eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
بگیر آنقدر محکم در بغل دلبسته ی خود را که در بر دارد انگاری هلویی هسته ی خود را صلات ظهر هم باشد، شبم آغاز خواهد شد به محض اینکه می بندی دو چشم خسته ی خود را شدم چون آینه محو وجود بی مثال تو بیا در من ببین شخصیت بر جسته ی خود را تمام عمر مثل سایه دنبال خودم بودم چطور از من جدا کردی من وابسته ی خود را؟ گره روی گره افتاده وا کن اخم هایت را نکش در هم دو ابروی به هم پیوسته ی خود را به دنیا ظلم کن اما نه با من که خودی هستم که چاقو می برد هر چیزی الا دسته ی خود را جواد‌منفرد
کبوترهای نامه‌رسان دوشنبه‌ها از صحن دل ما تا بقیع و مدینه عرض ارادت‌مان را تقدیم شما می کنند! سلام بر امام مجتبی
چه بیکران ندارمت چه عاشقانه نیستی 😔💔
دست او بند که میشد، چادرش را با لبش میگرفت و من در این حسرت که چادر نیستم...!!
در جواب سرد مهری های او بوسیدمش از پیمبر خوانده ام نیکی کنم جای بدی ...
دل‌تنگم و دل‌تنگ نبودى كه بدانى چه كشيدم عاشق نشدى، لنگ نبودى كه بدانى چه كشيدم كو قطره‌ی اشكى كه به پاى تو بريزم كه بمانى؟ بى اسلحه در جنگ نبودى كه بدانى چه كشيدم تو آن بت مغرور پيمبر شكنى داغ نديدى دل‌بسته به يك سنگ نبودى كه بدانى چه كشيدم تو تابلوى حاصل دستان هنرمند خدايى نقاشى بى رنگ نبودى كه بدانى چه كشيدم گشتم همه جا را پى چشمان پر از شوق تو اما  فرسنگ به فرسنگ نبودى كه بدانى چه كشيدم
دکتر برایم شعر درمانی نوشته گیسو پریشان کن شفایم را بگیرم 😂
سرفه ها ار خشک و احوالت بد است گر که تب داری و دردت بی حد است گر نفس میگیرد و ول می کند جمله از احوال کووید صد است 😂
لذت وصل نداند مگر آن سوخته‌ای که پس از دوری بسیار به یاری برسد قیمت گل نشناسد مگر آن مرغ اسیر که خزان دیده بود پس به بهاری برسد
میکشی از هر طرف هر بی پناهی را به طــوس بچه آهــو کرده‌ای انگار خلق الله را ...
كجا رسد به تو مكتوبِ گريهِ آلودم كه باد هم نبَرَد نامه اى كه نَم دارد ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برخیز و مخور غم جهان گذران بنشین و دمی به شادمانی گذران در طبع جهان اگر وفایی بودی نوبت بتو خود نیامدی از دگران
گر چه میدانم پیِ آزار دل هستی هنوز خوش بیازار این دلِ زارم نیازارد دلت
زیباتر از پری! به خدا می سپارمت در عینِ کافری به خدا می سپارمت ای آشنای غیر!که با من غریبه ای در دستِ دیگری به خدا می سپارمت از سردی ات بهارِ دلم حصر در دی است همبندِ آذری! به خدا می سپارمت ای مرغِ عشق!کز قفسِ من رها شدی با هر که می پری به خدا می سپارمت آنروز با چه حالِ بدی عاشقت شدم با حالِ بدتری به خدا می سپارمت حالم"ردیف"نیست،چه می خواهی از غزل؟ ای رودِ رفتنی!به خدا"دوست دارمت"
من بی‌دل و دل داده در راه تو افتاده والله که نمی‌دانم جای دگر افتادن...
رحم می‌آید مرا از بی‌غمان روزگار ناله‌ای سر می‌کنم شاید دلی محزون کنم
گر نگار مهرخی اندر کنار من نبود در عوض شور غزل اندر دل و جان اوفتاد 😎😍
کدام دیده مرا از نگاه تو انداخت که من سلام تو اما تو والسلام منی؟
چیست در فلسفه ی عشق ڪه دور از درک است؟ یک نظر دیدن و یک عمر به فڪرش بودن
گاهی نمی‌شود که نمی‌شود که نمی‌شود...
گویند که چون میگذرد، هیچ غمی نیست اما که به وَاللّه، همین درد کمی نیست...
یوسف به این رها شدن ازچاه دل مبند این بارمیبرندکه زندانی ات کنند...
ای نسیم صبحگاهی حد خود را حفظ کن چادر بانوی من دارد به دستت می‌خورد ...🙃🙃🙃
زیباتر از پری! به خدا می سپارمت در عینِ کافری به خدا می سپارمت ای آشنای غیر!که با من غریبه ای در دستِ دیگری به خدا می سپارمت از سردی ات بهارِ دلم حصر در دی است همبندِ آذری! به خدا می سپارمت ای مرغِ عشق!کز قفسِ من رها شدی با هر که می پری به خدا می سپارمت آنروز با چه حالِ بدی عاشقت شدم با حالِ بدتری به خدا می سپارمت حالم"ردیف"نیست،چه می خواهی از غزل؟ ای رودِ رفتنی!به خدا"دوست دارمت" حسین_نادری
هر غزل را گفته‌ام در وصف ِ تو بی‌نقطه بود جورِ هر یک نقطه را هر قطره اشکم می‌کشد!