eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
51 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
من رام تو بودم که رمیدم، که رماندی صیاد قسم خورده‌ من، دیر چکاندی! @abadiyesher
گفتم بلای هجر ز سر وا شود، نشد وان زخمهای کهنه مداوا شود، نشد ماننـدِ ابرها که سبکبار می شوند پنداشتم ز گریه دلم وا شود، نشد عادت شود به طیّ زمان، زهر ناگوار گفتند هجر نیز گوارا شود، نشد گامی نرفته از پی مجنون ز روی عقل دل رفته بود بادیه پیما شود، نشد بس خون دل به شیشه فکندم به جای می شاید بساطِ عیش مهیّا شود، نشد بودم به فکر آنکه در این پنج روز عمر نامم جهان نورد چو عنقا شود، نشد آن مرده دل که از دَم گرم تو برنخورد گفتند چاره اش ز مسیحا شود، نشد بودم به این امید که در چین زلفِ تو دل ــ آن عزیز گمشده ــ پیدا شود، نشد مانندِ قدسی* از غم دوران شکسته حال «رفتم به باغ تا که دلم وا شود، نشد» @abadiyesher
در شبِ وصل، نمایان شدن صبح فراق دلخراش است چو در زلف سیه موی سپید @abadiyesher
جان می‌دهم از حسرتِ دیدارِ تو چون صبح باشد که چو خورشیدِ درخشان، به درآیی... @abadiyesher
دنیا به دست عاقلان باید بچرخد چون با خرد کار جهان باید بچرخد دست از جدال و ماجراجویی بشوئید تا کی زبان توی دهان باید بچرخد؟ آنجا که باید دل بسوزانید لالید لالید جایی که زبان باید بچرخد باید سیاهی لشکری باشد که باشید بانقش اول، داستان باید بچرخد این دل نمی فهمد مدار عاشقی را چون دور قرص ماه نان باید بچرخد رازقیام سرخ عاشورا سجود است هیئت چرا وقت اذان باید بچرخد؟ پیچیده می خواهند فهم عاشقی را پیچیده‌تر وقتی زمان باید بچرخد یک پیر در راس امور خانه کافی است کابینه بانسل جوان باید بچرخد @abadiyesher
در خلوت خود خیال‌انگیز شدی از حالت شاعرانه لبریز شدی با خش‌خش برگ‌ها غزل می‌خوانی ای دل نکند عاشق پاییز شدی @abadiyesher
اگر چه حال مرا از کسی نمی‌پرسی همین‌که حال تو خوب‌ است حال من خوب‌ است @abadiyesher
ما را غمِ عشق، آخرش خواهد کشت پیچ وخمِ عشق، آخرش خواهد کشت اینگونه که در تاب و تبِ بازدمیم ما را دمِ عشق، آخرش خواهد کشت
بی قیدم و از کار جهان فارغ مطلق کس با من و من هم به کسی کار ندارم @abadiyesher
هدایت شده از پروانگی 🇵🇸
با آینهٔ چشم تو محرم نشدم بر زخم جنون خویش مرهم نشدم جای تبرت نشسته روی دل من هرچند شکسته‌ام ولی خم نشدم @eitaaparvanegi
ترتیل صفحه ۱۹ قرآن کریم.mp3
6.23M
📢 روزانه 🔹️ صفحه نوزده قرآن کریم، سوره مبارکه البقرة 🎙با صدای (مدیر کانال) ✏️ توصیه مهم حضرت : هر روز حتماً قرآن بخوانید @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨
ايهام و استعاره و تمثيل و نقطه چين... آسان كه نيست شاعر چشمان او شدن... @abadiyesher
چگونه خنده نقش بسته بر لب انارها زمان رفتن نشاط باغ و سبزه‌زارها؟! کجای زندگی به کام تلخ باغبان نبود که دلخوشی او شده صدای برگ و‌بارها دوباره باغ خالی از حضور گرم عشق شد نشسته بر دل زمان وجب وجب غبارها در انتظار مانده‌ام غریق شوق و التماس نفس کشیدنم شده شبیه بی‌قرارها درون باغ خشک ده انار چیده‌ام ولی بدون تو همیشه بوده‌ام در انتظارها نمی‌رسی و هرشب از سکوت خانه بغض هم دچار ضجه می‌شود کنار اضطرارها نگاه می‌کنم به حال خسته‌ام که در قفس شده شبیه اضطراب چشم بچه سارها @abadiyesher
قند در خانه نداریم کمی می‌خندی؟ @abadiyesher
گاهی میانِ خلوتِ جمع یا در انزوای خویش موسیقیِ نگاهِ تو را گوش می‌کنم! وز شوقِ این محال که دستم به دستِ توست من جای راه رفتن، پرواز می‌کنم! @abadiyesher
بیدل بی‌همزبان! چه بر تو گذشته‌ است؟ پیر به ظاهر جوان! چه بر تو گذشته‌ است؟ ‌ در شب طوفان بگو چه بر سرت آمد؟ ای گل بی‌باغبان چه بر تو گذشته است؟ ‌ صاعقه‌ی عشق آتشت زد و سوزاند سوخته‌ی ناگهان! چه بر تو گذشته‌ است؟ ‌ از تو که در راه مانده‌ای چه بگویم؟ گم شده‌ی کاروان! چه بر تو گذشته‌ است؟ ‌ آه که از های‌وهوی تو خبری نیست ای دل دیوانه، هان! چه بر تو گذشته‌ است؟ @abadiyesher
ما که توقع نداشتیم این دنیا ما را ناز کند یا گرم در آغوش بگیرد فقط توقع بود که این قدر جگرمان را نسوزاند.... !❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥 @abadiyesher
تو با همه فرق داری... تو از جنس منی... تو خود منی.... قانون طبعیت میگه همنام‌ها کششی بینشون نیست😢 @abadiyesher
ترسد که کنى روزى از این بند رهایش @abadiyesher
همچو عکس آب، تشویش از بنای ما نرفت مرتعش بوده است گویی پنجه معمار ما @abadiyesher
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
ذکر آوارگی قصّهٔ مجنون کافی است بعد از این هیچ‌کسی سمت بیابان نرود
ضیافت های عاشق را خوشا بخشش  خوشا ایثار خوشا پیدا شدن در عشق  برای گم شدن دریا چه دریایی میان ماست خوشا دیدار ما در خواب چه امیدی به این ساحل  خوشا فریاد زیر آب خوشا عشق و خوشا خون جگر خوردن خوشا مردن خوشا از عاشقی مردن اگر خوابم اگر بیدار اگر مستم اگر هشیار مرا یارای بودن نیست تو یاری کن مرا ای یار تو ای خاتون خواب من، من تن خسته را در یاب مرا هم خانه کن تا صبح  نوازش کن مرا تا خواب همیشه خواب تو دیدن  دلیل بودن من بود چراغ راه بیداری اگر بود از تو روشن بود نه از دور و نه از نزدیک ، تو از خواب آمدی ای عشق خوشا خود سوزی عاشق مرا آتش زدی ای عشق خوشا عشق و خوشا خون جگر خوردن خوشا مردن خوشا از عاشقی مردن @abadiyesher
تازه از عطر نفس‌های تو فهمیدم چرا کارشان رو به کسادی می‌رود عطارها  @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چالش هم‌بیت برای گروه سوم سرزمین شعر شما هم می‌توانید در این چالش شرکت کنید و بیت را کامل کرده (همراه با نام و نام خانوادگی) به سامانه پیامکی ۳۰۰۰۰۴۳ ارسال کنید. کاری از گروه ادب و هنر شبکه چهار سیما
یک آهِ عمیق و عاشقانه دل را به ضریح می‌رساند...