eitaa logo
احمدحسین شریفی
6.2هزار دنبال‌کننده
365 عکس
380 ویدیو
26 فایل
حاوی سخنرانیها و نوشته ها و معرفی آثار و فعالیتهای استاد شریفی. عضو هیئت علمی و استاد تمام فلسفه موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم ادمین کانال: @Mahdiadmin2
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴ابعاد توصيفي و توصيه‌اي علوم انساني 🖊احمدحسين شريفي 🔸کسي که نگاهي واقع‌بينانه و پسيني به داشته باشد، هرگز آنها را منحصر در ابعاد توصيفي نمي‌کند. بلکه ابعاد توصيه‌اي و تجويزي را نيز جزء حقيقت اين علوم مي‌داند. 🔸به عنوان مثال، روان‌شناسي، فقط به توصيف پديده‌هاي رواني و تجزيه و تحليل آنها، کشف روابط ميان رفتارها و حالات رواني و بيان علل و عوامل شکل‌گيري يا تغيير يک رفتار يا پديده نمي‌پردازد. بلکه توصيه و ارائة هنجارهاي لازم براي تغيير رفتار يا بهبود يک وضعيت رواني را نيز وظيفة خود مي‌داند. و اين بُعد نيز دقيقاً جزء دانش روان‌شناسي و وظيفة عالم روان‌شناس است. وجه آشکار بسياري از گرايش‌هاي روان‌شناسي، وجه دستوري و تجويزي است. 🔸و يا کار یک عالم اقتصادی فقط توصیف روابط منطقي ميان پديده‌های اقتصادی نیست. بلکه يک عالم زماني عالم اقتصاد است که بتواند راه درمان بيماري‌ها و دستورالعمل نجات از گرفتاري‌هاي اقتصادي را نيز تجويز کند. شناخت روابط حاکم بر پديده‌هاي اقتصادي به يک معنا مقدمة درمان‌گري و بهبود وضعيت اقتصادي است. 🆔کانال استاد احمدحسین شریفی 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🔴ساختار و عامليت 🖊احمدحسين شريفي 🔸دربارة اينکه آيا در کنش‌هاي اجتماعي خود کاملاً بر اساس اراده و خواست و نيت خويش تصميم‌ مي‌گيرد يا آنکه کاملاً متأثر از ساختارهاي اجتماعي و نظامات بيروني است و نيت و اراده او تخيل و توهمي بيش نيست يا آنکه ترکيبي از اين دو در شکل‌دهي به کنش‌هاي انساني نقش‌آفرين‌اند، سه رويکرد اصلي وجود دارد: 1️⃣ رويکرد ، فردگرايي، ذره‌گرايي، اراده‌گرايي و قصدگرايي که جامعه را چيزي جز توده‌اي از افراد و اراده‌هاي افراد نمي‌داند. 2️⃣ رويکرد ، يا کل‌گرايي که معتقد است رفتارها و کنش‌هاي خُرد و فردي، تحت الزامات ساختاري شکل مي‌گيرند. ارادة افراد همچون پر کاهي است در مصاف گردباد ارادة جامعه و ساختارهاي اجتماعي. 3️⃣ رويکرد تلفیقی که معتقد است و عامليت مانعةالجمع نيستند؛ و هر دوي آنها در شکل‌دهي به کنش‌هاي انساني نقش‌آفرينند؛ البته سهم هر کدام از آنها در رفتارسازي، نسبت به افراد و نوع ساختارها، متفاوت است. 🔸به اعتقاد بنده آنچه که با مجموع معارف و آموزه‌هاي اسلامي سازگارتر است، همين رويکرد سوم است. اسلام هر چند بر نقش عامل تأکيد فراواني دارد و هيچ گاه از مسؤوليت‌ فردي، کوتاه نمي‌آيد؛ اما نقش ساختارهاي اجتماعي در شکل‌دهي به رفتارها و زمينه‌سازي براي صدور رفتارهاي خاص را هم ناديده نمي‌گيرد. 🆔کانال استاد احمدحسین شریفی 🆔 @ahmadhoseinsharifi
🔴انسان‌شناسي و تبيين پديده‌ها و کنش‌هاي انساني 🖊احمدحسين شريفي 🔸 يا علت‌کاوي پديده‌ها و کنش‌هاي انساني را مهمترين رسالت و کارکرد علوم انساني دانسته‌اند. اهميت و جايگاه برجستة آن به اين دليل است که اولاً، همه کارکردهاي پيشين يعني تعريف، توصيف و تفسير به يک معنا مقدمه‌ و شرط لازم براي تبيين و کشف چرايي يک کنش است؛ و همه مراحل بعدي يعني پيش‌بيني، ارزشگذاري و کنترل نيز کاملاً‌ متأثر و وابسته به اين مرحله‌اند. به همين دليل است که مدل‌ها و انواع مختلفي براي تبيين در علوم انساني و اجتماعي بيان شده است. تبيين آماري، انگيزه‌اي، کارکردي، ساختاري و انتخاب عقلانی از آن قبيل‌اند. ما پيشتر در کتاب «روش‌شناسي علوم انساني اسلامي» دربارة انواع مختلف تبيين و حقيقت تبيين در و همچنين اصول روش‌شناختي حاکم بر تبيين به تفصيل سخن گفته‌ايم. 🔸در اينجا صرفاً مي‌خواهيم به اين حقيقت اشاره کنيم که تبيين در علوم انساني به شدت متأثر از محققان است. توضيح آنکه اگر انسان را موجودي مجبور بدانيم، جايي براي تبيين‌هاي انتخاب عقلاني و تبيين‌هاي علّي و انگيزه‌اي باقي نمي‌ماند. بلکه بيشتر بايد به سراغ تبيين‌هاي آماري و کارکردي و يا نهايتاً ساختاري رفت. اما اگر انسان را موجودي مختار دانستيم در آن صورت اکتفا به تبيين‌هاي آماري و کارکردي و ساختاري براي تحليل کنش‌هاي او، نادرست است. هر کدام از ذو بطون و چندساحتي دانستن يا ندانستن انسان، دلالت‌هاي روشني در تبيين کنش‌ها و پديده‌هاي انساني دارند. اينکه را داراي سرشتي پاک و خوب بدانيم يا سرشت ناپاک و بد، و يا اينکه فصل مميز انسان از ساير حيوانات را ناطقیت بدانيم یا مدنیت یا تاله و یا تکامل پذیر، تأثيري مستقيم در تبيين پديد‌ه هاي انساني دارد. (از مجموعه درس‌گفتارهاي انسان‌شناسي فلسفي و علوم انساني) 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴بهشت؛ پایان تحول‌طلبی بشر 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ انسان موجودی تحول‌خواه و تغییرطلب است. به هیچ وضعیتی از ثروت و قدرت و ... راضی نیست. دائماً‌ در اندیشه ایجاد دگرگونی در وضعیت زندگی خودش است. هر چیزی را که داشته باشد، بهتر و بیشتر از آن را طلب می‌کند. تاریخ بشر نیز گواهی می‌دهد نوع انسان دائماً در حال ایجاد تحول در ابعاد مختلف زندگی خودش بوده و هست. اما آنگونه که قرآن می‌فرماید این ویژگی آدمی، از ویژگی‌های زیست «این‌جهانی» اوست. اما در زیست «آن‌جهانی»: اهل جهنم نیز همین حالت را دارند. دائماً مطالبه تغییر وضعیت خودشان را دارند و فریاد آنها برای نجات از عذاب‌های دوزخ بلند است. اما بهشتیان اهل ثبات و قرارند؛ هیچ تمایلی به تغییر و تحول ندارند: خالِدينَ فيها لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلا (کهف، ‌۱۰۸) در سخنان نقل‌شده از معصومان و اولیای دین نیز «دار المُقام» و «دار القرار» از جمله مهم‌ترین ویژگی‌های بهشت معرفی شده است. بهشت، منزل وصول به «کمال بی‌نهایت» و تحقق «مطلق‌خواهی» آدمی است. طبیعی است که بعد از حضور در محضر «مطلق» و «کمال بی‌انتها»، تحول‌خواهی و تغییرطلبی بی‌معناست. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴اتحاد انسان و اندیشه 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻یکی از مباحث عمیق و جذاب فلسفی بحث «اتحاد عاقل و معقول» است. نیز در ضمن ابیاتی زیبا این حقیقت را بیان کرده است (البته برای اثبات این مدعا برهانی اقامه نکرده است. بهترین تبیین فلسفی این حقیقت را باید در فلسفه صدرایی جست): ای برادر تو همان اندیشه‌ای ما بقی تو استخوان و ریشه‌ای گر گلست اندیشهٔ تو گلشنی ور بود خاری تو هیمهٔ گلخنی گر گلابی بر سر جیبت زنند ور تو چون بولی برونت افکنند @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🟢تشکیکی بودن انسانیت 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ «درجه انسانیت» هر فردی با توجه به کمیت و کیفیت مسائلی که او را از حالت عقلانی و منطقی بیرون می‌آورند، دانسته می‌شود. زیرا؛ یک. عامل اصلی جداکننده انسان از سایر حیوانات «عقل» و «عقلانیت» است. یعنی همان عاملی که عقال و لگام و کنترل‌کننده «خشم» و «شهوت» است؛ به تعبیر زیبای علیه السلام: «الْإِنْسَانُ بِعَقْلِهِ؛ انسانیت انسان به عقل اوست» نیز همین حقیقت را به زبان شعری اینگونه بیان کرده است: ای برادر تو همان اندیشه‌ای مابقی تو استخوان و ریشه‌ای گر گل است اندیشه تو گلشنی ور بود خاری تو هیمه گلخنی دو. عقل و عقلانیت نیز امری تشکیکی و ذومراتب است؛ بر اساس مبانی فلسفه صدرایی عقل (اعم از عقل نظری و عقل عملی) ذومراتب و دارای شدت و ضعف است. چهار مرتبه اصلی عقل نظری عبارتند از: عقل هیولانی؛ عقل بالملکه؛ عقل بالفعل و عقل مستفاد. هر چند هدف اصلی از آفرینش انسان وصول به مرتبه عقل مستفاد (مرتبه فهم معقولات و اتصال به ملأ اعلی و اتحاد با مجردات) است اما مع الاسف بسیاری از آدمیان به چنین مرتبه‌ای دست نمی‌یابند. نتیجه: بنابراین انسانیت انسان نیز امری تشکیکی و ذومراتب است. 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🟢کشف معدن نفس انسان 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آدمیان برای کشف معادن زیرزمینی سرمایه‌گذاری‌های هنگفتی می‌کنند، و البته درآمدهای هنگفتی هم کسب می‌کنند. ای کاش قدری هم به معدن اصلی و ذخّار موجود در عالم، یعنی نفس و جان خودشان نیز می‌پرداختند و برای اکتشاف و استخراج ذخایر موجود در آن تلاش می‌کردند. مگر نفرموده‌اند: النَّاسُ مَعَادِنُ كَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ؛ کسانی که به اکتشاف این معدن بپردازند، به ذخایری دست می‌یابند که هرگز با طلاها و نقره‌ها و فلزات و سنگ‌ها و مواد گرانبهای اینجهانی قابل قیمت‌گذاری نیستند. 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🟢رابطه قرآن و انسانیت 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَيانَ» (الرحمان، ۱-۴) آیات ابتدایی سوره الرحمن حاوی ظرایف بسیار عمیقی است که مورد توجه پاره‌ای از مفسران و قرآن‌پژوهان نیز قرار گرفته است. از جمله آنکه ابتدا مسأله «تعليم قرآن» سپس «آفرينش انسان» و بعد از آن «تعليم بيان» را ذکر می‌کند. نکته جالب و ظرافت موجود در این آیات آن است که اينها را با «واو»‌ به هم عطف نکرده است. در حالی که حالت متعارف اين است که گفته شود: «خداوند انسان را آفريد و بيان را به او تعليم داد و قرآن را به او آموخت.» زيرا آفرينش انسان از نگاه ما، مقدم بر آموزش بيان؛ و آموزش بيان مقدم بر آموزش قرآن است. اما چون از نگاه قرآن انسان انسان نخواهد بود مگر آنکه معتقد به قرآن و دين باشد، به همين دليل، با آموزش قرآن شروع کرد و سپس آفرينش انسان را ذکر کرد برای اينکه به ما بفهماند که با تعليم قرآن است که انسان حقيقتاً انسان می‌شود. و بعد از تعليم قرآن فرمود که «او را بيان آموخت» برای اينکه به ما بفهماند که بيان مختص به انسان بعد از شناخت قرآن محقق می‌شود. 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🟢«دین‌داری» و «انسانیت» 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دیدگاه‌های مختلفی درباره هویت انسانی و انسانیت انسان بیان شده است. (م۵۰۲ق)، قرآن‌پژوه بزرگ قرن پنجم هجری با استناد به قرآن، برای نخستین بار معیار انسانیت را «دین‌داری» دانستند. وی در کتاب ارزشمند تفصيل النشأتين و تحصيل السعادتين، در فصلي با عنوان «انّ مَن لم يتخصص بالشرع و عبادة الله فليس بانسان» آشکارا مدعای خود را بیان می‌کند.* راغب در تبیین مدعای خود می‌گوید: درست است که انسانیت انسان به «عقل» است اما مهم‌ترین نشانه برخورداری از عقل، «دینداری و ایمان» است. به همین دلیل قرآن کریم، کافران و دین‌ستیزان را «بی‌عقل» و حتی «فاقد ابزارهای حسی درک و شعور» می‌داند و می‌گوید: «وَ مَثَلُ الَّذينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُون‏» (بقره، ۱۷۱) و در آیات دیگری، کافران و بی‌خردان را به عنوان بدترین جنبندگان معرفی می‌کند می‌فرماید: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذينَ لا يَعْقِلُون‏» (انفال، ۲۲) و «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذينَ كَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُون‏» (انفال، ۵۵) راغب پس از بيان اين نکات، مي‌گويد: هر چيزی که برای کاری آفريده شده باشد، تا زمانی که آن کار از او صادر نشود، در حکم معدوم است؛ به همين دليل، فراوان می‌‌بينيم که اگر چيزی، کارش را ناقص انجام دهد، نام آن چيز از او سلب می‌‌شود، فی‌المثل، به اسبی که انتظار لازم را برآورده نکند، می‌گويند «اين اسب نيست» يا به کسی که از چشم و گوش خود به درستی استفاده نکند، می‌گويند «چشم و گوش ندارد». بر اين اساس، انسان در حقيقت کسی است که در راستای هدف اصلی آفرينش يعنی عبادت خداوند، حرکت کند: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»؛ يا در آيه‌ای ديگر می‌‌فرمايد: «وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ». بنابراين، انسان به ميزانی که در مسیر رضایت الهی و عبودیت باشد، از انسانيت برخوردار می‌‌شود. کسی که حق عبادت را به جای آورد، در انسانيت خود به کمال رسيده است و کسی که عبادت را رها کند، از انسانيت منسلخ شده و به حيوان يا بدتر از حيوان تبديل شده است. همانطور که خدای متعال در وصف کافران می‌‌فرمايد «إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلا» (فرقان، ۴۴) ـــــــــــــــــــــ *البته عين سخنان راغب را (م۷۸۷ق) نيز در کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار نقل کرده (هر چند بدون ذکر منبع) و پذيرفته است. در دوران معاصر نیز حضرت آیت‌الله نیز دقیقاً همین دیدگاه راغب را پذیرفته و فصل ممیز انسان را «تأله» می‌داند. 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🟢فصل ممیز انسان 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻نکته‌ای برای اندیشیدن 🔸فیلسوفان و بسیاری از مربیان به این دلیل که ویژگی خاص انسان در مقایسه با سایر حیوانات را «خردورزی و عقلانیت» او می‌دانستند، معتقد بودند که در همه مسائل مربوط به ، بايد اولويت را به بعد عقلانی او بدهيم؛ به عنوان مثال، براي تعليم و تربيت انسان، بايد اولويت را به بعد علمی و عقلانی او داد. بايد تمرکز اصلی تربيت و نقطة ثقل آن بر تربيت ساحت بينشی و ادراکی و عقلانی انسان باشد و نه تربيت ساحت‌های گرايشی يا رفتاری او. در کتاب ارزشمند کسر الاصنام الجاهليه می‌نويسد از نگاه ظاهربینان علم و انديشه، مقدمه ايجاد حال و گرايش است و حال و گرايش هم مقدمه رفتار. به همين دليل، معيار برتری افراد را به عمل می‌دانند و اعمال و کنش‌ها همواره نزد آنان برتر از گرايش‌ها و بينش است؛ زيرا همواره ذی‌المقدمه ارزشمندتر از مقدمه يا مقدمات است. در حالی که از نگاه فيلسوفان، مسأله برعکس است؛ يعنی رفتار مقدمه گرايش و گرايش هم مقدمه دانش است. يعنی انجام رفتار برای اصلاح باطن و درون است و اصلاح باطن هم برای زدون موانع بينش و معرفت اصيل. 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
✍ احمدحسین شریفی 🔹حقیقت این است که بزرگ کردن افرادی که ظرفیت بزرگی را ندارند، صرف نظر از خسارتهایی که برای جامعه دارد، نوعی خیانت به خود آنان است. چنین افرادی بلافاصله خود را و وظیفه خود را و مخاطبان خود را گم می‌کنند. 🔻به همین دلیل، پیش از دست زدن به جایگاه آدم‌ها، شناخت دقیقی از شخصیت و ظرفیت آنها لازم است. 🔸خدا رحمت کند شیرین سخن را که چه زیبا می‌گوید: در تنگنایِ حیرتم از نخوتِ رقیب یا رب مباد آن که گدا معتبر شود بس نکته غیرِ حُسن بِباید که تا کسی مقبولِ طبعِ مردمِ صاحب‌نظر شود @Ahmadhoseinsharifi 🌹
◻️انسان: «جاندار ناطق» یا «حیوان ناطق»؟ 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔸«حیوان ناطق»، یکی از دیدگاه‌های شایع و رایج فیلسوفان در «تعریف انسان» است. این دیدگاه از سوی برخی از معاصران و برخی از اخلاقیون و عرفان‌مسلکان مورد طعنه و بعضاً تمسخر نیز قرار گرفته است که آری فیلسوفان، آدمیان را در زمره «حیوانات» به شمار آورده و تنها تمایز او با گاو و الاغ و گوسفند و امثال آن را «ناطقیت» یا «قدرت درک کلیات» دانسته‌اند! در حالی که عارفان، انسان را از ملائکه نیز بالاتر دانسته و معتقدند «من ملک بودم و فردوس برین جایم بود»! 🔹در حالی که اگر اندکی دقت می‌شد، می‌دانستیم که فیلسوفان به دنبال بیان تمایز با انعام و دوابّ و چارپایان و خزندگان و چرندگان و درندگان نبوده‌اند. اساساً فیلسوفان اولیه، یعنی اندیشمندانی مثل کِنْدی (م250ق)، فارابی (م339ق)، ابن‌حزم (م456ق) و راغب اصفهانی (م502ق)، به هنگام تعريف انسان، برای بیان جنس او از کلمه «حيوان» (که در ادبیات متأخرین به معنای «چارپایان یا چرندگان و درندگان و خزندگان و ...» است) استفاده نمی‌کردند؛ بلکه انسان را نوعی از انواع جنس «حیّ» (یعنی موجود زنده یا جاندار) می‌دانستند. [هر چند منظور کسانی که از کلمه «حیوان» هم استفاده کرده‌اند، هرگز حیوان به معنای چارپایان و چرندگان و ... نبوده است؛ بلکه حیوان به معنای «موجود دارای حیات» بوده است. اما برخی از متأخرین بدون دقت کافی، گمان کرده‌اند که فیلسوفان، انسان را در زمره حیوانات و چارپایان و ... طبقه‌بندی کرده‌اند!] توضيح آنکه در تعریف انسان از عبارت «حی ناطق ميت» استفاده می‌کند. يعني با دو فصل «ناطق» و «ميت» نوع انسان را از ساير انواع «حيّ» متمايز مي‌کند. نيز در تعريف انسان مي‌گفت: «الحي الناطق الميت»؛ يعني زندة ناطق ميرا. اندلسي هم به هنگام بحث دربارة فصل، همين تعريف از انسان را ذکر مي‌کند. البته توضيح مي‌دهد که منظور از «نطق» در اينجا «کلام و سخن» نيست؛ بلکه قدرت تمييز و تفکر در علوم و صناعات و تجارات و توانايی تدبير امور است. اين معنای از نطق اختصاص به انسان دارد و در ساير حيوانات نيست؛ جز ملائکه و جنيان. در ادامه نيز همين جنس و فصل‌ها را براي انسان بيان مي‌کند با اين توضيح که مي‌گويد معناي اين جنس و فصل‌ها آني نيست که بسياري از مردم تصور مي‌کنند. يعني منظور از «حيً» به عنوان جنس انسان «حيات حيواني» نيست و منظور از «ميت» هم «موت حيواني» نيست و منظور از «نطق» هم «کلام و سخن» نيست. بلکه منظور از «حي» آن حياتي است که در قرآن گفته مي‌شود «لينذر من کان حيا» و منظور از «نطق» هم آن بيان و سخني است که در قرآن گفته شده است «علمه البيان» و منظور از «ميت» هم يعني کسي که شهوت و غضب خود را مقهور مقتضاي شريعت و دين مي‌کند. يعني موت و مرگ ارادي منظور است و نه مرگ طبيعي و بدني. @Ahmadhoseinsharifi 🌹