eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
مردم به هرکه آینه شد سنگ میزنند از طعـــنه‌‌های عالم و آدم غمت مباد!
این عشـق شد مهمان من ؛ زخمے بِزد بـَر جان مـن ؛ صـد رحمـت و صـد آفرین ؛ بر دست و بر بازوے او ... ! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
داد چشمان تو در کشتن من دست به هم فتنه برخاست چو بنشست دو بد مست به هم هر یک ابروی تو کافی است پی کشتن من چه کنم با دو کماندار که پیوست به هم ؟ شیخ پیمانه شکن،توبه به ما تلقین کرد آه از این توبه و پیمانه که بشکست به هم عقلم از کار جهان رو به پریشانی داشت زلف او باز شد و کار مرا بست به هم مرغ دل زیرک و آزادی از این دام محال که خم گیسوی او بافته چون شست به هم دست بردم که كشم تیر غمش را از دل تیر دیگر زد و بردوخت دل و دست به هم هر دو ضد را به فسون جمع توان کرد وصال غیر آسودگی و عشق که ننشست به هم
حدیث عشق حدیث عشق به او خط به خط مطالب ماست غم نبودن او اعظمِ مصائب ماست نماز واجب مان شد از آنکه وقت قنوت دعای آمدن او، دعای واجب ماست دعای آمدن او که گرچه در غیبت نظر به ما کند از لطف خویش، صاحب ماست که کودکیم در این روزگار و مثل پدر همیشه هر طرفی دیده اش مُراقب ماست چه آرزو بنماییم، هر چه می خواهیم منوطِ وقت ظهور ِامام غایب ماست در آرزوی عزیزی که می رسد یک روز تمام طول زمان، لیله الرغایب ماست احمدرفیعی وردنجانی
. پیامبرے ست در چشمانت ڪه دعوت می ڪند به ڪفر.... می پرستمت ، وقتی نڪَاهت از رڪَ ڪَردن به من نزدیڪترست....!! ࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
‍ شعرم در این زمانه اگر نان نمی شود؛ اندیشه ام خوراک شغالان نمی شود. تا قرن قرن هرچه زمین پیرتر شود، گرگی برای گله نگهبان نمی شود وقتی که مزرعه بدهد خرج خانه را، مشتی حبیب عازم تهران نمی شود چوپان، دروغ گو شده و هیچ دختری توی دهات عاشق چوپان نمی شود ای خوشنویس ها!..نه!..خیابان نویس ها! دیوار، جلد دوم قرآن نمی شود از بس بدون غسل، نماز ایستاده ایم؛ با این نمازهاست که باران نمی شود.. دنیا وظیفه ایست که در آن نتیجه نیست گاهی غزل ادامه ی.....پایان نمی شود!!!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک دم آرام ندیدم دل خود را همه عمر بس که هر لحظه به صد حادثه آبستن بود 🌴🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر كوتاه ولی حرف به اندازه‌ی كوه بايد اين قائله را آه به پايان ببرد 🌴🕯🌴
غرقیم در اعماق مصائب، برگرد از راه سفر امام غائب، برگرد عجل لولیک الفرج می گوییم در ندبه ی لیله الرغائب، برگرد
امان از دل که مے‌گوید بزن بر طبل رسوایی ولے دیوانگی‌هاے مرا گردن نمےگیرد ... !
🖌گوشه‌ای امن‌تر از ....                   خلوت تنهایی نیست.... نه کسی می‌رود آنجا، .....                     نه کسی می‌آید.....
‌ اى خوش آن دم كه پریشان به پریشان برسد!
برای پشت بی صاحب، دوباره خنجر آورده به هرکس بال و پر دادم برایم دُم در آورده تنفر دارم از عشقی که جای بوسه و لبخند برایم ارمغان همواره چشمانی تر آورده جدایی بهترین کارست وقتی حد و مرزی نیست همین عشق دو روزه با خودش کلی شر آورده چه راحت می شود تعویض، مرد آرزوهایش...!!! شنیدم رو به سمت قبله گاهِ دیگر آورده قرارش جای دیگر بود و دائم بی قرارش من... مبارک باشد انگاری گل و انگشتر آورده... خیالی نیست دارد می رود...اما نمی داند... خدا هرچیز را ازمن گرفته بهتر آورده... 📚گیدا
نشست بر دل تو مهرِ همدمی دیگر نشست بر دل من گردِ ماتمی دیگر ‌ چه میهمان عزیزی، چراغ روشن کن! که آمده‌ست به دیدار من غمی دیگر ‌ چرا زبان بگُشایم؟ که دردهای بزرگ به جز سکوت ندارند مرهمی دیگر ‌ هوای پر زدنم در حصار دنیا نیست مرا ببر به تماشای عالمی دیگر ‌ زمان مردنم -ای بی‌وفا!- به بالینم فقط بیا که نگاهت کنم کمی ...دیگر
در خواب تو را دیدم و چون دیده گشودم دیدم همه جا پرتو مهتاب دمیده سهیلی ♥️
هزار حرفِ جگرسوز بر دهانم بود شکست بغضم و کارم به گفتگو نرسید
اول صبح بہ روے سر خود شانہ نڪش دلبرے میڪند این موے بهم ریخته ات...
دوگام مانده به هم، سیبی از هوا افتاد چه اتفاق قشنگی میان ما افتاد … اگر چه لذت بخشش هزار چندین است برای بوسه فقط انتقام شیرین است …
با هیچ‌کس به کشتن من مشورت مکن ترسم خدانکرده پشیمان کند تو را ...
ای در دل من میل و تمنا همه تو واندر سر من مایهٔ سودا همه هرچند بروی کار در مینگرم امروز همه توئی و فردا همه تو
گرفتی هر چه را دادی، خیالی نیست اما من دلی را که سپردم دست تو، دیگر نمی گیرم...
کهف‌التقی،بدرالشرف، نورالهدا، ابن‌الرضا رخ رحمه للعالمین هیبت علی مرتضی
‌ یا گرمی یک بوسه به پیشانی من باش یا علت یک عمر پریشانی من باش با فاصله‌ای امن که آسیب نبینی بنشین و فقط شاهد ویرانی من باش
باید گذشت از تو و این حرف آخر است چیزی که وا نشد ته این ماجرا در است افتادم از نفس ،هیجانم گرفته شد دیوانگی بس است!!! مگر قحط دلبر است یک کوچه منتهی به تو پیدا نشد چرا تقدیر را بهانه کنی، شرم آور است فکر وحواس من به تو معطوف و وای من... "چشمت به چشم من،و دلت جای دیگر است" افتاده ام چه دیر به فکر دلم خدا حالم خراب و لحظه ی باران جرجر است آبستن حقیقت تلخی است شعر من پیچیده توی شهر،عروسی "هاجر" است 📚گیدا
ای لبت باده‌فروش و دل من باده‌پرست جانم از جام مـی عشـق تو دیـوانه و مـست ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈