مثل فدک نام تو را هم غصب کردند
تو بهترین مصداقِ اُمُ المؤمنینی
#محمدعلی_بیابانی
#حضرت_خدیجه
#سحر_دهم
سحر روز دهم شد دلم بیتاب است
بیقرار حرم و مست می ارباب است
ثلث ماه رمضان رفت و هنوزم دل من
نگران عرفه در حرم ارباب است...!!
#سیدمحمد_نظیری
وقتی خدیجه مادر ما شیعه ها بُوَد
دیگر چه غم که جای من و تو کجا بُوَد
#رحلت_حضرت_خدیجه_تسلیت🖤
✿✿
اگر از عرش افتد کس، امید زیستن دارد
کسی کز طاق دل افتاد، از جا بر نمیخیزد!
#صائب_تبریزی
🦋|.²⁰²¹
رفتن یوسف ولی با مردم کنعان نکرد
آنچه که معشوقه دارد با دل ما میکند...
#مجتبی_دهدشتی
#سحـــــردهم
سحر روز دهم اشک مرا جاری کرد
غم بی مادری و گودی گودال حسین
#لاادرے
#سحر_دهــم
اگر امروز به دل غصه ممتد داریم
همه از روز دهم خاطره ی بد داریم
#سید_صادق_رمضانيان
حیدر بــه شمشیرش نبی را یـاوری کـرده
با ثروت خود ذوالفقاری دیگرست این زن
#مجیدلشکری
دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم
آینه در حجاز بود، عاشق مصطفی شدم
سرمه نمی برم به چین، قند و شکر نمی خرم
نقره و زر نخواستم، صاحب کیمیا شدم
بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم
دانهء عشق کاشتم، در قفست رها شدم
با تو جرس به هر نفس، مصرع عاشقانه ایست
با تو پر از قصیده ام، با تو غزل سرا شدم
ای که ملول میشوی از نفس فرشتهها
باور من نمی شود، همنفس خدا شدم
سفرهء دل برای من، باز کن آیه ای بخوان
حرف بزن که مَحرمِ زمزمهء حرا شدم
قطرهء من فرات شد، ذرّه ام آفتاب شد
پیش تو سیّدالبشر، سیّدة النّسا شدم
پشت سرت من و علی، قامت عشق بسته ایم
تو همه مقتدا شدی، من همه اقتدا شدم
من به تو دست یاعلی داده ام از صمیم دل
مرگ جدام کرده است از تو اگر جدا شدم
لحظه آخرین غزل، ترس ندارم از اجل
پیرهن تو در بغل، با تو دوباره «ما» شدم
#حمیدرضا_برقعی
قند و شکر است آن لب و دندان که تو داری
لبخند بزن تاجر قند و شکرم کن
#هادی_خرسندی
به چه میارزد عشق؟
به یکی دل که چه آرام شکست
هیچ نگفت
به دو تا چشم که نگاهش همه تر
هیچ نگفت
یا به صد خاطره کز یاد تو
مانده است بجا
من ندانم تو بگو،
به چه میارزد عشق؟!
#فریدون_مشیری
باز آی که تا فرش کنم دیده به راهت
حیف است که بر خاک نهی آن کف پا را
#وحدت_کرمانشاهی
شبیه صندوق زرد سر خیابانم
که در دهان من افتاد، نامهی تو به او...
#احسان_افشاری
لَرزه میافتَد به هَر دِل آنچِنان که سَنگ هَم
میشَوَد یِک روز عاشِق بیگَمان از دَستِ تو
#شهراد_میدری
▪️صلی الله علیک یا #ام_المؤمنین یا خدیجة الکبری
دلش را بردهای هروقت صحبت کردهای بانو
محمد را چنین غرق محبت کردهای بانو
به محراب دو ابرویش تماشا کردهای حق را
میان معبد چشمش عبادت کردهای بانو
تو پیش از وحی ایمان داشتی، اعجاز عشق این است
نمازِ مِهر، بر مُهر نبوت کردهای بانو
چه خوش فهمیدهای با باختن در عشق، باید برد
چه سودی در صفای این تجارت کردهای بانو
تو امّالمؤمنینی، چونکه جای کینه، مالت را
میان مؤمنین، با عشق قسمت کردهای بانو
تمام هستیِ حق، کوثرش سهم تو شد، زیرا
تمام هستیات را نذر امت کردهای بانو
علی بود و نبی بود و تو بودی اولِ این راه
تو با زهرات، با مولات، بیعت کردهای بانو
رخ مرضیه را بوسیدی و روحالامین شد مست
چنین شیرین که کوثر را تلاوت کردهای بانو
چه دُرّی در دل دلدادگی دیدی؟ که از دنیا
به یک پیراهن کهنه قناعت کردهای بانو
چه اندوهی است در کوچت؟ که دیگر این محمد، آن
محمد نیست، از وقتیکه رحلت کردهای بانو
#قاسم_صرافان
من دلم دریاست اما شهر شهر کوچکیست
آنقدر که زودتر آدم به آدم میرسد
#ساجده_جبارپور