eitaa logo
صدا ، بیان و سبک زندگی در مداحی " فکور"
3.1هزار دنبال‌کننده
787 عکس
426 ویدیو
51 فایل
آموزش تخصصی پرورش صدا ، فن بیان ، تنفس ، تکلم اصلاح سبک زندگی ، تغذیه و اصول و فنون مداحی "جواهری فکور" مدرس ، نویسنده و پژوهشگر «صدا و بیان خوب یعنی یه حس عالی» https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
مشاهده در ایتا
دانلود
نقل از صفحه دهم آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦ https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor ٩ـ سؤالی هم مطرح شده است درباره ازدواج حضرت سکینه، دختر امام حسین"ع" با ، آیا این ازدواج حقیقت داشته و چرا حضرت تن به این داده است؟ از شواهد و قرائن برمی‌آید که این ازدواج، بعد از فاجعه کربلا بوده است. چون اگر در فاجعه کربلا ایشان متاهل بود، قطعاً انعکاسی پیدا می‌کرد کما این‌که خواهر ایشان، فاطمه دختر امام حسین"ع" متاهل بود و همسرش حسن"ع" مثنی، پسر امام مجتبی "ع" بود. اینجا هیچ سخنی از ازدواج یا همسر نمی‌بینید به‌خصوص اگر بخواهد همسرش مصعب باشد. بالاخره این همسر یا موافق آمدن ایشان بوده یا مخالف آن. این موضوع باید قطعاً به نوعی ثبت و ضبط می‌شد در حالی که هیچ چیزی در این باره نداریم. این ازدواج، اگر صحت داشته باشد، باید بعد از واقعه کربلا اتفاق افتاده باشد. من بر این باورم که این ازدواج یا صورت نگرفته و به غلط این‌طوری مشهور شده یا دست زبیریان درکار بوده برای به زیر سؤال بردن اهل بیت"ع" یا اگر هم صحت داشته مثل ازدواج ام‌کلثوم با خلیفه ثانی از روی و اکراه و اجبار بوده است نه از روی میل. دلیل من این است‌ که طبق نقل‌های معتبری که داریم اهل بیت "ع" بعد از فاجعه کربلا یعنی تقریباً ٦ سال، تا موقعی که مختار سر نحس عبیدالله زیاد و عمر سعد را برای امام سجاد "ع" نفرستاده بود، از سیاه بیرون نیامده بودند. زنان اهل بیت، شانه به سر نمی‌زدند و غذای گرم نمی‌خوردند. یعنی نوشته‌اند دود از خانه آنها بلند نمی‌شد. این‌طور در فاجعه کربلا مصیبت‌زده بودند. در چنین مصیبتی، قطعاً ازدواج معنا ندارد. وقتی سیاه را درنمی‌آورند و شانه به سر نمی‌زنند، ازدواج کردن به طریق اولی، معنا و موضوعیت ندارد، مگر اینکه بگوییم بعد از این قضیه باشد. وقتی سر نحس این‌ها آمد، امام سجاد "ع" برای اولین بار، بعد از فاجعه کربلا، لبخند بر لبان مبارکش دیده شد، و فرمود حالا از سیاه دربیایید و زن‌ها خضاب بکنند و شانه بزنند. در این موقعیت، اگر بگوییم ازدواج صورت گرفته، موقعیتی است که صف زبیریان در دشمنی با اهل بیت "ع" کاملاً آشکار و مجزا شده است. یعنی موقعی است که مصعب بن زبیر از طرف برادرش عبدالله در برابر مختار ایستاده و قصد نابودی و قتل مختار را دارد. آیا معنا دارد که "ع" با کسی که دشمن قصاص‌کننده خون پدرش است، شوهر کند؟ یک آدم عادی این کار را نمی‌کند. به‌ خصوص اینکه بخشی از جنایتکاران کربلا که از چنگ مختار فرار کرده بودند، به مصعب‌بن‌زبیر پیوسته بودند. حالا دختر امام حسین"ع" بیاید با کسی که پناهگاه قاتلان پدرش است، ازدواج کند؟ همان‌طور که گفتم یک آدم معمولی هم هرگز این کار را نمی‌کند که بخواهد با قاتلان پدرش شوهر کند یا کسی که به قاتلان پدرش پناه داده است. مگر اینکه بگوییم این قضیه اگر واقعیت داشته باشد با الزام و اکراه بوده است، چرا؟ چون حجاز در کنترل شدید زبیریان بود و عبدالله بن زبیر از بنی‌امیه در دشمنی با اهل بیت "ع"، سرسخت‌تر بود. صلوات بر پیغمبر را از خطبه‌های نمازش حذف کرده بود. یزید صلوات می‌فرستاد، ولی او نمی‌فرستاد. نعوذبالله می‌گفت پیغمبر خاندان بسیار بدی دارد که هر وقت به او درود و صلوات فرستاده ‌شود، اینها گردن‌هایشان را بالا می‌آورند و فخر می‌فروشند. بعد در حجره زمزم، ٢٦ نفر از بنی‌هاشم را زندانی کرده بود از جمله و حسن مثنی و عده‌ای دیگر را که چون با من بیعت نمی‌کنید، می‌خواهم شما را بسوزانم. اگر نیروهای مختار به دادشان نرسیده بودند، همه را سوزانده بود. کسی که این‌طور عمل می‌کند، هیچ‌ بعید نیست که فشار وارد کرده باشند که این دختر را باید به مصعب بن زبیر بدهید. البته سندی برای این مطلب، وجود ندارد و بنده در حال کار کردن و بررسی هستم. پس همان‌طور که تأکید کردم یک فرد عادی در شرایط معمولی و طبیعی هم هرگز این کار را نمی‌کند چه برسد به خاندان امام حسین علیه السلام. آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦ https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor صفحه یازدهم
نقل از صفحه یازدهم آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦ https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor ١٠ـ آیا اینکه امام حسن"ع" دو میلیون درهم برای خود، امام حسین"ع" و بنی‌هاشم از معاویه دریافت کردند، حقیقت دارد؟ دشمنان اهل بیت"ع" و طرفداران بنی‌امیه لعنت‌الله علیهم برای اینکه یک چنین تحول منفی بزرگ را که در عالم اسلام صورت می‌گرفت، در هاله‌ای از ابهام قرار بدهند و معلوم نشود که چرا باید خلافت الهی و معنوی تبدیل به سلطنت مادی و موروثی بشود، حادثه مربوط به دوران خلافت و آن بزرگوار را سعی کردند به شدت در تاریخ، غیرواقعی جلوه داده و اطلاعات بسیار ناقص و کمی در اختیار قرار بدهند. شما هیچ جا متن پیمان صلح را به صورت کامل نمی‌بینید. فقط به‌صورت پراکنده، هر منبعی یک چیزی را گفته است. محققان از مجموع اینها، یک سری موارد را استخراج کرده‌اند که اینها می‌تواند جزو پیمان صلح امام مجتبی "ع" بوده باشد و نه همه آن. یکی از مسائلی که مطرح است و اتفاقاً اهل فن آن را زیر سؤال می‌برند، گفته‌اند که یکی از مواد صلح‌نامه به مسائل مالی برمی‌گشت و بر اساس آن، امام حسن"ع" از معاویه تعهد گرفته بود که بیت‌المال کوفه که ۵ میلیون درهم است، متعلق به امام مجتبی "ع" باشد و سالی ٢ میلیون درهم، معاویه به امام حسن"ع" برای پخش بین خانواده شهدای صفین و... در اختیار حضرت قرار بدهد. اولاً می‌خواهم بگویم که اصلاً تاریخ را مخدوش کرده‌اند و اصلاً پیمان صلح را به صورت کامل نداریم که بگوییم آیا این ماده دقیقاً هست یا نه. فرض می‌کنیم این نقل صحیح باشد. اصلاً بیت‌المال کوفه در اختیار امام"ع" هست و دیگر اجازه از معاویه نمی‌خواهد. اصلاً معاویه چه خبر دارد که در بیت‌المال، چقدر هست، نیست، اجازه از او نمی‌خواهد. ثانیاً امام مجتبی"ع" مثل پدر اجازه نمی‌داد که چنین رقم کلانی در بیت‌المال جمع شود. چون امیرالمومنین"ع" هر هفته بیت‌المال رو صفر و جارو می‌کرد و دو رکعت نماز هم می‌خواند و در و دیوار را شاهد می‌گرفت که روز قیامت ببینید من حق مردم را پرداخت کردم و چیزی نگه نداشتم. حالا چطور در بیت‌المال امام می‌تواند ۵ میلیون درهم ذخیره باشد. اگر هم باشد، اجازه‌اش با معاویه نیست. اما در مورد آن باید گفت اتفاقاً تدبیر آن را اقتضا می‌کند. حضرت می‌داند که معاویه فردا برای هواداران امیرالمومنین "ع" هیچ حقی از بیت‌المال، قائل نخواهد بود و امام که دیگر حکومتی در دست ندارد تا خراج‌ها و مالیات‌ها دستش بیاید، لذا جا دارد که از معاویه این تعهد را بگیرد که سالی ٢ میلیون درهم به امام بدهد تا امام بتواند متکفل خانواده شهدا و رزمندگانی باشد که با امیرالمومنین "ع" همراه بودند و اینک از هرگونه حقی محرومند. این تدبیر خوبی است اما ما سندی نداریم که نشان دهد آیا پرداخت این پول، عملی شد یا نه؟ آیا این دو میلیون را هر سال پرداخت می‌کرده است؟ چون آن ملعون وقتی به کوفه رسید به صراحت گفت من تمام قراردادهایی که با امام حسن"ع" بسته‌ام زیر پام گذاشته و به هیچ‌کدام عمل نمی‌کنم. چه بسا به این مورد هم عمل نکرده باشد. اگر این سخن از نظر تاریخی صحت داشته باشد، کار حکیمانه‌ای است که امام مجتبی"ع" انجام داده است. آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦ https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor صفحه دوازدهم
نقل از صفحه دوازدهم آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦ https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor ١١ـ سوالی در رابطه با اکرم"ص" شده که برخی گفته‌اند ایشان به‌دست یک زنی به شهادت رسیده و مسموم شدند. آیا حضرت پیامبر "ص" به مرگ طبیعی از دنیا رفتند یا مسموم شدند؟ من این ادعا را نمی‌پذیرم و نمی‌پسندم. من معتقدم درست است که بهترین مرگ، شهادت است ولی شاید خداوند اراده نکرده که برای برجسته‌ترین خلایقش و اشرف‌الانبیا، شهادت مقدر بشود و البته امام حسین"ع" که شهادتش بسیار جانسوز است. امیرالمومنین "ع"، حضرت زهرا "س"، امام حسن"ع" همه این‌ها شهید شدند، ولی مصیبت شهادت این‌ها در برابر مصیبت رحلت پیغمبر"ص"، بسیار کوچک است. یعنی آن مصیبت، بسیار بزرگ است حتی اگر باشد. ما نمی‌توانیم این نقل را بپذیریم اگر تنها سند ما این باشد که گفته شده بعد از جنگ ، یک که شوهرش به‌ دست مسلمان‌ها کشته شده یعنی زخم‌خورده اسلام است، بیاید بپرسد که پیغمبر شما چه قسمتی از را بیشتر دوست دارد، بگویند پاچه گوسفند، خوراکی از پاچه گوسفند درست کند و مسمومش کند و پیش خودش بگوید اگر او پیغمبر خدا باشد می‌فهمد و نمی‌خورد و اگر نباشد و جهانگشا و قدرت‌طلب باشد، می‌خورد و می‌میرد و ما ازدستش راحت می‌شویم. یعنی سال هفتم هجرت، چنین غذایی را بخورد و بعد بفهمد و به آن زن بگوید تو این را مسموم کردی. وقتی یک فرد عادی با یک دشمن مواجه شده و او را شکست داده و عزیزان او را کشته، آیا غذایی را که دشمن تهیه کرده باشد، بدون بررسی می‌خورد؟ ما داریم نعوذبالله پیغمبر را کوچک می‌کنیم. یعنی پیغمبر بدون بررسی، چون پاچه گوسفند را دوست داشته، آن را بخورد؟ بعد برفرض که این ادعا صحت داشته باشد، سال هفتم پیغمبر این غذا را خورده، چطور سال یازدهم باید اثر کند و ایشان را از پا دربیاورد و شهید کند؟ یعنی ۴ سال بعد. در این فاصله، پیامبر مکه را فتح کرده، غزوه حنین رفته، غزوه طائف رفته، آن لشکرکشی عظیم تبوک را با ٣٠ هزار لشکر انجام داده است. حجه‌الوداع را انجام داده و این حالا اثر می‌کند؟ سلاح‌های شیمیایی امروزی هم که نبوده که بگوییم حالا بعد از چند سال عوارضش را نشان داده و بعداً روی پیغمبر اثر کرده است. یعنی این فاصله تاریخی وجود دارد؟ بله، گفته شده بعد از فتح خیبر بوده است. فتح خیبر هم سال هفتم بوده است. رحلت پیغمبر هم روز ٢٨ صفر سال ١١ هجرت بود. ما شیعیان اعتقاد داریم که بعضی از زنان پیغمبر، جهنمی هستند، به‌خاطر خیانت‌هایی که که به ولایت کردند و حتی آیات قرآن در سوره تحریم و برخی آیات دیگر در مذمت زنان پیامبر مثل آیه «افک» که بعضی از زنان به یک زن خوب پیغمبر به نام ماریه قبطیه اتهام اخلاقی زدند، آیه‌ای در مذمت آنها نازل شده است. منتها امروزه به تازگی شنیدم که برخی فلش اتهام را به طرف آن زنان می‌برند که اینها در شهادت پیغمبر مؤثر بودند، ولی چون ما آنها را مثلاً زنان صالحی برای پیغمبر نمی‌دانیم، دلیل نمی‌شود بی‌سبب، چیزی را به آنها نسبت دهیم. اگر حدیث یا سندی وجود داشت، باز قابل تأمل بود، ولی چنین سندی وجود ندارد. من معتقدم رسول خدا و اصلاً مردان الهی، آسمانی‌اند. روی زمین موقتاً و برای انجام یک مأموریتی هستند. این مأموریت و رسالت، وقتی پایان یافت، اینها دیگر جایشان روی زمین نیست و اینها باید به نزد خداوند برگردند. نزول قرآن تمام شده، آنچه لازمه وحی بود به پیغمبر داده شده، مهمترین مسئله، ابلاغ ولایت امیرالمومنین "ع" بوده که در غدیر خم صورت گرفته، دیگر پیغمبر تکلیف و وظیفه‌ای ندارد و اگر بخواهد به روزمرگی بگذراند، این کسر شأن پیغمبر است. لذا باید پیغمبر به سوی خدا برمی‌گشت. آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦ https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor صفحه سیزدهم
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦ https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor ▫️علت شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام از زبان محمدحسین رجبی دوانی، استاد تاریخ اسلام دانشگاه امام حسین"ع" معاویه لعنه الله بعد از انعقاد پیمان صلح با آن وجود مقدس و کنارگیری علیه السلام از جایگاه خلافت، بر عالم اسلام مستولی شد و یکی پس از دیگری مواد پیمان صلح را زیر پا گذارد و آن ها را محو کرد. اما یکی از موادی که معاویه تعهد داد این بود که جانشین برای خود تعیین نکند و خلافت بعد از آن به حسن علیه السلام برسد و اگر حسن سلام الله علیه در قید حیات نبود خلافت به حسین علیه السلام برسد. معاویه نمی توانست این مورد را با حضور و زنده بودن و در زمان حیات امام مجتبی علیه السلام مطرح و عملی کند از سوی دیگر هم متوجه شد که امام علیه السلام با پذیرش صلح اگر چه حکومت را از دست داده است ولی مانع بزرگی برای تحقق اهداف نهایی او مبنی بر هدم اسلام شده است. بنابراین تصمیم گرفت امام حسن مجتبی علیه السلام را از سر راه بردارد. لذاچندین نوبت اقدام کرد به مسموم کردن امام مجتبی علیه السلام، اما قدرت بدنی امام علیه السلام این سم ها را پس می زد و در امام اثر نمی کرد تا اینکه طبق نقل ها از امپراطوری روم سمی مهلک و سفارشی تهیه کرد و از طریق دختر اشعث بن قیس که همسر امام علیه السلام بود به ایشان خورانید. معاویه لعنه الله به جعده پیغام داده بود که اگر تو با این سم حسن علیه السلام را از سر راه من برداری و او را   کنی این پاداش ها در انتظار توست: و یکصد هزار درهم وجه نقد. جعده با این وسوسه حاضر به این خیانت بزرگ گردید و امام مجتبی علیه السلام را مسموم کرد و این سم در امعاء و احشاء آن وجود مقدس اثر گذاشت و امام را به شدت از پای درآورد. آن حضرت چندین روز در بود، البته متوجه خیانت جعده نیز شد و به او فرمود تو این کار را کردی ولی بدان خیری از زندگی نخواهی دید و هر آنچه به دست بیاوری برای درمان خود از دست خواهی داد و به این ترتیب امام مجتبی علیه السلام با خیانت جعده و توسط معاویه لعنه الله مسموم شد و به رسید. بعد از شهادت حضرت، معاویه پول را برای جعده فرستاد ولی پیغام داد که ما جان یزید را بیشتر از اینها دوست داریم و خواست که به او برساند تو که به فرزند رسول خدا رحم نکردی و او را از میان برداشتی، قطعاً اگر تحریک شوی فرزند معاویه یعنی یزید لعنه الله را هم از بین خواهی برد. درباره روز و ماه و سال علیه السلام ما نقل های متفاوتی داریم و به طور قطع و یقین نمی توان نظر داد. نقلی که شیخ مفید و شماری از بزرگان شیعه آن را مطرح کرده اند بر این مبنا است که آن حضرت سال پنجاه هجری به شهادت رسیده است، اما نقل دیگری که گروهی دیگر از علمای شیعه آوردند شهادت آن حضرت را در هفتم صفر ذکر کرده اند. سال شهادت هم متاسفانه برای ما دقیقا معلوم نیست برخی گفتند سال‌ چهل و نه ، پنجاه و پنجاه و یک هم گفته شده و غیر از این ها هم ذکر شده است ولی به نظر می رسد که سال پنجاه صحیح تر باشد. آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦ https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
4_292814948797517242.mp3
7.19M
مدینه دلتنگم برای پیغمبر به خاکت مهمان کن مرا بار دیگر آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦ https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
کاش مَهدی بزند تکیه به دیوارحَرَم خطبه ای مثل علی در حَرم ایراد کند کاش بادست خودش آن گل زیبای علی حرمی بهرگل فاطمه بنیادکند مُردم ازغربت تو یاحسن ای وجه خدا قبرِخاکی تو را کاش که آباد کند https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
▫️ و درسهای زندگی ▫️شماره چهار 🌷 دو ماهی بود که برای مأموریت اومده بود به حما، می‌خواست بره دمشق و مأموریتش رو تمدید کنه، بعد از دمشق هم می‌رفت به حلب، دم خداحافظی بهش گفتم محرابی: مأموریتت که تموم شد و خواستی بری دمشق، روبروی مسجد اموی یه بازار هست به اسم حمیدیه گفت خب، گفتم: اونجا می‌شه یه زحمتی بکشی و از سوغاتیای سوریه بگیری و هر وقت خواستی بیای، برام بیاری یه لحظه ساکت شد بعد یهو با صدای بلند گفت: بازار شام رو می‌گی؟ من از بازاری که بی‌بی زینب "س" رو توش چرخونده باشن، هیچی نمی‌گیریم هرگز. آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦ https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦ https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor ▫️زندگینامه حضرت ثامن الحجج علیه السلام به زبان و قلم استاد محمد حسین رجبی دوانی وجود مقدس امام رضا "ع" دو هفته بعد از شهادت امام صادق "ع" در مدینه و در تاریخ ۱۱ذی القعده سال ۱۴۸ هجری قمری در مدینه به دنیا آمدند، امام رضا"ع" تمام دوران امامت پدر خود را درک کردند زیرا به محض به امامت رسیدن پدر متولد شدند و تا سال ۱۸۳ هجری قمری که امام کاظم "ع" به شهادت رسیدند در دوران امامت ایشان حضور داشتند. نکته مهم درباره امامت "ع" این است که می‌توان این ادعا را داشت که امامت ایشان پیش از شهادت پدر به طور غیررسمی مطرح شد، زیرا هارون الرشید امام کاظم "ع" را دستگیر و از این رو دسترسی به امام را قطع کرده بود، در این زمان امر رهبری شیعه و پاسخگویی به نیازها و شبهات توسط امام رضا "ع" انجام می‌شد. پس از موضوع شهادت امام کاظم "ع" در زندان هارون‌الرشید امامت علی بن الموسی رضا "ع" قطعی و ایشان به مدت بیست سال امامت شیعیان را برعهده داشتند که ۱۷ سال آن در مدینه و سه سال در خراسان سپری شد. ▫️دوران امامت ۱۰ سال اول امامت امام رضا "ع" با حکومت هارون‌الرشید همزمان بود، در این دوران امام تحت کنترل حکومت و شخص هارون بود، بنابراین امام رضا "ع" هم در این دوران تقیه را پیشه و باتوجه به زیر نظر بودن از سوی حکومت بهانه‌ای برای دستگیری به هارون الرشید ندادند، پس از هارون‌الرشید فرزند اول او محمد امین به عنوان اولین پس از خلافت پدر؛ کار خود را آغاز کرد. او فردی نالایق و عیاش بود، براساس وصیت فرزند دوم او یعنی مامون باید به خلافت می‌نشست، در این میان بین این دو برادر بر سر خلافت دعوا بالا گرفت و به این ترتیب محمد امین از امام رضا "ع" غافل شد و امام نیز با آزادی عمل کامل کار خود را انجام می‌دادند. به گفته امام رضا "ع" در این دوران حضرت بعدازظهرها به مسجد مدینه می‌آمدند و با اندیشمندان برجسته سنی و ادیان دیگر به بحث می‌پرداختند و مباحث دینی و شبهات را پاسخگو بودند. پس از دعوای دو بردار، مامون موفق به شکست محمد امین شد. مامون زمان دعوای خود با برادرش در مرو حضور داشت و همان جا را مرکز خلافت خود قرار داد، از آنجایی که مامون مادرش ایرانی بود و در ایران زندگی می‌کرد و یاران وفادار ایرانی نیز داشت در همان جا خلافت را ادامه داد، اما در همین زمان برخی به خلافت او شک داشتند و اعتراضات زیادی شکل گرفت، در این میان قیام علویان که طرفداران امام رضا "ع" بودند نیز آغاز شد. قیام را سرکوب و از آنجایی که بسیار باهوش بود سران این قیام را اعدام نکرد و چون در میان سران این قیام از خانواده و خویشاوندان امام نیز حضور داشتند تمام آنها را به امام رضا "ع" واگذار کرد تا منتی بردوش امام بگذارد. آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦ https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor صفحه اول
نقل از صفحه اول آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦ https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor ▫️چرایی حضور امام در مرو مامون نمی‌توانست با قهر جامعه ر ا به سمت خود بکشاند، بنابراین به این فکر افتاد که امام رضا "ع" را با خلافت خود همراه کند تا از این طریق هم مشروعیت بدست آورد و هم جلوی قیام علویان را بگیرد، همچنین به دنبال این بود که بر بنی عباس یک اهرم فشار داشته باشد که اگر فشار بیاورید خلافت را از عباسیان به علویان منتقل می‌کند. دعوت از امام رضا "ع" درواقع جلب امام بود، دعوت اجباری مامون سبب شد که این امام رئوف به سمت حرکت کنند، در مسیر به ماموران خود سفارش کرده بود که امام را از مناطق شیعه‌نشین مثل کوفه و قم حرکت ندهند، به همین منظور امام را از مسیر بصره به سمت اهواز و سپس شمال فارس و یزد همراهی و به سوی خراسان آوردند. ▫️حدیث سلسله الذهب امام رضا "ع" در منزلگاه‌های زیادی اسکان پیدا کردند و با وجود آنکه برخی از مسیرها حتی مردم مسلمان هم نبودند یا سنی نشین بودند به استقبال امام می‌آمدند، اما یکی از منزلگاه‌هایی که استقبال بسیار چشمگیر بود و در تاریخ نیز ثبت شده است حرکت به سمت نیشابور و توقف در این شهر است، اینکه در نیشابور حضور امام ماندگار شد به این خاطر است که نیشابور مرکز بزرگ علمی اهل تسنن در آن زمان بوده و راویان حدیث و بزرگان و اندیشمندان زیادی در آنجا حضور داشتند که حضور امام را ثبت و ضبط کردند. در نیشابور از زبان امام رضا "ع" صادر شده است، مردم در سطح گسترده‌ای در استقبال از امام حاضر شدند و در بدو ورود علما برجسته به استقبال امام رفتند، نقل شده است که دو نفر از حافظان بزرگ احادیث به خدمت امام رضا "ع" آمدند و خواستار شدند که امام نقاب از چهره بگشایند تا صورت رسول خدا را از چهره آن حضرت ترسیم کنند. در اینجا آمده است که علما برجسته از امام خواستند که حدیثی را از رسول اکرم "ص" نقل کنند، امام نیز فرمودند « من از پدرم موسی بن جعفر شنیدم که ایشان هم از پدر خود شنیدند و همین طور به اجداد خود نقل به نقل تا به امام علی "ع" رسیدند که ایشان نیز از رسول اکرم "ص" نقل کردند و رسول خدا نیز از جبرئیل و جبرئیل هم از خود خداوند نقل کردند که «کلمه توحید و باور به توحید دژ استوار من است و هرکس قائل به آن باشد وارد دژ من خواهد شد و هرکسی در قلعه مستحکم الهی ورود پیدا کند از عذاب خدا مصون خواهد بود». پس از نقل این حدیث ۲۴هزار قلم به دست این حدیث را شنیدند و دو حافظه برجسته احادیث نیز کلمه به کلمه حدیث را تکرار کردند تا حدیث گوش به گوش به انتهای جمعیت رسیده و ثبت و ضبط شود. در این میان امام قبل از بازشگت به مرکب خود فرمودند «برای آنکه به این قلعه الهی ورود پیدا کنید علاوه بر اعتقاد به توحید، باید ایمان به شروطی داشته باشید، من یکی از این هستم، از منظر خدا بعد از اعتقاد به توحید و یگانگی او و عمل به دستورات دین، باور به "ع" جز شروط کلام خداوند است». بعد از بیان این حدیث اهل تسنن بر مبنای راویان این حدیث که امام کاظم "ع" و اجداد آنها که به عنوان برجسته‌ترین چهره‌های دینی هستند این حدیث را پذیرفتند، سلسله الذهب به معنای زنجیره طلا است، از آنجایی که راویان این حدیث نیز انسان‌های طلایی زمان خود بودند این حدیث به سلسله‌الذهب معروف شد. آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦ https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor صفحه دوم
نقل از صفحه دوم آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦ https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor ▫️قرار گرفتن هارون‌الرشید در کنار محل تدفین امام رضا علیه السلام وجود مقدس علیه السلام وقتی از نیشابور خارج شدند در مسیر خود به ده سرخ سفر کردند، در ده سرخ امام قصد وضو داشتند اما آب نبود به همین خاطر امام از مرکب پیاده شدند و با دست خود زمین را کندند و در این هنگام  آب گوارایی از زمین جوشید، نقل کردند که چشمه‌ای که امام با دستان خود حفر کردند هنوز باقی است. سپس حضرت در مسیر مرو به رسیدند، در این هنگام حضرت به کوه نگاهی کردند و گفتند در این کوه سنگ‌های خوبی وجود دارد پس از این کوه ظرف غذایی برای من بسازید، پس از آنکه ظرف را برای حضرت آوردند امام دعا کرد خدایا به این کوه برکت بده و سپس به مسیر خود ادامه دادند، از زمان حضور امام در این منطقه مردم به شغل ظروف‌سازی سنگی مشغول هستند و برکت این دعا امام همچنان در این منطقه وجود دارد. پس از این منزلگاه امام به منزل قحطبه بن شبیب در رفتند، یکی از شخصیت‌های مهمی بود که در روی کار آمدن بنی عباس نقش مهمی داشت، شبیب از همراهان ابومسلم خراسانی در مقابله با امویان بود. روزگاری به منظور سرکوب قیام به منزل او آمده بود و در همان جا دچار بیماری شد و در خانه همین فرد دفن شد. امام نیز با علم غیب خود خطی را در کنار قبر هارون کشیدند و گفتند که من در اینجا خاک خواهم شد و سپس در همان جا نماز خواندند. آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦ https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor صفحه سوم
نقل از صفحه سوم آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦ https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor ▫️مهربانی به رسم اهل‌بیت علیهم السلام علیه السلام پس از توقف در فعلی به سمت مرو حرکت کردند. پس از ورود به در کاخی که جنب کاخ مامون در نظر گرفته شده بود اسکان پیدا کردند، دلیل بردن امام به کاخ این بود که ارتباط مردم با امام قطع شود، در این کاخ تعدادی مامور قرار داده بود تا ارتباط مردم با امام از طریق خود او صورت بگیرد. در این شرایط حضرت اراده خاصی نداشتند زیرا ایشان انسان کاخ ‌نشینی نبودند، با این وجود امام رضا "ع" در همین فضا فضایل انسانی و مهربانی‌هایی را ارئه می‌کردند، فردی از که جز هیاتی بود که امام را همراهی می‌کرد در مورد رفتار امام در هنگام سفر می‌گوید «هنگامی که وقت خوردن غذا بود امام دستور می‌دادند همه خدمتگذاران به دور ایشان جمع شوند و همه با هم بر سر یک سفر غذا میل کنند»، وقتی به ایشان اشاره می‌کردیم که سرورم سفره‌ای جدا برای خدمتکاران پهن می‌کنیم ایشان ناراحت می‌شدند و می‌فرمودند «خدای همه ما یکی است و پدر و مادر همه ما هم یکی است و برتری انسان‌ها به میزان ایمان و ثوابی است که از خود نشان می‌دهند». امام همین رفتار را هم در کاخ داشتند و آداب درباری را در هم می‌شکستند، ایشان به هنگام غذا در دربار همه را بر سر سفر خود دعوت می‌کردند و این باعث می‌شد که کاخ مامون به هم بریزد، امام انسانی کم غذا بودند و به همین منظور زودتر از سر سفره بر می‌خواستند، با این وجود به همه اعلام می‌کردند که من کم ‌غذا هستم پس تا کسی سیر نشده از سر سفر برنخیزد. حتی اگر امام رضا "ع" با کسی کاری هم داشتند چنانچه فرد در حال میل کردن غذا بود منتظر می‌شدند تا غذای او به پایان برسد. همین رفتار امام رضا "ع" در مقابل کسانی که ظلم می‌کردند برعکس بود، مامون وزیری باهوش اما نادرست داشت، امام همیشه در برابر وزیر مامون سختگیر بود، یکبار این وزیر به دیدن امام آمد تا حکم منصب امام از سوی مامون را به ایشان تنفیذ کند اما امام حتی او را نگاه نکرد و تحویل نگرفت، حمکی که او از سوی مامون برای امام آورده بود را هم بدون دیدن آن وزیر امضا کرد. امام، مهربانی‌های زیادی را نسبت به اقشار مختلف جامعه داشته و تا جایی که در توان داشتند به همه مردم کمک می‌کردند، در روایات داریم فردی نیازمند به سوی امام آمد و مشکل خود را گفت، امام در حالی که با جمعی در حال سخن بود به منزل رفت و بعد از دقایقی فرد نیازمند را صدا و کیسه‌ای زر را از میان درب به او داد، پس از بازگشت جمع حاضر از امام پرسیدند چرا کیسه زر را از بین درب دادید و امام گفتند «آن مرد یکبار غرور خود را زیرپا گذاشت و طلب حاجت کرد و من نخواستم برای دومین بار او با دیدن من غرورش خدشه‌دار شود». آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦ https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor صفحه چهارم
نقل از صفحه چهارم آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦ https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor ▫️مدتی که امام رضا علیه السلام در ایران به سر می بردند، به چه فعالیتی مشغول بودند؟ باید توجه داشت که در این مدت، را تحت تدابیر شدید امنیتی قرار داده بود. یعنی امام به ظاهر بوده، درحالیکه تمام ورود و خروج ها کنترل شده بود، هرکسی نمی توانست با آن حضرت ارتباط برقرار کند حتی گروهی از هم که همراه امام رضا "ع" به مرو آمده بودند، مأمون آن ها را از امام جدا کرد، امام را در یک کاخی کنار کاخ خودش ساکن کرد که با یک دربی خودش با آن حضرت ارتباط داشت اما ملاقات های امام تحت کنترل نیروهای حکومتی بود. در مرو تنها هروی که از علما و محدثین بود، به خدمت امام رضا "ع" حاضر می شد و شاید حلقه اتصال آن حضرت با شیعیان بود. اما به دلیل ارتباط زیاد او با امام رضا "ع" برخی به غلط تصور کردند که او خدمتکار آن حضرت است. از دیگر موارد شاخص اقامت امام رضا "ع" در ایران، ماجرای خواندن که باران نمی بارید و متوسل به آن حضرت شدند و با ایشان، بارندگی شروع شد. مورد دیگر برگزاری کنفرانس بین الادیان بود که علمای همه مذاهب و مکاتب به دستور مأمون جمع شده بودند و امام رضا "ع" با قدرت بر تر علمی خود، همه را از صحنه خارج کردند. دعوت امام برای اقامه نماز عید فطر یا قربان مورد دیگری است که در مدت اقامت ایشان در ایران، شاخص بود. زمانی که امام رضا "ع" به اصرار مأمون به قصد اقامه از کاخ مأمون خارج می شدند، چون با هیئت و شمایل پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بیرون آمدند، مردم آنچنان تحت تأثیر قرار گرفتند که نیروهای مأمون به او خبر رساندند که اگر امام با این هیئت نماز را برگزار کنند، دیگر جایی برای تو باقی نمی ماند و موقعیتت به خطر می افتد. به همین دلیل مأمون دستور داد که امام رضا ،ع" را برگردانند. به این ها باید مراسم جشنی که به مناسبت ولایتعهدی امام رضا "ع" برگزار شد را هم اضافه کنیم. این مراسم بطور باشکوهی به دستور مأمون و با دعوت شعرا برگزار شد. از شعرا خواستند در وصف چنان روزی شعر بسرایند و به نام امام زده شد. آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦ https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor صفحه پنجم