eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
701 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
196 ویدیو
15 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
✍زهره قاسمی، عضو تحریریه مجتهده امین بال و پر را بتکان وقت تماشا شده است روز میلاد گل حضرت زهرا شده است سحر ماه خدا ، قرص قمر آمده و به علی مژده بگویید که بابا شده است غرق شور است و شعف بیت کریمانه ی او و ز لطف حسنی سفره مهیا شده است عاشقان بهر گدایی همگی صف شده اند ظرف آلوده ی جان، غرق تمنا شده است جامه ی نور برای حسن آورده امین پر قنداقه ی او بس که تقاضا شده است آسمان ابر نیازش به زمین دوخته و دیدن حُسنِ حَسن آخر دنیا شده است رمضان ماه امید است ولی رحمت حق با دو دستان کریم است که پیدا شده است از شکر خنده ی او روزی ما می بارد بی سبب نیست که عالم همه زیبا شده است روز عید است ولی سایه ی غم آمده و چشم من سوی ضریحی است که رویا شده است جان فدای حرم بی حرمت جان جهان که غبار حرمت خون دل ما شده است آخر شعر شد و چشم ترم خشک نشد گره ی کور دلم با تو مداوا شده است... @AFKAREHOWZAVI
. 🕊سلام بر سبط نخست، حسن به صورت، حسن به سیرت، حسن به نیکوترین سریرت، قبله ی دوم، امام دین، پور علی، کریم آل طاها🕊 قال الصادق(ع):إنّ الحسن بن علیّ(ع) کان اعبد الناس فی زمانه و ازهدهم و افضلهم و کان اذا حجّ، حجّ ماشیاً ». جُوینی، فرائد السمطین ج2ص68 ح 392. @AFKAREHOWZAVI
💐مولود کریم ✍️زهراسعادت ای مولود نیمه ماه خدا! لطف کریمانه ات خوان نعمت افطار روزه داران حریم سلسله کرامت است.... ای صاحب منصب جود و آسمان سخاوت! از سفره سبز کرامتت، به میزان عطایت رزق ناب عنایت فرما که شیعه بودنمان تحت دولت توست! @AFKAREHOWZAVI
. میلاد سبط اکبر ✍نرگس ایرانپور قدم‌هایت به خیر، خوش آمدی نازدانه خانه مِهر علی و فاطمه سلام الله‌علیهما. چه زیبا ثمری بر نخل محبت خاندان پیمبر به بار نشسته. اینک زمین و زمان تولد سبط اکبر نبی را به جشن می‌نشینند، کرامت معنا می‌شود و سفره‌ای از جنس سخاوت به وسعت تمام تاریخ گسترده می‌شود. جانِ جهان‌ِ حیدر، چه خوب شد که دستان تنگ دنیا شایسته در آغوش کشیدن قنداقه پر نورتان شد. تو آمدی تا واژه‌های بی رنگ جود و سخا جان تازه‌ای بگیرند و دستان نیاز تمام سائلان از ازل تا ابد، گره شود به ضریح چشمانت. نفس‌های اشتیاقم برای عرض ارادت به محضرت به شماره افتاده، اسم زیبایت در قاب شیشه‌ای چشمانم سوار بر موج دلتنگی، دلم را تا کرانه دریای خاکی مزارت می‌کشاند. سر ادب به آستان بوسی‌تان خم می‌کنم، نام نامی‌ات ذکر همیشگی من است؛ «صلی‌الله‌علیک یا حـســـ♡ــن بن علی.» رحمت خدا بر تو و قدم‌های مبارکت♡♡ @AFKAREHOWZAVI
داستان ✍ سیده‌الهام‌ موسوی –محمد جان قبل اذان برو ی سطل حلیم بخر بیار! محمد محو شبکه پویا بود. بدون اینکه سمتِ مادرش برگردد! گفت: –باشه الان این تموم بشه، میرم. مادر نزدیک افطار بود. می‌خواست کارهایش را قبل افطار زود تمام کند. گرمای آشپزخونه کلافه‌اش کرده بود. همانطور که خمیر لگمات (شیرینی عربی مخصوص ماه رمضان) را آماده می‌کرد صدایش را بالا برد. –محمد رفتی؟ اذیتم نکن زود باش برو دیگه مامان جااان! کاسه بزرگ پلاستیکی سبز رنگ در دست و هم می‌زد. دم در آشپز ‌خانه آمد، سرکی به هال انداخت محمد رفته بود. همینکه خواست وارد داخل آشپزخانه شود محمد هول هولکی در را باز کرد وسط پذیرایی با کفش آمد. –م‌م، ما، ااان بیا، ببین کوچه چه خبره!! با دیدن محمد اخمی کرد با بی‌حوصلگی... –محمد مامان تازه روفرشی را شستم با کفش.. خب عزیزم مگه چه خبره!؟ محمد تازه متوجه کارش شده بود. کفش‌هایش را در آورد و دم در گذاشت برگشت. –حواسم نبود یادم رفت خب!! مامان بچه‌ها محله همه لباس محلی پوشیدن عروسیه؟ برای سرخ کردن لگمات اماده می‌شد. صندلی کشید و به محمد گفت: –بیا اینجا بشین تا برات تعریف کنم. محمد با ذوق بچگانه نشست و دست زیر چانه‌اش گذاشت، با ذوق گفت: –خب بگو مامان خندید، با بی حالی گفت: –ی مراسم خیلی قدیمی هست. که از زمان حضرت‌محمد (ص) بوده! محمد تبسمی کرد با چشمان مشتاق و کنجکاو گفت: _چه جشنی آخه؟ پس چرا قم بودیم، خبری از این جشن نبود؟ خمیر با قاشق به اندازه‌های کوچک‌ و بزرگ در روغن داغ می‌گذاشت سمت محمد برگشت گفت: – کشورهای خلیجی مانند کویت،بحرین،امارات، و کشورهای دیگه برگزارش می‌کنند. ایران هم خوزستان و بوشهر و هرمزگان جشن می‌گیرند. محمد که هنوز متوجه نشد بود سری تکان داد. _یعنی جاهای دیگه ایران این جشن نمی‌گیرند؟ مادر شعله را کم کرد. همانطور که داشت کارش را انجام می‌داد گفت: _اتفاقا چند روز پیش بقول استاد علامه گوگل خوندم که اصفهان مثل شهر کاشان و بعضی شهرهای کرمان هم به اسم دیگری جشن می‌گیرند. محمد لبخندی زد گفت: _چه جالب! مادر در ادامه گفت: _البته شاید محله‌های قدیمی؛ برای منم جالب بود، فکر کردم فقط این رسم بین عرب‌ها هست ولی اینطور نبود. محمد از جاش بلند شد و از پنجره‌ی به بیرون سرکی کشید همانطور که بیرون را نگاه می‌کرد گفت: –حالا فقط لباس نو می‌پوشند؟ یکی یکی لگمات را در بشقاب می‌چید جواب محمد را داد. –بعد افطاری بچه‌ها با خوندن شعرهای و کوبیدن در خانه‌ها... محمد نزدیک آمد گفت: –چه شعرهای می‌خواند؟ یکی از لگمات در دستش داد گفت: –شعرهای «ماجینه یا ما جینه حل الکیس و انطینا» یعنی «آمدیم و آمدیم در کیسه را باز کن و به ما عیدی و شیرینی بده» سروده می شود. اگر اهالی خانه در پشت بام باشند کودکان خطاب به آنها می گویند: «یا اهل سطوح تنطونه لو نروح» یعنی «ای افرادی که بالای پشت بام ایستاده‌اید، به ما عیدی می دهید یا برویم؟ محمد با چشم بسته گفت: –وای چه خوشمزه است. چه جالب چه جشن قشنگی! خندید سر محمد را نوازش کرد گفت: –نوش جونت عزیزم، اما هر شهری ی شعری دارند ولی شعر معروفش این بود. «گرگیعان و گرگیعان، الله یعطیکم رضعان» به معنای گرگیعان و گرگیعان خداوند به شما بچه عطا کند است. محمد یکی دیگر لگمات را برداشت و به شربت زد، درحالی که لگمات را گاز می‌زد ‌گفت: –مامان نگفتی چرا از زمان پیامبر این جشن بود؟ مادر دست‌هایش را شستم دست محمد را گرفت به پذیرایی برد بر روی مبل نشستند. –چقد هوای آشپز خونه گرمه! نگاهی به محمد انداخت: کجا بودیم؟ محمد شروع به دست زدن کرد گفت: –گرگیعان گرگیعان الله یعطیکم رضعان... باهم خندیدند به شوخی پس‌گردنی زد گفت: –گفتی چرا از زمان پیامبر این جشن بود. حقیقتش این جشن در اصل بخاطر ولادت امام حسن(ع) هست. محمد مثل غنچه‌ای شکفت لبخندی زد گفت: –ای جانم من عاشق امام حسنم! از تشنگی لبهایش خشک شده بود، توان زیاد حرف زدن را نداشت، ولی از دیدن شوق محمد خوشحال بود و ادامه داد –با تولد امام حسن (ع) ۱۵ماه رمضان و خوشحالی حضرت محمد (ص) برای تولد اولین نوه‌اش، گفته شده که مردم برای عرض تبریک به امام علی (ع)  و همسرش حضرت فاطمه زهرا «قرة عین! قرة عین!» گویان به درب منزلشان می رفتند و کم‌کم به صورت آئینی هرساله در میان مسلمانان رواج پیدا کرد. محمد سکوتی کرد. دستش را گرفت گفت: –مامان اسم محمد خیلی قشنگه ولی چرا محمد‌حسن صدام نمی‌کنی؟ اسم شناسنامه که فقط محمد نیست. از در خواستش جا خورد و حق با او بود پیشانیش را بوسید گفت: –ببخشید محمد حسنم! حالا بدو برو سطل حلیم بخر بیا تا بابا نیومده!! محمد از جاش بلند شد چند قدمی سمت در برداشت سمت مادر برگشت گفت: –مامان دشداشه (لباس عربی) و جفیه سبزم اماده کن منم می‌خواهم امشب با بچه‌ها محله برم. @AFKAREHOWZAVI
. عصاره بخشش خاندان نبی ✍فاطمه شکیب‌رخ کریم و بخشنده بود و کریم اهل‌بیت علیهم‌السلام شناخته می‌شد چراکه اموال فراوانی را در راه خدا می‌بخشید و بخشش‌های بی‌سابقه و بی‌ نظیری را انجام می‌داد؛ چنانچه در طول حیات مبارکشان دوبار کل دارایی خویش را به نیازمندان بخشید و سه مرتبه ثروت خود را به دو نیم تقسیم و نصف آن را در راه خدا به فقرا انفاق نمود(۱). او که عصاره‌ی بخشش خاندان نبوت بود، به واسطه نامروتی دنیاطلبان مورد اتهام بود، همان‌ها که‌ امام‌شان را به زر و زیور دنیا فروختند و‌ با اضطراب‌شان امام را مجبور به صلح با معاویه کردند، همان‌ها تهمت ذلیل کننده‌ی‌ مومنان را به بهترین مخلوق خدا نسبت می.دادند. ‏آنچه عمریست «خواص بی بصیرت» بر سر اسلام آوردند، دشمنان قسم خورده نیاوردند... (۱) ر.ک: سیوطی، تاریخ الخلفا، ص190؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص215. ‌. @AFKAREHOWZAVI
. «حذف و اضافه» ✍طیبه فرید این هم از عجایب است که تو در مدینه معروف به«کریم» باشی، مدینه‌ای که اهالی‌اش بی‌محبت‌ترین و بی‌تفاو‌ت‌ترین مردم به تو و دودمانت بودند! مردم کوفه را فاتحان، بد نام کردند. فاتحانی که تاریخ را می‌نویسند! با حذف و اضافه. @AFKAREHOWZAVI
. 🔖فلسطین زنده‌تر از همیشه آمنه عسکری منفرد [۱].حمایت سیاسی از مردم فلسطین اولویت ویژه ملت های مسلمان وآزادی خواه با هر روش و سلیقه ای است؛ که می‌توانند در یک هدف یعنی فلسطین و ضرورت تلاش برای آزادی آن، گرد هم آیند. اکنون بیش از هر زمان دیگر شعله های مقاومت نه تنها در فلسطین عزیز؛ بلکه در تمام دنیای اسلام، از جمله یمن مظلوم که چندی است در آتش ظلم و استکبار می سوزد، دیده می‌شود و این امر گویای نزدیک شدن وعده صادق الهی، برای پیروزی حق بر باطل است. «فلسطین دارد نشان می‌دهد که زنده است. برخلاف سیاستهای آمریکا و سیاستهای پیروان آمریکا، که خواستند مسأله فلسطین به فراموشی سپرده شود و مردم یادشان برود که سرزمین و ملتی به نام فلسطین وجود داشته ، برخلاف خواسته آنها روز به روز مسأله فلسطین پررنگ تر شده. امروز جوانهای فلسطینی در سرزمین ۱۹۴۸، نه زمینهای دور دست، در همان مرکز فلسطین اشغالی بیدار شده اند, حرکت، تلاش وکار می کنند و این ادامه پیدا خواهد کرد و به توفیق الهی، طبق وعده الهی، پیروزی هم با مردم فلسطین خواهد بود.»(بیانات رهبر انقلاب ۱۴۰۱/۱/۲۳). [۲]. فلسطین زنده است، چون دلهای مردم غیور و همیشه در صحنه آن، با وجود تمام فشارها و هجمه های داخلی و خارجی رژیم غاصب صهیونیستی، سرشار از غیرت و حمیت اسلامی است و حیات آن وابسته به استمرار مقاومت است و «پایبندی به اندیشه ایستادگی در برابر دشمن و مقاومت در همه ابعاد آن، ضامن استمرار کمک به فلسطین است.»(رهبرانقلاب ۱۴۰۱/۱/۲۳). «بیداری اسلامی» ثمره‌ی «مقاومت» و «تقویت بیداری اسلامی»، باعث «تقویت حرکت مقاومت اسلامی» خواهد بود. «معنای «مقاومت» این است که؛ انسان یک راهی را انتخاب کند که آن را راه حق می‌داند، راه درست می‌داند و دراین راه، شروع به حرکت‌کند و موانع نتواند او را از حرکت در این راه متوقف کند.» (رهبر انقلاب ۹۸/۱۲/۴). «امروز در منطقه ما، «بیداری اسلامی» بر بسیاری از ملتها و کشورها حاکم است. در هر جایی که اسلام توانسته بر دل و جان مردم مسلط شود، استکبار سیلی خورده و ما معتقدیم که استکبار، بار دیگر از بیداری اسلامی در این منطقه سیلی خواهد‌خورد .»(رهبر انقلاب۹۷/۹/۴). «بیداری اسلامی» یک حالت برانگیختگی و آگاهی در امت اسلامی ایجاد می کند، که قیام‌ها و انقلاب‌های بزرگی را پدید می آورد، تا آنجا که قادر است مهره‌های خطرناکی از جبهه دشمن را ساقط کرده و از صحنه بیرون براند. [۳].مهمترین دستاورد «مقاومت» ایجاد مانع اساسی در برابر پروژه های صهیونیستی است، همچنین اراده‌ی ملتهای مسلمان «امت واحده»، توانسته «روح مقاومت» را در مردم فلسطین زنده نگه دارد و همین امر، توان ایستادگی رژیم صهیونیستی را ضعیف و ضعیف‌تر کرده‌است. «اساسا روش و طریقه‌ی شکل‌گیری رژیم صهیونیستی به گونه‌ای است ؛که نمی‌توان از «توسعه طلبی وسرکوب‌گری و تضییع حقوق حقه‌ی فلسطینیان» دست بردارد زیرا «موجودیت وهویت آن» در گرو «نابودی تدریجی هویت وموجودیت فلسطین» است. چه آنکه موجودیت نامشروع این رژیم غاصب، در صورتی «قابلیت استمرار» خواهد داشت؛ که بر «ویرانه های هویت و موجودیت فلسطین» بنا شود و به همین دلیل است؛ که «حفاظت از هویت فلسطین» و «پاسداری ازهمه‌ی نشانه‌های این هویت بر حق وطبیعی»، امری واجب، ضروری و یک «جهاد مقدس»است.» (رهبر انقلاب ۹۵/۱۲/۳). و امروز در حالی‌که بیش از دو دهه از نقشه‌های شوم آمریکا و رژیم منحوس و غاصب اسراییل ، برای به حاشیه راندن «مسأله قدس و فلسطین» و « فراموشی آرمان مقاومت» می گذرد، نه تنها نتوانستند «طرح خاورمیانه بزرگ» را با «علم کردن داعش و گروههای تکفیری» به انجام برسانند؛ بلکه تمام تلاشهای بیهوده آنها برای به حاشیه کشاندن مسأله جهانی اسلام، یعنی «آزادی قدس شریف» نقش بر آب شده است. امروز این رژیم منحوس صهیونیسم است که روزهای آشوب و آتش را تجربه می‌کند و چندی است به اراده‌ی الهی، دستان پرقدرت حق از آستین حزب‌الله بیرون‌آمده تا طومار ظلم و استکبارشان از صحنه‌‌ی روزگار محو شود. @AFKAREHOWZAVI
. تابلوی هنری فاطمه وجگانی حجاب زنان سلاحی است برای جلوگیری از طغیان جنبه‌ی زنانگی‌؛ جنبه‌ی زنانگی گاهی بر دیگر توانایی‌های زن غلبه می‌کند. نرمش در سخن، پای کوفتن به زمین، تبرج و بروز دادن زینت ها؛ از همین جنبه‌ی زنانگی است. آشکار کردن زیبایی‌ها موجب سرکشی و طغیان زن می‌شود و او را به یک "تابلوی هنری" مبدل می‌سازد. وقتی تابلوی هنری شد، ارزش او فقط به اندازه‌ی یک تابلو است نه بیشتر!چه قیمتی دارد؟ به همان اندازه یک میلیون! چند میلیون! بالاخره ارزشش بی‌نهایت نیست، محدود است. یک زن وقتی به این مدل محدود شد تحقیر می‌شود، عمر او تباه می‌شود. از استعدادهای ناب محروم و فرصت های طلایی را از دست می‌دهد. در زمان‌هایی قبل از اسلام زن را به ارث می‌بردند ولی او را ارث نمی‌دادند. حق تملیک و گرفتن ارث نداشتند.برای کلفتی مجبورش می‌کردند و قتل او نه قصاص نه دیه داشت. بی‌احترامی که قبل از اسلام رواج داشت، زن را وارث مرد نمی‌دانستند و اگر زنان دختر به دنیا می‌آوردند یا رویشان سیاه می‌شد یا او را زنده به‌گور می‌کردند. مردی که پسر نداشت مقطوع النسل بود و این زن مهریه و نفقه ای نداشت. حتی قانون رُم که اروپا به آن افتخار می‌کند، مرد خدای خانه و محل عبادت بود. زن اگر به قتل برسد در این خانه مرد مواخذه نمی‌شود، مرد جواز فروش زن را به‌عنوان کالا دارد. حتی در قانون آنها اگر زن در خانه ی این مرد اسراف کند مرد میتواند او را غرق کند. در آیین کنفوسیوس و کیش بودایی در میان زرد پوستان ژاپن و چین، زن ارزش کمتری دارد. کنفوسیوس می‌گوید: وقتی زنت درِ خانه را برای تو باز کرد یک سیلی به او بزن، اگر تو علت را نمی‌دانی خود زن می‌داند! در بودا زن حق ندارد شوهرش را عصبانی کند هرچند مرد خیانت کند. اگر زن بعد از مرگ یا طلاق شوهر ازدواج کند از بهشت محروم است.در برهمای هند هرگاه شوهر می مرد، زن را نیز با او آتش م‌یزدند. در یهود و فرمان‌های ده‌گانه‌ی تحریف شده زن جزو چهارپایان و اموال مرد شمرده می‌شد. این گوشه‌ای از هویت زنانه و مقام زن در آیین‌های مختلف بود. اسلام؛ برای زن جایگاه، هویت، نقش، حقوق، مهریه، نفقه، حق ارث، حق انتخاب، حق ازدواج، حق مادری، حقوق اجتماعی وسیاسی.. برشمرد با رعایت تفاوت‌های زن و مرد نه تبعیض. اگر زن بخواهد فقط تابلوی هنری باشد چند ساعت باید وقتش را در آرایشگاهها سپری کند برای دلفریبی! چقدر روبه روی آیینه بایستد! چقدر به دنبال مد و لباس دلخواهش باشد تا دیگران را دلکش کند! انسان در مسابقه‌ی تن بازنده است چون همیشه یک تنی از او زیباتر است. علاوه بر اینکه این تابلوی هنری ترویج بدپوششی و بی بند و باری، کشف حجاب، عادی سازی گناه، تجاوز به ناموس، بی امنیتی و متزلزل کردن کیان خانواده، طلاق و جدایی..است، بی حرمتی به مقام زن خواهد بود. خانم وندی شلیت می‌گوید: هرچقدر زن پوشیده تر باشد محترم تر خواهد بود. زن زندگی آزادی ؛ زن زندگی سازندگی . 📚برگرفته از کتاب زن و چالش‌های جامعه؛امام موسی صدر @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا همانا آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند خدای رحمان آنها را (در نظر خلق و حق) محبوب می‌گرداند. (96/مریم) ✍کلید محبوبیت در بین مردم دو چیزاست:ایمان و عمل صالح موقعی که انسان پاکی از دنیا می‌رود، همه اندوهگین هستند. دلیلش چیزی جز این نیست که خداوند محبت آن مومن را در دلها قرار داده است.آری، خدای رحمان، خدایی که رحمت عام او شامل حال همه موجودات می شود، این خاصیت رادر ایمان و عمل صالح قرار داده است که شخص را محبوب مردم می کند.. تولیدگر :م* صالحی @AFKAREHOWZAVI
. 💐 اینجا جمع‌ ما، جمع است؛ جمع دیدگاه‌ حوزویان در 💠 صفحه‌ی "نویسندگان حوزوی" در شبکه‌ی اجتماعی_ایرانی "ویراستی" 👇👇 🌐 https://virasty.com/HOWZAVIAN 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 @HOWZAVIAN
. "خانه دارمبارز" ✍نرگس سلیمانی در گعده زنانه‌شان نشسته‌ای از درآمد ماهانه‌شان می‌گویند و تو در ذهنت این سوال پدید می‌آید که آخر چه کسی درآمد شما را پرسیده است؟! حرف به عدم مشارکت مردان در کارهای منزل می‌رسد و تو بر رسم ادب هم‌صحبتی، حرف میزنی و مشارکت می‌کنی. یکی از آنان می‌گوید نمی‌دانم چرا مردان اهل کمک نیستند وقتی هر دومان باهم به منزل می‌رسیم!! صدایش را در نمی‌آوری اما خودت می‌دانی چقدر ناراحتی!؟ بعضی حرف‌ها را اگر غیرهمجنس‌هایت بگویند درد ندارد اما وقتی یک خانم این حرف‌ها را می‌زند بیشتر به دردت می‌آورد. باخودت می‌گویی یعنی رسم کمک مردان به زنان‌شان فقط در مواردی است که زن و مرد باهم به خانه می‌رسند بعد از یک روز سخت کاری بیرون ازمنزل؟!خودمانیم این وقت‌ها شیطان درون، بیشتر از هر ساعت و لحظه‌ای اذیت‌مان می‌کند که قید خانه‌داری را بزنیم! این قصه تلخ خیلی از زنان خانه‌دار است وقتی درک نمی‌شوند که آن‌ها ساعت کاری ندارند ولی بیکار نیستند و ساعت کاری‌شان در واقع به ازای یک روز است. وقتی حتی درک نمی‌شوند که اگر حتی بچه‌ای ندارند دلیل بر بیکار بودن‌شان درخانه نیست. تو اما دلت می‌خواهد این بار بجنگی با هوای نفست هوای نفسی که دوست دارد طعم استقلال مالی واستخدام رابچشد اما فکر بچه‌های آينده‌ات و دوسال‌های اول _که کامل کنار بچه بودن درشکل‌گیری شخصیت او بسیارمهم است؛ هوای نفست را کنار می‌زند هوای نفسی که دوست دارد تو هم در آن جمع زنانه_ بهتر بگویم ضدزنانه !!_ حرف برای گفتن داشته باشی! هوای نفسی که مدت‌هاست می‌گوید نفقه زندگی‌ات خیلی وقت است در مقابل افزایش تورم، خیلی کم به چشم می‌آید درمقابل کارهایی که برای این زندگی می‌کنی؛اما تو همه‌اش را کنار می‌زنی شروع می‌کنی به رشد خودت در همان محیط خانه به اینکه چگونه نیازهای درونت را با خانه‌داری وفق دهی و هردو را جلو ببری و آن وقت تو هم "یک خانه‌دار مبارزی"! همیشه که نباید با دشمن بیرونی جنگید این بار سهم‌مان جنگیدن با هوای نفس و وسوسه‌ها! @AFKAREHOWZAVI
. نقدی بر فیلم «برادران لیلا» ✍طیبه فرید برادران لیلا را دیدم. از دیالوگ های تصنعی و فیلم نامه فوق تخیلی آن که بگذریم، بلحاظ محتوا سعید روستایی همه هنرش را بخرج داده تا با یک روایت سریع، ملغمه ای از واقعیت و توهمات اغراق آمیز را در قالب یک فاضلاب متعفن فرهنگی به تصویر بکشد.شخصیت های نچسب فیلم روستایی، متعلق به هیچ جا نیستند، بطور کلی سبک زندگی مشخصی در خانواده جورابلو وجود ندارد،بهتر است بگوییم اصلا زندگی وجود ندارد،انگار سازنده می خواسته هرجوری که شده کل جهانبینی خودش را در همین یکی دو ساعت فیلم بچپاند.رفتار خانواده لیلا پر از احساسات متناقض است، و بیننده ای که دنبال کشف روابط علی و معلولی درمیان عناصر فیلم می گردد بارها غافلگیر می شود که چطور سعید روستایی گودرز را به شقایق ربط می دهد.در برادران لیلا اثری از خانواده ایرانی نیست و آنچه این جمع پراکنده نابسامان را خانواده کرده منافع شخصیست.مشکلات اجتماعی جانبدارانه مطرح می شود اما سازنده آن را بی نتیجه و عقیم می گذارد، گویا هیچ راه برون رفتی از مشکلات وجود ندارد.در حالی برخی سعی می کنند برادران لیلا را در قالب یک فیلم مهم بولد کنند، که منهای برخی از صحنه ها مثل مشکلات اقتصادی، خانواده جورابلو هیچ درصد از جامعه ایرانی نیستند! در جای جای فیلم نوید محمد زاده در نقش روشنفکرترین و پاکترین شخصیت خانواده آجرلو با دیالوگ مغالطه آمیز "مسائل آدم ها به دیگران هیچ ربطی ندارد" آب اباحیگری را روی ذهن مخاطب می ریزد. کاراکتر زن در برادران لیلا شباهت زیادی به زن در سِفر پیدایش تورات دارد! وقتی که لیلا در شب عروسی پسر فامیل پدری اش دست همه مردهای خانواده را در پوست گردو می گذارد!و در دیالوگ برادرش عامل بدبختی همه می شود. لیلا در عین حال که پر از نفرت است اما خیرخواه ترین و معقول ترین شخصیت فیلم است،و مخاطب در این جمع اضداد می ماند. شخصیت پردازی روستایی در برادران لیلا مفتضح است و مخاطب درک نمی کند که کاراکترها چطور به این مرحله رسیده اند! مجموعا فیلم افتضاحی بود و دقیقا نگرش فضای شبه روشنفکری را به جامعه ایرانی نشان می داد! فیلمی که در جشنواره کن برای مخاطب غیر ایرانی خود، جامعه ایرانی را در رقت انگیز ترین شکل ممکن به تصویر کشید. جامعه ای که برای درمان یک عنصر سالم ندارد..... منطقی ترین پایان، در جهانبینی حاکم بر فیلم برادران لیلا، چیزی جز پایانی که کیومرث پور احمد برای خودش رقم زد نیست! برادران لیلا مفتضح بود! @AFKAREHOWZAVI
✍️فخری مرجانی یك ساختمان را با پیچیدگی‌ها و ریزه‌كاری‌هایش در نظر بگیرید. این ساختمان، قبل از اینکه به وجود بیاید و ساخته شود، روی نقشه به‌صورت خطوط وجود داشت. قبل از آن‌ هم در ذهن آقای مهندس و از آن قبل‌تر در قوه عقل آقای مهندس وجود داشت. اول در قوه عقل بود، به ذهن حركت كرد و بعد با ابزار خاصی از عالم مجرد به عالم ماده آمد و ساخت ساختمان شروع شد. بنابراین، این ساختمان قبل از ساخت با تمامی جزئیاتش در نظامی دیگر وجود داشت و در آن نظام، تابع خصوصیات و ویژگی‌های خاص آن نظام بود؛ زیرا هر نظامی خصوصیات خودش را دارد؛ ذهن، عقل خاصیت خودش را دارد. در این عالم ماده (دنیا)، در و پنجره و ستون‌ها و دیوارها و...؛ هرکدام از مواد متفاوت و حتی متضاد هم ساخته شده‌اند و مجموعۀ این‌ها، ساختمان شده است. درحالی‌که همۀ این‌ها در قوۀ عقل، همه از یک جنس بودند. صورت آن‌ها با هم متفاوت بود، اما یك جنس بیشتر نداشت و آن نور عقل بود. ساختمانی که در بیرون درست می‌كنیم، کوچک‌ترین فرقی با آنچه در ذهن است، ندارد. اما موجودیت این ساختمان، تسلیم نظام این عالم است و موجودیت آن ساختمان، تسلیم نظام آن عالم است. اینجا آهن می‌پوسد و وزن و حجم و... دارد، اما آنجا ندارد. آن ساختمان، در قوه عقل است؛ در عین ‌حال، جدای از آن است. داخل قوه عقل است، اما نه مانند داخل‌بودن آب در لیوان یا ساختمان در محله. ساختمان، غیر از قوه عقل است؛ چون صورت پیدا کرد، اما عقل صورت ندارد و مثل این عالم نیست. از همه مهم‌تر اینکه، اول ساختمان در قوه عقل به وجود آمد، بعد از آن به این عالم آمد و این ساختمان شد. نکته مهم اینکه؛ فرق من با این ساختمان در این است كه ساختمان نمی‌تواند بفهمد كه قبلاً در روح مهندس بودم، از آنجا به عالم عقل رفتم و بعد به ذهن و نقشه و در نهایت به عالم ماده رسیدم؛ اما انسان چنین استعدادی دارد كه می‌تواند در خود فرو برود و هر چه دقیق‌تر فرو برود، بفهمد كه من قبلاً در عالم دیگری بودم و از آنجا فرود آمدم. انسانی كه در درون دنیا زندانی است، چه حالی پیدا می‌كند وقتی به‌ جایی كه از آنجا آمده است، برسد؟ چه احساسی پیدا می‌كند؟! اینجا است كه خداوند در سوره تین می‌فرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ»؛ ما اصل حقیقت انسان را در بهترین صورت آفریدیم. صورت یعنی ساختار آفرینش او بهترین قوام را دارد. یعنی تمامی تجهیزاتی كه برای برگشتن به این عالم نیاز دارد، تماماً به او داده‌ایم، آن‌ هم به زیباترین وجه (البته منظور، جنس انسان است؛ نه این پوست و صورت مادی سیاه‌ و سفید و...). مثل یك هواپیما كه تمامی تجهیزات لازم برای پرواز در اختیار او است و می‌تواند یك پرواز موفق انجام دهد؛ یعنی قوام این هواپیما به او داده ‌شده است. @AFKAREHOWZAVI
🔖 قلمِ شهید ✍ کبری خالقی،عضو تحریریه مجتهده امین [۱] خمینیِ کبیر فرمود: «تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم.» (۲۹تیر۱۳۶۷) این سخنی بود که سید مرتضی را به فکر فرو برد و به این اندیشید که، چگونه می‌تواند بهتر در خدمت اسلام قرار بگیرد. از سویی دیگر، خدایانِ پوشالیِ دنیایِ مادی، نگران و هراسان به تب و تاب افتادند، در مقابل این کلام معجزه‌گون چه کنند؟ دست به کار شده و دریافتند؛ بهترین راهِ مقابله با روحیه و کلام مقاوم خمینی عظیم و پیروانش ، تمسک به روایت‌های دروغ و چنگ زدن بر چهره شریف و مقدس «دفاع مقدس» است. آری، بهترین کار، حمله به امیدآفرین‌ترین و پرافتخارترین مقطعِ تاریخیِ انقلاب اسلامی یعنی دفاع مقدس است؛ بنابر این هجمه‌ها شروع شد و بیشتر و خصمانه‌تر و ناجوانمردانه‌تر از پیش، نقش رذیلانه‌ای خویش را ایفا کردند. [۲] در مقابلِ این حرکت متکبرانه‌ی دستگاه شیطانی استکبارِ و مدعیانِ آزادی و حقوقِ بشر، سید مرتضی این هنرمندِ متعهد که جانش، فرمانِ امامش بود، با قلم روشنگر و دوربین حق‌بین خود به مبارزه برخاست تا ادایِ دینِ سخنِ برحقِ خمینیِ کبیر کرده باشد، او به روایتی آسمانی نشست و دفاع مقدس را در قابی عاشورایی به نام «روایت فتح» با آن صدای بهشتی و نجیبش به تصویر کشید و مشت محکمی بر دهان استکبار جهانی زد. او اول روایتگر روشنفکری بود که در این راه قلم زد، پایداری کرد، زیبایی آفرید و عاقبت در آغوش شهادت جای گرفت و با شهادتش، حیاتی دوباره بخشید؛ چون معتقد بود که «مرده آنست که نصیبی از حیات طیبه شهدا ندارد و اگر چنین است از ما مرده تر کیست؟ شهدا شاهد بر باطن و حقیقت عالمند و هم آنانند که به دیگران حیات می‌بخشند.» روحش شاد و سَبکِ تبیینی‌اش پُر رهرو باد. ۳] به امید برآورده شدن مطالبه‌ی امام خامنه‌ای عزیز که فرمودند: «من... این را میخواهم عرض بکنم -که این... یک مطالبه‌ی جدّی و یک آرزو است، ان‌شاءالله این آرزو برآورده بشود- کاش کسانی ‌بتوانند مثل شهید آوینی... جهاد عظیم و عمومی[دردوران کرونا] را روایت کنند ؛ همچنان ‌که شهید آوینی با آن بیان شیرین و ‌زیبا و اثرگذارِ خودش توانست جزئیّات جبهه را برای ما روایت بکند و آن را ماندگار بکند. کاش کسانی بتوانند این کار را بکنند؛ ‌هم در گفتار و هم در نوشتار و هم در کارهای هنری و نمایشها و پدیده‌های هنری‌.» بیانات در ارتباط تصویری با ستاد ملی مبارزه با کرونا(۲۱اردیبهشت ۱۳۹۹) @AFKAREHOWZAVI
روز شکرگزاری ✍ چمن‌خواه جنگ بدر نقطه عطفی در تاریخ رسالت پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) بود. در صدر اسلام مسلمان‌ها به شدت مورد ظلم و آزار و اذیت واقع می‌شدند و قدرت مقابله با دشمنان را نداشتند. با گسترش اسلام و بیشتر شدن تعداد مسلمانان پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) از جانب خدا اذن گرفتند تا در برابر تعدی‌های مشرکان، مقابله به مثل نمایند. تا اینکه جنگ بدر رخ داد و ضربه سختی به دشمنان وارد شد. در این جنگ، امدادهای الهی موجب شد که مسلمانان با شمار کم و امکانات ناچیز، پیروز شوند و ضربه‌ای بزرگ بر قریش وارد آورند. آن‌ها به قدرت الهی متکی بودند و وقتی کفار بنا کردند به شعار دادن و نام بت‌های خود را آوردن، پیامبر فرمود به مسلمانان بگویید: اَللهُ مَولانا وَ لا مَولی‌ لَکُم؛ خدا مولای و پشتیبان ما است، قدرت ما متّکی به قدرت او است و شما مولای ندارید. خدای متعال در جنگ بدر به فرشتگان خودش امر کرد از مجاهدین فی‌سبیل‌الله حمایت کنند. خدا همه‌جا از انسان‌های مخلص حمایت می‌کند. 🍃به امید پیروزی نهایی مسلمانان بر دشمنان اسلام.🍃 @AFKAREHOWZAVI
. شب قدر نجمه صالحی باران، طراوت، سرسبزی و لحظه‌های شیرین سجود و سکوت! باران که می‌بارد، زنده می‌شویم از میان ثانیه‌های دلتنگی؛ از لحظات مانای زندگی، چشمان بارانی هنگام دعا و یقین به اجابت است و در پسِ آن، دیدار رنگین‌کمان و استشمام هوای پاک! با نمایان شدن رنگین‌کمان سر را رو به آسمان می‌بریم تا نقاشی زیبای خدا را تماشا کنیم و در ذهن ثبت! در زندگی هم لحظاتی است که این رنگین‌کمان نمایان‌تر می‌شود و در خاطر جاوید؛ گویی هرچه به‌دست آورده‌ایم، مدیون آن دم هستیم و شب قدر یکی از آن اوقات تاثیرگذار است. در این زمان خاص، پس از جاری شدن "هزار و یک" نام جلاله معبود، بر زبان و باریدن اشک ندامت و درخواست مکرر برای رهایی از آتش دوزخ، خود را در حصن حصین خدا در امان خواهیم دید و رنگین کمان امید، در دل‌مان ظاهر می‌شود. زیبایی شب قدر در ابهامش است و سه بار فرصت است تا الماس وجود صیقل یابد، گاهی تا تراش نخوریم مفید نخواهیم بود! رنج و گنج! تقدیر در شب نوزدهم و ابرام در شب بیست و یکم و امضا در شب بیست و سوم رقم می‌خورد*. در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان، آن‌گاه که آسمان به زمین نزدیک است با اوج گرفتن در آسمان دعا و پرواز دل به سوی دعای اللَّـهُمَّ کن لولیک الحجة بن الحسن... سلامتی صاحب الزمان عجل الله فرجه و ظهور را از خداوند طلب می‌کنیم و این چنین حس امید در در درون‌مان جوانه می‌زند. حس خاصی که در ادامه‌ی حیات، ما را محکم و استوار می‌سازد. حس امید و تلاش برای ساختن فردا، حس آماده شدن، حس تغییر، حس ساختن و نو شدن؛ فقط کافی‌است به آسمان دل توجه کنیم. آسمان دل که بارانی شود، فکر و ذهن جز در حریم پروردگار در جای دیگری مشغول نیست. آن وقت است که رنگین‌کمان با پای خودش به سرزمین دل وارد می‌شود تا پاداش بارانی شدن قلب صادق و پاک را این‌گونه هدیه دهد. گاهی باید به آسمان نگریست، تا رنگین‌کمانی شدن دل، چند قدم فاصله است؛ لحظه‌ها را دریابیم! . *قال‌الصادق‏(ع): التَّقدیرُ فی لَیلَةِ تِسعَ عَشرَةَ و الإبرامُ فی لَیلَةِ إحدی و عِشرینَ و الإمضاءُ فی لَیلَةِ ثلاثَ و عِشرینَ/مقدّرات در شب نوزدهم تعیین، در شب بیست و یکم تأیید و در شب بیست و سوم ماه [رمضان] امضا می‏‌شود./الکافی، ج 4، ص 159. @AFKAREHOWZAVI
" ببين هزاران کهکشان در آسمان وجود دارد. يکي‌اش راه شيري است. سياره‌هاي زيادي در آن هست که يکي‌اش زمين است.کره زمين قاره‌هاي متفاوتي دارد . يکي‌اش همين زميني است که ما روي آن زندگي مي‌کنيم ... ما هم ذره‌اي در اين مجموعه هستيم . حالا ببين اين حرفي که شما مي‌گوييد، جايش در اين مجموعه ی با شکوه کجا است؟ " سید شهیدان اهل قلم مرتضی آوینی -۲۰فروردین روز هنر انقلاب اسلامی -سالروز شهادت سید مرتضی ۱۳۷۲ ه‌.ش @AFKAREHOWZAVI
. 🔹مارپیچ سکوت ✍مریم صفری با ارسال یادداشتی به جمع نویسندگان افکار بانوان حوزوی پیوست در جنگ شناختی تمام لوازمات یک تهاجم با هم پیش می‌رود؛ زمانی که با مساله‌ای به باور و فرهنگ ملتی حمله می‌شود همزمان زیرساخت‌هایی انجام می‌شود؛ سریال‌های خانگی، فیلم‌های داخلی و خارجی، شبکه‌های ایرانی زبان و معاند، مدل لباس‌ها، گیم‌ها، جک و لطیفه‌ها (که بیشتر آن ‌ها توسط کارشناسان معاند تولید و بعد منتشر می‌شود)، کتاب‌های روانشناسی زرد و رمان‌ها، اشعار برخی شاعران(که به‌نوعی موضوع را تقویت کند)، سخنان سران برخی کشورها، مطرح شدن دردهای قدیمی متناسب با آن و... سازمان‌دهی شده موجی را ایجاد می‌کنند که در مسأله اجتماعی قبلی هم داشتیم و برخی به‌دلیل همرنگی و همنوایی اجتماعی و برخی به‌دلیل عدم مهارت تفکر منطقی و انتقادی و اختلالات روانی و... در این «مارپیچ سکوت» اسیر پروپاگاندا شدند و مصدومیت شناختی و روانی پیدا کردند. در این مارپیچ سکوت مدافعان ارزش‌ها را در اقلیت نشان می‌دهند که احساس تنهایی را تلقین کنند و قشر معاند را با درست کردن هیبت پوشالی در اکثریت نشان می‌دهند و همزمان به ترور شخصیت معتمدان و بزرگان می‌پردازند تا امید و فرهنگ انتظار را نابود کنند و به باور و ارزش جامعه حمله می‌کنند. گاهی مستقیم و گاهی صدایی به‌گوش نمیرسد و سکوت ویرانگر موریانه است. در این صورت مبلغین و کنشگران اجتماعی،مشاوران و روانشناسان کمک و خدمت زیادی می‌توانند به جامعه ارائه دهند و هنگامی اقدام بسیار موثر واقع میشود که با احاطه بر جنگ شناختی و زوایای گوناگون آن را ریشه یابی کنند و افراد بحران زده را درمان نمایند. به عنوان نمونه در این موضوعات اخیر هم قبح زدایی می‌کنند و هم وضعیتی که حاد نیست را حاد نشان میدهند و برخی دچار مرض خیالی و پوچی می‌شوند. این مبحث در «روانشناسی شناختی» مطرح می‌شود و روانشناسان متخصص این رشته می‌توانند راه‌حل‌های تخصصی دهند. اگر تخصص روانشناسی و تخصص دیگر کنشگران با فرهنگ جامعه و نیازهای آن هماهنگ باشد در این جنگ شناختی می‌تواند ساحل آرامی را به ارمغان آورد و یک نیروی جهادی قوی باشد. سواد رسانه‌ای و تجهیز سایبری و تعمیق باورها از ضروریات این جنگ شناختی است. با ترویج سواد رسانه‌ای می‌توان مراقب نشر دادن محتوا (کلیپ،جک و لطیفه،متن‌های موثر و...) بود تا افراد، ناهشیارانه سرباز نشر محتوای معاندین نشوند! @AFKAREHOWZAVI
🌟عاشقانه ای در آغوش جوشن کبیر ✍️زهرا سعادت عمری است گمان کرده ایم دیوار بلند آرزوهایمان را به تنهایی چیده و برای خودمان کسی شده ایم و منتظر تشویقها و تمجیدهای آدمهای اطرافمان بوده ایم غافل از اینکه آنها هم دنبال"آجر لق" میان دیوار بلندمان هستند تا همه ی ما را فرو ریخته و اصل گوهر انسانیتمان را انکار کنند!! در فرصت تقدیرمان،به تنها رفیق شفیق زندگیمان که همواره همانی بوده که میخواسته ایم تکیه کرده و امید داریم بخشش بی منتش بدرقه راه پرفراز و نشیبمان باشد و میخواهیم که مدد بدهد تا ماندگار بمانیم... 💫یارفیق من لا رفیق له💫 درست در شب تقدیر مقدراتمان،یار انتخاب میکنند!! کافی است که حواسمان باشد تا زمانیکه سوار بر تاب زندگیمان هستیم، دست بی انصاف روزگار طوری ما را هل ندهد که از دایره بندگی به بیرون پرت شده و بی تاب بیفتیم! خودمان را به آسمان گره بزنیم تا بتوانیم مهندسی آرزوهایمان را به گونه ای تغییر دهیم که عشق به بودن در زمان ظهور،در وجودمان متجلی گردد! ✨️یا عماد من لا عماد له✨️ در شب مقدراتمان قدم اول را برداریم... امید به آینده بهتر در زمان ظهور را به خانواده مان تزریق نموده و برای رسیدن به خیمه حضرتش،تعجیل کنیم تا مبادا جا بمانیم! یادمان باشدکه بقیه ی مسیر را هدایت میکنند و راه نشان میدهند! 🤲یا مغیث من استغاثه🤲 @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجاب و زندگی پس از زندگی ✍زينب نجيب اگر تا دیروز تردید داشتم که مسئله حجاب در جامعه امروز ما بیش از آنکه سیاسی باشد، فرهنگی است؛ امروز قاطعانه عرض می‌کنم که مقوله‌ی حجاب در دنیای کنونی یکی از مهم‌ترین عناصر سیاسی جامعه‌ی ما و حتی جوامع دیگر است. حتی به جرأت می‌توان گفت مسئله‌ی حجاب رابطه‌ی تنگاتنگی با ایران قوی دارد. یعنی جنگی با پیشرفت در ایران به سبک مسئله‌ی زن و حجاب صورت گرفته است. وقتی شاهد این هستیم که فرد معتقد یا علاقه‌مند به حجاب را تهدید به مرگ و نابودی می‌کنند؛ نمی‌توان به این نتیجه نرسید که مقوله‌ی حجاب به یک مقوله‌ی سرنوشت‌ساز تبدیل شده، تمرکز و توجه به آن اهمیت دارد و کشف راهکارهای حفظ و ترویج آن در شرایط کنونی جهادی بس عظیم است. از سوی دیگر به نظر می‌رسد افراد تخریب و تهدید کننده، لزوماً همه‌ی افراد مخالف حجاب نیستند چرا که بسیاری از بدحجاب‌ها و بی‌حجاب‌ها که ظاهرا به مخالفت با حجاب برخاسته‌اند افراد بی‌دین و بی‌اعتقاد به انقلاب اسلامی نیستند. بسیاری از این بانوان اهل مذهب و دیانتند. پس این افراد چه کسانی هستند و از کجا تغذیه می‌شوند؟ به نظر می‌رسد که این افراد تهدیدکننده جریانی هدایت شده‌اند که مقابله با آن‌ها پیگرد قانونی و امنیتی می‌طلبد. @AFKAREHOWZAVI
چرایی سفر به عالم دنیا ✍فخری مرجانی ما چرا به این عالم آمدیم و حال كه آمدیم، برگشتن چه معنایی دارد؟ نانوایی را در نظر بگیرید كه برای درست‌كردن خمیر، شب، آب روی آرد می‌ریزد. بسیار زحمت می‌كشد تا آب را در داخل همۀ ذرات آرد فرو برد. صبح هم با زحمت، همین خمیر را در تنور می‌گذارد تا آن آبی كه خودش روی آرد ریخته بود را بیرون بكشد. تا در نهایت نان تهیه شود. آیا باید بگوییم نانوا كار بیهوده‌ای انجام می‌دهد؟! اتفاقاً برعکس، نان در این مسیر، مراتب تكامل را طی می‌كند و به نتیجه‌ای می‌رسد كه در این مسیر تربیت (فروبردن آب و بعد بیرون‌كشیدن همان آب به ‌وسیله آتش)، قوه به فعل می‌رسد؛ وگرنه نان به این خوشمزگی، در همان قوه می‌ماند. ما هم وقتی به این عالم می آییم و در تنور این عالم به فعلیت می‌رسیم، خود را احساس می‌كنیم و از آن لذت می‌بریم. هیچ‌ لذتی را نمی‌توان با لذت درک خود و سیر تربیتی خود مقایسه كرد. لذت‌های این عالم، لذت نیستند؛ رفع درد و اَلَم است. جا دارد در اینجا به این حدیث اشاره کنیم که: رسول خدا (صلى‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: خداى متعال به موسى(علیه‌السلام) وحى فرمود: من پنج چیز را در گرو پنج چیز قرار دادم، ولى مردم آن را در پنج چیز دیگر مى‏‌جویند، كى آن را مى‌‏یابند؟ نخست اینكه عزّت بندگانم را در اطاعت از خود قرار دادم، ولى آنان عزّت را در خانه سلطان مى‌‏جویند، چه زمانى آن را مى‌‏یابند؟ دوم اینكه من علم و دانش را در گرسنگى قرار دادم، و آنان آن را در سیرى شكم طلب مى‌‏كنند، كى آن را مى‌‏یابند؟ سوم اینكه من بى‏‌نیازى را در قناعت قرار دادم و آنان در اندوختن ثروت مى‌‏جویند، كى آن را مى‌‏یابند؟ چهارم اینكه من آسایش را در آخرت قرار دادم؛ درحالى‌كه آنان در دنیا به دنبالش مى‏‌روند، كى به آن مى‏‌رسند؟ پنجم اینكه من خوشنودی‌ام را در مخالفت آنان با هواى نفس قرار دادم، ولى آنان در پیروى از هواى نفس مى‌‏جویند، كى به آن می‌رسند؟ (مشكاة الأنوار، ترجمه هوشمند و محمدى، متن، ص703) ما از عذاب درد در خیال‌مان رها می‌شویم و خیال می‌كنیم كه لذت می‌بریم. مثل زمانی که چاقو به بدن‌مان می‌خورد و احساس عذاب می‌كنیم، بعد كه مَرهَم می‌گذاریم، احساس لذت می‌كنیم؛ درحالی‌که در خیال، لذت می‌بریم. یا وقتی آب می‌خوریم چه لذتی می‌بریم؟! از تشنگی عذاب می‌كشیدیم، این عذاب رفع شده و خیال می‌كنیم كه لذت می‌بریم. اصلاً این عالم، خودش درد و رنج است و ظرفیت ظهور لذت ندارد. از این درد و رنج رها می‌شویم، فكر می‌كنیم لذت برده‌ایم. این رفع اَلَم، این‌ همه انسان را اسیر و تشنه و نوكر و فدایی خود کرده، اگر به حقیقت لذت برسد، چه خبر می‌شود؟! @AFKAREHOWZAVI
«عطر نفس انگیز حیات» ✍طیبه فرید آن روزها که روی زمین زندگی می کردم و پنجره اتاقم رو به باغچه باز می شد، تصویری که از آینده کمالیِ خودم متصور بودم «او» بود. حرف های او، منش او، ونگاه معنادارش، برای نوجوانی های من فهمیدنی بود! انسانی که قبل از اینکه هر وصفی در کنار اسمش بنشیند عمیقا موحد بود و در تنازع سخت و نفسگیر میان تحجّر و تجدد، ابراهیمی بودن را انتخاب کرده بود! از آن ابراهیم ها که نه فقط ملائک آسمان که حتی آدم های روی سیاره خاک به مرام او سجده می کنند!آدمی که از سر آستین های لباسش، از پرِ یقه کتش، و حتی از بغل دسته های نازک عینکش شاخه های پیچ امین الدوله با کرشمه جوانه می زند و بالا می رود و نفسش به هر جا می رسد «حیات» جریان پیدا می کند!حیاتی که هیچ نسبتی با دنیا ندارد جز مزرعه آخرت بودن! بزرگ شدم! چشم باز کردم دیدم روی هوا زندگی می کنم! پنجره اتاقم رو به آپارتمان های مجاور باز می شود. بگذریم که همه اینها حوادث دوران گذارند و ما مسافر ابدیت، اما دیدم «او» نشدم که هیچ! فرسنگ ها با او فاصله دارم. بجای شاخه های پیچ امین الدوله گرفتار غل و زنجیر تعلقاتِ دنیا شدم، دنیایی که برای او مزرعه آخرت بود. او هرچند ساکن شهری در آسمانست اما هنوز عطر نفس انگیز حیاتش در مزرعه گندم دنیای ما جریان دارد. ومن هنوز در مسیر کمالی ام دنبال جای پای او می گردم! وخدا بزرگتر از آن است که امید بنده ای را ناامید کند. @AFKAREHOWZAVI