eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
908 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
705 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 در جمع مربیان آموزشی رزمندگان در سال های مقدس...جمعی از این عزان به شهادت رسیده اند...... ✅ مربی خندان و متواضع رزمندگان در سال های دفاع مقدس و مقاومت حاج رحیمی به تواضع و اخلاق خوش معروف بود حاج رحیمی ازمربیان آموزش پادگان امام علی(ع)و بعدهم پادگان امام حسین(ع) بود حاج رحیمی رو به مربی قطب نما و جهت یابی میشناختن و این شاخصه برازنده اش بود او جهت خدایی شدن رو نشون میداد و بالنجم هم یهتدون.... حاج رحیمی هیچوقت اسیر پادگان آموزشی نشد او مشامش به عملیات خیلی تند و تیز بود...خودش رو سر وقت میرسوند و قوت قلب فرماندهان در سختی عملیات ها بود او هم یک مربی آموزشی کار بلد بود و هم یک فرمانده میدانی صحنه ی نبرد اما تواضعش از او یک رزمنده ساخته بود تا فرمانده و تا آخرین روز زندگی از او دور نشد... حاج رحیمی بعد از سال های دفاع مقدس هم به کار هدایت و آموزش پرداخت و میدانست که جبهه مقاومت نیاز به رزمندگان آموزش دیده و کار بلد دارد و همه داشته ها و اندوخته هایش را در طبق اخلاص گذاشت و قدرشناسی را به دنبال داشت... حاج رحیمی عاشق اهل بیت(ع) بود هیات های رزمندگان و پیشکسوتان لشگر ده سیدالشهداء(ع) خاطره های خوبی از او دارد هیچگاه پست و مسوولیت و جایگاه و درجه اش او را از حضور در جمع یارانش در سال های دفاع مقدس محروم نکرد و حاج رحیمی تا آخرین روز از حیات خاکی اش از سبیل هدایت فاصله نگرفت و حقش شهادت بود که در روز شهادت مولایش امیرالمومنین(ع) به او هدیه شد.... روحش شاد و خلعت شهادت بر او مبارکباد. (جعفرطهماسبی) @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 و پیام صادر شد. و کار را یکسره کرد . یاد امام عزیز و یاد و خاطره شهدای حماسه پاوه گرامیباد. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 بسم الله الرحمن الرحیم‌ 24 شهر رمضان 99/ 27 مرداد 58 از اطراف ایران، گروههای مختلف ارتش و پاسداران و مردم غیرتمند تقاضا کرده‌اند که من دستور بدهم به سوی رفته و غائله را ختم کنند. من از آنان تشکر می‌کنم؛ و به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار می‌کنم اگر با توپها و تانکها و قوای مجهز تا 24 ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود، من همه را مسئول می‌دانم. من به عنوان به رئیس ستاد ارتش دستور می‌دهم که فوراً با تجهیز کامل عازم منطقه شوند؛ و به تمام پادگانهای ارتش و ژاندارمری دستور می‌دهم که بی‌انتظارِ دستور دیگر و بدون فوت وقت- با تمام تجهیزات به سوی پاوه حرکت کنند؛ و به دولت دستور می‌دهم وسایل حرکت پاسداران را فوراً فراهم کنند. تا دستور ثانوی، من مسئول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی می‌دانم.و در صورتی که تخلف از این دستور نمایند،با آنان عمل انقلابی می‌کنم. مکرر از منطقه اطلاع می‌دهندکه دولت و ارتش کاری انجام نداده‌اند.من اگر تا 24 ساعت دیگر عمل مثبت انجام نگیرد،سران ارتش وژاندارمری رامسئول می‌دانم.و السلام. روح الله الموسوی الخمینی‌ @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 45 سال قبل در روز جمعه 23 ماه مبارک رمضان به شهادت رسیدند رمضان سال 1399 هجری قمری 🌹❇️ شهادت 26 مرداد 58 محل شهادت شهر پاوه معروف است که سرهای شهدا را از بدن جدا نمودند آنچه داعشی ها با پیکر شهدای مدافع حرم کردند ۴۵ سال قبل ضد انقلاب در پاوه با بدن بی جان شهدا نمود به روح شهدای مظلوم پاوه صلوات. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 پاسدار شهید شهادت روز 23 ماه مبارک رمضان سال 58 بیمارستان شهر پاوه ✍️✍️✍️ راوی : این شهید را از سال 55 میشناختم گروه سرودی داشتیم در محله پخچال و یا همان اقدسیه شهرری و تک خوان این گروه بودم و شهید مهدی تقوی راد چند سال از ما بزرگتر بود و جزء گروه سرود بود شهید مهدی پسر حاج اسماعیل تقوی راد از کاسب های متدین و معتمد محل بود حاج اسماعیل از مریدان عالم صاحب نام و مجتهد شهرری مرحوم آیت الله اثنی عشری بود و با پدرم رفاقت نزدیک داشت. قبل از انقلاب این گروه سرود جایی بود برای جمع شدن جوانان ها و نوجوان های انقلابی.. تا اینکه انقلاب شد و بزرگترهای این گروه سرود شدند جوانان انقلابی و مبارز با طاغوت. روزهای پایانی رژیم طاغوت و اون روزهایی بود که مردم به پادگان ها حمله کردند و مسلح شدند آقا مهدی رو توی خیابون حرم حضرت عبدالعظیم مقابل استخر دیدم که یک اسلحه ی ام یک دستش بود و دور کمرش هم چند تا جیب خشاب فشنگ بسته بود .. خیلی تعجب کردم مهدی تازه 16 سالش بود هیکلی هم نداشت و اون جسم لاغر و نحیف و استخوانی و این اسلحه ام یک که به اندازه قدش بود و هیچ تناسبی نداشت. مهدی اسلحه رو توی دستش رو هوا میچرخوند و به حالت رقص مقابل ما عرض اندام میکرد...مهدی داشت با عجله به سمت میدون شهرری میرفت و بلند میگفت داریم میریم تلویزیون مثل اینکه گارد به اونجا حمله کرده و برای کمک میریم.. این تصویر از این همه صلابت مهدی 16 ساله هنوز در ذهنم هست. 🔶 شهید مهدی تقوی راد پسر دلاور و پرشور حاج اسماعیل بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از تاسیس سپاه پاسداران به سپاه پیوست . شهید مهدی تقوی راد از پاسدارهای اولیه ای بود که در پادگان ولیعصر تهران در غالب گردان سازماندهی شدند. شهید مهدی تقوی راد در ماه رمضان سال 58 به همراه تعداد دیگری از پاسداران تهرانی از پادگان ولیعصر(ع) به کرمانشاه رفتند و با هلیکوپتر برای کمک پاسداران مدافع شهر پاوه اعزام شدند و در دگیری نزدیک در بیمارستان پاوه گرفتار ضدانقلاب شدند و ضد انقلاب با حقد و کینه ای که از فرزندان نوجوان امام داشت او و دیگر همرزمانش را سربرید... خبر رسید که پاسداران را با موزائیک و درب قوطی کمپوت سربریدند. ✅ شهید محمد حسین(مهدی) تقوی راد در بیست و سومین روز از ماه مبارک رمضان ، در روز جمعه 26 مرداد 1358و اولین روز قدس در جمهوری اسلامی در شهر پاوه به شهادت رسید و به تعبیری او را میتوان شهید اولین روز قدس نامید پیکر مطهر جوان 18 ساله ، شهید مهدی بعد از تشییع در شهرری و طواف در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام در گلزار شهدای تهران در قطعه 24 در کنار سایر همرزمان شهیدش میهمان خاک شد. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 🌹 همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت، مزار عاشقان و عارفان و دل سوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود. (امام خمینی ره) خدایی سلام الله علیها دارالشفاست حس وحال گلزار شهدای تهران عصرهای پنجشنبه وشب های جمعه قابل وصف نیست باید توی این سرزمین قرار بگیری تا حالش رو ببری در یک جا آرمیده و محل نزول رحمت الهی است حال و هوای جبهه رو اونجا میتونی استشمام کنی همه هستند مگر نه اینکه شهیدان زنده هستند .. یعنی اینکه ما پیش زنده ها میریم. از لحظه ای که وارد حریم شهدا میشی انگار آغوش باز میکنند و تو رو در آغوش میکشند. اصلا طول زمان تا وقتی که میونشون هستی معنی نداره مخلص کلام اینکه تعالی در چند دقیقه ای ماست و یه عده دارند از تشنگی تلف میشند. اوج لذت شبهای جمعه گلزار شهدای تهران موقع نماز مغرب و عشاست.چون همه از گوشه و کنار جمع میشوند و در یک صف به نماز می ایستند. و بعد از نماز و تا پاسی از شب ، شب های دوکوهه قابل تکرار است. هر قطعه ی شهدا جای جنگ شده دل دنیاگرفته ی ماهم بهردیدار یار تنگ شده 🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹@alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷 «من در طی سالیان دراز، خطر اسرائیل غاصب را گوشزد مسلمین نمودم، که اکنون این روزها به حملات وحشیانه خود به برادران و خواهران فلسطینی شدت بخشیده است، و بویژه در جنوب لبنان به قصد نابودی مبارزان فلسطینی، پیاپی خانه و کاشانه ایشان را بمباران می کند. من از عموم مسلمانان جهان و دولتهای اسلامی می خواهم که برای کوتاه کردن دست این غاصب و پشتیبانان آن به هم بپیوندند. و جمیع مسلمانان جهان را دعوت می کنم آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را که از ایام قدر است، و می تواند تعیین کننده سرنوشت مردم فلسطین نیز باشد، به عنوان «روز قدس» انتخاب، و طی مراسمی همبستگی بین المللی مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونی مردم مسلمان اعلام نمایند. از خداوند متعال پیروزی مسلمانان را بر اهل کفر خواستارم .» (صحیفه امام؛ ج ۹، ص ۲۶۷) @alvaresinchannel
✅ هیئت_الوارثین(رزمندگان تخریب لشکر10سیدالشهداء ) در آخرین جمعه زمان : این جمعه 17 فروردین 1403 ساعت 17.30 اردوگاه شهدای تخریب(ویژه برادران) مکان: شهران بلوار کوهسار پایانه اتوبوسرانی خیابان ۱۲ امام کوچه باغ برج پلاک ۲ 🌟🌷 @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 🟢 خاطره فرمانده از رزمنده 🔷 سردار فضلی فرمانده لشگر10 سیدالشهداء(ع) من صدای فرماندهان و رزمندگان لشگر10 رو از پشت بی سیم هم میشناختم در جریان توی قرارگاه لشگر مشغول هدایت عملیات بودم و سر صدای بی سیم ها میومد.. شنیدم روی بی سیم کسی میگوید ..دوشگای بعثی مقابل ما تیر اندازی میکنه و نفس همه رو گرفته و دنبال راه چاره بود... صدا آشنا بود.. صدای حمید رضا کوثری مسوول تیم اطلاعات عملیات لشگر بود... روی بی سیم بهش گفتم: کوثری تو اونجا هستی و تیربار دوشکای دشمن امان همه رو بریده و ...... بعد شنیدم به محض اینکه این شهید عزیز و با غیرت پیام من رو شنیده بود سر وقت دوشگای دشمن رفته بود و شرش رو کم کرده بود.. در عملیات کربلای 8 و در روز 19 فروردین ماه سال 1366 از شلمچه به آسمان پرکشید و پیکر مطهرش در قطعه 29 ردیف 108 شماره 3 گلزار شهدای بهشت زهراء(س) میهمان خاک شد. @alvaresinchannel
13 روز از فروردین 66 گذشته بود . به خاطر فرارسیدن ماه شعبان وایام ولادت امام حسین (ع) ، حضرت عباس(ع) و امام سجاد (ع) بچه های توی خط مقدم مجلس شادی برگزار میکردند.از پشت جبهه هم شیرینی و شربت رسیده بود وبچه ها خوش بودند. دستور رسید که تیم های شناسایی با دقت بیشتر کار کنند.چون دشمن روی منطقه حساس شده شب که جلو میرفتند مواظب بودند خاک رو زیاد جابجا نکند. و تا اونجا که امکان داشت بدون اینکه دشمن متوجه شود بعضی از مین های سر راه رو خنثی میکردند بچه ها شبهای آخر مسیر عبور را با سیم نشانه گذاری کردند.چون امکان پهن کردن وجود نداشت.... (ع) خیلی محدود بود و در این محدود چند صدمتری باید چند گردان وارد عمل میشدند.فاصله بعضی از معابر ما حتی به صد متر نمیرسید. روز 17 فروردین 66 بود که به گردانها برای باز کردن معابر در میادین مین مامور شدند. 🍃🌺 🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @alvaresinchannel
تاریخ عملیات 18فروردین66 سمت راست ما و سمت چپ ما عملیات میکرد . چون محدوده عملیات گسترده نبود و حجم بالایی از نفرات و امکانات باید از معابر عبور میکرد. با شروع عملیات همه معابر باز شد اما گذشتن از آن و رسیدن به خاکریز دشمن به کندی صورت میگرفت و دشمن هم از جهت آتش رو منطقه برتری داشت. مدام تیربارهای سنگین وسبک دشمن روی معابر کار میکرد وتلفات میگرفت. به علت شلوغی منطقه و عملیات چند لشگر قدرتمند ، یک مقدار نا هماهنگی به چشم میخورد. 🍃🍂🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🍃🍂🌷🌷 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 شهادت: بارها میگفت: یه باید مثل یه درخت پر ثمر باشه که هرچی بارش بیشتر میشه افتاده و متواضع تر میشه او خودش اینگونه بود توی گردان تخریب لشگر10 علی اصغر برای خودش استوانه ای بود. معمولا توی عملیات ها در نقش معاون گردان ظاهر میشد فرماندهان تخریب لشگر10 مثل شهید حاج عبدالله و شهید حاج سید محمد به توانمندی او ایمان داشتند. روزهای سخت پاتک های دشمن در در شهر فاو فرمانده تخریبچی در خط بود. اونجا فقط انفجار در مسیر پاتک دشمن و مین گذاری چاره کار بود و این هم به آسانی انجام نمیشد . بچه هایی که باید انتخاب میشدند برای این کار استثنایی بودند و علی اصغر روی تک تک بچه ها شناخت داشت و انتخاب نیروها برای عملیاتش حرف نداشت. عملیات کربلای 4 و 5 و 8 مسولیت محور تخریب رو در خط مقدم و قرارگاه لشگر10 داشت. تا اینکه به رسید. کار عملیات در غرب کانال ماهی سخت و پیچیده بود فاصله با دشمن خیلی کم بود و خط درگیری هم شلوغ بود. دشمن با آتش پرحجم و میدان های مین ایضایی سعی کرده بود حرکت رزمندگان رو در عملیات کند کنه. برنامه ریزی برای عبور از زمین مسلح به مین و موانع وسیع دشمن در محور عملیاتی لشگر10 با شهید علی اصغر صادقیان به عنوان بود. روز 18 فروردین 66 بود بچه های توی خط با دشمن درگیر بودند و علی اصغر بین خط و قرارگاه در رفت و آمد بود. تا اینکه شب فرا رسید . دشمن همه ی امکانات رزهی اش رو پای کار آورده بود که همون شب پاتک کنه و بچه ها رو عقب بزنه. و فرماندهان برای مقابله ی با دشمن به خط مقدم فراخوانده شدند. شهید سید محمد زینال حسینی فرمانده تخریب لشگر10 و شهید علی اصغر صادقیان و یه تعداد از بچه های تخریب هم عازم خط شدند که در مسیر رسیدن به خط با گلوله خمپاره آسمانی شد. و فرمانده تخریب لشگر10 شهید حاج سید محمد زینال حسینی بالای پیکر مطهر دو دستی بر سر میکوبید و میگفت: . یاد شهید علی اصغر صادقیان و برادر شهید علی اکبر بخیر به روح شهیدان صلوات. @alvaresinchannel
شهادت: 18 فروردین 1366 ✍️✍️✍️ راوی: برادرش حاج حسین دقیقی فرمانده ستاد لشگر بود و پارتی مجتبی شد. او هنوز از تسویه نکرده بود که به جمع رزمندگان تخریب لشگر ده سیدالشهداء(ع) وارد شد. چند روز به عید سال 66 مانده بود که که اون موقع معاون یک رزمنده را به جمع گردان معرفی کرد. در نگاه اول چهره اش خیلی دلنشین بود. او گفت من قبلا هم تخریب بودم. او به ما نگفت داغدار غم برادر شهیدش است که چند هفته ای از شهادتش میگذرد. .هر چه دیدیم لبخند زیبا و ادب مثال زدنی مجتبی بود. قبل از عید بچه ها از مرخصی اومدند و مجتبی به همراه تعدادی از بچه های تخریب به منطقه شلمچه برای شناسایی عملیات اعزام شدند. شهید سید محمد زینال الحسینی فرمانده تخریب لشگر ده سیدالشهداء(ع) می‌دونست خانواده دقیقی دو تا شهید داده. به خاطر این موضوع به بچه ها سفارش کرد که خیلی مواظب مجتبی باشند. بچه ها برای شناسایی یک شب در میون جلو می‌رفتند. منطقه عملیاتی غرب کانال ماهی خیلی محدود بود. فاصله خاکریز ما با دشمن 150 متر بیشتر نبود و مدام دشمن توی خط آتش می‌ریخت. دشمن چون نگران بود که رزمنده ها عملیات کنند مقابل خط خودش رو پاشیده بود. یعنی نقطه‌ای نبود که مین روی زمین نباشه و چون فاصله خط نزدیک بود ترددها را به شدت زیر نظر داشت. بچه ها برای شناسایی که می‌رفتند با خطر رفتن روی مین مواجه بودند و هم ممکن بود تیر و ترکش بخورن. چون خط آروم نبود. با این وجود بعضی از تیم های شناسایی از خاکریز دشمن عبور می‌کردند و به پشت دشمن برای شناسایی می‌رفتند. هر شب که بچه‌ها مهیای رفتن می‌شدند، مجتبی التماس عالم رو می‌کرد که من هم همراه تیم های شناسایی راهی شوم. اما فرمانده‌هان اجازه نمی‌دادند. کار مجتبی شده بود تنظیم گزارش تیم‌های شناسایی. چون باید هر شب گزارش تیم‌های شناسایی ثبت می‌شد و برای فرماندهی لشگر ارسال می‌شد. روز 17 فروردین 66 بود که به گردانها برای باز کردن معابر در میادین مین مامور شدند. مجتبی هرچه التماس کرد نگذاشتند با بچه ها وارد میدون مین بشه. مجتبی کاملا به منطقه توجیه بود و راه کارها و معابر و حتی آرایش موانع و میدون مین دشمن رو دقیق میشناخت و توقع داشت که از او استفاده کنند.اما دستور بود و باید اجرا میکرد... بچه ها رفتند و مجتبی در سنگر تخریب که در کنار قرارگاه تاکتیکی لشگربود در انتظار نشست... مجتبی اون شب دائم ذکر میگفت و برای سلامتی و موفقیت بچه ها دعا میکرد. ساعت حدود یک یا دو نیمه شب بود که عملیات با رمز یا صاحب الزمان (ع) شروع شد. به دلیل فشار دشمن روی یکی از معبرهای ما که به نام (س) نام گذاری شده بود قرار شد (ع) وارد عملیات بشه و این بار چون همه بچه‌ها درگیر عملیات بودند، مجتبی جلو دوید و گفت من راه رو بلدم و گردان رو از معبر عبور می‌دهم. اینجا دیگه دست فرمانده‌ها بسته شد و مجتبی هم سر از پا نمی‌شناخت در این عملیات برای همیشه شد و از معبری که با نام فاطمه زهرا سلام الله علیها بود به دیدار بانوی بی نشان شتافت. 🍃🌱🌷 @alvaresinchannel
27.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 غرب کانال ماهی 18 فروردین سال 1366 قرارگاه تاکتیکی لشگر 27 حاج محمد کوثری و........................ @alvaresinchannel
یاد شهدای بخیر 7 شهید سهمیه تخریب لشگر10 بود از این شهدا، پیکر 3 شهید به پشت جبهه منتقل شد و پیکر 3 شهید بیش از 10 سال در صحنه نبرد بر جای ماند و توسط گروههای تفحص از دل خاک بیرون آمد و دفن شد و پیکر یک شهید با ذرات خاک شلمچه ممزوج شد. تخریبچی غریب و شهید مجتبی دقیقی سومین شهید خانواده دقیقی بود که در شلمچه آسمانی شد و هنوز مکانی در زمین ندارد. روحشون شاد @alvaresinchannel