eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
غزل ۴۸۵۹: چون صدف در حلقه‌ی دریادلان خاموش باش با دهان گوهرافشان پای تا سر گوش باش صرف استغفار کن انفاس را در خانقاه در حریم میکشان گلبانگ نوشانوش باش نغمه‌ی عشاق را شرط است حسن استماع در حضور بلبلان چون گل سراپا گوش باش تا شود گلگونه مینای گردون خون تو همچو صهبا تا درین خمخانه‌ای در جوش باش با کمال هوشیاری چون به مستان برخوری زینهار اظهار هشیاری مکن، مدهوش باش می‌کند میخواره را گفتار بیش از باده مست چون نهادی لب به لب پیمانه را خاموش باش هدیه‌ی ما تنگدستان را به چشم کم مبین از مروت بر سر خوان تهی سرپوش باش پرده‌ی نیش است هر نوشی که دارد این جهان بر نمی‌آیی به زخم نیش، دور از نوش باش تا شود چون شمع از روی تو روشن دیده‌ها با زبان آتشین در انجمن خاموش باش بی زر از سیمین‌بران داری اگر امید وصل مستعد صد بغل خمیازه‌ی آغوش باش از زبان نرم دشمن احتیاط از کف مده بر حذر زنهار صائب زین چهِ خس‌پوش باش
بی‌قرارم! کاش بودی.. بی تو حالم خوب نیست! بی تو هر یک ثانیه، صد سال پیرم می‌کند :) 😢😢
غم که می‌آید در و دیوار ، شاعر می‌شود در تو زندانی‌ترین رفتار شاعر می‌شود می‌نشینی چند تمرین ریاضی حل کنی خط‌کش و نقاله و پرگار ، شاعر می‌شود تا چه حد این حرف‌ها را می‌توانی حس کنی ؟ حس کنی دارد دلم بسیار شاعر می‌شود تا زمانی با توام انگار شاعر نیستم از تو تا دورم دلم انگار شاعر می‌شود باز می‌پرسی: چه‌طور این‌گونه شاعر شد دلت ؟ تو دلت را جای من بگذار شاعر می‌شود ! گرچه می‌دانم نمی‌دانی چه دارم می‌کشم از تو می‌گوید دلم هر بار شاعر می‌شود نجمه زارع
✨✨ ستارگان در خیسی چشمانت می‌دوند .... ─═༅✵‍⁦🍃‍💙⚘ꪜ✵༅═─ سلام عصرتون خوش🌼🌸🌺🌻
🍀 فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند خواجه آن است که باشد غم خدمتگارش جای آن است که خون موج زند در دل لعل زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود این همه قول و غزل تعبیه در منقارش ای که در کوچه معشوقه ما می‌گذری بر حذر باش که سر می‌شکند دیوارش آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل جانب عشق عزیز است فرومگذارش صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه به دو جام دگر آشفته شود دستارش دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود نازپرورد وصال است مجو آزارش 🍀
چون مهره‌ای دردست او گه باده و گه مست او این مهره‌ات را بشکند و الله "تمامت" می‌کند... 🌹
هیچ و باد است جهان ؟ گفتی و باور کردی ؟! کاش ، یک روز ، به اندازه ی "هیچ" غمِ بیهوده نمی خوردی! کاش، یک لحظه ، به سر مستی باد شاد و آزاد به سر می بردی!
خرابه کردنِ یک شهر را، غمت بس بود مغول نخواهد و تیمورِ لنگ لازم نیست
شرابِ تلخ بیاور که وقتِ شیدایی ست که آنچه در سرِ من نیست، بیم رسوایی ست! چه غم که خلق به حسنِ تو عیب می گیرند؟ همیشه زخمِ زبان خون بهای زیبایی ست اگر خیال تماشاست در سرت بشتاب که آبشارم و افتادنم تماشایی ست… شباهت من و تو هرچه بود، ثابت کرد که فصل مشترک عشق و عقل، تنهایی ست کنون اگرچه کویرم، هنوز در سرِ من صدای پر زدن مرغ های دریایی ست… 🧚‍♀‌♥️⁩𝓼𝓱𝓮𝓹 𝓪𝓼𝓱𝓮𝓰𝓱𝓪𝓷‌♥️⁩🧚‍♀
در من ادراکی‌ست از تو ، عاشقانه ، عاشقانه... 🌹
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میـوه‌ی پُخـتـه مَحـال است نَیُـفـتَد بَر خـاک هَر که دِل بَسته به این دارِ فَنا نیم‌رس است 🌴💙🌴
دوستی با تو مُیَسَّر که نَشُد نَقشه کِشیدَم با رَفیـقـانِ شُمـا دوست شُدَن فَلسَفه دارَد 🌴💙🌴