eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
ﺩﮐﺘﺮ ﺳﻼﻡ! ﺭﻭﺡ ﻭ ﺗﻨﻢ ﺩﺭﺩ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﭼﺸﻤﻢ،ﺩﻟﻢ،ﻟﺒﻢ،ﺑﺪﻧﻢ ﺩﺭﺩ ﻣﯽﮐﻨﺪ... ﺫﻭﻕ ﺳﺮﻭﺩﻧﻢ،ﮐﻠﻤﺎﺕِ ﻧﻮﺷﺘﻨﻢ ﺩﮐﺘﺮ! ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻮﯾﺸﺘﻨﻢ ﺩﺭﺩ ﻣﯽﮐﻨﺪ... ﺍﺣﺴﺎﺱِ ﺷﺎﻋﺮﺍﻧﮕﯽﺍﻡ،ﺗﯿﺮ ﻣﯽﮐﺸﺪ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯼِ ﭘﺮ ﺯﺩﻧﻢ ﺩﺭﺩ ﻣﯽﮐﻨﺪ... ﺩﮐﺘﺮ! ﻧﮕﻔﺘﻪ‌ﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼﺳﺖ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﻟﺐ ﻭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻢ،ﺳﺨﻨﻢ درﺩ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ... ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﮐﻪﻻﻝ ﺑﻤﺎﻧﻢ،ﺑﻪ‌ﺟﺎﻥِ ﺗﻮ! ﺩﯾﺪﻡ ﺳﮑﻮﺕ ﺩﺭ ﺩﻫﻨﻢ ﺩﺭﺩ ﻣﯽ‌کند...
شمعیم و دلی مشعله‌افروز و دگر هیچ شب‌تا به‌سحر گریه‌یِ جانسوز و دگر هیچ... افسانه بود معنی دیدار که دادند در پرده یکی وعده‌یِ مرموز و دگر هیچ... خواهی که شوی باخبر از کشف و کرامات مردانگی و عشق بیاموز و دگر هیچ... زین‌قوم چه‌خواهی؟که بهین پیشه‌ورانش گهواره‌تراش‌اند و کفن‌دوز و دگر هیچ... زین‌مدرسه هرگز مطَلَب علم که اینجاست لوحی سیه و چند بدآموز و دگر هیچ... خواهد بدل عمر، بهار از همه گیتی دیدار رخ یار دل‌افروز و دگر هیچ...
قبول کن دل عاشق که روزگار تو نیست کسی که برده قرار از تو بی قرار تو نیست دگر چه مانده ببازی جز آبرو؟ بس کن! بلند شو برو، امشب شب قمار تو نیست... چنان جهان تو تاریک و بی ستاره شده است که سایه ی تو هم این روزها کنار تو نیست! چه بر تو رفته که از زخم‌های سینه اگر هزارتا بنمایی، یک از هزارِ تو نیست... مباش فکر رسیدن که در طریقت عشق جز انتظار کشیدن در انتظار تو نیست چه سود از آن همه جشن تولد آن همه شمع؟ یکی از آن همه امشب سر مزار تو نیست!
سلام همسفر جاده های تنهایی بسوی شهر و غزل های من نمی آیی حسین جعفری
طعنه و زخم زبان را کن تحمل مرد باش زیر پُتک و داخل کوره شود آهن زره! "عاصی" 🍃🌹🍃🌹
قاصد ز برم رفت که آرد خبر از یار باز آمد و اکنون خبر از خویش ندارد
  می دوید اضطراب در تن شعر واژه کابوس و قافیه خون شد شاعـری, شب بخواب رفت اما با طلوع سپیــده, مجنون شد!
شیراز لبت چشمه ی شعر تر يار است كاشان تماشایی چشمان تو دار است ميخانه ی قمصر فقط از بوی عبورت هر ساله به همسايگی بيـت نگار است طراحی لبهای تو هنگام تبسم تصوير ترک خوردن صد باغ انار است دستار تو سبز است و تو آغاز بهاری هستی به تو وابسته و بر چرخ مدار است جمهوری عشق تو به ما داده تنفس نزديكی و می بينمت و وقت قرار است
ای خوشا عاشقی و مستی و بی‌ پروایی ای خوش از خون دل خویش قدح پیمایی از دل من به کجا می‌ روی ای غم دیگر؟ تو که هرجا روی آخر برِ من باز آیی شستم از اشک و ز خون رنگ و جلایش دادم صورت عشق نبد ورنه بدین زیبایی رانده‌ایم از همه‌جا و گنه ما این است که نداریم دلی بوالهوس و هرجایی چشم از خواب عدم باز نکردم هرگز دیدم این است اگر عاقبت بینایی پای در خانه ی بدنام، ” نظام ” از چه نهی نیستت گر به سر ای دل، هوس رسوایی؟
دوست دارمت ای امید محال ..
خبرت هست که با فاصله هم دل بُردی؟
♥️ بااینکه راه تا حرم دوست دور بود در سرزمین طیبه ربی غفور بود آنجا نبود پردۀ پیکر  حجاب جان غیبت نبود! بلکه سراسر حضور بود از هر طرف به سمت تو خورشید می‌وزید جنس تمام یافته‌ها عین نور بود از قوت غم به سفرۀ دل‌ها نمی‌رسید هر کس که می‌رسید، غذایش سرور بود حتی جماد داشت نفس می‌کشیدها! ازبس که در تمام جهان شوق و شور بود! آن‌قدر که هوای خدا داشت آدمی بی‌اعتنا به نعمت حور و قصور بود رفتیم باز با دل پرلکّه از گناه پیش کسی که اسم قشنگش غفور بود زینب نجفی
پیله ام ، پیله در اندیشه ی پروانه شدن متوسل به جوادم(ع) که دهد حاجت من ذره در وادی خورشید نهادست قدم کم نبوده است کویری که شد اینجا گلشن خواست بینا بشوم حال مرا ریخت بهم حال یعقوب پس از بوسه ی بر پیراهن اشک بر گونه سرازیر، شدم محو حرم روی لب ذکر جواد(ع) است عسل گشته دهن موج افتاده در اطراف ضریحی که دو گل دارد از نسل علی در دل پاکش مدفن پنجه انداخته هر کس به گره پنجره ها موم گردیده از آن شعشعه ی «نور آهن» کاظمین است ولی عطر رضا را دارد هرکه با شیوه ی خود غرق مناجات و سخن می روم غرق شوم در دل آن موج اگر بپذیرند بدِ رو سیه عهد شکن شیعه مدیون جواد است و به این مفتخرم شیعه ام ،شیعه ی اثنی عشری مذهب من یاجوادالائمه ادرکنی
گفتی که رفته رفته چو عمر آیمت به سر عمرم ز دیر آمدنت رفته رفته، رفت...
باز با گریه به آغوش تو برمی گردم چون غریبی که خودش را برساند به وطن...  
نيست غیر از نرم‌گفتاری درشتی را علاج کوه را زآهسته‌گویی از جواب انداختیم
هر بار به یک رنگ زدم صورت خود را بی فایده هی چنگ زدم صورت خود را وقتی نشدم آنچه که می خواستم از قهر در آینه با سنگ زدم صورت خود را
این سینه نیست، مرکز اجماع دردهاست دیگر قَدَم، خمیده تر از پیرمردهاست قلبی شکسته ، قامت خسته ، تمامِ من؛ این شهر بازمانده‌ی بعد از نبردهاست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 تقدیم به سردار سرافراز شهید و همراهان ایشان اینان که به راه حفظ دین هَم‌‌قَسَم‌اند در بین زمین و آسمان محترم‌اند در دست، شرفنامه‌ی غیرت دارند مردان خدا مدافعان حرم‌اند
🌷 تقدیم به سردار سرافراز شهید (معاون اطلاعات نیروی قدس سپاه پاسداران در سوریه) در راه امید و عشق، صادق شد و رفت در گلشن سبز دین، شقایق شد و رفت او نیز به حاج‌قاسم و یارانش با پیکر خون‌گرفته لاحق شد و رفت
بر روح عبادت و نیایش صلوات بر قطب نمای علم و دانش صلوات در روز ولادت جواد بن رضا بر مظهر جود و فضل و بخشش صلوات مهدی شریفی
کاش میشد دوباره اسمم رو بشنوم از لبِ اناریِ تو کاش من رو دوباره غرق کنه موج موهای آبشاریِ تو کاش دلتنگ من بشی یک بار که بشم نشئه از خماری تو
بسم الله الرحمین الرحیم ترکیب‌بند ولادت امام‌جواد علیه‌السلام جواد ابری به بارش آمد و باران عشق ریخت جانی دوباره بر تن بی‌جان عشق ریخت جبریل با بشارتی از نور سر رسید آیات محکمات به قرآن عشق ریخت "لایمکن الفرار من العشق" خواند و بعد در پایه‌های سست و پریشان عشق ریخت دستی کشید بر سر عشق و به لطف خویش نظمی به حال بی‌سر و سامان عشق ریخت با تیشه، ریشه‌ی غم هجران زد و سپس "شوق وصال یار" به دامان عشق ریخت مژگان خویش را به تماشا کشید و بعد صدها هزار رخنه به ایمان عشق ریخت قفل شکسته‌ی دل ما را کلید شد آزادی دوباره به زندان عشق ریخت بوی بهشت از نفس اوست شمّه‌ای هرکس گرفته ذکر جوادالائمه‌ای آئینه‌ی کرامت بی‌انتها جواد جای کرم نوشته‌ام از ابتدا جواد آن شاهِ شاهزاده که در بارگاه او دارد همیشه رنگ، حنای گدا، جواد! ایمان محض، خُلق نبی، هیبت علی تقوای تام، مظهر حجب و حیا، جواد از کاظمین حاجت خود را گرفته است هرکس که گفته بین گوهرشاد یا جواد بعد از سلام وقت تشرف به صحن‌ها ذکر لب تمام گرفتارها جواد وا شد گره همین که گره خورد در حرم دست گدا به دامن لطف اباجواد دنبال التیام به جای دگر مرو تا هست مرهم دل درد آشنا جواد یک‌جا زده‌ست دست توسل، ائمه را هرکس که برده نام جوادالائمه‌ را وقتی که می‌رسید گدا در حوالی‌اش پر می‌شد از کرامت او دست خالی‌اش شهری که میزبان جوادالائمه است هرگز نرفته فقر به سمت اهالی‌اش حاتم گدای او شده تا بلکه رو شود یک‌گوشه از مقام کرامات عالی‌اش باشند اگر تمام جهان میهمان او پایان ندارد این کرم لایزالی‌اش عالِم شده‌ست هرکه به این خانه آمده دنبال پاسخ جملات سوالی‌اش دنیا برای دشمن او چون جهنّم است اما بهشت بوده برای موالی‌اش هرکس که ناامید به لبخند او رسید مرهم گذاشت بر غم آشفته‌حالی‌اش لبخند توست داروی هر درد یاجواد جانم فدای ابن‌رضا و اباجواد تو از ازل جوادی و ما از ازل فقیر یا ایُّهَاالجَواد تَصَدَّق عَلَی الفَقیر حس کرده است ثروت عالم به دست اوست وقتی گرفته است تو را در بغل فقیر از حدّاکثر همه سر بوده هر زمان از تو رسیده است به حدّاقل، فقیر این گوشه‌چشم توست که اکسیر اعظم است با یک نگاه تو به غنی شد بدل فقیر از دیگران زیاد شنیده، ولی فقط دیده همیشه جود تو را در عمل فقیر با دست پر به خانه‌ی خود رفته هر زمان با دست خالی آمده در این محل فقیر از آن زمان که لطف تو را دید تا ابد شد روزگار تلخ به کامش عسل فقیر این بیت‌ها گدای جوادالائمه‌اند با این نیّت ردیف شده در غزل فقیر در آستان مرحمت عشق محرم است هرکس که شد گدای تو، آقای عالم است
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
تو در کنار خودت نیستی نمی‌دانی که در کنار تو بودن چه عالمی دارد
به ساحت مقدس شهیدصادق امیدزاده و یاران شهیدش ما تن به تن صلابت سبز اراده‌ایم سرویم و سربلند به پا ایستاده‌ایم له شد هراس در کفِ پوتین عزم ما آغوشِ مهر سویِ شهادت گشاده‌ایم ما و خیالِ خامِ سر از پا شناختن؟! وقتی خمار خلسه‌ی جانبخش باده‌ایم ما سر کشیده‌ایم پیِ سرکشیدنش در فکر آن پیاله پیاده به جاده‌ایم ما از شهید درس رشادت گرفته‌ایم چیزی در این مُعادله از کف نداده‌ایم اصلا برای زنده شدن در مسیرِ عشق پا را فرایِ وادیِ مُردن نهاده‌ایم با شوقِ صبحِ (صادقِ)دیدار زنده‌ایم ما زنده‌ایم ،ملتی (اُمّید زاده‌ایم)