سینهام داغ تو را دارد و خاموشیهات
ای فدای تو و هر روز فراموشیهات
باد میآید و در کوچەی ما میپیچد
عطر گرم نفست، نغمەی چاووشیهات
ای لبت از هوس و وسوسه سرشارترین
بە لبانم برسان دارویِ بیهوشیهات
مست از خانە درآ، قوس و قزح بَر تن کُن
دل من میتپد از این همە خوش پوشیهات
مثل خون در رگ شعرم جریان داری و من
دفترم پر شدە از عطر غزل نوشیهات...
#نبی_احمدی
زبان شعله به من دادهاند، تا چون شمع
سخن بگویم و در اشک خود تمام شوم
#حسین_دهلوی
#امام_زمان_عج_مناجات
غایبی و پیدایی سیدی و مولایی
صورتی و معنایی سیدی و مولایی
هر طرف درخشیدی مثل قرص خورشیدی
ماه انجمنهایی سیدی و مولایی
هم تو منجی عالم هم تو مصلح عالم
هم تو صاحب مایی سیدی و مولایی
هم کلیم موسایی هم مسیح عیسایی
هم عزیز زهرایی سیدی و مولایی
دور غربتت تا کی طول غیبتت تاکی
عاقبت تو میآیی سیدی و مولای
قوم فیل در کعبه خادم الحرم گشتند
کعبه را تو آقایی سیدی و مولایی
دست ما به دامانت جمله تحت فرمانت
تاچه
تا تو چهره بگشایی سیدی و مولایی
نور دیدهی زهرا قبر مادر خودرا
کی به شیعه بنمایی سیدی و مولایی
نیست چشم میثم را تاب دیدن رویت
تو همیشه پیدایی سیدی و مولایی
✍ استاد #غلامرضا_سازگار
از سوز و ساز و حسرت و از داغ دل پُرم
محزون تر از کمانچه ی کیهان کلهرم
داغم چنان که شعله ی فریاد و دودِ داد
پنهان نمی شود به قبای تظاهرم
آبم ولی به آتش خود نیستم جواب
نانم ولی به سفره ی خود، سخت آجرم
شعرم که جز به روز سرودن نمیرسم
بغضم که جز به درد شکستن نمیخورم
نفرین به من که خلق، مرا رشتههای مهر
یک یک بریده اند، ولی من نمی برم
من مثل اشک، منتظر پلک هم زدن
مثل حباب منتظر یک تلنگرم !
#مرتضی_لطفی
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
ساحلِ امنم تو باشی، فکر طوفان نیستم
تا در آغوش توأم در بندِ هجران نیستم
گر بنا باشد که از چشمت بیفتم لحظهای
روز و شب در سجده هم باشم مسلمان نیستم
هر چه پیش آید، خوشآید در مسیر مشهدت
درد اگر از یار باشد، فکر درمان نیستم
بس که لطفت شامل هر روسیاهی بوده است
وقتِ حاجت خواستن، سر در گریبان نیستم
اینکه جَلد گنبدت ماندم، خدا را شاکرم
اینکه عُمرَم در حرم سر شد پشیمان نیستم
قول دادم زیر پای زائرانت جان دهم
من خودم را میشناسنم، سست پیمان نیستم
کاش آغازِ تمامِ صبحهایم با تو بود...
حسرتش را میخورم اهل خراسان نیستم
✍ #احسان_نرگسی
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
من که با گرد و غبارت هم برابر نیستم
از همه کمتر منم، از هیچ کس سَر نیستم
زائرانت جای خود...، حتی به کفترهای تو_
غبطه خواهم خورد، حالا که کبوتر نیستم
من اگر یک لحظه هم جز خانهات جایی روم
مادرم شیرش حرامم باد...، نوکر نیستم
من برای استلام کعبهات در نوبتم
یک نگاهی به تَهِ صف کن، من آخر نیستم
قایق بی بادبانم رویِ موجِ زائران
هیچ جایی بهتر از اینجا شناور نیستم
از ضریح تو گلابِ ناب میجوشد فقط
تا که عطرآگین شوم دنبال قَمصَر نیستم
میهمانت هستم آقا جان، "بفرمایی" بگو
تا ببینی "داخلم"، دیگر دَمِ در نیستم
تا که دیدم یک فلج بر روی پایش ایستاد
غبطه خوردم که چرا من مبتلاتر نیستم
هر کسی که دید وضعم را به حالم گریه کرد
فکر میکردم که دیگر گریهآور نیستم
پنجره فولادیام کن که شفا لازم شدم
من مریضم گرچه اصلا بین بستر نیستم
✍ #رضا_قاسمی
گلگونهٔ رخسار گهر گرد یتیمی است
خواری و غریبی پدر و مادر عشق است
#صائب_تبریزی
گیسوانِ تو شبیه است به شب
اما نه!!
شَب که اینقدر نباید به درازا بِکِشَد...
#فاضل_نظری
آشفتگان عشقت گیرم که جمع گردند
جمع از کجا توان کرد دلهای پاره پاره
#فروغی_بسطامی
آفٺاب عمر من باش
که بی هیچ هراس،
صبح را با تو تمنا کنم
از ظلمت شب...
#هما_کشتگر
خوش بخند ای دل،
که اینک صبح خندان میدمد
خوش برقص ای ذرہ
که اینک مهر رخشان میرسد.
#سلمان_ساوجی
اگر شکسته پر و بسته بال، اگر فلجم
دخیل پنجره فولاد "ثامن الحججم"!
طنابی از سر گیسوت مانده در دستم که راست رو به تو آرم، اگر که راه کجم
در آستان تو آن قالی خوش اقبالم که نقش بسته ی چشمان توست رج به رجم
خوشا به بخت بلندم که آن کف خاکم که در صحیفه ی "شمس الشموس" مندرجم
میان صحن عتیقت من آن مفاتیحم که غرق ندبه و عهد توسل و فرجم! #بهجت_فروغی_مقدم
پرواز با رقیب اگر فرصتی گذاشت
روزی به آشیانه ی من هم سری بزن...!!
#سجاد_سامانی
هدایت شده از گلچین شعر
سلام، از کانال شعر🌻آبادی شعر🌻
بفرمایید دیدن کنید و لذت ببرید☺️🌷👇
https://eitaa.com/joinchat/1517355107C81258e1f72
جزء اون دسته از کانالهایی هست
که باید توی هر گوشی باشه☺️😉
با معرفی شاعران جدید در ایتا😍😍
🌷مطمئن باشید پشیمون نمیشید🌷
@abadiyesher
آبادی شعر 🇵🇸
سلام، از کانال شعر🌻آبادی شعر🌻 بفرمایید دیدن کنید و لذت ببرید☺️🌷👇 https://eitaa.com/joinchat/151735
تشکر ویژه از جناب آقای نوروز رمضانی
مدیر محترم گلچین شعر
🙏🌷🌷🌺🌺🌺🌹
عشـق را باید فقط با عشق پاسخ داد و بس
"هل جزاء العشــق الّا العشـق" را نشنید و رفت
#محمود_صادق
ز تو من تنها نگاهی مختصر می خواستم
من که چشمان تو را از هر نظر می خواستم
گرچه شاید سهم اندوه مرا از دیگران
بیشتر دادی، ولی من بیشتر می خواستم
این اگر آن گونه بود و آن اگر این گونه، نه !
عشق را بی هیچ اما و اگر می خواستم
روزگارم هر چه باشد وام دار چشم توست
من که در هر کاری از چشمت نظر می خواستم
رستن از بند قفس، رنج اسارت را فزود
آه ! آری ! باید اول بال و پر می خواستم
رفت عمری، تا بیایم خویش را گم کرده ام
تا بیابم خویش را عمری دگر می خواستم
باید از ماهی بخواهم راز دریا را ، اگر
پیش از این از ساحل سطحی نگر می خواستم
خواب دیدم پیله می بافم به دور خویشتن
کاش روزی مثل یک پروانه بر می خاستم
سعید پور طهماسبی
هدایت شده از کشکول شعر و ادبیات
سید گفته بود میرم خواستگاری ۹۹۹ مین عضو آبادی 😂😁
هدایت شده از کشکول شعر و ادبیات
مرده و حرفش
باید بره خواستگاری ولو عضو ۹۹۹ پیرزن ۹۰ ساله باشه 😅😂
کشوری بودم که از هر سو به سمتم تاختی
پرچم عشق خودت را بر دلم افراختی
عاشق دشمن شدن سخت است اما من شدم
رفتی و اردیبهشتم را جهنم ساختی
چند روزی باعث سرگرمی ات بودم،مرا
مثل یک اسباب بازی گوشه ای انداختی
دست در دست رقیبم دیدمت ای باوفا
خیره در چشمت شدم اما مرا نشناختی
او که رفته برنخواهد گشت ای دل شاد باش
باختی در عشق او وقتی خودت را باختی
سید علیرضا جعفری
تنها به غمم تسکين، بخشد غزلِ حافظ
آنجا که چه زيبا گفت: داد از غمِ تنهايي
#محسن_دولتی