eitaa logo
المرسلات
10.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
550 ویدیو
40 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
✴️ خاطره ای از علامه طباطبایی (ره) که مسائل علمی را سخت متوجه می شده اند و بعد از انجام عملی، مشکل لاینحلی باقی نمی ماند. 🔰 به نقل از علامه طهرانی (ره) 🔅🔅🔅🔅🔅 ✨در روز سوّم شهر جُمادى الاولى 1407 ه.ق كه صديق و سرور ارجمند جناب آية الله حاج شيخ صدر الدّين حائرى شيرازى به مشهد مقدّس مشرّف بودند، فرمودند: من از أخ الزّوجة خود جناب حجّة الإسلام حاج شيخ حسن آقا پهلوانى نمكى طهرانى شنيده بودم كه درباره علّامه مى ‏گفتند كه: ايشان گفته ‏اند: در زمان كودكى هيچ فكر ايشان خوب كار نمى ‏كرد و مطالب استاد را نمى ‏فهميدند؛ بالاخره در بيابان سجده‏ اى بجا آوردم و با خدا گفتم: يا مرگ يا فهم! ✨من مترصّد بودم كه در موقع مناسبى اين مطلب را از ايشان بپرسم، تا يك سفر كه علّامه با دامادشان جناب مرحوم حجّة الإسلام قدّوسى به شيراز تشريف آوردند، در وقتى كه من نزد ايشان تنها بودم، كم كم شروع كردم بدينگونه مطلب را به ميان آوردن كه: شما حاضريد اگر من سؤالى داشته باشم جواب دهيد؟! ايشان فرمودند: چه ضرر دارد؛ اگر بدانم مى ‏گويم! من عرض كردم: مطلب راجع به خود شماست؛ اگر حتماً مى‏ دانيد كه بپرسم جواب مى ‏دهيد، من بپرسم و گرنه از سؤال خود صرف نظر كنم! ايشان فرمودند: بفرمائيد! اگر بدانم مى ‏گويم. ✨من عرض كردم: اينطور شنيده شده است كه: شما در سنّ طفوليّت درسها را ادراك نمى ‏كرده‏ ايد و بعداً سجده‏ اى بجاى آورده ‏ايد و خداوند به شما عنايتى فرموده است كه در مشكل‏ترين مسائل علمى جوابش بدست مى ‏آيد؛ اينطور است؟! تا من اين جملات را گفتم، ديدم حال علّامه متغيّر شد و رنگ چهره شان تند شد بطورى كه من از سؤال خود قدرى شرمنده شدم! در اينحال گفتند: حال كه بنا بر گفتن است، مى‏ گويم: ✨من وقتى كه در تبريز «سيوطى» مى ‏خواندم، استادمان ما را امتحان مى ‏كرد، و من از عهده امتحان برنيامدم؛ استاد به من گفت: هم خودت را معطّل كرده ‏اى هم ما را! من از اين كلام استاد بسيار برآشفته شدم؛ و گوئى اين سخن در جان و روح من نشست، بالاخره نتوانستم در شهر بمانم و رفتم در خارج تبريز بر سر تپّه ‏ها عملى انجام دادم كه خداوند تفضّل فرمود. و ذكر نكردند كه آن عمل سجده بود و يا عمل ديگرى، و ديگر هيچ نگفتند. ✨من عرض كردم: پس از آن موقع ديگر براى شما هيچ مطلبى لا ينحلّ نماند، و هر چقدر هم مشكل بود حلّ مى‏ شد؟! فرمودند: تا به حال چنين بوده است. تمام شد كلام آية الله حائرى. ✨در روز چهارشنبه سوّم شهر ربيع المولود 1410 ه.ق كه حضرت صديق ارجمند و حبيب مكرّم آية الله حاج شيخ عبد الحميد شربيانى دامت بركاته به منزل حقير در مشهد مقدّس تشريف آوردند، پس از نقل اين قضيّه طبق نقل سابق، اضافه كردند كه: علّامه گفته‏ اند: پس از آن عمل، من همان شب بر «حاشيه أبو طالب بر سيوطى» حاشيه نوشتم. 📚 مهرتابان، ص 36،‌پاورقی 🌐 المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد @almorsalaat
✅ احیای کتاب بحارالانوار و تولید علوم انسانی 🔰 حجت الاسلام محسن ابراهیمی ┄┅┅═❅❅❄❅❅═┅┅┄ 🔸معروف است که در شروع دوران غیبت، علمای شیعه با چهارصد اصل روایی که معروف به هستند، مواجه بودند. این اصول کتب روایی ای بود که توسط روات و اصحاب اهل بیت گردآوری شده بودند. 🔸پس از عصر حضور ائمه تا قرن پنجم، توسط سه تن از علما و فقهای شیعه (کلینی، شیخ صدوق، شیخ طوسی رضوان الله علیهم) از بین آن چهارصد اصل، چهار کتاب روایی (کافی، من لایحضر، تهذیب، استبصار) با تبویبی جدید - که البته این کتب از جهت روایات، نسبت به یکدیگر من وجه هستند- تولید شد. 🔸 تقریبا پس از قرن پنجم، به دلایل مختلفی، فضای حوزه های علمیه به گونه ای شد که انگار از بین آن چهارصد اصل فقط همین روایاتی که در وجود دارد، اعتبار فتوایی و حجیت دارند و سایر کتب و اصول روایی از اعتبار چندانی برخوردار نیستند. 🔸اما باید توجه داشت که همه کتب روایی ما خصوصا بر اساس یک نیاز و یک موضوع و نگرش خاص تبویب و تولید شده اند و بالتبع محدوده ای خاص از روایات را در بر میگیرند و نبود یک روایت در به معنای بی اعتباری آن نیست. 🔸اهمیت و اعتبار علاوه بر کم فروغ کردن سایر اصول و کتب روایی، به این دلیل که عمده ابواب این کتب، مباحث (از طهارت تا دیات) می باشد، سبب شد که ذهنیت فقهای شیعه در اعصار مختلف بیشتر بر همین ابواب متمرکز بشود و حول همین مسائل بحث کنند و سایر ابواب و موضوعات مورد ابتلای جامعه شیعه، مورد دقت های خاص اجتهادی قرار نگیرد. 🔸از دیگر عواملی که به این مسئله کمک کرد، کتاب شریف الشیعه است که در قرن یازدهم توسط شیخ حر عاملی نگاشته شد. این کتاب که در واقع تجمیع روایات فقهی است و حتی روایات معارفی اصول کافی از آن حذف شده است، به گونه ای در حوزه های علمیه اعتبار یافت، که گویی روایات شیعه و ابواب علمی و فکری شیعه منحصر در همین کتاب است. (هر چند که حتی برخی از ابواب همین کتاب نیز امروزه مورد توجه نیست). 🔸این مسئله، دایره روایات و دایره ابواب اجتهادی شیعه را بسیار کوچک کرد. به گونه ای که روایات و مباحث اخلاقی و مباحث معارفی حتی سایر ابواب فقهی مورد نیاز جامعه از دایره مباحث اجتهادی شیعه حذف شد و یا فراموش شد و یا دچار عوام زدگی شد. همین امر یکی از عوامل انکار امکان تولید توسط برخی و یا استفاده از طرقی غیر از منابع روایی توسط برخی دیگر است. 🔸با توجه به همین فضا و همین دغدغه بود که مرحوم در قرن یازدهم به گفته خود ایشان در مقدمه کتاب شریف ، با هدف احیای تراث روایی شیعه، دست به جمع آوری کتب و روایاتی زد که در مجموعه وجود ندارد. 🔸ایشان در این کتاب سعی کرد که از روایات اهل بیت را گردآوری کند و از فراموشی آن جلوگیری کند. هر چند که ایشان نیز همه روایات کتبی را که در مقدمه به عنوان مصادر بحارالانوار ذکر کرده اند، در متن کتاب بحار نیاورده اند و لذا قصد داشته اند که پس از اتمام کار این کتاب را بنگارند. 🔸نگاهی مختصر به ابواب و روایات این نشان می دهد که چه دریای وسیع و عمیقی از معارف دین را دربردارد و می تواند در اندیشمندان اسلامی را یاری کند. یکی از وجوه اهمیت این کتاب، توجه زیاد در تدریس این کتاب و تحشیه بر آن است. 🔸به امید آنکه بتوان با احیای این کتاب ارزشمند و استفاده از روایات و معارف گرانقدر مخزون در آن، انحصار روایات و ابواب فقهی در و را شکست و گامی در به روزرسانی اسلام برداشت. ┄┅┅═❅❅❄❅❅═┅┅┄ 🌐 المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد @almorsalaat
هدایت شده از مکتب امام
4_5972182429161491358.mp3
25.81M
📌 ولایت، رکن زندگی توحیدی 🎙استاد: حجت‌الاسلام سیدمجتبی امین جواهری 🕰این جلسه در تاریخ ۲۸فروردین ۱۴۰۱ مصادف با ۱۵رمضان برگزار شد. 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 🔰گفتمان توحید👇 https://eitaa.com/joinchat/3998351448C73bf29b9e1
💠 کمال مطلوب انسان لقاءالله و راه آن، مراقبه و کشیک نفس کشیدن است. 🔰علامه حسن زاده آملی ┄┅┅═❅❅❄❅❅═┅┅┄ ◽️انسان كارى مهمتر از خودسازى ندارد و ساختن هر چيز را مايه به حسب آن چيز لازم است مثلا ديوار را سنگ و گل بايد و انسان را علم و عمل. انسان تا به لقاء اللّه نرسيده است به كمال مطلوبش نائل نشده است و لقاء اللّه به معنى اتصاف انسان باوصاف الهى و تخلق او به اخلاقى ربوبى است. ◽️در توحيد بايد مراقبت را تقويت كرد. مراقبت تخم سعادت است كه در مزرع دل كاشته مى ‏شود و ساير آداب و اعمال پروراندن آنست. مراقبت كشيك نفس كشيدن و همواره در حضور بودن است. حديث نفس مزاحم با مراقبت است، اين سخن دل‏نشين امام صادق عليه السّلام را بايد بر دل نشاند: القلب حرم اللّه فلا تسكن فى حرم اللّه غير اللّه، حافظ به اين حديث در اين بيت نظر دارد: ◽️پاسبان حرم دل شده ‏ام شب همه شب ◽️تا در اين پرده جز انديشه او نگذارم‏ ◽️ناگفته نماند كه بدن تور شكار و سوارى راهوار ماست، مبادا با او چنان كنيم كه نه به كار شكار آيد و نه تواند سوار را بجايى برساند، ره چنان رو كه رهروان رفتند، كسى به ما نگفت كه شب و روز را با يك دانه خرما بسر ببريم، در حد اعتدال بدن نياز به تعيش دارد كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا، انسان كامل آن كسى است كه حق هر ذى حق را اداء مى‏ كند. ◽️مراقبت را حفظ بفرماييد يعنى در همه حال مواظب خود بوده باشيد كه در نزد حقيقت همه موجودات بسر مى‏ برى. مى ‏دانيد كه همنشين مؤثّر است، مصاحبت اثر دارد، خوپذير است نفس انسانى، كسانى ‏كه در مصاحبت با ملكوت عالم بسر مى ‏برند كم‏ كم ملكوتى مى‏ شوند. آن سعادتمندى كه چنين معاشرت و مصاحبت را به راستى در نهانخانه سرّ و ذات خود با اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ به دست آورده است مترنم به اين ترانه است: ◽️گر بشكافند سراپاى من ◽️جز تو نيابند در اعضاى من‏ ◽️اينچنين كس پيوسته در ذكر و فكر و عشق و شوق و سوزوگداز و رازونياز است و به قول خواجه حافظ: ◽️مرا مگوى كه خاموش باش و دم در كش ◽️كه مرغ را نتوان گفت در چمن خاموش‏ ◽️چنين كسى را هيچ كارى از حضور باز نمى ‏دارد رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ. باز از امام صادق عليه السّلام است كه: العارف شخصه مع الخلق و قلبه مع اللّه تعالى. شيخ اجل سعدى به اين حديث گرانقدر در اين بيت نظر دارد: ◽️هرگز وجود حاضر و غائب شنيده‏ اى ◽️من در ميان جمع و دلم جاى ديگر است‏ ◽️آقاى من همچنان كه طلب مجهول مطلق محال است، خطاب به مجهول مطلق نيز چنين است، هر يك از ما شأنى و جدولى از درياى بيكران حقيقت دار هستى مى ‏باشيم و از اين جدول با او در ارتباطيم، البته: ◽️ارتباطى بى ‏تكيّف بى‏ قياس ◽️هست ربّ النّاس را با جان ناس‏ و از اين كانال او را خطاب مى ‏كنيم. غرضم از اين نكته اين است كه هرچه عائد ما مى ‏شود از كانال وجود خودمان است اين خيال رهزن ما نشود كه از خارج ما چيزى عائد ما مى ‏گردد. 📚نامه‏ ها برنامه‏ ها، ص: 240 @almorsalaat
📌جهان‏بينى توحیدی اسلامى‏ در بیان شهید مطهری 🌀جهان‏بينى اسلامى، جهان‏بينى توحيدى است. توحيد در اسلام به و پاك‏ترين طرز بيان شده است. 🌀از نظر اسلام خداوند مثل و مانند ندارد: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ». خدا شبيه چيزى نيست و هيچ چيزى را نتوان به خداوند تشبيه كرد خداوند بى‏نياز مطلق است، همه به او نيازمندند و او از همه بى‏نياز است: «أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ». 🌀خدا به همه چيز آگاه است و بر همه چيز تواناست: «إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ» ... أَنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ» او در همه جا هست و هيچ جا از او خالى نيست. بالاى آسمان و قعر زمين با او يك نسبت دارد. به هر طرف كه بايستيم رو به او ايستاده‏ايم: «فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ». 🌀و از مكنونات قلب و از خاطرات ذهن و نيّتها و قصدهاى همه آگاه است: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ» از رگ گردن انسان به انسان نزديكتر است: «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» . 🌀او مجمع كمالات‏ است و از هر نقصى منزّه و مبرّاست: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏» . او جسم نيست و به چشم ديده نمى‏شود: «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ» . 🌀از نظر جهان‏بينى توحيدى اسلامى، جهان يك آفريده است و با عنايت و مشيّت الهى نگهدارى مى‏شود، اگر لحظه‏اى عنايت الهى از جهان گرفته بشود نيست و نابود مى‏گردد. جهان به باطل و بازى و عبث آفريده نشده است، هدفهاى حكيمانه در خلقت جهان و انسان در كار است، هيچ چيزى نابجا و خالى از حكمت و فايده آفريده نشده است. نظام موجود، نظام احسن و اكمل است. جهان به عدل و به حق برپاست. 🌀نظام عالم بر اساس اسباب و مسبّبات برقرار شده است و هر نتيجه‏اى را از مقدّمه و سبب مخصوص خودش بايد جستجو كرد. از هر نتيجه و سبب، تنها نتيجه و مسبّب مخصوص خود آن را بايد انتظار داشت. 🌀نيروى عقل و انديشه انسان كه بر خلاف حواس، تنها به ظواهر قناعت نمى‏كند و شعاع خويش را تا درون سراپرده هستى نفوذ مى‏دهد، حكم مى‏كند كه هستى‏ نمى‏تواند منحصر و محدود به اين امور محدود و متغيّر و نسبى و مشروط و نيازمند بوده باشد. 🌀اين سراپرده هستى كه در مقابل خويش مى‏بينيم در مجموع به خود ايستاده است و تكيه به خويشتن دارد. ناچار حقيقت نامحدود و پايدار و مطلق و غير مشروط و بى‏نياز كه تكيه‏گاه همه هستيها مى‏باشد و در همه ظروف و همه زمانها حضور دارد، موجود است و اگر نه سراپرده هستى نمى‏توانست روى پاى خود بايستد، يعنى اساسا سراپرده هستى در كار نبود، عدم و نيستى محض در كار بود. 🌀قرآن كريم خداوند را با صفاتى از قبيل «قيّوم»، «غنى» و ياد مى‏كند و به اين وسيله يادآورى مى‏كند كه سراپرده هستى نيازمند به حقيقتى است كه «قائم» به آن حقيقت باشد. آن حقيقت، تكيه‏گاه و نگهدارنده همه چيزهاى محدود نسبى و مشروط است. او بى‏نياز است، زيرا همه چيز ديگر نيازمند است. او «پر» و كامل (صمد) است، زيرا همه چيز ديگر غير از او از درون خالى است و نيازمند به حقيقتى است كه درون او را از هستى «پر» كند. 🌀قرآن كريم موجودات محسوس و مشهود را «آيات» (نشانه‏ها) مى‏نامد، يعنى هر موجودى به نوبه خود نشانه‏اى از هستى نامحدود و از علم، قدرت، حيات و مشيّت الهى مى‏باشد. از نظر قرآن مجيد سراسر طبيعت مانند كتابى است كه از طرف مؤلّفى دانا و حكيم تأليف شده است و هر سطر بلكه هر كلمه‏اش نشانه‏اى از دانايى و حكمت بى‏منتهاى مؤلّف خود دارد. 🌀از نظر قرآن هر اندازه بشر با نيروى علم، به شناخت اشياء نائل گردد، بيش از پيش به آثار قدرت و حكمت و عنايت و رحمت الهى واقف مى‏گردد. 📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (جهان‏بينى توحيدى)، ج‏2، ص: 85 و 91 @almorsalaat 🎙توضیحات استاد را حتما بشنوید👇👇👇
جهان بینی توحید در بیان شهید مطهری.mp3
10.63M
🔊| تفاوت جهان بینی توحیدی اسلامی با جهان بینی توحیدی غیر اسلامی، تفاوت برهان اصاله الوجود و برهان امکان و وجوب است! 🎙استاد علی فرحانی 🌀استاد در این صوت به مناسبت برهان اصاله الوجود، عبارات فوق از کتاب شریف جهان بینی توحیدی را قرائت کرده و نکات جالبی در مورد اصاله الوجود بیان می کنند. حتما ! 📚بدایه الحکمه. سال 89 @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️معماری خانه، بر زندگی و خانواده اثرگذار است. 🎙رهبر معظم انقلاب 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد👇 https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
🌀و أما المنطق الآخر و هو منطق الإسلام فهو يبني أساسه على اتباع الحق و ابتغاء الأجر و الجزاء من الله سبحانه و إنما يتعلق الغرض بالغايات و المقاصد الدنيوية في المرتبة التالية و بالقصد الثاني، و من المعلوم أنه لا يشذ عن شموله مورد من الموارد، و لا يسقط‍‌ كليته من العموم و الاطراد، فالعمل - أعم من الفعل و الترك - إنما يقع لوجهه تعالى و إسلاما له و اتباعا للحق الذي أراده و هو الحفيظ‍‌ العليم الذي لا تأخذه سنة و لا نوم، و لا عاصم منه و لا يخفى عليه شيء في الأرض و لا في السماء و الله بما تعملون خبير. 🌀فعلى كل نفس فيما وردت مورد عمل أو صدرت، رقيب شهيد قائم بما كسبت، سواء شهده الناس أو لا، حمدوه أو لا، قدروا فيه على شيء أو لا. 🌀و قد بلغ من حسن تأثير التربية الإسلامية أن الناس كانوا يأتون رسول الله ص فيعترفون عنده بجرائمهم و جناياتهم بالتوبة و يذوقون مر الحدود التي تقام عليهم (القتل فما دونه) ابتغاء رضوان الله و تطهيرا لأنفسهم من قذارة الذنوب و درن السيئات، و بالتأمل في هذه النوادر الواقعة يمكن للباحث أن ينتقل إلى عجيب تأثير البيان الديني في نفوس الناس و تعويده لهم السماحة في ألذ الأشياء و أعزها عندهم و هي الحياة و ما في تلوها و لو لا أن البحث قرآني لأوردنا طرفا من الأمثلة التاريخية فيه 📚المیزان جلد چهارم ص ۱۱۴ @almorsalaat
شناخت عناوین ماخوذ در ادله.mp3
12.14M
🔊| لزوم شناخت عناوین ماخوذ در ادله شرعی 🎙استاد علی فرحانی 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد👇 https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
💢جوانان ایران همچون شهید باقری و باکری در دفاع مقدس توانستند راهی را که در حالت عادی در بیست یا بیست و پنج سال باید طی شود، در ظرف یکسال و نیم، دو سال طی کنند و از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی تبدیل شوند. 🔰رهبر معظم انقلاب، ۹۲/۹/۲۵ ┄┅┅═❅❅❄️❅❅═┅┅┄ 🔹مسئله‌ی دفاع مقدس آزمونی بود برای بروز استعدادها. دفاع مقدس وسیله‌ای شد برای اینکه استعدادهای مکنون در انسانها، به شکل عجیبی بروز کند. 🔹مثلا در سپاه، شما ملاحظه میکنید یک جوانی وارد میدان جنگ میشود و در حالی که از مسائل نظامی هیچ اطلاعی ندارد و وارد نیست، در ظرف یک سال، یک سال و نیم، دو سال تبدیل میشود به یک استراتژیست نظامی؛ این خیلی مهم است. 🔹خب، شما الان در حالات شهدا و سرداران بزرگ و مانند اینها که نگاه میکنید، مثلا فرض کنید شهید حسن باقری من‌باب مثال، بلاشک یک طراح جنگی است. هرکس منکر این معنا باشد، اطلاع ندارد؛ والا کسی اطلاع داشته باشد، خواهد دید که واقعا این جوان بیست و چند ساله یک طراح جنگ است. کی؟ در سال ۱۳۶۱؛ کی وارد جنگ شده است؟ در سال ۱۳۵۹. این مسیر حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی، یک حرکت بیست ساله، بیست و پنج ساله است؛ این جوان در ظرف دو سال این حرکت را کرده است! این خیلی نکته‌ی مهمی است. یا مثلا شهید باکری؛ ایشان در آغاز جنگ یک جوان دانشجو است که تازه فارغ‌التحصیل شده؛ حالا چند ماه یا یک مدتی هم در پادگانها گذرانده، بعد هم به دستور امام که [گفتند] از پادگانها بیایید بیرون، آمده بیرون؛ مثلا مهر ماه سال ۵۹ شهید باکری یک چنین حالتی دارد. بعد شما نگاه کنید در عملیات بیت‌المقدس، در عملیات خیبر، قبل آن در عملیات فتح‌المبین، این جوان یک فرمانده‌ی زبده‌ی نظامی است که میتواند یک لشکر را، در بعضی جاها یک قرارگاه را حرکت بدهد و هدایت کند و کار کند. ┄┅┅═❅❅❄️❅❅═┅┅┄ 📌 پ.ن: استاد علی فرحانی نیز تاکید می کنند که امروزه در حوزه های علمیه هم نیاز داریم که با الگوگیری از کارجهادی شهدا در دوران دفاع مقدس، در مدت زمان کوتاه به قوت علمی مورد نیاز دست پیدا کنیم و بتوانیم امر ولی فقیه را در تولید علوم انسانی امتثال سازیم. @almorsalaat
🔹نيست بر لوح دلم جز الف قامت يار 🔹چه‏ كنم حرف دگر ياد نداد استادم‏ 🔸«الف» ميان حروف وحدتش زيادتر است؛ زيرا غير از يك چيز مستقيم نيست به خلاف حروف ديگر مثلًا «ب» كه كج و معوج و مختلف الاجزاء است. اگر شاعر راست گفته باشد در دل او به غير از يك آرزو و حب يك جمال و رضاى يك محبوب، حبى ديگر نيست، و جز يك آستانه و جز يك نور، چشمش چيزى نمى ‏بيند و در آينه قلبش چيزى نيست و قدمش به جايى نمى‏ رود و دستش به غير او دراز نمى ‏شود، ولو او هم راست نگفته باشد، انبيا و مرسلين در اين ادّعا راستگو هستند؛ در لوح فطرت آنها در حقيقت استاد ازل غير از الف قامت دوست نقشى نكشيده و آنها بر اساس اين فطرت چيز ديگرى نمى ‏دانند؛ چه كنند استاد ازل جز اين، حرف ديگرى به آنها ياد نداده است، آنها غير از قامت دوست چيزى بلد نبوده و جز «الف» چيزى نمى‏ گويند، لذا در آن دعا فرموده: «حتّى تكون أعمالي و أورادي كلّها ورداً واحداً». 📚امام خمینی (ره)، تقریرات فلسفه ج۳ ص۲۲۹ @almorsalaat
🔵| حتى الهيّات ابن سينا هم بطور كامل به اروپا نرفته است و اروپائيان از اين گنجينه ارزنده هنوز هم بى‌‏خبرند/ اگر فلسفه ابن سينا براى اروپائيان درست ترجمه شده بود، سخن دكارت با برچسب «ابتكارى نو» و «فكرى تازه» مبناى فلسفه جديد قرار نمى‌‏گرفت. 🔹حكمت اسلامى با فلسفه يونان همان اندازه متفاوت است كه فيزيك اينشتين با فيزيك يونان. دلائلى هست كه حتى الهيّات ابن سينا هم بطور كامل به اروپا نرفته است و اروپائيان از اين گنجينه ارزنده هنوز هم بى‏‌خبرند. براى نمونه، ذكر مورد ذيل كافى است: 🌀در پاورقيهاى جلد دوم «اصول فلسفه و روش رئاليسم» تذكر داده‌‏ايم، سخن معروف دكارت «من فكر مى‌‏كنم پس وجود دارم» كه به عنوان فكرى نو و انديشه‌‏اى پرارج در فلسفه اروپا تلقّى شده است، حرف پوچ و ‏مغزى است كه بو على آن را در «اشارات» با صراحت كامل و در نهايت وضوح طرح كرده و سپس با برهانى محكم باطل كرده است. اگر فلسفه ابن سينا براى اروپائيان درست ترجمه شده بود، سخن دكارت با برچسب «ابتكارى نو» و «فكرى تازه» مبناى فلسفه جديد قرار نمى‌‏گرفت. اما چه بايد كرد كه فعلا هر چيزى كه مارك اروپائى دارد رونق دارد اگر چه سخن پوسيده‌‏اى باشد كه سالهاست ما از آن گذشته‌‏ايم. 📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (عدل الهى)، ج‏1، ص: 112 @almorsalaat
مراتب حکم.mp3
27.41M
🔊| نگاهی به مساله مراتب حکم و تاثیر آن در برخی مسائل اصولی 🎙استاد علی فرحانی 🌀استاد در این صوت، شاکله کلی مراتب حکم از نگاه مشهور را توضیح داده و جایگاه مسائلی همچون واجب تخییری و اجتماع امر و نهی را در این سیستم نشان داده و در ضمن یکی از اشکالات حضرت امام به این سیستم مشهور را بیان می کنند‌. حتما ! 📚تعادل و تراجیح رسائل. سال 95 @almorsalaat
♻️مقدار نیاز یک طلبه به ادبیات عرب 🔰حجت الاسلام عباس افروزی @A_Afrouzi133 ┄┅┅═❅❅❄️❅❅═┅┅┄ ▫️یکی از مشکلات مبتلابه طلاب در عصر حاضر -به خصوص طلاب مستعدّی که مشغول تحصیل در مقدمات هستند- این است که وسوسه کم کاری در علم ادبیات گریبان گیر آن ها شده و دغدغه و وقت خود را در علوم گوناگون ادبی صرف می کنند. خصوصا که برخی از اساتید نیز به این مشکل دامن زده و طلبه را به خواندن هر چه بیشتر این کتب تشویق، و فکر و دغدغه و عمر طلبه را در این علم محدود و متوقف می کنند. ▫️چنان ذهن طلبه را مشغول به مباحث (به ظاهر) پر طمطراق این علم می کنند که علوم دیگر در ذهن طلبه کم رنگ شده که این علم با اینکه یک و ابزاری است کم کم رنگ یک و مستقل را به خود می گیرد. ▫️به عنوان مثال طلبه پایه پنجمی که باید در آن پایه دغدغه علم اصول و فقه را داشته باشد، هنوز در فکر ادبیات بوده و به بنده می گفت مکتبی در مصر به وجود آمده که ملاک در تجزیه و ترکیب را لفظ و معنا معاً می داند، بر خلاف بعضی مکاتب دیگر که تنها لفظ را معیار در تجزیه و ترکیب می دانند و برخی دیگر تنها معنا را.!! ▫️بنده خودم چون از سیکل وارد حوزه شده بودم و با فضاهای متشتت حوزوی آشنایی نداشتم، یکی از اساتید دائما مرا به خواندن بلکه خریدن کتب متعدد ادبی تشویق می کرد، می گفت حتما باید کتب «الانصاف فی مسائل الخلاف»، «العلوم العربیه»، «حدائق الندیه» و ....را داشته باشی!. ▪️اما حقا معیار و ملاک در مقدار نیاز یک طلبه به ادبیات عرب چیست؟ آیا لازم است که بدین صورت وارد کتب ادبی شده و عمر و وقت خود را در فراگیری آن کتب صرف کند؟ ▪️بهترین و منصفانه ترین پاسخ از برای پرسش فوق، پاسخی است که استاد علی فرحانی در این زمینه بیان فرمودند. ایشان برای پاسخ به این سؤال مهم -با اینکه خود بسیاری از کتب مرجع و اصلی ادبیات عرب را در همان زمان اشتغال به سطح مقدماتی، خوانده و کار کرده بودند- با بیان یک معیار اصلی، عمر تحصیلی طلبه را به دو دوره تقسیم کرده و با توجه به اقتضائات خاص آن دو دوره، مقدار نیاز به ادبیات عرب را مشخص می کنند. ▫️ایشان می فرمودند: قبل از ورود در بحثِ از مقدار خواندن ادبیات عرب یا هر علم دیگری از علوم حوزوی، اول باید دانست که هدف اصلی و نهایی از تحصیل علوم حوزوی رسیدن به ملکه و قدرت فهم صحیحِ کتاب و سنت است. یعنی اهمیت و تقدّس علوم حوزوی فقط و فقط به خاطر این است که این علوم اند برای رسیدن به توانایی و قدرت فهم آن مقدس. و الا اگر این حیثِ از علوم حوزوی در نظر گرفته نشود، هیچ تفاوتی بین علوم حوزوی مثل: صرف و نحو، منطق، فلسفه، اصول و... با علوم غیر حوزوی مثل: فیزیک، شیمی، زیست، ریاضیات و... نخواهد بود. ▫️قطعا هر کدام از علوم حوزوی در جنبه تخصّصی خودش، شعاع بسیار وسیع و گسترده ای را شامل شده و مسائل گوناگون زیادی را در بر می گیرد. اما باید دانست که مسائل مطرح شده در آن گسترۀ وسیع، بتمامها دخیل در آن غرض مقدس از علوم حوزوی نیستند. و اساسا قرار نیست که طلبه همه مسائل و اقوال گوناگون این علوم را یاد بگیرد و تبدیل به یک ادیب زبردست یا فیلسوف قوی و یا یکی از علماء منطقی مسلط بر تمام اقوال و نظرات بشود. از این رو بسیار لازم و ضروری است که با این دید طلبه را از حیث آموزشی تربیت کرده و با حساسیت تمام جلوی صرف شدن عمر و وقت طلبه در مسائلی که (فعلا) ضرورتی برای تحصیل آن هدف مقدس ندارد، را گرفت. ▫️ایشان می فرمودند: متاسفانه یکی از مشکلات واقعی در حوزه این است که اساتید غالبا چنین قدرت و ملکه ای را نداشته و این راه را طی نکرده اند، و نمی دانند که طلبه را تا چه اندازه از هر علمی باید وارد کنند و چه اندازه را اساسا مطرح نکرده و فکر و ذهن طلبه را درگیر نکنند. لذا ناخواسته طلبه را درگیر مسائلی می کنند که اساسا نباید برای آن طلبه مطرح می شد و ذهن و فکرش را درگیر می کرد. ▫️اگرچه فراگیری بعضی از آن مسائل در نهایت کار –نه در ابتدا- شاید لازم و ضروری باشد، اما اگر طلبه با سیر صحیح و منطقی –با توجه به آن هدف نهایی مقدّس- مقدار مورد نیاز از هر علمی را فرا بگیرد، وقتی به توانایی و قدرت فهم صحیح از منابع رسید، تازه نوبت به آن مسائل رسیده و می تواند با داشتن نظام فکری و استانداردهای لازم (ملاک حجیت) در بحر وسیع و عمیق آن علوم غواصّی کند. لکن فرق این نحوۀ ورود با ورود در ابتدای کار –ورود نا بهنگام- تفاوت از زمین تا آسمان است. در این نحوۀ ورود، طلبه نظام فکری داشته و با دست برتر وارد آن مسائل می شود و بدون سردرگمی و غرق شدن در اقوال و نظرات، می تواند با مبانی و استانداردهای لازم با دقت و ظرافت تمام نظریۀ صحیح تشخیص دهد. ▪️از میان علوم حوزی آن علمی که مستقیماً متکفّل تحصیل آن است می باشد. این علم ولو خود یکی از علوم ابزاری و مقدمی است لکن مسائل و مباحث مطروحۀ در علوم دیگر تا از گذرگاه این علم نگذرند و استاندارد های لازم را به دست نیاورند و در نهایت از علم اصول مُهر با ارزش حجیت را نستانند، به هیچ وجه اعتبار نداشته و اجازۀ ابزار قرار گرفتن در راه فهم صحیح منابع دین را نخواهند داشت. از این رو علم اصول جایگاه و ارزش والایی در میان دیگر علوم حوزوی داشته و علوم دیگر را باید با توجه به این علم تنظیم و تشریح کرد. ▪️با توجه به مطالب فوق می توان عمر تحصیلی طلبه را به دو دوره تقسیم کرد: یک دوره قبل از فراگیری علم اصول و تسلط کافی بر آن علم و یک دوره بعد از آن. ▫️طلبه در دوران اول عمر تحصیلی خود یعنی زمانی که هنوز یک دور علم اصول کار نکرده و تسلط کافی (نه به صورت نهایی) را به دست نیاورده، باید ملاک و معیار در تحصیل علوم دیگر را علم اصول قرار دهد. به این صورت که ببیند که برای فراگیری و تسلط در علم اصول چه مقدار از علم منطق، چه مقدار از علوم ادبی، چه مقدار از علم فلسفه و دیگر علوم نیاز دارد. تا با تحصیل آن پیش نیازها بتواند علم اصول را به خوبی بخواند و تسلط کافی پیدا کند. ▫️در این دوره، طلبه تنها به اندازه ای نیازمند ادبیات عرب می باشد که بتواند راحت و روان کتب عربی مورد نیاز در این مسیر مقدّس را بخواند. چه کتب حوزوی مرسوم (لمعه، اصول فقه، رسائل، مکاسب، کفایه و...) چه کتب غیر مرسوم مانند نهایة الأفکار و نهایة الدرایه و... . پس همین اندازه که طلبه بتواند از پس عبارات عربی کتب مورد نیاز بربیاید، کافی بوده و لازم نیست عمر و فکر و دغدغه او را در کتب ادبی مختلف تلف کرد. ▫️در دورۀ دوم عمر تحصیلی، طلبه بعد از خواندن یک دور علم اصول و تسلط کافی بر آن علم، به یک نظام فکریِّ بنیادین و استانداردهای لازم مجهّز شده و در صورت لزوم می تواند با قدرت کافی و دستِ برتر -بدون سردرگمی و غرق شدن در اقوال- وارد مسائل ریز و درشت علوم مختلف شده و انجام وظیفه کند. ▫️به عنوان مثال، طلبه بعد از تحصیل قدرت مذکور برای فهم دقیق و صحیح قرآن کریم که یکی از جنبه های اعجازش حیث ادبی و لغوی است، لازم است در دوره دوم عمر خود با تجهّز کامل وارد علوم ادبی لغوی شده تا با اتخاذ مبنا و تشخیص قول صحیح، بتواند فهم صحیح و مصیب از آیات این کتاب شریف را داشته شود. ✅تخصّص گرایی صحیح 🔸اساسا بعد از تحصیل علم اصول و تسلط کافی بر آن است که تحقیق و پژوهش در هر علمی از علوم، معتبر و دقیق و عمیق می شود. چرا که در این صورت محصّل و پژوهشگر با دقت نظر بالا در هر قول و نظری به دنبال دلیل اعتبار و حجیتش می گردد و سریع آن مساله را جزو پیش فرض های تصوری خود قرار نمی دهد. 🔸شهید مطهری در مورد تاثیر شگرف علم اصول می فرماید: «علم اصول، نظر به اينکه سروکارش با محاسبات عقلي و ذهني است و موشکافي زياد دارد، علمي شيرين و دلپذير است و ذهن دانشجو را جلب مي‌‌‌‌‌کند. براي ورزش فکري و تمرين در رديف منطق و فلسفه است. طلاب علوم قديمه دقت نظر خود را بيشتر مديون علم اصول مي‌‌‌‌‌باشند.» کلیات علوم اسلامی، اصول فقه، ص۲۹ ▫️نقش آفرینی شگرفِ علم اصول تنها در کتب ادبیات و دیگر علوم مرسوم حوزوی نبوده بلکه به خاطر «من جهت العامه» و «قاعده مند» بودن مسائلش، در هر علمی از علوم تاثیر شگرف خود را در محصّل و پژوهشگرِ آن علم به وجود می آورد. 🔸استاد فرحانی می فرمودند: می توان برای لمس کردن این تاثیر شگرف، علم تاریخ را مد نظر قرار داد و کتب تاریخی ای که با داشتن این قدرت نوشته شده اند را با دیگر کتب تاریخی که مولّفشان چنین قدرتی نداشته است مقایسه کرد. 🔸ما نباید بخواهیم طلبه را به عنوان یک ادیب مدقّق یا یک عالم منطقی یا فیلسوف مسلّط بر تمام کتب و اقوال تربیت کنیم، بلکه تمام این علوم مقدمه و ابزار اند از برای رسیدن به قدرت و توانایی فهم صحیح منابع دین. تعیین نهایی وظیفه، دست خود طلبه است. طلبه بعد از رسیدن به آن قدرت و ملکه، تازه می تواند با توجه به وظیفه ای که در عرصه های اجتماعی بر دوش خود احساس می کند، وارد میدان انجام وظیفه شود. چه بسا که در زمانی دفاع از حریم مقدس دین اسلام ورود عمیق و دقیق در علم ادبیات عرب باشد. اما تنها طلبه ای می تواند در این میادین عالمانه و صحیح جولان دهد که این توانایی و قدرت را به همراه داشته باشد. 🌐 المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد @almorsalat
☑️تلاش ۳۵ساله در راستای تحقق حکومت اسلامی 👈(جهتگیری کلی امام سجاد (ع) در طول دوره امامت) 🔰آیت الله العظمی امام خامنه ای 🔸سیره هرکسی به معنای واقعیِ کلمه، آن گاه روشن میشود که ما جهتگیری کلی آن شخص را بدانیم و سپس به حوادث جزئی زندگی او بپردازیم. اگر آن جهتگیری کلی دانسته شد، آن حوادث جزئی هم معنی پیدا میکند؛ اما اگر چنانچه آن جهتگیری کلی دانسته نشد یا غلط دانسته شد، آن حوادث جزئی هم بی معنی یا دارای معنی نادرستی خواهد شد، و این مخصوص امام سجاد یا سایر امامان نیست بلکه این اصل در مورد زندگی همه صدق میکند. 🔸به نظر ما پس از صلح امام حسن، اهل بیت پیامبر به این قانع نشدند که در خانه نشسته و تنها احکام الهی را آنچنانکه میفهمند بیان کنند، بلکه از همان آغاز صلح، برنامه همه امامان این بود که مقدمات را فراهم کنند تا حکومت اسلامی به شیوه ای که مورد نظرشان بود، بر سر کار آورند، و این را به روشنی در زندگی و سخنان امام مجتبی میبینیم. 🔸کار امام حسن کار بنیانی و بسیار عمیق و زیربنایی بود. ده سال امام حسن با همان چگونگی ها زندگی کردند. در این مدت افرادی را دور خود جمع کرده و پرورش دادند. عده ای در گوشه و کنار با شهادت خودشان، با سخنان مخالفت آمیز خودشان با دستگاه معاویه مخالفت کرده و در نتیجه آنها را تضعیف نمودند. 🔸پس از آن نوبت به امام حسین رسید. آن بزرگوار نیز همان شیوه را در مدینه و مکه و جاهای دیگر دنبال کردند، تا اینکه معاویه از دنیا رفت و حادثه کربلا پیش آمد. گرچه حادثه کربلا قیامی بسیار مفید و بارور کننده برای آینده اسلام بود، اما به هرحال آن هدفی را که امام حسن و امام حسین دنبال می کردند به تأخیر انداخت، برای اینکه مردم را مرعوب کرده، یاران نزدیک امام حسن و امام حسین را به دم تیر برده و دشمن را مسلط نمود و این جریان به طور طبیعی پیش می آمد. اگر قیام امام حسین به این شکل نبود، حدس بر این است که پس از او و در آینده ای نزدیک امکان حرکتی که حکومت را به شیعه بسپارد وجود داشت. 🔸البته این سخن بدین معنا نیست که قیام امام حسین باید انجام نمیگرفت بلکه شرایطی که درقیام امام حسین بود، شرایطی بود که ناگزیر باید آن قیام در آن هنگام انجام میگرفت و در این هیچ شکی نیست. لکن اگر آن شرایط نبود و اگر امام حسین در آن جریان شهید نمیشد، احتمال زیادی بود که آینده مورد نظر امام حسن به زودی انجام گیرد. 🔸ائمه دنبال این خط و این هدف بودند و همواره برای تشکیل حکومت اسلامی تلاش میکردند. وقتی امام حسین در ماجرای کربلا به شهادت رسیدند و امام سجاد با آن وضعِ بیماری به اسارت در آمدند، در حقیقت مسؤولیت امام سجاد از آن لحظه آغاز شد. اگر تا آن تاریخ قرار بر این بود که امام حسن و امام حسین آن آینده را تأمین کنند، از آن وقت قرار بر این شد که امام سجاد قیام به امر کند، و سپس امامان پس از آن بزرگوار. بنابراین در کلِ زندگی امام سجاد ما باید در جستجوی این هدف کلی و خط مشی اصلی باشیم و بی تردید بدانیم که امام سجاد درصدد تحققِ همان آرمانی بودند که امام حسن و امام حسین آن را دنبال میکردند. 🔸اگر چنانچه با این توجه، وارد زندگی امام سجاد بشویم، آن بزرگوار را انسانی می یابیم که در راه این هدف مقدس که عبارت است از تحقق بخشیدن به حکومت خدا در زمین، و عینیت بخشیدن به اسلام، تمام کوشش خود را به کار برده و از پخته ترین و کارآمدترین فعالیتها بهره گرفته است، و قافله اسلامی را که پس از واقعه عاشورا در کمال پراکندگی و آشفتگی بود، تا اندازه چشمگیری پیشبرده است. و چون همه پیامبران و مردان موفق تاریخ، پس از سی و پنج سال مبارزه خستگی ناپذیر و به انجام رساندن بار رسالت، سرافراز و سربلند از دنیا رفته است و پس از خود، مأموریت را به امام بعد، یعنی امام باقر سپرده است. 📚انسان 250ساله، ص 189 @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀در هر کجای عالم که به منافع جمهوری اسلامی تعرض شود، پاسخ خواهیم داد/ جمهوری اسلامی بلد است که راه دفاع را به بچه مسلمانهای جبهه مقاومت یاد دهد. 🎙سردار قاآنی 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
هدایت شده از مکتب امام
♨️ صوت سلسله نشست های در قرآن 🌀بر اساس اندیشه رهبر معظم انقلاب و شهید مطهری (ره) 📣برگزار شده توسط مرکز با همکاری موسسه برگزار می‌کند: ✅۱- نیاز، آغاز خضوع 🎙حجت‌الاسلام علی فرحانی 🕰سه‌شنبه ۲۳فروردین، ۱۷:۳۰ 📌eitaa.com/goftemane_tohid/618 ✅۲- اطاعت، بندگی، پرستش 🎙حجت‌الاسلام میثم قاسمی 🕰چهارشنبه ۲۴فروردین، ۱۷:۳۰ ✅۳- بندگی، ذاتی انسان 🎙حجت‌الاسلام سیدمهدی موسوی 🕰پنجشنبه ۲۵فروردین، ۱۷:۳۰ 📌eitaa.com/goftemane_tohid/610 ✅۴- خدای یگانه یا خدایگان 🎙حجت‌الاسلام سیدمحمد هاشمی 🕰جمعه ۲۶فروردین، ۱۷:۳۰ 📌eitaa.com/goftemane_tohid/614 ✅۵- نبوت و یکپارچگی حیات 🎙حجت‌الاسلام رضا خانجانی 🕰شنبه ۲۷فروردین، ۱۷:۳۰ 📌eitaa.com/goftemane_tohid/617 ✅۶- ولایت رکن زندگی توحیدی 🎙حجت‌الاسلام سیدمجتبی جواهری 🕰یکشنبه ۲۸فروردین، ۱۷:۳۰ 📌eitaa.com/goftemane_tohid/622 ✅۷- توحد جامعه‌ساز توحیدی 🎙حجت‌الاسلام سیدعلی موسوی 🕰دوشنبه ۲۹فروردین، ۱۷:۳۰ 📌eitaa.com/goftemane_tohid/626 ✅۸- هویت توحیدی اجتماع 🎙حجت‌الاسلام امین اسدپور 🕰یکشنبه ۴اردیبهشت، ۱۷:۳۰ 📌eitaa.com/goftemane_tohid/644 ✅۹- ابعاد حیات جدید انسانی افقهای نوین لذّت و سعادت 🎙حجت‌الاسلام رحمانی 🕰پنجشنبه ۱ اردیبهشت، ۱۷:۳۰ 📌eitaa.com/goftemane_tohid/635 ✅۱۰- ظرفیّت جامعه توحیدی در بسترسازی سلوک جمعی توحیدی 🎙حجت‌الاسلام عالم زاده نوری 🕰سه‌شنبه ۶اردیبهشت، ۱۶:۴۵ 📌eitaa.com/goftemane_tohid/662 ✅۱۱- تمدّن توحیدی، اهداف، راهبردها و راهکارها 🎙حجت‌الاسلام محسن ابراهیمی 🕰چهارشنبه ۷اردیبهشت، ۱۷:۳۰ 📌eitaa.com/goftemane_tohid/666 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 🔰گفتمان توحید👇 https://eitaa.com/joinchat/3998351448C73bf29b9e1
📚کتاب در آمدی بر روش شناسی و اندیشه شناسی حقوقی استاد دکتر جعفری لنگرودی ✍نویسنده: دکتر علیرضا آبین دکتری حقوق خصوصی و عضو هیئت علمی گروه حقوق دانشگاه ♨️♨️♨️ نخستین کتاب در تاریخ حقوق ایران که مزین به تقریظ و تایید استاد دکتر محمد جعفر جعفری لنگرودی شده است. 🔹همراه با تقریظ، تاییدیه و دیباچه سایر بزرگان حقوق یعنی دکتر سید حسین صفایی، دکتر سید مصطفی محقق داماد و دکتر محمد درویش زاده. ♨️ برخی از نظرات استاد دکتر جعفری لنگرودی در خصوص محتوای کتاب و نویسنده آن: ✅کتابی خیلی خیلی عالی است دارای یکنوع اصالت است دارای مطالبی وصف ناشدنی است کار نویسنده ماهرانه بوده نویسنده دارای دقت نظر بالای علمی است. ♨️ گفتنی است که نویسنده تنها محققی است که استاد جعفری لنگرودی اجازه کار بر روی کتابها و آثار حقوقی خود را به او داده است و برای ایشان در این مسیر آرزوی توفیق نموده است. 🔸این کتاب به سفارش پژوهشکده حقوق و قانون ایران و در راستای پروژه کلان (مکتب شناسی حقوقی استاد دکتر جعفری لنگرودی) نگاشته شده است. 📌جهت تهیه کتاب میتوانید با شماره تلفن۰۲۱۶۳۸۷۷۱۰۱ تماس حاصل فرمایید. @almorsalaat
1.41M
🎙توضیحات دکتر علیرضا آبین مولف کتاب در آمدی بر روش شناسی و اندیشه شناسی حقوقی استاد دکتر لنگرودی درباره کتاب @almorsalaat
دوره های کوتاه مدتی که تا کنون در مدرسه مجازی المرسلات برگزار شده است: ♦️۱- اولین دوره ادبیات کاربردی/ استاد مقدسی eitaa.com/m_almorsalaat/7710 ♦️۲- دومین دوره ادبیات کاربردی/ استاد مقدسی ♦️۳- سومین دوره ادبیات کاربردی/ (مهارتهای متن‌خوانی و ترجمه)/ استاد محمدمهدی مقدسی eitaa.com/m_almorsalaat/7720 ♦️۴- دوره چگونه تفسیر المیزان بخوانیم؟/ استاد هاشمی eitaa.com/m_almorsalaat/7666 ♦️۵- دوره ظرفیت شناسی علوم اسلامی در تولید علوم انسانی/ استاد هاشمی eitaa.com/m_almorsalaat/7667 ♦️۶- دوره سیر تطور فقه و اصول/ استاد هاشمی eitaa.com/m_almorsalaat/7664 ♦️۷- دوره تبیین مبانی نظام اندیشه شهید مطهری/ استاد هاشمی eitaa.com/m_almorsalaat/7668 ♦️۸- دوره تدریس کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی/ استاد هاشمی ♦️9- دوره انسان شناسی قرآنی/ استاد علی فرحانی eitaa.com/almorsalaat/2136 ♦️10- مرور و جمع‌بندی کتاب المنطق/ استاد سیدمحمد هاشمی eitaa.com/m_almorsalaat/7719 ♦️11- بایسته های مطالعه و فهم آثار شهید مطهری/ استاد سیدمجتبی امین جواهری eitaa.com/m_almorsalaat/7718 🌀این فهرست در حال تکمیل است و لینک تهیه صوت و فیلم دوره‌ها قرار داده خواهد شد. 🌐مدرسه مجازی المرسلات 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1705705472C63999eac19
🌀داستان شیخ بهایی در تخت فولاد اصفهان‏ ◽️مجلسی اول (پدر مرحوم مجلسی معروف) که او هم مرد بسیار جلیل‏ القدر و عالم و متقی و فوق‌العادهای بوده و از شاگردان شیخ بهایی است نقل می‌کند که شش ماه قبل از وفات شیخ بهایی، روزی ما در خدمت ایشان به زیارت اهل قبور در تخت فولاد اصفهان رفتیم. یک وقت دیدم ایشان رو کرد به ما و گفت: شما چیزی نشنیدید؟ گفتم: نه. دیگر سکوت کرد و حرفی نزد، راه افتاد و آمد. ◽️از آن روز ما دیدیم حال شیخ تغییر کرده، بیشتر به خود پرداخته، حال توبه و انابه پیدا کرده و یک حال دیگری غیر از حال سابق دارد. همه ما شاگردها حدس زدیم هرچه بود، آن روز اتفاق افتاد. ایشان می‌گوید من از سایر شاگردها جسورتر بودم، قرار شد من از ایشان بپرسم که منشأ این تغییر حالت شما چیست؟ رفتم از ایشان پرسیدم، ایشان گفت: من آن روز وقتی از کنار قبر عبور می‌کردیم این صدا را از قبر شنیدم که «شیخ در فکر خود باش، مرگت نزدیک است، چرا به خودت نمی‌‏پردازی؟» و شش ماه بعد مرد. ◽️حال می‌بینید که از یک گروه، یک صدا را یکی می‌‏شنود و دیگری نمی‏‌شنود. عالم ما عمیق‌‏تر و پیچیده‌‏تر و رشته‏‌دارتر از این حرفهاست که وقتی قرآن به ما گفت تمام ذرات عالم تسبیح می‌کنند، بگویید من که گوشم را می‌گذارم نمی‌‏شنوم! و چرا در لابراتوارها هرچه تجزیه کرده‌اند، این صدا را نشنیده‌اند؟! این حرفها [از روی] نادانی است، حقیقتْ چیز دیگری است. 📚آشنایی با قرآن ، ج۴ ، ص ۱۷۷ @almorsalaat
عظمت بوعلی.mp3
1.9M
🔊| از بوعلی بعید نیست، ره چند ساله را یک شب طی کند! 🎙استاد علی فرحانی 📚بدایه الحکمه. سال 89 @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️کونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتکم 🎙آیت‌الله بهجت قدس‌سره 🔹با عملتان دعوت به‌سوی خدا بکنید، نه با زبانی که آیا عمل بکنیم یا نکنیم. خود آن کسی که می‌گوید معلوم نیست عمل بکند یا نکند. فضلاً از آن کسی که می‌شنود. نه! [با گفتار نیست] با عمل است. 🔹به آن کسانی که اعتقاد دارید به عملشان نگاه کنید، از عملشان سرمشق بگیرید. همین دعوت است. ⚠️ با کسی نشست‌وبرخاست بکنید که همین که او را دیدید، به یاد خدا بیفتید، به یاد طاعت خدا بیفتید، نه با کسانی که در فکر معاصی هستند. انسان را از یاد خدا باز می‌دارند. @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♨️آیا وجدانیات ارزش معرفت شناختی بیشتری از محسوسات دارند؟! 🔰 حجت الاسلام سجاد انتظار 👈آیدی @entezarsajjad ┄┅┅═❅❅❄❅❅═┅┅┄ 🔺چنانچه روشن است نقطه آغاز علم فلسفه، دفع سفسطه و اثبات اجمالی حقایق است و حکمای عالم اسلام از گذشته در مقدمه این علم، ادعای شکاکانی که در وجود حقایق تشکیک می ورزیدند را به اندازه مقتضی پاسخ می دادند سپس وارد علم فلسفه می شدند اما دفع سفسطه در دوران معاصر شکل جدیدی به خود گرفته است. در عصر حاضر و با ارتقاء اشکالات شناخت شناسی به ایده آلیسم، مقدمه کوتاه فلاسفه قدیم، دفع سفسطه را نتیجه نمی دهد از این رو واکنش معاصرین به اندیشه های غربی در قالب علم معرفت شناسی با بررسی های تفصیلی و به عنوان علمی مقدم بر فلسفه بروز یافته است و مسائل این علم متناسب با جنس اشکالات، کمتر به اثبات اصل وجود حقایق می پردازد و بیشتر به بررسی مورد به مورد ادراکات و تطابق آن ها بر محکیاتشان معطوف است و به همین جهت دفع سفسطه در عصر کنونی اصطلاحی است که اعم از انکار واقعیات و انکار انطباق ادراکات بر واقعیات است بنابراین صرف اثبات اینکه حقائقی در عالم وجود دارد برای ورود به فلسفه کافی نمی نماید بلکه باید انطباق موردی ادراکات نیز تضمین گردد. 🔺کتاب شریف آموزش فلسفه از جمله کتب نظم یافته بر اساس توضیح فوق است که دروسی را به عنوان مقدمه علم فلسفه و در قالب عنوان کلی شناخت شناسی مطرح کرده است. دغدغه اصلی این کتاب در آغاز آن، اثبات اصل اجمالی واقعیت سپس بررسی انواع ادراکات و بحث پیرامون انطباق آن ها بر واقعیات و تامین ضمانت تطابق آن ها است. طبیعی است که اشراف کامل بر این مباحث تنها با مطالعه متن تفصیلی کتاب حاصل می شود و در این نوشتار تنها از جهتی که مد نظر است به این کتاب نظر می افکنیم که آن جهت، سیری است که در مقدمه ی آن برای تامین مبادی ادارکی طی شده است می باشد. به طور خلاصه پیش فرض مباحث شناخت شناسی این کتاب چنین به نظر می آید که ابتدا باید انسان را موجودی گنگ و فاقد دسترسی به واقعیات عالم تصویر کرد و آنگاه با مبادی یقینی و خلل ناپذیر و متقن راهی برای او به سمت حقایق باز کرد. 🔺سیری که در این مباحث طی می شود ابتدا استفاده از علم حضوری برای اثبات خود انسان به عنوان واقعیتی قابل توجه در عالم است که به همین مناسبت راز خطا ناپذیری آن نیز بیان می شود اما از آن جا صرف علم به نفس به صورت حضوری برای ورود به فلسفه کافی نیست، در بخش دوم سمت و سوی مباحث به علم حصولی و خواص آن می گراید تا از این طریق ارتباط انسان با عالم خارج از خود نیز تامین شود؛ به همین مناسبت مبادی برهان که منطقیین به عنوان یقینیات برمی شمرند ذکر شده و از میان آن ها تنها دو دسته از ادراکات به عنوان ادراکاتی که قابلیت دارند ارتباط علمی انسان را با خارج از خود به صورت مطابق با واقع تامین کنند انتخاب می شوند که عبارتند از اولیات و وجدانیات. 🔺رویکرد فوق از جهات سه گانه یا بیشتر مورد سوال و ابهام قرار دارد؛ ابهام نخست سنگ بنا قرار دادن علم حضوری برای دفع سفسطه است که با رویکرد حکمای اسلامی حتی معاصرین همچون علامه طباطبایی(ره) مغایرت دارد. ابهام دوم محدود کردن مبادی برهان و یقینیات به دو مورد محدود اولیات و وجدانیات است که اشعار به غیر یقینی بودن سایر یقینیات و عدم شمول مقیاس تطابق ادراکات نسبت به آن ها است که با رویکرد حکما و مناطقه اسلامی از بوعلی سینا و خواجه نصیر تا معاصرینی همچون علامه طباطبایی مغایرت دارد. جهت سوم ابهام خلل موجود در نظم ریاضی این مباحث است که منجر به تقدیم برخی از مباحث بسیار عمیق و درجه اعلای فلسفی به جهت نظری بودن و تاخیر مباحث ابتدائی و منوط کردن آن ها به مسائل متاخر است که از این جهت نیز با رویه علامه طباطبایی به خصوص در دو کتاب رئیسی بدایه الحکمه و نهایه الحکمه مغایر است. 🔺گرچه هر کدام از مغایرت های فوق باید در محل مناسب خود مورد بررسی قرار بگیرند اما هدف این نوشتار بررسی جهت دیگر رویکرد فوق است و آن ضابط واقع نمایی اولیات و وجدانیات است که گمان می شود در این دو مورد وجود دارد اما سایر مبادی برهان همچون محسوسات یا حدسیات و... فاقد آن معیار هستند. 🔺در این جا لازم است کمی در مورد این ضابطه از نظر این کتاب توضیح دهیم و سپس به اشکال جدی که در این رابطه وجود دارد بپردازیم اما قبل از آن لازم است به این نکته اشاره کنیم که این نوشتار از مباحث مختلف فلسفی بهره می برد که چه بسا از نظر نظم منطقی مخالف سیر ریاضی مسائل فلسفه باشد اما از آن جا که متن منظور الیه این نظم را بر هم زده است حرجی بر ما نخواهد بود بنابراین ما در این نوشتار در صدد سیر ریاضی از بدیهی به نظری نیستیم هم چنانکه چه بسا از مباحثی نظیر وجود ذهنی استفاده کنیم که اساسا مورد قبول حضرت آیت الله مصباح (حفظه الله) نباشد. 🔺چنانکه گفتیم پیش فرض مباحث معرفت شناسی که در این کتاب ارائه شده است، انسانی گنگ و منقطع از حقایق است که باید برای او راهی باز کنیم اما از آن جا که علم حضوری محدوده ی اندکی را که تنها شامل خود مدرک است برای او روشن می کند ناچار باید سراغ ادراکات حصولی نیز رفت اما در این حیطه نیز پیش فرضی در ارتباط با ادراکات وجود دارد و آن عدم احراز انطباق ادراکات بر واقع است مگر مواردی که ضمانت انطباق آن ها احراز شود. 🔺همین پیش فرض باعث شده است که تامین این ضابط از درون ادراکات حصولی انجام نگیرد بلکه از جای دیگری استمداد شود که طبعا آن منبع، ریشه ی اصلی این مقیاس خواهد بود گویی که قانون «کلما بالعرض لابد ان ینتهی الی ما بالذات» حکم فرما است. تنها منبعی که می توان آن را خطا ناپذیر دانست و آن را مقیاس ادراکات خطا پذیر قرار داد همان علم حضوری است که در آن عالم عین معلوم است بنابراین علم حضوری مابالذات و علم حصولی تابع آن خواهد بود. 🔺در این کتاب آمده است: «مشكل اساسى در باب ارزش شناخت اين است كه چگونه مى توان اثبات كرد كه شناخت انسان مطابق با واقع است و اين مشكل در موردى رخ مى نمايد كه بين شناسنده و متعلق شناخت واسطه اى در كار باشد كه به لحاظ آن فاعل شناسايى متصف به عالم و متعلق شناسايى متصف به معلوم گردد و به ديگر سخن علم غير از معلوم باشد اما در موردى كه واسطه اى در كار نباشد و عالم وجود عینى معلوم را بیابد طبعا جاى چنين سؤالى هم نخواهدبود . بنا بر اين شناختى كه شانیت حقیقت بودن يعنى مطابق با واقع بودن و خطا بودن يعنى مخالف با واقع بودن را دارد همان شناخت حصولى است و اگر شناخت حضورى متصف به حقیقت شود به معناى نفى خطا از آن است.» 🔺اکنون که راه تامین ضمانت انطباق، بازگشت علم حصولی به حضوری دانسته شد باید به چگونگی این اتصال و ارتباط بین دو سنخ علم بپردازیم که بر اساس آن روشن شود که این چنین ارتباطی تنها در رابطه با اولیات و وجدانیات مطرح است نه سایر ادراکات یقینی که منطقیین برشمرده اند. از آن جا که عبارت کتاب کاملا گویا است به نقل عبارت در این زمینه بسنده می کنیم و نیازی به توضیح بیشتر نیست. آیت الله مصباح (حفظه الله) در این رابطه می فرمایند: «نقطه اصلى اشكال در علوم حصولى اين است كه چگونه مى توان مطابقت آنها را بامتعلقات خودشان تشخیص داد در حالى كه راه ارتباط ما را با خارج همواره همين صورتهاى ادراكى و علوم حصولى تشكیل مى دهند. بنابراين بايد كلید حل اشكال را در جايى جستجو كرد كه ما بتوانیم هم بر صورت ادراكى و هم بر متعلق ادراك اشراف يابیم و تطابق آنها را حضورا و بدون وساطت صورت ديگرى درك كنیم و آن قضاياى وجدانى است كه از يك سو متعلق ادراك را كه مثلا همان حالت ترس ست حضورا مى يابیم و از سوى ديگر صورت ذهنى حاكى از آن را بى واسطه درك مى كنیم و از اين روى قضیه من هستم يا من مى ترسم يا من شك دارم به هیچ وجه قابل شك و ترديد نیست پس اين قضايا وجدانیات نخستين قضايايى هستند كه ارزش صد در صد آنها ثابت مى شود و خطا و اشتباه راهى به سوى آنها نمى يابد» 🔺نیز می فرمایند:«اگر بتوانیم ضمانت صحتى براى بديهیات اولیه به دست بیاوريم به موفقیت كامل رسیده ايم زيرا در پرتو آنها مى توانیم قضاياى نظرى و از جمله قضاياى حسى و تجربى را بازشناسى و ارزشیابى كنیم . براى اين كار بايد در ماهیت اين قضايا بیشتر دقت كنیم از يك سوى مفاهیم تصورى آنها را مورد بررسى قرار دهیم كه از چگونه مفاهیمى هستند و از چه راهى به دست مى آيند و از سوى ديگر در رابطه آنها بینديشیم كه چگونه عقل حكم به اتحاد موضوع و محمول آنها مى كند. اما جهت اول را در درس هفدهم روشن كرديم و دانستیم كه اين قضايا از مفاهیم فلسفى تشكیل مى يابند مفاهیمى كه به علوم حضورى منتهى مى شوند يعنى نخستين دسته از مفاهیم فلسفى مانند احتیاج و استقلال و سپس علت و معلول را از معلومات بلا واسطه و وجدانیات انتزاع مى كنیم و مطابقت آنها را با منشا انتزاعشان حضورا مى يابیم و ساير مفاهیم فلسفى هم به آنها بازمى گردند. و اما جهت دوم يعنى كیفیت حكم به اتحاد موضوع و محمول آنها با مقايسه موضوعات و محمولات اين قضايا با يكديگر روشن مى شود به اين معنى كه همه اين قضايا از قبیل قضاياى تحلیلى هستند كه مفهوم محمول آنها از تحلیل مفهوم موضوعشان به دست مى آيد مثلا در اين قضیه كه هر معلولى احتیاج به علت دارد هنگامى كه به تحلیل مفهوم معلول مى پردازيم به اين نتیجه مى رسیم كه معلول عبارت است از موجودى كه وجود آن وابسته به موجود ديگرى باشد يعنى احتیاج به موجود ديگرى داشته باشد كه آنرا علت مى نامیم پس مفهوم احتیاج به علت در مفهوم معلول مندرج است و اتحاد آنها را با تجربه درون ذهنى مى يابیم به خلاف اين قضیه كه هر موجودى احتیاج به علت دارد زيرا از تحلیل مفهوم موجود مفهوم احتیاج به علت به دست نمى آيد و از اين روى نمى توان آن را از قضاياى بديهى به حساب آورد بلكه از قضاياى نظرى صادق هم نیست. بدين ترتیب روشن مى شود كه بديهیات اولیه هم منتهى به علوم حضورى مى شوند و به سرچشمه ضمانت صحت دست مى يابند.» 🔺این عبارات به اندازه روشن است که توضیح بیشتر از وضوح آن ها می کاهد؛ ایشان کلید حل مشکل شناخت شناسی را در اشراف نفس به حاکی و محکی در ادراکات علی الخصوص وجدانیات می داند به گونه ای که حاکی و محکی به صورت هم عرض در برابر نفس قرار دارند و انطباق آن ها بر هم به صورت حضوری، معلوم نفس است. 🔺این تلاش علی رغم ظاهر آن، ناقص بلکه غلط بوده و مشتمل بر خلطی بسیار عجیب است که می توان آن را از مرحله وجود ذهنی علم فلسفه و سپس مرحله علم و عالم و معلوم ریشه یابی کرد. در ابتدا به صورت خلاصه می گوییم که قانون «کلما بالعرض...» که از شئون قانون علیت است و مراد از بالعرض در آن، بالتبع است تنها در سلسله امور عینی و واقعی قابل اجرا است در حالی که علم حصولی و مفهوم در سنخ خود با علم حضوری که از جنس وجود است هیچ اشتراکی ندارد. 🔺برای توضیح این مطلب باید از مساله وجود ذهنی بهره ببریم؛ گرچه آیت الله مصباح این باب را از رسوبات اصالت ماهیت می داند و در فلسفه خود از آن بحث نمی کند و چه بسا بتوان همین رویکرد را به عنوان ریشه خلط فوق الذکر دانست. 🔺باب وجود ذهنی گرچه با این عنوان شروع می شود که «المشهور ان للماهیات وراء الوجود الخارجی وجودا آخر لا تترتب علیه الآثار یسمی وجودا ذهنیا» لکن توجه به استدلال حاکم به این باب نتیجه ای در بردارد که اختصاصی به ماهیات ندارد بلکه تکلیف سایر مفاهیم را نیز روشن می کند و برخلاف پندار ابتدایی که از ظاهر عبارت فوق به ذهن می آید این باب تنها با ملاحظه ی آن با نزاع اصالت وجود و ماهیت -فارغ از اختیار یکی از دو قول ماهیت یا وجود- تصویر نهایی خود را پیدا می کند و اشکالات موجود در این باب تنها با اعتقاد به اصالت وجود قابل دقع است. توضیح تفصیلی این مطلب در این جا ممکن نیست و باید به متن اسفار و بدایه الحکمه مراجعه کرد اما به صورت اختصاری می توان چنین توضیح داد که: خود عنوان یاد شده را اگر به این قانون ضمیمه کنیم که «ما کانت حقیقته عین الخارجیه یمتنع ان یحل فی الذهن» این نتیجه را می دهد که ماهیتی که در هر دو موطن ذهن و عین ضمن انحفاظ ذاتیات در تردد و سیلان است نمی تواند امری اصیل باشد ناچار عنصر بی اثر است و همانند سایر مفاهیم تهی از خواص عینیت می باشد. 🔺اکنون باید پرسید که چگونه می توان بین علم حضوری که به عین و متن و حقیقت تعلق دارد و علم حصولی که مفهوم و عنصر بی اثر است رابطه ای علی و معلولی برقرار کرد؟ چگونه علم حضوری که بر محور عنصر اصیل و اثردار-وجود- است به مفهوم و عنصر بی اثر تعلق پیدا می کند؟بنابراین، این تصویر که در وجدانیات، نفس به حاکی و محکی به صورت هم اشراف دارد خلط بین حیث مفهومی ماهیات و حیث اندراج آن ها است؛ در فرض مذکور نفس با یک مفهوم و یک محکی مواجه نیست بلکه با دو محکی و دو موجود و دو عین که هر یک از آن ها موضوع اصالت وجود یا ماهیت اند و هر کدام دارای حاکی جداگانه اند مواجه است. 🔺اشکال فوق که بر پایه تصویر صحیح دو جهت واقعی موجود در مفاهیم(حمل اولی و حمل شایع) استوار است ما را به اشتباه دیگری در بیان آیت الله مصباح رهنمون می کند و آن اینکه در علم حصولی و هر جایی که انسان با مفهوم تعامل دارد رابطه سه عنصر الف-انسان ب- حاکی ج- محکی به صورت طولی است و نباید حاکی و محکی را به صورت هم عرض تصویر کرد. طبق این بیان هیچ تفاوتی بین وجدانیات و محسوسات و به طور کلی علوم حصولی وجود ندارد زیرا در تمام این موارد انسان از پس پرده ی مفاهیم با واقعیات مرتبط است بنابراین وجدانیات هیچ مزیتی بر محسوسات ندارند و ضابط تطابق ادراکات باید چیزی باشد که انطباق مفهوم بر مصداق را در هر دو تامین کند. نهایتا اینکه چاره ای نیست به جز بازگشت به پس پرده ی مفاهیم و تامین ضابط انطباق از درون ادراکات حصولی؛ چنانکه قدما نیز قاعده کلما بالعرض را در ارتباط با ادراکات حصولی و ترتب آن ها بر هم به کار برده اند نه برای ارتباط بین ادراکات حضولی و حضوری و تفریع حصولی بر حضوری. 🔺بازگشت علم حصولی به حضوری تقریر دقیق تر و صحیحی دارد که از جانب علامه طباطبایی ارائه شده است لکن مطابق آن تقریر، اشکال اساسی دیگر به بیان آیت الله مصباح وارد می شود که اساس علم حصولی را به شکلی که ایشان بیان می کنند برمیکَند زیرا مطابق توضیح علامه طباطبایی، حقیقت علم حصولی مبتنی بر توهم و اعتباری است که عقل پس از ارتباط با جواهر عقلی یا مثالی، به خاطر اتصال با عالم ماده توسط ادوات حسی، انجام می دهد بنابراین صور علمی اموری وهمی بیش نیستند تا چه رسد به این که متعلق علم حضوری قرار گیرند. 🔺البته لازم به ذکر است که این مطلب نیاز به تعمیق دارد و صرفا نمایی کلی از آن در این جا بیان شده است که هیچ ارتباطی با سفسطه و... ندارد و از عالی ترین مباحث فلسفی است که متعلم را به افق عرفان نزدیک می سازد بنابراین ظاهر معوج آن نباید مد نظر قرار گیرد. 🌐 المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد @almorsalat