eitaa logo
گرافیست الشهدا🎨
1.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
214 ویدیو
1.4هزار فایل
بنام 🍁خدا بیاد🌿 خدا برای🌹خدا کپی بدون تغییر با ذکر اللهم عجل لولیک‌الفرج حذف #لوگوی روی عکس و #اسم_نویسنده متن ها #حرام است حذف لینک و هشتک از #متن ها مانعی ندارد تبادل و تبلیغ نداریم خادم @Zare_art https://www.instagram.com/ammarabdi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴، نقطه تلاقی بشر برای مواجه با تلاطم و حبِّ علی☘ کلیددار کشتی این تلاطم است. . خواه نیکوکار باشی💐 یا نباشی؛ بی حبِّ او ،هیچ معامله ای در برایت تشکیل نخواهد شد. . در تاریخ📖 خوانده ایم ؛حبِّ علی🌹، چه بر سر و عاقبتش خواهد آورد . . 🥀، مخاطب این نوشته✍ است .کسی که به حبِّ علی تن به مهاجرت داد🕊 و مجاور شد. اما آغاز راه حبِّ علی است، یعنی عشق وصال خدا❤️، و عشق به خدا یعنی 🥀 خون بهایی که خدا خود می پردازد. . ، ای دارد با نمک حبِّ علی ، دل شیر می خواهد ؛در کشور باشی و عضو یگان آن کشور شوی تا با بجنگی ، و 💚 قوی می خواهد برای عمل به این مکتب، حیف که تاریخ روز به روز تکرار می شود . . مخاطبم ، خناس هایی هستند که در بلبشو عراق و تظاهرات مردمی ، را خراب کردند 😔که چراغ روشنی مکتب علی😞 است. . کار ،زمین نمی ماند ؛مثل هادی که _مقاومت بود و آخر پس از 🕊 ، بعد از چند روز با دوربینش 📷شناسایی شد . . خوش به حال ☘ که تو را در آغوش دارد .بگذار مثل مولایت را شخم بزنند 😥و گندم بکارند.😭 تو به 💔 نگیر . نویسنده : . به مناسبت . ❤️تاریخ تولد❤️ : ۱۳۶۷/۱۱/۱۳ . 🖤تاریخ شهادت🖤 : ۱۳۹۳/۱۱/۲۶ . 📇تاریخ انتشار طرح📇 : ۱۳۹۸/۱۱/۱۲ . ❣محل شهادت❣ : سامرا . 🥀محل دفن 🥀:قبرستان وادی السلام نجف .
🍃در گرماگرمِ تیرماهِ ۶۱ ، میانِ بحبوحه ، سومین فرزند خانواده پا به جهان گذاشت.نامش را گذاشتند🙂 . 🍃عشق و ارادت به و خاصی که به پدر و مادر میگذاشت،از شئون اش بود😇 . 🍃پس از دبیرستان وارد (ع)شد.شاید وارد عرصه وسیعی برای عشق‌بازی و ❤ . 🍃مثل هر عاشق و دلباخته دیگر طاقت جسارت به (س) نداشت.پس راهی شد. . 🍃 بود. کار بلد و حرفه ای پای کار که به میان می‌آمد؛دقیق و جدی می‌شد. . 🍃 بود و بی‌تاب، مثل همه آسمانیان،بریده از و تعلقات آن. اما مگر می‌شود پدرِ دختر باشی و او را به فراموشی بسپاری؟!! . 🍃مرتضی پدر بود و عاشق جگر گوشه اش... عاشقِ دخترک شیرین زبانش،اما این عشق، پایِ رفتنش را سست نکرد. او به رفتن بود پس به پدرش سفارش کرد: "هوای را داشته باشد تنهایش نگذارید" . 🍃بعد از شهادت مرتضی هیچ کس نازنین زینب شش ساله را تنها نگذاشت... بی احترامی به او و مادرش نشد و کسی حرمت آنها را نشکست اما هزار و اندی سال پیش... دخترکی که اتفاقا پدر برایش می‌تپید، بعد از پدرش،بی احترامی هایِ زیادی دیده بود. شکسته و صورتش خورده بود و اورا در آغوش عمه جانش،تنها میانِ خرابه ای رها کرده بودند😭 . 🍃حال مرتضی رفته بود که بار دیگر برای ، و بی‌حرمتی رقم نخورد.خود همچون پرستویی در کربلای آسمانی شد🕊 . 🍃خانطومان هم عجیبی دارد...گوشه به گوشه‌اش کربلاست و علی اکبر ها را به آغوش می‌کشد💔 ‌. 🍃انفجارِ نتحاری تکفیریان در منطقه ،در جنوبِ خانطومان، پرستویی دیگر را در خود غلطاند و علی اکبری دیگر، به راهِ در قلب خاطومان آرام گرفت🕊 . 🍃پروازت مبارک؛ بابایِ نازنین زینب❤️ . به مناسبت شهادت . ✍نویسنده : . 📅تاریخ تولد : ۲۳ تیر ۱۳۶۱ . 📅تاریخ شهادت : ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ . 📅تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱۳۹۹.حلب سوریه . 🥀مزار شهید : گلزار شهدای سرحد آباد .
🍃بسم رب الحکیم ▪️خوشا به حال کسی که بی نیاز بود از هرکه غیر از خدای خویش . همانکه فریفته زر و زیور کاذب نشد . . ▪️همان که لابلای سکوت مشتاق اتاق ، جوانه عشق خالق را میان تپش های مستانه جوانان ، جای داد . همان صدق مطلقی که آموزگار رویش های آسمانی بود . . ▪️همان ، همان که تاروپود اندیشه اش ، بر دل تمام حقیقت جویان نقش میبست . . ▪️این ، سر دراز دارد . قصه ای که قصه گویش است و بس . عشقی ، آشفته از دلتنگی و صبر . دگر نایی برای قصه گو نمانده ، اما باز دست از قلم نمی کشد . . ▪️نمیدانم نیم روز بود یا نیمه شب ، نمیدانم آسمان ، آرام بود یا می بارید ؛ فقط میدانم ، اسوه جهان ، آن روز میزبان دانه های انگور بود . . ▪️دانه هایی که به قصد تبرک می غلتیدند و می ریختند . دانه های عاشقی ، که به خود و جام دل میزبانشان ، ناخواسته جفا کردند . . ▪️و حالا ماییم که غربت نبودنش را ، دانه به دانه می کنیم بر مزار غریبانه اش ، که شاید خریدار یک لحظه نگاهش باشیم ... . ▪️شهادت (ع) تسلیت . ✍نویسنده: .
♡به نام خالق رئوف♡ . 🍀باز هم ، قصه ی عاشق و است منتها کمی متفاوت تر از قصه لیلی و مجنون های دیگر. اینجا، از بیقراری ، قلم بی تاب شده و بی اذن صاحب ، روی کاغذ خوش رقصی می کند. 🙂 . 🍀قصهٔ روحی آسمانی را روایت می‌کند که جسمش در زمین سکنی گزیده. او زمین را بهر عاشق شدن برگزیده نه برای گذراندن روزمره، چون ما! . 🍀این دیار را برگزید، چون می‌دانست دلیر مردانی از جنس را در خود پرورش میدهد... ‌. مسیرش را از همان ابتدا مشخص کرد. مبدأ بود و مقصد، ! . 🍀عشق را در (ع) خلاصه کرد و در مکتب او جانی دوباره گرفت. خانواده اش را نذر این مکتب کرد و خودش اول به شتافت. . 🍀از ایوان طلای زینبی شد و پرواز کرد تا ... . شهری که عشاق گرد هم آمدند، تا نگذارند بار دیگر تکرار شود. عاشق قصه ، مجنون وار عاشق شده بود.❣ . 🍀به دنیا آمد تا پا در رکاب معشوق بگذارد و در راه او هم بدهد و چه شیرین است در راه عشق جان سپردن...🙃 . 🍀چه مبارکی ، زندگی ای که آغازی مبارک و پایانی مبارک تر دارد. ... !🌹‌ . ✍نویسنده : . به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۱۵ شهریور ۱۳۵۶ . 📅تاریخ شهادت : ۳۱ شهریور ۱۳۹۵ . 📅تاریخ انتشار : ۱۴ شهریور ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : بهشت زهرا .
🍃میگفتند شهادت شوخی نیست. ما که لیاقت شهادت نداریم. پس آرزویش را هم نکنیم اما، مگر همه قصه ها از یک شروع نمی شوند؟ 🍃آری شهادت شوخی نیست، خاصِ خداست. قلبت را بو میکنند ، بوی دنیا که بدهد بوی ماند و حرص و طمع که داشته باشد رهایت میکنند. 🍃انگار او هم آرزوی شهادت داشت و آرزوهایش اورا به سوی معبود کشاند. تنها قطعه عکسی از او، نه خاطره ایی که بماند و نه سر سوزن حرفی فقط این نام اوست ک بر تاریخ حک شده است♥️ 🍃علی حیدر حیدری، ، نهم مرداد سال ۴۸ چشم ب جهان گشود و یازدهم اردیبهشت سال ۶۷ چشم از جهان فرو بست. تا ابتدایی بیشتر نخواند و بعد از آن به عنوان وظیفه کمیته در جبهه حضور پیدا کرد و در نهایت بر اثر برخورد گلوله هنگام آموزش نظامی باران رحمت الهی شامل حالش شد و به شهادت رسید🕊 ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٩ مرداد ۱٣۴٨ 📅تاریخ شهادت : ۱۱ اردیبهشت ۱٣۶٧ 📅تاریخ انتشار : ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : سنندج 🥀مزار شهید : فیروز آباد
‍ 🍃بسم رب الحکیم ▪️خوشا به حال کسی که بی نیاز بود از هرکه غیر از خدای خویش. همانکه فریفته زر و زیور کاذب نشد. ▪️همان که لابلای سکوت مشتاق اتاق، جوانه عشق خالق را میان تپش های مستانه جوانان، جای داد. همان صدق مطلقی که آموزگار رویش های آسمانی بود. ▪️همان ، همان که تاروپود اندیشه اش، بر دل تمام حقیقت جویان نقش میبست. ▪️این ، سر دراز دارد. قصه ای که قصه گویش است و بس. عشقی، آشفته از دلتنگی و صبر. دگر نایی برای قصه گو نمانده، اما باز دست از قلم نمی کشد. ▪️نمیدانم نیم روز بود یا نیمه شب، نمیدانم آسمان، آرام بود یا می بارید؛ فقط میدانم، اسوه جهان، آن روز میزبان دانه های انگور بود. ▪️دانه هایی که به قصد تبرک می غلتیدند و می ریختند. دانه های عاشقی، که به خود و جام دل میزبانشان، ناخواسته جفا کردند. ▪️و حالا ماییم که غربت نبودنش را، دانه به دانه می کنیم بر مزار غریبانه اش، که شاید خریدار یک لحظه نگاهش باشیم ... ▪️به مناسبت سالروز (ع)🖤 ✍️نویسنده : 📅تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱۴۰۰
🍃میگفتند شهادت شوخی نیست. ما که لیاقت شهادت نداریم. پس آرزویش را هم نکنیم اما، مگر همه قصه ها از یک شروع نمی شوند؟ 🍃آری شهادت شوخی نیست، خاصِ خداست. قلبت را بو میکنند، بوی دنیا که بدهد بوی ماند و حرص و طمع که داشته باشد رهایت میکنند. 🍃انگار او هم آرزوی شهادت داشت و آرزوهایش او را به سوی معبود کشاند. تنها قطعه عکسی از او، نه خاطره ایی که بماند و نه سر سوزن حرفی فقط این نام اوست ک بر تاریخ حک شده است♥️ 🍃علی حیدر حیدری، ، نهم مرداد سال ۴۸ چشم به جهان گشود و یازدهم اردیبهشت سال ۶۷ چشم از جهان فرو بست. تا ابتدایی بیشتر نخواند و بعد از آن به عنوان وظیفه کمیته در جبهه حضور پیدا کرد و در نهایت بر اثر برخورد گلوله هنگام آموزش نظامی باران رحمت الهی شامل حالش شد و به شهادت رسید🕊 ✍️نویسنده : 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٩ مرداد ۱٣۴٨ 📅تاریخ شهادت : ۱۱ اردیبهشت ۱٣۶٧ 📅تاریخ انتشار : ۹ مرداد ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : سنندج 🥀مزار شهید : فیروز آباد