eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
64 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
روى دستم آب و دانه دادمش! اما چه شد؟ بعد عمرى بر سر بام كسى ديگر نشست...
یک روز دو دلباخته بودیم من و تو اکنون تو ز من دِلزده‌ای من ز تو دلتنگ...
خوش خوش کشانم می‌بری آخر نگویی تا کجا ..؟
حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست..
خطا کردم که دادم دل به دستش پشیمان باد عقلم زین خطا ها... 🤧
آنچه من پای بدست آوردن چشمت زدم قید دینم بود،لامذهب نمی فهمی چرا؟
لعنتی یک نفرم،قدرت من کافی نیست تک و تنها وسط لشکر مویش گیرم
چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند و تماشای تو زیباست اگر بگذارند من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند
حتی اگر فردا ... خورشيد برای من طلوع نكرد اين آخرين وصيت من است : "دوستـت دارم"
لبخند منی دور نباش از منِ غمگین اندوه مرا دادرسی نیست به جز تو
دل داده ام بر باد ، بر هرچه باداباد مجنون تر از ليلى ، شيرين تر از فرهاد اى عشق ! از آتش ، اصل و نسب دارى از تيره ی دودى ، از دودمانِ باد آب از تو طوفان شد ، خاک از تو خاكستر از بوى تو آتش ، در جان باد افتاد هر قصر بى شيرين ، چون بيستون ويران هر كوه بى فرهاد ، كاهى به دست باد هفتاد پشتِ ما ، از نسل غم بودند ارث پدر ما را ، اندوهِ مادرزاد از خاکِ ما در باد ، بوى تو مى آيد تنها تو مى مانى ؛ ما مى رويم از ياد ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌.
تو از قبيله ي قاجٖاري، به چشم هاي تو مشكوكم رسيده اي كه اميري را ، ز چشــم شاه بينـــدازي