#مطروحه چیست؟
از دیرباز در محافل ادبی و انجمنهای شعر، مقولهای تحت عنوان مطروحه وجود داشته است.
مطروحه نیز، بیتی است که معمولاً توسط بزرگ یک انجمن شعر در پایان محفل، مطرح میشده و از شاعران میخواسته تا براساس همان بیت و در همان وزن و با همان ردیف و قافیه یا براساس آن مضمون یا مضمونی متفاوت، شعری بسرایند و در جلسهی بعد در آن محفل بخوانند.
این رسم دیرینه چند فایده داشته است؛ نخست آنکه شاعران انگیزهای برای سرایش شعری تازه مییافتند؛ دوم آنکه شاعران میزان توانایی خود را در آن قالب و با آن ردیف و قافیه در مییافتند و عیار کار را میسنجیدند و با توجه با آثار دیگران، ضعفهای اثر خود را دریافته و به تقویت شعر خود میپرداختند؛ سوم آنکه یادگار نیکویی از آن محافل بود و هرگاه آن شعر خود را میخواندند، به یاد آن محفل میافتادند.
در مجموع مطروحه نوعی اقتباس از شعری دیگر است که حتی از قدیم الایام شاعران بزرگ نیز به این امر اهتمام داشتهاند که نمونههای بارز آن، در آثار قدما منجمله حضرات سعدی، حافظ صائب و... دیده میشود.
توجه :
مطروحه حتما باید مقید به وزن و قافیه و ردیف، با بیت پیشنهادی باشد.
از زمانی که فضای مجازی ایجاد شده است میتوان گفت این رسم کهن احیا شد؛ با این تفاوت که در ساعتی معین و بهصورت آنلاین اعضای علاقهمند و توانا به اقتفای بیتی پیشنهادی که همان مطروحه است؛ افراد به همسرایی میپردازند و تفاوت این نوع مجازی در سرعت عمل شاعران است؛ که تا حدودی میتوان گفت ابیاتی را بهصورت ارتجالی سروده و پس از ارسال، چنانچه بیت مزبور دارای ایراد وزنی و غیره باشد توسط مدیر برنامهی همسرایی در لحظه تذکر داده میشود و در پایان یک ساعت میتوان گفت ماحصل ابیات هریک از افراد، غزل و یا قصیدهای خواهد شد.
آموزش عروض وقافیه و...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
هدایت شده از شمس (ساقی)
مبعث مشهد مقدس.mp3
8.1M
بسم الله الرحمن الرحیم
بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله
شعرخوانی :
#سید_محمدرضا_شمس #ساقی
مورخ 1402/11/18 مشهد مقدس حسینه معصومیه قم
#مادّهتاریخ 1
فن مادّهتاریخ سازی و زیباییهای آن:
شاید شما تا به حال عبارت (مادهتاریخ) را شنیده و یا با آن آشنایی کامل داشته باشید امّا اگر این لغت را در لغتنامهی دهخدا جستجو کنیم به این توضیحات برمیخوریم که :
" مادهتاریخ آن است که مجموع حروف بیت یا مصراع یا عبارتی به حساب ابجد با تاریخ واقعهای تطبیق کند "
و اما مادهتاریخ یکی از صنایع شعری و همچنین یکی از نمونههای استفادهی تاریخ از واژهها برای ثبت تاریخ یک واقعه میباشد.
مادهتاریخ نویسی را همانند نقاشی و موسیقی و... یکی از صنایع مستظرفه به حساب آوردهاند. استاد مادهتاریخ نویس و یا شاعر دانای این فن با استفاده از عدد وشمارهی هر حرف در حساب جمل (ابجد) و تطبیق آن با سالِ رخداد واقعهای عبارت و یا شعری رقم میزند.
هریک از حروف ابجد، عدد و شمارهای دارند که به شرح زیر است :
ابجد ـ هَوّز ـ حُطّی ـ کَلِمَن ـ سَعفص ـ قرشَت ـ ثخُذ ـ ضَظغ .
#ابجد :
الف =1
ب = 2
ج = 3
د = 4
#هَوّز :
هـ = 5
و = 6
ز = 7
#حُطّی :
ح = 8
ط = 9
ی = 10
#کَلِمَن :
ک = 20
ل = 30
م = 40
ن = 50
#سَعفَص :
س = 60
ع = 70
ف = 80
ص = 90
#قَرشَت :
ق = 100
ر = 200
ش = 300
ت = 400
#ثَخُذ :
ث = 500
خ = 600
ذ = 700
#ضَظِغ :
ض = 800
ظ = 900
غ = 1000
و اگر شمارهی هر حرف را در عبارتی که برای واقعهای تاریخی رقم زده شده است با یکدیگر جمع کنیم عددی بهدست میآید که مساوی با تاریخ سال آن واقعه است.
برای مثال زلالی خوانساری زمان آغاز سرودن مثنوی محمود و ایاز خود را به این صورت بیان کرده است :
در استفتاح این منشور نامی
بجو تاریخ نظمش از (نظامی)
ن + ظ + ا+ م + ی = 50+900+1+40+10= 1001 هـ .ق
و زمان پایان آن را به اینصورت آورده است :
(الهی عاقبت محمود باشد) = 1024 هـ . ق
در مورد تاریخ استفاده از مادهتاریخ و زمان ابداع این فن اطلاعات زیادی در دست نیست اما آنچه که میدانیم این است که در صدر اسلام در میان اعراب مورد استفاده قرار میگرفته و در اواخر دورهی خلافت عباسی استفاده از آن رایج شد (برخی میگویند ترتیب حروف ابجد و شمارهگذاری برای آنها مربوط به فرقهای بود که عقیده داشتند معانی و تفسیرات کلامهای آسمانی از جمله قرآن را باید با توجه به حروف آن و رمز آن حروف مشخص نمود و در غیر اینصورت نمیتوان به تمامی معانی آنها دست پیدا کرد طرفداران این عقاید خرافی را حروفیّه و یا حروفیّون مینامیدند.)
زمان ورود این فن به زبان فارسی به قرن پنجم هجری برمیگردد و اولین کسی که از این فن استفاده کرد مسعود سعد سلمان بود که برای واگذاری حکومت هندوستان به سیف الدوله محمود بن ابراهیم مادّهتاریخ بیمعنی زیر را سرود :
به سال پنجه ازین پیش گفت بوریحان
درآن کتاب که کردهست نام او تفهیم
که پادشاهی صاحبقران شود پیدا
چو سال هجری بگذشت تی و سین و سه جیم
ت+س+ج+ج+ج=400+60+3+3+3=469
همچنین آوردن مادهتاریخ فارسی معنادار را به خواجوی کرمانی نسبت میدهند.
تهیه و تنظیم :
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#مادّهتاریخ 2
فواید و امتیازات مادّهتاریخ نویسی :
بیشترین کاربرد این فن در تاریخشناسی است : همانطور که میدانیم به خاطرسپردن یک جمله یا یک عبارت از به خاطرسپردن اعداد آسانتر است خصوصاً اگر آن جمله به صورت یک مصراع موزون از یک قطعه شعر درآمده باشد پس در اینصورت مادهتاریخ سبب میشود که تاریخ یک واقعهی مهم کاملا دقیق ثبت شود و کمتر مورد تحریف و فراموشی قرار گیرد همچنین هنگام وقوع یک حادثه معمولا چندین مادهتاریخ ساز، سال آن حادثه را با عباراتی متفاوت رقم میزنند که در اینصورت میتوان با حساب تاریخی که آن عبارات نشان میدهند و تطبیق آنها با یکدیگر زمان یک واقعه را بهصورتی کاملا دقیق مشخص کرد.
2. از آنجایی که فن مادهتاریخ نویسی سخت بوده و برای گفتن آن نیاز به ممارست و تمرین زیاد دارد کسی که یک مادهتاریخ زیبا میسازد قدرت خود را با آن به نمایش میگذارد و سبب میشود شعری که گفته به واسطهی همین مادهتاریخ در مقام بالاتری نسبت به یک شعر معمولی قرار گیرد و همانطور که با آن مادهتاریخ، تاریخِ حادثهای برای همیشه ثبت میشود آن شعر و نام شاعرش نیز برای همیشه ثبت میشود و این به دلیل ارزش اضافیایست که مادهتاریخ به شعر میدهد و چه بسا عبارتهایی که حتی بهصورت شعر هم نبوده ولی مادهتاریخ زیبایی بوده به همراه نام سازندهی آن تا به الآن باقی مانده است.
3. مادهتاریخ گویی نوعی ورزش فکری و ریاضت ادبی است و لذتی که پس از ساختن مادهتاریخ به سازندهی آن دست میدهد مشابه همان لذتی است که یک دانشمند از حل یک مسألهی علمی پیچیده میبرد.
4. حساب جمل را در مواردی بجز سال تاریخ یک واقعه نیز میتوان به کار برد برای مثال :
زلالی خوانساری تعداد ابیات محمود و ایازش را با حروف ابجد به صورت معماگونهی زیر بیان کرده است :
شمار ِ یکّه تاز این قلمرو
عدد را طرح داد از هفت خسرو
به هر خسرو که شیرین روکش آمد
شکر را هشتصد و شصت و شش آمد
و یا شاعر معاصر ایرج میرزا از حساب جمل در شعر سیاسی زیر استفاده کرده است :
خوب داند حساب خویش جهان
این محاسب بسی زکی باشد
احمد از تخت چون فرود آید
پهلوی جاش متکی باشد
به حساب جمل هم ار نگری
(احمد) و (پهلوی) یکی باشد.
تهیه و تنظیم :
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#مادّهتاریخ 3
قاعدهها و قانونهای مادّهتاریخ سازی :
1_ ما در زبان فارسی علاوه بر حروف ابجد چهار حرف دیگر داریم که برای محاسبهی آنها به اینصورت عمل میکنیم که به جای حرف :
(پ) حرف (ب) = 2
به جای حرف (چ) حرف (ج) =3
به جای حرف (ژ) حرف (ز) = 7
و به جای حرف (گ) حرف (ک) = 20
را قرار میدهیم.
در برخی استثنائات کلماتی مانند چین که در عربی بهصورت سین وجود دارد و یا پارس که در عربی بهصورت فارس وجود دارد را میتوان با همان شکل عربی محاسبه کرد.
2_ مبنای محاسبات در مادهتاریخ سازی شکل نوشتاری حروف میباشد و نه تلفظ... برای مثال در کلماتی مانند : هذه ، هذا ، اسحق ، اسمعیل، رحمن و... ، الفهایی را که در تلفظ آنها وجود دارند محاسبه نمیکنیم و تنها حروف نوشته شده محسوب میباشند و همچنین در کلماتی مانند عیسی ، موسی ، کبری و ... ، الفی را که در تلفظ وجود دارد بهحساب نمیآوریم ولی حرف (ی) را که مکتوب شده محسوب میکنیم .
3_ در کلماتی مانند (النخبه) و (الروضه) و ... در مواردی مانند : هذه النخبه و یا الروضه حرف آخر این کلمات را (ها) و در صورت اضافه شدن مثل : نخبةالتواریخ و یا روضةالمتقین (تا) حساب میکنیم .
4_ در کلماتی مانند: آب ، آتش ، آدم و... که همزه و الف در اوّل کلمه قرار گرفتهاند گاهی همزه و الف هر دو حساب میشوند که برابر است با (= 2) و گاهی تنها الف محاسبه میشود (= 1) مثلا : واژهی آدم برابر با 45 است که در صورت لزوم میتوان آن را 46 به حساب آورد.
همچنین واژگانی مانند : پاییز ، زیبایی و... را که دارای حرف (ی) میباشند ، میتوان در صورت لزوم بهصورت : پائیز ، زیبائی نوشته و همزهی آنها را (=1) محسوب کنیم .
5_ در واژهی مبارک الله (حتی اگر با رسم الخطی بهصورت الّه نوشته شود) همیشه دو لام را محاسبه میکنیم و همچنین الف دوم را که خوانده میشود ولی مکتوب نمیشود، در برخی موارد میتوان محاسبه کرد.
6_ خوانندگان مادهتاریخ باید عبارت مادهتاریخ را از دیگر عبارات و مصراعهای شعر یا نثر که مادهتاریخ در آن گفته شده تشخیص بدهند برای مثال :
برای سال تاریخ وفاتش
بگو که قدر یکدیگر بدانیم
واضح است که عبارت ماده تاریخ (قدر یکدیگر بدانیم) میباشد و بقیهی آن از جمله دو کلمهی استفاده شده در همان مصرع (بگو) و (که) برای مقدمهچینی آورده شدهاند .
در صورتی که مادهتاریخ ساز به این قواعد و قوانین توجه نکند خطای واضحی مرتکب شده و زحمتی بی فایده کشیده و مورد نقد نقّادان نیز قرار میگیرند برای مثال : شاعری مادهتاریخ فوت حکیم حاجی سبزواری را چنین ساخته :
تاریخ وفاتش ار بپرسی
گویم (که نمرد زندهتر شد) = 1289
و همانطور که میدانیم (گویم که) جزو مقدمهچینی هاست و باید عبارت بعد از که جزو مادهتاریخ محسوب شود اما او که را نیز محاسبه کرده و مادهتاریخ خود را با عبارت (که) تکمیل کرده.
آوردن تاریخ در شعر بهصورت معمولی :
این نوع شعرها شکلی بسیار آسان و طبیعی دارند و بسیار تحریف پذیر میباشند در این نوع اشعار تاریخ حادثهها و رویدادها بهصورت مشخص و صریح آورده میشود. مثال: کسایی مروزی (341هـ ،491هـ) میگوید:
به سیصد و چهل و یک رسید نوبت سال
چهار شنبه و سه روز باقی از شوال
بیامدم به جهان تا چه گویم و چه کنم
سرود گویم و شادی کنم به نعمت و مال
سعدی میگوید :
در این مدت که ما را وقت خوش بود
ز هجرت ششصد و پنجاه و شش بود
افسر خوانساری مرثیهای برای یک سنگ قبر سروده که سه بیت آخرش این است :
افسر اندر سال فوتش از خرد
بالبداهه مصرعی شایان گرفت
در محرّم حضرت جان آفرین
آنکه هم جان داد و هم آسان گرفت
در هزار و سیصد و پنجاه و هفت
جان شیرین را ز شیرین جان گرفت.
برای تاریخ فوت کریم خان زند اینچنین سرودهاند :
کریم زند چو از دار بیقرار گذشت
سه از نود، نود از صد، صد از هزار گذشت.
تهیه و تنظیم :
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#مادهتاریخ 4
مادهتاریخ اهلی شیرازی، سرودهی ملا میرک که از معاصران او بود. :
در میان شعرا و فضلا
پیر با صدق و صفا بود اهلی
رفت با مهر علی از عالم
پیرو آل عبا بود اهلی
سال فوتش ز خرد جستم گفت
(پادشاه شعرا بود اهلی)
942 هـ . ق
استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه) مادهتاریخ فوت استاد غلامرضا قدسی را چنین آوردهاند که در مصراع چهارم دو مادهتاریخ همسان آمده است.
دوش ديدم كه نقشبند قضا
خط بطلان كشيد بر سرِ خط
مهر تاريخ رحلت قدسی :
(خط آخر) نوشت و (آخر خط)
1401 هـ . ق
مرحوم استاد كمالپور، مادهتاريخ فوت استاد قدسی را چنین گفته است :
جودی از جمع شاعران برخاست
( سر قدسی گرفت در دامن )
1401 = 23 _ 1433 هـ . ق
شادروان استاد سید علیرضا شمس قمی ـ چهار مادهتاریخ در فوت آیةالله العظمی بروجردی چنین سروده است :
رفت آیت الله بروجردی به فردوس برین
زین ماتم عظما شده اسلام با غم همنشین
(شمس قمی) گفت از پی تاریخ، سال رحلتش
(با جد اعلایش حسین آمد بروجردی قرین)
1380 هـ . ق
(شمس قم) گفت به تاریخ وفاتش افسوس
(چشم پوشید بروجردی از این ملک بقا)
1380 هـ . ق
(شمس قم) سال وفاتش از خرد پرسید گفتا:
(نک ، بروجردی مه اسلام ازین دار فنا شد)
1380 هـ . ق
(شمس قم) یکسال بعد از فوتش این تاریخ گفت
( آیت الله بروجردی مکین اندر جِنان)
1381 هـ . ق
(مادهتاریخ شهادت استاد احمد دانشپژوه)
کِلک (شمس قم) به ابجد زد رقم در ماه مهر
(شد شهید راه میهن ، احمد دانش پژوه)
1362 هـ . ش
(مادهتاریخ فوت استاد میرزا مهدی مسجدی قمی) :
چون (شمس قم) جویا شدی تاریخ فوتش را زدی
(شد جاودانی مسجدی در کوی فردوس برین)
1348 هـ . ش
(مادهتاریخ درگذشت آیتالله طالقانی) :
بهر تاریخ شمس قم گفتا :
(آیت الله طالقانی رفت)
1358 هـ . ش
چند مادهتاریخ از استاد عباس خوشعمل کاشانی :
(مادهتاریخ رحلت آیتالله بهجت) :
از پی رحلتش "خوشعمل" گفت:
(رفت بهجت به دیدار یزدان)
1388 هـ . ش
(مادهتاریخ مرحوم استاد منشی کاشانی) :
کوته این بود خبر: منشی کاشانی مرد
آن که با شعر دری کرد درافشانی مرد
پی تاریخ وفاتش ز تأثر گفتم :
خوشعمل(کو مَلک سبک خراسانی؟ مرد)
1364 هـ . ش
(مادهتاریخ فوت استاد مهدی سهیلی) :
پی تاریخ فوتش «خوش عمل» گفت:
(چو شعرش جاودان باشد سهیلی)
1366 هـ . ش
چند مادهتاریخ از سرودههای این کمین :
(مادهتاریخ فوت استاد مه لقا) :
گفت (ساقی) به ابجد این تاریخ
( رفت استاد مه لقا ، به جِنان )
1391 هـ . ش
(مادهتاریخ فوت آیتالله صافی گلپایگانی) :
خواست تا (ساقی) وداعش را به ابجد آورد
کِـه چه سالی کرد رحلــت آن فقیـه بیقریـن
(یــاد) آمد بر سر این مصرع و تـاریـخ گفت:
(رفـت لطـفالله صــافــی از میـان مسلمین)
15 + 1385 = 1400 هـ . ش
(تاریخ درگذشت استاد علی نظمی تبریزی) :
کـوه بود و پَر زد از دنیا چو کـاه
شـاعــــری آزاده ، در وقـت پگـاه
گفت (ساقی) از جهــان کجمـدار :
« رفت نظمی، سوی درگـاهِ الاه »
2023 میلادی
(ماده تاریخ شادروان مؤبدی کاشانی)
شاعری نیکوسخن از شهر کاشان پرکشید
مؤبدی سوی خدای حیّ سبحان پرکشید
دید یارانش برفتند از جهان سوی خدا
دل ز دنیا کند و با لبهای خندان پرکشید
سالمرگش را به ابجد گفت (ساقی) اینچنین:
(مؤبدی کاشانی اکنون سوی یاران پرکشید)
1445 هـ . ق
تهیه و تنظیم :
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#مادهتاریخ 5
نیکوترین و عجیبترین مادهتاریخی که به حروف ابحد درآمده قصیدهای است به نام (قصیدهی معجزیه) که در 128 بیت سروده شده که در تاریخ علم و ادب و هنر از شگفتترین بشمار میرود که به طبع شاعر توانا و سخنور دانا مرحوم میرزا محمدصادق پروانه کاشی متخلص به (ناطق) اصفهانی از نامدارترین شعرای قرن سیزدهم قمری بوده است.
(قصیدهی معجزیه)
«بسم الله الرحمن الرحیم باسم موجود کریم» 1218 «این قصیده مسما به قصیدهی معجزیه است» 1218 «شصت و دو بیت» 1218 «یکصد و بیست و چهار مصراع» 1218 و این خود نشان و دلیلی برای مهارت و ذوق مرحوم ناطق در گفتن ماده تاریخ است که بر کاشیهای اطراف صحن عتیق حضرت معصومه سلام الله علیها نوشته شدهاست.
این قبه گلبنی است بزیور بر آمده
یا پاک گوهریست پر از زیورآمده
این دوحهایست کامده از جنت العلا
یا کوکبی است سعد و منور برآمده
این زیب عرش یا که بود کوی آفتاب
یا نور حق که بر همه اشیا در آمده
این قبه راست اوج بجایی که پیش وی
صدر فلک بچشم ملک احقر آمده
وین قبه راست جای بجایی که پایهاش
از اوج مهر و ماه و زحل برتر آمده
وین قبه رفیع بدانجا رسانده قدر
کز قدر با سپهر برین همسر آمده
وین قبه و زمین ز همین رفعت و جلال
عرشی بدهر با فلکی دیگر آمده
وین قبه مطهر و این قصر با شکوه
هر یک بلطف الطف و نیکوتر آمد
وین صحن به ز صحن جنانست بهر آنک
آبش به از بقا و به از کوثر آمده
از دل سؤال کردم و گفتم مرا بگو
کین صحن از چه رو ز جنان بهتر آمده
دل در جواب گفت که اینک در این سؤال
عقل طویل قاصر و فهم اقصر آمده
بهتر بود بحسن و علو از جنان در آن
مسکن که بنت موسی بن جعفر آمده
زهرا عفاف، فاطمه، بنت موسی آنک
بر وی شرف ز فاطمه و حیدر آمده
معصومه که در ره ایوان اقدسش
از قدر و صدق حور و پری چاکر آمده
شهزاده که هر دوسرا جدش از عطا
با طالبان مذهب حق یاور آمده
مخدومه مکرمه آن نجم اوج دین
کز مهر و ماه رای نکوش انور آمده
از اوج علم و فضل و ادب کوکب جمیل
و ز درج حلم و مجد و شرف گوهر آمده
جد آمده رسول حق و جدهاش بتول
با یمن عصمت از پدر و مادر آمده
یک جد او نبی شرف کل کاینات
کز جود حق ز جمله رسل مهتر آمده
جبریل را کمال ز منزلگه نبی است
که از منزلت بکل ملک سرور آمده
یک جد او علیست که از عون کردگار
در روز جنگ صفدر و نام آور آمده
جد دگر حسین علی دان که از سخا
مولای عاصیان و شه محشر آمده
جد دگر علی حسین است که از کرم
دین داور و رحیم و رهی پرور آمده
یک جد او محمد باقر ملاحتش
کز بام نیلگون ملک برتر آمده
یک جد اواست جفعر صادق لسان وحی
کائین حر جعفر از آن سرور آمده
موسی کاظم آمده باب وی و وزان
احسان و عدل و جود و سخا بی مر آمده
باشد علی برادر وی آنکه نور ماه
عکسی ز نور اوست بدنیی برآمده
نه به ز جده اش بجهان فطرتی نکو
نه مثل جد عالی آن صفدر آمده
در گیتی از نسب نه ازو به نه شبه وی
در دهر از حسب نه از او بهتر آمده
بر مسلمین ز مجد و همم کرد رهبری
بر زایرین بجود و کرم رهبر آمده
روی جهان ز درگه او یافت آبرو
پشت فلک بسجده او چنبر آمده
روی امید جمله عالم باین در است
حاجت هر آنچه بوده ازاین در برآمده
فوج ملک ز شوق دمادم گشوده پر
از عرشه بر زمین پی یکدیگر آمده
یکجا ز بهر چاکری زایران اوست
یکجا ز بهر خادمی این در آمده
کردم بدل خطاب که این قبه چنین
قدر از که یافت از که بزیب و فر آمده
با حب و ابتهاج مرا دل جواب گفت
کی در بیان ز زهره دلت ازهر آمده
گفتا بعون ایزد و سلطان عصر آن
کو را ز لطف فتح علی یاور آمده
سلطان عهد فتحعلی شاه آن کز او
بستان فلک و گلبن جان را برآمده
آن پادشاه کز اثر عدل و داد او
شهباز و کبک همپر و همشهپر آمده
#ادامه 👇
تهیه و تنظیم :
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#ادامهی_قصیده_معجزیه
آن خسرو زمین که باوج قدوم او
او رنگ و ملک را بفلک سر برآمده
جم بارگه که بیدق نصر من اللهیش
اندر سپهر و قر و عطا محور آمده
کشورگشای عالم و زین ملوک آن
کز او کمال و قدر بهر کشور آمده
فرماندهی که نزد کمین بنده سراش
هر شاه بوده بنده و فرمانبر آمده
عبد و مطیع و بنده و فرمانبرش ز جان
کسرای و رای و سنجر و اسکندر آمده
خاقان برای بندگی او ز ملک چین
از طرف روم زایر او قیصر آمده
از بهر سود بر در دربار عدل وی
نوشیروان ز وجد روان از سر آمده
وی را هزار بنده بود کز شکوه و شان
هر بنده صد ملکشه و صد سنجر آمده
هم آن بداوران ز سخا آمده کفیل
هم آن بسروران ز عطا سرور آمده
تا امن شاه آمده دادار ملک و دین
تا عدل شاه صاحب بوم و بر آمده
تیهو جلیس و مونس باز جوی شده
آهو انیس و حارس شیر نر آمده
از عالمش برون صف میدان حربگاه
از انجمش فزون سپه و لشکر آمده
رمح و حسام آن شه دوران بگاه حرب
بیضا بجنگ گاهی و گاه اژدر آمده
انجم سپاه ماه رکاب و فلک خیام
مهر از برای شاه همی افسر آمده
شمشیر و طبل و مجلس عالی و بزم وی
ز اوصاف هر یک از دگری اشهر آمده
این یک چو جنت آمده و آن یک چو بوستان
و آن یک چو برق آمده وین تندر آمده
از مهر او ببزم ولی آمده ضیا
از کین او بحلق عدو خنجر آمده
هر روز بهر چاکر آن داور زمین
خنگ فلک بطوع به زین زر آمده
وز بحر جود و برج عطا حلم و بیدقش
آن آمده است لنگر و آن محور آمده
دوران مجال و مجلس وی را چو دید گفت
مهری ز اوج جود سوی خاور آمده
نه به ز وی بزیر فلک بوده است شاه
نه مثل او بروی زمین داور آمده
این قبه زیب زین شه والا تبار دید
کز بر و قدر داور بحر و بر آمده
چون قبه زیب و یمن بزر داد دهر گفت
این قبه قدر و زینت و اوج زر آمده
گفتم ز جود شاه بعالم قصیدهای
کز آن دهان فکر پر از شکر آمده
کردم رقم ز یمن اله این قصیده را
کز یمن آن بدفتر من جوهر آمده
ابیات این قصیده هر آن یک بدلبری
مانند حسن روی بتان دلبر آمده
گفتم قصیده ای که چنان لعل پر بها
مقبول طبع قابل هر اشعر آمده
هر مصرعی ازین چو یکی حور لاله رو
هر بیت آن دو ماه پری پیکر آمده
مصراع این قصیده باتمامی بنا
هر یک عیان چو ماه باین دفتر آمده
(ناطق) بگو دعا که بمرآت طبع و عقل
پیدا دعای شاه عطاگستر آمده
تا اسم نرگس آمده و لاله در زبان
تا نام اصفر آمده و احمر آمده
چهر موالی شه و روی عدوی شاه
از شوق احمر و ز عنا اصفر آمده
1218 هـ . ق
تهیه و تنظیم :
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
هدایت شده از آموزش عروض و قافیه و...
✅ کانال آموزش مبانی شعر
در #ایتـــا
🎶( عروض ، قافیه و...) 🎶
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#جعلیات_فضای_مجازی :👇
#جعلیاتی به نام شاعر فقید، زندهیاد:
#بانو_سیمین_بهبهانی ❌
متأسفانه استفاده نادرست از فضای مجازی در این سالها موجب شده است که پای این اشتباهات، و سهل انگاریها حتی به گوگل هم کشیده شود و از اعتبار آن به عنوان رسانهای مرجع و منبعی آگاهی_بخش بکاهد زیرا اشعار جعلی بسیاری، عامدانه یا ناآگاهانه به نامهای گوناگونی در این فضا موجود است که کاربران را دچار گمراهی نموده و مینماید.
وای به حال آیندهی ادبیات و... اگر چارهای اندیشیده نشود.
در این میان، آثاری به اشتباه به زندهیاد بانو سیمین بهبهانی نسبت داده شده است.
از جملهی آنها شعری است با عنوان «به تو چه» با مطلع :
من اگر کافر و بیدین و خرابم؛ به تو چه؟
من اگر مست می و شرب و شرابم؛ به توچه؟
شاعر این شعر: #آبتین_پوریا نام دارد در حالی که بهطور گسترده در فضای مجازی به سیمین بهبهانی نسبت داده شدهاست.
و اسفناک_تر جوابیهی شعر فوق با عنوان: «به ما مربوط است»
«کفر و بی دینیات ای یار ، به ما مربوط است
بشنو این پند گهربار ، به ما مربوط است»
که شاعر آن: #میثم_صفرپور است اما به اشتباه به نام رهبر معظم انقلاب عنوان شده است. ❌
شعر معروف دیگری با عنوان :
«هرگز نخواب کورش»
نیز به نام سیمین بهبهانی منتشر شده بود که با تکذیب رو به رو شد و بعدها مشخص گردید که شاعر واقعی آن : #سورنا_آرام نام دارد. این شعر در مستند جشنهای دوهزار و پانصد سالهی شبکه من و تو به بهبهانی نسبت داده شده بود که صفحهی فیسبوک این شاعر، آن را «دروغ شاخدار» و «باعث تاسف» دانست.
همچنین برخی از اشعار #هادی_خرسندی مانند شعر معروف
«قلم چرخید و فرمان را گرفتند»
به اشتباه به نام سیمین بهبهانی دست به دست میشد که اعتراض این شاعر را برانگیخت.
زندهیاد سیمین بهبهانی در زمان حیات، با انتشار دستخطی ضمن ابراز نگرانی از انتشار اشعار نادرست به نام خود، خواهش کرد که با نشر چنین اشتباهاتی «بر گناه وی نیفزایند.»
وی همچنین گفت که اغلب اشعارش بدون امضا قابل تشخیصاند.
صفحهی فیسبوک سیمین بهبهانی نیز در سال 2013 از انتشار اشعار اشتباه و نادرست به نام وی انتقاد کرد و خبر داد که ایشان از انتشار این اشعار به نام خود «عمیقاً ناراحت بودند.»
از جمله دیگر اشعاری که «به اشتباه» به نام سیمین بهبهانی منتشر شدهاند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. زنی را میشناسم من...
از #فریبا_شش_بلوکی است.
۲. «قصه اینجاست که شب بود و هوا ریخت به هم».
این شعر از سیمین بهبهانی «نیست».❌
۳. «خنده باید زد به ریش روزگار…»
که شاعر واقعی آن: #محمود_مسعودی نام دارد.
۴. «من از عقرب نمیترسم ولی از نیش میترسم»
شاعر این شعر: #ژولیده_نیشابوری است که به اشتباه به سیمین بهبهانی نسبت داده میشود.
۵. همچنین میتوان به شعر مشابهی اشاره کرد با سرآغاز
«من از شبهای تاریک بدون ماه میترسم»
که از #مرتضی_کیوان_هاشمی است و در مراسم ترحیم سیمین بهبهانی به اشتباه توسط خطیب مسجد جامع شهرک غرب به نام او خوانده شد.
۶. بعضی کاربران مجازی در تلاشند تا اشعاری که به نقد دین میپردازند را به نام سیمین بهبهانی گسترش دهند. از آن جمله میتوان به شعری با آغاز
«ما امت بیچاره و در بند نمازیم»
اشاره کرد. این شعر از بهبهانی نیست! ❌
۷. بعضی اشعار و نوشتههای شادی صندوقی و نسرین بهجتی در فضای مجازی به اشتباه به سیمین بهبهانی نسبت داده میشوند. از آن جمله شعرهایی با مطلع:
«دل من حوصله کن داد زدن ممنوع است»
یا :
«ضربه خوردیم و شکستیم و نگفتیم چرا»
که این دو شعر از #شادی_صندوقی است.
۸. «شدم گمراه و سرگردان، میان این همه ادیان»
این شعر از دکتر #سید_محمدرضا_اسلامی است که به اشتباه به سیمین بهبهانی منسوب شدهاست.
۹. شعری با مطلع:
«شرابی خوردم از دست عزیز رفته از دستی
نمیدانم چه نوشیدم که سیرم کرده از هستی»
این شعر از #محمدرضا_نظری (لادون پرند) است که به نام سیمین بهبهانی جعل شدهاست.
۱۰. «چه رفتنها که میارزد به بودنهای پوشالی»
شاعر این شعر: #محمد_لالوی است و به اشتباه به سیمین بهبهانی نسبت داده میشود.
به امید روزی که فرهنگ استفادهی صحیح از فضای مجازی که کم کم حقیقی و فراگیر شده است را بیاموزیم تا آیندگان ما را دشنام ندهند.
کانال آموزش عروض و قافیه و...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@arozghafie
هدایت شده از ادبخانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شرح_بیت ۸
📘شرح بلاغی بیتی از مولوی
«به روز مرگ چو تابوت من روان باشد/ گمان مبر که مرا درد این جهان باشد»📙
دکتر حسین محمدی مبارز
https://www.aparat.com/v/WtOpI
@adabkhane💌
#آرایه_های_ادبی :
آرایههای ادبی از دو بخش #بیان و #بدیع تشکیل شده است. بیان به آرایههای ادبی #لفظی و #بدیع به آرایههای ادبی #معنوی گفته میشود.
#بیان
بیان در اصطلاح ادبی، علومیاست که با استفاده از آن میتوان معنای واحدی را به شیوههای گوناگون بیان کرد. برای این کار میتوان از آرایههای زیر استفاده کرد. :
تشبیه
استعاره
مجاز
کنایه
علم بیان در زبان فارسی تا حد زیادی از آثار یونانیها بهویژه ارسطو تأثیر پذیرفته است و متفکران ایرانی و اسلامی بیشتر در قرآن به کشف چنین صناعاتی پرداختند.
#بدیع
صنایع بدیع در ادبیات فارسی مانند بیان، یکی از علوم بلاغت است. این آرایه ها، شعر را زیبا میکنند. به اعتبار تحقیقات، نخستین کسی که به این دانش توجه کرد عبدالله المعتز بود. قدامةبنجعفر، ابوهلال عسکری هم از افرادی بودند که به این موضوع پرداختند از هر کدام تألیفاتی بهجا مانده است.
آرایههای صنایع بدیعی به دستهای از آرایهها گفته میشود که شاعر در آن ابتدا به معنای کلمات توجه میکند و با استفاده از آنها در ترکیبات مختلف باعث میشود تا شعر هم زیبایی خود را حفظ کند و هم از لحاظ معنایی پربار شود. آرایههای بدیعی به دو دستهی #لفظی و #معنوی تقسیم میشوند.
#آرایههای_لفظی_بدیع :
در آرایه های ادبی لفظی یا همان صنایع لفظی، کلماتی هستند که شعر را زیبا میکنند. این زیبایی به گونهای است که اگر مثلاً واژهای دیگر با همان معنی بیاوریم، شعر، زیبایی قبل را نخواهد داشت. در واقع، آرایههای ادبی لفظی شعر را خوشآهنگ میکنند. این آرایهها عبارتند از :
واج آرایی
جناس
سجع
موازنه
ترصیع
تکرار/ تصدیر/ قلب
#آرایههای_معنوی_بدیع :
آرایههای ادبی معنوی، آن دسته از آرایههایی هستند که در آنها شاعر با استفاده از معنای کلمات و ترکیب آنها با یکدیگر، یک تناسب معنایی زیبا و ظریف میآفریند که علاوه بر زیبایی هنری، به درک معنی شعر نیز کمک میکند. این آرایهها عبارتند از :
اغراق/ مبالغه/ غلو
مراعات نظیر یا تناسب
ایهام/ ایهام تناسب
تلمیح (اشاره)
تضمین
حسن تعلیل
حسآمیزی
پارادوکس
لف و نشر
✅ راجع به هر یک از این آرایهها، درسنامههای بعدی را پیگیری بفرمایید.
کانال آموزش عروض و قافیه و...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
✅ تشبیه چیست و چند نوع است؟
#تشبیه مانند کردن چیزی به چیز دیگر است و یکی از زیباترین آرایههای ادبیات فارسی است که شاعران در اشعار خود از آن بسیار استفاده میکنند. ویژگیهای تشبیه عبارتند از؛
1- #غیرقابل_منتظره_بودن
این ویژگی از آن حیث جالب است که دو یا چند چیز را که تقریباً شباهتی آشکار به هم ندارند، به یکدیگر نسبت میدهد تا معنی و مقصود نویسنده یا شاعر از نوشته، برای خواننده قابل درک شود.
2- #اغراق_کردن
در تشبیه همیشه کمی اغراق وجود دارد. هرچقدر اغراق بیشتر باشد، زیبایی تشبیه را بیشتر میکند.
3- #ایجاد_معما
یکی از زیباییهای تشبیه در متن آن است که در ظاهر و با نگاه اول درست و بدیهی به نظر نمیرسد و خواننده را متحیر میکند، اما با کمی تأمل ربط آن نمایان میشود. در واقع نمیتوان دو چیز را که در واقعیت از یک جنس هستند به هم نسبت داد و آن را تشبیه دانست. بیت زیر نمایش واضحی از کاربرد و وجود این آرایه برای زیبایی و خوانایی اشعار است که درخشندگی چهره را به خورشید تشبیه کرده است.
رها شد ز بند زره ، موی او
درخشان چو خورشید شد روی او
(ارکان تشبیه یا اجزای تشبیه)
همانطور که در معنی این آرایه گفته شد تشبیه از اجزای مختلفی تشکیل میشود که عبارتند از مشبه، مشبهبه، وجه شبه، ادات تشبیه که در ادامه دربارهی هرکدام توضیحاتی را میخوانید.
#مشبه
رکن اول تشبیه، مشبه است. مشبه چیزی است که آن را به چیز دیگری تشبیه میکنیم؛ به تعبیری دیگر، طرف اول تشبیه مشبه است. در مثال زیر همدردی به چسب تشبیه شده است و مشبه است.
همدردی در ارتباط انسان، مانند چسب است و اجازه میدهد عمق احساس دیگران را دریابیم.
#مشبه_به
مشبهبه رکن دوم است. چیزی است که مشبه به آن تشبیه شدهاست. به عبارتی طرف دوم تشبیه، مشبهبه است. در مثال زیر زبان آدمیزاد به خود او (جسم و جانش) تشبیه شده است. پس عبارت خود او، مشبه به است.
زبان آدمیزاد مثل خود او ناقص و ناتوان است.
#نکته: کلمه یا صفتی که مشبهبه قرار میگیرد، باید شناخته شدهتر و معروفتر از مشبه باشد که فهم آن برای خواننده راحت باشد. هرچه این ویژگی بیشتر در تشبیه رعایت شود، گیرایی و زیبایی متن بیشتر میشود.
#وجه_شبه
رکن سوم تشبیه، وجه شبه است که رابطهای میان مُشبه و مُشبهبه برقرار میکند؛ به عبارتی دیگر، وجه شبه همان ویژگی یا ویژگیهای اشتراکی میان مُشبه و مُشبهبهْ است. پس مشبه با داشتن این ویژگی، شبیه به مشبهبه میشود. در مثال زیر، تقسیم شدن، وجه اشتراک جهان سیاستمدارن و کیک عروسی است و وجه شبه قرار گرفته است.
سیاستمداران جهان را مثل کیک عروسی میان خود تقسیم کردهاند.
(ادات تشبیه یا ارکان تشبیه)
رکن چهارم تشبیه، ارکان یا ادات تشبیه است و اجزای تشبیه را به یکدیگر مرتبط میکند. ادات در زبان فارسی، حروفی هستند که معنی شباهت را به خواننده میرسانند. پرکابردترین ادات تشبیه در زبان و ادبیات فارسی عبارتند از مثل، مانند، همچون، همچو، چون و چو. در مثال پایین، کلمه ما به وسیله چون، به شمع تشبیه شده است.
امروز ما باید به لطف خداوند چون شمعی سوزان بتابیم.
نکته: باید توجه داشت که کلمات چون و چو، هرگاه به معنای مثل و مانند در جملات ظاهر شوند، ارکان تشبیه به حساب میآیند و در غیر این صورت جزو ادات نیستند.
(روش تشخیص اجزای تشبیه)
برای تشخیض ارکان تشبیه بهترین کار این است که جمله را بر اساس قواعد دستور زبان فارسی مرتب کنید. چون در اشعار فارسی شاعر برای رعایت وزن و قافیه اجزای جمله را جابجا میکند. سپس با پرسیدن سؤالی ساده و پیداکردن جواب آن از داخل جمله به نتیجهی مطلوب میرسیم. یعنی باید تشخیص بدهیم که چه چیزی مثل چه چیز دیگر است و چه چیزی باعث این شباهت شده است؟
حالا جواب سؤال اول، مشبه و جواب سؤال دوم، مشبهبه و جواب بخش سوم، وجه شبه میشود و ادات تشبیه هم که مشخصاً در هنگام مرتب سازی اجزای جمله نمایان شده است.
ستارگان همچون خورشیدی کوچک در آسمان میدرخشند.
اجزای این جمله از لحاظ دستوری مرتباند. پس به سراغ پاسخ سوال میرویم:
چه چیزی به چه چیزی و از چه جهتی به هم شباهت دارند؟
ستارگان از جهت درخشش به خورشیدی کوچک شباهت دارند.
کانال آموزش عروض و قافیه و...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#انواع_تشبیه
ارکان لازم برای ساختن یک تشبیه مناسب رکن اول و دوم است. رکن سوم و چهارم میتواند بهطور غیرمستقیم حضور پیدا کند یا اصلاً حاضر نشود. برخی از نویسندگان و شاعران معتقدند که اگر ادات و وجه شبه در تشبیه را حذف کنیم، ارزش تشبیه افزون میشود. یعنی تشبیههایی که رکن سوم یا وجه شبه در آنها حاضر نشده باشند، بسیار گیراتر و رساتر خواهند بود. بنابراین تشبیهها بر اساس اجزای حاضر خود میتوانند اقسامی داشته باشند که در این مقاله ما پرکاربردترین تشبیهها را به شما معرفی میکنیم:
۱- #تشبیه_مرسل
تشبیه مرسل تشبیهی است که در آن ادات تشبیه وجود دارد.
روی چون ماهش در تاریکی میدرخشید.
در مثال بالا، کلمه چون، ادات تشبیه است و روی به ماه تشبیه شده است که میدرخشد.
۲- #تشبیه_مؤکد
اگر ادات تشبیه از جمله حذف شود به آن تشبیه مؤکد گفته میشود.
برای آنکه تشبیه مؤکد را بهتر درک کنید، شعر زیر را بخوانید:
دلی به ظلمت شب دارم
غمی، به وسعت ویرانی
مشبه مصرع اول کلمه دل، مشبه به آن، کلمه شب و وجه شبه آن، ظلمت است و هیچ ادات تشبیهی را نمیتوانیم بیابیم.
به یاد داشته باشید که ارزش ادبی تشبیه مؤکد از تشبیه مرسل بیشتر است؛ زیرا حذف ادات تشبیه باعث میشود کلام طبیعیتر به نظر برسد و از طرفی ذهن مخاطب با معنا بیشتر درگیر میشود.
3- #تشبیه_بلیغ
در تشبیه بلیغ، وجه شبه و ادات تشبیه ذکر نمیشود. پس این تشبیه تنها از مشبه و مشبه به ساخته میشود. تشبیه بلیغ در فن بیان، یکی از زیباترین انواع تشبیه است.
درخت دوستی، پنجه تقدیر، دست روزگار
باید بدانید که در کتابها، نام دیگر تشبیه بلیغ با عنوان اضافهی تشبیهی نیز به کار برده شده است. زیرا این ترکیب از نظر دستوری از مضاف و مضافالیه تشکیل شده است که بر پایهی تشبیه شدن به یکدیگر در کنار هم قرار گرفتهاند.
دریای محبت، خورشید صلح، ابر مهربانی و ...
#نکته: نباید اضافهی استعاری را با اضافهی تشبیهی یکسان دانست. روش تشخیص آن ساده است؛ میتوانیم در ابتدا جای کلمات را با هم عوض کنیم و سپس مابین دو کلمه، لغت مانند را اضافه کنیم و در انتها، فعل است را قرار بدهیم. بدینصورت اگر جمله معنی داشت، ترکیب اضافهی تشبیهی است.
مهد زمین؛ یعنی زمین مانند مهد است.
که این جمله معنا دارد پس اضافه تشبیهی است.
اما اگر جمله معنایی نداشت، اضافهی استعاری است.
دست سرنوشت؛ یعنی سرنوشت مانند دست است.
4- #تشبیه_بلیغ_اسنادی
نوعی از تشبیه بلیغ وجود دارد که به آن تشبیه بلیغ اسنادی گفته میشود. یعنی در آن مشبه به به مشبه اسناد داده میشود.
علم نور است.
صورتش ماه بود.
5- #تشبیه_مفرد
هرگاه طرفین اول و دوم تشبیه از یک چیز تشکیل شده باشند و کلمات یا صفاتی، وجه شبه آن باشد، تشبیه مفرد است.
برق چشمانش همچون ستاره درخشان و روشن بود.
در این جمله، مشبه ترکیب برق چشمانش و مشبه به کلمه ستاره است. همچون، ادات تشبیه و درخشان و روشن وجه شبه است. دقت کنید این جمله دو وجه شبه دارد.
6- #تشبیه_مُرکّب
در تشبیه مرکب، هیأتی به هیأت دیگر تشبیه شده است. در اشعار میتوانید مشاهده کنید که مصرع اول در بیت، بهکلی مشبه قرار گرفته و مصرع دوم مشبه به است.
ديدهی اهل طمع به نعمت دنیا
پُر نشود همچنان که چاه به شبنم
کانال آموزش عروض و قافیه و...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#درسنامههای مرتبط با موارد فوق همچنان #ادامه دارد که تدریجاً بارگذاری خواهد شد.
موفق باشید.