🌺 تفسیر آیه 0⃣9⃣و1⃣9⃣سوره #الواقعه از تفسير شریف المیزان
🔰وَ أَمَّا إِن كانَ مِنْ أَصحَبِ الْيَمِينِ 0⃣9⃣
🔰فَسلَمٌ لَّك مِنْ أَصحَبِ الْيَمِينِ1⃣9⃣
🔸درباره #لام در كلمه #لك چند احتمال هست، يكى اين كه لام اختصاص ملكى باشد، و معناى جمله #سلام_لك ايـن باشد كه: تو در ميان اصحاب يمين كه همه قرينان تو و رفقاى تو هستند داراى سلامت هستى، و از آنان به تو جز خير و سلامت نخواهد رسيد.
🔸احـتـمـال دوم كـه بـعـضـى داده انـد ايـن است كه: لام به معناى على باشد، و معناى جمله اين بـاشد كه: اصحاب يمين بر تو سلام مى فرستند، احتمالات ديگرى داده اند كه از نقلش صرفنظر مى كنيم.
🔸در اين آيه التفاتى از غيبت به خطاب بكار رفته، چون تا اينجا خطاب منكرين معاد بود، و رسـول خـدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) گويا غايب حساب شده بود، و در اينجا روى سـخـن بـه شـخـص آن جـنـاب كـرد، بـراى مـى خـواسـت سـلام اصـحـاب يـمـيـن را بـراى او نقل كند، و بفرمايد: (سلام لك من اصحاب اليمین).
___________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات 2⃣9⃣الی4⃣9⃣سوره #الواقعه از تفسير شریف المیزان
🔰وَ أَمَّا إِن كانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضالِّينَ2⃣9⃣
🔰 فَنزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ3⃣9⃣
🔰 وَ تَصلِيَةُ جَحِيمٍ4⃣9⃣
🔸بعضى گفته اند: به معناى چشيدن حرارت و عذاب آن است.
🔸و مـعـنـاى آيـه ايـن اسـت كـه: و امـا اگـر چـنـانـچـه آن مـرده از اهل تكذيب و ضلالت باشد، پذيرايى و ضيافتى از آب سخت داغ و نوش جانى از حرارت آتـش خـواهد داشت، خداى تعالى دوزخيان را به مكذبين و ضالين توصيف كرده، و تكذيب را جـلوتـر از ضـلالت ذكر فرموده، و اين بدان جهت است كه عذابى كه مى چشند همه به خاطر تكذيب و عنادشان با حق بود، چـون اگـر تـنـهـا دچـار ضـلالت بـودنـد، و هـيچ تكذيبى نسبت به حق نمى داشتند، عذاب نـداشـتند، براى اين كه چنين مردمى در حقيقت مس تضعف هستند، كه قرآن آنان را دوزخى نمى دانـد. و اگـر در آيـات قـبـل فـرمـود: (ثـم ان كـم ايـهـا الضـالون المـكذبون ) و كلمه #ضـالون را جـلوتـر از كـلمـه #مكذبون ذكر كرد، از جهت مقام و موقعيت آيه بود، چـون آيـه مـذكور در مقام رد گفته كفار است كه مى گفتند: (اذا متنا و كنا ترابا و عظاماء انـا لمـبـعـوثـون...) يـعـنى آيا وقتى مرديم و خاك شديم، دوباره ما مبعوث مى شويم ؟ هـرگـز چـنـيـن چـيـزى مـمـكـن نـيـسـت، و در چـنـيـن مـقـامـى مـنـاسـب تـر آن اسـت كـه اول ضلالت آنان به ميان آورده شود، بعد تكذيبشان.
_______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
تفسیر المیزان
بسم الله الرحمن الرحیم خادم کانال با وجود تمامی مشکلات سعی در اشاعه ی معارف و حقایق الهی و نشر آثار
از همه عزیزانی که ما را یاری کردند
بسیار سپاسگذارم
🌺 تفسیر آیه 5⃣9⃣سوره #الواقعه از تفسير شریف المیزان
🔰 إِنَّ هَذَا لهَُوَ حَقُّ الْيَقِينِ5⃣9⃣
🔸كـلمـه #حـق بـه معناى علم است، اما نه تنها علم، بلكه علم چيزى از آن جهت كه علم با خـارج و واقعيت مطابق است، (پس هر علمى حق نيست، آن علمى حق است كه معلوم آن با واقعيت خـارجى مطابق باشد، مانند علم به اين كه واحد نصف دو تا است ) و #يقين عبارت است از عـلمـى كـه در آن نـقطه ابهام و ترديدى نباشد، (بسا مى شود افرادى ساده لوح چيزى عـلم پـيـدا مـى كـنـنـد، و ليـكـن بـا مـخـتـصـر تـشـكـيـك و وسـوسـه مـى تـوان عـلمـشـان را مبدل به شك كرد، چنين علمى علم اليقين نيست ) پس اين كه در آيه شريفه كلمه #حق را اضافه كرد به كلمه #يقين اين اضافه به حسب اصطلاح اضافه بيانيه است، كه خاصيت تأكيد را دارد، و مى خواهد وضع مضاف را بيان كند.
🔸و مـعـنـاى آيـه ايـن اسـت كـه: ايـن بـيـانـى كـه مـا دربـاره حـال طوايف سه گانه مردم كرديم حقى است كه هيچ نقطه ابهام و ترديدى در آن نيست، و عـلمـى كـه بـا هـيـچ دليـل و بـيـانـى نـمـى تـوان آن را مبدل به شك و ترديد كرد.
____________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 6⃣9⃣سوره #الواقعه از تفسير شریف المیزان
🔰فَسبِّحْ بِاسمِ رَبِّك الْعَظِيمِ6⃣9⃣
🔸تفسير اين جمله گذشت، چون در چند آيه قبل هم عين اين عبارت آمده بود، تنها چيزى كه در اينجا بايد گفت نكته اى است كه حرف #فاء آن را مى رساند، و مى فـهـمـانـد ايـن جـمله تفريع و نتيجه گيرى از بيان سابق است، كه درباره قرآن و شرح حال طوايف سه گانه در قيامت داشتيم.
🔸و مـعـنـايـش ايـن اسـت كـه: وقـتـى قـرآن داراى چـنـيـن صـفـاتـى بـود، و در آنـچـه از حـال مـردم بـعـد از مرگشان خبر مى داد صادق بود، پس پروردگارت را كه چنين كتابى بـر تـو نـازل كـرده تـسـبـيح گوى، و او را از هر عيبى منزه بدار، در حالى كه از نام او اسـتـقـامـت بجويى، و يا مظهر نام اوباشى، و از عقيده و ادعايى كه اين مكذبين و ضالين دارند اعراض نمايى.
______________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بحث روایتی آیات سوره #الواقعه از تفسير شریف المیزان
🔰بحث روايتى
🔸در مجمع البيان در ذيل آيه (ءانتم تزرعونه ام نحن الزارعون ) مى گويد: از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) روايت شده كه فرمود: هيچ وقت نگوييد من زراعت كردم، بلكه بگوييد من حرث كردم.
🔸مؤلف: اين روايت را الدر المنثور هم از عده اى از صاحبان كتب حديث از ابو هريره از آن جناب نقل كرده.
و در تفسير قمى در ذيل آيه (ءانتم انزلتموه من المزن ) مى گويد: از معصوم روايت شده كه فرمود: #مزن ابر است و در ذيل جمله (نحن جعلناها تذكرة) فرمود: يعنى آتش را وسيله يادآورى آتش روز قيامت كرديم، (و متاعا للمقوين ) فرمود يعنى وسيله زندگى محتاجان.
🔸و در مجمع البيان در ذيل آيه شريفه (فسبح باسم ربك العظيم) مى گويد: در روايتى صحيح از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) آمده كه وقتى اين آيه نازل شد، فرمود: همين آيه را ذكر ركوع خود كنيد (و بگوييد سبحان ربى العظيم).
مؤلف: اين روايت را كتاب فقيه نيز به طور مرسل، يعنى بدون ذكر سند آورده،
و الدر المنثور هم آن را از جهنمى از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم نقل كرده است.
🔸و در الدر المنثور است كه نسائى و ابن جرير و محمد بن نصر و حاكم (وى حديث را صحيح دانسته ) و ابن مردويه و بيهقى (در كتاب شعب الايمان) از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت: قرآن كريم در شب قدر از آسمان بالا آسمان دنيا يكباره نازل شد، و پس از آن (در طول بيست و سه سال ) تكه تكه نازل گرديد. و در عبارتى دگر آمده كه گفت: (ثم نزل من السماء الدنيا الى الارض نجوما ثم قرء فلا اقسم بمواقع النجوم - سپس از آسمان دنيا تكه تكه بر زمين نازل گرديد)، آنگاه اين آيه را قرائت كرد: (فلا اقسم بمواقع النجوم).
🔸مؤلف: ظاهر اين روايت اين است كه: ابن عباس خواسته است مواقع نجوم را به اوقات نزول تكه تكه هاى قرآن تفسير كند، چون در گفتارش داشت: (ثم نزل من السماء الدنيا الى الارض نجوما - سپس از آسمان دنيا نازل شد زمين نجوما يعنى قطعه قطعه.
🔸و در تفسير قمى در ذيل آيه (فلا اقسم بمواقع النجوم )از امام (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: معناى #لا اقسم #اقسم است، و كلمه #لا به معناى نفى نيست.
🔸و در الدر المنثور است كه: ابن مردويه به سند خود از ابن عباس از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم روايت كرده كه گفت: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم در معناى آيه (انه لقرآن كريم فى كتاب مكنون )فرمود: قرآن نزد خدا در مصحفى مطهر بود، و در معناى آيه (لا يمسه الا المطهرون) فرمود: كسى جز مقربين با آن تماس ندارد.
مؤلف: تفسير مطهرون به مقربين مؤيد همان بيان گذشته ما است، و ما در تفسير آيه شريفه (هذا كتابنا ينطق عليكم بالحق ...) حديثى از امام صادق عليه السلام در معرفى كتاب مكنون نقل كرده ايم.
🔸و در مجمع البيان در ذيل آيه (لا يمسه الا المطهرون) گفته است: علما گفته اند كه براى شخص جنب و زن حائض و كسى كه حدثى از او سر زده (يعنى يكى از چيزهايى كه وضو را باطل مى كند از او سر زده، و بعد از آن وضو نگرفت ) نبايد با خطوط قرآن تماس بگيرد،
(نقل از محمد بن على عليه السلام).
🔸مؤلف: منظور از تماس مصحف به دليل رواياتى ديگر تماس كتابت و خطوط مصحف است.
و در كافى به سند خود از داوود بن فرقد از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه گفت: از آن جناب از تعويذ (حرز) پرسيدم: كه حائض بر خود آويزان كرده آيا جائز است؟ فرمود: عيبى ندارد، و اضافه كرد كه حتى مى تواند قرآن را بخواند و يا بنويسد، و دست به آن نكشد.
🔸و در الدر المنثور است كه: عبد الرزاق و ابن ابى داود و ابن منذر، از عبداللّه بن ابو بكر از پدرش ابوبكر روايت كرده اند كه گفت: در نامه اى كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) به عمرو بن حزم نوشته آمده است: قرآن را مس نكن مگر با داشتن طهارت.
🔸مؤلف: روايات در اين باب هم از طرق شيعه و هم از طرق اهل سنت بسيار است.
و باز در الدر المنثور است كه مسلم و ابن منذر و ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده اند كه در عهد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) بارانى آمد حضرت فرمود مردم دو دسته اند بعضى شاكر و بعضى كافر، آنها كه نعمت خداى را كفران كردند گفتند اين باران لطفى است كه فلان ستاره به ما كرده در اينجا بود كه آيات (فلا اقسم بمواقع النجوم ... و تجعلون رزقكم انكم تكذبون )نازل شد.
🔹ادامه...👇
🔹ادامه بحث روایتی...👇
🔸مؤلف: اين حديث به طرق زيادى از طرق اهل سنت نقل شده، و به اصطلاح علماى حديث مستفيض است، و در همه آنها آمده كه اين آيات درباره #انواء نازل شده، گواينكه ظاهر آيات اين است كه:
در مدينه نازل شده باشد، الا اينكه سياق آياتش با اين معنا سازگار نيست، همچنان كه در اول سوره گفتيم كه سياق آيات آن شهادت مى دهد بر اين كه در مكّه نازل شده باشد.
🔸و در مجمع البيان آمده كه در قرائت على عليه السلام و ابن عباس و در روايتى كه از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم نقل شده به جاى (و تجعلون رزقكم آمده (و تجعلون شكر كم).
🔸مؤلف: اين روايتى را كه مجمع البيان اشاره كرده الدر المنثور از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم و از على عليه السلام نقل كرده است.
🔸و در تفسير قمى در ذيل جمله(غير مدينين) امام فرموده معنايش است كه: اگر شما در برابر اعمالتان جزا داده نمى شويد #ترجعونها آن را يعنى روحى را كه تا حلقوم آمده به بدن برگردانيد، (ان كنتم صادقين) اگر در عقيده خود راستگوييد.
🔸و نيز در همان كتاب به سند خوداز ابو بصير روايت كرده كه گفت: از امام صادق عليه السلام شنيدم مى فرمود: منظور از روح و ريحان در آيه (فروح و ريحان) روح و ريحان در قبر است، ولى جنت نعيم در آخرت است.
🔸و در الدر المنثور است كه: قاسم بن منده در كتاب (الاحوال و الايمان بالسوال عن سلمان) گفته: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم فرمود: اولين بشارتى كه به مؤمن مى دهند اين است كه: در دم مرگش او را به روح و ريحان و جنت نعيم بشارت مى گويند، و اولين چيزى كه مؤمن در قبرش بشارت داده مى شود اين است كه: به او مى گويند: مژده باد تو را كه خدا از تو راضى است، و مژده باد تو را در بهشت آمدى و چه خوش آمدى، خدا همه آنهايى را كه تا قبرت مشايعتت كردند بيامرزيد، و شهادت همه آنهايى را كه خوبى تو شهادت دادند، پذيرفت، و دعاى همه كسانى را كه براى تو طلب مغفرت نمودند مستجاب كرد.
🔸و در همان كتاب است كه ابن جرير و ابن منذر از ابن عباس روايت كرده كه در ذيل آيه (فسلام لك من اصحاب اليمين) گفته: ملائكه نزد او مى آيند، و با سلامى از ناحيه خدا مى آيند، سلام خدا را به او مى رسانند، و به او خبر مى دهند جزو اصحاب يمين است.
🔸مؤلف: اين معنايى كه ابن عباس براى آيه كرده مبنى بر اين است كه آيه شريفه حكايت و نقل كلام ملائكه باشد، و تقدير آيه چنين باشد (قالت الملائكه سلام لك حالكونك من اصحاب اليمين - ملائكه گفتند سلام بر تو در حالى كه از اصحاب يمين هستى) در اين صورت آيه شريفه هم سلام ملائكه است و هم بشارت.
___________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅بسم الله الرحمن الرحیم
🔸همراهان کانال برای دلایل مختلف تفسیر سوره ها را از #آخر قرآن شروع کردیم.
🔰سوره های که تاکنون از #تفسیرالمیزان در کانال بارگذاری شد.
۱- #ابتدای سوره #ناس
https://eitaa.com/all_mizan/14
۲- #ابتدای سوره #فلق
https://eitaa.com/all_mizan/28
۳- #ابتدای سوره #توحید
https://eitaa.com/all_mizan/38
۴- #ابتدای سوره #مسد
https://eitaa.com/all_mizan/62
۵- #ابتدای سوره #نصر
https://eitaa.com/all_mizan/75
۶- #ابتدای سوره #کافرون
https://eitaa.com/all_mizan/109
۷_ #ابتدای سوره #الکوثر
https://eitaa.com/all_mizan/127
۸- #ابتدای سوره #ماعون
https://eitaa.com/all_mizan/146
۹- #ابتدای سوره #قریش
https://eitaa.com/all_mizan/165
۱۰- #ابتدای سوره #فیل
https://eitaa.com/all_mizan/186
۱۱_ #ابتدای سوره #عصر
https://eitaa.com/all_mizan/234
۱۲- #ابتدای سوره #تکاثر
https://eitaa.com/all_mizan1001/21
۱۳- #ابتدای سوره #القارعه
https://eitaa.com/all_mizan1001/37
۱۴- #ابتدای سوره #العادیات
https://eitaa.com/all_mizan1001/55
۱۵- #ابتدای سوره #الزالزال
https://eitaa.com/all_mizan1001/78
۱۶- #ابتدای سوره #البینه
https://eitaa.com/all_mizan1001/92
۱۷_ #ابتدای سوره #القدر
https://eitaa.com/all_mizan1001/108
۱۸- #ابتدای سوره #العلق
https://eitaa.com/all_mizan1001/125
۱۹- #ابتدای سوره #التین
https://eitaa.com/all_mizan1001/147
۲۰_ #ابتدای سوره #الشرح
https://eitaa.com/all_mizan1001/157
۲۱- #ابتدای سوره #الضحی
https://eitaa.com/all_mizan1001/172
۲۲_ #ابتدای سوره #اللیل
https://eitaa.com/all_mizan1001/188
۲۳_ #ابتدای سوره #الشمس
https://eitaa.com/all_mizan1001/211
۲۴_ #ابتدای سوره #البلد
https://eitaa.com/all_mizan1001/234
۲۵_ #ابتدای سوره #الفجر
https://eitaa.com/all_mizan1001/261
۲۶_ #ابتدای سوره #الغاشيه
https://eitaa.com/all_mizan1001/297
۲۷_ #ابتدای سوره #الاعلی
https://eitaa.com/all_mizan1001/328
۲۸_ #ابتدای سوره #الطارق
https://eitaa.com/all_mizan1001/362
۲۹- #ابتدای سوره #البروج
https://eitaa.com/all_mizan1001/387
۳۰_ #ابتدای سوره #الانشقاق
https://eitaa.com/all_mizan1001/417
۳۱_ #ابتدای سوره #المطففین
https://eitaa.com/all_mizan1001/453
۳۲_ #ابتدای سوره #التکویر
https://eitaa.com/all_mizan1001/521
۳۳_ #ابتدای سوره العبس
https://eitaa.com/all_mizan1001/328
۳۴_ #ابتدای سوره #النازعات
https://eitaa.com/all_mizan1001/600
۳۵_ #ابتدای سوره #النباء
https://eitaa.com/all_mizan1001/646
۳۶_ #ابتدای سوره #المرسلات
https://eitaa.com/all_mizan1001/705
۳۷_ #ابتدای سوره #الانسان
https://eitaa.com/all_mizan1001/752
۳۸_ #ابتدای سوره #القیامه
https://eitaa.com/all_mizan1001/823
۳۹_ #ابتدای سوره #المدثر
https://eitaa.com/all_mizan1001/879
۴۰_ #ابتدای سوره #المزمل
https://eitaa.com/all_mizan1001/961
۴۱_ #ابتدای سوره #الجن
https://eitaa.com/all_mizan1001/1000
۴۲_ #ابتدای سوره #نوح
https://eitaa.com/all_mizan1001/1054
۴۳_ #ابتدای سوره #المعارج
https://eitaa.com/all_mizan1001/1096
۴۴_ #ابتدای سوره #الحاقه
https://eitaa.com/all_mizan1001/1159
۴۵_ #ابتدای سوره #القلم
https://eitaa.com/all_mizan1001/1235
۴۶_ #ابتدای سوره #الملک
https://eitaa.com/all_mizan1001/1299
۴۷_ #ابتدای سوره #التحریم
https://eitaa.com/all_mizan1001/1351
۴۸_ #ابتدای سوره #الطلاق
https://eitaa.com/all_mizan1001/1383
۴۹_ #ابتدای سوره #التغابن
https://eitaa.com/all_mizan1001/1419
۵۰_ #ابتدای سوره #المنافقون
https://eitaa.com/all_mizan1001/1460
۵۱_ #ابتدای سوره #الجمعه
https://eitaa.com/all_mizan1001/1488
۵۲_ #ابتدای سوره #الصف
https://eitaa.com/all_mizan1001/1523
۵۳_ #ابتدای سوره #الممتحنه
https://eitaa.com/all_mizan1001/1560
۵۴_ #ابتدای سوره #الحشر
https://eitaa.com/all_mizan1001/1608
۵۵_#ابتدای سوره #المجادله
https://eitaa.com/all_mizan1001/1665
۵۶_ #ابتدای سوره #الحدید
https://eitaa.com/all_mizan1001/1718
۵۷_ #ابتدای سوره #الواقعه
https://eitaa.com/all_mizan1001/1784
۵۸_ #ابتدای سوره #الرحمن
https://eitaa.com/all_mizan1001/1877
🌺 متن سوره #الرحمن
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
Parhizgar055.mp3
1.2M
🌺 ترتیل سوره #الرحمن
🎙 استاد پرهیزگار
⏳زمان: ۶:۳۸ دقیقه
_
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺ترجمه آيات 1⃣الی 0⃣3⃣سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰ترجمه آيات
🔸به نام خداى رحمان و رحيم.
🔸همان رحمان (1)
🔸كه قرآن را تعليم كرد(2).
🔸انسان را بيافريد(3).
🔸و بيانش بياموخت (4).
🔸خورشيد و قمر با نظم و حسابى كه او مقرر كرده در حركتند(5).
🔸روييدنى هاى بى ساقه و با ساقه برايش سجده مى كنند(6).
🔸آسمان را بر افراشته و ميزان نهاده (7).
🔸تا شما هم در سنجيدنها خيانت نكنيد(8).
🔸و بايد كه وزن را با رعايت عدالت بر قرار نموده و كم و زياد نكنيد (9).
🔸و زمين را براى مردم گسترده كرد (10).
🔸زمينى كه در آن ميوه ها و نخل داراى غلاف هست (11).
🔸و دانه هاى داراى سبوس و گياهان معطر است (12).
🔸پس اى جن و انس ! ديگر كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را كفران مى كنيد؟ (13).
🔸انسان را از لايه خشكيده اى چون سفال آفريد (14).
🔸و جن را از شعله اى از آتش خلق كرد (15).
🔸پس اى جن و انس ! ديگر كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را كفران مى كنيد؟ (16).
🔸پروردگارى كه پروردگار دو مشرق و دو مغرب (تابستانى و زمستانى )(17).
🔸پس اى جن و انس ديگر كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را كفران مى كنيد؟ (18).
🔸دو دريـا (يـكـى شـيـريـن در مـخـازن زيـر زمـيـنـى و يـكـى شـور در اقـيـانـوس هـا) را بهم متصل كرد (19).
🔸و بين آن دو فاصله اى قرار داد تا به يكديگر تجاوز نكنند (20).
🔸پس اى جن و انس ديگر كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را تكذيب مى كنيد؟ (21).
🔸و از آن دو لولو و مرجان بيرون مى آيد (22).
🔸پس ديگر كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را تكذيب مى كنيد؟ (23).
🔸و براى او است كشتى هايى كه در دريا چون كوه پديد آمده (24).
🔸ديگر كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را تكذيب مى كنيد؟ (25).
🔸هر چه بر گرده زمين است نابود مى شود (26).
🔸تـنـهـا ذات پـروردگـارت بـاقـى مـى مـانـد، چـون او داراى صـفـات جلال و جمال است (27).
🔸پس ديگر كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را تكذيب مى كنيد؟ (28).
🔸هـمـه كـسـانـى كـه در آسـمـان هـا و زمـيـنـنـد از او در خـواسـت مـى كـنـنـد، و او روزه مشغول كارى نو است (29).
🔸پس ديگر كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را تكذيب مى كنيد (30)
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺بیان آیات1⃣الی0⃣3⃣ سوره #الرحمن از تفسير المیزان
🔰بيان آيات
🔸غرض و مفاد سوره مباركه الرحمن
🔸ايـن سـوره در ايـن مـقـام اسـت كـه خـاطـر نـشـان سـازد كه خداى تعالى عالم و اجزاى آن از قـبيل زمين و آسمان و خشكى ها و درياها و انس و جن را طورى آفريده و نيز اجزاى هر يك را طـورى نـظـم داده كه جن و انس بتوانند در زندگى خود از آن بهره مند شوند، و قهرا عالم بـه دو قـسـمـت و دو نـشـاءه تـقـسيم مى شود، يكى نشاءه دنيا كه به زودى خودش با اهلش فانى مى شود، و يكى ديگر نشاءه آخرت كه هميشه باقى است، و در آن نشاءه سعادت از شقاوت و نعمت از نقمت متمايز مى گردد.
با اين بيان روشن مى شود كه عالم هستى از دنيايش گرفته تا آخرتش نظامى واحد دارد، تمامى اجزا و ابعاض اين عالم با اجزا و ابعاض آن عالم مرتبط است، و اجزاى عالم هستى اركـانى قويم دارد، اركانى كه يكديگر را اصلاح مى كنند، اين جزء، مايه تماميت آن جزء ديگر، و آن مايه تماميت اين است.
پس آنچه در عالم هست چه عينش و چه اثرش از نعمت ها و آلاى خداى تعالى است، و به همين جـهـت پـشـت سـر هـم از خـلايق مى پرسد و با عتاب هم مى پرسد كه: (فباى الاء ربكما تـكذبان - كداميك از آلاى پروردگارتان را تكذيب مى كنيد؟) و اين خطاب عتاب آميز در اين سوره سى و يك مرتبه تكرار شده است.
و بـاز بـه هـمـين مناسبت است كه اين سوره با نام #رحمان آغاز گرديد، صفت رحمت عمومى و هـمـگـانـى خـداسـت، رحـمـتى كه مؤمن و كافر و دنيا و آخرت را در بر دارد، و در آخر نيز، سوره با آيه (تبارك اسم ربك ذى الجلال و الاكرام) ختم مى شود.
و ايـن سـوره از نـظـر مـكـى بـودن و مـدنـى بـودن دو احـتمال دارد، هر چند كه سياق آن به مكى بودن شبيه تر است، و در قرآن كريم اين تنها سـوره اسـت كـه بـعـد از بـسـم اللّه بـا يـكـى از اسـمـاى خـداى عزوجل آغاز شده.
و در مـجـمـع البـيـان از امـام مـوسـى بـن جـعـفـر از آبـاى گـرامـى اش عـليهم السلم از رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم روايـت آورده كـه فـرمـوده: بـراى هـر چيزى عروسى و جلوه گاه حسنى هست، و عروس قرآن سوره الرحمان است.
سـيـوطـى هـم ايـن روايـت را در الدر المـنـثـور از بـيـهـقـى از عـلى عليه السلام از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نقل كرده.
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه1⃣ و 2⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰الرحمن1⃣
🔰علم القرآن2⃣
🔸كلمه #الرحمن همان طور كه در تفسير سوره حمد گفتيم صيغه مبالغه از رحمت است، و بـر زيـادى رحـمـت دلالت مـى كـنـد، رحـمـت بـه وسـيـله بذل نعمت، و به همين جهت مناسب آمد كه در اين سوره نعمت هاى عمومى را به رخ بكشد، چه نـعمت هاى دنيايى مؤمن و كافر را و چه نعمت هاى آخرتى مؤمن را، و چون نام رحمان دلالت بـر رحـمـت عـمـومـى خـدا داشـت در اول اين سوره واقع شد كه در آن انواع نعمتهاى دنيوى و اخروى كه مايه انتظام عالم انس و عالم جن است ذكر شده است.
بـعضى از مفسرين گفته اند: نام رحمان از اسامى خاص به خداى تعالى است، غير خدا را رحمان نمى نامند، به خلاف نام رحيم و راحم، كه بر ديگران نيز نهاده مى شود.
جمله #علم_القران آغاز شمارش نعمت هاى الهى است، و از آنجايى كه قرآن كريم عظيم ترين نعمت هاى الهى بود و در قدر و منزلت مقامى رفيع تر از ساير نعمت ها داشت، چون كـلامـى اسـت از خـداى تـعـالى كـه صراط مستقيم را ترسيم مى كند، و متضمن بيان راه هاى سـعادت است، سعادتى كه آرزوى تمامى آرزومندان و هدف تمامى جويندگان است، لذا آن را جـلوتـر از سـايـر نـعـمـت هـا قرار داد، و تعليم آن را حتى از خلقت انس و جنى كه قرآن براى تعليم آنان نازل شده جلوتر ذكر كرد.
در ايـن آيـه مـفـعول اول تعليم حذف شده، و تقدير آن: (علم الانسان القرآن - و آن را بـه انـسـان بياموخت) و يا (علم الانس و الجن القرآن - قرآن را به انس و جن بياموخت) مـى بـاشـد، و احـتـمـال دومـى هـر چـنـد در كـلمـات مـفـسـريـن نيامده، ليكن به نظر ما از احتمال اولى به ذهن نزديك تر مى آيد، چون در اين سوره هر چند يكبار، جن و انس را مخاطب قـرار مـى دهـد، و اگـر تـعـليـم قـرآن مـخـصـوص انـسـان هـا بـود، و شامل جن نمى شد صحيح نبود مرتب جن و انس هر دو را مخاطب كند.
بـعـضـى هـم گـفـتـه انـد: مـفـعـول اول آن كـه گـفـتـيـم حـذف شـده رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم و يـا جـبـرئيـل اسـت، يـعـنـى خـدا قـرآن را بـه مـحـمـد صـلى اللّه عـليه و آله و سلم و يا به جبرئيل آموخته. ولى آنچه به نظر ما رسيد سياق آيه نزديك تر است.
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیات3⃣ و 4⃣سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰خلق الانسان3⃣
🔰علمه البيان4⃣
🔸در ايـن جمله از ميان همه مخلوقات نخست خلقت انسان را ذكر كرده، انسانى كه در آيات بعد خـصـوصـيـت خـلقـتـش را بـيـان نـمـوده، مـى فـرمـايـد: (خـلق الانـسـان مـن صـلصال كالفخار) و اين به خاطر اهميتى است كه انسان بر ساير مخلوقات دارد، آرى انـسـان يـا يـكى از عجيب ترين مخلوقات است، و يا از تمامى مخلوقات عجيب تر است، كه البـتـه ايـن عـجـيـب تـر بـودن وقـتـى كـامـلا روشن مى شود كه خلقت او را با خلقت ساير مـخـلوقات مقايسه كنى، و در طريق كمالى كه براى خصوص او ترسيم كرده اند دقت به عمل آورى، طريق كمالى كه از باطنش شروع شده، به ظاهرش منتهى مى گردد، از دنيايش آغـاز شـده بـه آخـرتـش خـتم مى گردد، همچنان كه خود قرآن درباره فرمود: (لقد خلقنا الانسان فى احسن تقويم ثم رددناه اسفل سافلين الا الذين امنوا و عملوا الصالحات )
مقصود از اينكه خداوند به انسان (بيان آموخت و اهميت بيان در زندگى بشر)
و كـلمه #بيان در جمله مورد بحث به معناى پرده بردارى از هر چيز است، و مراد از آن در اينجا كلامى است كه از آنچه در ضمير هست پرده بر مى دارد، و خود اين از عظيم ترين نـعـمـت هاى است، و تعليم اين بيان از بزرگترين عنايات خدايى به انسان هااست، (آرى ايـن كه خداى سبحان ابزار سخن گفتن را به ما داده، و طرز آن را به ما آموخته، تا آنچه در دل خـود داريـم بـه ديـگـران منتقل كنيم، و به آنها بفهمانيم كه چه مى خواهيم و چه مى فهميم، به راستى از عظيم ترين نعمت ها است) پس كلام، صرف آواز نيست، كه ما آن را بـا بـكـار بردن ريه و قصبه آن و حلقوم از خود سر دهيم، همان طور كه حيوانات از خود سر مى دهند، و نيز صرف تنوع دادن به صوتى كه از حلقوم بيرون مى شود نيست، كه در نـتـيـجـه فـرق مـا با ساير حيوانات اين باشد كه ما مى توانيم از حلقوم خود صدا در آورده، و در فـضـاى دهـن آن را تـكـه تـكـه نـمـوده بـه اشكال مختلف در آوريم.
بـلكـه انـسـان بـا الهـامـى طـبـيـعـى كـه موهبتى است از ناحيه خداى سبحان با يكى از اين صـوتـهـاى تـكـيـه دار بـر مـخـرج دهان كه آن را حرف مى نامند، و يا با چند حرف از اين حروف كه با هم تركيب مى كند علامتى درست مى كند آن علامت به مفهومى از مفاهيم اشاره مى كند و بـه ايـن وسـيـله آنـچـه از حـس شـنـونـده و ادراكـش غـايـب اسـت را بـراى او ممثل مى سازد، و شنونده مى تواند بر احضار تمامى اوضاع عالم مشهود چه روشن و درشت آن و چـه باريك و دقيقش، چه موجودش و چه معدومش، چه گذشته اش و چه آينده اش در ذهن خـود تـوانـا شود، و پس از حضور مفاهيم به هر وضعى از اوضاع معانى غير محسوس (كه تنها راه دركش نيروى فكر آدمى است و حس ظاهرى راهى بدان ندارد) دست يابد، و خلاصه گوينده با صدايى كه از خود در مى آورد، با حروف تركيب نيافته و تركيب يافته اش تـمـامـى ايـنـهـا را كـه گـفـتـيـم در ذهـن شـنـونـده خـود حـاضـر سازد، و در پيش چشم دلش ممثل سازد، به طورى كه گويى دارد آنها را مى بيند، هم اعيان آنها را و هم معانى را.
و مقدار دخالت اين نعمت، يعنى نعمت سخن گفتن در زندگى حاجت به بيان ندارد، چون همه مى دانيم زندگى آدميان اجتماعى و مدنى است، و اين زندگى در آغاز پيدايش بشر صورت نـگـرفـت، و به ترقى و تكامل امروزيش نرسيد مگر از همين راه كه براى هر چيزى نامى نـهـاد، و بدين وسيله باب تفهيم و تفهم (فهميدن و فهماندن) را به روى خود بگشود، و اگـر ايـن نـبود هيچ فرقى ميان او و حيوان بى زبان نبود، زندگى او نيز مانند حيوانات جامد و راكد مى ماند.
و بـهـترين و قويترين دليل بر اين كه الهام الهى بشر را به سوى بيان هدايت نموده، و ايـن كـه مسأله بيان و سخن گفتن ريشه از اصل خلقت دارد، اختلاف لغت ها و زبان ها در امت هـاى مـختلف و حتى طوايف مختلف از يك امت است، چون مى بينيم كه اختلاف امت ها و طوايف در خصايص روحى و اخلاق نفسانى و نيز اختلاف آنان به حسب مناطق طبيعى كه در آن زندگى مـى كـنـنـد اثـر مستقيم در اختلاف زبان هاى شان دارد، همچنان كه قرآن كريم به اين نعمت عـظمى اشاره نموده مى فرمايد: (و من اياتة خلق السموات و الارض و اختلاف السنتكم و الوانكم).
و مـنـظـور از ايـن كـه فرمود: #علمه_البيان اين نيست كه خداى سبحان لغات را براى بـشـر وضع كرده، و سپس به وسيله وحى به پيغمبرى از پيامبران و يا وسيله الهام به همه مردم، آن لغات را به بشر تعليم داده باشد، براى اين كه خود انسان بدان جهت كه به حكم اضطرار در ظرف اجتماع قرار گرفت طبعا به اعتبار تفهيم و تفهم وادار شد، نـخـسـت بـا اشاره و سپس با صدا و در آخر با وضع لغات يعنى قرارداد دسته جمعى به ايـن مـهم خود بپرداخت، و اين همان تكلم و نطق است، كه گفتيم اجتماع مدنى بشر بدون آن تمام نمى شد.
🔹ادامه دارد...👇
🔹ادامه آيات۳ و ۴..👇
🔸عـلاوه بـر ايـن فـعـل خـداى تـعـالى عـبـارت اسـت از تـكـويـن و ايـجـاد، و قـهـرا شـامـل امـور اعتبارى نمى شود، چون امور اعتبارى عبارت است از قرارداد دسته جمعى. و اين امـر اعـتـبـارى حـقـيـقـت خـارجـى نـدارد، تـا خـلقـت و تـكـويـن خـداى تـعـالى شامل آن نيز شده باشد و بگوييم زبان هاى مختلف را خدا خلق كرده، آنچه خدا خلقت كرده انـسـان و فـطـرت او اسـت، فـطـرتـى كـه او را بـه تـشـكـيل اجتماع مدنى، و سپس به وضع لغات واداشت، و او را به اين معنا رهنمون شد كه الفـاظـى را علامت معانى قرار دهد به طورى كه وقتى فلان كلمه را شنونده القا مى كند ذهـن شـنونده منتقل به فلان معنا شود، مثل اين گوينده خود معنا را به او نشان داده باشد. و نيز او را رهنمون شد به اين كه اشكال مخصوصى از خط را علامت آن الفاظ قرار دهد، پس خـط خـود مـكمل غرض كلام است، و كلام را ممثل مى سازد، همان طور كه كلام معنا را مجسم مى ساخت.
و كـوتاه سخن اين كه: بيان قدرت بر سخن از اعظم نعمت و آلاى ربانى است، كه براى بشر موقف انسانيش را حفظ نموده، به سوى هر خيرى هدايتش مى كند.
چند قول ديگر در معناى آيات: (خلق الانسان، علمه البيان)
ايـن بود آن معنايى كه به نظر ما از دو آيه مورد بحث به ذهن تبادر مى كند، ولى مفسرين ديگر در معناى آن دو اقوالى ديگر دارند: بعضى گفته اند: منظور از انسان در جمله (خلق الانـسـان) آدم، و مـنـظور از #بيان در جمله (علمه البيان) همان اسمايى است كه بـه آدم تـعـليـم داد، (و در سـوره بـقره داستان را حكايت نموده فرمود: (و علم ادم الاسماء كلها)).
بـعضى ديگر گفته اند: منظور از انسان پيامبر اسلام، و منظور از بيانى كه وى تعليم كـرد قـرآن اسـت، كـه آن را به آن جناب تعليم كرد، و يا منظور تعليم آن جناب قرآن را به مؤمنين است.
بعضى ديگر گفته اند: منظور از بيان، خير و شر است، كه خداى تعالى تشخيص آن دو را به انسان ياد داده.
بعضى ديگر گفته اند: مراد از آن راه هدايت و راه ضلالت است.
و از اين قبيل اقوالى ديگر كه در آيه مورد بحث گفته اند، كه همه آنها اقوالى است دور از فهم.
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه5⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰الشمس و القمر بحسبان5⃣
🔸كـلمـه #حسبان مصدر و به معناى حساب كردن است، و كلمه #الشمس مبتداء و كلمه #قـمـر عـطف است بر آن، و آن نيز مبتداء و كلمه #بحسبان خبر آن است، و اين جمله يـعـنـى ايـن دو مـبتدا يا خبرش خبر دومى است براى #الرحمن، و تقدير كلام چنين است: خورشيد و ماه با حسابى از خداى تعالى در حركتند، يعنى در مسيرى و به نحوى حركت مى كنند كه خداى تعالى براى آن دو تقدير فرموده.
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه6⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰و النجم و الشجر يسجدان6⃣
🔸مى گويند: مراد از #نجم هر روييدنى است كه از زمين سر بر مى آورد و ساقه ندارد، و كـلمـه #شجر به معناى روييدنيهايى است كه ساقه دارند، و اين معناى خوبى است، مويدش اين است كه كلمه #نجم را با كلمه شجر جمع كرده، هر چند كه آمدن نام شمس و قـمـر قـبل از اين آيه چه بسا آدمى را به اين توهم مى اندازد كه نكند مراد از نجم ستاره باشد.
مراد از سجـده گـيـاه و درخت براى خدا و وجه اينكه آيات دوم و سوم سوره عطف نشده اند
و امـا ايـن كـه فرمود: گياه و درخت براى خدا سجده مى كنند، منظور ازسجده خضوع و انقياد ايـن دو مـوجـود اسـت، بـراى امـر خدا، كه به امر او از زمين سر بر مى آورند، و به امر او نشو و نما مى كنند، آن هم - به قول بعضى ها - در چهار چوبى نشو و نما مى كنند كه خدا برايشان مقدر كرده، و از اين دقيق اين كه نجم و شجر رگ و ريشه خود را براى جذب مواد عنصرى زمين و تغذى با آن در جوف زمين مى دوانند، و همين خود سجده آنها است، براى اين كه با اين عمل خود خدا را سجده مى كنند، و با سقوط در زمين اظهار حاجت به همان مبديى مى نمايند كه حاجتشان را بر مى آورد، و او در حقيقت خدايى است كه تربيتشان مى كند.
و امـا اعـراب ايـن كـلمات، يعنى (و النجم و الشجر يسجدان) با در نظر داشتن اين كه ايـن آيـه عطف است بر آيه (الشمس و القمر بحسبان) اعرابش نيز مانند اعراب آن است (يـعنى نجم مبتدا، و شجر عطف بر آن، و يسجدان خبر مبتدا است ) و تقدير كلام (و النجم و الشجر يسجدان له) مى باشد، يعنى گياه و درخت براى او سجده مى كنند.
در كـشـاف در خـصـوص ارتـباط اين دو آيه با كلمه #الرحمن سوالى پيش كشيده، مى گـويـد: اگـر بـپـرسـى چـطـور ايـن دو جـمـله بـا الرحـمـان مـتـصـل مـى شـود، آنـگـاه در پـاسـخ مـى گـويـد: از آنـجـايـى كـه ايـن جـمـلات اتصال معنوى با كلمه #الرحمان داشتند، بى نياز بودند از اين كه اتصالى لفظى هم داشته باشند،
لذا در ظاهر لفظ نفرمود: (الشمس و القمر بحسبانه و النجم و الشجر يسجدان له)، چون همه مى دانستند. حسبان، حسبان خداست و سجده هم براى او است نه براى غير او.
آنـگـاه سـوالى ديـگـر پـيش مى كشد كه: چرا جملات مذكور با حرف عطف نيامد؟ و نفرمود: (الرحـمـن عـلم القـران و خـلق الانـسـان و عـلمـه البـيان و الشمس و القمر يسجدان)؟ و حـاصـل پـاسـخـى كـه مـى دهـد ايـن اسـت كـه: در جـمـله هـاى اول كـه بـدون واو عـاطفه آورده خواسته است حساب انگشت شمارى را پيش گرفته باشد، تـا هـر يـك از جـمـله هـا مستقل در توبيخ كسانى باشد منكر نعمت هاى رحمان و خود رحمانند، مـثل اين كه شما خواننده وقتى مى خواهى شخص ناسپاسى را سرزنش كنى انگشتان خود را يكى يكى تا كرده مى گويى: آخر فلانى تو را كه مردى فقير و تهى دست بودى بى نـياز كرد (اين يكى)، و تو را كه مردى خوار و خفيف بودى عزت و آبرو داد (اين هم يكى) و تـو را كـه مـردى بـيـكـس و كـار بـودى صـاحـب كـس و كـار و فاميل و فرزندت كرد (اين هم يكى) و با تو رفتارى كرد كه احدى با احدى نمى كند، آن وقت چگونه احسان او را انكار مى كنى؟
در آيات اول اين روش را پيش گرفت، و سپس كلام را بعد از آن توبيخ دوباره به روش اولش بـرگـردانـد، تـا آنـچـه كـه بـه خـاطـر تـنـاسـب و تـقـارب وصـلش واجـب اسـت وصل كرده باشد، و به اين منظور واو عاطفه را بر سر جمله (و النجم و الشجر يسجدان) و جمله (و السماء رفعها...) در آورد.
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
💢معرفی کانال #چراحجاب
🔸بررسی حجاب از منظر کارشناسان مذهبی و اندیشمندان جهان اسلام
🔸برای دیدن نکات ناب در مورد #حجاب به آدرس زیر دعوتید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/1873543463Cbca5fd4ebf
🌺تفسیر آیه 7⃣سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰و السماء رفعها و وضع الميزان7⃣
🔸در صورتى كه مراد از كلمه #سماء جهت بلندى و بالا باشد معناى رفع آن عبارت مى شـود از ايـن كـه سماء را در اصل بلند و بالا آفريد، نه اين كه بعد از خلقت آن را بلند كـرد و بـه بـالا بـرد، و در صورتى كه مراد از آن خودبالا نباشد، بلكه اجرامى باشد كـه در جـهـت بالا قرار دارند، آن وقت معناى رفع آن تقدير محلهاى آنها خواهد بود، و معناى جمله اين خواهد بود كه: خداى تعالى محل ستارگان را نسبت به زمين بلند قرار داد، و اين تـقـديـر را آن روز كرد كه زمين و آسمان همه يكپارچه بود، بعدا آنها را فتق و جداى از هم كـرد، هـمـچـنـان كـه فـرمـود: (اولم يـر الذيـن كـفـروا ان السـمـوات و الارض كانتا رتقا ففتقناهما) و به هر تقدير چه آن باشد و چه اين، منظور از رفع، رفع حسى نه معنوى.
و اگر منظور از رفع سماء، منازل ملائكه و مصادر امر الهى و از آن جمله وحى بوده باشد، در اين صورت مراد از رفع، رفع معنوى خواهد بود، البته ممكن هم هست منظور از رفع را اعم از حسى و معنوى بگيريم.
و امـا ايـن كـه فـرمود: (و وضع الميزان ) مراد از ميزان همان چيزى است كه وسيله آن هر چـيـزى را مـى سـنـجـنـد و انـدازه گـيـرى مى كنند اعم از اين كه ميزان براى عقيده باشد يا فعل و يا قول و از مصاديق آن ميزانى است كه اشياى سنگين را به وسيله آن وزن مى كنند، چـيزى كه هست ميزان هر چيزى حسب خود آن چيز است، (مثلا ميزان حرارت، چيزى است و ميزان طول چيزى ديگر، ميزان كاه چيزى است و ميزان طلا چيزى ديگر و ميزانى كه با آن عقايد و اخـلاق و گـفـتـار و كـردارهـا را مـى سـنجند چيزى ديگر است ) و در آيه مورد بحث منظور از ميزان همان معنايى است كه در آيه (لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط)منظور است.
و از ظـاهـر آن بـر مـى آيـد كـه مـنـظـور از آن هـر چـيـزى اسـت كـه بـه وسـيـله آن حـق از بـاطـل و راسـت از دروغ و عـدل از ظـلم و فـضـيـلت از رذيـلت تـمـيـز داده شود، چون شأن رسول همين است كه از ناحيه پروردگارش چنين ميزانى بياورد.
بعضى گفته اند: مراد از ميزان، عدالت است، و معناى جمله اين است كه : خداوند عدالت را در بـين شما برقرار كرد تا مساوات را ميان اشياء برقرار سازيد، و هر چيزى را در جاى خودش بكار بسته، حق هر چيزى را به آن بدهيد.
بـعـضى ديگر گفته اند: مراد از ميزان همين ترازوى معمولى است كه وزن ها با آن معين مى كنند، ولى معناى اول وسيع تر و عمومى تر است.
مراد از (ميزان) در آيه (الا تطغوا فى الميزان و...)
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیات8⃣و 9⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰الا تطغوا فى الميزان8⃣
🔰 و اقيموا الوزن بالقسط و لا تخسروا الميزان9⃣
🔸ظـاهـرا مراد از #ميزان در اين آيه غير از ميزان در آيه قبلى است، در آنجا گفتيم منظور مـطـلق هـر چـيـزى است كه وسيله سنجش باشد، ولى در اين آيه منظور خصوص ترازوهاى مـعـمـولى اسـت، كـه سـنـگـيـنـى هـا را با آن مى سنجند، و بنابراين اين كه فرمود: (الا تـطـغـوا...) در حـقيقت خواسته است از يك حكم كلى يعنى حكم (و وضع الميزان) حكمى جزئى بيرون بكشد و مـعـانـيـش ايـن اسـت كـه لازمـه ايـنـكـه مـا بـا وضـع مـيـزان حـق و عـدل را در بـين شما تقدير كرديم، و اين است كه در سنجش اجناس خود نيز رعايت درستى ترازو و سنجش را بكنيد.
و امـا بـنـابـر آن تـفـسيرى كه در جمله قبلى مى گفت: منظور از وضع ميزان همان ترازوى مـعـمـولى اسـت، اين آيه شريفه بيانگر همان وضع ميزان مى شود، و چنين معنا مى دهد: اين كه در آيه قبلى گفتيم خداوند ميان شما ميزان وضع كرده معنايش اين است كه شما بايد در كـشـيـدن و سنجيدن سنگينى ها رعايت عدالت را بكنيد، و در آن طغيان روا مداريد، (كه وقتى جـنـسـى را مـى خـريـد بـا سـنـگـى سـنگين تر بكشيد، و چون مى فروشيد با سنگى سبك بـفـروشـيـد) و بـه هر حال چه آن معنا منظور باشد، و چه اين، ظاهر كلمه #ان در جمله (ان لا تـطغوا) اين است كه تفسيرى باشد، و جمله #لا_تطغوا نهى از طغيان در وزن كـردن اسـت، و جـمـله (و اقيموا الوزن بالقسط) امرى است كه به آن نهى عطف شده، و كـلمـه #قـسـط به معناى عدل است، و جمله (و لا تخسروا الميزان ) نيز نهى ديگرى كـه بـه آن امـر عطف شده، و نهى قبلى يعنى جمله #لا_تطغوا را بيان ومى كند، و كلمه #اخـسـار كـه مصدر فعل (لا تخسروا) است در مورد سنجيدن به معناى كم فروختن و زياد خريدن است، به نحوى كه باعث خسارت فروشنده يا خريدار شود.
بـعـضـى از مـفـسـريـن حـرف #لا را در جمله (لا تطغوا) نافيه، و حرف #ان را نـاصـبـه گـرفـتـه اند، و تقدير كلام را (لئلا تطغوا - براى اين كه طغيان نكنيد) دانـسـتـه انـد. آنـگـاه به ايشان اشكال شده كه چگونه ممكن است جمله انشايى عطف بر جمله خـبـرى شـود و بـا ايـن كه در اينجا خبر مى دهد از اين كه خداى تعالى چنين و چنان كرد تا شما طغيان نكنيد، چگونه ممكن است يكباره بگويد: وزن را به عدالت بپا داريد؟ در پاسخ از اين اشكال دچار زحمت و تكلف شده اند.
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a