فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 بینالمللیترین سرود آخرالزمانی
ترکیبی زیبا از سرود جهانی سلام فرمانده به زبانهای مختلف
✍ احمدحسین شریفی
🔸پیشتر در همین کانال نوشتم
«در چند ماهی که از موج خودجوش و جهانی #سلام_فرمانده میگذرد هیچکدام از جامعهشناسان و روانشناسان سکولار وطنی و غیروطنی هیچ تحلیلی درباره چرایی این «موج جهانی» ننوشته و مطمئن باشید نخواهند نوشت چون، صرف نظر از خودباختگی ذاتی بسیاری از روشنفکرهای غربزده، فهم این حقیقت خارج از افق فهم سکولاریسم و #علوم_انسانی سکولار است.»
🔻جالبه هنوز هم نفسی از قفس سینههای تحلیلگران غربزده «ایرانینما» در این موضوع در نیامده!
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار میکند:
نشست تخصصی "چشمانداز تکامل و اثربخشی علوم انسانی اسلامی در ایران"
با حضور و سخنرانی:
حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد حسین شریفی؛ چالشهای فلسفی و روش شناختی ایده علوم انسانی اسلامی
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رضا غلامی؛ سوء تفاهمات موجود در باب علوم انسانی اسلامی
دکتر سید محمد رضا امیری طهرانی؛ کاربرد علوم انسانی اسلامی با تأکید بر اقتصاد اسلامی
حجت الاسلام و المسلمین دکتر نجف لکزایی، سیاستهای جدید ایران در ارتباط با ایده علوم انسانی اسلامی
دکتر مصطفی تقوی؛ آینده پژوهی در علوم انسانی اسلامی
دکتر سید محمد تقی موحد ابطحی؛ مروری بر تجربیات چهل ساله جمهوری اسلامی ایران در زمینه علوم انسانی اسلامی
یکشنبه ۵ تیر ماه ۱۴۰۱ از ساعت ۸:۳۰ تا ۱۶
به صورت حضوری (تهران، خیابان مومن نژاد(گلستان یکم، شماره 124)
و غیرحضوری در فضای اسکایروم به آدرس b2n.ir/iscs و اینستاگرام مؤسسه به آدرس iscs.ac.ir
#علوم_انسانی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
💢 احمدحسین شریفی، رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در نشست «چشمانداز تکامل و اثربخشی علوم انسانی اسلامی در ایران» سخنرانی کردند
🔸حجتالاسلام و المسلمین احمد حسین شریفی در ابتدای این نشست سخنرانی خود با موضوع چالشهای فلسفی و روش شناختی ایده علوم انسانی اسلامی ارائه کرد و گفت: با توجه به گستردگی بحث من تنها روی چالشهای روش شناختی متمرکز میشوم. ایده اسلامیسازی علوم انسانی از سوی عده معدودی از متفکران مانند سید جمالالدین اسدآبادی، مودودی، اقبال و ... مطرح شد و دغدغه علوم انسانی برای آنها جدی شد
📌 برای دریافت فایل صوتی سخنرانی دکتر شریفی، به این لینک
( https://irip.ac.ir/Content/media/image/2022/06/1223_orig.mp3 ) مراجعه نمایید
#علوم_انسانی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴چرا تحصیلکردگان علوم انسانی در دانشگاههای غربی به کشور عودت داده میشوند؟
✍️ احمدحسین شریفی
🔻راستی چرا بحران یا حتی مسالهای با عنوان «فرار» یا «مهاجرت» مغزها در رشتههای #علوم_انسانی نداریم؟!
🔻چرا دانشگاهها و مراکز پژوهشی غربی تمایل چندانی به جذب نخبگان علوم انسانی کشور ما ندارند؟!
🔻چرا علیرغم پذیرش تابعیت برخی از آنها، با سرعت زمینه بازگشت آنها به کشور را فراهم میکنند؟!
🔻آیا دانشجویان ایرانی که در دانشگاههای غربی در رشتههای علوم انسانی تحصیل میکنند، همگی دلبسته فرهنگ ایران و اسلاماند؟ و به همین دلیل نه خود تمایلی به ماندن در غرب دارند و نه غربیان تمایلی به جذب آنها؟!
🔻آیا چون ناقد اندیشههای لیبرالیستی و اومانیستیاند عودت داده میشوند؟ یا آنکه به مثابه «اسب تروای» فرهنگ غرب و به هدف اشاعه سلطه فرهنگی غرب به کشورهای هدف عودت داده میشوند؟
🔻به راستی چرا دانشگاههای غرب حتی از جذب افرادی مثل دکتر #سروش که خود را خدای روشنفکری و خدای علوم انسانی در ایران میدانست، خودداری کرده و میکنند؟ چرا حاضر نیستند حتی دو واحد درس در حوزههای علوم انسانی به آنها واگذار کنند؟ چرا نهایت کارکرد آنان در غرب، به خواندن مثنوی و سعدی در جمع پارهای از ایرانیان و احیاناً ارائه سخنانی در نقد ولایت فقیه و روحانیت و اسلام و قرآن و یا صدور بیانیههایی در سیاهنمایی از وضعیت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی ایران خلاصه شده است؟ مگر آنها خود را متخصص فلسفه علم و فیلسوف بیبدیل علوم انسانی و قرآنشناسان و اسلامشناسان بینظیر همه دوران نمیدانستند! پس چرا در غرب و دانشگاههای غرب هیچ (به معنای واقعی کلمه) جایگاهی ندارند؟ چرا نهایت کارويژهای که مراکز امنیتی و سیاسی غرب در ازای اجازه سکونت در غرب به آنها دادهاند، اقدامات براندازانه و شبههپراکنی علیه اسلام و انقلاب اسلامی و نظام سیاسی اسلام است؟!
eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🔻سیل جمعیت اصفهان در تشییع جنازه یک «عالم وارسته»، «مهدوی» و «مدافع سرسخت ولایت».
🔻مطمئن باشید هیچکدام از عالمان #علوم_انسانی سکولار و «مدعیان زباندراز مردمشناسی» هیچ تحلیلی در این باره نخواهند نوشت و هیچ میزگرد و نشستی هم درباره آن برگزار نخواهند کرد.
اما کافی است کوچکترین اجتماعی در تقابل با ارزشهای اسلامی و انقلابی صورت گیرد آنگاه است که کفتارصفت مشغول لاشخوری میشوند.
🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴تعهد به قواعد اسلامی شرط تحول در علوم انسانی از نگاه امام خمینی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻امام خمینی(ره) شرط لازم هرگونه تحولی در علوم انسانی را تعهد استادان و دانشجویان به قواعد اسلامی، به ویژه توحید، میدانند و میفرمایند:
«علوم انسانى احتیاج به يك انسانهاى متعهد دارد. انسانى كه تعهد به قواعد اسلام ندارد و تعهد به آن زيربنايى كه توحيد است ندارد، در علوم انسانى نمىتواند عملى انجام بدهد الّا انحراف» (صحيفه امام، ج14، ص: 292)
#علوم_انسانی
#امام_خمینی
🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴نقدی بر کوتاهنوشت دکتر مصلح با عنوان «علوم انسانی اسلامی» و «آیتالله محمدتقی مصباح»
🖊احمدحسین شریفی
جناب دکتر علیاصغر مصلح استاد دانشگاه علامه طباطبائی در کوتاهنوشتی ضمن اعتراض به نامگذاری روز رحلت #علامه_مصباح یزدی (۱۲ دی ماه) به روز «علوم انسانی اسلامی»، نکاتی بیان کرده است که بررسی آنها نیازمند فرصتی فراخ است.
در عین حال، ضمن دعوت از ایشان برای حضور در یک مناظره و گفتگوی علمی در این موضوع، در هر مکانی که صلاح میدانند، به اختصار چند نکته را متذکر میشوم:
نکته اول: نوشتهاند: «آیتالله مصباح درکی سطحی و مخدوش از فرهنگ و تمدن غرب داشت» پیشفرض این سخن آن است که شرط طرح ایده #علوم_انسانی این است که درکی عمیق و درست از فرهنگ و تمدن غرب داشته باشیم! روشن است که این پیشفرض، بدیهی نیست! بلکه نیاز به اثبات دارد و ایشان هیچ دلیلی برای اثبات آن بیان نکردهاند! همچنین هیچ توضیحی ندادهاند که به چه دلیل و با استناد به چه شواهدی درک آیتالله مصباح را از آنچه که فرهنگ و تمدن غرب مینامند، سطحی و مخدوش میدانند! ای کاش به جای این سخنان نادقیق و ناسنجیدنی، مورد یا مواردی از سخنان ایشان را برای اثبات مدعای خود ذکر میکردند!
نکته دوم: گفتهاند نظرات آیتالله مصباح «درباره علوم انسانی در حدّ سفارشهایی اخلاقی یا نظراتی کلی و انتزاعی بود.» اولاً، خوب است جناب ایشان بدانند که ایده «علوم انسانی اسلامی» بحثی ناظر به «فلسفه علوم انسانی» است و نه «مسألهای از مسائل علوم انسانی»! ثانیاً نمیدانم جناب ایشان چه فهمی از «علوم انسانی» دارند و چه میزان از آثار علامه مصباح را مطالعه کردهاند که چنین قضاوتی را درباره ایدههای ایشان در علوم انسانی دارند. آیا اطلاعی از اندیشههای ابتکاری ایشان در انسانشناسی اسلامی، حقوق اسلامی، اخلاق اسلامی، تعلیم و تربیت اسلامی، مدیریت اسلامی و امثال آن دارند و با این حال همه آنها را «صرفاً سفارشهایی اخلاقی یا نظراتی کلی و انتزاعی» میدانند؟! فی المثل آیا نظریه تعلیم و تربیت اسلامی علامه مصباح را صرفاً سفارشی اخلاقی میدانند؟!
نکته سوم: گفتهاند علامه مصباح درک درستی از نظریه «ادراکات اعتباری علامه طباطبائی» نداشته است! برای اینکه میزان درستی این سخن را بتوانیم بسنجیم کمترین انتظار از جناب دکتر مصلح این است که اولاً، «درک درست» از نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبائی را مشخص کنند! ثانیاً «معیار درستی درک خودشان» را بیان کنند؛ ثالثاً، معیار نادرستی درکهای دیگران را تعیین کنند. رابعاً، درک علامه مصباح از این نظریه را تقریر کنند؛ خامساً، معیار درستی فهم خودشان از نظریه علامه مصباح را بیان کنند و در گام ششم مشخص کنند که درک علامه مصباح از نظریه علامه طباطبائی نادرست بوده است!
نکته چهارم: گفتهاند عنوان «علوم انسانی اسلامی» در حد یک «تمنا و درخواست» است و یا «ترکیبی متناقض»! چنین سخنی نشان میدهد که ایشان از ادبیات تولید شده درباره این ایده در چندین دهه اخیر، مطلع نبوده و نیستند. تقاضا میکنم دست کم کتاب «رابطه علم و دین» علامه مصباح را، به عنوان یکی از پرشمار کتابهایی که در این موضوع نگاشته شده است، مطالعه کنند و سپس درباره این قضاوت خود به داوری بنشینند!
نکته پنجم: گفتهاند آیتالله مصباح «تصور میکرد که با قدرت عریان و فرمایشی میتوان علوم انسانی را دگرگون ساخت و به خدمت گرفت.» این هم نشان میدهد که متأسفانه جناب ایشان هیچ (یعنی هیچ) اطلاعی از اندیشهها و اقدامات علامه مصباح درباره علوم انسانی اسلامی ندارند! این نسبت چه تناسبی با اقدامات و اندیشههای کسی دارد که نزدیک به پنج دهه از عمر خود را (از سال ۱۳۵۳ تا واپسین روزهای عمرشان) صرف تأسیس نهادهای علمی و آموزش و پژوهش و تربیت دانشجو و پژوهشگر در این موضوع کرده است؟!
نکته ششم: نوشتهاند «اگر ضرورتاً امر دائر بر تعیین روزی با عنوان روز «علوم انسانی اسلامی» باشد، حضرت آیتالله جوادی آملی احقّ عالمان معاصر برای چنین عنوانی است». این بنده مفتخر به تلمذ در محضر آیتالله جوادی آملی بودهام؛ اما این سخن نشان میدهد متاسفانه ایشان اطلاعی از اندیشههای آیتالله جوادی هم ندارند. ای کاش یک بار، فقط یک بار، مهمترین کتاب ایشان در این موضوع یعنی «منزلت عقل در هندسه معرفت دینی» را مطالعه میکردند تا متوجه میشدند اساساً ایده و دغدغه اصلی ایشان در «علم دینی»، علوم طبیعی دینی است و نه علوم انسانی دینی!
🔻مجدداً آمادگی خود را برای گفتگو و مناظرهای علمی با جناب دکتر مصلح در موضوع ایده علوم انسانی اسلامی و بررسی دیدگاههای علامه مصباح یزدی اعلام میکنم. تعیین مکان و زمان این گفتگو را بر عهده جناب دکتر مصلح میگذارم.
@ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴 علامه مصباح یزدی؛ الگوی علمی و عملی اسلامیسازی علوم انسانی(۱)
✍️ احمدحسین شریفی
🔻آیتالله مصباح یزدی همچون بسیاری از اندیشمندان اسلامی و حتی پارهای از اندیشمندان غربی، به #علوم_انسانی موجود، نقد داشت و این علوم را نارسا و گرفتار کاستیهای بیشمار میدانست و معتقد بود علوم انسانیِ کنونی در شناخت حقایق مربوط به انسان، ناتوان است. #علامه_مصباح به مناسبتهای مختلف در اطراف نقصها و ضعفهای علوم انسانی موجود سخن میگفت:
✔️اولاً: روش حاکم بر علوم انسانی غربی را روشی نارسا در دستیابی به مراد و مقصود میدانست. توضیح آنکه روش حاکم بر علوم انسانی موجود (یعنی روش تجربیِ کمّی، روش تجربی کیفی و روش تجربی تلفیقی) را در تحلیل و تبیین بسیاری از پدیدهها و کنشهای انسانی ناکارآمد میشمرد؛ البته معتقد بود که غربیها تا حدودی حق روش تجربی را ادا کرده و تلاشهای گستردهای در بهرهگیری از این روش داشتهاند. به همین دلیل، ایشان علوم انسانی موجود را به طور کلی کنار نمیزد، ولی آن را پرنقص و نیازمند اصلاح و بلکه تغییر میدانست.
✔️ثانیاً: تأکید میکردند که علوم انسانی موجود مبتنی بر مبانی و اصول متافیزیکی نادرست است. برای نمونه، اصل «امکان تصادف» یا صدفه یکی از اصول بنیادین اندیشه داروینی است، درحالیکه بر اساس فلسفه اسلامی، بطلان اصل تصادف، امری واضح و مبرهن است. در نتیجه وقتی این اصل و پایه تفکر داروینی را از او بگیریم و باطل کنیم، شالوده نظریۀ تکامل #داروین فرو میریزد و به نتیجه نمیرسد؛ زیرا روشن است که اگر نظریهای مبتنی بر مبنایی نادرست باشد، با ابطال مبنا، آن نظریه هم باطل میشود.
✔️و ثالثاً: معتقد بودند بسیاری از توصیههای علوم انسانی کنونی با ارزشهای اسلامی، ناهمخوان، ناسازگار و در تهافتاند. توضیح آنکه ایشان علوم انسانی را به دو بخش تقسیم میکرد: «علوم انسانی توصیفی» و «علوم انسانیِ توصیهای». پارهای از مبانی علوم انسانی توصیفی را در تعارض با مبانی اسلامی میدانست و البته تعارض علوم انسانی توصیهای با ارزشهای اسلامی را بسیار بیشتر و پررنگتر میشمرد.
🔻ایشان برای اسلامیسازی علوم انسانی انجام سه کار عمده را به صورت همزمان لازم میدانست و خود نیز در حد توان به انجام آنها همت داشت:
🔸یک. در سطح معرفتی و بینشی، تبیین امکان تولید علم دینی، ضرورت آن و چگونگی آن را لازم میدانست.
🔸دو. در سطح تربیتی، بر تربیت معرفتی و اخلاقی کنشگرایان علم تأکید داشت؛ یعنی معتقد بود که تحولگرایی باید در میان استادان و دانشجویان و متون درسی و مراکز مربوط به علوم انسانی رخ دهد. ایشان برای این کار نیز برنامههایی داشت؛ هم برنامه تحول اخلاقی و معرفتی برای استادان و دانشجویان و هم برنامه تغییر و تحول در متون درسی.
🔸سه. بر ایجاد تحول در ساختارها، نظامات و برنامههای رسمی آموزشی در حوزه علوم انسانی تأکید داشت.
🔻در شمارههای بعدی درباره هر کدام از این سه برنامه تحولی علامه مصباح یزدی توضیحاتی اجمالی بیان خواهم کرد. ان شاالله
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامیسازی علوم انسانی(۲)
🖊 احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻علامه مصباح پس از اثبات «امکان و ضرورت اسلامیسازی علوم انسانی»، سه گام مهم را برای اسلامیسازی علوم انسانی برمیشمارد:
گام نخست که بسیار بر آن تأکید داشتند، «نقد علوم انسانی موجود» است. شرط لازم برای برداشتن این گام را شناخت عمیق و دقیق نسبت به علوم انسانی موجود و آخرین دستاوردها و نظریهها در علم مورد نظر میدانست.
#علامه_مصباح در روش نقد به پنج مرحله، توجه داشت:
الف) نقد دستاوردها: یعنی نقد نتایج، پیامدها و محصولات نظریههای اقتصادی، روانشناسی و جامعهشناسی و امثال آن. این نقد را میتوان با همان روشهای شناختهشده و مقبول میان اندیشمندان غربی هم انجام داد؛ یعنی با همان پیشفرضهایِ علوم انسانی و به روش تجربی و تحقیقات میدانی میتوانیم نشان دهیم که این علوم، دستاوردهای مطلوبی نداشتهاند. پارهای از اندیشمندان غربی نیز چنین نقدهایی را بر علوم انسانی رایج وارد کردهاند و در این مرحله میتوان از نقدهای آنها نیز بهره گرفت.
ب) نقد نظریهها: یعنی نظریههای خاص روانشناختی، جامعهشناختی، اقتصادی و امثال آن را با دقت، واکاوی و ارزیابی کنیم. این نقد را نیز میتوان با همان روشِ درونیِ پذیرفته شده خود غربیها به سامان رساند؛ برای مثال در روانشناسی رفتارگرا نیز خودِ روانشناسان با روش تجربی و همان پیشفرضها، تغییراتی در نگاه انسانشناسی پدید آورده، مدلهای دیگری از روانشناسی (روانشناسی انسانگرا، روانشناسی تکاملی و...) را مطرح کردهاند.
ج) نقد روششناسی: مرحله سوم نقد، نقد روششناسی علوم انسانی موجود است. روششناسی حاکم بر علوم انسانی کنونی، روش تجربی است که میتوان با مبانی معرفتشناسی و روششناسی، آن را نقد کرد. روش تجربی، مفید اما ناکافی است.
د. نقد مبانی: آیتالله مصباح تأکید بسیاری بر نقد مبانی علوم انسانی رایج داشتند. ایشان مبانی پنجگانهای را ذکر میکردند و بر فهم آنها اصرار داشتند: مبانی معرفتشناسی، مبانی هستیشناسی، مبانی انسانشناسی، مبانی الهیاتی و مبانی ارزششناسی. ایشان میفرمودند: میتوانیم این پنج مبنا را در علوم انسانی موجود نقد کنیم. علوم انسانی موجود مبتنی بر فهمی از معرفت و جهان و انسان و دیناند که آن فهم قابل نقد است.
هـ. نقد فلسفۀ رایج در علم موردنظر: پنجمین مرحله نقد، نقد فلسفه رایج در هر یک از علوم انسانی است. به عنوان مثال، برای نقد روانشناسی، لازم است فلسفه روانشناسی غربی را نقد کرد. و برای نقد جامعهشناسی باید به نقد فلسفه جامعهشناسی غربی پرداخت.
🔻ادامه دارد
#علوم_انسانی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامیسازی علوم انسانی(۳)
🖊احمدحسین شریفی
گفتیم که #علامه_مصباح پس از اثبات «امکان و ضرورت اسلامیسازی علوم انسانی»، سه گام مهم را برای اسلامیسازی علوم انسانی برمیشمارد:
گام نخست ناظر به نقد علوم انسانی رایج بود که در مطلب پیشین به آن پرداختیم.
گام دوم: تبیین مبانی معقول علوم انسانی
حال که سستی و نادرستی علوم انسانی موجود را آشکار کردیم و ساختمان عظیم علوم انسانی غربی را لرزان کردیم در گام دوم انتظار آن است که بنیانهای معرفتی ساختمان #علوم_انسانی اسلامی را سامان دهیم. به تعبیر دیگر، با نگاهی ایجابی لازم است که بنیانهای هستیشناختی، معرفتشناختی، روششناختی، انسانشناختی و ارزششناختی علوم انسانی اسلامی را تشریح کنیم. در فرایند تحول علوم انسانی این مهمترین وظیفهای است که بر دوش عالمان دینی و متخصصان بنیانهای فکر دینی و اسلامی است.
به جرأت میتوان گفت در میان عالمان دینی هیچ کس به اندازه علامه مصباح در این زمینه فعالیت نکرد. او با تکیه بر بنیانهای استوار عقلی و همچنین آیات قرآنی کوشید مبانی فکری و فلسفی لازم را برای تحول در علوم انسانی و اسلامیسازی علوم انسانی به صورتی منسجم و منطقی عرضه کند.
گام سوم: تولید فلسفه علم مورد نظر
پس از تبیین مبانی عام علوم انسانی، کار بزرگ دیگری که علامه مصباح انجام آن را لازم میدانست تولید «فلسفه علم مورد نظر» بود. دراینباره میفرمودند که در تکتک علوم انسانی لازم است که با تکیه بر بنیانهای فکر اسلامی، فلسفه مضاف به آنها تبیین و تدوین شود. و البته در این میان معتقد بودند که روانشناسی، اقتصاد و جامعهشناسی اولویتهای نخست هستند. زیرا اینها «علوم انسانی پایه» هستند و علومی مثل تعلیم و تربیت، مدیریت، حقوق، علوم سیاسی و امثال آن، «علوم انسانی پیرو».
این سه گام را شرط لازم تولید «نظریه اسلامی» و در نهایت «علم اسلامی» میدانست.
خلاصه آنکه در سطح معرفتی ایشان سه کار عمده انجام میدادند: تبیین امکانِ اسلامیسازی علوم انسانی؛ ضرورت اسلامیسازی این علوم؛ چگونگی اسلامیسازی علوم انسانی.
🔻ادامه دارد
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامیسازی علوم انسانی(۴)
🖊احمدحسین شریفی
همانطور که اشاره کردیم پروژه #علامه_مصباح در اسلامیسازی علوم انسانی را نباید منحصر در اقدامات علمی و نظریهپردازی دانست؛ افزون بر آن، اقدامات تربیتی و پرورشی و انگیزشی فراوانی را نسبت به کنشگران حوزه علوم انسانی نیز مدیریت کردند.
وی معتقد بود کنشگران بیاعتقاد و بیانگیزه میتوانند بهترین نظریه و بهترین متن را هم از کارآیی و کارآمدی بیاندازند:
زانک از قرآن بسی گمره شدند
زان رسن قومی درون چه شدند
مر رسن را نیست جرمی ای عنود
چون ترا سودای سربالا نبود
به همین دلیل، بخش زیادی از اقدامات عملی ایشان، معطوف به ایجاد «سودای سربالا» و تقویت ایمان و انگیزه تحولخواهی در میان کنشگران #علوم_انسانی بود.
در بعد تحول در کنشگران ایشان دو کار عمده را لازم میدانستند:
نخست، تحولات معرفتی در کنشگران، یعنی استادان، دانشجویان و مدیران حوزۀ علم. معتقد بودند باید دربارۀ مبانیِ فکری کار شود. برای رسیدن به این مقصود هم مبانی پنجگانه (معرفتشناختی، هستیشناختی، انسانشناختی، الهیاتی، و ارزششناختی) را «تدریس» میکردند و هم درباره آنها و بر اساس آنها کتابهای متعددی را «تدوین» کردند و هم دورۀ «طرح ولایت» را «طراحی» کردند. تحول معرفتی را برای همۀ کنشگران حوزه علم نه تنها لازم بلکه آن را پایه و ریشه هر گونه تحول پایدار و مستحکم میدانستند.
افزون بر این، بر اخلاقِ پژوهش و اخلاق علم نیز تأکید داشتند؛ زیرا برای ایجاد تحول در علوم انسانی نیازمند بردباری و همتهای بلند هستیم. در این زمینه باید نگاه واقعبینانه و همچنین قدرت و شهامتِ علمی ایجاد شود؛ زیرا مقابله با این جریان و رودررو شدن با جریان قدرتمند و پرزور علوم انسانی غربی، «شهامت علمی» بالایی میخواهد.
همواره تأکید میکردند که نباید عجله کرد. کار علمی و فرهنگی زمانبر است. دربارۀ اخلاق فردی هم بر اخلاص، توکل و بهطور ویژه نیت پاک تأکید داشتند و میفرمودند: «شما مخلصانه برای خدا باشید، خداوند کمک میکند.»
🔻ادامه دارد
#علوم_انسانی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامیسازی علوم انسانی(۵)
🖊احمدحسین شریفی
علامه مصباح در بُعد تحولات ساختاری، جزء نخستین کسانی بود که در حوزۀ علمیۀ قم، بلکه در تاریخ حوزههای علمیه شیعه در چند سدة اخیر دورههای طولانیمدت آموزشیِ و پژوهشی در علوم انسانی را طراحی کردند. پیش از ایشان کسی چنین ساختاری تعریف نکرده بود. ایشان پیش از انقلاب شروع کردند. سال ۵۴ در بخش آموزشِ «مؤسسۀ در راه حق» و در سال ۶۶ با تأسیس «بنیاد باقرالعلوم(ع)»، دورۀ پیشرفته و تخصصی را برای فارغالتحصیلان مؤسسۀ در راه حق برگزار کردند. سپس با تجمیع این دو، مؤسسۀ آموزشی پژوهشی امام خمینی را بنیان نهادند.
ایشان در اول انقلاب یکی از بنیانگذاران «دفتر همکاری حوزه و دانشگاه» بودند که الآن به «پژوهشگاه حوزه و دانشگاه» تبدیل شده است. اقدامات ساختاری #علامه_مصباح مبتنی بر دو پیشفرض بود:
نخست اینکه دانشگاه و دانشگاهیان فعلی توانایی اسلامیسازی علوم انسانی را ندارند و این توقع از آنان، توقع ناصوابی است.
دوم اینکه از حوزۀ سنتی هم نمیتوان توقع انجام چنین کار بزرگی را داشت؛ زیرا تمرکز حوزه سنتی بر فقه و اصول و نهایتاً فلسفه و تفسیر است.
بنابراین ایشان معتقد بودند که به ساختارهای آموزشی موجود در حوزه و دانشگاه برای اسلامیسازی علوم انسانی نمیتوان امید بست.
این دو پیشفرض، باعث شد ایشان مؤسسهای آموزشی و پژوهشی تأسیس کند تا دانشجویان آن در هر دو حوزه تخصص داشته باشند.
همچنین ایشان تأکید داشت که ما باید بکوشیم گفتمانی نخبگانی در حوزه اسلامیسازی علوم انسانی ایجاد کنیم، وگرنه اگر بهترین متنها را هم تولید کنیم، ولی جامعۀ علمی آن را باور نداشته باشد و گفتمانسازی مناسبی صورت نگیرد، عملاً فایدهای بر آن مترتب نخواهد بود. زیرا علم، همانطور که فرهنگساز است، متأثر از فرهنگ عمومی هم هست. میفرمودند علوم غربی در راستای فرهنگ غربی است؛ یعنی این علوم هم فرهنگ غربی را شکل دادهاند و هم خودشان متأثر از فرهنگ غرب بودهاند. بنابراین، برای اسلامیسازی علوم انسانی نیز نباید از اسلامیسازی جامعه و فرهنگ غافل باشیم؛ بلکه باید جامعهای توحیدی و مبتنی بر آرمانهای اسلامی تأسیس کنیم.
به گواهی آثار و کتابهای برجای مانده، میتوان گفت ایشان همزمان به «اسلامیسازی علوم انسانی»، «اسلامیسازی کنشگران عرصه علم»، «تحول در ساختارهای آموزشی و پژوهشی» و «اسلامیسازی جامعه و فرهنگ عمومی» توجه داشتند.
🔻روحش شاد و راهش پر رهرو باد
#علوم_انسانی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴وجوه اشتراک میان علوم انسانی غربی و اسلامی
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برخی از تحلیلهای علوم انسانی غربی، «بشرط لا»ی از مبدأ و معادند؛ چنین تحلیلهایی نه تنها با اعتقاد به مبدأ و معاد ناسازگارند؛ که اساساً تحلیلهایی واقعبینانه نیستند. زیرا واقعیت انسان را آنگونه که هست، یعنی «واقعیت ربطی» مورد تحلیل قرار نمیدهند. یک موجود «آویزان» و «آویخته» و «وابسته» را به مثابه یک موجود «انداخته» و «مستقل» و «غیروابسته» مطالعه کردن، مطالعهای غیرواقعبینانه است.
اما برخی دیگر از تحلیلهای موجود در علوم انسانی غربی، «لابشرط» از مبدأ و معادند. و به تعبیر فیلسوفان «لابشرط یجتمع مع الف شرط». چنین تحلیلهایی میتوانند با باورهای دینی هم سازگار باشند.
بنابراین چنین نیست که همه گزارهها و تحلیلهای #علوم_انسانی غربی، ناسازگار با #علوم_انسانی_اسلامی باشد. مشترکات بسیاری میان این دو میتواند باشد.
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻تعجب نکنید، «خوکدرمانی» یکی از صدها «نسخه حیوانپایه» در روانپزشکی و رواندرمانی اومانیستی است!
🔻حیوانسازی انسان، سرنوشت محتوم اومانیسم و بریدگی از معنویت و دین الهی است!
🔻اگر باور دینی و روح خدایی انکار شود، زندگی حیواناتی مثل خوک و سگ و گربه، به مدل زندگی آرمانی انسان تبدیل خواهد شد!
🔸معالاسف، بعضی از مدعیان و مقلدان و سرسپردگان غرب در ایران، فقط این قبیل امور را «علم» میدانند و هر سخنی خلاف اینها را با چماق خیالپردازی و ایدئولوژیزدگی و ... طرد میکنند!
#علوم_انسانی
🖊احمدحسین شریفی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴بیحجابی و سلامت روان اجتماع!
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻چند روزی است که کلیپی از سخنرانی جناب دکتر خدایاریفرد، در دفاع روانشناسانه از بیحجابی در حال پخش است.
همه سخن وی این است:
«تا زمانی که کسی با چادر و روسری میآید، این خودش است و کسی که بدون چادر و بدون حجاب میآید این هم «خودش» است و این، برای سلامت روان اجتماع بیشتر به نفع جامعه است تا اینکه یک چیز دیگری از خودمان به نمایش بگذاریم.»
روح استدلال این استاد محترم این است که حکومت باید اجازه دهد مردم آنگونه که هستند در انظار عمومی ظاهر شوند و الا اگر آنها را بر غیر خواستهشان اجبار کند، نه تنها هرگز موفق نخواهد شد، سلامت روان اجتماع را نیز به خطر خواهد انداخت!
🔸در این رابطه چند سؤال از این استاد محترم میپرسم:
1⃣به چه دلیل اگر هر کس آنگونه که شخصاً دوست دارد، در انظار عمومی ظاهر شود، سلامت روان «جامعه» تأمین میشود؟ آیا اگر کسی صرفاً بر اساس خواستههای شخصی خود در جامعه ظاهر شود و هیچ احترامی برای دیگران و هنجارهای آنان قائل نباشد، اساساً جامعهای باقی میماند که شما از سلامت روان آن سخن بگویید؟
2⃣انسانها را تا کجا مجاز میدانید «همانگونه که هستند» در اجتماع ظاهر شوند؟ آیا جنابعالی به عنوان یک روانشناس، برای این خودگرایی و فردگرایی در عرصه زیست اجتماعی حد و مرزی قائل هستید؟ آیا در همه عرصهها، توصیه روانشناختی جنابعالی این است که برای تأمین سلامت روان جامعه، افراد لازم است آنگونه که هستند ظاهر شوند؟ مثلا در رانندگی، در عمل به مقررات اجتماعی، قوانین مدنی، جزایی، کیفری و امثال آنها نیز همین توصیه را دارید؟ اگر خیر، چرا؟ چه تفاوتی میان آن قوانین و هنجارها با قانون حجاب وجود دارد؟
3⃣این مبنای روانشناختی جنابعالی چه نسبتی با توصیههای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی اسلام دارد؟
4⃣آیا اگر هر کسی همانگونه که هست و همانگونه که دوست دارد در اجتماع ظاهر شود، نظم و انضباط و حقوق اجتماعی تأمین میشود؟ اگر خواست کسی با خواست شما در تعارض بود، حق تقدم با کدامیک است؟ اگر کسی دوست داشت که به هنگام رانندگی مرتب بوق ماشین خود را آن هم با صدایی گوشخراش به صدا درآورد، آیا دیگران حق دارند که جلوی او را بگیرند یا خیر؟ آیا اگر جلوی او گرفته شود، سلامت روان او به خطر نمیافتد؟ اگر فی المثل دانشجوی شما دوست داشت با رکابی و شلوارک و قلیان در کلاس شما حاضر شود، آیا شما به او اجازه میدهید؟
5⃣آیا از منظر روانشناسی جنابعالی، انسانها هیچ وظیفهای نسبت به دیگران و نسبت به جامعه ندارند؟ فقط و فقط باید «آنگونه که هستند» ظاهر شوند؛ حتی اگر به قیمت ایجاد بیثباتی خانوادگی دیگران تمام شود؟ آیا آدمیان نسبت به هنجارهای اجتماعی هیچ مسئولیتی ندارند؟
6⃣اگر خواستههای فردی کسی، نه تنها هیچ سود و منفعتی برای جامعه نداشته باشد؛ بلکه آسیبهای جنسی و جسمی هم بر جامعه وارد کند باز هم سلامت روان اجتماع را در آن میبینید که هر کس خودش باشد؟
🔹و دهها پرسش دیگری که «این زمان بگذار تا وقت دگر.»
#علوم_انسانی
#حجاب
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🔴هتاکی علیه داوری!
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چند روز پیش (۶ و ۷ خرداد) در اقدامی بسیار ارزشمند، «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی»، به ابتکار رئیس فرهیخته این پژوهشگاه جناب دکتر موسی نجفی و با مشارکت «فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی» همایش بزرگداشتی برای جناب دکتر #رضا_داوری با عنوان «داوری در ترازوی داوری» برپا کرد.
اندیشمندان و سخنرانان مختلفی در این همایش دو روزه در اطراف اندیشهها و خدمات علمی و فلسفی دکتر داوری سخن گفتند و هر کدام کوشیدند از دریچه نگاه خود به کارنامه علمی و فلسفی دکتر داوری نظری افکنده و مطالبی را بیان کنند.
این بنده به عنوان یک طلبه فلسفه و دغدغهمند مسائل فرهنگی و فلسفی هر چند توفیق حضور در این همایش را نداشتم؛ اما چنین کوششی را قدر مینهم و به برگزارکنندگان آن تبریک میگویم. هر چند انتظار داشتم نگاه انتقادی به اندیشه و عملکرد دکتر داوری، به عنوان یکی از سرمایههای بزرگ فلسفی و علمی کشور، قدری پررنگتر میبود.
خود این بنده نیز علیرغم همه احترامی که برای جایگاه علمی این فیلسوف بزرگ قائلم، مثل بسیاری دیگر از محققان، نقدهای فراوانی به اندیشه و عملکرد ایشان هم دارم. چند سال قبل نیز در ضمن چند جلسه اندیشههای دکتر داوری و اقدامات ایشان در حوزه «علم» و «تحول در #علوم_انسانی» و «#علوم_انسانی_اسلامی» را نقد کرده بودم.
🔻اما آنچه مایه تأسف برای جامعه علمی و فلسفی کشور ما است، بیانیهای است که اخیرا یکی از مدعیان فحاش و هتاک روشنفکری (جناب دکتر عبدالکریم #سروش) علیه دکتر داوری و به این بهانه علیه ولایت و جمهوری اسلامی صادر کردند! بیانیهای که مشحون از فحاشی و بدگویی و ناسزاگویی علیه این فیلسوف کهنسال است.
نویسنده این فحشنامه در این بیانیه حدود سه صفحهای خود آنقدر فحش و ناسزا را با قلمی ادیبانه! در کنار هم چیده است که شمارش آنها دشوار است.
با اعتذار از ساحت مخاطبان عزیز، و فقط محض نمونه و به منظور شناخت روحیه مدعیان روشنفکری، برخی از فحاشیهای ایشان علیه دکتر داوری را ذکر میکنم:
«بیآبرو»، «سفله»، «مزدور»، «بیحرّیت»، «ذلیل»، «متفکرنما»، «مقلد»، «بیحیا»، «متکبر»، «جاهل»، «دروغگو»، «فحاش»، «چاپلوس»، «دریوزه»، «سیاهسابقه»، «مزدور به حد اعلا»، «ناجوانمرد»، «خدمتگزار ظلم»، «فرومایه»، «روندهی راه رذالت»، «کارنامهسیاه»، «متملق»، «تبهکار» و «هتاک».
🔻پرسش این است که:
واقعاً چرا؟
آیا رواج چنین ناسزاهایی در فضای علمی و فلسفی کشور، خدمت به پیشبرد علم و اخلاق و فلسفه است؟
آیا با این فحاشیها، اندیشههای خطا و احیاناً عملکردهای نادرست جناب دکتر داوری اصلاح میشود؟
آیا با این بدگوییها انتظار داریم که مخاطبان متوجه خطاهای معرفتی و فلسفی ایشان میشوند؟
آیا با چنین هتاکیهایی، اخلاق علمی در جامعه دانشگاهی ما رواج مییابد؟
باز هم میپرسم: واقعاً چرا؟!
🔶به امید روزی که به جای «نقد انگیزه»، «نقد انگیخته»؛ و به جای «نقد شخص»، «نقد اندیشه» و به جای «ناسزاگویی و هتاکی»، «اخلاق علمی» در جامعه ما حاکم شود.
#اخلاق_نقد
#روشنفکری
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🔴سخنی با آیتالله محقق داماد: درباره درست یا غلط بودن پسوند اسلامی برای علوم انسانی
🖊احمدحسین شریفی
جناب استاد آیتالله مصطفی محققداماد، ریاست محترم گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران، در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۲ در مصاحبهای که در سایت انتخاب منتشر شده است میگوید:
«معتقدم رشتههای مختلف علوم انسانی اکثراً جزو علوم به معنای خاص یا Science است. روانشناسی علم است؛ جامعهشناسی علم است و روش علمی میخواهد. علم نه مسلمان است و نه کافر. شیمی نه مسلمان است و نه کافر. مثلاً اینکه فرمول شیمیایی آب از ترکیب H۲O حاصل میشود، ... نه مسلمان است و نه کافر! این علم است و ربطی به اسلام و کفر ندارد.
به هرحال من چندان موافق اسلامی شدن علوم انسانی نیستم؛ چرا؟ چون علم از مقوله هستی است و دین از مقوله بایستی است. هستی و بایستی دو مقوله متفاوت هستند. ...» (https://www.entekhab.ir/fa/news/731445 )
⭕️بیان چند ملاحظه
میدانم که جناب استاد به صورت استطرادی به این بحث ورود کردهاند و طبیعتاً فرصت لازم برای تشریح دقیق ابعاد مختلف دیدگاه خود نداشتهاند. به همین دلیل از همینجا از ایشان دعوت میکنم به هر گونه و در هر مکان و زمانی که صلاح میدانند، دیدگاه خود را به صورت تفصیلی و دقیق عرضه کنند تا بتواند باب گفتگوی عالمانهتری را فراهم کند.
علاقهای که حضرت استاد به گفتگو و بحث علمی دارند این جسارت را به این بنده میدهد که به عنوان دبیر مجمع عالی علوم انسانی اسلامی از ایشان دعوت کنم تا با حضور مدافعان ایده علوم انسانی اسلامی، به عنوان یکی از پیشنشستهای هفتمین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی در هر زمان یا مکانی که خود ایشان صلاح میدانند برای گفتگو در این باب، در محضر ایشان باشیم.
🔻در عین حال، ناظر به همین عباراتی که منتشر شده است، چند ملاحظه کوتاه را بیان میکنم:
اولاً، «علوم انسانی» تماماً از مقوله «هستی» نیستند؛ بخش عمدهای از آنها از مقوله «بایستی» است.
ثانیاً، «دین» نیز تماماً از مقوله «بایستی» نیست؛ بسیاری از گزارههای دینی از مقوله «هستی»اند. اکثر قریب به اتفاق آیات مربوط به معرفت، جهان، خدا و انسان از مقوله هستیاند و نه بایستی.
ثالثاً، «بایدها» ریشه در «هستها» دارند: از نگاه اسلام و بر اساس حکمت عملی شیعی، «بایدهای اسلامی» ریشه در «هستها» دارند و بلکه بیانی دیگر از «هستها»یند. مگر نه اینکه «الاحکام الشرعیة تابع للمصالح و المفاسد الواقعیة»
رابعاً، «هستی» غیر از «فهم هستی» است: درست است که واقعیت و هستی در مقام ثبوت، مسلمان و غیرمسلمان ندارد، اما «تلقی از واقعیت» چطور؟ «فهم واقعیت» چطور؟ «نوع نگاه به واقعیت» چطور؟ آیا اینها هم مسلمان و غیر مسلمان ندارد؟ یعنی آیا تلقی فلسفه اسلامی و به طور کلی اسلام، از «هستی»، با تلقی فلسفه اومانیستی از هستی تفاوتی ندارد؟ آیا «فهم توحیدی» از الوهیت با «فهم تثلیثی» از آن تفاوتی ندارد؟
خامساً، علوم انسانی غیر از علوم طبیعیاند: علوم انسانی را در صورتی میتوان در زمره شیمی و فیزیک به شمار آورد که موضوع، مسائل، غایات و روشهای آنها یکسان باشد. در حالی که «موضوع علوم انسانی» متفاوت با «موضوع علوم طبیعی» است و جالب است که خود جناب استاد محقق داماد در همین مصاحبه به این مسأله اشاره میکند! و اگر «تمایز موضوعی» را پذیرفتید چارهای ندارید جز آنکه «تمایز روشی» را نیز بپذیرید، زیرا «روش زاییده و مولود موضوع» است؛ و نه امری قراردادی و تحمیلی بر موضوع.
#علوم_انسانی
#محقق_داماد
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴از «مکاسب شیخ انصاری» تا «اقتصاد اسلامی»!
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی از آقایان محترم در نقد «اقتصاد اسلامی» گفتهاند: «پسوند اسلامی برای اقتصاد غلط است. آنچه که در فقه داریم، حقوق بازرگانی است نه اقتصاد. مکاسب شیخ انصاری حقوق بیزنس است که غیر از اکونومی است. اکونومی یعنی چه فرمولی تورم را پایین میآورد و این در فقه ما وجود ندارد. اینها فکر میکنند مکاسب شیخ انصاری اقتصاد است، درحالی که مکاسب شیخ، حقوق بازرگانی است.»
🔻این استاد عزیز گمان کردهاند که مدعیان #اقتصاد_اسلامی، آن را معادل مباحث فقهی ناظر به بیع و شراء موجود در مکاسب شیخ انصاری میدانند! به تعبیر دیگر، ابتدا اقتصاد اسلامی را معادل فقه اقتصادی پنداشته و سپس به نقد آن رفته است!
به اختصار عرض میکنم که «هیچکدام» از مدافعان اقتصاد اسلامی، تأکید میکنم «هیچکدام»، چنین پنداری از اقتصاد اسلامی نداشته و ندارند! ای کاش این استاد محترم یکی از چنین پندارگران را نام ببرند.
از ابتداییترین آگاهیهای فقهی و اقتصادی است که مکاسب #شیخ_انصاری(ره) نهایتاً ناظر به «احکام و هنجارهای افعال اقتصادی مکلفین» است؛ یعنی نه تنها شامل احکام هنجاری «پدیدهها و ساختارهای اقتصادی» نیست (یعنی در همان بخش فقه اقتصادی نیز ناقص و ناتمام است) که اساساً هیچ نظری به «ابعاد توصیفی دانش اقتصاد» ندارد.
به تعبیر دیگر، دانش #فقه متکفل ارزشگذاری کنشهای مکلفین است و اختصاص به اقتصاد هم ندارد، یک فقه پویا باید بتواند احکام و هنجارهای اسلامی ناظر به همه کنشهای فردی و اجتماعی و تمدنی انسان و بلکه همه پدیدهها و ساختارهای انسانی را به صورتی ضابطهمند از منابع و متون دینی استنباط کند. اما «اقتصاد اسلامی» بالکل ایدهای دیگر است خیلی متفاوت با «فقه اسلامی» است!
«فقه اسلامی»، صرفاً پاسخگوی «بخش هنجاری» ایده اقتصاد اسلامی است. در حالی که بخش اصلی و عمده دانش اقتصاد اسلامی ناظر به «ابعاد توصیفی» کنشها و پدیدههای اقتصادی است: یعنی ناظر به «توصیف»، «تفسیر»، «تبیین»، «پیشبینی» و «کنترل» کنشها و پدیدههای اقتصادی است.
🔻اسلامیت علوم انسانی در هر کدام از بخشهای توصیفی و توصیهای علوم انسانی متفاوت است. و این چیزی است که متأسفانه تاکنون از سوی مخالفان ایده علوم انسانی اسلامی به درستی فهم نشده است.
#مکاسب
#علوم_انسانی
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🟢علوم انسانیِ بیگانه با «انسان ایرانی»
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«علوم انسانی مُقَفَّل»، «علوم انسانی مُعَطّل»، «علوم انسانی مُسَخّر»، «علوم انسانی مُحتضَر»، «مرگ علوم انسانی» از جمله اصطلاحاتی است که مدتهاست، با نگرانی و ناامیدی در بیان و بنان عدهای از دغدغهمندان و متخصصان «علوم انسانی وارداتی» در کشور ما مطرح شده و میشود. دائماً و به هر بهانهای از بیمهری و بیاعتنایی مردم و مدیران به علوم انسانی مینالند. و همین بیمهری و بیتوجهی به دادههای علوم انسانی و به عالمان علوم انسانی را دلیل احتضار و بلکه مرگ علوم انسانی در ایران میدانند!
🔸بنده هرگز چنین نگاهی به «علوم انسانی» ندارم. بلکه اهمیت و ضرورت آنها را برای مدیریت فرهنگی، علمی، اقتصادی و سیاسی کشور به مراتب بیش از علوم طبیعی میدانم. و به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، علوم انسانی را «هوای تنفسی» مجموعههای نخبه و «عهدهدار هدایت جامعه» و «نرمافزار» فردسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی میدانم. و معتقدم نه مردم و نه مدیران جامعه اسلامی نمیتوانند به علوم انسانی بیاعتنا و بیتوجه باشند. مگر کسی میتواند خود را بینیاز از هوا برای تنفس بداند؟ و مگر جامعه را بدون نرمافزار میتوان اداره کرد؟!
در عین حال، واقعیت این است که هم مردم و هم مسؤولان آگاه در جامعه ما، به حق، به «علوم انسانی موجود» بیاعتماد و درنتیجه بیاعتنایند. و نرمافزار موجود را «نرمافزاری ویروسی» و بلکه یک «بدافزار معرفتی» برای اداره جامعه میدانند.
پیشنهاد بنده به دغدغهمندان این است که به جای گلایه نسبت به این بیمهریها، بهتر است درباره چرایی آن، تحلیل و تحقیقی جامع صورت دهند.
به راستی وقتی مدعیان علوم انسانی به مسائل واقعی مردم و باورها و ارزشهای آنان بیتوجهی میکنند و هیچ ابزار و روش و واژگانی برای توصیف و تفسیر و تبیین و تقویت یا اصلاح آنها در اختیار ندارد، چرا باید مورد توجه مردم و مسئولان (که آنها نیز از جنس همین مردماند و دغدغه مسائل همین مردم را دارند)، قرار گیرند؟
وقتی مدعیان روانشناسی و جامعهشناسی در کشور ما با عینک «فکر غربی» و با «فرهنگ انسان غربی» و با تکیه بر «انسانشناسی داروینیستی و اگوستکنتی» و «نظام ارزشی لیبرالی» به تحلیل کنشهای فردی و اجتماعیِ «انسان ایرانی اسلامی» میپردازند، نه تنها از نگاه مردم، که از نگاه فرهیختگان جامعه اسلامی نیز «همان به که بمیرد.»
وقتی مردم میبییند که با انتشار کوچکترین خبری درباره یک ناهنجاری اخلاقی در گوشهای از کشور، همه باورها و ارزشهای آنان توسط عدهای از مدعیان روانشناسی و جامعهشناسی و مردمشناسی به سخره گرفته میشود، چرا باید آنها را باور کنند؟
وقتی مردم میبینند که بزرگترین و مهمترین عنصر هویتبخش و انسجامبخش اجتماعیشان یعنی «محرم و صفر» هیچ جایگاهی در تحلیلهای اقتصادی و اجتماعی و روانشناختی و سیاسی مدعیان علوم انسانی ندارد، چرا باید به آنها اعتنایی کنند؟
وقتی مردم میبینند که فلان دانشمند بزرگ روانشناسی با برافروختن رگهای گردن و با حالتی عصبانی و دور از منطق علمی و با عینک روانشناسی غربی و لیبرالی علیه حکم الهی #حجاب و علیه فرهنگ چند هزارساله پوشش ایرانیان، موضعگیری میکند، آیا میتوانند باور کنند که چنین نگاهی، از روی علم و تحقیق بیان میشود؟!
#علوم_انسانی
#روانشناسی
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🟢«از همان جا که رسد درد همان جاست دوا»
✍️احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻بعضاً میبینیم که برخی از بزرگان و دلسوزان جامعه و معتقدان به ارزشهای اسلامی، بدون آنکه توصیف دقیق و واقعبینانهای از پدیدهی «بیحجابی مدرن» داشته باشند، خیلی قاطع میگویند: «اگر مشکل شغل، مسکن و ازدواج حل شود، معضل بیحجابی برچیده میشود.»!
🔻بیان چنین راهکاری برای حل معضل «بیحجابی» نشان میدهد که این عزیزان علیرغم دغدغههای مبارک و ارزشمندی که دارند، درک درستی از این واقعیت اجتماعی ندارند! به همین دلیل داروی تجویزی آنان، هیچ تأثیری در درمان این بیماری ندارد.
🔹این عزیزان، یا باوری به «مطالعات میدانی» ندارند و یا اطلاعی از آنها ندارند! وگر نه میدانستند که بر اساس آمارهای موجود اغلب بیحجابان در جامعه ما نه مشکل شغل دارند؛ نه مشکل مسکن دارند و نه مشکل ازدواج! بر اساس برخی از آمارها، بیش از هفتاد درصد از بیحجابان متأهلاند!
🔶نکته مهم و کلیدی آن است که:
«توصیف» و «تبیین» و «فهم علل و عوامل» یک پدیده، مقدمه «پیشبینی» و «کنترل» آن است. یعنی بدون داشتن فهمی واقعبینانه از آسیبهای اجتماعی، کنترل آنها و ارائه دستورالعمل برای «تضعیف» یا «زدودن» آنها، خاماندیشی است.
#حجاب
#علوم_انسانی
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴ناتوانی «علوم اجتماعی غربی» از درک «اربعین حسینی»
✍️ احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻دو روز گذشته فرصتی دست داد تا مروری اجمالی بر نوشتهها و گفتههای روشنفکرنمایان و مدعیان علوم انسانی و اجتماعی متعارف (غربی) داشته باشم.
حتی یک تحلیل مختصر هم درباره «جریان جهانی اربعین»، که دهها میلیون انسان را از گوشه کنار عالم پروانهوار بر گرد شمع حسین به پرواز درآورده است، در گفتار و نوشتار آنان یافت نشد!
بارها گفته و نوشتهایم که علوم اجتماعی غربی حتی از فهم روشمند و ضابطهمند پدیدههای دینی و کنشهای دینداران عاجزند؛ چه رسد به آنکه نسبتی با بنیانها و آموزهها و ارزشهای دینی داشته باشند.
علوم انسانی غربی، «علوم حیوانسازی انسان»اند. این علوم و دلدادگان آنها اساساً نمیتوانند فهمی از حقایق انسانی و ارزشهایی متعالی چون #اربعین و مواکب اربعینی، داشته باشند.
عقلانیت غربزدگان و عقلانیت موجود در علوم انسانی غربی، #عقلانیت موش صحرایی و سگ پاولوفی است. این نوع عقلانیت دنیازده و سگمحور حتی از درک حقیقت یک #موکب کوچکی که توسط کودکان عراقی برپا میشود عاجز است. چه رسد به فهم و درک پدیده مواکب عظیم حسینیان در گوشه گوشه جهان، مواکبی که در طول دو دهه گذشته «مرزهای مکانی» را درنوردیده و با سرعت در حال «همگانی» و «همهزمانی» شدن هستند.
#اربعین
#علوم_انسانی
#روشنفکری
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🟢اربعین و حرکت تمدنساز «ملت امام حسین»
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نیازی به توضیح ندارد که پیادهروی #اربعین، علیرغم اراده و میل جبهه استکبار و غرب و علیرغم سکوت مرگبار روشنفکران غربزده وطنی و استادنمایان علوم اجتماعی، به سرعت در حال جهانی شدن و ابطال همه تئوریهای اجتماعی و فرهنگی غربیان است.
اما عجیب است که مدعیان #علوم_اجتماعی در مجامع علمی ما، که درباره کوچکترین مسائل اجتماعی میزگردهای ملی و بینالمللی میگیرند و فضای مجازی را پر از لاطائلات خود میکنند، درباره این حرکت عظیم و بینظیر جهانی سکوتی مرگبار پیشه کردهاند! در عین حال، انتظار دارند که مردم آنان را به عنوان متخصصان مسائل اجتماعی و فرهنگی کشور و جهان اسلام به رسمیت بشناسند! و دولتمردان جامعه اسلامی نیز به نسخههای اجتماعی آنان عمل کنند!
آیا جای این سؤال نیست که عشق و محبت #امام_حسین چگونه توانسته است حتی دلهای مسیحیان و زرتشتیان و هندوان و بودائیان را نیز مجذوب خود کند؟ آیا پدیده موکبهای ارامنه و عاشوریان و زرتشتیان و هندوان و اهل سنت، در مسیر زائران اربعین حسینی، پدیدهای قابل مطالعه نیست؟
آیا گسترش مواکب اربعینی حسین از محدوده نجف و کربلا به سرحدات ایران و پاکستان و ترکیه و هند و چین و آمریکا و اروپا و آفریقا جای مطالعه ندارد؟ آیا پیادهروی اربعین در سوئد و فرانسه و آلمان و ایتالیا و آمریکا و آفریقا جای مطالعه و بررسی ندارد؟
آیا این فتح سنگر به سنگر همه مرزها توسط پرچم اربعین حسینی جای تأمل و تحلیل جامعهشناختی و فرهنگی ندارد؟
ما هرگز از غربزدههای مدعی #روشنفکری که ذهن و زبان و ضمیرشان آلوده فرهنگ لیبرالی و اومانیستی غرب شده است انتظار نداریم که «ابعاد معنوی و ملکوتی» این جریان جهانی را فهم کنند؛ اما این انتظار هست که بر اساس همان دانش سکولار خود و همان روشهای متعارف علوم اجتماعی از کنار این پدیده جهانی و شگفتانگیز به سادگی عبور نکنند و عالمانه و محققانه به تحلیل آن بپردازند.
این انتظار از یک عالم و روشنفکر و اندیشمند اجتماعی، انتظار نابجایی نیست که به این سؤال پاسخ دهد که واقعاً:
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست؟
واین چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست؟
#علوم_انسانی
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🟢«بیابانِ تمدنسازِ کربلا»
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دستگاه نظامی و فرهنگی و مدیریتی بنیامیه، با جهت دادن مسیر کاروان اباعبدالله الحسین به «بیابان» کربلا، میخواستند داستان حسین را پیش از ورود به «پایتخت حکومت علوی»، در «بیابان» به پایان برسانند و میپنداشتند که با شهادت حسین و یارانش این «انقلاب مدینهساز» در همان بیابان و بدون سر و صدا دفن میشود! و بعدها نیز برخی از خلفای عباسی همان مسیر را ادامه دادند و با تخریب قبر مطهر و شخم زدن و آب بستن به آن، و مواجهه سخت با زائران حسینی، گمان میکردند که میتوانند نام حسین را از ذهنها و قلبها بزدایند!
اما هیچیک از آن تدابیر شیطانی قدرت مواجهه با نور حسین و «انقلاب تمدنساز حسین» را نداشت. ۱۴۰۰ سال است که آن بیابان، «قبلهگاه» دلدادگان حقیقت، «معراج» همه عاشقان خدا، «الهامبخش» همه آزادیخواهان جهان و در یک جمله، «بیابانی تمدنساز» شده است.
حسینی که در آن بیابان گرم و سوزان کربلا، تشنه و گرسنه به شهادت رسید، بعد از ۱۴۰۰ سال بزرگترین، طولانیترین، کریمانهترین، سخاوتمندانهترین و عاشقانهترین ضیافت را از زائران و عزاداران خود، نه تنها در مسیر نجف به کربلا، بلکه در گوشهگوشه دنیا، و دست کم به مدت دو ماه (محرم و صفر) مدیریت میکند! کاری که بدون شک از عهده هیچ دولت و حکومتی برنمیآید!
حسین(ع) در حال شکلدهی به یک تمدن نوین است! تمدنی از جنس نور و هدایت و انسانیت و فضیلت؛ تمدنی که همه نظامات فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی رایج را به هم ریخته است!
#علوم_انسانی
#امام_حسین
#اربعین
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🟢توصیهای به متخصصان وطنیِ «علوم اجتماعی غربی»
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسیاری از متخصصان وطنی علوم اجتماعی غربی دائماً از «احتضار» و «مرگ» علوم انسانی و اجتماعی در کشور ما سخن میگویند.* همواره از بیمهری و بیاعتنایی مردم و مدیران جامعه به علوم اجتماعی مینالند و برای این منظور نشست و میزگرد هم میگیرند!
با فرض پذیرش این نگرانی، سؤال این است که آیا واقعاً علوم انسانی و اجتماعی موجود، علیرغم کارآمدی و توانمندی و گرهگشاییهایی که در حیات اجتماعی انسان ایرانی داشتهاند باز هم مورد بیاعتنایی و بیمهری مردم و مدیران واقع شدهاند؟! یا آنکه اساساً علوم موجود با توجه به مبانی و معیارها و ارزشهای حاکم بر آنها و با توجه به روشهای تحقیقی که در آنها وجود دارد، علومی ناکارآمد بوده و نه تنها توانایی گرهگشایی از مسائل مردم ایران را ندارند که هیچ تناسبی با بنیانهای دینی و اسلامی ما هم ندارند؟
بنده به بخش دوم معتقدم.
و به متخصصان وطنی و ایرانی و مسلمان این علوم توصیه میکنم پیش از هر چیز سعی کنید علمیت و کارآمدی این علوم را برای مسائل ایران اسلامی اثبات کنید.
و معتقدم شرط لازم برای اثبات کارآمدی این علوم برای انسان ایرانی آن است که:
اولاً، دست از تعصب نسبت به دستگاه مفهومی موجود در علوم اجتماعی غربی بردارید و تلاش کنید دستگاهی مفهومی متناسب با کنشهای اجتماعی مردمان موحد و دیندار ایران تولید کنید. زیرا بسیار واضح است که با دستگاه مفهومی وارداتی و اجارهای از جوامع لیبرالی و الحادی، هرگز نمیتوان فهمی درست و واقعبینانه از کنشهای اجتماعی انسان توحیدی و جامعه دینی داشت!
ثانیاً، روشهای صائبی برای دستیابی به توصیفی واقعبینانه، و نه سوگیرانه و مقلدانه، از کنشهای اجتماعی مردم تولید کنید؛
ثالثاً، در اندیشه تولید روشی اطمینانآور برای فهم مرادات و مقاصد کنشگران و راهیابی به حاق معانی و انگیزههای آنان باشید. و البته تولید چنین روشی، نیازمند داشتن فهمی درست از آموزهها و انگیزههای دینی و مفاهیمی چون ایثار و احسان و خیرخواهی و عشق به تعالی و امثال آن است.
رابعاً، در مقام تبیین و کشف چرایی کنشها، کلیشهای برخورد نکنید و خود را از اسارت تبیینهای صرفاً مادی و کمّی و سکولار رها کنید. چرا که با چنان تبیینهایی هرگز نمیتوان کنشها و پدیدههای واقعی انسان مسلمان را فهم کرد.
و خامساً، دستکم همچون برخی از محققان غربی، تلاش کنید با همان روشهای متداول در مکتب تفسیرگرایی، مدتی کوتاه زیست انسانِ ولایی و انقلابی و مسلمان را هم تجربه کنید. بیطرفانه و به هدف فهم حقیقت، در پیادهروی اربعین شرکت کنید. در مناسک دینی و برنامههای هفتگی هیئات مذهبی مشارکت کنید. شور و اشتیاق و نشاط جوانان و نوجوانان را در این مجالس ببینید. و از اسارت تحلیلهای کلیشهای درباب مناسک و مراسم مذهبی خارج شوید.
البته در کنار همه اینها سعی کنید فهم درستی از توحید و هدایت و نجات و رحمت الهی و امثال آن داشته باشید چرا که بدون داشتن چنین درکی هرگز نمیتوانید روشنگری، نجاتبخشی، هدایتگری و رحمت واسعه الهی بودن #امام_حسین و دستگاه حسینی را درک کنید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*البته همین معنا را نیز به حکم صفت بارز «حضرت طوطی»، به تبعیت و تقلیدِ برخی از متخصصان غربی درباره علوم اجتماعی میگویند!
در پس آینه طوطی صفتم داشتهاند
آن چه استاد ازل گفت بگو میگویم
#علوم_انسانی
#اربعین
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
روش تحقیق کلنگر در علوم انسانی اسلامی.mp3
32.94M
🎤احمدحسین شریفی
🟢موضوع: روش تحقیق کلنگر و جامع در مطالعات علوم انسانی اسلامی
🔷جلسه اول: اهمیت روش و نقد انحصارگرایی روشی در مطالعات علوم انسانی
🔻مکان: تهران؛ دانشگاه علم و صنعت ایران
🔻مخاطب: جمعی از اساتید و اعضای هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت ایران
🔻زمان: ۳/ ۷/ ۱۴۰۲
#روش
#علوم_انسانی
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹