبا شد خنده هایت افق صبح و خورشید طلوع لحظه هایم همه با بودن تو رویا شد قصد من شهد لبت چیدن و بر چیدن گل هر شب آن حس تو با جان وفا نجوا شد من که مست توام و راهی میخانه شدم وای مجنون غزل راهی این صحرا شد تو بگو عشق کجا شور و شرر تا بکجا؟ دل من روی دلت روی رخت رسوا شد... 💐 💐💐
باد شالیزار شالت را به رقص آورده است هیچ کس جز من مبادا دست در مویت کند خوش به حال بوته ی یاسی که در ایوان توست می تواند هر زمان دلتنگ شد بویت کند
✍✍✍ من هر نفسم بر نفسِ نازِ تـو بند است من مُشتريَم،قيمتِ لبخندِتو چند است بـر ماه رقيب آمـده او هم شده شاكى غُر ميزند وپشتِ سرِ هم گِله مند است چادر بـه سرت كن كـه دگر تاب ندارم گيسوۍسياهت بخدا عامه پسند است تـو هيـچ خبـر از دلِ عُشاق نـدارى ريـزد به سرِ شانه اگر موى، كمند است زخمى شـده ام از تبـرِ تيـزِ نگاهـت گاهى بخدا زخم به شيرينىِ قند است عمريست كـه با قافيـه ها دَمخورم اما دريافتـه ام قبـلِ تـو اشعار چرند است ⊰─┅┅═‎✾♤♡♤✾═‎┅┅─⊱
تاوان دل‌بستن همین دلتنگ بودن‌هاست تلخ است امّا عاشقان دلتنگ می‌میرند
قایق قسمٺ اگر دور کند از ٺو مـرا رود را سمٺ ٺو بر عکس شنا خواهم کرد(:
. حرفى نزدم از غم دورى تو اما اى كاش بدانى كه چه آورده به روزم
ره زندگی نشان ده به کسی که مرده در من که حیات بی تـــــو راهی به حریم او ندارد ز تمام بودنی هـــا تــو همین از آن من باش که به غیر با تــــــــــو بودن دلم آرزو ندارد
هرگز گمان مبر که دلم را شکسته ای با هر قدم که دور شدی...استخوان شکست
‌ عاشق که باشی شعر شورِ دیگری دارد لیلی و مجنون قصه‌ی شیرین‌تری دارد دیوان حافظ را شبی صد دفعه می‌بوسی هر دفعه از آن دفعه فالِ بهتری دارد حتی سؤالاتِ کتابِ تستِ کنکورت - عاشق که باشی - بیت‌های محشری دارد با خواندن بعضی غزل‌ها تازه می‌فهمی هر شاعری در سینه‌اش پیغمبری دارد حرفِ دلت را با غزل حالی کنی سخت است شاعر که باشی عشق زجر دیگری دارد
تب کرده‌ام و دلهره دارم نکند تو از دوری من هیچ نباشد به‌خیالت
بپرسید از کمانداران ابرویش چرا باید بقصد کشتن یک نیمه جان صد لشکر آوردن
یک عمر برای تو غزل گفتم و افسوس! شعری که سزاوار تو باشد نسرودم...
دوستت دارم و از عشق و وفا می گویم از تو هر ثانیه بی چون و چرا می گویم از دل عاشق و شیدای تو ای دلبر ناز می نویسم غزل و در همه جا می گویم من که رسوای جهانم پس از این از عشقت فارغ از هر چه بیاید سرِ ما می گویم قسمت این است تو باشی گل خوشبوی دلم تو خودت باخبری اینکه چها می گویم دوری ات درد و خیالت شده آرامش من حال خوبی ست که از درد و دوا می گویم همه حیرت زده ی کار من مجنونند از تو هر بار چه با شور و نوا می گویم عشق یک راز نهانی است که در دل جاری ست با تو اسرار دلم را به خفا می گویم
گفتمش‌دل‌بردی‌ازماجان‌من‌مقصدکجاست؟ گفت‌عاشق‌رانشایدپرس‌وجوبامابیا... -راحم‌تبریزی
هرگز نخوری غصه ی حرف دگران را گور پدر هرکه بخواهد بدمان را ... @Gogoli_magol👼
💌 یه ضرب‌المثل کوردی هست که میگه: "خوشال هرکه داری أژِت داشت" یعنی کاش یه درخت از تو بود که شبیه تورو ثمر بده و بنظرم باید واسه یکی خیلی عزیز باشی که اینو بهت بگه. امیدوارم یه روز از کسی که میخواین بشنوینش🤍 😍✋
از عشق زیباتر بودن کنار کسی است که تو را نقطه به نقطه بلد است بلد است زخم‌هایت را ببوسد روحت را نوازش کند آتش درونت را آرام کند در اوج غم آرامش را هدیه دهد  بلد است... عشق بلد بودن میخواهد...♥️
پیش تو هرقدر از دلتنگی‌ام گفتم نشد درد دل کردم ولی از دردهایم کم نشد هیچ‌کس جای تو را در خاطراتم پر نکرد بردی از یادم... ولی یادت فراموشم نشد
تشنه عشق تو ام تو جرعه آبی شب بخیر نیست همچون عشق ما اندر کتابی شب بخیر از لب لعل تو خواهم بوسه ای ای نازنین... جام من را پر کن از چشمت ، شرابی شب بخیر با تو باشد روزگارم همچو باغی در بهشت بی تو دنیا میشود دشت عذابی شب بخیر یک نفر میگفت از دوری من گریان شدی اشک ریزان روی آتش چون کبابی شب بخیر من خراب طعم لب هایت شدم ، آیا تو هم... از فراق من چنین زار و خرابی؟! شب بخیر سخت می آید برون از سینه ام دیگر نفس دوریت گشته به حلقم چون طنابی شب بخیر شاد گردند کودکان با دیدن چندین حباب کودکم من تو برای من حبابی شب بخیر "عاصی" 💞💞💞