🔖ادای دین به حافظان انقلاب
✍️ آمنه عسکری منفرد، عضو تحریریه مجتهده امین
بسیار پرکار و تلاشگر بود. تا دیر وقت کار میکرد و گاهی چندین روز به خانه نمیآمد. حتی با اصرارهای او در محل کارش تصویب شد که جمعهها هم سر کار بیایند .
یک بار درحضور حاج قاسم سلیمانی شروع کرد به صحبت کردن برای بچه های گروه، گفته بود: من اینطوری فهمیدهام که خداوند شهادت را به کسانی میدهد که پر کار هستند و شهدای ما غالباً همین طور بودهاند.
حاج قاسم هم گفته بود: بله همین طور است!
برادر شهید میگوید: «یک بار وقتی بعد از شهادتش به سر کارش رفتم دیدم روی کمدش این جمله از آقا را نصب کرده : در جمهوری اسلامی هرجا که قرار گرفتهاید همانجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است.»
🇮🇷شهدا با خونشان انقلاب را حفظ کردند و به ما سپردند، فردا در روز ۲۲بهمن همهی ما میآییم تا به دنیا اعلامکنیم ما حافظ خون شهدا و آرمانهای انقلابیم.🇮🇷
#شهید_محمودرضابیضایی
#مدافعحرم
#حماسه_حضور
#همه_میآییم
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
📌نقشهی خدا
✍️ کبری خالقی
۱] و خداوند انسان را آفرید تا در ساحت خالقیت خود موجودی را که احسنالخالقین است به جهان هستی معرفی کند. در پی این خلق باشکوه و بینظیر برای این که او را به نحو احسن راهنمایی کند، فطرت را در نهاد او به ودیعه گذاشت تا این فطرت بالقوه را در روی زمین با طرح و نقشه، بالفعل کرده و آیینهای از جمال و جلال خداوند شود. از سوی دیگر خدای حکیم علاوه بر فطرت، انسان را با نقشهی هدایت، به دست برگزیدگان خود یعنی انبیا و اوصیای الهی سپرد تا بشر به هدف آرمانی خویش یعنی خلیفهاللهی دست پیدا کند. در این میدان الهی شدن، جریان باطلی که شامل ابلیس و شیاطین انس و جانّ هستند؛ انسانها را دعوت به خود کرده و بر سر راه آدمی نشسته تا او را تحت مدیریت خویش قرار دهند.
۲] از طرفی خداوند نقشه و برنامهی خود را (قرآن) از طریق وحی به پیامبرش نازل کرد, تا طرحی، برای هدایت بشر باشد. برای اجرای این برنامه نیاز به ابزاری به نام حکومت داشته تا مجریان، یعنی مدیران الهی، با در دست داشتن آن، راه را نشانهگذاری کرده تا به اهداف مورد نظر رب العالمین برسند. حال سوال اینجاست که چرا انسان، که خداوند ساختار هدایت را برای ما ترسیم نموده، به آسانی مبتلا به وسوسه شیاطین شده و به جای خداییشدن در برخی موارد، از حیوان هم پستتر میشوند؟ آیا انبیا و اوصیا ناتوان از بهپا داشتن حکومت هستند یا نه مشکل در جای دیگری است که باید جستجو کرد؟
۳] باید گفت؛ مشکل آنجاست که طواغیت از زمان هابیل و قابیل تا آخر دنیا نیز ادعای مدیریت عالم را دارند و در این درگیری هرگاه حکومت، در دست مردان خدا باشد با همراهی مردم به سمت اهداف الهی حرکت میکند، و چنانچه این مدیریت در دست طاغوتهای زمان باشد حتی اگر مردم هم همراهی نکنند؛ در مسیر الیالله مانع و خلل ایجاد میشود هرچند که سنت الهی در نهایت اینست که جبههی حق بر باطل پیروز خواهد شد. پیامبر خدا، با ندای اسلام و آوای قرآن _که نقشهی مهندسی شدهی خداوند است_ روح مردم را زنده و جان آنان را از اسلام ناب سیراب نمود به طوری که در انسانها انقلابی به پا و اسلام انقلابی را در جامعه سرریز و دست مستکبران را کوتاه کرد.
۴] در همین زمان, وجود نازنین پیامبر (ص) از خاک به عالم بالا پر کشید و استکبار و شیاطین انس و جنّ دست به کار شده و کشتی هدایت را به دست مدیران غیرالهی و شیفتهی دنیا دادند و شد آنچه که شد. حضرت علی(ع) نقشهی مبتنی بر فرهنگ الهی را در همان چهار سال و اندی، که مجری و مدیر حکومت شد، به ظهور رساند و مردم در بَحر اندیشهی الهی او به آگاهی و حکمت رسیدند و نَمی از اندیشهی ناب او بِسان آییننامهی اسلام در کتابی به نام نهجالبلاغه گردآوری شد. هرچند در طول تاریخ حکومت به معنای واقعی در دست اولیای الهی نبود؛ اما با هدایت معنوی امام زمان(عج) علما و فضلا و نواب عام، اسلام حقیقی را با رشادت و مجاهدت اسلام را مصون و از دوران تاریک انحراف و تحریف به در آوردند.
۵] با طلوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، امام خمینی (ره) اسلام راستین، این نقشهی هدایت الهی با همراهی مردم با نام جمهوری اسلامی در ایران مستقر کرد و به حول و قوهی الهی، تا عصر ظهور این انقلاب ادامه پیدا خواهد کرد، البته باید برای ادامهی راه از دو امر غفلت نکنیم. یکی از آن دو دشمن درونی و دیگری دشمن بیرونی است که اگر در مبارزه با مانع درونی استقامت به خرج دهیم، غلبه بر دشمن بیرونی آسان خواهد بود. امام خامنهای می فرمایند: «موانع درونی یعنی آن چیزهائی که در درون خود ما انسانها - چه تصمیمگیرانمان، چه آحاد مردممان، چه ناظرین بیرون از گود مبارزه و انقلاب - وجود دارد؛ اینها موانع درونی است. موانع درونی، ضعفهاست؛ ضعفهای فکری است، ضعفهای عقلانی است، راحتطلبی است، آسانگرائی است، آسانپنداری است... گریز از چالش( که به غلط عافیتطلبی مینامند) ..». دیدار دانشجویان و اساتید در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
۶] به نظر میرسد باید برای رفع این موانع که سرنوشتساز نیز هستند؛ [نهضت_خودسازی] راهاندازی شود تا در سایهی [اتحاد_ملی] با فرهنگسازی و گفتمانسازی میان مردم این نهضت جریان پیدا کرده و در جامعه بتوانیم فرهنگ علوی را گسترش دهیم، در این صورت است که میتوانیم در مقابل دشمن بیرونی قدرتمندتر از گذشته بایستیم. البته ما قبلاً نیز در دفاع مقدس که با ایثار و نثار و فداکاری و از خود گذشتن برای رسیدن به اهداف عالیه نظام که همان برافراشتن پرچم عزت، استقلال، توحید اجتماعی، آزادی معنوی، آزادی اجتماعی، عدالت اجتماعی.و در نهایت حیات طیبه است؛ سربلند و پیروز بیرون آمدیم. حال که چشم امید امت اسلام و مستضعفان جهان به ما دوخته شده و در چهلوچهارمین سال پیروزی انقلاب اسلامی هستیم؛ با اتحاد ملی و امید به سمت اهداف حرکت و دشمنان ددمنش را خوار و ذلیل خواهیم کرد.
#همه_میآییم
@AFKAREHOWZAVI
🇮🇷فریاد الله اکبر
✍️زینب سید میرزایی، مدرس حوزه، عضو تحریریه مجتهده امین
شادمانههای کودکیام با حضور و حماسه گذشت. کلاس دوم ابتدایی بودم که سال ۵۷ به ماههای پایانی خود نزدیک میشد. حدود آذر ماه در خانه از پدر و مادرم جسته گریخته کلمات جدیدی می شنیدم، کلماتی نظیر تظاهرات، تیر اندازی، زخمی شدن و شهادت!
از این کلمات سر در نمیآوردم که منظورشان چیست؟ سرم به درسهای کلاس دوم گرم بود و بازی با کودکان هم سن و سال خودم؛ تا اینکه حضرت امام (ره) فرمان اعتصاب سراسری دادند و از آنجایی که مرحوم پدرم مقید بود که واو به واو اوامر حضرت امام(ره) را اطاعت کنند از من هم خواستند که به مدرسه نروم و این حرکت شد آغاز حرکتهای مبارزاتی من!
اولین روز حضور در تظاهرات برایم بسیار جذاب بود. مادر خواهر کوچکم را که تازه راه افتاده بود، در آغوش میگرفت و من هم گوشه چادر مادر را میگرفتم و در کنار پدر، به سیل خروشان انقلابیون میپیوستیم.
روز به روز شوقم برای حضور در راهپیماییها بیشتر میشد. آنروزها کل روز به راهپیمایی میگذشت (حداقل در کرج اینگونه بود!)
ساعت ۸ صبح در میدان شهدا که آنروزها به خیابان مظاهری معروف بود راهپیمایی شروع میشد و تا امامزاده محمد (حصارک کرج) که مسیری طولانی بود، ادامه می یافت.
یکی از نوستالژیهای کودکانه من ویفر «یام یام» بود که مادرم به یمن حضورم در راهپیمایی و اینکه به قول ایشان دختر خوبی بودم و خوب شعار میدادم تعلق میگرفت، که آن را هم با خواهر کوچکم نصف میکردیم.
مرحله بعدی راهپیمایی حدود سه بعد از ظهر شروع میشد و از همان مبدأ به سمت کوههای عظیمیه امتداد پیدا میکرد. شبها هم ساعت ۹ بر فراز بامها فریاد تکبیر سر میدادیم. چونمنزل ما مشرف به خیابان بود، اکثر همسایهها راس ساعت ۹ بر پشتبام خانه ما حاضر میشدند و اینگونه بود که یک محله پر میشد از فریاد تکبیر!
#این_خاطرات_ادامه_دارد
#دهه_فجر
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔖بقای انقلاب و اسلام برمدار
بصیرت و غیرت دینی
✍️آمنه عسکری منفرد
غیرت در فرهنگ لغت به معنی «تعصب/ حمیت/ صفت مردانگی/ مروت» آمده است و شامل مواردی همچون غیرت انسانی، دینی و...میشود. غیرت یکی از فطریات آدمی است و اسلام هم دینی است که بر اساس فطریات تشریع یافته است. وجود غیرت در جامعۀ انسانی از چنان اهمیت و ظرافتی برخوردار است که همواره به عنوان شاخصهی بارز اهل ایمان و سرمایۀ انسانی معرفی شدهاست، تاجایی که شارع مقدس در تشریع احکام، به آن عنایت داشته است. حضرت علی( ع) در باب اهمیت و ارزش غیرت فرمودند: «ارزش انسان به قدر همت اوست، صدق او به اندازۀ جوانمردی او و عفت او به قدر غیرت اوست.»(حکمت ۴۷ نهج البلاغه). از طرفی بصیرت و روشنبینی هم یکی از لازمههای وجودی انسان در جهت رسیدن به ثبات فردی و اجتماعی به شمار میرود و تفکر و تدبر ناشی از بصیرت درسایۀ تقوای الهی، یکی از مولفههایی است که میتواند حرکت ابناء بشر به سمت جهانی شدن مهدویت را جهت دهد. غیرت دینی از این باب که ناشی از بصیرت است، حائز اهمیت میباشد و میتوان گفت؛ همین غیرت و بصیرت دینی است که در بزنگاههای حساس اجتماعی میتواند عظمت امت اسلامی را به رخ جهانیان بکشد.
نکتۀ قابل توجه این است که مسالۀ غیرت دینی مختص امروز دنیای اسلام نیست، بلکه از همان صدر اسلام و برپایی حکومت نبوی، این غیرت و حمیت مسلمانان درسایۀ رهنمودهای پیامبر اکرم(ص) بود که پیروزیهای بزرگ را در جهت ابقای اسلام منجر شد. پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «الغیره من الایمان.....غیرت از ایمان است.»(من لایحضره الفقیه .ج۳ .ص۴۴۴). اساسا قیام امام حسین (ع) نیز بر مبنای غیرت، عزت و کرامت الهی شکل گرفت. غیرت دینی امام بود که سبب شد ایشان برای نجات دین حتی کوچکترین عضو خانوادۀ خویش را هم فدا کند. درحقیقت حماسۀ عاشورا محل تبلور غیرت دینی امام حسین (علیهالسلام) و یارانشان بود که ذلت را نپذیرفتند و در راه آزادگی خون خود را نثارکردند. لذا هر زمان غیرت دینی با عقلانیت همراه شد، عاملی برای تبدیل تهدیدها به فرصتها خواهد بود. « آنجا که درکربلا، عقل میگوید بمان و عشق میگوید برو......این هردو، عقل و عشق را خدا آفریده تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود. اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمۀ خود نَبُرَد، عشق را در راهی که میرود، تصدیق خواهد کرد. آنجا دیگر میان عقل وعشق فاصلهای نیست.»(مرتضی آوینی، فتح خون، ص۳۹).
حرکت عظیم ملت مسلمان در تمامی دنیای اسلام در حادثۀ شهادت شهید سلیمانی که از نظر دشمن یک تهدید بود، اما غیرت ملت مسلمان آن را تبدیل به فرصت کرد و در نهایت اخلاص، تقوا، فرقان و ولایت مداری مطلق آن شهید بزرگوار بود که راه او را جاودانه کرد، که امروز ولی امر مسلمین جهان راه او را «مکتب سلیمانی» بنامند.
وظیفۀ امروز نخبگان جامعه این است که به عنوان خواصِ جبهۀ حق؛ تقوامدارانه، بصیر و غیرتمندانه و براساس نیازهای حقیقی و تکوینی مردم با لحاظ نیازهای دنیوی و اخروی آنان، مطالبات مردم را جهت دهی کنند. در این صورت است که مردم بابصیرت و غیرت ناشی از آن، میتوانند جریانها را شناسایی کنند و با تقوا وارد عمل شده و از جریانهای حق حمایت کنند.
در این میان نقش رسانه قابل توجه است. رسانه یا با تقویت جریان حق و با استفاده از قدرت ابزاری خودش، مطالبات به حق را به سرانجام میرساند که در این صورت زمینه را برای ابقای نظام فراهم آورده و ملت را به سمت حیات طیبه رهنمون شده است و یا به قدری منفعلانه عمل کند که هیچ نقشی را به عهده نگیرد و یا «با میدان دادن به افراد سطح پایین و پرمدعایی که مبانی انقلاب را زیر سوال میبرند.»( مقام رهبری، ۱۹ دی ۱۴۰۰)، در خدمت جبهۀ باطل قرار میگیرد.
🔗متن کامل یادداشتدر صفحه نویسنده
#دهه_فجر
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔰انتشار طنز نوشت خانم سمیه رستمی با عنوان «اندر احوالات شومگرد ابن زهرمار» در خبرگزاری رسمی حوزه
🔗لینک یادداشت
https://hawzahnews.com/xc6BP
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
تولد داریم چه تولدی! جشن داریم آن هم چه جشنی!
✍فاطمه حسینی پناه، مدرس حوزه، عضو تحریریه مجتهده امین
همیشه دلم میخواست متولد بهمن ۵۷ بودم، که جشن تولدم، جشن راه افتادنم، جشن قد کشیدنم ،جشن نوجوانیام، جشن تکلیفم، جشن رسیدن به سن قانونیام، جشن جوانیام، جشن میانسالیام،جشن چهل سالگیام ،جشن بالندگیام مصادف میشد با پرشکوه.ترین جشن قرن معاصر! آن موقع صفحات شناسنامهام را تبدیل میکردم به دفترچه خاطرات و در آن مینوشتم:
«اون روزا که واژه بودیم من و تو.اون روزا که توی کوچهی زمان، یه خونه داشتیم، پَهلوی هم. اون روزا که تیک و تاک ساعت ها یا صدای تق تقِ تندِ یه در تو کوچه، پس کوچههای تنگ و تار ترس و وحشت تو دلِ همه ی آدمامیکاشت.
یادته، بعداز ظهرا الک دُلک بازی میکردیم من وتو. من یه ضربه میزدم به این، تو یه ضربه میزدی به اون.اگه بارون می بارید، ننه چند بار توی کوچه داد می زد:" دیگه بسه بازیِ الک دُلک، بچه جون، بارونه سرما نخوری.»
درخیالِ من و تو، زندگی غیر از اینها هیچ چیزی نبود، زندگی یک قُل دو قُل؛ زندگی الک دُلک؛ زندگی، بادبادک در آسمان؛ زندگی را میشد مثلِ یک بادکنک باد کرد!در خیال من و تو، زندگی غیر از اینها چیزی نبود!
یک شب، اما...، یادت هست؟من وتو خواب میدیدیم، پشت دیوار بلندِ دلِ ما، یه سپیدارِ بلند، لانهی صدتا پرستو شده بود، یک پرستو مالِ من، یک پرستو مالِ تو، در دستای سپید، سبدهایِ گلِ یاس، یک سبد گل مالِ من، یک سبد گل مالِ تو.دیگر از فکرهایِ خامِ بچگی، دو سه تا کوچه جلو رفته بودیم، دیگر زندگی برایمان معنیِ دیگری داشت، در چشمان من وتو عکس امام، در قلب من و تو، مِهرِ امام! زندگی یک بادبادک نبود دیگر، زندگی یک قُل دو قُل، الک دولک نبود دیگر، زندگی یک کاج سبزِ قدبلند، زندگی یک چشمه در کوهسار، زندگی مثلِ ستاره ی جنوب، زندگی یک سرو بود.
"اگر شب دستمالش را گره میزد،اگر غوغای سحر، اجازه ی ماندن داشت، یا اگر بذر دانه شب، در دستان سحر درو میشد، اگر صدای پر از احساس بهار، اگر آسمانِ سبز، اگر پرستوهایِ شادِمان و سپیدارِ بلندِ دشتِ ما، همیشه بودند، اگر من یک ساقه بودم، تو اگر یک ریشه بودی،من و تو، دستهایمان را به هم می دادیم، در جنگل سیاه! بعد از آن شبِ کویرِبی کسی، آفتابِ تازهای دمید! قلبهای خسته و غمین، سبز شد، جوانه زد، بهار شد. باز روحِ زندگی به سمتِ ما سَرَک کشید، شوق زندگی دوباره، جوانه زد، باغ ما یک باغبانِ تازه داشت، در جنگل سیاه، من و تو یک ساقه و یک ریشه هستیم لبِ رود، که باید دستهای ما، در دستان فلک یکی شود مثل همیشه، یکی میشویم!
#بیستودوبهمن
#همه_میآییم
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🇮🇷تکبیر
✍زهرا کبیری پور
این تکبیر گفتنها هم برای ما دهه شصتیها عالمی داشت.
یکی از میادین افتخار به پدرانمان، بلندیِ صدای تکبیر آنها نسبت به دیگر مردان همسایه بود، هرچقدر صدای تکبیر پدرمان بلندتر، افتخار ما بیشتر.
کوچک و بزرگ شال و کلاه کرده و همراه پدرمان پلههای پشتبام را دو تا یکی کرده و پنج دقیقه زودتر از ساعت نُه به پشتبام میرسیدیم.
مشتهای گره کردهمان را آماده کرده و منتظر صدای بلندگو مسجد بودیم تا زمان گفتن #تکبیر فرا برسد.
رأس ساعت نُه مشتهای گره کردهی ما هم بالا میآمد و همه یک صدا میگفتیم:
اللهاکبر
اللهاکبر
امسال هم مثل سالهای گذشته همراه با مشتهای گره کردهی خودم مشتهای گره کردهی کوچک دخترانم را هم بالا برده و در چهل و چهارمین بهار #انقلاب به جای تمام آنهایی که رفتند تا ما بتوانیم بر بالای پشتبامهایمان تکبیر بگوییم، تکبیر خواهم گفت.
به نیابت از #شهید حاج #قاسم_سلیمانی
و به نیابت از تمام شهدای #مدافع_امنیت و #مدافع_حرم
#بانگ_الله_اکبر
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆ندای الله اکبر سردار دلها
✍️مرضیه رمضانقاسم
همانند آسمانِ شب، که به ستارههایش مفاخره میکند من به خواهر بودنت...
دست خودم نیست بیقرار و دلتنگات میشوم؛ دلم از دوریات آب شده و عکس رخ ماهت همچون ماه در آب است زیرا همیشه در دلم هستی اما نمیدانم چرا بین من و تو فرسنگها فاصله است.
از دوریات دلم دچار پسلرزههاست درست همچون شهری که روی گسل زلزله باشد.
این حال دل خواهر است در فراق برادر، اما
امان از دل مادر...
فقط مادر میداند وقتی یک سرباز با صورت به زمین میافتد یعنی چه...
ما شاگردان مکتب عشقایم و مدیون امام و شهدا
#بانگ_اللهاکبر
#سالگرد_شهادت_برادر_عزیزم
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
الله اکبر
✍️زهره قاسمی، عضو تحریریه مجتهده امین
#الله_اکبر گفته ایم و رستگاریم
با عشق پیمان بسته ایم و استواریم
جان هایمان گرم عنایات الهی ست
در سوز بهمن ماه هم مثل بهاریم
از تیر فتنه گرچه دلها لاله زار است
اما ز دشمن هایمان ترسی نداریم
رسم شجاعت را خمینی یادمان داد
ما دوستداران شهادت، بی قراریم
از انقلاب سرخمان غیرت چکیده
ما وارث مردانگیِّ ذوالفقاریم
استاد درس انتظار ما خمینی ست
مشق بصیرت را همه هر روز داریم
با پیروی از رهبری پیروز راهیم
با نائب روح خدا بی تاب یاریم ...
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
پیروزی اهل حق
✍️سیده ناهید موسوی، عضو تحریریه مجتهده امین
از آمال دیرینه بشر، محو و نابودی ظلم از جامعه و حکمفرمایی صلح و آرامش و دوستی و جاری شدن عدالت در کل جهان است. این اندیشه هماهنگ با سرشت انسان است به همین جهت، هرگاه برای گروهی از ملتها زمینه قیام فراهم شده به مبارزه با حکومت ظلم و جور پرداختهاند و بسیاری از این مبارزهها نتیجهاش پیروزی اهل حق بوده است.
اما نکات ظریف و دقیقی در آیه«وقل جاء الحق و زهق الباطل إن الباطل کان زهوقا»* وجود دارد که مهمترین آنها به این ترتیب است:
حق به معنای ثابت و باقیاست.
بنابراین خدا و هرچه از سوی او باشد، حق است. «حق» یکی از نامهای خداوند است.کلمهی «زهوق»به معنای رفتن است و زهق نفسه یعنی روح از بدنشخارج شد.
برای این آیه مصداقهای تاریخی نظیر ظهور اسلام، و ورود به مدینه، فتح مکه و شکستن بتها را بیان کردهاند که همه آنها باطل شکست خوردهاند، ولی آیه دارای مفهوم گستردهتری است و فنای باطل و بقای حق را نوید میدهد.
بقای حق و نابودی باطل، یک سنت و قانون الهی است، نه پنداری و تصادفی هرچند پیروان حق، کم و طرفداران باطل زیاد باشند، چرا که حق همچون آب ثابت و ماندگار و باطل مانند کف، ناپایدار و فانی است.
قرآن باقاطعیت، پیروزی نهایی حق را به مردم اعلام کرد:«قل جاء الحق»* باید حق را به میدان آورد تا باطل از بین برود:«جاء...الحق»
حق همانند درخت ریشهدار و پرباری است که طوفانها و تندبادهای سهمگین هم نمیتوانند او را از جا برکنند و باطل همانند درخت بیریشه است که از زمین کنده شده و هیچ رشد و نمو و ثمرهای ندارد و از ثبات و قرار محروم است. بنابراین، عامل پیروزی را نباید تنها در اعتقاد به حق و نیت خیر دید، بلکه برای غلبه بر دشمن، اتحاد و هماهنگی و اطاعت از رهبر نیز لازم است و هر گروهی این صفت را بیشتر دارا باشند پیروزی با آنهاست.
و در آخر کلامی از استاد مطهری که،پیروزی نهایی اهل حق را چنین توصیف میکند:«ظهورمهدی موعودحلقه ای است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزی اهل حق منتهی میشود.»*
*اسراء,81
*شرح قرآنی دعای ندبه،محسن قرائتی
*قیام وانقلاب مهدی،ص20
#دههفجر
#بهمن۱۴۰۱
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
کاردستی مادربزرگ و نوه
✍ چمن خواه، عضو تحریریه مجتهده امین
چند سالی بود که مادربزرگ، از چند روز قبل، تعدادی بادکنک و مقوا و کاغذ رنگی تهیه میکرد. شب ۲۲ بهمن کاغذ رنگی ها را به اشکال مختلف در میاورد و روی مقواها میچسباند. نوهها در این کار به او کمک میکردند. هرکدام از بچهها طرحی برای تزیین داشتند و مادربزرگ با حوصله و صبر به نظر نوهها توجه میکرد. نزدیک ساعت ۲۱ که میشد علی که از همه بزرگتر بود، دست محمدحسین که از همه کوچکتر بود را میگرفت و با بقیه بچهها بالای پشتبام می رفتند. مادربزرگ به ایرانی از پلهها بالا میرفت. آنوقت درکنار هم ندای اللهاکبر سر میدادند. همیشه شب ۲۲ بهمن بچهها خونه مادربزرگ میخوابیدند تا او از خاطرات اول انقلاب بگوید . بچهها با اون خاطرات شیرین به خواب میرفتند. صبح ۲۲ بهمن از همیشه زودتر بیدار میشدند.وبرای رفتن به راهپیمایی و شرکت در جشن انقلاب سر از پا نمیشناختند. بالاخره همه اماده بادردست داشتن بادکنک های رنگی و فرفره و تاجهای مقوایی و پرچم سه رنگ ایران، به محل راهپیمایی می امدند. روی مقواهای رنگی، شعار آزادی استقلال جمهوری اسلامی نوشته شده بود. بچهها آنها را تکان میدادند و شعار مرگ بر امریکا و مرگ بر انگلیس و مرگ براسرائیل سر می دادند. مدربزرگ بااینکه پاهاش درد میکرد و به سختی راه می رفت از اینکه هر سال با نوه هایش در جشن پیروزی انقلاب شرکت میکرد خوشحال بود. بچهها هم از این که در کنار مادربزرگ در این جشن شرکت کرده بودند لذت می بردند.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
عاشقانهام باتو
✍️زهرا نجاتی،عضو تحریریه مجتهده امین
مدت زیادی از آشنایی من و تو نمی گذرد. البته باورش سخت است که با این اختلاف سنی، عاشقت بشوم، اما عاشق شدهام. زیبایی؟ داری تا دلت بخواهد؛ اینکه به خاطر تو هزار جوان و نوجوان و پیر و زن و مرد، به خون غلطیدهاند تا تو بمانی، این راثابت میکند. این که این همه جوشش داری و هر روز و هرسال، کسانی برتو عاشق میشوند و برای ارتقای دست به هرکار میزنند از نوشتن مقاله گرفته تا تولید واکسن کرونا تا انرژی هستهای تا ساخت ماهواره، یعنی تو لیاقت داری!ارزش داری! ابدی هستی! از کجا معلوم از این همه خون که به پایت ریخته، از فرمانی که برای برقرار شدنت، از اول شخص عالم صادر شده، از تناوری هر روزت.
عاشقت شدهام و تصمیم گرفتهام خودم را و فرزندانم را، اصلا همهی وجودم را، فدای تو و ماندگاریت، کنم. عاشقت شدهام و قول میدهم پای این عشق پاک، بمانم. حتی اگر مثل آرمان،
حتی اگر مثل طیب.
انقلاب عزیز ۴۴ ساله که بیش از یک دهه از من بزرگتری. عاشقت شدهام و قول میدهم، به ذره ذرهی خاکت، تعهد، عشق و اخلاص خرج کنم و برای جهانی شدنت و برای ابدی شدنت، برای به دست صاحب رسیدنت، تلاش کنم. همانطور که رهبرم فرمود:" با تحصیل، تذهیب و ورزش" من پایت خواهم ماند و برایت از علم و اقتصاد و جهاد و جهاد تبیین و فرزندآوری، کم نخواهم گذاشت.
با تو عهد میبندم. با قطره قطرهی خونم.
من را بپذیر. انقلاب عزیزم، عشق من؛ با خونم، این تعهد را امضا میکنم و آن لحظه با شکوهترین لحظهی عمرم خواهد بود...
#انقلاب
#دهه_فجر_مبارک
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔖به نیابت از «شهدا» میآییم
✍️آمنه عسکری منفرد، عضو تحریریه مجتهده امین
🇮🇷در روز ۲۲بهمن ما به نیابت از شهدای دانش آموز جنایت شاهچراغ «آرشامعزیز»، «علیاصغر پرپر»،«محمد رضا»زائر نوجوان شهیدمان میآییم؛ چون «انقلاب ایران اسلامی زنده است و زایش و رویش دارد» و اکنون با مدد الهی و تکیه به «عناصر بالغ، خردمند و عاقل نیروی جوان و نوجوان خود، که اهل تحلیل هستند» و با احساس مسئولیت نسبت به آینده کشور در «جنگ ترکیبی» امروز، در مقابل تمام دنیای کفر میایستد و به فرمان امام خامنهای بهمعنای واقعی کلمه «دهان شیطان بزرگ را خرد کرده» و ناکامشان میگرداند. دشمن بداند؛ ایران مستقل و مقتدر امروز، «ثمرهٔ تلاش علمی و جهادی نیرویِ انسانیِ باهوش و متعهد دهه ۶۰ و ۷۰ کشور» است، که با «روحیه مقاومت اسلامی» در مقابل زورگویی و قدرتطلبی و سلطهطلبی قدرتهای سلطهگر ایستاده و شعار «نه شرقی، نه غربی» امامخمینی را به منصه ظهور نشانده است. اکنون نیز یقین داریم به مدد الهی، برکاتِ وجودِ جوانان و نوجوانان دهه ۸۰ و ۹۰ ما، در «نقشه جدید معادلات آینده جهان»، ایران عزیز را قدرتمندتر از قبل خواهد کرد و «آرتینها» نمادِ سردارانِ مقاومت آینده ایران اسلامی خواهند بود، انشاءالله.
«الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِن دِینِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ» (مائده/۳).
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
⚜️"موسی جلودار است...."
✍️زهرا سعادت، عضو تحریریه مجتهده امین
به شکرانه گذر از غبار فتنه ای که علی رغم خیال باطل سرسپردگان حکومت بی هویت غرب،در آستانه ورود پر افتخار به چهل و پنجمین بهار شور انگیز انقلابی که الگوی خیزش ملتهای آزاده جهان برای آمادگی پیوستن به حکومت موعود عدل جهانی
است گامهای رهایی طلبانه مستحکم تری با اقتدا به میراث دار تبر ابراهیم زمانه که بتهای جهالت سلطنت پهلوی را در هم شکسته و دست قدرت الهیِ بیرون آمده از آستین غیب بود تا طنین پیام آزادیخواهی از حنجره داوودی اش باشد،بی هیچ خوف و حزنی برمی داریم تا دنیای اسیر قلمروی شب باور کند با اینکه نیل خروشان فتنه ها را پیش رو داریم و لشگر فرعونیان زمان همچنان دشمنی و خباثت می ورزند،اراده ما بر فتح قدس عزیز است تا عَلَم اقتدار انقلاب را با دستان سبز منجی منتظر در قله تپه های صهیون
به اهتزاز درآوریم!
آری، شیطان در اسارت اراده های پولادین
جبهه مقاومتی است که با اکسیر بصیرت،
دیده کنعانیان منتظر را برای درک عصر ظهور جلا داده و پر طراوت تر از هرچه بهار،باور دارد:
" انّ معي ربي"
#دهه_فجر
#جشن_پیروزی_انقلاب_اسلامی
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔖تو را چه بنامم
✍️آمنه عسکری منفرد، عضو تحریریه مجتهده امین
تو را چه بنامم، ای «حقیقتِ همیشه زندهٔ تاریخ»
تو را چگونه بخوانم، ای «شکوهِ استقامتِ اسلام»
ای «رسولِ مکتبِابراهیم»، «کوبندهٔ هیمنهٔ پوشالیِ جبارانِ تاریخ»
ای«خاستگاه ارادهٔ قاطعِ حاکمیت الله»
ای«صراطِ مستقیمِ انقلاب»، «باغبان شجرهٔ طیبهٔ اسلام»
«بنیانگذارِ طلیعهٔ فجرِ صادقی»، ای «یگانهٔ دوران»
«احیاگرِ اسلامِ تعبد و تعقل» بخوانمت، «اسلامِ دیانت و سیاست»، «اسلامِ قیام و عمل»
تو خود بگو؛ چگونه بخوانم تورا، ای «تمامِ حقیقتِ انقلاب»
آری! به راستی؛ تو «خاستگاهِ تجسم و تبلورِ اسلامِ نابی» در قلبِ کفر و الحادِ تاریخ وانقلابت، «نقطهٔ عطفِ ظهورِ حجتِ خدا»
تو خود بگو؛ چگونه بخوانمت ای «حجتِ تامِ اسلامِ انقلابیم»...
#انفجارنور
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«انسان چهل و چهار ساله»
✍️طیبه فرید،عضو تحریریه مجتهده امین
وجود پر مهرت را در هیبت انسانی تجسم می کنم، که در بستر رنج و سختی و تنگ نظری بدخواهان، به اراده ی الهی قد کشیده ای و حالا انسان کاملی شده ای که چهل و چهار سالگی ات را پشت سر گذاشته ای.انسان ها حوالی این سن و سال که می رسند،می شوند چشم و چراغ خانه و پشت و پناه اهالی و تکیه گاه...
بگذریم که تو آن قدر یک دانه و منحصر بفردی که چشم امید مستضعفان عالم به قدو بالای توست. مردم را می بینی؟ بانگ الله اکبر این همه جلالشان را می شنوی؟! برای تو سر ذوق آمده اند.حمایت خداوند پشت شانه های ستبر توست.
چشم حسودان تنگ نظر و عنودان بد گهر از وجود نازنینت دور باشد، عزیزم چهل و چهار ساله شده ای.
تولدت مبارک نازنین انقلاب.
#دهه_فجر
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
جشنِ الله اکبر
✍️مریم زارعی، عضو تحریریه مجتهده امین
لذت جشن الله اکبر را در کودکی چشیدهام.
همان زمانی که منتظر ساعت نه بودم تا با پدرم تک تک پله ها را بالا برویم و وقتی به پشت بام رسیدیم ندای الله اکبر را سر دهیم.
من نمیدانم چرا حس غرور ، پیروزی و وطن دوستیم از همان بچگی به گلوله های اشک تبدیل میشود! شاید برای این است که برای ماندنِ وطن خون های زیاد و اشک های فراوانی ریخته شده است.
من امسال هم همانند تمام سال های عمرم که
شب 22بهمن را درک کرده ام، الله اکبر گفتم. باز هم با بغض با گریه. با شوق با غرور و با افتخار. امشب هم خوابم نمیبرد. دقیقا مثل شب های قبل از اردو و مانند هر سال منتظرم تا صبح شود و برویم تا به دریای خروشان انقلاب بپیوندیم و با اماممان تجدید میثاق کنیم.
به نیابت از حاج قاسم
به نیابت از آرمان علی وردی
به نیابت از روح الله اعجمیان
و تمام شهدای مدافع وطن در این چند ماه گذشته...
ایرانم، خودم که هیچ، فرزندانم فدایت!
#ایران🇮🇷
#۲۲بهمن
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
در مسیرِ حرکت⚘️
✍️مهتا صانعی، عضو تحریریه مجتهده امین
ما در مسیرِ هم به تکامل رسیدهایم
بازیگریم اگر به تغافل رسیدهایم
شب زندهدار در پی رمیِ جمر ولی
در وقت سعی ما به تجاهل رسیده ایم
خلوت گزین مصدر عرفان شدیم گاه
صوفی صفت کنون به تعلّل رسیدهایم
گاهی دچار فقر شدیم از نبود نور
گاهی کنار هم به تجمّل رسیدهایم
یادی نکردهایم از آن روزهای خوب
امروز اگر چنین به تقابل رسیدهایم
از ما نبود و نیست دل فتنه خواهِ خصم
آنکس که گفت ما به تزلزل رسیدهایم
عاشق شدیم و دل به دلِ هم سپردهایم
اینگونه سالها به تسلسل رسیدهایم
آرامشاست هدیهی این سالهای خوب
ما با وجودِ هم به تعادل رسیدهایم
جوشید در دل من و تو چشمههای نور
واژه به واژه ما به تغزّل رسیدهایم
#مهتا_صانعی
#چهل_و_چهار_سالگی
#انقلاب_اسلامی
#جشن_بزرگ
#در_مسیر_حرکت
#خواهیم_آمد🇮🇷
#شهیدان
💠 @shaeranehowzavi
#عید_پرچم
✍️عاطفه جوشقانیان، عضو تحریریه مجتهده امین
در دلش نام خدا جاریست این دریای مواج
من تپشهای بلند پرچمم را دوست دارم
#عاطفه_جوشقانیان
#الله_اکبر
#دهه_فجر
#شعر_انقلاب
💠 @shaeranehowzavi
#طنز_نوشت
یک خاطره، یک لبخند
✍️سمیه رستمی، عضو تحریریه مجتهده امین
۴ساله بودم. راهپیمایی ۲۲بهمن سال ۱۳۶۴. بله، اگر از حساب کتاب سن بنده فارغ شدید دل بدهید به خاطرهام. پدر و مادرم مقید بودند هر سال برویم راهپیمایی. لطفا ان قلت نیاورید مگر چندتا راهپیمایی برگزار شده بوده کلاً؟دل بدهید به متن.
آن سال هم مادرم دست ما چهار بچه کوچک و قد و نیمقدش را گرفت و بردمان. جنگ بود. صدام یزید کافر تهدید کرده بود به مراسم راهپیمایی حمله میکند؛ اما مردم تهدیدش را به نقاط سوقالجیشیشان دایورت کرده و همه آمده بودند.
زهرا خانم همسایهامان هم با ما همراه بود و برای اینکه از خانواده ما جدا نشود، دست مرا گرفته بود. در اثنای مراسم بودیم که آژیر قرمز به صدا درآمد و اعلام حمله هوایی شد. نظم مراسم بهم خورد و من در معیت زهرا خانم همسایه گم شدم. وضعیت قاراشمیشی بود. با سن کمی که داشتم اما هول و هراس آن روز را یادم هست. زهرا خانم من را به واحد گم شدهها برد. بچههایی که گم شده بودند را سوار کامیون خاوری کرده بودند تا ننه بابایشان را از آن بالا بهتر ببینند. اما خوب یادم هست که من حاضر نشدم بروم بالای خاور، به درختی تکیه داده بودم و جیغ میکشیدم. مادرم آن زمان تازه عینک گرفته بود. به همه میگفتم مادرم عینکی است. خانمهایی عینکی میآمدند تا من شناساییاشان کنم. نمیدانم آنها هم فرزندشان را گم کرده بودند یا چی اما بالاخره تیری بود در تاریکی، میآمدند جلو خودی نشان میدادند و البته که مقبول واقع نمیشدند میرفتند. برای اینکه ساکتم کنند نقلهای رنگی توی مشتم ریختند؛ اما من همچنان جیغ میزدم و بیتابی میکردم. یک هو میان معرکهای که به پا کرده بودم؛ چشمم خورد به محترم خانم پیرزن همسایه مان. به او پناه بردم. احتمالاً زهرا خانم هم با ما همراه شد. حالا گیر ندهید که زهرا خانم داستان چه شد؟
سوار اتوبوس دوطبقهای سبز رنگی شدیم. دلم میخواست برویم طبقه بالایش اما محترم خانم پا درد داشت و نمیتوانست از پله بالا برود. طبقه پایین نشستیم. از پنجره خیابان را نگاه کردم. راهپیمایی عملاً تمام شده بود. همین حین مادر و خواهرانم را دیدم که از کنار اتوبوس ما میگذشتند. از اینکه گمم کرده بودند لجم گرفته بود. باید حواسشان را بیشتر جمع میکردند. از آنجا که با محترم خانم در راه خانه بودم پس دلیلی نداشت آنها را به محترم خانم نشان بدهم. پس با آرامش نشستم و مشغول خوردن نقلهایی شدم که کف دست عرق کردهام خیس شده بودند.
وقتی با محترم خانم پا به کوچه گذاشتیم پدر و مادرم را دیدم که خواهرها و بردارم را گذاشته بودند خانه و هراسان بر میگشتند به مسیر راهپیمایی تا مرا پیدا کنند. خدا لعنت کند صدام یزید کافر را که باعث نگرانی پدر و مادرم شد.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
دهه شصتی پای کار نظام
✍️فاطمه شکیب رخ
ولی ما همون دهه شصتیهایی هستیم که دهه نودیهای «پای کار نظام» رو داریم تربیت میکنیم.
#ایران_استوار
#بهمن
#دههفجر
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
اظهار وجود عاشقانه
✍️مرضیه رمضانقاسم
طلوعِ فجر پیروزی امسال سرشار از نور حق و مرهمی بر داغ لالههای خونین است و ما به شکرانهی تورّق برگ زرّینی دیگر در دفتر انقلاب، از صفحهی چشمان نقرهی شوق، جاری کردیم.
#جشن_پیروزی
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI